سایر منابع:
سایر خبرها
جنایت فجیع علیه دو کودک در آبادان
چند بار با هم درگیر شدیم. وی افزود: عصر چهارشنبه 13 مرداد بود که دخترم فاطمه هفت ساله همراه برادر کوچک ترش احمد چهارساله برای بازی با دوستانشان به منطقه قدمگاه رفتند اما پس از چند ساعت وقتی بچه هایم به خانه بازنگشتند نگران شده و با مراجعه به محل بازی فرزندانم متوجه ناپدیدشدن آنها شدم. این پدر نگران ادامه داد: سراغ همه هم بازی های بچه هایم رفتم اما هیچ کس آنها را ندیده بود و ...
تاریخچه مختصر بهائیت (3)
العدل اعظم الهی را تأسیس کرد. همچنین در دهه 1950م، توسعه تشکیلات اداری و جهانی بهائیت زیر نظر او شروع شد و ساختمان معبدهای قاره ای بهائی موسوم به مشرق الاذکار به اتمام رسید. شوقی تشکیلات بهائی را نظم اداری امرالله نامید و آن را تحت اختیار مرکز اداری و روحانی بهائیان واقع در شهر حیفا قرار داد. (44) به طور کلی اقدامات و برنامه های شوقی را می توان شامل موارد ذیل دانست. 1- وی گروهی 27 ...
فصل طلاق هنرمندان (+عکس)
ازدواجی ممکن است به طلاق منجر شود اما امیدواریم که این خبر شایعه باشد. ترانه علیدوستی در زمان ازدواج نیز نسبت به برخی از شایعاتی که درباره همسرش و ازدواجش در فضای مجازی منتشر شده بود واکنش تند نشان داده بود و گفت: چند هفته ای در سفر بودم و به تازگی متوجه شدم در غیابم متن بالا بلندی در رابطه با زندگی خصوصی من در رسانه ها منتشر شده است. این متن که به ظاهر از روی حسن نیت است، در باطن سرشار است از ...
رامین ها همچنان از هم تبری می جویند!
... به عنوان نمونه درباره تصویب لایحه خانواده دولت و مجلس قبلی و همراهی زنان اصولگرا با این لایحه گفته بود: چرا خودشان تشریف نمی برند خانه؟ اگر به این رسیده اند که شأن زن در این حفظ می شود که در خانه باشد، استعفا بدهند بروند در خانه بنشینند تا عملا این را نشان بدهند. مشکل ما از نگاه های کلیشه ای نشئت می گیرد . او در آلمان و در 19 سالگی با رامین آشنا می شود و با هم ازدواج می کنند. سال 1995 بعد ...
کدام فیلمسازان به دریای خزر رفته اند؟
.... وقتی دختر عبود از سفر بازمی گردد افسر که سناتور را دستگیر کرده به او اجازه می دهد که دقایقی با همسر و دختر خوانده اش ملاقات کند . استرداد ساخته علی غفاری هم از فیلم هایی است که بخشی از داستان داخل کشتی و روی دریای خزر روایت می شود. این فیلم به موضوع قرامت جنگی می پردازد که قرار بود توسط انگلستان امریکا و شوروی برای جنگ جهانی دوم به ایران داده شود و مربوط به مقطع زمانی ...
آزار و اذیت وقیحانه زن جوان توسط 2 دوست شوهرش
پانزده سالگی رسیده بودم که پدرم به اجبار و بدون انکه هیچ نظری از من بخواهد، در برابردریافت مقدار بسیاری پول ،من را مجبور به ازدواج با مردی 30 ساله به نام حمید که ازبستگان دورمان بود، کرد. از آن روزبه بعد بود که لذت و آرامی از زندگی ام برای همیشه رخت بر بست و جایش را به مشکلات و نآرامی های مختلف و نا پایان داد. این زن ادامه داد: پس از عروسی، فقط شش ماه را با خوشی سپری کرده و پس ...
