سایر منابع:
سایر خبرها
اصغر فرهادی: رعنا نخواست آبروی خاطی، ابزار انتقام گیری شود
نوعی تبدیل به ترمز می شود و شما را به این سمت می برد که اصلا فیلم نسازید. من بلافاصله بعد از جدایی... برای آنکه در آن فضا که البته فضای لذت بخشی هم بود، نمانم، سراغ ساخت گذشته رفتم. بعد از گذشته فیلمنامه ای نوشتم که قرار بود بیرون از ایران اتفاق بیافتد و چند روز مانده به پیش تولید آن فیلم آمدم و فروشنده را کار کردم. اینکه بین کارهایم فاصله زیاد نیافتاد به من کمک کرد تا همیشه درگیر کار ...
37 سال است به فوت پدرمان مشکوکیم/ از زیر کالبدشکافی پدرمان در رفتند
بیمه تکمیلی کرد. اما اینکه چه کار می کنیم؟ من کارهای مختلفی کردم یک مدتی کارگاهی داشتم و لوازم برای شرکت های نفت و گاز می ساختیم بعد پول مان را ندادند در کارگاه را بستیم و فروختیم و از آن کار بیرون آمدم. یک مدت هم بدهکار بودم، بعد کم کم در کار ساخت و ساز وارد شدم آن هم الان متوقف است و خودم را بازنشست کردم. حسین آقا مهندس شیمی از دانشگاه پهلوی شیراز مدرک گرفت او هم یک شرکت داشت دید شرکت ...
تربیت شبانه!
، بعد از آن که منزلمان را به تهران برد و غریبانه زندگی می کردیم یک شب که با هم اختلاف پیدا کردیم ،از منزل بیرونم انداخت و تا صبح پشت در ماندم! مگر فراموش کرده ای خانم فلانی را که می گفت چون سه دختر را به دنیا آورده ام، جداگانه در دو اتاق می خوابیم! ای جان من! این که فقط صدای دخترکی معصوم است که این گونه بی قرارت کرده است به آن شهروندانی که ساعت سه شب عروسشان را به خانه ی بخت می آورند چه ...
ماجرای آزار و اذیت دختران جوان توسط مامور نمای شیطان صفت
فیلم را پخش میکند و آبرویم را میبرد. او حتی چندین فیلم دیگر که در گوشیاش بود نشانم داد که در آنها دخترهای دیگری که هم سن و سال خودم بودند را مورد آزار و اذیت قرار داده بود. این فیلمها را که دیدم وحشتم بیشتر شد. او گفت که از همه فیلم گرفته و کسی جرأت ندارد از او شکایت کند، در نهایت نیز بعد از چند ساعت مرا رها کرد. وقتی به خانه آمدم ماجرا را به پدر و مادرم گفتم و تصمیم گرفتیم شکایت کنیم. ...
پایان دورهمی تبهکاران در پارک
همه چیز از دورهم نشینی در یک پارک شروع شد. آن روزها من تحت تاثیر حرف های دوستانم قرار گرفتم و برای دستبرد به پول های همراه حسابدار شرکت با آن ها همکاری کردم البته در این ماجرا مقصر اصلی خودم بودم چرا که... چوانی که به اتهام ارتکاب سرقت های مسلحانه توسط کارآگاهان اداره عملیات ویژه پلیس آگاهی خراسان رضوی دستگیر شده است، در حالی که عنوان می کرد رویاپردازی و بلندپروازی هایم موجب شد تا به سوی ...
17 سال در جبهه بدون مرخصی/ بهترین خاطره دیدن امام بود
. حتی به خاطر لهجه ام خیلی هم صحبت نمی کردم که کسی متوجه افغان بودن من نشود. نمی دانستم برای رفتن به جبهه باید چه کار کنم تا اینکه در یکی از پارک ها با چند کارگر افغانستانی روبه رو شدم. خودم را معرفی کردم و آدرس نزدیک ترین پادگان را پرسیدم. در همان جا تشکیل پرونده دادم و بعد از ده روز آموزش فشرده بالاخره به سمت اهواز و پادگان دوکوهه راه افتادیم. بعد من می پرسیدم الان کجا می رویم؟ به من پاسخ دادند ...
