سایر منابع:
سایر خبرها
روایت زندگی خصوصی آیت الله طالقانی
هایم عید به خانه ما آمد. وقتی به استقبالش رفتم، دیدم مردی همراه اوست. به مادرم گفتم دوستم همراه یک آقا آمده! مادرم گفت خب، پدرش است! من تعجب کردم و پرسیدم پس چرا پدر ما نیست؟ گفتم که پدر زندان بود و هفته ای یک بار به دیدن او می رفتیم. این زندانی بودن، تصوراتی را برای من ایجاد کرده بود که باید حصاری بین پدر و فرزند باشد. این خاطره را به این دلیل تعریف کردم. در نبود پدر، نقش مادر خیلی مهم بود. وقتی ...
سرخط ...
بست خانه او بود؛ خانه دل ما. خانه طالقانی، آیت الله طالقانی. از خانه که بیرون می آمدیم، به خیابان انقلاب می رسیدیم. دست راست میدان امام حسین بود و دست ِ چپ ادامه خیابان به میدان انقلاب می رسید و در پی آن میدان آزادی... در خزینه خاطره چه یادها که از این خانه رویاروی دل و دیده ام باز مانده... برخی را در سالگرد پروازش بازمی گویم... در دیده و دل من طالقانی رنگین کمانی بود از نقش ها و رنگ ها اما ...
در تمام این سال ها به فوت پدرمان مشکوک بوده ایم
ما گفتیم این پول را چه کار کنیم، برخی دوستان گفتند به حساب 100 امام واریز شود. بر همین اساس دوستان هم تقریبا نگذاشتند و نه برداشتند هر چه پول در حساب های آقا بود به حساب 100 امام ریختند. ما به آنها گفتیم شاید 10 هزار تومان پول خود آقا هم در این حساب ها بوده اما همین 10 هزار تومان نیز تمام و کمال به حساب 100 امام منتقل شد. خلاصه هیچ پولی ته حساب آقا باقی نماند و والده ما بدون یک ریال درآمد ماند ...
17شهریوراصلی ترین مقدمه شکل گیری انقلاب/گسست کامل ارتباط شاه وملت
، اجازه داد با آزادی قطره چکانی به مردم، احزاب کم کم فعال شوند. این موضوعات همه از عواملی بود که دست به دست هم داد تا مردم نسبت به حکومت پهلوی ناامید شوند. سرانجام در اردیبهشت سال 57 امام خمینی (ره) درباره شاه، حزب رستاخیز، جشن های 2500 ساله، چپاول ثروت ملت و جشن تاج گذاری صحبت کرد. در کتاب خاطرات اسدالله اعلم آمده است که یک سال بعد از جشن های 2500 ساله وقتی به اعلی حضرت فرح گفتم ...
از جوی خون خیابان 17 شهریور تا پای قطع شده آقاجری در والفجر مقدماتی - افسانه ای که از مدرسه علوی سا
در پشت بام مدرسه اعدام شده اند و تلاش زیادی می شود که چهره ی خشنی از امام خمینی ارائه می شود. بالاخره یک انقلاب پیروز شده بود و افرادی نقش های اصلی آن حکومت را به عهده داشتند. برخی از آن ها حتی قبل از انقلاب، در زندان بودند. افرادی چون نصیری یا هویدا تا روز آخر قبل از انقلاب، زندانی بودند. یادتان باشد خود حکومت شاه پذیرفته بود که مفاسد تعدادی از این اشخاص در این محدوده است. نصیری به عنوان ...
جمعه سرخ
قرارشان را گذاشته بودند: فردا، 7 صبح، میدان ژاله . بسیاری از مردم زود تر از این ساعت یا برای شرکت در راهپیمایی به سوی میدان شهدا راه افتادند یا اصلا رادیوهای خود را روشن نکردند. 3-ساعت 8 صبح 17 شهریور، جمعیت زیادی در میدان شهدا و خیابان های اطراف آن اجتماع کردند. در خود میدان، تیربارهای نصب شده بر پایه های ثابت، جمعیت را هدف گرفته و سربازان مسلح به مسلسل، در پشت بام ساختمان های مشرف به ...
