سایر منابع:
سایر خبرها
وقتی که دلتنگی دوقلوهای شهید دهقانی نیا اوج می گیرد
و فعالیت دائم در آنجا را به خود محول کردم. بعد از آغاز فعالیت او در سپاه دیگر کمتر هاشم را در خانه می دیدم و بیشتر وقت خود را روزها و حتی گاهی اوقات شب ها نیز در سپاه و ماموریت به سر می برد اما با این همه باز هم بعد از آمدن به خانه وقت بسیاری داشت تا برای من صرف کند و تا پاسی از شب را برای من قرآن می آموخت. او خود بسیاری از سوره های قرآن کریم را حفظ بود و شب ها بعد از رسیدن ...
رازی که یک مرده خور عامل افشای آن شد!
نشد و تا اینکه به علت بیماری سرطان مرد و همه ثروتش، پول هایی کلان در حساب های بانکی، املاکی در شمال و خانه ویلایی اش در شمیران به این بیوه جوان رسید، یک روز این زن را در شعبه بازپرسی دادسرای تهران دیدم، لباس فاخری به تن داشت. سینه ریزی با نگین هایی از زمرد بر گردنش می درخشید و انگشتری که نگین درشت الماسش در روشنی آفتاب چشم را خیره می کرد. به بازپرس می گفت: - شوهرم همه وصیت ش را کرده و به هیچ ...
توسل از دیدگاه قرآن و سنت
...، فوجدوا الثوب علی سریر قد أکلت النار ما حوله و سلم. (96) در خانه ی برادرم صالح بن احمد (رحمه الله) آتش سوزی رخ داد – و وی در آن وقت با زنی ازدواج کرده و جهیزه اش را که حدود چهار هزار دینار بود برایش آورده بودند – و آتش تمامی آن ها را از بین برد. و صالح بن حماد گفت: برای چیزهایی که از بین رفت ناراحت نیستم فقط برای لباس پدرم – احمدبن حنبل – که به تبرک می کرده و داخلش نماز می خواندم غمگینم ...
نابغه ای که تاریخ شهادت خود را پیش بینی کرده بود!
به گزارش سرویس مقاومت جام نیوز ، بزرگی می گفت ارزش آدم ها به آن چیزهایی است که دوست دارند؛ به آرزوهایشان، به افقی که در زندگی مادی و معنوی در نظر گرفته اند تا به آن برسند و همه عمر خود را حول آن تنظیم می کنند. خدا زیباست، زیبایی را هم دوست دارد، حضرت زینب(س) پیامبر عاشورا هم زیبایی را در کربلا دید. امروز هم بسیاری زیبایی را دوست دارند، دوست دارند مرگ زیبایی داشته باشند، هدف زیبایی داشته باشند ...
پزشک عباس کیارستمی سکوتش را شکست
کرده و من هم کاری به این عارضه ندارم اما اینقدر هم بی عقل نبودیم که وقتی آقای کیارستمی عارضه پیدا کرده، او را رها کنیم و برویم. می گفتند که شما آقای کیارستمی را نمی شناختید؟ آخر مگر می شود؟ من اگر از پشت کوه هم آمده بودم بالاخره فیلم آن بچه ای که از مدرسه به خانه می رفت را دیده بودم اما حالا اسمش را یادم نیست. اسمش چه بود؟ خانه دوست کجاست. بله. من این ...
آقای مدیری گفت قند، بیا تو! / گفت وگو با سروش جمشیدی بازیگر ̋دورهمی ̋
...، حدوداً 6 ساله بودم. آن زمان پدرم در حرفه تئاتر کار می کرد و برای یکی از نمایش هایش، به یک پسر بچه نیاز داشت که از من خواست این نقش را اجرا کنم. هیچوقت آن اجرا را که به واسطه پدرم به روی صحنه رفتم، فراموش نمی کنم. در آن نمایش، نقش مقابل من را پدرم بازی می کرد و از آن جایی که من سنم پایین بود و نمی توانستم جلوی خنده خودم را بگیرم، کل آن نمایش کمدی را با خنده اجرا کردم. اتفاقی که برای من در 6 ...