پسری که سر اعضای خانواده اش را برید (+عکس)
پول نیوز - رسیدگی به این پرونده از هشتم آذرماه سال 93 به دنبال تماس یک مرد جوان با اداره اگاهی در دستور کار پلیس قرار گرفت. مرد هراسان به ماموران پلیس گفت: دوست صمیمی ام میلاد 28ساله که دانشجو است نمیه شب با من تماس گرفت و مرا به خانه پدرش اش دعوت کرد. پسر جوان که در جنایتی هولناک پدر، مادر و پدربزرگش را در خانه شان در خیابان کوهسار تهران به طرز فجیعی کشته بود در حالی در ...
اقدام بی شرمانه مرد متاهل پس از تجاوز به دختر نوجوان
از من خواست تا به خانه اش که در نزدیکی خانه مان بود بروم. فریبا ادامه داد: وقتی وارد خانه شدم دیدم که امیر تنهاست و ابتدا فکر می کردم که خانه مجردی اش است اما وسایل و شرایط خانه نشان از آن داشت که امیر زن و بچه دارد و در این مدت من بازیچه حرفهایش شده بودم. وی گفت: با دیدن این صحنه تصمیم گرفتم از خانه خارج شوم که امیر مانع من شد و سپس با تهدید مرا هدف آزار و اذیت قرار داد و وقتی درباره ...
گفت وگو با مهندسی که رتبه اول کنکور تجربی شد
احتمالا شما هم مثل ما تجربه نگاه های پر از معنی پدر و مادرها بعد از اعلام نتایج کنکور و مخصوصا نفرات اول را داشته اید، از آن نگاه هایی که شاید انتظار رتبه تک رقمی نداشته باشند اما نفرات اول هم لابد هم سن خودمان بودند و حالا افتخار آفرین شده اند و در بهترین دانشگاه های کشور درس می خوانند. حالا در نظر بگیرید که نفرات اول کنکور اعلام می شود، انتظار دارید نفرات اول 18 ساله باشند، اما مثل اینکه امسال ...
دوست همسرم دخترمان را وحشیانه آزار واذیت کرده بود - او با زن دیگری هم در ارتباط بود
این گفته ها، ردیابی برای ش ناسا یی فتانه آغاز و او ازسوی مأموران بازداشت شد. زن جوان در تحقیقات گفت: مدتی است که پوریا را می شناسم، او با مردی به نام شهاب اختلاف دارد. یک روز که خانه پوریا بودم شهاب و همسر و دخترش هم به خانه پوریا آمدند. درگیری آنها سر همسر و دختر شهاب بود اما چیز دیگری متوجه نشدم. به دنبال اظهارات فتانه، مأموران شهاب و خانواده اش را ش ناسا یی و برای تحقیقات به اداره ...
قتل های خانوادگی؛ ریشه ها، روش ها و پیامدها
هر چند بررسی دقیق یک پدیده نیازمند داشتن اطلاعات کامل و آمار دقیقی از آن است اما نمی توان منکر نقش و تأثیر برخی عوامل از جمله عوامل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و حتی سیاسی دربروز و افزایش این جرم شد.در همین زمینه گروه حوادث روزنامه ایران میزگردی با حضور دکتر امان الله قرایی مقدم- جامعه شناس- دکتر کامبیز نوروزی – حقوقدان- سرهنگ نصرالله شفیقی- رئیس سابق اداره قتل پلیس آگاهی تهران و دکتر مصطفی فروتن – روا ...
جوانی که گاوداری را بدون چشم اداره می کند
شدند و مرا نزد پزشک بردند. از آن روز درمان های مختلفی روی من انجام شد و بارها به اتاق عمل رفتم و چشمانم جراحی شد اما فایده ای نداشت. سرانجام پزشک ها به پدر و مادرم گفتند که بیماری من درمان ندارد و برای باقی عمرم نابینا شده ام. با وجود آنکه سن زیادی نداشتم اما بخوبی معنای نابینایی را می فهمیدم و درک می کردم. آخرین تصویری که به یاد می آورم و آن را خیلی واضح و روشن به خاطر سپرده ام، چهره نگران پدر و ...