شروع زندگی با یک فلاسک چای و یک خانه خالی/ بی جهاز و عروسی هم توانستیم که شاد باشیم
شرکت ماکت سازی شدم، 5 سال از فوت پدرم می گذشت و مادرم با مدیریت مالی قوی ای که داشت، با پول نصفه و نیمه ی بیمه، زندگی مان را می چرخاند. همین چیزها باعث شده بود که ترسی، از راه دور شرکت تا خانه مان نداشته باشم و هر روز از تهران به سمت پردیس بروم و کار را با جدیت یاد بگیرم. اوضاع کار در این شرکت خوب نبود و مجموعه در حال ورشکستگی بود. برخلاف بقیه همکاران که وقت شان را به شوخی و خنده می ...
سکوت 29 ساله در برابر بی لیاقتی آل سعود!
این خانه ها ابراز داشته بودند که این وسایل چند روز قبل از جانب حکومت سعودی به بام آنها منتقل شده بود. 4 تغییر آرایش پلیس که برخلاف سال های قبل در دو سوی مسیر نایستاده و صف آرایی آنها در انتهای مسیر حرکت حجاج و یا قرار گرفتن فرماندهان پلیس در پشت سر نیروها برخلاف گذشته که فرماندهان 100 متر در جلوی گردان خود می ایستاده اند. 5 در سال های گذشته با توقف اتومبیل های سواری در مسیر راهپیمایی سعی ...
سناریوی سیاه برای آزار دختر جوان
دو مرد که متهمند دختری را با قصد آزار و اذیت به بیابان های اطراف پاکدشت کشانده و پس از قتل، جنازه اش را به آتش کشیده اند، با گذشت 7 سال از حادثه همچنان منکر جرایم خود شده و قتل را گردن یکدیگر می اندازند. 10 تیر 88 مردی میانسال به کلانتری مراجعه کرد و به ماموران گفت که دختر 26 ساله اش برای دیدن یکی از دوستانش از خانه بیرون رفته اما به شکل ناگهانی ناپدید شده است. او گفت: دخترم ناهید، با ...
مثله کننده دختر جوان منکر جنایت شد
...، یک دستم را به روی بینی و دهن عاطفه گذاشتم و با دست دیگر گلویش را فشار دادم، کمتر از یک دقیقه وی را خفه کردم. زمانی به خودم آمدم که متوجه شدم صوت عاطفه کبود شده است اما کار از کار گذشته بود و بسیار ترسیده بودم. مرد جوان اظهاراتش را به بازپرس اینگونه ادامه داد: نمی دانستم چه کاری باید بکنم و به سمت شهرستان ایوانکی رفتم، در آنجا آپارتمانی داشتم، ابتدا در ایوانکی تصمیم گرفتم جسد ...
جزئیات حادثه "مترو کیانشهر و کوهسار" از زبان معاون شهردار تهران
قول های متناقض دارند که جا دارد اصحاب رسانه به عنوان یک نهاد خبری از خبرهای موثق استفاده کنند. وی با بیان اینکه روز گذشته اعداد و اخبار متعددی در خصوص حادثه کیانشهر مطرح شد، گفت: دروغ هرچه بزرگ تر باشد باورپذیری آن بیشتر است و بر همین اساس روز گذشته در برخی از اخبار آمده بود که پنجاه تا 70 نفر در تونس محبوس شده یا خانه های اطراف نیز دچار ریزش شدند. اما باید بگویم که این اتفاق با این حواشی ...
زمانی که علت دستگیری مادرم را در کلانتری فهمیدم دنیا روی سرم خراب شد
احساس می کردم حادثه تلخی در حال وقوع است با نگرانی گوشی تلفن را برداشتم و فهمیدم که مادرم در کلانتری به سر می برد وقتی هراسان خودم را به این جا رساندم فهمیدم مادرم به جرم رابطه پنهانی با مرد غریبه دستگیر شده است و ... 110 این اخبار را از دست ندهید: مرد جوان هر روز به مغازه ام می آمد / اسیر نگاه های شیطانیش شدم صدای زجه های دختربچه ای را ازداخل گاراژ شنیدم ...
