سایر منابع:
سایر خبرها
کتک کاری دخترخاله ها بخاطر خیانت شوهر
منتظر ماندم ساعت 11 شب بود که شوهرم از آن خانه بیرون آمد و تا مرا دید پا به فرار گذاشت و من سراغ دخترخاله ام رفته و او را به باد کتک گرفتم. مهسا نیز گفت: من و شوهر مهسا رابطه ای با هم نداشتیم فقط محبت او را لازم داشتم که این رابطه در گرفت. وی افزود: شوهرم زحمتکش است اما اصلا رمانتیک و مهربان نیست هربار نیره از عشق ورزی های شوهرش می گفت از حسادت می مردم و زنده می شدم تا اینکه ...
سواد مجازی به چه قیمتی؟
...> - چون همسرم از صبح تا غروب سرکار بود من مجبور بودم با گوشی هوشمندم اوقات فراغت خود را پرکنم اما چندی بعد متاسفانه با غرق شدن در باتلاق تلگرام حتی شب ها هم برای همسرم وقت نگداشتم و حال در تنهایی روز ها و شب هایم قطره قطره آب می شوم. -زنم نصف شب یکباره خنده های بلندی می کرد و من از خواب بلند می شدم و حال او را می پرسیدم و می دیدم که اصلاً متوجه من نیست و سرش به گوشی خود است. این شد که ...
سرقت های شبانه هم پاتوقی ها
...> چه ماشینی؟ اسپورتیج برای عمویم بود اما مدتی است که اسپورتیج را دست من می دهد تا سوار شوم. چرا این کار را می کند؟ متهم جوان سکوت می کند. ظاهرا یکی از مالباخته ها را با چاقو زده ای؟ من این کار را نکردم؛ یکی از همدستانم موقع فرار با صاحب خانه مواجه شد و او را با چاقو زد. سابقه داری؟ یک سابقه درگیری داشتم و به خاطرش حبسم ...
دختردانشجو بی هوش در توالت باغ آزارو اذیت شد
کرد و او کسی نبود جز همان پسری که سینی آبمیوه داشت. مراد که موبایل شکوفه از خانه اش به دست آمده بود در بازجویی ها گفت:پسر عمویم جزور نیروهای خدماتی بود من از تهران به دیدن او رفته بودم که خواست من هم آن شب کمکشان کنم در میهمانی متوجه دختری شدم که ساکت و تنها بود او را زیر نظر گرفتم و در پایان مراسم با یک لیوان آب پرتقال او را با قرص خواب آور که برای خوابیدن در اتوبوس مسافرتی خریده بودم بی هوش ...
زن و مرد بازیگر ایرانی که 40 سال است زیر یک سقف زندگی می کنند
دست آورد. مثلا خودم در دوران بچگی و نوجوانی خیلی زود عصبانی می شدم و واکنش نشان می دادم، اما به مرور تلاش کردم رفتار و احساسم را مهار کنم و نگذارم به هر سمتی که دوست دارد مرا ببرد. ما باید انتخاب های درستی داشته باشیم تا بتوانیم در مسیر درست هم حرکت کنیم. حرفی دارید که دوست داشته باشید در اینجا به همسرتان بگویید؟ در همه این سال ها هر حرف عاشقانه ای را که بلد بودم و می دانستم خوشایند ...
اشتباه مخابرات، یک جوان را تا پای چوبه دار برد!
تهران چه می کردی؟ برای فروش کفش آمده بودم که با مرد عکاس در مترو آشنا شدم و بعد هم تا یک قدمی مرگ رفتم و برگشتم. * حالا که تبرئه شدی چه احساسی داری؟ من قربانی اشتباه شرکت مخابرات شدم و سه سال از بهترین لحظه های زندگی ام نابود شد. به محض آزادی این موضوع را پیگیری خواهم کرد اما خدا را شکر می کنم که با لطف خدا و تلاش های وکیل پرونده ام از چوبه دار نجات یافتم. هر چند که من همیشه ایمان داشتم که بی گناه تا پای دار می رود اما بالای دار نمی رود. حالا هم خدا را شکر می کنم که بی گناهی ام ثابت شد. منبع: ایران ...
