سایر منابع:
سایر خبرها
کشف جسد زن تنها در آپارتمان/آغاز تحقیقات پلیسی
. پسر زن میانسال در تحقیقات مدعی شد سه روز است که هرچه با مادرم تماس می گرفتم او جوابگو تلفن نبود. چون قبلا هم به مسافرت می رفت ابتدا فکر کردم دوباره به مسافرت رفته است. بعد از اینکه در این سه روز جواب تلفن را نداد، نگرانش شده و به خانه اش آمدم. هرچه در زدم مادرم در را باز نکرد به همین خاطر کلید ساز آورده و در آپارتمان را باز کردم. وقتی وارد خانه شدم با جسد مادرم در پذیرایی روبرو شدم ...
قَتل مادر، پدر و پدر بزرگ اتهام این دانشجوی جوان است + عکس متهم در صحنه حادثه
.... وقتی به پذیرایی خانه رفتم پدرم را دیدم که چاقو در دست بالای سر مادرم ایستاده بود. سعی کردم چاقو را از دست پدرم بگیرم اما به سمت من حمله کرد . من هم کارد آشپزخانه را برداشتم و پدرم را کشتم. من همان موقع با دوستم اشکان تماس گرفتم و به دیدنش رفتم و ماجرا را برایش تعریف کردم. وی درباره سوال قضات درباره اینکه پدرت چه انگیزه ای از قتل مادر و پدربزرگت داشته گفت : پدر و مادرم با هم ...
مدافع حرم گمنامی که بالاخره سیمش وصل شد+ تصاویر
معرفی کرده اند که ما به خواستگاری اش برویم. و ملاقات حضوری حضرت امام ( ره ) هم خیلی زود روزی شان می شود و به فاصله بسیار کوتاهی بعد از مراسم عقدش راهی سوریه برای زیارت می شود و همیشه افسوس می خورد که چرا آن موقع در آن حس و حال خوب رزق شهادت را از خداوند نخواسته است. همسر شهید خانم معصومه اسدی: آن روزها، زمان جنگ خیلی دوست داشتم به مناطق جنگی بروم و در آنجا بتوانم قدمی بردارم. معلم بودم و ...
عزت و افتخار
سرویس اندیشه جوان ایرانی به نقل از راسخون ؛ بخش مقالات دینی: نویسنده: سیدمحمد عبدالله زاده حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: إلهی کَفی بی عِزّاً أن أکونَ لَکَ عَبداًَ و کَفی بی فَخراً أن تکونَ لی ربّاً...؛ خدایان این عزت، مرا بس است که بنده ی تو باشم و این افتخار برایم بس است که تو پروردگار منی. (1) در این حدیث روی چهار مسأله تکیه شده است: عزت، فخر، عبودیت و ربوبیّت ...
مدافع حرمی که خواب هم رزمش در حرم زینب (س) تعبیر شد +تصاویر
...، کم و بیش خانواده اش را می شناختم، سال 88 در یک سفر زیارتی به مشهد، نگاه های خریدارانه مادر و خواهر اکبر همان و خواستگاری از من همان. موضوع خواستگاری خانواده اکبر از من پیش آمد من سنم پائین بود و قبول نکردم. چند ماهی گذشت تا اینکه دوباره خانواده اکبر از من خواستگاری کردند و اما این بار من پذیرفتم و سال 89 پیوند محرمیت من و اکبر بسته شد. و یک سال بعد در بین دودهای منقل اسفند بزرگترها و صدای ...
گزارش دیدار ایوبی با کشاورز، انتظامی و حکمت
چیزی خواسته ام با واژه پروردگار از او در خواست کمک کرده ام چون معتقدم پروردگار اسم عظیمی است و خداوند هم همیشه کمکم کرده است. او با اشاره به شرایط اقتصادی فعلی از رئیس سازمان سینمایی درخواست کرد تا توجه بیشتری به هنرمندان بکنند که در روزگار جوانی کار کرده اند و حالا پیر شده اند و کنج خانه افتاده اند. انتظامی اضافه کرد: بسیاری از بچه های سینما خانه ندارند و زندگی شان با گرانی ...
