سایر منابع:
سایر خبرها
ماجرای ازدواج تلخ یک دختر جوان با مرد نزول خوار
، میتونی با من، فقط با من همه چی رو جبران کنی... این حرفا رو نزن، مگه از جوونیت سیر شدی؟! اگه "محمود خان "برسه، ریختن خون جفتمون رو حلال می کنه؟! دست بردار سحر! محمودخان، محمود خان... تو واقعا باورت شده که این مردک 50 ساله میتونه شوهر قابلی واسه تو باشه. اون اگه زن نگه دار بود که زن اولش دق نمی کرد. زن دومش هم که آبجی بدبخت من باشه، میبینی چطور از دستش خون به جیگره. وقتی ...
عید سعید غدیر، روز تجلی امامت و ولایت مبارک باد
مولی علی(ع) مبارک باد یک روز دلم به جشن مولا می رفت در عیدِ غدیرِ خُم به صحرا می رفت هر کوه که در برابر می دیدم چون دستِ علی بود که بالا می رفت عید غدیر خم مبارک باد عید غدیر آمد و دل ها اسیر شد مست از ولای حیدر و عشق امیر شد ای دل بگیر ذکر علی را شبانه روز از ذکر دلربای تو آقا که سیر شد؟ ...
پیام مدیرعامل پست بانک ایران به مناسبت عیدسعید قربان
وَفَدَیْناهُ بِذِبْح عَظِیم هنگامی که خداوند، گوسفندی را به جای ذبح اسماعیل، برای حضرت ابراهیم(ع)فرستاد، حضرت درخواست کرد که فرزندش را ذبح کند تا با تحمل غم و اندوه دل پدری که به دست خویشتن، فرزندش را ذبح کرده است، درجات او بالا رود. خداوند از او پرسید: محبوب ترین مخلوقاتم نزد تو کیست؟ پاسخ داد: محبوب تر از حبیبت، محمد(ص) نیافریدی. فرمود: نزد تو، او محبوب تر است یا خودت؟ گفت: او. فرمود ...
اس ام اس تبریک عید غدیر خم
به جشن مولا می رفت در عیدِ غدیرِ خُم به صحرا می رفت هر کوه که در برابر می دیدم چون دستِ علی بود که بالا می رفت عید غدیر خم مبارک باد ********************************** عید غدیر آمد و دل ها اسیر شد مست از ولای حیدر و عشق امیر شد ای دل بگیر ذکر علی را شبانه روز از ذکر دلربای تو آقا که سیر شد؟ ********************************** عمریست به عشق تو اسیریم علی مست از خم باده غدیریم علی داریم تمنا ز خداوند علی با حب ولای تو بمیریم علی عیدالله الاکبر، عید غدیر خم مبارک باد ...
نویسنده"عباس دست طلا": نویسندگان دفاع مقدس از مظلوم ترین نویسندگان هستند/ همه می گفتند: آقا کتابت را ...
زنان مسلمان کرده اند، نویسندگانی چون " فریبا انیسی" که شاید بتوان لقب پُرکارترین نویسنده زن در خصوص زنان مبارز و شهید" را به او داد. در هفته بزرگداشت دفاع مقدس، پورتال خبری تحلیلی طنین یاس، میزبان دو بانوی نویسنده " فریبا انیسی" و " محبوبه معراجی پور" است. نشستی که از میان راه به گفت وگوی صمیمی و دلنشین تبدیل شد. نویسنده کتاب "عباس دست طلا" در ابتدای کلام خود را اینگونه ...
لتُرابِ مَقدَمِکَ الفِدا دل و جان عاشق ما علی با نوای میثم مطیعی
علیست مروه ی با صفا نشود قبول حج کسی به خدا بدون ولا علی به خدا به اذن خدا فقط ابدی شدی، ازلی شدی و به کام مردم میکده می ناب لم یزلی شدی ملکوت نابِ غزل شد و تو در آن عجب غزلی شدی خبری رسید و در آن خبر تو فقط امیر و علی شدی لِتُرابِ مَقدَمِکَ الفِدا دل و جان عاشق ما علی بنشین دوباره رجز بخوان که زمان کف زدن آمده در قلعه ای که تو کنده ای ز ...