خیابان های شهر، شب ها پر از طلاست
آرادکوه را به مقصد تهران ترک می کنیم. امان از شبکاری شب عید مجتبی تنهایی، راننده 40 ساله سمی تریلر حمل زباله، از 14 سال پیش، از 9 شب تا 5 صبح به کار جمع آوری زباله ها مشغول است. شب را به خاطر خلوت خیابان ها و هوای خوبش بیشتر از روز دوست دارد. می گوید بی خوابی تنها چیزی است که شبکارها را اذیت می کند؛ مخصوصا وقتی از ساعت دو شب به بعد، خواب به سراغمان می آید. از تغییر فصل ها که ...
قتل هولناک باجناق به خاطر سوءظن
اولیای دم مقتول برای رضا تقاضای قصاص کردند. دختران مقتول اعلام کردند، رضا، پدرمان را بی گناه به قتل رساند به همین خاطر راضی به بخشش او نیستیم. رئیس دادگاه سپس با تفهیم اتهام به رضا از او خواست به دفاع از خود بپردازد. مرد جوان با قبول اتهامش گفت: مقتول بی گناه بود و من به خاطر سوءظن او را کشتم. یک روز همسرم را تعقیب کردم و متوجه شدم به خانه مقتول رفته است. همین شک باعث شد او را به قتل برسانم ...
سریالی که علی حاتمی را کچل کرد!
اختیار او قرار گرفت تا مقدمات کار را فراهم کند. اما حاتمی به این ها بسنده نکرد و عکس هایی از ساختمان ها، عمارت های دولتی، محله ها، خیابان های تهران و لباس ها و پوشش آن زمان در اختیار وی قرار گفت تا کار دقیق تر جلو برود. حاتمی عکس ها و اسناد را در شهرک سینمایی ایتالیا، به نام چینه چیتا با کمک نقاشی ایتالیایی اتود زد و تابلوهای کوچکی به وجود آورد. بعد از آن هم با کمک یکی از بهترین ...
از ابتدای خواندن خبر اعلام اسامی شهدای منا صدایم می لرزید/ پیام حضرت آقا آراممان کرد + فیلم
Article source: http://snn.ir/detail/News/540661/177
گروگانگیری خیالی به خاطر رویای 500 میلیونی
چنین خودرویی برایم نمی خرد بنابراین نقشه آدم ربایی قلابی خودم را طراحی کردم. از طرفی با این کار می خواستم علاقه همسرم را نسبت به خودم بسنجم. چون اگر او واقعاً مرا دوست داشت این مبلغ را تهیه می کرد. ولی بعد از مدتی متوجه شدم که واقعاً همسرم چنین پولی در اختیار ندارد و از طرفی پلیس به واقعیت ماجرا پی برده است. برای همین تصمیم گرفتم خودم به دادسرا بیایم و واقعیت را بیان کنم.در پی اظهارات زن جوان؛ همسر او زمانی که از ماجرا با خبر شد از شکایتش گذشت و زوج جوان پس از یک هفته جنجالی به خانه برگشتند! ...
پوشش خبری سه جنگ صهیونیست ها علیه غزه
حرفه ای اش دارد؛ او می گوید: "در زمان جنگ ما سرگرم پوشش حوادث میدانی بودیم من برای ارائه گزارش جلوی دوربین ایستاده بودم، ناگهان با صدای شلیک گلوله تعادلم را از دست دادم و یک واکنش غیر طبیعی نشان دادم. چند ثانیه بعد وقتی خودم را جمع و جور کردم و به حال عادی برگشتم متوجه شدم تمام کسانی که آن اطراف بودند که البته بیشتر کودکان بودند، داشتند به حرکت من می خندیدند." شایان ذکر است که اسراء البحیصی ...
