سایر خبرها
مهدوی: کسی می تواند با رابطه، هشت سال ملی پوش بماند؟!
عید غدیر. عید غدیر آمد و رفت و خبری نشد. پرسیدم چرا پخش نمی کنی؟ وقتی در جشن کلیپ را دیدم با صدای خودم و حرف های بچه ها درباره من منقلب شدم. اصلا انتظار چنین کلیپی را نداشتم. دست بچه ها هم درد نکند. همه چیز دست به دست هم داد و شب خوبی را برایم رقم زدند. خاطره ای فراموش نشدنی که همیشه در ذهنم می ماند. در این چند سال به تنها چیزی که فکر نمی کردم خودم بودم. به خاطر همین هم آن شب خستگی ام ...
دخترم با پدرش در خانه بود / زمانی که از سرکار به منزل آمدم رنگ از چهره دخترم پریده بود + جزئیات
قرار گرفته بود در تشریح حادثه گفت: همسرم معتاد است و من برای تامین هزینه های زندگی در زمین های کشاورزی کارگری می کنم اما 3 روز قبل از مرگ دخترم وقتی از سرکار به منزل بازگشتم متوجه شدم که قوطی شیرخشک به زمین ریخته است و همسرم به همین دلیل عصبانی شده و دخترم را زیر مشت و لگد گرفته است. او همواره دخترم را کتک می زد اما به فرزندان دیگرم کاری نداشت. آن شب دخترم از شدت دل درد ناله می کرد. وی گفت: برادر ...
پالت به قرنطینه می رود!
وجه دیگر آن این است که حداقل ما وقتی کاور می کنیم، می گوییم که داریم کاور می کنیم. چون نمی خواهیم مثل آدم هایی باشیم که از نربان یک سری های دیگر بالا می روند. مثلا عباس مهرپویا؛ من اعتراف می کنم که خود من اولین بار اسم او را در کتاب خوانده بودم و از روی آن رد شده بودم. تا اینکه امید قطعه خانه بر دوش از مهرپویا را برایمان آورد. ما اصل آهنگ را هم هنوز نشنیده بودیم و اصلاً وقتی کار مسترینگ شد، امید ...
انکار یافته های غرب شرط خرد نیست - تجربۀ ایرانی مواجهه با فلسفۀ علم
ترجمه نمی کنند؟ گفتم شما از کجا راجع به ابن سینا این مباحث رامطرح می کنید و معتقدید هرچه به لحاظ تاریخی از هاوکینگ به سنت توماس و از او به ابن سینا به عقب می رویم، عمق بیشتر می شود؟ ایشان گفت من ترجمه فرانسوی این آثار را خوانده ام. جالب این است که چند سال بعد که من به آکسفورد رفته بودم که یک سخنرانی راجع به کیهان شناسی بکنم، ایشان مجدداً مرا دیدند و گفتند ما که هم عقیده هستیم. اخیراً ...
تلفن های من به ماری!
چون کسی در خانه نبود که دلداریم بدهد. انگشتم را کرده بودم در دهانم و همین طور که میمکیدمش دور خانه راه می رفتم . تا اینکه به راه پله رسیدم و چشمم به تلفن افتاد ! فوری رفتم و یک چهار پایه آوردم و رفتم رویش ایستادم .ا تلفن را برداشتم و در دهنی تلفن که روی جعبه بالای سرم بود گفتم اطلاعات لطفآ صدای وصل شدن آمد و بعد صدایی واضح و آرام در گوشم گفت : اطلاعات ...
متهم به قتل: کلونازپام آخر خلاف است
لحظه مقتول خودش را روی من انداخت و چاقویی که در دستانم بود به بدنش خورد؛ زمانی که ما را جدا کردند متوجه شدم مقتول زخمی شده و خونریزی دارد بعد از آن نیز از محل دعوا رفتم و حاضران در صحنه، او را به بیمارستان بردند. این مرد جوان در ادامه اظهاراتش به بازپرس گفت: بعد از دعوا به خرابه ای در خیابان شیرازی در مسعودیه رفتم و آنجا خوابیده بودم که توسط ماموران دستگیر شدم؛ مواد مخدر مرا از دنیا بی ...
