سایر منابع:
سایر خبرها
بیرانوند: خودم اصرار کردم دستم را گچ نگیرند
دیگر قبول کردم تا دستم را گچ بگیرم. وی ادامه داد: من واقعاً می خواستم حتی با دست شکسته برای پرسپولیس و همینطور تیم ملی بازی کنم اما پزشکان به من گفتند به خاطر یک یا دو بازی ممکن است مصدومیتم بیشتر شده و ماه ها خانه نشین شوم. در حال حاضر هم پزشک دستم را گچ گرفته و به من گفته ظرف سه هفته آینده وضعیتم بهتر می شود و می توانم دستم را باز کنم. این سه هفته برای من یک سال می گذرد چون تا به حال این ...
سرخط ...
دیدیم که این طور نشد. آمریکایی ها و غربی ها می گویند شما همه تعهدات خود را اول انجام دهید، بعد ما در انجام تعهدات خود اما و اگر می آوریم و بازی می کنیم! آمریکایی ها به چیزی جز باخت ما فکر نمی کنند. برد فقط در سایه مقاومت به دست می آید. از درون مذاکره، برد درنمی آید، مگر اینکه آنها از ما قدرت ببینند. اخیراً مقام معظم رهبری در دیدار با نخبگان فرمودند: - لحظه ای از دفاع از جامعه علمی و ...
روایت دختراهوازی از تماشای بازی در ورزشگاه
...، من را می شناختند! سمت من و پدرم می آمدند و می گفتند اصلاً نگران نباشید. شما هم مثل خانواده خود ما هستید. یکی از نکات جالب هم این بود که من برای تشویق بالای جمعیت ایستاده بودم و همه را می دیدم. وقتی داور روی صحنه گل، پشت محوطه پرسپولیس خطا اعلام کرد، خیلی ها شروع به فحاشی کردند اما آن هایی که متوجه حضور من بودند، به بقیه تذکر دادند و جو به کل عوض شد و حتی از من عذرخواهی هم کردند. ...
نجات خریدار اورانیوم با حکم آیت الله
تحصیلی تان مهندسی معدن بود، نباید دراین باره مشکلی پیدا می کردید و آنچنان هم بیگانه نبودید! من نزدیک 40 سال قبل دروسی درباره معدن خوانده بودم ولی آن موقع اورانیوم مطرح نبود. من بعد از مدرسه هم نه اورانیوم دیده بودم و نه درباره آن چیزی خوانده بودم حالا می گویند دولت ایران نتوانسته اورانیوم بخرد تو برو بخر یاللعجب!. منزل رفتم و همه 50 پرونده ای را که دکتر اعتماد به من داده بود ...
کاهش جمعیت کیفری از ضرورت تا عمل
بازنگری جدی شود. چند سال پیش آقای دولت آبادی گفتند که زندان های ما دانشگاه جرم آموزی هستند، شما این مسئله را قبول دارید؟ طبع زندان و جاهایی که جمعیت در آن متراکم است حتی در خوابگاه های دانشجویی، سربازخانه و ... همین است. در زندان یک تعداد انسان هایی که جرمی مرتکب شدند دور هم جمع می شوند و اگر فرصت های اشتغال را بگیریم، 24 ساعت بیکار هستند، حتی همین الآن اگر من و شما دو ساعت دیگر ...
حال و هوای بهشت زهرای تهران
...: خانم با چشم خودت دیدی؟ با دست می شورند یا با ماشین؟ زن میانسال است. چادر مشکی بر سر دارد و برای شرکت در مراسم تشییع جنازه یکی از بستگانش به اینجا آمده. مقابل غسالخانه بهشت زهرای تهران به انتظار نشسته. چون از سمت سالن تطهیر می آیم، فکر می کند، رفته ام داخل غسالخانه. جواب می دهم: نمی دانم خانم. من ندیدم، اما مگر می شود با ماشین مرده شست؟ ...