جنایت؛ پایان دوئل خیانت زوج جوان
که با هم ارتباط دارند. خیلی عصبانی شدم و خودرو را در محل خلوتی متوقف کردم. او را از خودرو پایین کشیده و با روسری اش خفه کردم. جسد را به کوهستان برده و در محلی خلوت رها کردم. هوا تاریک بود و نمی توانستم او را دفن کنم. به همین دلیل به خانه رفتم و صبح روز بعد با تهیه خاک کشاورزی به آن محل رفته و جسد را دفن کردم. وقتی متوجه شدم که جسد پیدا شده، از ترس فرار کردم. پس از این اعترافات، بازپرس حسینی متهم را روانه زندان کرد. همچنین دستور شناسایی و دستگیری راننده خودروی شاسی بلند را صادر کرد و تحقیقات درباره ادعاهای جدید مرد جوان ادامه دارد. ...
مثله کننده دختر جوان منکر جنایت شد
...> مرد جوان اظهاراتش را به بازپرس اینگونه ادامه داد: نمی دانستم چه کاری باید بکنم و به سمت شهرستان ایوانکی رفتم، در آنجا آپارتمانی داشتم، ابتدا در ایوانکی تصمیم گرفتم جسد عاطفه را خارج از مناطق مسکونی بیندازم اما چون عده ای کشاورز در آنجا بودند این احتمال را دادم که من را ببینند، به همین خاطر به آپارتمانم در ایوانکی رفتم و پس از اینکه مطمئن شدم کسی در خیابان نیست مقتول را روی دوشم گذاشتم و به داخل ...
2جنگ تحمیلی با درایت مقام معظم رهبری از سر کشور کوتاه شد/ مردم می پرسند چرا بعد از حادثه منا، رابطه با ...
...، این موضوع را ثابت می کرد؛ در واقع در این دوران چند چیز به من کمک می کرد که بتوانم کار خود را پیش ببرم و چند عامل سبب شده بود که جمهوری اسلامی ایران در هر نشست بین المللی و منطقه ای، مرکز توجهات قرار گیرد. یادم می آید روزی از وین همراه با آقای ظریف بر می گشتیم و در نشست بین المللی سوریه که در سال گذشته حدوداً 4 دور برگزار شد، همراه وزیر خارجه بودم. در یکی از این مراحل آقای ظریف ...
عمل وقیحانه حسابدار شرکت با مدیر عامل در خودرو/ او با تهدید مرا مجبور به این کار کرد
هفته گذشته مدیر یک شرکت با حضور در پلیس آگاهی تهران از مردی که وی را ربوده و اخاذی کرده بود، شکایت کرد. وی به پلیس گفت: هنگام ظهر سوار خودروی مدل بالایم شدم تا به خانه ام بازگردم. هنوز مسافتی را طی نکرده بودم که مردی را روی صندلی عقب خودرو دیدم. او نقاب به چهره داشت و کلتی با صداخفه کن به سمتم گرفت. او تهدید کرد باید یک میلیارد تومان به او بپردازم، در غیر این صورت شلیک می کند. ...
ما صیغه محرمیت را در خودرو خوانده بودیم / سحرهم موافق بود
...> در ادامه وکیل سحر حرف های قبلی را به شکل دیگری تکرار کرد، اما قاضی به او گفت: موضوعی که اشاره می کنید چندان به اصل دادخواست مرتبط نیست. موکل شما سند ازدواج را امضا کرده و چون پدر یا جد پدری در قید حیات نیستند، اجازه ازدواج در گرو موافقت خود ایشان بوده است. زمان عقد دائم و مهریه هم در سند قید شده است. در میان حرف های قاضی و وکیل، زن جوان بلند شد و تأکید کرد: قرار بود این مرد به عنوان ...
کودکانی بدون رویا/گزارشی از نگهداری کودکان بی سرپرست درکاشان
پرمهر مادر و آغوش محبت آمیز پدر و قصه های دوست داشتنی مادر بزرگ و... به گذران زندگی مشغولند سرم به دوران بیشتری می افتاد. صدای آقای شفیع مرا به خود آورد و من خدا را شکر کردم که صدای ایشان را ضبط می کنم والا قسمتی از این گفتگو را که در رویا و تخیلات سپری کردم از دست داده بودم. البته با لطف و همت آقای فریور خانه نگین که خانه ای سنتی است خریداری شده و برای کنفرانسهای دولتی و شرکتی، جلسات ...