پویایی و تحرک آفرینی اسلام شیعی کاملا مشهود است/ ظلم ستیزی تفاوت اسلام شیعی و غیرشیعی است
امام حسین (علیه السلام) حرف بزنم، نکند اینها ناراحت شوند و مسئله ای پیش بیاید. گفتند اینها بوداییانی هستند که در محرم برای امام حسین (علیه السلام) در این حسینیه خرج می دهند و عزاداری می کنند. آقای مجیدی می گفت وقتی من به حسینیه رسیدم آنها یکی یکی با من روبوسی کرده بودند. وقتی به آنها گفتم من قبل از آمدن به هند به مشهد و زیارت امام رضا (علیه السلام) رفته ام و در بازگشت هم دوباره به آنجا می روم، یک ...
نتیجه نیکی و بدی یک زن
به مادرش نگاه می کرد ، گفت : مادر اگر این معجزه نشده بود نمی توانستم خودم را به شما برسانم. در چند فرسنگی اینجا چنان گرسنه و ضعیف شده بودم که داشتم از هوش می رفتم . ناگهان رهگذری گوژ پشت را دیدم که به سراغم آمد . او لقمه ای غذا خواستم و او یک نان به من داد و گفت : این تنها چیزی است که من هر روز میخورم امروز آن را به تو می دهم زیرا که تو بیش از من به آن احتیاج داری وقتی که مادر این ...
گفتگو با یک وکیل خوش ذوق؛ از وکالت رایگان پرونده های محیط زیست کهگیلویه تا نذر برای ساخت آبشخور حیات وحش
این نظر بسیار بالا برد برای همین من که تحصیل در رشته حقوق را انتخاب کرده بودم وقتی چند سال پیش به عنوان مشاور حقوقی در فرمانداری بهبهان مشغول به کار شدم بیشتر کارهای خودم را روی 7 محور محیط زیستی متمرکز کردم و در آن سال ها با تلاش اتاق مشاوره حقوقی فرمانداری موفق شدیم بالغ بر 500 هکتار از اراضی تصرف شده در حاشیه رودخانه مارون را با پیگیری های قضایی به منابع طبیعی بازگردانیم. نخستین جرقه ...
حمایت از روحانی باید مشروط باشد
... پاسخگوی اصلاح طلبانی که از مسیر نظام خارج شدند، نیستم البته برخی از اصلاح طلبان هم از مسیر نظام خارج شده اند. این را هم باید درنظر داشته باشیم؟ من پاسخگوی آنها نیستم. من خودم را می بینم که قبل از انقلاب با شاه مخالف بودم و مبارزه کرده ام. بعد از انقلاب از ابتدای کار همیشه در همه صحنه ها حضور داشتم و از نظام دفاع کردم و حالا هم حاضر نیستم آسیبی به نظام برسد. در دوران دفاع ...
توقع رئیس مجلس شدن عارف غلط بود
شاخه جوانان خود خوب نپرداخت. من نمی خواهم حرف های مقابل را بگویم که می گفتند ندا را ذیل چهره شخصیت محترمی برای زدن مشارکت ساخته اند. من این فرضیه را قبول ندارم. اما ساده اندیشی است که بگوییم چون این چنین بوده پس آنچنان شده است. نیروهای ندا حق داشتند که باشند اما اینکه تصور کنند تا دیروز ماموریت به دوش کسانی چون حجاریان و علوی تبار و... بوده ولی امروز به دوش انهاست، غلط است. در جوامع غربی در سطح ...
دکتر و مهندس هایی که راکِر شدند!
تحت تاثیر موسیقی هایی بوده ایم و فقط با تمرین و فکر کردن می شود کارهایی کرد که متفاوت باشند... چند سال است با هم ساز می زنید؟ آرش: سه سال. همه تان راک می زدید؟ آرش: نه، من خودم کلاس آواز سنتی می رفتم و پاپ هم خواندم. سروش: راستش من همین طوری ساز گرفتم و شروع کردم به زدن تا الان...! اول با گیتار کلاسیک شروع کردم و چند سال گیتار کلاسیک زدم و بعد ...
