سایر منابع:
سایر خبرها
عاشق دامادمان شدم و او را مجبور به طلاق خواهرم کردم - خواهرم تحمل نکرد و...
...> صبح روز بعد که از خواب بیدار شدم خیلی کلافه بودم ، انگار تازه متوجه اشتباهم شده بودم به خودم گفتم وقتی خواهرم به خانه آمد از او معذرت خواهی می کنم ، که یکدفعه زنگ تلفن خانه رشته افکارم را پاره کرد و به سمت تلفن دویدم . یکی پشت تلفن داد می زد خودتون رو سریع برسونید کارگاه، خواهرتون در یکی از اتاق های کارگاه با خوردن قرص خودکشی کرده است. پدرم که توی این دنیا نبود با مادرم ...
مصاحبه ای جذاب و خواندنی با خانم موسوی رزمنده زن دوران دفاع مقدس
همسرم در آن شرایط هم دل خودم را راضی کرده بود و هم همسرم ازاینکه امرازدواج را انجام داده بود با روحیه ای بهتر به استقبال خطرات میرفت و میجنگید. بنده از اواسط 61 تا آخر سال چند مرحله در آبادان حاضر بودم و بعد از آن تا اواخر سال 63 در آنجا بودم. * جنگ و زن - آیا خانواده تان راضی بودند که به جبهه بروید ؟ آیا کسی از خانواده تان در جبهه جنگ حضور داشتند ؟ البته که برایشان سخت بود و ...
راز خانه وحشت
تنها بود و غمگین. خیلی از این دوستی خوشحال بودم و فکر می کردم با امیر تنهایی هایم رفع می شود و زندگی جدیدی خواهم داشت. او همیشه در حرف هایش می گفت که تنهاست و در زندگی خیلی سختی کشیده است. من و امیر خیلی با هم صمیمی شده بودیم و هر روز همدیگر را می دیدیم و پدر و مادر من هم که سرگرم گرفتاری های خودشان بودند، هیچ کاری با من نداشتند و هیچ وقت از رفت و آمد های من به بیرون از خانه و این که با ...
جنایت هولناک زنانه
گروهک تروریستی منافقین بوده است. پس از ماه ها سکوت ناهید لب به اعتراف گشود و گفت: مدتی بود که در کار قاچاق عتیقه بودم که با محسن آشنا شدم. بعد از این که مدتی با هم کار کردیم، احساس کردم قصد دارد از من کلاهبرداری کند. به همین دلیل با هم درگیر بودیم تا موفق شدم پس از چند روز اصرار و به بهانه های مختلف او را به خانه ام بکشانم. وقتی به خانه ام آمد، یک شربت مسموم به او دادم. وقتی از هوش رفت ...
15 مورد از وحشتناک ترین مرگ و میرها در سریال بازی تاج و تخت
روز شادی دو زوج ناگهان به حمام خون تبدیل شود، نوعی چرخش دیوانه وار بخت است. ضربه ی آخر قرار گرفتن کاتلین استارک به تنهایی در قاب است، چشمانش از ترس آنچه پیش رویش دیده است یخ زده اند. مردی می آید و گلویش رامی برد. او برای چند دقیقه یخ زده در جایش باقی می ماند تا زمانیکه خون جاری می شود. وحشتناک است. 9) Talisa Stark ( تالیسا استارک ) علت مرگ: چاقو زدن در شکم زمان ...
زندگی خواندنی 5 زن غسال در بهشت زهرا
زندگی اش به بازدم نرسیده و با ضربه ای کشته شده. اینجا جایی است که نقطه آخرش اول است و اولش آخر. آنجا که نهایت رنج و شادی به یک نقطه می رسد و بعد از آن دیگر وجود ندارد. مرکز پذیرش عروجیان بهشت زهرا. کسی عاشق یه غسال نمی شه فیلما حکایت زندگی واقعی آدماست. اما هیچکی تا حالا از زندگی واقعی ما فیلم نساخته. چند سال پیش سینما یه فیلمی آورد به اسم محیا که ما از تو تلویزیون دیدیم، داستان ...
