سایر منابع:
سایر خبرها
فاتحی: معجزه همین نزدیکی است کافی است که باورش کنیم / معجزه ای به نام خواندن!
.... فاتحی در ادامه با تأکید بر معجزه ای که برایشان رخ داده بود از سلامتی پسرش گفت و افزود: در آن روزها من برای پسرم با صدای بلند کتاب می خواندم و این روزها که سال ها از آن ماجرا می گذرد او برای من به شیوه بلندخوانی کتاب می خواند. خواندن برای یاد گرفتن آخرین سخنران شب نخست همایش نیز حیدر مختاری، استادیار گروه علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه پیام نور بود. وی ...
کلاه می بافم برای برادر مدافع حرم
همه درد دل های زنانه شان به روزهایی برمی گردد که پسر، همسر یا برادرشان در سرمای استخوان سوز سوریه با همه توان می جنگید اما در تماس های تلفنی از سرما چیزی نمی گفت تا خانواده نگران نشوند. مادر شهید علی آقا عبداللهی می گوید سال قبل هم در طرح بافتن لباس های گرم برای مدافعان حرم شرکت کرده بود و حالا شهادت پسرش، بهانه ای شده برای منظم تر شدن این پویش مردمی: سال قبل چنین طرحی نبود، خودم رفتم کلاف کاموا ...
روایت هولناک زنان از روزی که خرمشهر سقوط کرد
...: گذری بر تجربه های سخت زنان جنگ زده ) روزنامه شهروند با اشاره به سالگرد سقوط خرمشهر، آورده است: اوایل مهر بود، 12 نفری سوار پژوی دایی ام شدیم و از خرمشهر رفتیم. تا سه چهار ماه از شهلا خبر نداشتیم. حالا بهناز روبه روی شهلا نشسته و جمله های هم را کامل می کنند: پس مادر من با شما نبود؟ ... نه ما جدا بودیم. مادرت با خواهرهات بود. همان جا مثل این که خمپاره می خورد، یک خواهرم که ...
متن کامل گفتگوی فائزه هاشمی با حسین دهباشی [+فیلم]
...، خیلی حاد بود! بودجه نبود اصلاً برای دخترها. ما شهر به شهر سفر می کردیم با استاندار، با شهردار، با امام جمعه، گفتگو می کردیم، دیدار می کردیم بابا به خدا ورزش بانوان گناهی نداره دارین ظلم می کنید، دخترها هم مثل پسرها ورزش و تفریح نیاز دارند، بعد چقدر به سلامتی جامعه کمک می کنه اگر مادر ورزشی باشه بچه ها چقدر سالم می شن! خیلی سخنرانی می کردیم که امام جمعه رو متقاعد می کردیم که اجازه بده، مثلاً ...
مراسم حلیم پزی برای فرشته های بیمار
. خیلی خوبه. یکم حال و هوامون عوض می شه. یه مدتی مریضی بچه ها رو یادمون می ره. حرف از روزهای اول بیماری پسرش که می شود بغض می کند ولی اشک به چشمانش نمی آید. هی به ما می گفتن که عرفان سرطان دارد، بعد می گفتن که نه اشتباه کردیم، نداره. چندبار دچار شک شدیم. مادر دیگری که دوست ندارد اسمی ازش برده شود. یک هفته ای است که پسرش را در بخش عفونی بیمارستان بستری کرده و خودش هم صبح و شب بالای سرش است. دکترها هنوز تشخیص نداده اند و قرار است تحت نظر باقی بماند. همینکه با شرکت در این مراسم حال و هوایش عوض می شود، برایش کافی است. خیلی کم حرف است و ترجیح می دهد با چشم هایش هزاران حرف نگفته را بیرون بریزد. ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (168)
به بچه هاشون میگن: وفارو از سگ، نجابت از اسب یاد بگیر. گاوا به بچه هاشون میگن گاو بودنُ از موتور سوارای ایرانی یاد بگیر. 9. سامسونگ نباید مهندسای پاکستانی رو استخدام میکرد هرچند که خبره و شماره یک باشن تو طراحی گوشی، ولی اینا یه عشق به انفجار درونی تو خونو ژنشونه. 10. آمارگیری که ساعت 7 صبح میاد آمار بگیره رو باس با سنگ زد. 11. همین الان که ارتباط ایران با اینترنت ...