از ترس آبرویم به خواسته های کثیف یکی از همکارانم تن می دادم
خواستگاری کند ولی انگار ورق برگشته بود و او تنها مرا مورد سوءاستفاده قرار می داد. او وقتی با اصرارهای زیاد من مواجه شد تهدیدم کرد که موضوع روابط مرا به خانواده ام اطلاع می دهد و تصاویرم را نیز برایشان ارسال می کند. به همین خاطر مجبور به سکوت بودم و از ترس آبروریزی به خواسته های کثیفش تن می دادم تا این که فهمیدم او ازدواج کرده و همسرش نیز باردار است. این در حالی بود که چند روز بعد احساس کردم ...
مصاحبه با سرمربی تیم ملی تنیس ایران (بخش سوم و پایانی)؛ سعید احمدوند: آندره آغاسی بازیکن مورد علاقه و ...
چیلیچ می خورد. شما زمان سمپراس و آغاسی، طرفدار آندره آغاسی بودید؟ – آغاسی بازیکن مورد علاقه من بود. کسانی که “سرو و والی” انجام می دادند را دوست نداشتید؟ – نه. یادم است وقتی جوان بودم، قهرمان زیر 18 سال بودم. وقتی به زیر 23 سال رفتم فینال خوردم به اسماعیلِ پور رحیم. سرو و والی بازی می کرد و 0 و 1 من را برد. کسی آن موقع بلد نبود چگونه با این سبک مقابله ...
400 میلیون تومان برای نجات از مرگ
از شب برای رسیدن به روزی حلال کار می کردم. هر چند حقوقم کم بود، اما با اشتیاق کار می کردم به امید این که شرایط زندگی ام بهتر شود و بتوانم ازدواج کنم. کنار خانواده ام خوشحال بودم تا این که مادرم، بزرگ ترین تکیه گاه زندگی ام را از دست دادم. فوت او ضربه سنگینی به من زد. روحیه ام را باخته بودم دیگر حوصله کار کردن نداشتم. بعد چه شد؟ چند ماهی خانه نشین شدم تا این که با حرف های ...
مصاحبه ای با اصغر فرهادی به بهانه اکران فیلم فروشنده
داشته باشم که نشان های داستانی را بکارم. بدون این مقدمه نشانه هایی که در ادامه می آیند ناقص خواهند بود و ناکارآمد. تصور کنید درباره الی از جایی شروع می شد که الی در دریا غرق می شد و یا فروشنده از زمانی آغاز می شد که آن مرد وارد حریم خصوصی این زن و شوهر می شد. در این صورت خیلی از اتفاقات بعد از آن دیگر برای ما خیلی چالش برانگیر نبود و به نوعی قصه تبدیل به یک قصه لاغر می شد که تماشاگر را ...
کنسرت های خیابانی؛ راهی برای هنرنمایی یا تامین مخارج زندگی؟
ساز می زنند گروه های موسیقی خیابانی که به صورت گروه های 3 یا حتی 6 نفره کار خود را شبیه برگزاری یک کنسرت شروع می کنند نیز کم نیستند. گروه هایی که در این چند سال اخیر به کنسرت خیابانی معروف شده اند. برای تک نوازی های خیابانی شاید نتوان پاتوق و جای مشخصی را نام برد؛ اما معمولاً وقتی از ایستگاه های مترو مفتح، قلهک، تجریش، قیطریه، فردوسی، هفت تیر و انقلاب اسلامی بالا می آیید بعضی از گیتار زن ...
شاگرد باب هم ادعای خدایی کرد
تقاضا می کند: اگر به مقصود رسیدی ، مرا از نظر دور ندار ، ملاحسین نیز می پذیرد. در همین زمان ملاحسین بشرویه ای به مانند دیگر شاگردان سید رشتی به ظاهر به دنبال گمشده شیخیان و در حقیقت به دنبال کسی که بتواند چنین نقشی را ایفا کند، روانه ایران و شهر شیراز شد. در روز 5 جمادی الاولی 1260 او توانست سیدعلی محمد شیرازی ، جوانی را که سوداهایی در سر داشت ، خام حیله ها و تزویرهای خود کرده و وی را بعد از ...