روایتی از ماجرای تشنگی مرحوم "محدث قمی"
انجام دادیم تا اینکه یک شب جمعه پدرم را در خواب دیدم که به سویم می آید ولی زبانش از دهانش آویزان است و رنگش پریده و حال پریشانی دارد، من باعجله از او استقبال کردم و جویای حالش شدم. گفت: فرزندم از تشنگی ناراحتم. عرض کردم: پدر جان الآن می روم و برایت آب می آورم. ایشان فرمود: من از آن آب کوزه صحن حضرت امیرالمؤمنین (ع) می خواهم، در این هنگام بیدار شدم. آن روز که جمعه بود برادرم را ملاقات کردم و پرسیدم دیروز آب به زوار دادی؟ گفت: متأسفانه مسامحه کردم و آب ندادم، من خواب شب گذشته را برایش نقل کردم و او بسیار ناراحت شد.1 1. با اقتباس و ویراست از کتاب شگفتی های برزخ ...
بازیگر افسانه ای سینما تولد 100 سالگی اش را زودتر جشن گرفت!
آن نقش های کوتاهی را در برادوی ایفا می کرد تا اینکه در سال 1946 برای اولین بار وارد سینما شد. نامزدی نقش اول اسکار برای فیلم قهرمان به نقش میدج کلی همهٔ نگاه ها را به سوی داگلاس فراخواند. در سال 1950 کرک در دو فیلم مرد جوان با یک شیپور و باغ وحش شیشه ای حضور یافت. اما سال 1951 سال همکاری کرک با سه کارگردان افسانه ای هالیوود بود که هر سه اثر نیز موفقیت هایی به همراه داشتند. یک داستان ...
افتخارم جراحی صورت 1000مجروع دفاع مقدس است
تر همیشه باید مراقب و مواظب کوچک ترها می بودم. باید آن ها را از اذیت یکدیگر و شیطنت های غیرعادی منع می کردم. پس اول باید مراقب شیطنت های خودم می بودم که برای آن ها الگوی بدی نباشم. درواقع به عنوان پسر بزرگ خانواده باید مراقب همه مسائل آن ها می بودم، از درس خواندن گرفته تا ورزش، شیطنت ها، تغذیه سالم و بقیه چیزها. به عبارت دیگر من از سن 14 سالگی بچه داری کردم آن هم نه یکی دو تا، بلکه9 بچه کوچک تر از ...
کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود...
معرفت پیدا کرد؛ مومن واقعی با همه انوار امام، هدایت های امام، راه هایی که از وادی ولایت امام گشوده می شود به سمت خداوند متعال حرکت می کند. سخنرانی استاد میرباقری-شب 4 محرم- حسینیه حضرت زهرا.mp3 | دانلود فایل شناخت امام در هر عصر این حدیث معروف که در منابع اهل تشیع و اهل تسنن به حد تواتر از وجود مقدس رسول الله نقل شده است: مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ ...
عوامل زمینه ساز نهضت حسینی
عده ای دروغ هایی می گفتند و برای معاویه حدیث جعلی می نوشتند و جایزه و رشوه می گرفتند. ج- ضرورت نصرت دین خدا امام حسین(ع) همچون برادر خویش در زمان معاویه به صلح و سازش با معاویه اقدام کرد، تا اینکه معاویه به هلاکت رسید. با مرگ وی، یزید نامه ای به ولیدبن عتبه که والی مدینه بود نوشت و او را امر کرد که از همه مردم به ویژه از امام حسین(ع) برایش بیعت بگیرد و گفته بود: اگر حسین از بیعت سر باز ...
اگر امام حسین(ع) نبود، بنی امیه شیعه را نابود و ریشه کن کرده بود
مسجد باشد، اما آخوند نباشد. این عمامه مزاحم ماست و این روضه ها مزاحم ماست. لذا رضاشاه هم خیلی جدیّت کرد. جلوی روضه ها را حتی در دهات کم جمعیت هم می گرفت. امنیه ها به آنجا می رفتند و اجازه نمی دادند در دهۀ محرم روضه بخوانند. البته این را هم بدانید که همان افراد، دهۀ محرم را زنده نگاه می داشتند. هرطور که می شد، ولو در خانه و در بسته و تاریک، اما حسین حسین و گریه و زاری آنها، مخصوصاً شب ...