طالقانی منحصر به هیچ گروهی نبود
اوج اختناق هم پنهان نمی کرد، از جمله اینکه بعد از کودتای 28 مرداد رژیم فشار آورد عکس شاه در همه جا از جمله مساجد نصب شود، اما مرحوم آقای طالقانی قبول نکرد و بالاخره هم مجبور شدند عکس شاه را در کفش داری مسجد هدایت بزنند!بنابراین طبیعی است مرحوم آقای طالقانی از نهضت امام حمایت می کرد، مخصوصاً از زمان تحصیل در حوزه امام و افکار سیاسی ایشان را می شناخت. بعدها در زندان به من گفتند: تابستان ها که امام ...
جلال عین نوشته هایش بود
بهرنگی هم برای توفیق مطلب می نوشت و در کنار آن کار سیاسی هم می کرد. ما که برای توفیق مطلب می فرستادیم خیال می کردیم داریم کار سیاسی می کنیم، ولی از سال 1356 دیگر با توفیق همکاری نکردم و به سراغ کارهای دیگری رفتم. مهندس محمدعلی گویا شاعر کرمانشاهی ساکن تهران یک بار از من پرسید: چرا دیگر به توفیق مطلب نمی دهی؟ خود ایشان هم اشعار فکاهی و هم اشعار جدی می گفت. گفتم: باید به کارهای دیگرم برسم! ...
بانک شعر ویژه شهادت امام باقر (ع)
نواده نسل نجات و هدایتند او نا خدای پنجمی این سفینه بود نا ن آور همیشة هر کو دک یتیم بر شانه های خستة او جای پینه بود آتش گرفته باغ دلش از شراره ای سهم امام خستة ما زهر کینه بود همواره آسمان دلش رنگ لاله داشت هفتاد و چند داغ شقایق به سینه بود دشت نگاه او پُرِ گلهای اشک بود یاد آور حکایت سقا و مشک ...
شکوه اندیشه ایرانی اسلامی در بناهای فیروزه ای اصفهان/ پهنه ای به گستره هنر نصف جهان + عکس
زمان تابه حال به عالی قاپو شهرت دارد، این عمارت دارای شش طبقه ساختمان است که هر طبقه آن دارای تزئینات ویژه ای است و از طبقه هفتم آن که بام عمارت است منظره تمام شهر به خوبی دیده می شود. مسجد امام (ره) یادگار دوره صفوی مسجد امام (ره) نیز مهم ترین مسجدی است که از دوره صفویان در ایران برجای مانده است، کار ساخت این مسجد در سال 1020 هجری قمری آغاز شده و تزئینات نهایی آن در زمان شاه ...
17 شهریور روزی که فراموش نخواهد شد
به گزارش اصفهان شرق، امام خمینی (ره) در خصوص واقعه 17 شهریور می فرمایند: “هفده شهریور از روزهای خداست” و در جایی دیگر می فرمایند: هفده شهریور 57 از ایام اله است که ملت شریف ایران یاد آن را زنده نگه می دارد. رهبر معظم انقلاب اسلامی در رابطه با این روز می فرمایند: از روز هفدهم شهریور سال 1357 خاطره ای در ذهن دارم. قبل از آن که این حادثه ی خونبار در تهران اتفاق بیفتد، سیاست رژیم ستمشاهی به ...
هفده شهریور، روز حماسه ملت ایران
بزرگ که بهترین انسان ها، فریادهای امام را لبیک گفتند و عاشقانه راه حسین را برگزیدند و در خون های پاک شان غلطیدند و البته رفتن شان، زمینه ساز بازگشت پیروزی آفرین امام به میهن شد. آنان رفتند تا امام بیاید. رفتند تا اسلام و قرآن زنده شود. رفتند تا دیگر یاران بمانند. راهشان پر رهرو و نامشان در قاموس شاهدان انقلاب، پر رنگ و مزّین باد. خشم ملت پس از شهادت حاج آقا مصطفی خمینی، حرکت های ...
17 شهریور 57، جمعه خونین به روایت شاهد عینی
ژاله رفته اند. گفتم من هم دارم به آنجا می روم آنها را پیدا و از آنها مراقبت می کنم. به همراه همسرم و دو فرزند برادر دیگرم که منزل ما بودند به سمت میدان ژاله حرکت کردیم. وقتی به چهارصددستگاه رسیدیم، دیدم حرکت های مشکوکی وجود دارد. آمدند و گفتند شماره ماشین شما را می خواهیم چسب بزنیم و ببندیم، گفتم خیر، نیازی نیست، اما می گفتند ساواک عکس می گیرد و شما را شناسایی می کند. حدس می زنم می ...