سخنان امیرحمدی درباره اتهام جاسوسی، دلالان تحریم، برجام و احمدی نژاد
جنگ را پایان دادم، اما یک اثر کوچکی گذاشتم. یک بحث نظری داشتم که این جنگ پایان ندارد، برد ندارد و در تحلیل نهایی هر دو بازنده هستند. به هر حال بعد از آن هم در مدتی که داخل کشور بودم تحقیقات زیادی کردم و کتابی به زبان انگلیسی چاپ کردم. کتاب گذار اقتصادی؛ تجربه ایران که ترجمه شده است. من دلال و جاسوس نیستم، دلال رابطه و جاسوس آمریکا داخل حکومت است متعاقبا وارد رابطه ایران و آمریکا شدم ...
لباس روحانیت پوشید و شهید شد
پرسش هایم را وقتی گرفتم که میلاد به شهادت رسید. طلبه رزمنده میلاد با آنکه در دبیرستان خودش رشته تجربی را انتخاب کرده بود بعد از دیپلم تغییر عقیده داد و رفت سراغ درس طلبگی و در حوزه علمیه سفیران هدایت حضرت ابوالفضل(ع) شهرستان امیدیه ادامه تحصیل داد. بعدها که موضوع دفاع از حرم پیش آمد، برای رفتن به سوریه لحظه ای آرام و قرار نداشت. از تابستان سال 94 هم شروع به آماده سازی افکار من برای ...
ربودن پسر هتلدار معروف مشهد
صندلی عقب نشست ناگهان 2 جوان دیگر از 2 سوی خودرو سوار پراید شدند و در سمت چپ و راست الف قرار گرفتند. هنوز نوجوان 15 ساله در بهت و حیرت بود که راننده پدال گاز را فشرد و دختر جوان هم پیاده به مسیر خود ادامه داد. الف که فکر نمی کرد در دام آدم ربایان خشن افتاده است زمانی متوجه موضوع شد که 2 جوان مذکور دست و پاها و دهان او را با چسب های نواری پهن بستند و به طرف بزرگراه آسیایی حرکت کردند. آدم ...
در نگاه مولانا خورشید احمدی خورشید صدتوست
جهان *** صد قیامت بود او اندر عیان زو قیامت را همی پرسیده اند *** ای قیامت تا قیامت راه چند با زبان حال می گفتی بسی *** که زمحشر حشر را پرسید کسی حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) به طور تام و تمام در عشق الهی فانی شده بود و قیامت های بی شماری در وجود شریف او تبلور و تحقق یافته بود. تو نیز اگر بخواهی که آن جهان را درک کنی، باید مانند پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ...
غذایی که بازیگر زن مشهور ایرانی سالهاست به آن لب نزده +عکس
. می دانم که مردم با گرانی دارو و سختی های مراحل درمان مواجه هستند. بدون شک این مشکلات در همه جای دنیا وجود دارد، ولی می شنویم که گفته می شود این جا شرایط خیلی سخت تر است و مردم را با مشکل مواجه کرده. همین چند روز پیش درباره بچه های پروانه ای مطلبی می خواندم، متوجه شدم که رسیدگی به این بیمارها از نظر داروها و تجهیزات درمانی شان چقدر سخت است و این پانسمان ها و داروها چقدر گران و در عین حال ...
جزئیاتی از زندگی شخصی علی مسعودی
کنار آن همکاری چند باره با امین حیایی نیز بسیار جذاب بود. کلا تیم خیلی خوبی داشتیم و فکر می کنم کار بسیار دوست داشتنی و خوبی هم شده باشد. شبیه پیرزن ها هستم! من شبیه پیرزن هایی هستم که تلویزیون خانه ام همیشه روشن است و مدام در حال تماشای کارها هستم. به تازگی مجموعه ای را در شبکه نسیم دیدم به نام اسمشو نیار که از بازی طوفان مهردادیان در آن شوکه شدم. او اتفاقا بازیگر خوبی هم هست ...