غرب زدگی از قجر تا امروز/یادداشت عجیب شهید مطهری در مزمت غرب زدگی....
نام او رابرت بود نوشته شده بود. من این نامه را با حذف قسمتهای نامناسب آن ترجمه می کنم، شاید بی نمک نباشد. رابرت عزیزم! اطمینان دارم که حالت خوب است و همچنان مشغول حمّالی و جان کندن هستی. راستی وقتی به یاد تو می افتم دلم برایت می سوزد، چه کار سخت و دشواری داری و برای سیر کردن شکم خود چه رنجها تحمل می کنی. من خیلی خوب می دانم که کار تو چقدر سخت و دردناک است و اصولاً عقیده دارم ...
بلوک های سیمانی در برابرم گذاشتند
... انتخاب هایی پیش رو داشتم. می توانستم اگرِ بازگشت به خارج از کشور و گوشه نشینی و کار تئاتر را انتخاب کنم که اصلا دشوار نبود؛ ولی ماندم. به این دلیل که می خواستم به بانیان این هجمه و تماشاگرانم ثابت کنم قصدم فقط کار کردن است. یک روز درباره نوستالژی پیرمرد و پیرزنی نشسته در قطار، یا تاثیر هیپنوتیزم بر انسان و روزی هم درباره تبدیل شدن به کرگدن. می خواهم مثل هر هنرمند دیگری دغدغه های روزمره ام را با مردم ...
عاشقانه ای زنانه و عفیف در "جان شیعه، اهل سنت"
چشم برهم زدنی خود را همراه با الهه، بر بستر مادر می بینی و با غصه او بر از دست رفتن مادر، غصه می خوری و تمام احساس تنفر و خستگی و ناامیدی او را با همه وجود، حس می کنی. تو، الهه اهل سنتی را که دل به دعای شب قدر بسته بود و از امام اول شیعیان شفای مادر را طلبیده بود و حال تنها پناه و امیدش را از دست داده است، به خوبی درک می کنی و با قطره قطره اشک و لحظه به لحظه فریاد و تنفرش همراه می شوی. ...
واقعیت های چند پهلوی زندگی آدم های در تردید
...، یعنی روزهایی که داستان نویسی را تازه آغاز کرده بودم، مهم ترین چیز برایم پایان داستان بود. تحمل پایان غم انگیز برای قهرمان هایم نداشتم و دوست داشتم داستان هایم به خوبی و خوشی تمام شوند. بعد اما در دوره ای کاملا برعکس شد. وقتی شاهکاری چون بلندی های بادگیر یا دیگر داستان هایی از این قبیل را خواندم که پایان غم انگیز داشتند، انگار دنیا و ایده هایم عوض شدند و رو به تراژدی آوردم... شما را ...
ضمانت عاشقی /شهید مدافع حرم رضا کارگر برزی به روایت همسر
امنیت داخلی دانشگاه امام حسین و همچنین مترجمی زبان پیام نور تحصیلش را ادامه داد. ضمانت عاشقی با وجود سختی های زیادی که در زندگی داشتیم روز به روز عشق منو رضا به هم بیشتر میشد. این اواخر به شوخی میگفت عصمت من مطمئنم که تو مرا جادو کردی وگرنه مگه میشه آدم یک نفر رو اینقدر دوست داشته باشه.. هیچوقت کاری نکردم که رضا از من دلخور شود، با همه سختی ها ساختم، و به هیچ وجه دلم ...
سهم فاطمه از داشتن پدر یک سال و شش ماه بود/ هدیه شهید به پسرش پس از شهادت
من و از کار و زندگی گذاشته که تولد خانم من فلان کارو بکن، کیک سفارش بده، کادو بخر و خودش فقط زحمت کشیده مرخصی گرفته است. و این فقط یک نمونه کوچک از محبت های او به من بود. چگونه رضایت شما را برای رفتن گرفتند؟ بسیار نسبت به اهل بیت معتقد بود و ارادت خاصی داشت و از طرف دیگر هم سرباز پا در رکاب رهبر بود و گوش به فرمان ولایت فقیه، وقتی اجازه حضور مستشاری رهبری رو مبنی بر حضور ...