رازهای زنانه بازرس بخش زنان در دادسرای جنایی
فریاد و شیون مادرهایی که بعد از سال ها رفت و آمد یک روز ناگهان خبردار شدند که 24 ساعت دیگر نوبت اعدام بچه شان است تا لذت دیدن درد و خنده دختر معتادی که پدرش بعد از تحمل سال ها حبس به خاطر کشتن همسرش، از اعدام نجات پیدا می کند. گاهی سنگ صبور زن هایی می شود که مردهای شان را به جرم سرقت یا قتل گرفته اند، گاهی گوش شنوای زن هایی می شود که شوهرهای شان را به جرم خیانت کشته اند و حالا پشیمان شده اند. این ...
ارزیابی آیت الله مهدوی کنی از طرح شورای رهبری
تهران بودند. ایشان نسبت به تک تک مسجدی ها نظارت داشتند. مثلاً اگر پدر ما یک شب نمی رفت، فردا صبح یا شب در خانه را می زد و می گفت فلانی دو شب است مسجد نیامدی؟ مشکلی داری؟ بیماری داری؟ قرضی دارید؟ اگر قرض داری من خانه ام را جدیداً از قید وثیقه بانک آزاد کردم، برویم من خانه ام را وثیقه بانک بگذارم و تو قرضت را بده. افرادی را هم که در مسجد بودند این گونه تربیت می کرد. از تربیت شدگان آیت الله ...
مادرم مشوق حفظ قرآنم بود/توصیه دختر نوجوان حافظ قرآن به همسن و سالانش
الکرسی را زمانی که مادرم داشت موهایم را شانه می کرد، به من یاد داد و من همان جا حفظ شدم. از ویژگی های این حافظ قرآنی که تعجب ما را برانگیخت این بود که او تا حفظ کامل قرآن در هیچ کلاس قرآنی ای شرکت نکرد و تمام قرآن را نزد مادرش یاد گرفت، علی نقی در این خصوص گفت: مدت کوتاهی نزد استاد خانم اعلایی رفتم اما مباحث سنگین بود، به این خاطر در خانه با مادرم حفظ را ادامه دادم. مادر ...
سرقت جهیزیه در شب عروسی
سال از این ماجرا، هنوز حال همسرم خوب نشده است. در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت و در دفاع از خود گفت: من فقط در دو مورد از سرقت ها شرکت داشتم. هفت مورد بقیه را دوستم انجام داد. در خیابان های شرق تهران پرسه زده و با شناسایی خانه هایی که چراغشان خاموش بود، زنگ در را می زدیم. اگر کسی جواب نمی داد، وارد خانه شده و اموال را سرقت می کردیم. در یکی از سرقت ها من پایین مراقب اوضاع بودم و دوستم وارد خانه شد. وقتی پایین آمد، گفت چیزی پیدا نکرده و بعد از دستگیری متوجه شدم از آن خانه حدود 15 میلیون تومان پول و طلا دزدیده است. پس از آخرین دفاعیات متهم، قضات برای صدور حکم وارد شور شدند. ...
آیت الله مهدوی کنی آثار شکنجه های زندان را تا پایان حیات با خود داشت
زنگ زدند و گفتند: شما به کریم آقا بگویید رأس ساعت چهار بعد از ظهر، به منزل شما بیایند! منظور ایشان آقای دکتر سنجابی رهبر جبهه ملی بود که قرار بود در دولت موقت، وزارت خارجه را به عهده بگیرند. سر ساعت جلسه تشکیل شد و آقای بهشتی گفت وگوهای لازم را با ایشان کردند و چون عادت داشتند مذاکرات مکتوب باشد، از من کاغذی خواستند که صورتجلسه ای را بنویسند و هر دو امضا کنند. من کاغذی را به ایشان دادم و خاطرم است ...
تبرئه از اتهام قتل جوان ماساژور
اولیای دم یک بار دیگر درخواست مجازات برای متهم را مطرح کردند. وقتی نوبت به متهم رسید، او اتهام را رد کرد و گفت: من با مقتول در مترو آشنا شدم، او سر صحبت را با من باز کرد و از شغلم پرسید، من هم توضیح دادم از عراق جنس می آورم و می فروشم. از من شماره تماس خواست و گفت چون ماساژور است و به خانه افراد ثروتمند رفت وآمد دارد، می تواند برایم مشتری جور کند. من هم ادوکلن های گران قیمت می آوردم و گفتم اگر چیز ...