معروف ترین ایرانیِ فرانسه!
یک مرد هستی و آدم کاملی نیستی. نیمی از هویتت را نشناخته ای. میلاد برادرم آن زمان به ایران آمد. به او ماموریت دادم و سه چهار ماه طول کشید تا مادرم، شهین ناصری را پیدا کند. وقتی او را پیدا کردید در قید حیات بودند. – بله، دو بار او را دیدم. یک روز فرانسه بودم که میلاد تماس گرفت و گفت مادر فوت کرده. هنوز سعی می کنم با شیرین به بهشت زهرا بروم. امسال محمدعلی بعد از تحمل ...
مردی که شاه را کشت
یکی حاج ملاعلی اکبر شمرزادی بود و دیگری حاج امین قرار شد به انبار ببرند، چون یکی از آن بابی ها مایه دار بود، پولی خدمت حضرت والا تقدیم کرد، او را مرخص کردند و مرا به جای او به انبار فرستادند، واضح است انسان از جان سیر می شود. او در جای دیگری در استنطاقاتش درباره سختی های دوره زندان انبار می گوید: چهاردهماه در انبار بودم. یک روز توی انبار بنای داد و فریاد گذاشتم که اگر کشتنی هستم بکشند، اگر بخشیدنی ...
سرنوشت نامراد زندگی با مراد
. مادرش هم آمده بود. از آنجا با مادرم تماس گرفتم و گفتم که دیگر به خانه برنمی گردم. بیچاره مادرم، اشک می ریخت و ضجه می زد که برگردم و فکر آبروی پدرم باشم. من برگشتم و خانواده ام واقعاً آبروداری کردند. یک مراسم جشن عروسی خوب هم برگزار کردیم. قرار بود به خانه مادر شوهرم برویم. اما او یک ماه بعد از ما ازدواج کرد و درگیر زندگی جدیدش شد. زن جوان افزود: در دوران عقد باردار شدم. مانده بودم ...
دور از انتظار !!
در امتداد تاریکی/ چگونه می توانستم آن چه را که با چشمانم می بینم باور کنم مادرم به جرم رابطه پنهانی با یک مرد غریبه دستگیر شده بود و دستبندهای قانون بر دستانش خودنمایی می کرد وقتی این صحنه را دیدم دنیا در برابر دیدگانم تیره و تار شد ناخودآگاه به دیوار کلانتری تکیه دادم و اشک هایم سرازیر شد. به گزارش ، دختر 17 ساله که در جست و جوی راهی برای آزادی مادرش بود در حالی که عنوان می ...
مزایای همکاری با همسایه دوربین دار!
اسپیلبرگ واقعاً با من تماس گرفت و خواستار همکاری فیمابین شد، او را آدمی کاملا فاقد غرور یافتم و انگار یک همسایه ام تلفن زده است. همسایه ای که البته دوربینی دارد و با آن فیلم می گیرد! این کار البته مزایای فراوانی دارد. آیا در زمان اولین همکاری تان حدس می زدید که این ماجرا این قدر طولانی شود؟ اصلا چنین تصوری نداشتم. من حتی فکر نمی کردم که هالیوود مرا چندان جذب کند زیرا اکثر فیلم های من ...
مرگ در جریان تعقیب دختر
تصادف عمدی با پدرش در شعبه چهارم دادگاه کیفری آغاز شد. قاضی عبداللهی از زن 24 ساله پرسید. چرا پدرت را به قتل رساندی؟ سارا: من اصلاً قصد کشتن پدرم را نداشتم. قاضی: چه اتفاقی افتاد که تصمیم گرفتی با رنو نقره ای رنگ به موتور پدرت بکوبی و منجر به مرگش شوی؟ سارا: من به دلیل اختلافی که با شوهرم داشتم از خانه قهر کرده بودم و در منزل پدرم به سر می بردم او از من ...