طنز؛ خاطره بازی دهه 60ی ها از مدرسه
حاضرند جان بدهند، ولی عکس های دهه هفتاد خود را رو نکنند. در هر حال، کتک نخوردن من در مدرسه، کلی باعث خجالت بود، خصوصا ما یک معلم زبانی داشتیم که می آمد مثلا تکالیف رو چک می کرد و از نفر سمت راست میز اول، ردیف راست، چک و لگد می زد تا نفر سمت چپ میز اول، ردیف چپ. هر ردیف پنج میز بود یعنی کلا تو بیست و پنج تا سی دقیقه، سی نفر را چک و لگدی می کرد، غیر از من. چون من اشتباه نداشتم. ...
قاتل علی چراغی به زودی اعدام می شود
گفتند که باید به شهرداری برویم تا پدرم تعهد بدهد که دیگر بدون مجوز زباله ها را جمع نکند. پدرم هم قبول کرد اما در راه منصرف شد و تصمیم گرفت با پلیس تماس بگیرد. برای همین درگیری پیش آمد و آنها به پدرم حمله کردند و کتکش زدند. در یک لحظه قاتل به سمت خودرو رفت و پنجه بوکس آورد و با همان به سر پدرم زد. بعد همگی با هم از آن جا فرار کردند و ما هم پدرم را به بیمارستان بردیم که هفت روز بعد فوت کرد. ...
تغییر60 فرماندار در دستور کار قرار گرفت / بازنشسته ها در اولویت
... فارس: آیا در انتخابات اخیر مواردی از این قبیل وجود داشت؟ رحمانی فضلی: نه نبوده و شکایتی که بر ما وارد شود و پیگیری کنیم وجود نداشته چون در این مرحله اعتراضات به شورای نگهبان می رود. روحانی در انتخابات ریاست جمهوری96 حضور می یابد و یکی از کاندیدها خواهد بود فارس: با توجه به اینکه شما مسئول برگزاری انتخابات هستید و اینکه احتمالا ً آقای روحانی یکی از کاندیداهای ...
روایت 4 روزنامه نگار از کودتا، انقلاب و ایران امروز/ انتظار برای رای دادگاه مطبوعات
اما اینطور نیست که بخواهم وارد جزئیات شوم. درواقع تاریخ از زبان این چهار روزنامه نگار و با تحلیل من از این دوران روایت می شود در اندازه ای که نمایش دراماتیک شود وگرنه مثلا در این اثر به مصدق نزدیک نمی شوم. اجلی خاطرنشان کرد: این داستان در هیچ جای دیگری جز این دفتر روزنامه نمی توانست اتفاق بیفتد؛ درواقع این نشریه بستری است برای روایت این سه دوره و زندگی این چهار شخصیت. این چهار نفر که فکر ...
نقشه شیطانی دو برادر بعد از دیدن عکسهای خصوصی در گوشی خواهرشان
...> سرهنگ جواد جهانشیری، رئیس پلیس فتای استان خراسان رضوی در این باره گفت: متهمان با قرار قانونی روانه زندان Prison شدند. تحقیقات پلیسی برای رازگشایی از دیگر جرایم آنها ادامه دارد. جام جم 110 کارهای زننده زن مطلقه در خانه مجردی / دوستانم وسوسه ام می کردند عمل غیر انسانی مردجوان با زن سرایداردر نیمه شب / من می دانستم که او متاهل است اعتراف های تکان ...
زندگی پر رمز و راز لوطی ها
هم نمایش لوطی گری داده بود، نمی رفتند و به این ترتیب می توان فهمید که باباشمل شدن و مطاع گشتن در نزد رؤسای یک محل چقدر کار مشکلی بوده و چقدر اخلاق لازم داشته است تا بتوان به همین مقامی رسید که هیچ کس برخلاف امر و اراده ی او نتواند رفتاری بنماید. همگی افراد مطیع و گوش به حرف باباشمل بودند و اگر حادثه ای برای بابای حاضر پیش می آمد برای تعیین جانشین او حاجتی به انتخاب نداشتند، زیرا قبلا همه می دانستند که بعد از این بابا کدام یک از رؤسا و سردسته ها لایق این مقام می باشد. بعضی از تاجر زاده ها و اعیان زاده ها و حتی در پاره ای موارد شاهزاده ها هم در این جمعیت بودند . ...