خیاط مراجع تقلید و علما به دیار باقی شتافت + بازنشر گفت و گو
آقا مهدی پسرشان که در تصادف به رحمت خدا رفتند صدایم کرد و گفت، آقا کارتان دارد وقتی خدمت ایشان رسیدم گفتند، آقای عرب پور زحمت کشیدی برای ما، بعد یک شوخی هم با ما کردند و گفتند بیشتر پیش ما بیا. *از مرحوم امام هم خاطره ای دارید؟ از بچگی این توفیق را داشتم که در قم در همسایگی حضرت امام (ره) زندگی کنم، ایشان به جهت آشنایی با ما از اول مشتری من بودند و حتی در نجف هم برایشان لباس ...
شعر نو
بی تو، مهتاب شبی، باز از آن کوچه گذشتم، همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم، شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم، شدم آن عاشق دیوانه که بودم. در نهانخانۀ جانم، گل یاد تو، درخشید باغ صد خاطره خندید، عطر صد خاطره پیچید: یادم آمد که شبی باهم از آن کوچه گذشتیم پر گشودیم و در آن خلوت دل خواسته گشتیم ...
توصیه حجت الاسلام قرائتی به طلبه ها درباره روزی
باشد به آن دچار خواهد شد و ربطی به آخوندی ندارد؛ رزق و روزی انسان اندازه گیری شده و از هر طریقی باشد به انسان می رسد؛ یهودیان می گفتند که دست خدا بسته است و اگر دنبال پول هستیم باید دکتر و مهندس و تاجر بشویم ولی از نگاه قرآن دست خدا باز است و نباید از رحمت خدا ناامید بود. استاد قرائتی بر این نکته تأکید دارد که آخوند شدن کاری به نمره بیست ندارد؛ ایشان با بیان خاطره ای در این رابطه ادامه ...
ده هتل برتر ایران را بشناسیم
با دکوراسیون متنوع که با چشم انداز دلنوازی از حرم ثامن الحجج (ع) از پنجره های اتاق های رو به حرم همراه می شود، خاطره ای توصیف ناپذیر را به همراه امنیت و آسایش در طول مدت اقامت برای میهمانان خود خلق می نماید. 8. هتل پارس تبریز این هتل شگفت انگیز و فوق العاده با نمایی تمام شیشه ای یکی از بهترین هتل های ایران در بام شهر تبریز می باشد که در بهمن ماه سال 1380 افتتاح شده است. این ...
چگونه شهید قدوسی امانتدار اموال عمومی بود؟
خبرگزاری فارس گروه تاریخ: برخی از جنبه های شخصیتی آیت الله قدوسی تنها در دوران دادستانی ایشان بود که امکان بروز یافت. روایت این دوران را به خوبی می توان در نگاه جزئی نگر معاون مالی و اداری او به جستجو نشست تا به خوبی دریافت چرا امام تا این حد او را مورد وثوق یافته بود. با سپاس از جناب مهندس سید اسدالله جولایی که با ما به گفت وگو نشستند. *آغاز آشنایی شما با شهید آیت الله قدوسی از چه ...
سردار سعید قاسمی که در محل میدان امیر چخماق یزد چه گفت؟متن کامل سخنرانی
الحمدلله مردم شما در فتنه 88 در 9 دی آمدید چشم فتنه را کور کردید قلبش هم درآوردید راست می گویند مردم توی اردکان یک دفعه گفتند آقا دروغ است گفتم آقا اجازه بدهید ببینم اینها چی شد آقا می گویند فتنه تمام شدها مردم شعار دادند مرگ بر فلان درود برفلان گفتم آقا ببخشید شما ساندیس گرفتی آمدی آقا شما را از کدام روستا جایی بار زدند برداشتند آوردند اینها، یک صدا و انقلابی مردم اردکان یزد یعنی همان جایی که می ...
روزه مستحبی در دوره های دشوار آموزش تکاوری/ هر جا باشم دنبال روزی حلال خواهم بود
...! می گفتم من هر دو را دوست دارم؛ هم این که سالم باشی هم این که به شما بگویند مهندس. چه عیبی دارد؟! می گفت تا امروز تحمل می کردم، امروز دیگر نمی توانم. جایی که استاد به من بگوید چرا لباسی که پوشیده ای لباس یک امّل است، جای من نیست! استاد به من می گوید به محیط دانشگاه که آمده ای باید مثل دانشجوها باشی! من به خودم اجازه ماندن در این محیط را نمی دهم. ناراحت بود و از آن به بعد دیگر نرفت. ...