سایر خبرها
این گفتگو با شهرام شکوهی را حتما بخوانید
پایان زندگی هم قدردان محبت ایشان هستم و این حس و احترام پابرجا است. آقای دلیری درگیر یک سری پروژه های جدید شده بودند و از طرف دیگر من هم از اصل کار خودم دور افتاده بودم. من دوست دارم که در اصل مسائل دقیق باشم ولی آقای دلیری با وجود اینکه انصافاً چیزی کم نمی گذاشتند، زمان کمتری داشتند. اجازه بدهید رک بگویم، من باید خیالم از مسائل جانبی آنقدر راحت باشد که فقط روی ساخت موسیقی تمرکز کنم. نزدیک ...
مطالعه صفحه حوادث روزنامه هم به بازیگری کمک می کند
: میزان مطالعه من الان به نسبت گذشته کمی کاهش یافته است، اما همه تلاشم را می کنم که کتاب بخوانم و بیشتر به مطالعه کتاب های مرتبط با کارم می پردازم. بازیگر عصر یخبندان چند مورد از کتاب های مورد علاقه و تاثیرگذار در زندگی اش را نام برد و گفت: در کتاب های شعر مولانا را خیلی می پسندم، رمان هم کلیدر محمود دولت آبادی را خیلی دوست دارم و دو بار خواندمش و از کتاب های خارجی هم مرغ دریایی را خیلی می پسندم و دوستش دارم. منبع:باشگاه خبرنگاران جوان ...
مشروح اعترافات یک کودتاچی؛ چگونگی جذب نیرو در تشکیلات گولن
برگزار خواهیم کرد. همه اینها برای ما مضحک به نظر می رسید. بولنت در این جلسه دو ساعت و نیمه مدام می گفت که فتح الله گولن واجب الاطاعت است. پس از این جلسه برای نخستین بار در زندگی ام با شخصی 35 ساله به نام ب . و با نام مستعار احسان آشنا شدم. از من درباره شغلم پس از دوران دانشجویی پرسید و به او گفتم که دوست دارم در آینده مدرس شوم. او به من گفت که پیشنهادش درباره امتحان جذب نیرو در بخش های ...
مهران مدیری در دورهمی غافلگیر شد
مجله اینترنتی کمونه (Kamooneh.com) : بهنام تشکر در برنامه دورهمی شنبه شب مهمان مهران مدیری بود و از بازی در نوجوانان ملوان بندرانزلی و همچنین همبازی شدن با هومن برق نورد گفت. در بخشی از این برنامه تشکر در مقابل خواسته مهران مدیری برای دادن هدیه به موزه دورهمی گفت: من سالها خوشنویسی می کردم و دو بیت شعر حافظ را در خانه ام قاب کرده دارم. مهران مدیری در دورهمی غافلگیر شد ...
شب بزرگداشت همایون صنعتی برگزار شد
روزهای زندگی اش در جبهه جنگ ایران و عراق صحبت می کرد. گفتم همایون تو در جبهه چه می کردی؟ گفت خیلی به من خوش گذشت؟ گفتم یعنی چه؟ در جبهه وسط توپ و تفنگ و نارنجک و خمپاره چطور ممکن است به آدم خوش بگذرد؟ چه کار می کردی که به تو خوش می گذشت؟ خندید گفت ستاره ها را تماشا می کردم. شبها توی سنگر یا اگر در شهرها بودم پشت بام طاق باز دراز می کشیدم و ستاره ها را تماشا می کردم. هیچ وقت در عمرم فرصت نکرده بودم ...
"ماجلان" در اسارت فقر و نابرابری
تحصیل باید به خلخال می رفتم که پولش را نداشتم. مادرش هم حرف او را تایید می کند و ادامه می دهد: درس خواندن پول می خواهد؛ پول خرید کتاب را نداشتیم. دخترک از سختی های زندگی در این روستای محروم گلایه کرده، می گوید: یک دختر در این روستا خیلی سختی می کشد نه لباس درست و حسابی، نه کار، نه درس و نه سرگرمی، هیچ کس به ما کمکی نمی کند. دوست داشتم درس بخوانم، اما به من رسیدگی نشد. حالا هم تنها راه ...
صلح جو: حاصل سال ها تلاش و تجربه ام را در این اثر آورده ام/ احمد پوری: ترجمه جاده دوطرفه نیست
در این کتاب بیان شده است؛ برای مثال در یکی از نکات مخاطب متوجه می شود که ترجمه جاده دوطرفه نیست، یعنی برای من ایرانی ترجمه انگلیسی به فارسی بسیار راحت تر از ترجمه فارسی به انگلیسی است. احمد پوری افزود: با این که دوست داشتم در این کتاب نکاتی درباره ترجمه شعر هم بیان می شد، اما نکات ریز و درشت بسیار خوبی بیان شده، به همین دلیل کتاب را خیلی دوست دارم و آن را چندین بار خواندم. ...