دمار از روزگار دشمن درآورده بود
جایی آنقدر می جنگد و از دشمن می کشد تا آسمانی می شود. مرتضی دمار از روزگار دشمن درآورده بود. آنقدر که بعد از شهادتش از مجاهدین خلق گرفته تا معاندین نظام و جبهه النصره و تکفیری ها از شهادتش خوشحال شده اند و کل کشیده و پیام داده اند و حلاوت این شهادت را جشن گرفته اند. ببینید یک سرباز ولایت، یک رزمنده مدافع حرم چه می کند و چه ایمانی دارد که شهادتش دشمن را به وجد آورده است. شنیدن ترس و وحشت دشمن از ابوعلی، غم از دست دادن رفیق و دوستم را در من کمتر کرد. از این دست رزمندگان جبهه مقاومت اسلامی بسیارند. آنها که ایستاده اند برای تحقق ظهور مهدی موعود و دفاع از اسلام. ...
در دل های محمد چرم شیر در سالروز تولدش
آشنا شدی و عمیقا احساس کردی دوست اش داری و می خواهی رفیقت بماند؛ روزی که حمید امجد را دیدی و در چشمان جست وجوگرش فهمیدی می توانی به او تکیه کنی؛ به یاد بیار روزی که آتیلا پسیانی را دیدی و جهان تازه ای را به روی تو باز کرد؛ روزی که فرهاد مهندس پور و رضا حداد را دیدی... روزی که برای اولین بار به کلاس درس رفتی و بعد از سی سال هنوز از حضور در آن احساس ترس می کنی از ایستادن در مقابل چشمان کسانی که آنچه ...
پائیز، غم خود را به شادی کودکان مدرسه ای می دهد/ بشارت به دنیای علم و تربیت
های زمان مدرسه تنگ شد، دلم تنگ شده برای روزی که می خواهم راهی مدرسه شوم و پدر بزرگم در راه علاوه بر پول تو جیبی که مادرم داد یک پول اضافه تر می داد و اون روز دیگه روز جشن است برای من که می توانم" فلافل" هم بخورم تازه "فانی باف" هم برای خودم بخرم. از تابستان که چیزی نفهمیدیم جز کلاس های وقت پرکن در ذل گرما اسمش کلاس اوقات فراغت بود، ولی تهش همه کاره شدیم، مجبور بودیم در روز چندین کلاس سر ...
همه درگیری های امیر تتلو با چهره های مشهور
یا مثلا مریضی داره که هر کی میگه باهاش گشتم، رفتم کمیته انضباطی یا مشکل ایجاد شد یا خراب شدم؟ تو که بدت میاد و... پاش وای نمیسی حالا که گشتی! هر کسی مسئول کارای خودشه! من مگه خودم خرابم که کسی رو خراب کنم؟! وا... اونقدی که اینا... و قلیون ملیون هم می کشن، من فقط باشگاهم! این چه کار زشتیه جدیدا همه یاد گرفتن؟ به من چه ربطی داره اصلا! هر کی می خواد معروف شه، میاد ما رو می کوبونه. زشته ...
شهید مدافع حرم،علی اصغر شیردل که برای کمک به مردم مظلوم سوریه و دفاع از حریم اسلام زندگی آرام خود را رها ...
مردم از آن به نیکی یاد می کنند و می گوید: علی اصغر خوش رو، خوش اخلاق، مومن، زن و بچه دوست، بی اهمیت به مال و مادیات دنیا به مال دنیا بود. فقط عاشق زن و بچه اش بود. پسرخوب، مومن و نمازخوانی بود همه خوبی ها را خدا جمع کرده و به او داده بود. شکر خدا...! مادر به دیدن تابوت بسته شده اکتفا نکرده است. او پیکر فرزندش را دیده است و حالا آن را نیز به خوبی توصیف می کند و می گوید: خوش رویی، خنده ...