بیماران در سایه بی توجهی پزشکان، جان می بازند
تا پرستار دستگاه سالم فشار خون را پیدا کند! راحله ادامه می دهد: مادر من حدود 56 سال داشت و مدت ها قبل تحت درمان قرار گرفته بود و سرطانش بهبود پیدا کرده بود. پرسنل این بیمارستان با عدم مسئولیت پذیری، مادرم را معاینه می کردند و به دلیل اینکه تجهیزات کافی برای پیدا کردن علت بی حالی مادرم پیدا نکردند، او در کمتر از 24 ساعت به کما رفت و چند روز نیز فوت کرد. این دختر داغدار می گوید: ما شرایط ...
جنایت به خاطر مزاحمت های شبانه روزی رفیق
آشپزخانه دو ضربه به سینه و گردنش زدم و فرار کردم. چند ساعت بعد از طریق تماس با دوستانم متوجه شدم اکبر جان سپرده است. من به پیشنهاد همسرم به اداره پلیس رفتم و تسلیم شدم، اما واقعا قصد کشتن دوستم را نداشتم و هنوز هم علت مزاحمت های او را نمی فهمیدم. من واقعا انگیزه ای برای قتل نداشتم و حالا می گویم شرمنده پدر و مادر اکبر هستم. در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند. ...
مهریه همسر شهید مدافع حرم
آمد و زنگ زد. از قضا من برای بازکردن در رفتم. باز شدن در منجر به باز شدن در زندگی جدیدی به روی هر دوی ما شد. قبل از اینکه علی به به خواستگاری ام بیاید، مادرم خواب می بیند مردی زیبا چهره دور میدانی که اطراف آن پر از جنگل های سرسبز است با دوچرخه دور می زند و مادر را نگاه می کند. با خودش می گوید چقدر این آقا زیباست! بعد از خواستگاری مادرم به خوابش اعتراف کرد و گفت علی همان آقایی است که در ...
همسرم دائم با تلگرام مشغول بود
همان زمان وی در کانالهای مختلف تلگرامی عضو شده بود و چت می کرد، شبها داخل اتاق می رفت و تا دیر وقت در تلگرام بود؛ من نیلوفر را دوست داشتم اما او با من بد رفتاری می کرد و قصد داشت طلاق بگیرد، فروردین امسال درخواست طلاق داد که به دادگاه نیز مراجعه کردیم اما جدا نشدیم. وی ادامه داد: من مدام به او التماس می کردم که از من جدا نشود اما او تصمیم داشت که طلاق بگیرد؛ روز گذشته زمانی که به خانه ...
قاتل روانی: کسی که مادر و خواهرش را می کشد، قاتل نیست!
حال حاضر یک پسر 25 ساله دارم، بعد از طلاق در طبقه دوم منزل مادرم سکونت داشتم؛ روز وقوع حادثه در طبقه دوم بودم که حوالی ساعت 6 بعدازظهر تلفن منزل زنگ خورد، من سریعاً از طبقه دوم به طبقه اول آمدم و به مادرم گفتم گوشی را بده، از بنگاه ماشین زنگ زده اند و با من کار دارند اما در یک لحظه عصبی شدم و با پنجه ام به سر مادرم ضربه زدم که وی نقش بر زمین شد. وی ادامه داد: بعد از این ماجرا مادرم با ...
نمی خواستم دیوانه خطاب شوم
بعدی مشخص شد که متهم از بیماری روانی رنج می برد. مأموران پلیس در تحقیقات بعدی موفق به بازداشت متهم شدند. او روز گذشته مقابل قاضی احمدبیگی مورد تحقیق قرار گرفت و به قتل اقرار کرد. متهم گفت: بازنشسته یک شرکت شیرآلات هستم و تا اول دبیرستان درس خوانده ام. سال 62 ازدواج کردم و سال 81 در حالی که صاحب یک پسر بودم، همسرم به دلیل بیماری های روانی که داشتم از من طلاق گرفت. از آن زمان همراه مادرم ...