خاطرات سیده مریم خاتمی از پدر: روزی که به مراسم عقد نوه اش نیامد
حال بارها از من عذرخواهی کردند که من چقدر به شما زحمت دادم. صبح که برای نماز صبح وضو گرفتند و بر سر سجاده شان آمدند، دیدم آقا نماز را ایستاده می خواند؛ همان نشاط قبلی؛ چنان که گویی این او نیست که دچار مریضی شده است و بعد از نماز با همان شور همیشگی اش مشغول تعقیبات نماز شد و من چقدر خوشحال بودم که حالشان خوب شده است. از ایشان خداحافظی کردم و ایشان اصرار کردند که دیگر بیمارستان نیایم. می گفتند چون بچه ات مریض است، من راضی نیستم (پسر کوچکم کمی تب داشت) و او هنوز بر سر سجاده اش نشسته بود و مشغول دعا بود که از او جدا شدم و این آخرین دیدار من با ایشان بود. منبع: شرق ...
رای آوری کاندیدای اصلح را مدنظر داریم/ شاید نامزد یاران مصباح در انتخابات 96 جدید نباشد
پایداری را دارند؟ جلسات بعدی شورای مرکزی جدید جبهه پایداری که تشکیل می شود درباره مصادیق نیز صحبت می شود. چرا جلسه انتخاب شورای مرکزی جبهه پایداری پشت درهای بسته برگزار شد و رسانه ها دعوت نبودند؟ همه احزاب همین طور عمل می کنند چون یک تصمیم گیری داخل تشکلی بود. اما بعد از آن جلسه هیچ مصاحبه ای انجام نشد و حتی برخی اعضای جدید که با آنها تماس می گرفتیم گفتند ...
هوشنگ مرادی کرمانی؛ از سر قصه های مجید تا ته خیار
شوخی می سازد و حکایت و مثل و متل می گوید که تو محور شنیدن تک تک کلماتش می شوی و سراپا گوش برای این که کشف کنی در پس هر قصه او چه رازی نهفته است؛ از سر قصه های مجید تا ته خیار . شما که غریبه نیستید، بخوانید آنچه را ما به گوش جان شنیدیم و حظش را بردیم. قصه های مجید بعد از چهل سال هنوز زنده است. انگار همین امروز نوشته شده. نثر شیرین و روان و داستان پرکشش آن همه نوع مخاطب را جلب می کند. چه ...
من مشق نمی نویسم!
مجله اینترنتی کمونه (Kamooneh.com) : هنگامی که فرزند شما ناتوانی خود در حل مسائل ریاضی را ابراز می کند یا می گوید نمی تواند بدون کمک شما از پس نوشته کلمه ای سخت و دشوار برآید، زود تسلیم خواسته او نشوید. ساعت 5 بعدازظهر است. من در حال کمک به پسرم هستم که 8 سال دارد تا تکالیف خود را به نحو احسن انجام دهد. در همن حین فرزند دوساله ام ماژیکی را که فکر می کردم جای امنی پنهانش کرده ام ...
روایتی از خانواده ای قربانی سازمان منافقین
می خواهم که در مورد این دو خواهرش بیشتر بگوید و می گوید: دکتر محبوبه افراز، نابغه بود و هفت سال با معدل الف، شاگر اول دانشکده پزشکی بود. محبوبه، 16 سالگی وارد دانشکده پزشکی تهران شد و 23 سالگی فارغ التحصیل شد. رفعت هم بعد از آنکه تهران آمدیم، دو سال معلم مدرسه رضویه در جنوب شهر بود و بعد تأسیس مدرسه رفاه در سال 47-48، مدیریت و صاحب امتیازی دبستان را در کنار تدریس دینی و عربی دبیرستان رفاه، از مدارس به نام شهر را بر عهده داشت. ...
چهار گروه رانده شده از کربلا
منزلگاه عذیب الهجانات ، به همراه چهار سوار از کوفه به امام حسین (علیه السلام) پیوستند که طرماح راهنما و یکی از آنان بود. طرماح به امام گفت: با شما یارانِ اندکی می بینم و همین لشکریان حرّ در مبارزه با شما پیروزند و من یک روز پیش از آمدن از کوفه، مردم انبوهی را دیدم که آماده جنگ با شما می شدند و من تاکنون چنین لشکر عظیمی ندیده بودم، تو را به خدا سوگند! اگر می توانی یک وجب جلو نروی، نرو. ...