آغاز بعثت پیامبراسلام (ص)
عبارات تاریخی، جای چون و چرا و جَدلی نیست. نورِ خدا در دلِ خاندان محمدی تابیده و پیش از دعوت آشکار، دل و جان محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را نیرو می بخشد. اما ترس موردی ندارد. احادیثی از این ترس سخن گفته اند و کسانی هم سعی کرده اند که از آن دفاع کنند و آن را توجیه نمایند. (38) اما واقع این است که تکلیف الهی بوده که بر شخص محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) بار شده و راهی جز انجام رسالت نبوده و ...
اشعار آیینی ویژه عید سعید غدیر خم
...> مادران از کودکی دادند یاد بچه ها با علی باش و مشو دل ناگَرانِ کارها تو همین که فاطمه باشد کنارت کافی است می روند از دور تو بعد پیمبر یارها بعد پیغمبر تویی با خانه ای که سوخته با غم زهرا و آن دردانه ای که سوخته مانده جای غزوه های سخت و سنگین بر تنت سر به زیر آورده با تیغ نگاهت دشمنت آخر ای مولا تو را با جنگهایت ...
اشعار ویژه عید سعید غدیرخم
قیامت گدای صحن و سراتم تو جای خود داری آقا دیوونه ی بچه هاتم ملکوت خدا تو دعاته، جبروت خدا تو چشاته همه آسمونا زیر پاته، عرش اعلی زیر عباته علی علی علی علی عیده و من دل سنگم دلم رو باز احیا کن برای بیعت کردن نجفمُ امضا کن ای که خدا گفته تو مولایی به ما سوالله انا توجهنا توسلنا بک الی الله علی علی علی علی تو شدی امیر و من روی ...
بنیاد در آینه مطبوعات
کننده بود. آیا دلِ تنگِ مادر یارای حرف زدن بود؟ آیا غم از دست دادن یکی از فرزندان صالح می توانست نگاه پدر را نشکند؟ تمام این سوال هایم و نگرانی هایم اما فقط در لحظه ورود پایان یافت. وقتی از جلوی بنر شهید برای داخل شدن به خانه وارد شدم، خانمی با چهره ای آرام رودررویم ایستاده بود، گمان کردم یکی از همسایه های آپارتمانی است که پدر شهید در آن ساکن هستند، خودم را معرفی کردم و آدرس طبقه سکونت خانواده ...
آخرین وارث خدایان غزل
دگران / رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران/ ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی/ تو بمان و دگران وای به حال دگران/ رفته چون مه به محاقم که نشانم ندهند/ هر چه آفاق بجویند کران تا به کران/ می روم تا که به صاحبنظری باز رسم/ محرم ما نبود دیده کوته نظران/ دل چون آینه اهل صفا می شکنند/ که ز خود بی خبرند این ز خدا بیخبران/ شهریارا غم آوارگی و دربه دری/ شورها در دلم انگیخته چون نوسفران از سوی دیگر غیر ...
با هلی کوپتر آمد، شهید شد و برگشت
کاری به گردان و کمک کردن به آن را نداشت و همه ش دنبال کارهای خودش و کارهای دیدبانی بود و اصرار داشت که تمام دیدبانها رو به داخل جزیره انتقال بده که من با همین تعداد موافقت کردم.) و همچنین حاج براتی و دو-سه نفر از پشتیبانی تیپ و لوازم مربوطه و یک قبضه توپ دولول ضدهوایی 23م م داخل هلی کوپتر شد و آماده حرکت شدیم. قبل از ادامه بحث، خاطره ای از اولین ماموریتم با هلی کوپتر که در این قضیه اخیر ...
شاهرودی: ربیع خواه قبلا کجا بوده و به پرسپولیس آمده / او برای رفع مسئولیت بازی می کند
آسیا نقل قول +21 #33 جمشیدبوکانی 2016-09-17 19:54 نقل کردن shayan_tz: بازی با سپاهان زمان خوبیه تا آرام طبع و رامین خودش رو نشون بدن فقط برانکو باید دست از لجبازی بکشه و با شرایط فعلی سید جلال و ممد انصاری بهترین گزینه برای دفاع وسطن چون گولچ که طبق عادت رو سکو و پلی یانسکی درپیت هم یه ضربه سر ساده نمیتونه بزنه دیروز از زمانی که اومد تو تیم 10 نفره شد ... هر ...