نگاهی به زندگی شهید ناصری/ مجاهدی بدون مرز
گفتگو نشستیم. از برادر شهید خواستم تا برایمان از کودکی محمدناصر بگوید و او گفت: دریکی از شب های بهاری سال 1340 در روستای گازار شهرستان بیرجند، در میان بارش سیل آسای باران متولد شد. او دوران کودکی خود را در روستای گازار سیستانک سپری کرد .محمدناصر برای گذراندن دوران ابتدایی خود به روستایی در 24 کیلومتری سیستانک به نام اسقدن رفت. از همان ابتدا علاقه بسیاری به درس خواندن داشت و با سخت کوشی ...
اسیدی که لوله را باز نکرد اما دختر جوان را سوزاند
برای ادامه تحقیقات در اختیار مأموران اداره آگاهی قرار گرفت. پیش از ظهر امروز آرزو با حضور در شعبه ششم دادسرای امورجنایی تهران درباره جزئیات اسیدپاشی به بازپرس پرونده گفت: سه سال از دوستی من و هومن می گذرد و اگر این اتفاق نمی افتاد، قصد ازدواج داشتیم؛ روز قبل از این حادثه بیرون از خانه هومن رفته بودم و شب که به خانه هومن برگشتم به دلیل خستگی زیاد، خوابیدم اما هومن نخوابید و با خودش حرف ...
کمک داوری که جان یک بازیکن را در لیگ دسته سه نجات داد؛ جعفری: برای انسانیت این کار را انجام دادم
زدم که وارد زمین شوند، ولی شرایط بازیکن به حدی وحشتناک بود که پزشکان از ترسشان به او نزدیک نمی شدند و من فهمیدم که قصد نزدیک شدن به بازیکن را ندارند، خودم دست به کار شدم، چون از سال 78 نجات غریق بودم و تجربه داشتم که بدانم در این شرایط چه کاری انجام دهم. وقتی بالای سر بازیکن رسیدم، دیدم فک او قفل شده و دندانش زبانش را بریده و لب هایش هم بریده شده است. بازیکن دچار تشنج شده بود و به هیچ وجه قادر به ...
مادر شهید راوک: تحمل شنیدن روضه حضرت علی اکبر را ندارم/ نحوه شهادت فرزندم را در خواب دیدم
اینکه در محرم در خانه اش مراسم عزاداری به سبک عربی برگزار می کند، ضمن دعوت کردن ما به این مراسم می گوید: وای به زمانی که روضه علی اکبر (ع) می خوانند؛ نه اینکه من مادر " علا" بودم با او دوست بودم. 14 سال بیشتر با هم تفاوت سنی نداشتیم ، گویی با هم بزرگ شده بودیم ، همه می گویند دختر برای مادر است اما " علا" فرق می کرد او خیلی با من بود. بعد برایمان تعریف می کند: شبی خواب دیدم که در مسجد ...
علف لای کتاب و دفتر مدرسه!
. اولش از دور صدایش می زند، او هم سن و سالی ندارد به نظر 15 یا 16 ساله می آید. آرش می رود و دستش را می گیرد و پیش ما می آورد. اسمش کیوان است و کلاس نهم، گرافیک می خواند. خودش می گوید چند ماهی می شود که گل می زند و بیشتر از سیگار گل را دوست دارد. نخستین بار با آرش توی مهمونی بهداد کشیدم خیلی خوب بود رو هوا بودم بعد کم کم همین جوری علف می زدم. امروزم هوس کردم. چند باری هم پنیر زدم. از اونم ...
بازیگر قدیمی: خوش شانس بوده ام !+عکس
می دیدم که به آنجا می آمدند. پدرم به واسطه صحبت کردن با آنها زبان انگلیسی اش خوب شده بود و می توانست کمی صحبت کند. چطور شد به تهران آمدید؟ در دوره دبیرستان تئاتر هایی را در مدرسه اجرا می کردیم و بعد از دیپلم به سربازی رفتم و سپس کنکور دادم و وارد دانشگاه هنرهای دراماتیک شده و وارد عرصه هنر و بازیگری شدم. دوران جنگ در جنوب نبودید؟ نه! خیلی سال قبل از جنگ ...