داود آزاد: نسل جدید برای شهرت عجله دارد
کردید اما این اثر با یک نام متفاوت یعنی لیلی نامه در ایران منتشر شد. اگر اشتباه نکنم، شخص دیگری نام آلبوم شما را برای خودش ثبت کرد و به بازار فرستاد. درست است؟ بله. یک نفر دیگر این نام را ثبت و آلبوم مشق نام لیلی را منتشر کرد. جالب است که در آن آلبوم هیچ نامی از لیلی نیست. در حالی که بنده از سه سال پیش در همه جای دنیا با این نام، تور کنسرت داشتم. * کارهای شما در واقع معرف ...
خلاقیت را یاد نمی دهند یاد می گیرند
و درجه ی گروهبان شهربانی سه تا علامت 7 داشت و هرچند هردو گروهبان بودند، گروهبان ارتشی می گفت چون من سه تا 8 دارم و تو سه تا 7، پس تو باید به من احترام بگذاری! اولین کاریکاتور خاطره ی خوبی داشت، چون هم اسمم همراه آن چاپ شد و هم بابتش پول گرفتم. کاریکاتور بعدی ام درباره ی یک شخصیت رایج در آن زمان بود که ژیگولو نام داشت و در کاریکاتور های دیگر هم دیده می شد. نمادی از مرد های جوانی بود که ...
پورموسوی: مقابل پرسپولیس موضع نگرفتم
ولی اگر من در باشگاه های آسیا شرکت کنم و دو شکست بد بیاورم، مردم از چشم من می بینند. *با دست خالی نمی توانم به جنگ آسیا بروم پورموسوی عنوان کرد: برخی از هواداران به من اعتقاد داشتند و از روز اول از من حمایت کردند که ممنون آنها هستم ولی برخی می گفتند که انتخاب پورموسوی اشتباه است ولی خدا کمک کرد و همه تیم تلاش کردیم تا تیم را به جایی برسانیم که شرمنده هواداران و مدیریت باشگاه ...
این یک خبر هیجان انگیزاست!
... - خب چرا اینو به من می گی پسر؛ برو به داداشت بگو! - آخه گناه داره بیدارش کنم؛ مامان تازه بهش شیر داده و الان هم خوابیده! - ای وای از دست تو و این داداشت و همه داداش های کوچولوی امروزی؛ مگه می ذارین آدم دو کلمه حرف قشنگ قشنگ گوش کنه و بهره ببره!! و باز هم به خانم کارشناس برنامه خانواده نگاه می کند که همچنان حرف های بسیار خوب و قشنگی برای گفتن دارد، مثل این که ...
دغدغه ها و دل مشغولی های معلمان
خانه پدری برمی گردند، اما سفره ما خالی است؛ضمن اینکه فرزندان عده ای از فرهنگیان نیز بیکار هستند. وی با بیان اینکه بنده تا سال گذشته به خاطر تأمین هزینه های زندگی و مخارج تحصیل دو فرزند دانشجویم، مجبور به کار کردن بودم، گفت: علاوه بر داشتن دو فرزند دانشجو یک نفر دیگر از فرزندانم نیز جویای کار است. *فرزندان فرهنگیان اولویتی در اشتغال در آموزش و پرورش ندارند این فرهنگی ...
مراسم نکوداشت چهار چهره سینمایی برگزارشد
می کنم. وی افزود: قریب2 ماه پیش بود که خانم بنی اعتماد برای تماشای مستند آی آدم ها از ما دعوت کرد. آن روز به حال ایشان که از خود عبور کرده است غبطه خوردم، به خصوص اینکه در 10 سال گذشته برای منافع مردم بسیار تلاش کرده است. از همین جا از همه می خواهم که تصمیم بگیریم تا هر کداممان یکی از اکران های آی آدم ها را به عهده بگیریم. در ادامه محمدمهدی عسگر پور، جهانگیر کوثری، کمال ...