حجاریان: نام آیت الله کمره ای در لیست ملاقات کنندگان با امام در حصر نیست
فضای دور و نزدیک به هم می آمیزد. انتهایی بی ابتدا. تطهیرکنندگانی که آرامش این فضا را تجربه کرده اند آن را با هیچ چیزی عوض نمی کنند. کسی عاشق یه غسال نمی شه زهرای 26 سال که فرزند آخر یک خانواده 6نفره است، عاشق شغلش است و در حال گذراندن چهارمین سال آن است. او می گوید: اولش سخته اما کم کم باهاش کنار میای و زندگی می کنی. از 18 سالگی دوست داشتم غسال بشم ولی هیچ وقت فکر نمی کردم بهش ...
انتقام کور از عمو با انجام سه قتل
فکر می کردم او مادرم را مورد آزار و اذیت قرار می دهد. دیگر وقتش بود انتقام چند ساله را بگیرم. در یکی از روز های سرد پاییزی سال 1376 که هوا بشدت رو به سردی می رفت، پس از رسیدگی به پرونده قتلی، تازه داشتم نفس راحتی می کشیدم که ساعت 4 بامداد خبر ناگواری از طریق سیستم اخبار و اطلاعات به افسر نگهبان رسید. تلفن به صدا درآمد و عوامل کلانتری 15 شهری خبر دادند اعضای یک خانواده سه نفره در شهرک ایثار ...
ماهی یک نفر را کشتم
اتفاقی افتاد؟ شام خوردیم و همین که داشتم ظرف ها را داخل سینک می گذاشتم ناخواسته به مریم خوردم. او شروع به داد و بیداد کرد. ترسیده بودم؛ سعی کردم از جیغ و دادش جلوگیری کنم، اما او دست بردار نبود، یکدفعه چاقو به دستم آمد و دو ضربه به او زدم و روسری اش را دور گردنش پیچاندم و از شرکت فرار کردم. بعد چه کار کردی؟ سوار ماشینم شدم و یک ساعتی در خیابان پرسه زدم. بعد از آن دوباره به ...
عبدالمالکی: سردار آزمون سورپرایزم کرد
پاهایم نداشتم اما با تمرینات سخت و طاقت فرسا شرایط را طوری رقم زدم که استارت ایستادن روی پا را زدم گرچه هنوز خیلی زود است که بگوییم سارا عبدالمالکی روی پاهای خودش ایستاده است . او ادامه داد: روند درمانی ام کاملا مثبت پیش می رود. مسئول کاردرمانی ام از همان ابتدا گفت چون ضربه شدید بوده و به نخاع آسیب جدی وارد کرده ممکن است این تمرینات 6 تا 9 ماه جواب ندهد و پیشرفتی حاصل نشود به همین خاطر با ...
قتل با انگیزه مرموز
غافلگیر کرده و به قتل رسانده بود. بیش از 20 ضربه چاقو به بدن او وارد شده است. انگیزه سرقت بوده؟ به نظر نمی رسد سرقت انگیزه قتل باشد، زیرا طلاهای مقتول در کشوی کمدش قرار دارد و عتیقه ها نیز دست نخورده مانده است. چه کسی جسد را پیدا کرده بود؟ همسر سابق مهشید. امروز اهالی به غیبت زن جوان و بوی تعفنی که از خانه اش به مشام می رسید مشکوک شده و موضوع را به او اطلاع می دهند. او هم ...
قاتل:همسرم دائم با "تلگرام" مشغول بود+ عکس
دیگر به دست و شکم نیلوفر زدم و از خانه بیرون رفتم، در کوچه منتظر بودم تا اورژانس برسد که بعد از انتقال همسرم به بیمارستان به کلانتری رفتم و خودم را معرفی کردم. پس از اعتراف شوهر نیلوفر به قتل، وی به دستور قاضی احمد بیگی؛ بازپرس ویژه قتل پایتخت دستگیر شد و برای ادامه تحقیقات در اختیار مأموران اداره آگاهی قرار گرفت. * تسنیم ...