بررسی اسناد تاریخی و روایی حضرت رقیه(س)/ مداحان از غلوگویی پرهیز کنند
عَلَی وَجْهاً وَلا تَقُلْنَ عَلَی هَجْراً[6]؛ خواهرم امّ کلثوم و تو ای زینب و تو ای رقیه و تو ای فاطمه و تو ای رباب دقّت کنید زمانی که من به قتل رسیدم،[در مرگم] گریبان چاک نزنید و صورت نخراشید و کلامی ناروا بر زبان نرانید. طبق این سخنان، نام رقیه به زبان امام حسین(ع) جاری شده است. پس باید یکی از بستگان نزدیک حضرت باشد و از آنجا که بین خواهران و یا همسران، شخصی با این نام نداشته ایم به احتمال، دختر ...
حرف های شنیدنی یک شمر / برای شمر شدن به اهل بیت توسل می کنم
پیش تصادف کردم و شدت برخورد تا حدی بود که وقتی مرا از ماشین بیرون آوردند هر کسی که مرا تو آن وضعیت دید، گفت که زنده نمی مانم؛ البته وقتی با ماشین در حال معلق زدن بودم یک لحظه خودم را در صحن حضرت عباس (ع) دیدم و تنها جسمم در ماشین بود این هم یکی از عنایت های اهل بیت (ع) که البته اینگونه عنایت ها در زندگی ام بسیار زیاد است. عنوان کرده بودید که یک بار نقش تان در تعزیه را تنها یک شب تا صبح ...
ازدواج زیر سن قانونی در آمریکا همچنان اتفاق می افتد!
داشت متوجه شد که پدرش درگیر سرطان ریه شده و پزشکان اعلام کرده بودند که وی فقط چند ماه زنده خواهد ماند. آنا پس از این تشخیص به سرعت بزرگ شد. آنا می گوید: من مجبور بودم برای پدرم غذا درست کنم و به او غذا بدهم و تمام نیازهای دیگرش را نیز برطرف کنم که این وظیفه سنگینی برای من در آن سن و سال بود. پدر آنا وقتی که او سیزده سال بیشتر نداشت، از دنیا رفت و مادرش به سرعت اسباب و وسایل خانه را جمع ...
بیوگرافی کامل شهدای کربلا
15ساله بود. او در تقوی و کمال و فضائل و جمال نظیری نداشت به گونه ای که او را حورالعین می نامیدند. همسر او حسن ابن حسن ابن ابیطالب (حسن مثنی) جد اعلای طباطبائی هاست. حسن مثنی در کربلا به شدت مجروح شد و علیرغم دوا و درمان های بسیار بعد از یک سال به شهادت رسید. حاصل ازدواج حسن مثنی و فاطمه بنت الحسین (سلام الله علیه) سه پسر و دو دختر بود به نام های عبدالله (عبدالله محض)، ابراهیم (ابراهیم عُمر)، حسن ...
آرام در رفتار، طوفانی در ورزش
...> فاش نیوز: مادر شما با وجود نبود برادر و پدرتان با رفتن شما به جبهه مخالفت نکرد؟ - من وقتی پدرم می خواست آخرین بار برود، خیلی به او اصرار کردم که مرا هم ببرد. پدرم چون برادرم هم نبود، به من گفت تو مرد خانه ای و باید در خانه بمانی! من می گفتم خب مادر بالای سر خانواده هست. آن موقع امضای پدر را می خواستند. مادرم خیلی جلوگیری نمی کرد. چون پیش از من برادر و پدر را راهی کرده بود، حال ما را درک ...
اگر شما جای شخصیت های فیلم فروشنده بودید چکار می کردید؟
در باغ فردوس و سینما فرهنگ، سالن های نمایش در منطقه یک شهرند که هنگام پایان فیلم، کنار در خروجی شان حاضر می شوم. نخستین زوجی که بیرون می آیند، آرش و آرزو، دختر و پسر جوانی اند که فیلم را دوست داشتند اما نظراتشان درباره واکنش عماد و رعنا ، زن و مرد اصلی فیلم، با آنچه دیدند فرق دارد. آرش خودش را جای عماد می گذارد و می گوید: من قطعا واکنشم متفاوت بود. تا قبل از واکنش نهایی عماد، کارش را می ...