برانکو: قرار نیست به هز تیمی 5 گل بزنیم / دیدار با سپاهان دربی سوم ما است
قبل چی بودیم رو ول کنین اقای برانکو تیمی که میخواد قهرمان بشه تمام مدعیان رو پشت سر میگذاره نه با همه مساوی میکنه یا میبازه خداییش تو این دو بازی اخیر چه نشانی از پرسپولیس پارسال بود جلوی تیمای ضعیف نتیجه بگیری که خیلی شاهکار نکردی شاهکارت وقتیه که اگر تیمت نتونست نتیجه بگیره یا اسیر تخریب حریف شد بتونی با تعویضات بازی ونتیجه اش رو بسود خودت رقم بزنی .پارسال هم تو مرجع نوشتم که متاسفانه تعویضای ...
بخش های خواندنی کتاب می شکنم در شکن زلف یار
؟ من که آنجا نبودم؛ فقط گهگاهی شنیده ام چه بر سر شما آمد و چه کشیدید! اما راستی، وقتی از آن سفر دراز آمدی و اندیک آرمیدی و غم جان ستردی، چه شد که در پیچ و خم این زندگی روزمره برای به دست آوردن فقط پنجاه هزار تومان پول، به این و آن پناه بردی؟ و آنگاه که از همه مایوس شدی، راه اتاق رئیس ستاد آزادگان استان خود را گرفتی؟ جانم! عزیزم! او راست می گفت. فکر نکردی شاید نتواند در آن لجظه ...
به همه آدم ها ثابت می کنم شهدا زنده اند!
سال تو که اصلاً به زمان جنگ قد نمی دهد، جنگ را ندیده ای چطور اینقدر با شهدا صمیمی شدی که نشسته ای با آنها درد و دل می کنی؟! بعد از آن بود که پیشنهاد کردند مدیر روابط عمومی سازمان بهشت زهرا شوم. اجر و ثوابش هدفم نیست، کار فقط برای خدا کسی که ساعت ها و روزهای زیادی را کنار شهدا می گذراند حتما از رابطه مردم با شهدا هم خاطراتی دارد: یک خانمی با گروهش آمده بود سر مزار شهید چمران ...
بازار داغ موسسات برگزار کننده ختم های تجملی
سکانس اول کارکنان موسسه دورتادور نشسته اند؛ کارمندانی یک دست سیاه پوش. با چشمانی بهت زده به حرف های صاحب موسسه گوش می دهند: گریه کردن هنره. گریه درست دل سنگ رو آب میکنه. قدر کار خودتونو بدونین. شما هم تو مراسم می شید فامیل میت. اگر شغل شما سختی کار داشت دو ساله بازنشسته می شدید چون اون سختی ای که تو شغل شما هست تو هیچ شغل دیگه ای نیست. این شغل هنوز جانیفتاده پس تا دست زیاد نشده باید یه ...
3کتاب جدید می نویسم/همیشه نگران مامان زهرا هستم
انسان های امروزی کمتر آن را انجام می دهند. پانیا صحبت های خود را با داستان کتابش آغاز کرد و گفت: گلابتون دختری بود که هیچ وقت موهایش را شانه نمی کرد تا اینکه یک شب پری مهربان به خوابش میاد و بهش میگه اگه موهات رو شونه نکنی و مراقبت نکنی موهات رو می برم ویک روز صبح گلابتون از خواب بیدار میشود و دست به موهایش میزند میبیند پری مهربان موهایش رو برده به آینه نگاه می کند و از ترس جیغ میکشد و اون ...
انصاف یعنی داشتن عدالت
حالا دو تا شاخه گل خشکیده برای من خریدند. اینو که گفت خیلی دلم شکست. پیش مشاور به سرکار همسر گفتم بی انصاف حداقل ده تا از اون گل سرخ هایی که خریدم الان تو تاقچه خونه خشک شده هاش تو گلدان هست و خودت نگه داشتی. پس چرا میگی دو تا فقط؟ آخه مشاورم گول بزنیم فایده داره؟ (وقتی هم تو منزل بهش این رو گفتم توجیه کرد که من منظورم چیز دیگه بود) البته یکی از اخلاق های بد ایشان همینه که اصلا تشکر نمی کنند. و ...