گفت و گو با گروه دال و حال خوب این روزهایشان
...> قاعدتا همین حال خوب هم شما را به سمت جمع کردن پرفروش ترین آلبوم تلفیقی سال برد؟ شایان: من سال 89 از طریق آقای همایون نصیری با میلاد آشنا شدم، چون اجرایی داشتیم در تالار وحدت و دنبال یک نوازنده کوبه ای می گشتم. خلاصه کنسرت تمام شد ولی میلاد تمام نشد و دوستی مان ادامه پیدا کرد. بعد مثل دومینو همدیگر را پیدا کردیم. از طریق میلاد با یزدان و امین آشنا شدم. این را هم بگویم که ...
اقدام وقیحانه سمیرا با جسد دوست پسرش
جوانی به نام سمیرا مراجعه کرده است. سمیرا خیلی زود با اقدامات فنی پلیس دستگیر شد و زمانیکه پیش روی ماموران قرار گرفت پرده از راز مرگ شهرام برداشت. این دختر جوان به بازپرس مدیر روستا گفت: مدتی بود که با شهرام دوست شده بودم و زمانیکه فهمید ماهواره خانه مان خراب است عنوان کرد که در این زمینه تخصص دارد و قرار شد برای تعمیر ماهواره و شبکه های تلویزیونی به خانه مان بیاید. ...
مبارزات سیاسی آیت الله مهدوی کنی
طالقانی و ولیعصر- که اینکه پاساژ شده است- در صف اول نشسته بودم. آقای مهدوی به منبر که مشرف شدند تا چشمش به من افتاد، گفت: من محمدرضا مهدویم، نه محمدرضا پهلوی! آن روز، هم به این جمله خندیدم و هم شرمنده شدم. باز از حالات خوش و صبر و حوصله اش بگویم. شب 23 رمضان به اتفاق آیت الله طالقانی در مسجد جلیلی بودیم. پس از مراسم ایشان را بازداشت کردند و به بوکان فرستادند. می فرمود: از افسری که مرا به شهربانی می ...
حکم قطع دست برای سارق شرق تهران؟
به خانه مان رفتیم اما دیدیم که در ورودی خانه شکسته است. وقتی وارد شدیم و دیدیم که وسایل خانه مان سرقت شده، حال همسرم بد شد و نخستین شب زندگی مشترک مان که قرار بود بهترین شب باشد، یکی از تلخ ترین شب های عمرمان شد. همسرم حاضر نشد در آن خانه زندگی کنیم و از آن شب دچار بیماری روحی شد. وی ادامه داد: سارقان وسایلی مثل تلویزیون، لپ تاپ، چرخ خیاطی، مایکروفر، مقداری طلا و... را سرقت کرده بودند و در شروع ...
اسیدی که لوله را باز نکرد اما دختر را سوزاند
ادامه تحقیقات در اختیار مأموران اداره آگاهی قرار گرفت. پیش از ظهر امروز آرزو با حضور در شعبه ششم دادسرای امورجنایی تهران درباره جزئیات اسیدپاشی به بازپرس پرونده گفت: سه سال از دوستی من و هومن می گذرد و اگر این اتفاق نمی افتاد، قصد ازدواج داشتیم؛ روز قبل از این حادثه بیرون از خانه هومن رفته بودم و شب که به خانه هومن برگشتم به دلیل خستگی زیاد، خوابیدم اما هومن نخوابید و با خودش حرف می زد ...
گفت وگوبا ادوارد آلبی
.... بعد وقتی 19 ساله شدم، چندصد صفحه از یک رمان دیگر را نوشتم که آن هم چندان چنگی به دل نمی زد. اما من هنوز مصمم بودم که یک نویسنده باشم. 29 سال داشتم و نه یک شاعر خیلی خوب بودم و نه یک رمان نویس. فکر کردم بهتر است نمایشنامه را امتحان کنم، که به نظر می رسد بهتر جواب داد. در مورد داستان باغ وحش ، مهارت، قدرت و موفقیت آن برایتان غافلگیرکننده بود؟ تا حد زیادی برایم جالب بود، اما ...