کلاه می بافم برای برادر مدافع حرم
را تأمین کند: همین الآن از طریق اطلاع رسانی در جلسات و هیئت های ماه محرم در تلاشیم برای مردمی که اطراف حرم حضرت زینب (س) زندگی می کنند و در محاصره هستند، نان و مواد غذایی تهیه کنیم. قبل از فرستادن این لباس های گرم سعی می کنم عکس های مراسم امروز را برای دوستانم در سوریه بفرستم. فکرش را بکنید! مثلاً جوانی که مادر ندارد وقتی ببیند این حاج خانم ها بااین همه عشق و علاقه برایش لباس گرم می بافند، چه ...
چطور یک کتاب نامزد بوکر بنویسیم؟
در مورد اروپای سیال مسلما در همه آنچه انسان هست وجود داشت، اما خیلی زود برایم روشن شد که تم اروپایی واقعا یک تم بود، نه یک ساختار. ساده بگویم، من آن قدر قوی نبودم که داستان های پخش و پلا را تبدیل به یک اثر متحد، یکپارچه و جدانشدنی کنم. (تنها یکی از آن ها در آن زمان نوشته شده بود). چیزی بیش از این نیاز بود. من آن چیز را در غزل وحشتناکی که یک یا دو سال قبل از آن نوشته بودم، پیدا کردم. در ...
کشف رمز میهمان نوازی ایرانیان
از پل خردمندانه صدر، مردم شب می ماندند خانه هم و تراکم نمی خریدند، اما متراکم می خوابیدند چون جا نبود. - از آقای ظریف هم ممنون هستیم که با مراوده با خارجی ها، باب رفت وآمد خارجی ها را باز کرد. منتها گویا مثل جاده چالوس که آخر هفته ها یک طرفه اش می کنند، احتمالا الان رفت وآمد خارجی ها یک طرفه است و نمی توانند برگردند. وصیت: سوفیا... من مطمئن هستم بابای تو ایرانی نیست و از مریخ آمده. چون ایرانی ها میهمان نواز هستند و همه را به زور شب نگه می دارند، اما بابای تو چی؟ اصلا یک بار تعارف کرده من، میدون دوم، عاشق و خواستگار تو، یک شب پیشتان بمانم و سر مسائل استراتژیک با هم بحث کنیم؟ ...
آرزوهای کوچک زنان و پنج ثانیه برف
محترم بگذارم و ببینم چگونه می شود فیلم زیبا، انسانی، ضد جنگ یا به قول جشنواره ای ها فیلم محترم و شریف! حالا ما کجا برویم را کار کرد. در فیلم شیخ و کشیش با هم دوست اند و با زن ها دست به یکی می کنند تا مردان غیور را آرام کنند، خب این یک هیچ به نفع فیلم، به ضرر سانسورچی. زنان با ماهواره مخالف اند چون اولا فکر جوانان را منحرف می کند، دوم اینکه خبر نفاق و جنگ را به گوش مردان می رساند؛ دو هیچ به ...
استخوان هایمان را محکم کردیم
اولمان بعد از پیداکردن راه هایمان نبود. در نمایشگاه اول عده ای ما را نقد می کردند که شاگردهای این کلاس همه تحت تأثیر استادشان هستند. اصلا فرصت اینکه راه خودمان را پیدا کنیم، نداشتیم. من به شخصه و از روی علم، یک سری از کارهای استاد را از روی کتاب تقلید می کردم تا تکنیک را درست یاد بگیرم ولی بعد از اینکه نتیجه کارها مشخص شد همه می گفتند چرا کارهایتان این قدر شبیه استادتان است. بعد از 10 جلسه تازه تکنیک ...
شاعر تهران، پاییز آمده
.... وقتی اولین بار بیمارستان رفت، من و همسرم به دیدارش رفتیم. از درز در نگاهی انداختم. دستانش را گذاشته بود پشت سرش و توی تخت دراز کشیده بود. نتوانستم دیدارش را در شلوغی ملاقاتی ها، سهیم باشم. مرا دید و به اشاره گفت: چرا نمی آیی تو؟ تلفن اتاقش را گرفتم و گفتم خانه می بینمت و بازگشتم که نمی توانستم بر تخت ببینمش. حالش خوب شد و آمد خانه. جلسات شعر ادامه یافت. اما صدای رسا و خوش طنینش هنگام ...