اخبار حوادث
خصوصی حرف بزنم اما وقتی پسرم رفت، دوباره با همسرم دعوایم شد و اول با چاقو دو ضربه به دستش زدم و بعد با جوراب خفه اش کردم. ترسیده بودم برای همین فرار کردم و صبح با پسرم تماس گرفتم و گفتم به مادرت سر بزن. حدودا 19 روز در شهرهای مختلف بلاتکلیف بودم تا اینکه تصمیم گرفتم خودم را به پلیس معرفی کنم. با ثبت اعترافات متهم، پرونده برای صدور حکم در اختیار شعبه نهم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی ...
روایت خواندنی دختر قهرمانی که از شهرت خود گذشت برای شهدا
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از داراب آنلاین ، چند سال پیش بود، همه چیز از یک جلسه سه نفره دوستانه و کوچک با موضوع کمبود بنر شهدا در سطح شهر آغاز شد؛ دغدغه ای که برخی از دوستان را آزار می داد. لحظاتی بعد از گفتگوهایمان مطلع شدیم که یکی از بچه های جنوب شهر داراب مدال طلای سنگ نوردی را از آن خود کرده و به همین مناسبت قرار است بنرش در یکی از مکان های پر تردد شهر نصب شود، نمی ...
صحبت های خواندنی گواردیولا؛ به اینیستا مدیونم، او بود که چشم هایم را باز کرد
...> البته من هم برای نتیجه گیری و رسیدن به تصمیم نهایی، دردسرهای زیادی داشتم و کارم به این سادگی نبود. اکثر روزها پس از پایان تمرینات تیم به دفتر کارم در باشگاه می رفتم و شرایط تیم را بارها و بارها بررسی می کردم، از نکات مهم یادداشت برمی داشتم، در مورد تغییرات احتمالی در سیستم بازی یا ترکیب تیمش فکر می کردم؛ اما با این همه، یک نکته را همیشه سرلوحه کارم قرار داده بودم و به عنوان یک اصل اساسی به تغییر آن ...
اینیستا: همسرم به من زندگی دوباره ای داد
. دوری از خانواده، مرا کاملاً تنها گذاشت. روزهای خیلی بدی بود. باید قوی می بودم ولی واقعاً لحظات سختی بود. اولین واکنشم این بود که گفتم نمی خواهم به بارسلونا بروم. تابستان را با پدرم سپری کردم. به صحبت های افرادی که در اطرافم بودند، گوش کردم و یک روز تصمیم گرفتم به خاطر خودم و به خاطر اشتیاق پدرم به بارسلونا بروم. شرایط دردناک بود ولی این بهترین راهکار پیش رویم بود. لاماسیا بود که مرا تبدیل به این ...
شهید حاجی حسنی از تعلیم قرآن خسته نمی شد/ در اوج خستگی تلاوت های نابی داشت
شاگردان موفق شهید حاجی حسنی کارگر که اکنون 23 سال دارد، داستان آشنایی با استاد خود را اینگونه روایت کرد: از سن 19 سالگی با حاج محسن آشنا شدم. سال تحویل سال 90 که به حرم امام رضا(ع) مشرف شده بودم از خود آقا خواستم مسیری در مقابلم باز شود تا یک رشد جهشی در تلاوتم داشته باشم. راهی که امام رضا(ع) باز کرد/ امام رئوف؛ واسطه آشنایی با حاج محسن وی ادامه می دهد: حدودا یک ماه بعد بود که با جلسه حاج ...
گفتگوی خواندنی با برگزیده جشنواره کتاب سال رضوی؛جایی نزدیک بهشت؛ روایت گم شده ای که گم نشده بود
زیارت امام رضا (ع) برود اما مصیّب بی توجه به حرف های پسر در جستجوی خانواده او به راه خود ادامه می دهد که ناگهان... کتاب روایت اتفاقاتی است که برای این سرباز می افتد تا زمانی که بچه را دوباره پیدا می کند... * این رمان چند صفحه است؟ ** حدوداً 80 صفحه. * پس خیلی رمان بلندی نیست. حدود هشتاد صفحه است... ** نه! بلند نیست. *چاپ اول است دیگر؟ ...