شکستِ بزرگِ محمود استادمحمد و کینه اش از آربی آوانسیان+عکس؛ فیلم و صوت
و من بودم که وارد زندگی اش شدم. این چیزی را که می گویم اعتقاد دارم و اگر پدرم هم می شنید احتمالا قبولش می کرد: اگر به پدرم می گفتند بین تک دخترت و تئاتر یکی را انتخاب کن، شک ندارم که تئاتر را انتخاب می کرد. به عنوان یک فرزند می دانم که پدرم هیچ وقت یک پدر عادی نبود و می دانم با پدرهای دیگر که وظیفه پدری برایشان مهم است، خیلی فرق داشته. این بی نهایت برای من جذاب است و اصلاً شکایتی از این موضوع ...
اشعار آیینی ویژه ولادت حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا علیه السلام
آمده ای از دل زائران خسته ی خود تا بشویی غبار آمده ای کرده ای پهن دام عشقت را آخر این جا چه کار آمده ای؟ فکر کردی دلم اسیرت نیست که به قصد شکار آمده ای من از اول کبوترت بودم جلد صحن منورت بودم هر زمان غصه ای عذابم داد نام تو بردم و شدم دل شاد میهمان نه که خانه زاد توام ...
شهیدحسینی و سیزده روز آخر حیاتش
می کرد. ته دلم خالی شده بود. دیگر دستم به کار نمی رفت. بوی سوختگی خانه را پر کرده بود. صدای چرخیدن کلید در قفل و به دنبال آن باز شدن در، حکایت از ورود حاجی آقا به منزل داشت. دوید به طرف آشپزخانه، اجاق گاز را خاموش کرد و آمد دم در اتاق: مگه بوی سوختگی رو نمی فهمی ... چت شده زن، چرا مثل ماتم زده ها بُغ کردی؟ سکوت و باز سکوت، جواب همیشگی ام بود. در همین حال وهوا بودم که چشمم افتاد به ...
شناسایی پیکر سردار ناصری بعد از 40 روز
کسی از آنها با خبر شود، مگر در مواردی که لازم بود. یکی از این موارد، بزرگ کردن سه بچه ی یتیم بود که با هم نسبت خواهر برادری داشتند؛ یک پسر چهارساله و دو دختر هشت و 10 ساله. سال1359، دو سه روز قبل از عروسی، آن سه را به من نشان داد و گفت: من تا حالا سعی کردم برای این بچه ها پدر باشم، شما هم ان شاءالله از این به بعد باید جای مادرشون باشی تا اینها سر و سامون بگیرن. آنها در خانه ...
کتاب ها از انگیزه میرزا رضا کرمانی در قتل ناصرالدین شاه چه می گویند/ قاتل شاه شهید به روایت یک سند تاریخی
غیر خودم و سید اطلاع نداشتند اگر همچون خیال بزرگی می گفتم حتما منتشر می شد٬ مقصود باطل می شد... همچو خیال کردم که اگر او (نایب السلطنة) را بکشم ناصرالدین شاه با این قدرت هزاران نفر را خواهد کشت پس به فکر قطع اصل شجر ظلم کردم نه شاخ و برگ. تاج السلطنه از محرک میرزا رضا در قتل پدر می گوید تاج السلطنه دختر ناصرالدین شاه در خاطراتش می نویسد: آن روز صبح شاه پس از آنکه از حمام خارج ...
سه گروهی که در آسمان ها به خود می بالند
روز قرآن تلاوت می کرد که خبر آمد پدر شما فوت شده است و حکومت به او می رسید و قرار بود سلطان شود همان موقع قرآن را بست و گفت این آخرین دیدار ماست. او آنقدر خونخوار شد که راه حق را رها کرد؛ ریاست طلبی در وجود انسان غوغا می کند. ما باید مواظب باشیم. در زمان امیرالمؤمنین دو زن بر سر یک فرزند نزاع کردند امام برای اینکه دعوا بخوابد گفت شمشیر را بده تا بچه را نصف کنند. ناگهان یک نفر گفت این ...