جیسون بورن چگونه متولد و محبوب شد؟
بحث و تبادل نظر کند. و بعد، با خودم فکر کردم که از پسش بر می آیم و اوضاعم خوب است . ولی اوضاع درواقع بهتر از خوب شد. برتری بورن به فروش جهانی 288 میلیون دلار دست یافت، و گرین گرس و دیمون نوعی از رابطه دوستی و شغلی را شکل دادند که به ندرت پیش می آید. گرین گرس به سادگی می گوید: من او را مثل برادرم دوست دارم . میراث بورن برادری بورن گرین گرس لحظه ای را که ...
تکفیری ها چهار سال به دنبال زدن سردار همدانی بودند/ جاذبه شهید همدانی عامل وحدت شیعه و سنی در منطقه بود
. محبوبیت زیادی در میان بسیجیان سطح کشور داشتند دو دوره در کشور جانشین فرماندهی نیروی مقاومت بسیج را بر عهده داشتند. شهید سردار همدانی دارای 2 فرزند پسر و 2 فرزند دختر است. فرزند بزرگ وی وهب نام دارد که به همین علت سردار در سوریه به نام ابووهب مشهور بود. آقای همدانی لطف بفرمایید کمی از خصوصیات خلقی و روحی سردار برایمان بگویید؟ یکی از خصوصیات سردار اخلاص بود، و در همه سطوح زندگیشان هر کاری که ...
چهار نسل میزبان یک هیئت
قرائت قرآن شروع می شود و همه چند آیه از قرآن را تلاوت می کنند. دوست داریم محبت اهل بیت(ع) همراه با عطر قرآن باشد و جوان ها هم با کتاب الهی بیشتر آشنا شوند. بعد سخنرانی حاج آقا را می شنویم که معمولا هر شب حول محور یکی از موضوعات مرتبط با فرهنگ عاشورا صحبت می کنند. در پایان هم مراسم مداحی و سینه زنی داریم و البته شام. ما مراسم هیئت را زود شروع می کنیم و ساعت 10:30 شب هم عزاداری تمام شده و شام مان را هم ...
یک روز بودم یاس باغ آرزویت، حالا بیا با خود ببر نیلوفرت را
جان و بوسه گرفتی ز روی باب قربان جان فشانی و این مهربانی ات و اما در شعر علیرضا لک، حضرت رقیه (س) به شب قدر تشبیه شده است: لیله ی قدرم و تنها سحرش را دارم پدرم نیست در آغوش و سرش را دارم دختر شاهم و اما فقط از این دنیا پای زخمی شده و چشم ترش را دارم خواستم پر بزنم زود به یادم آمد من از آن بال فقط چند پرش را دارم بزند یا ...
خواهرم با شوهرم همکار بود / زمانی به ارتباط نزدیکشان پی بردم که دیگر دیر شده بود
به گزارش سرویس حوادث " جام نیوز "، زنی با حضور در شعبه 240 دادگاه خانواده با بیان اینکه شوهرم لیاقت پاکدامنی من را در زندگی نداشت ، مدعی شد: چهار سال است که از زندگی مشترک ما می گذرد و یک فرزند پنج ماهه داریم. شوهرم متاسفانه با خواهرم رابطه دارد و من این ماجرا را بعد از به دنیا آمدن فرزندمان متوجه شدم. وی در مورد نحوه اطلاع از این موضوع گفت: در دوران نقاهت بارداری در خانه پدر و مادرم بودم. یک شب ...
پسران افغان کاری با ما کردند که تصمیم گرفتیم هر کجا با یک افغان روبه رو شدیم از او انتقام بگیریم
داشتیم و بارها با آنها دعوا کرده بودیم اما از نحوه کشته شدن امیر بی اطلاع هستیم. وی توضیح داد: یکسال قبل همراه حسن و برادر کوچکم روح الله در خیابان قدم می زدیم که چند پسر افغان به ما حمله کردند. آنها مدعی بودند برادرم برای یک دختر افغان مزاحمت ایجاد کرده است. آنها بی رحمانه ما را کتک زدند و گریختند. از آن روز به بعد با دوستم حسن قرار گذاشتیم هر کجا که با یک افغان روبه رو شدیم از او انتقام ...