خطر آنفلوآنزا برای 50 درصد مازنی ها!
مردم نیست؟! یکپارچه خشم شده بودم و درونم از عصبانیت در حال انفجار بود، عجله داشتم و یک قرار کاری مهم همه ذهنم را بخود مشغول کرده بود و عقربه های ساعت هم تند تند، حرکت می کردند و به ساعت قرار نزدیک تر می شدند. با خودم گفتم : آخر این چه وضعیتی ست ؟! حالا که با انبوهی از بیماران مواجه هستید، چرا به صورت شیفتی، پزشکان را تعویض نمی کنید تا مردم هم از کار و زندگی شان نیفتند؟! مردم که بیکار نیستند ...
اقتصاد خاکستری در بساط های رنگی
ایستاده بود. بعد از یک عالمه التماس کردن و قانع شدن از اینکه مامور شهرداری نیستم، قبول کرد حرف بزند، حدود 45 دقیقه منتظر بودم، شش بسته خودکار فروخت: حالا چکارم داری؟ سوال سخت نپرسی؟ "خدا را شکر راضی ام هر چند سخته، اینجا غریبم، اسمم شیر کوهه به معنای پسر کوه که مثل شیر قویه، اسمم کردیه متولد بانه کردستانم، 27 سالمه خودم تنها اصفهانم؛ خانواده ام را تو تصادف از دست دادم از رو ناچاری و بی پولی ...
معجزه ای که بیمار سرطانی را شفا داد/ در امامزاده صالح، خدا را به حضرت زهرا (س) سوگند دادم
اینطور بشود. با خودم می گفتم تکلیف بچه ها بعد از من چه می شود؟ با اشک و التماس از خدا می خواستم بچه هایم یتیم نشوند. چون خودم هم یتیم بزرگ شده بودم طعم تلخ بی مادری را چشیده بودم و نمی خواستم بچه هایم آن را تجربه کنند. در خانۀ خدا را زدم آن شب کلی گریه کردم. شاید بدترین عادت ما این باشد که بیشتر در گرفتاری ها در خانه خدا را می زنیم. فردای آن روز من با خانواده ام به بیمارستان ...
همسراولم کاردستم داد!
آجر چند ضربه به سر بهنام زد و او را کشت. پس از آن نیز جسد وی را در داخل یک گونی قرار داد وآن راشبانه با موتورسیکلت از خانه خارج کرد. همسر احمد به کارآگاهان گفت: ازچند ماه قبل متوجه شده بودم همسرم قصد دارد با سفر به افغانستان بار دیگر ازدواج کند. ازآنجا که می دانستم پدربهنام رمالی و...می کند به خانه آنها رفتم تا کمک بخواهم.اما بهنام که درجریان مشکلاتم قرارگرفته بود اعتمادم را جلب کرد و به من ...
دختری که در اینستاگرام انقلاب کرد
...> من عاشق سفر هستم و بسیار علاقه مند بودم تجریبات خودم را با دنیا به اشتراک بگذارم. به همین خاطر یک دوربین گوپرو – GoPro خریدم و آن را گوشه کابین خلبان نصب کردم. اوایل فکر نمی کردم این عکس ها تا این اندازه مورد توجه قرار بگیرند، اما پس از گذشت مدتی، از علاقه ای که مردم نشان می دادند، شگفت زده شدم. چند درصد از سلفی هایتان با شکست روبه رو می شود؟ اتفاقا قسمت خنده دار داستان ...
طنز؛ لانچوکای آقای عبدا...پور!
شلنگ بزنید، بابای من حوصله نداره بیاد مدرسه شکایت کنه. خسته س لامصب. اگه از اون قضیه عصبانی هستید، سر یکی دیگه خالی کنید. گفت: برو برف بیار برای آوردن برف از کلاس خارج شدم، ولی کلا برنگشتم. بعد رفتم دفتر ناظم شکایت کنم. او هم به جرم فرار از کلاس، با کمربند چند ضربه ی دیگر به سر و صورتم کوبید. حالا امروز در خبرها خواندم که معلمی بخاطر زدنِ سیلی به دانش آموزها در تلویزیون عذرخواهی کرده است! واقعا برام سواله دهه شصتی ها چرا اینقدر طفلکی بودند. چرا واقعا؟ نه چرا واقعا؟ ...