به قلم : محمد امین مروتی /مروری بر زندگی و شعر محمد حسین جلیلی (بیدار)
یادداشت : هفدهمین گفتار از مجموعه گفتارهای نام آوران شعر و ادب کرمانشاه را به استاد محمد حسین جلیلی معروف به بیدار اختصاص داده ایم. این مجموعه – که ادای دینی به بزرگان ادب و هنر دیارمان است- به پیشنهاد و تشویق آموزگار عزیزم یدا... عاطفی و بذل توجه دوست خوش ذوقم رضا حساس و الطاف روزنامه باختر تداوم یافته است. بزرگوارانی که پیش از این از آثار آن ها سخن گفته ایم، عبارت بوده اند از: ...
مصاحبه + روز
کتاب قطور را همزمان دست می گرفتم و از هر سه در طول روز می خواندم. البته این موضوع به سن 15-16 سالگی ام باز می گردد، اما الان فرصت خواندن کتب قطور را ندارم. همیشه به انسان هایی که وسط صحبت هایشان شعری متناسب هم می خوانند که مهر تاییدی بر حرف هایشان می زند، غبطه می خورم، اما من چنین قابلیتی ندارم. من شعر را خوب درک نمی کنم ممکن است معنایش را بفهمم، اما استفاده به موقع از آن را نمی دانم. مادرم خیلی اهل ...
10 مرداد گفتگوی دنیای زنان با نگار عابدی بازیگر زن سینما، تئاتر و تلویزیون (2)
سیما تیرانداز، هومن برق نورد و بهنام تشکر هم این اطمینان را دوچندان می کرد. بعد از دیدن استقبال مخاطب واقعا خوشحال شدم که زحمات گروه دیده شد. برای بازی در قسمت دوم مجموعه باز هم چنین استرسی را داشتم و علت این استرس ساخته شدن قسمت جدید مجموعه بود که آیا می تواند موفقیت قسمت اول مجموعه را تکرار کند و یا نه. نقشی که من در "پادری" بازی می کنم تفاوت های زیادی با نقشم در "دودکش" دارد ...
گلایه آفرین عبیسی از رضا میرکریمی/چه چیزی بهنام تشکر را احساساتی می کند؟
ادامه داد: خیلی سخت است که وقتی سرکار هستی باید همیشه حالت خوب باشد تا سکانس ات خوب از آب دربیاید. کمتر پیش می آید که همه ما حالمان هیمشه خوب باشد و این کار را سخت می کند. تشکر با اشاره به همبازی بودن با هومن برق نورد گفت: همه از زوج بودن من و هومن برق نورد راضی هستند. دوست داریم این همکاری در کار جدی هم اتفاق بیفتد. بهنام تشکر با اشاره به اینکه چه زمان هایی احساساتی می شود، گفت ...
از عالی پور؛ اکتاویوپاوز نسازیم
عاشقانه ترین شعر وقتی دارم برای کسانی که دوستشان داشتم ولی نتوانستم مراقب شان باشم اشک می ریزم، زندگی تمام می شود، و دلهره ام من را عذاب می دهد که هنوز کتاب های زیادی هست که نخوانده ای، هنوز فیلم های زیادی است که ندیده ای، اما چیزی عمیق تر من را به تاریکی می کشاند که تمام شد، باید خودت را در تاریکی خاک کنی. باید بتوانم و قطعاً می توانم، می توانم . مجموعه شعر “استعداد روانی” دربردارنده ی سروده ...
دیدار حضرت آقا بزرگترین آرزوی من بود
رهبر انقلاب بگویید و اینکه چطور برای شرکت در این مراسم انتخاب شدید؟ اکبری: هر ساله شاعران دانش آموز و نوجوان برای شرکت در این مراسم شعرخوانی سهمیه ای دارند که پارسال هم یک خانم نوجوان در محضر ایشان شعر خواند. امسال هم به فضل خداوند قرعه به نام من افتاد. در ابتدا فکر نمی کردم قرار است شعر بخوانم و تصورم این بود که فقط در مراسم حضور دارم اما یک هفته قبل از مراسم، به من گفته شد باید شعر ...
حرکت امام پرده ها را بالا زد
شهرستان می آمدم یک چیزی می خواندم و فرار می کردم می رفتم. آن موقع هنوز معروفیتی کسب نکرده بودم، در عین حال آن اوایلی که آمده بودم اصلا احمد شاملو مطرح نبود سیمین بهبهانی در آن موقع مطرح نبود. ولی اخوان ثالث مطرح بود، نادر نادرپور مطرح بود. شاملو بعدها مطرح شد و بر یک نوع نثرگونه هایی که داشت اسم شعر گذاشتند. قبلا شعر نو به نحو آهنگینی بود. مثلا زمستان اخوان ثالث را شما اگر نگاه کنید یک اثر بسیار ...
خدا سر سوزنی از صبر حضرت زینب(س) به من داد
رفته بود. روزی که برای بار دوم اعزام می شد، گفت: بگذار میز و صندلی بماند برای آنهایی که دوست دارند، من هیچ علاقه ای به ریاست ندارم. ششم دی بود؛ بسیار شاد و سرحال، گویی خداوند نعمت عظیمی به او عطا کرده است. دو بار با من خداحافظی کرد و گفت: اگر همین الان بگویی نرو نمی روم. گفتم: سپردمت به خدا و حضرت زینب(س). این بار با رفتن حاجی دلم عجیب شکست. حتی موقع رفتن وقتی درب آسانسور بسته شد، دوباره ...