مرگ مشکوک دختر جوان بررسی می شود
.... در راه بودم که یکی از دوستانم تماس گرفت و گفت بین سحر و سارا مشاجره سختی درگرفته است. وقتی برگشتم متوجه شدم سحر، سارا و چند نفر دیگر از دوستانم در حال دعوا هستند. رفتم جلو و با دست سارا را کنار زدم. به هر حال دعوا با میانجیگری رهگذران تمام شد و راهی خانه مان شدم. در راه بودم که دوباره دوستم تماس گرفت و گفت که سارا حالش بد شده است. وقتی خودم را رساندم پزشک اورژانس مشغول معاینه سارا بود. او گفت ...
آخرین بار که آقای طالقانی را دیدم، او را خیلی بی کس یافتم
که مورد وثوق خیلی از مبارزان، اعم از مذهبی و غیرمذهبی بود.کمااینکه خود من به اعتبار آشنایی که در زندان با ایشان پیدا کرده بودم بعد از رهایی از زندان بعد از سال 57 غالبا به دیدار ایشان می رفتم. یک مقدار از این دیدارها هم به خاطر مشکلاتی بود که برخی “نیروهای خودسر” برای فعالیت ما در دفتر قانونی حزب توده،پیش می آوردند. وقتی که ما شکایت می کردیم به کلانتری یا کمیته ها اقدامی نمی کردند به عبارتی این ...
قاتل: من مستحق مرگ هستم
ماجرای قتل نقش ندارد اما در تحقیقات تخصصی به قتل باجناقش اعتراف کرد. او گفت: چند ماهی بعد از ازدواج با همسرم به یاسر، شوهر خواهر او سوءظن پیدا کردم. خجالت می کشیدم به همسرم بگویم تا اینکه موضوع را به برادر همسرم گفتم اما او مرا سرزنش کرد و گفت در مورد هر دو نفر اشتباه می کنی، خواهرم زن پاکدامنی است. هر چه خواستم خودم را متقاعد کنم نتوانستم تا اینکه یک روز سر این موضوع با همسرم بحث کردم. او به ...
کلید سرقت از خانه در دست مرد آشنا با کلاه معروف
دسته کلید او را برداشتم. بعد تالار را ترک کردم و از روی کلیدها یدک ساختم و به تالار برگشتم. در فرصت مناسب دسته کلید او را داخل جیب کتش گذاشتم. متهم گفت: از فردای آن روز خانه شاکی را تحت نظر گرفتم. شب حادثه وقتی همراه خانواده اش خانه را ترک کرد به سرعت وارد شدم و سرقت را انجام دادم. طلاهای سرقتی را هم به یک طلافروش در محدوده بازار تهران فروختم. سرهنگ کارآگاه سعدالله گزافی، رئیس پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران بزرگ گفت: خریدار طلاهای سرقتی شناسایی و متهم نیز با قرار قانونی روانه زندان شد. ...
اعتراف زن معتاد به ربودن دختران خردسال
به گزارش خبرنگار ما، عصر روز یک شنبه، 10 مردادماه زوج جوانی وارد کلانتری 142 کن شدند و اعلام کردند رونیکا دختر چهار ساله شان به صورت ناگهانی گم شده است. زن جوان گفت: ساعتی قبل همراه رونیکا به خانه یکی از بستگانم رفتم. من داخل خانه بودم که رونیکا با توپش به داخل حیاط رفت تا با بچه های کوچه بازی کند. از پنجره داخل حیاط را زیر نظر داشتم و مواظب او بودم اما لحظاتی بعد دیدم داخل حیاط نیست. به سرعت از ...
نقشه زن شیشه ای برای ربودن رونیکا کوچولو
جز فرنگیس نیست. به این ترتیب زن 47ساله دستگیر شد و به کودک ربایی و سرقت طلاهای رونیکا اقرار کرد. زن جوان در گفت وگو با همشهری، جزئیات نقشه کودک ربایی را شرح داد. رونیکا را چطور برای سرقت طلاهایش انتخاب کردی؟ آن روز در خیابان ها می گشتم که ناگهان دیدم در حیاط خانه ای باز است و چند کودک مشغول بازی هستند. در این میان چشمم به رونیکا افتاد که طلاهای زیادی داشت، همین شد ...