همسرم با زنان خیابانی ارتباط دارد | من در گذشته کاری انجام داده ام که نمی توانم مخالفت کنم
کاش آن روز که به قول خودم عاشق شده بودم، کمی هم به حرف های دلسوزانه پدر و مادرم می اندیشیدم تا این طور بدبخت و شرمگین نشوم
سفر به قطب جنوب (سفرنامه)
ساعت .. اما.. اما...درست نیم ساعت بعد وقت خوردن شام اعلام شد ....دستی به شکمم کشیدم ....نه باید می رفتم واقعا گرسنه بودم ..وارد سالن غذا خوری شدم ... جاتون خالی یک سوپ خوشمزه به همراه یک نوع غذا از منو انتخاب کردم و دسر را دو اسکوپ بستنی وانیلی ....خیلی خوشمزه بود بخصوص بستنی طعم و مزه خاصی داشت.... بعد از شام به کابین برگشتم ....هنوز چند ساعتی نگذشته بود که سرگیجه و تهوع شروع شد ...
موتورش را فروخت به سوریه برود
تشکر کردم که سرافرازم کرده است. فهمیدم چشم هم ندارد، بلند می گفتم: کور شود هر آن کس که نمی توانست رهبر تو را ببیند. آن جا با حضرت اباعبدالله(ع) مقایسه اش کردم. گفتم: من مطمئن هستم که تو را به راحتی نتوانستند شهید کنند و تا لحظه آخر مبارزه کرده ای. یک روز قبل به پسرم پیام دادم که: مسعود جان دلم تنگ شده، زنگ بزن مادر جان. وقتی به ماموریت می رفت و دلتنگش می شدم همین طور که در خانه راه می رفتم، برای ...
طارمی:هیچ بازیکنی موقع تعویض قهقه نمی زند / ما فقط یک باند داریم؛ باند پرسپولیس
یک موقعیت خیلی خوب گلزنی را از دست دادم. *نقل قول تو بعد از بازی با نفت در مورد بازی نکردن رامین رضائیان کمی حاشیه ای شده است. خبرنگاران بعد از بازی از من درباره رامین سؤال کردند که من گفتم من نه نظری دارم و نه باید نظر بدهم چرا که این مسائل در حیطه اختیارات برانکو است و او بهترین تصمیم را درباره بازی کردن یا بازی نکردن بازیکنان می دهد.البته گفتم که اگر نظر خودم را بخواهم ...
زن شوهر دار با وسوسه های شیطانی پسرخجالتی را از راه بدر کرد
نازیلا که در غیاب شوهرش با هم ارتباط داشتیم شروع شد و بعد هم سیگار و کم کم موادمخدر، درنهایت به مصرف شیشه روی آوردم و الان هم که می بینید به چه حال وروزی افتاده ام. او ادامه داد: من لکه ننگ خانواده و فامیلمان هستم و وقتی به گذشته برمی گردم، می بینم که فقط یک حرف برایم باقی می ماند و آن هم اینکه خودم کردم که لعنت بر خودم باد. دلم برای پدرومادرم می سوزد. در حق زحمت هایشان خیلی نامردی کردم؛ البته رو ندارم به چشمان مادرم نگاه کنم، چون یک بار چند تکه طلایش را دزدیدم و او متوجه شد. می گوید مرا بخشیده؛ ولی از خودم بدم می آید ...
خداحافظی عمو حبیب با خاطرات تلخ و شیرین کتابفروشی کنار پیاده رو
. عمو حبیب مدرسه نرفته و شبانه درس خوانده، میگه: چون از کودکی همیشه در محیط های کارگری بودم، شبانه درس خوندم و بعد وارد کلاس پنجم شدم و ادامه دادم تا دهم که انقلاب شد، منطقه خراسان و خاوران که ما زندگی می کردیم، منطقه شناخته شده ای برای مبارزین انقلابی است بر اساس تاثیر محیط و مسائلی که در مسجد آشنا شده بودم در جریان مبارزات انقلاب جزء جوان های تندرو بودم که تعدادی از دوستانم شهریور 57 در ...