ارسلان کاظمی:طرفدار سپاهان و تیم های اصفهانی هستم
تا خیلی از ورزشکاران اصفهانی دیگر هم این حس را داشته باشند. من طرفدار سپاهان و ذوب آهن بودم قبل از همه این حرف ها. این داستان از اینجا شروع می شود که ما وقتی بچه بودیم و به اردوها می آمدیم اکثر مربی ها تهرانی بودند و فرق زیادی بین بازیکن های شهرستانی و بازیکن های تهرانی می گذاشتند من از آنجا تصمیم گرفتم که شهر خودم را دوست داشته باشم. *امسال با توجه به این شرایطی که وجود دارد لیگ را ...
تروریست ها یک حزب اللهی را به شهادت رساندند
مستأجرشان ازدواج می کند و حاصل این ازدواج پنج دختر و یک پسر می باشد که یک دختر و فرزند پسرش بعنوان پزشک خدمتگزار مردم و بقیه دختران خانه دار می باشند. هرچند وی هرگز به تحصیل نپرداخت، اما همواره از عنفوان نوجوانی به بعد به عنوان یک فرد متدین شناخته می شد. با شکل گیری قیام امام خمینی(ره) بین سال های 1341 تا 1343 و رحل اقامت افکندن آیت الله صدوقی(ره)در یزد بیش از پیش به ایشان نزدیک شد. وی ...
9 سال تلاش برای نجات از چوبه دار
. به همین دلیل از برادرم که به موادمخدر اعتیاد داشت کمک خواستم. او ابتدا حاضر نبود با من در قتل همدستی کند ولی وقتی او را تهدید کردم که ماجرای اعتیادش را برای پدر و مادرمان تعریف می کنم او هم قبول کرد. از سوی دیگر یکی از دوستانم نیز قبول کرد که با ما همراه شود. به این ترتیب یک شب درحالی که کلید خانه مقتول را از همسرش گرفته بودم وارد آنجا شدیم. او در خواب بود و من یک تکه شیلنگ گاز دور ...
یادداشتی به قلم توتی/ رم در خون من است/ چگونه وارد فوتبال شدم؟
برایشان بازی کنم. اما مادرم دستش را کشید و فکر می کنید به آن ها چه گفت؟ “وقتی شما در رم بچه هستید فقط دو گزینه دارید. یا باید قرمز باشید یا آبی. رم یا لاتزیو”. متاسفانه من فرصت شناخت پدربزرگم را نداشتم زیرا زمانی که پسر بچه بودم مرد. اما او مرا با هدیه ای ترک کرد. خوش شانس بودم. پدربزرگم جانلوکا طرفدار پروپاقرص رم بود و این علاقه را به پدرم هم انتقال داد و پس از آن او هم این علاقه را به من و برادرم ...
کارآفرین نمونه کشوری با 98% سوختگی
42 سال پیش وقتی من یازده سالم بود، سوختم. مادرم درحالی که بیشتر از هفده سال نداشت، سر زا رفت و من و برادرم بی مادر شدیم. پدرم بعد از مادرم با زنی ازدواج کرد که قبلاً با مرد دیگری ازدواج کرده بود و چون بچه دار نمی شد، جداشده بود. این خانم گفت هم دختردارم و هم پسر و باهم زندگی می کنیم اما ازآنجایی که خواست خدا چیز دیگری بود، این خانم در خانه پدرم سالی یک و درنهایت ده فرزند به دنیا آورد که یکی از ...
شهیدی که بی سر بر زمین ماند
مردانه به شهادت رسید وخدمه و تعدادی از نیروهای تیپ 84 خرم آباد حاضر در بالگرد، به اسارت عراقی هادرآمدند. خانم چاغروند خواهر این شهید عزیز این حادثه را چنین روایت می کند: یک روز نشسته بودیم که مادر خانم غلام رضا با داد و ناله آمد و گفت از هوانیروز زنگ زده اند و گفته اندغلام رضا اسیر شده است. پدر و برادرم برای جست وجوی حقیقت به کرمانشاه رفتند. آ ن جا گفته بودند غلام رضا در ...