کلاهبرداری میلیاردی از تاجرانی که دنبال میانبر بودند / این مرد خودش را نفوذی سفارت معرفی می کرد + عکس
را آغاز کردند، وی گفت: چندی پیش از طریق یکی دوستانم با مرد جوانی به نام ناصر آشنا شدم و زمانیکه به دفتر کارش در خیابان بخارست رفتم این مرد ادعا کرد نایب رییس سفارت و سفیر سفارت کشوری است و پس از چند بار ملاقات با توجه به مدارکی که مرد جوان پیش روی من قرار داده بود به وی اعتماد کردم و برای کار تجارت از او کمک خواستم. وی افزود: در این ملاقات های کاری قرار شد تا سفارشات خریدم با مدیریت این مرد ...
دیالوگ های به یادماندنی مورینیو و گواردیولا
زمین نزدیم. من یاد گرفته ام که مثل مرد بازی کنم و خیلی زمین نخورم. درباره استراحت یک ساله گواردیولا پس از اتمام ماموریتش در بارسا... این زندگی اوست ولی حتی به ذهن من هم خطور نمی کند که یک سال استراحت کنم. او جوان تر از من است اما من احساس خستگی نمی کنم. پس از تقابل با بایرن پپ گواردیولا در سوپر کاپ اروپا... تیمی که به وضوح برتر بود، باخت. آن ها صرفا پنالتی ...
زنم را در وضعیت هولناکی در اتاق خواب دیدم / نمی دانم چه کسی در آنجا بود
نمایندگی های شرکت بود دل سعید را برد و کار به ازدواج کشید. یک سال بعد هم پسرشان فربد به دنیا آمد. پس از این که دوره مرخصی زایمان سودابه تمام شد و می خواست به سر کار برگردد سعید از او خواست تا برای چند ماه دیگر مرخصی اش را تمدید کند و از فربد مراقبت کند. سودابه هم پذیرفت و برای یکسال دیگر خانه نشین شد. روزها از پی هم می گذشت و سعید با علاقه بیشتری کار می کرد و برای همسر و فرزندش وسایل آسایش ...
90/ مردم آزار
قصه مترو مردم آزار مرد نابینا در حالی که عصا در دست داشت همینطور تنها و مردد در وسط ایستگاه ایستاده بود که دو سه تن از این جوان های بی مزه از کنارش رد شدند که ناگهان یکی از آنها گفت حاجی! مشکل داری، بگو حلش کنیم؟ نابینا خنده ای کرد و گفت امیدوارم خداوند کمک کند همگی ما زیر سایه مرتضی علی مشکلات مان حل شود. نه عزیزم فقط می خواستم بپرسم آزادی کدام طرف سوار شوم. در همین حین ...
نیاز انسان ها به پیامبران و اهمیت وحی در مثنوی
و از تعبیرات مولانا برای عالم ماده و این جهان است. مردان حق و انبیا منازل و مراحل گوناگون هستی را از اساس و بنیاد دیده اند و مانند پیش قراولان، آگاه و راه دان شده اند. گفت ای شه هستم از دارالسلام *** آمده از ره درین دارالملام نه مرا خانه ست و نه یک همنشین *** خانه کی کرد است ماهی در زمین باز شه از روی لاغش گفت باز *** که چه خوردی و چه داری چاشت ساز اشتها داری چه خوردی ...
کرامات امام محمد باقر علیه السلام
وارث : حُبابه والبیّه یکی از زن های مؤ منه ای بود، که در زمان حضرت رسول صلی الله علیه و آله همیشه به حضور آن حضرت شرفیاب می شد و کسب فیض می نمود. همچنین در زمان امام محمّد باقر علیه السلام نیز چند مرتبه به محضر مبارک آن حضرت شرفیاب گردیده است . این زن مؤمنه ، پس از گذشت مدّت ها، روزی خدمت امام باقر علیه السلام وارد شد، حضرت به او فرمود: ای حُبابه! مدّتی است که نزد ما نیامده ای ؟ ...