خاطره نویل از شادی جنجالی مقابل لیورپول
.... یکی از بهترین حس هایی بود که در زندگی تجربه کردم. اتحادیه من را سال 5 هزار پوند جریمه کرد. حاضرم 100 بار دیگر این جریمه را پرداخت کنم. یادم می آید که در آن دوره خیلی ها می گفتند که این رفتاری قابل توجیه از یک مرد 30 ساله نیست. آنها راست می گفتند و همین است که فوتبال را جادویی می کند. برای 90 دقیقه دوباره بچه می شوید. این تمام رویای ما بوده است، غیر از این است؟ یادم می آید که وقتی ...
یک انسان شناس: همه چیز از ایران شروع شده است
به گزارش 9صبح ، داریوش فرهود در نشست بازنگری تاریخ و فرهنگ ایران بر پایه دانش های گوناگون اظهار کرد: زمانی که در آلمان درس می خواندم، با دانشجویان خارجی به شوخی می گفتم، زمانی که شما روی درخت زندگی می کردید، ما در ایران حکومت شاهنشاهی داشتیم. او گفت: 60 سال پیش برای ادامه تحصیلات به کشور آلمان رفتم. ساختمانی در محلی که درس می خوانیدم به شکل کلاه فرنگی وجود داشت که نظر من را خیلی جلب ...
دانشجوی نمونه دانشگاه آزاد اسلامی: تاکنون بیش از 30 اختراع ملی ثبت کرده ام/ نشاط در دانشگاه آزاد اسلامی ...
معدل 18/59 به عنوان نفر اول از دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرم آباد فارغ التحصیل شدم؛ به علت داشتن ماموریت های متعدد پروازی و نظامی و شرایط منطقه ای و بین المللی ج.ا.ا و بویژه مناطق مرزی استان کرمانشاه و استان های همجوار بعد از یک وقفه کوتاه مجددا در سال 1394 با رتبه یک در بین مصاحبه شوندگان دکتری تخصصی علوم سیاسی گرایش مسایل ایران در دانشگاه مورد علاقه خودم یعنی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه قبول و ...
چرا فقرا فقیر باقی می مانند؟
دلاری بدم. من همچین پولی نداشتم و به خاطر همین بهشون گفتم وقتی که حقوق بعدیم رو بدن، دوباره بهشون زنگ می زنم. اون وقتا این ماجرا برام یه بدبیاری اساسی بود. فصل بارندگی بود و مجبور می شدم تا سر کارم پیاده برم. روزی شش مایل به قدم شمار خیالیم اضافه شده بود. اینکه ماشینم بکسل شد واقعاً گردنِ خودم بود و به خاطر همین، هر روز بیشتر از یه ربع به خودم لعنت می فرستادم. آخرش تونستم تا روز پرداخت ...
از میامی زلزله ژاپن را پیش بینی کردم/ توجه می کردند تلفات نداشتند
زلزله در جهتی خاص که از پیش طراحی کرده بودم شدم و لذا برای اطمینان هم خانواده خود را در آن روز به محلی غیرمسقف بردم. این شهروند ساکن میامی افزود: بعد از اثبات این پیش بینی تمرکز من بر روی این کار بسیار بیشتر شد و مقاله هایی هم در این زمینه به رشته تحریر درآوردم. زلزله های جهان را نسبت به میامی موقعیت سنجی می کنم وی در پاسخ به این پرسش که مگر پیش بینی زلزله ژاپن در ...
از کشمیرهندوستان تا سیوکی جلیل +تصاویر
به روستای سیوکی جلیل از توابع شهرستان بویراحمد اعزام شده است. در حاشیه کنگره ملی شهدای استان کهگیلویه وبویراحمد با این مبلغ شیعی هندی آشنا شدیم و چند کلامی با وی به گفت و گو نشستیم که شما را در ادامه به خواندن این گفت و گوی صمیمی دعوت می کنیم: دلیل شما برای آمدن به ایران و ادامه تحصیل در حوزه علمیه قم چه بود؟ اول تشویق پدر و مادرم ودلیل دوم علاقه خودم به دین و حوزه ...