دختر قربانی اسیدپاشی: قرار بود ازدواج کنیم!
خبرنگارحوادث ایران جزئیات حادثه اسیدپاشی را تشریح کرد. با هومن چگونه و از چه زمانی آشنا شدی؟ سه سالی بود که باهم نامزد کرده بودیم و اگر این اتفاق نمی افتاد قرار بود خیلی زود جشن عروسی برگزار کنیم. اما... از روزحادثه بگو؟ من از صبح آن روز بیرون بودم و نزدیک 10 شب به خانه هومن رسیدم و بلافاصله خوابیدم اما هومن بیدار بود. او مرتب راه می رفت و با خودش حرف می زد.من هم بی توجه به او ...
وقتی پول ریسمان عشق را پاره کرد
سرراهم سبز شد، سبز چون برگ های کرک دار انجیرحیاط بزرگ خانه مان. در راه برگشت از دانشگاه بودم که با قطره های باران خیس شدم.داشتم به خود می لرزیدم اما با دیدن ناگهانی ابراهیم بارها لرزیدم در خود، در قلب و در ذهنم. نفهمیدم کی و چطور سلام دادم و شاخه گل سرخی را که برایم آورده بود در دست گرفتم. ای کاش زمان در همان لحظه می ایستاد و گل به دست در رؤیاهایم غرق می شدم. هرآن ممکن بود آشنایی من و او را در ...
درخواست قطع ید برای دزدان پنجره رو
انجام کاری خانه را ترک کردم. ساعتی بعد وقتی برگشتم، دیدم که خانه به هم ریخته و همسرم بیهوش روی زمین افتاده است. متوجه شدم که دزد به خانه زده و 50 میلیون تومان طلایی که در خانه داشتیم، سرقت شده است. به سرعت همسرم را به بیمارستان منتقل کردم. پزشکان بعد از اولین معاینه او را راهی اتاق عمل کردند و زایمان زودرس را انجام دادند. وی ادامه داد: همسرم وقتی قدرت تکلم پیدا کرد، گفت: شب حادثه در حال استراحت بودم ...
تیربرق فرسوده پسربچه 11ساله را تا یک قدمی مرگ برد
به گزارش برق نیوز، متین الله پناه که در این حادثه با شکستگی جمجمه، دست و ستون فقرات روبه رو شده به تازگی از بیمارستان مرخص شده و در خانه شان تحت درمان است. پدرش در گفت وگویی می گوید: روز حادثه پسرم پرچم دار هیأت بود و جلوی دسته حرکت می کرد و من هم داخل دسته عزاداری مشغول سینه زنی بودم که آن اتفاق رخ داد. تیر چراغ برق دور میدان به دلیل فرسودگی ناگهان سقوط کرد و روی پسرم افتاد. وحشت کرده بودم و با ...
ترامپ: پوتین احترامی برای هیلاری قائل نیست
مالی پدر خود کسب و کارش را راه اندازی کرد. من روابط خارجی را بهبود دادم ولی وی به دختر شایسته جهان توهین کرد. ما اسامه بن لادن را گرفتیم در حالی که وی در آن زمان مجری یک برنامه تلویزیونی بود. ترامپ: من یک شرکت و کسب و کار فوق العاده را راه اندازی کردم و اگر کشور را نیز همانطور که شرکتم را به راه انداختم، اداره کنم؛ آمریکا به شکوه گذشته خود باز می گردد. اما او [هیلاری کلینتون] داعش را ...
حکم قطع دست برای سارق شرق تهران
اینکه سارق شوم، لوله کش بودم. درآمد خوبی هم داشتم اما چون به شیشه اعتیاد پیدا کردم مجبور به سرقت شدم. وی ادامه داد:من 5مرتبه به اتهام سرقت دستگیر شده بودم و بار آخر وقتی با قرار آزاد بودم، این سرقت ها را مرتکب شدم تا بتوانم با پول هایی که به دست می آورم رضایت شاکیان قبلی را جلب کنم. من فقط مرتکب دو فقره سرقت شدم و 9 سرقت را قبول ندارم. در این دو سرقت که یکی از آنها از خانه تازه عروس و داماد ...