روایتی از دیدار مادر شهید ژاپنی با امام خمینی(ره)/ برگزاری جلسات انقلابی در خانه یک ژاپنی
.... درخیابان بچه ها حضور داشتند و با دخترم کوکتل مولوتف درست می کردیم و می دادیم به پسرها و تانک ها را آتش می زدند آن زمان یک پسرم مقطع راهنمایی و دیگری دبیرستانی بود. درباره دیدارتان با امام خمینی(ره) بگویید؟ بعد از شهادت پسرم در سال 62 با امام(ره) دیدار داشتم و خانواده شهدا به دست بوسی رهبر می رفتند. بار اول که رفتیم پشت سر خانواده شهید شاه آبادی بودم و دلم می خواست مثل ...
اگر چرخ فلک خوش بچرخد...
به کوچه می فرستد تا او با دیدن اشک های مادر، غمگین نشود. چند لحظه که می گذرد دوباره دل قوی می کند و رشته حرف هایش را به دست می گیرد: اوایل تریاک می کشید و بعد، معتاد همه کاره شد. دیگر نمی توانست مثل قبل سرکار برود. عباس که به دنیا آمد مجبور شدم خودم کار کنم. در یک کارگاه خیاطی مشغول شدم. مادگی می زدم و دکمه می دوختم. آنقدر سوزن به انگشت هایم فرو می رفت که با دردش اخت شده بودم. خرج نشئگی مهران را ...
آقایان ،وجدان اجتماعی را بازیچه قرار ندهید
بچه با هزاران بدبختی مواجه هستیم. می گوید 27 سال سن دارم و پسرم 18 ماهه است که بدلیل نداشتن بنیه مالی مجبور هستیم با خانواده شوهرم زندگی کنیم ،اما انگار توقع زیادی ندارد و می گوید اگر شیر خشک بچه ام تامین شود و یک وام با کارمزد کم به شوهرم بدهند برای خرید ماشین مسافر کشی هیچ چیزی از زندگی نمی خواهم. آخرین خانواده نیز زندگی عجیبی دارند ،آفتاب 50 ساله که از زنان 70 ساله شهرنشین ...
باهوش ترین حیوانات جهان
.... شامپانزه ها با استفاده از زبان اشاره با انسان ها ارتباط موثری برقرار می کنند. آن ها می توانند اطلاعات را برای مدت طولانی به یاد بسپارند. آن ها می توانند قبل از به کار بردن شگردهای هوشمندانه ی حمله در شکار، درباره ی آن فکر کنند. هم چنین مشاهده شده است شامپانزه ها برای اعضای خانواده شان از فنون کنترل ذهن استفاده می کنند. اخیرا پژوهش ها نشان داده اند شامپانزه ها بدون مداخله ی انسان به ...
یادگار کبیر امیر ناصری؛ دارالفنون
. ناصرالدین شاه برای جلب توجه عموم، سالی دو، سه بار از دارالفنون بازدید می کرد. این مجتمع در طول دوران، رؤسای بسیار داشت که به دستور مستقیم شاه منصوب می شدند. ناصرالدین شاه، بارها در برابر مخالفت درباریان، رجال و روحانیان درباره ادامه کار دارالفنون مقاومت کرد. مخالفت این عده، دو علت داشت: اول اینکه طب سنتی در آنجا تدریس نمی شد و آموزش پزشکی به صورت علمی در دارالفنون رواج داشت و این روش های درمانی به ...
سفیر کبیری که همیشه داماد بود
گفتند اعلیحضرت در حالی که سگ های خود را با هواپیمای اختصاصی به خارج آورده اند نباید اجازه می دادند هویدا و سایرین در ایران بمانند و به دست انقلابیون بیفتند. * یک بار در مصر،خانم فریده دیبا(مادر فرح) در جلو همه به اعلیحضرت گفت: شما فرمانده کل قوا بودید و اگر صحبت از خیانت باشد شما خیانت کرده اید که افسران و درجه داران و قوای تحت امر خود را رها کرده و گریخته اید. یک نفر فرمانده باید آخرین ...
اقدام وقیحانه زن دیوانه با هووی باردارش / این زن در تیمارستان بستری شد
شده بود، کم کم داشت دست به دامن رمال و فالگیر می شد. مریم هم خودش را با کار و مسافرت سرگرم کرده بود. اما خودش هم داشت باور می کرد که نکند بختش را بسته باشند. با این همه دوست و آشنا و همکار خبری از ازدواج نبود. وقتی برادر کوچکش هم ازدواج کرد احساس تنهایی عجیبی داشت. گاهی دلش می گرفت و گریه می کرد. بدتر از همه حرف های اطرافیان بود که دل مادر را می شکست. هر کدام از دوستان مریم را که می دید صاحب همسر ...