کت و شلوار سفید برای حجله سرخ شهادت
آور بودیم و بعضی از شب ها یک نفر مقداری پول داخل یک پاکت به خانه مان می انداخت. من از ماهیت آن فرد خیر اطلاعی نداشتم تا اینکه دو روز قبل از تشییع پیکر آقا مهدی خواب دیدم جوانی به من می گوید دیگر نیستم تا خرجی ات را بدهم. دو روز بعد هم تشییع جنازه یک شهید در محله مان صورت گرفت و تازه فهمیدم جوانی که در خواب دیده بودم، شهید مهدی جودکی است. خواهر شهید خواهرها مخصوصا اگر بزرگ تر از برادر ...
سه بار اخطار
روزنامه را به مستأجر طبقه بالا رد کند. بابا بلیرز که به هیچ عنوان حاضر نمی شد دست از کار بکشد ضمن شنیدن اخبار سیاسی با غیظ و غضب همچنان اره می کشید. خوب به خاطر دارم آن روزها وقتی به سر میز غذا می رفتیم مادرم به ما می گفت: بچه ها ساکت باشید. شلوغ نکنید. پدرتان از وضع سیاسی خیلی ناراضی و عصبانی است. درست است که من از سیاست چیزی نمی فهمیدم اما بعضی حرف ها مثلاً جمله ی این گیزوی (2) بی شرف را ...
نجات زن اعدامی با کمک نیکوکاران
از او جدا شدم. اما از آنجا که پدرم فوت کرده و مادرم نیز برای ادامه زندگی به اروپا مهاجرت کرده بود، هیچ سرپناهی برای زندگی نداشتم و به ناچار با شهروز زیر یک سقف زندگی می کردم. روز حادثه یدالله که مغازه عمده فروشی داشت برای بردن قاب عکس های شهروز به خانه مان آمد اما متوجه شدم او قصد تعرض به من را دارد بنابراین از آشپزخانه چاقویی برداشتم و با آن دو ضربه به او زدم. وقتی مطمئن شدم مرده است ...
مصاحبه با مرد روان پریشی که خواهرش را کشت
. همان موقع مادرم به خواهرم زنگ زد تا به کمکش بیاید. بعد از آن من به طبقه اول ساختمان رفتم و چاقویی را که از قبل تهیه کرده بودم برداشتم و به طبقه بالا برگشتم. وقتی خواهرم به خانه رسید و درگیری لفظی ما شروع شد با چاقو به جان خواهرم افتادم بعد هم دو ضربه به مادرم زدم و از خانه بیرون رفتم . چاقو را برای قتل خانواده ات تهیه کرده بودی؟ نه، قصد خودکشی داشتم و چاقو را برای کشتن خودم ...
قرص هایم را نخورده بودم، واقعا من قاتل خواهرم هستم+ عکس
حال حاضر یک پسر 25 ساله دارم، بعد از طلاق در طبقه دوم منزل مادرم سکونت داشتم؛ روز وقوع حادثه در طبقه دوم بودم که حوالی ساعت 6 بعدازظهر تلفن منزل زنگ خورد، من سریعاً از طبقه دوم به طبقه اول آمدم و به مادرم گفتم گوشی را بده، از بنگاه ماشین زنگ زده اند و با من کار دارند اما در یک لحظه عصبی شدم و با پنجه ام به سر مادرم ضربه زدم که وی نقش بر زمین شد. وی ادامه داد: بعد از این ماجرا مادرم با ...
من پرچمدار نسل جدید استقلال هستم منصوریان: قنبرزاده به استقلال بیاید من می روم/ یکی از اهداف من موفقیت ...
سرمربی جدید استقلال گفت: خوشحالم از اینکه بعد از هشت سال با زحمت و تلاش شخصی خودم و نگاه و لطف خداوند توانستم به خانه خودم برگردم. به گزارش خبرگزاری ایلنا، علیرضا منصوریان در اولین نشست خبری خود پس از حضورش در کادرفنی استقلال اظهار داشت: تشکر می کنم از اینکه استقبال خوبی از این نشست خبری کرده اید و خوشحالم از اینکه بعد از هشت سال با زحمت و تلاش شخصی خودم و نگاه و لطف خداوند توانستم به ...