وارد باشگاه سیاسی نمی شوم
. این گرایش در فیلم های اخیر من بیشتر شد؛ بر روابط بسیار ساده خانواده بین یک زن و شوهر، بین پدر و دختر، بین راننده تاکسی امروز و یک شهروند سعی کردم کار کنم و فکر کردم بزرگ ترین آرمان ها و آرمان خواهی ها می تواند از اینجا شکل بگیرد. در این تغییر قرار نیست هر کسی قهرمان بزرگ باشد و جماعتی را از مرگ ناگهانی نجات بدهد و جلوی شکستن یک سد را بگیرد تا آب همه را نبرد، بلکه می تواند از یک تغییر کوچک در رفتار ...
بلای که بر سر پریا در خانه فساد آمد - من در کوچه های شهر به دنبال محبت بودم
به گزارش " جوان ایرانی "، زن میانسال از شدت شرم نمی توانست به چهره دخترش نگاه کند گویی تا آن روز هرگز به چهره و پوشش او دقت نکرده بود. آرایش غلیظ و لباس های خارج از عرف را تازه بر چهره و پیکر دخترش می دید اما نمی توانست باور کند که عزیز دردانه او سر از لانه های فساد درآورده باشد. زن میانسال که با دیدن شرایط اسفبار دخترش گویی آینده او را در باتلاق تباهی می دید در حالی که عنوان می کرد می ...
زندگی نامه حضرت احمد بن موسی الکاظم( علیهم السلام) معروف به شاهچراغ
. عضدالدوله گفت: نباید چنین باشد که شما می گویید. سخنان این زن در دل من اثری نیکو باقی گذاشت؛ زیرا می گوید که این چراغ، فقط در شب های جمعه، آن هم در ثلث آخر شب دیده می شود نه همه شب ها و نه تمام شب جمعه. با توجه به این موضوع، بایستی دقت بیشتری داشت؛ باشد که سری از اسرار مکشوف گردد. به هر حال قرار شد که اولین شب جمعه آینده، شخصاً درون خانه پیرزن به مهمانی رود و خود چراغ را معاینه و مشاهده کند. چون شب جمعه ...
گپی با ماهور الوند ، دخترِ فیلم دختر
گاهی فکر می کردم اصلا مغزم نمی کشد و حتی دافعه ای نسبت به لهجه جنوبی در مراحل پیش تولید پیدا کرده بودم. ولی وقتی کار شروع شد، اتفاق های بعدی به خوبی افتاد و پیش رفت. البته به نظر می رسد اتفاق های خوب خیلی خوب برای شما می افتند! واقعا! جالب است همیشه همین طور می شود که وقتی قرار باشد اتفاقی بیفتد، خوبش می افتد. همیشه وقتی می خواهم کاری را شروع کنم، می گویم چقدر سخت و نمی شود ...
دختری را سوار ماشینم کردم و به بیابانی بردم / هر چه التماسم کرد گوش نکردم+ عکس
...> سیکل دارم. ازدواج کردی؟ بله، یک پسر 4 ساله ام دارم. شغلت چه بود؟ کارمند دولت بودم. چقدر درآمد داشتی؟ یک میلیون و هشتصد هزار تومان. شما که زن وبچه دارید چرا این کار را انجام دادی؟ اشتباه کردم. شما بار دوم همراه مرتضی بودید توضیح بده چطور تجاوز کردید؟ میدان آزادی خانمی را سوار کردیم و من هم صندلی عقب نشسته بودم به خاطر اینکه شیشه های عقب ...
من، فرخنده و یک دنیا مهربانی!
مهمان نبودم! کسی که سه ماه سه ماه آنهم چهار پنج سال پشت سر هم جایی تِلِپ می شود که دیگر مهمان نیست خود صاحب خانه است!!! فرخنده مرا مثل بچه هایش و حتی اغراق نیست اگر بگویم بیشتر از بچه های خودش احترام می کرد در آن مدتی که تابستان ها مهمان او بودم، هیچ گاه اخم و تَخمی از او ندیدم، هر چه بود لبخند بود و مهربانی ... و به همین خاطر بود که هر سال کل تابستان را به موردراز می رفتم. فرخنده برایم هم پدر ...