راز قتل عام خانوادگی در سینه 2 برادر
بر سر خانه ای که ارثیه خانوادگی مان بود اختلاف داشتیم. علاوه بر آن، بعد از مرگ مادرم از خانواده برادرم کینه به دل گرفتیم. بنابراین درصدد انتقام گیری از وی و خانواده اش بودیم. متهم به قتل اضافه کرد: آن روز من همراه برادر دیگرم مقابل خانه برادرمان رفتیم. همسرش قصد داشت پسر خود را به مدرسه ببرد. وقتی در را باز کرد، با تهدید چاقو و به زور وارد شدیم. بعد هم با چاقو آنها را کشتیم. سپس سراغ ...
قصد دفاع داشتم
دادگاه کیفری استان تهران که به ریاست قاضی مقدم زهرا تشکیل شد، محاکمه شد. شهین گفت من قصد کشتن محسن را نداشتم. روز حادثه برای بردن قاب های عکس به خانه من آمده بود، اما نیت شومی داشت. من هم برای دفاع از خودم دست به چاقو بردم. شهین گفت: شوهرم بعد از حادثه، من را طلاق داد و از خیرین تشکر می کنم که سبب نجات من از قصاص شدند. حالا هم از هیئت قضایی درخواست گذشت دارم. قاضی مقدم زهرا بعد از شنیدن آخرین دفاع شهین با اعضای دادگاه وارد شور شد و رأی به آزادی او داد. متهم به زودی از زندان آزاد می شود. ...
قرائت جزء سوم، مناجات و دعای روز سوم ماه مبارک رمضان
خوردن سحری است و وقتی هر هفت ستاره برابر قبله ایستادند سحر تمام می شود و صبح می دمد. بانگ خروس خروس در شب سه مرتبه می خواند: مرتبه اول نیمه شب، مرتبه دوم ساعتی بعد از نیمه شب و مرتبه سوم سحر، یکی از راههایی که از قدیم الایم مردم برای بیدار شدن در سحر از آن استفاده می کردند صدای بانگ خروس بود. از این رو وجود خروس را در خانه خویش یمن می دانستند مخصوصاً خروس سفید چل تاج که نشانه ...
سخنان قابل تأمل شجریان در حوزه های سیاسی و مذهبی
شجریان که این کارها را کردی! من نمی خواستم کار سیاسی بکنم. – سال 58، آقایان لطفی و ابتهاج برنامه ریز کنسرت ها بودند. گفتند که در دانشگاه ملی دو شب کنسرت داریم... روز قبل از این کنسرت حوالی بعد از ظهر در سالن رودکی اجرای برنامه داشتم. من وقتی از سالن بیرون آمدم... یکی از خانم هایی که از دوستان خانوادگی من بود پیش من آمد و گفت: کنسرتی که فردا قرار است در دانشگاه ملی برگزار شود به گمانم حزب ...
منصوریان: خوشحالم که بعد از 8 سال به خانه خودم برگشتم
به گزارش ورزش 11، علیرضا منصوریان در اولین نشست خبری خود پس از حضورش در کادرفنی استقلال اظهار داشت: تشکر می کنم از اینکه استقبال خوبی از این نشست خبری کرده اید و خوشحالم از اینکه بعد از هشت سال با زحمت و تلاش شخصی خودم و نگاه و لطف خداوند توانستم به خانه خودم برگردم. در مسیری درست به استقلال برگشتم وی افزود: خوشحالم در مسیری درست توانستم به استقلال برگردم و با زحمتی که کشیدم ...
محمدرضا شجریان: هرگز ربنا را از مردم دریغ نکردم
ها بودند. گفتند که در دانشگاه ملی دو شب کنسرت داریم و یک شب هم در تالار رودکی فعلی (سالن کوچک) کنسرت داشت. لطفاً درباره کنسرت چاووش 6 که در دانشگاه ملی برگزار شد توضیحات بیشتری بفرمایید. روز قبل از این کنسرت حوالی بعد از ظهر در سالن رودکی اجرای برنامه داشتم. من وقتی از سالن بیرون آمدم چند نفر در حیاط ایستاده بودند تا مرا ببینند. یکی از خانم هایی که از دوستان خانوادگی من بود ...