سایر منابع:
سایر خبرها
خاطرات جالب یک مأمور سرشماری در سال 1355
گلیا از مشدی قربان خداحافظی کردم و با اتوبوس به بابل آمدم. به منزل که رسیدم مادرم مرا بوسه باران کرد. بعد از حدود یک ماه به من و جلال گفتند که مرکز آمار ایران در ساری ما را احضار کرده است. آنجا حسابی ما را تحویل گرفتند و به خاطر انجام وظیفه درست قدردانی کردند و نفری چهار هزار تومان هم پاداش گرفتیم. قبلاً هم نفری چهار هزار تومان حقوق گرفته بودیم که روی هم هشت هزار تومان حقوق و پاداش شد. کسانی که در مناطق شهری و روستایی مأمور سرشماری بودند فقط سه هزار تومان حقوق دریافت کرده بودند. حالا می توانستم به تهران بروم و کوله ام را پر از کتاب کنم. منبع: روزنامه ایران ...
تمام افرادی که مسعود فراستی به آنها حمله کرده از محسن چاوشی تا...
ایشان به روانکاو نیاز دارند، چرا که با مراجعه به یک روانپزشک و مصرف چند قرص کوچک تمام مشکلاتشان حل می شود. کارگردان فیلم امکان مینا افزود: آقای فراستی در فاصله های دقیقه ای حرف خودش را نقض می کند. کمال تبریزی گفت: خودم برنامه اخیر هفت را ندیدم بلکه دیگران لینک این گفت وگو را برایم فرستادند و عده ای آنقدر عصبانی بودند که مرا تشویق کردند که از ایشان شکایت کنم و گفتند چنین بی حرمتی هفتاد ...
شماتت کنندگان چقدر می گیرند تا طعم سرب داغ را بچشند؟/ دیدار با رهبری برایمان یک آرزوست
خواستم از پدر برایم بگوید اما انگار زبانم بند آمده بود،خودش انگار متوجه شد گفت: می دانم چه می خواهید، بپرسید ادامه داد: این حرف ها و حدیث های و توهین ها نشانه شخصیت این توهین کننده گان است، باید به آن ها این را گفت، به گفته دکتر شریعتی تا کفشی را نپوشی نخواهی فهمید آن کفش چگونه است. ما خانواده های شهدای مدافع حرم کاری به سخن ها و صحبت های نابخردانه اینان نداریم، همه مدافعان حرم برای ...
احمدیان: سیانور فیلم سیاسی روز است/رضوی: بی مهری ها به سیانور فراتر از یک فیلم بود
میدان انقلاب حرکت کنید، چون من این تجربه را داشتم عرض می کنم، من دبیرستان البرز می رفتم، خانه ما ستارخان بود. هر روز این راه را پیاده می رفتم. همیشه از جلوی دانشگاه تهران عبور می کردم، سنی هم نداشتم سال اول دبیرستان بودم، گفتم چه خبر است؟ گفتند امروز بهشتی دارند سخنرانی می کند، فردا فدائیان، پس فردا مسعود رجوی، روز بعد کیانوری و فلان. آن نسل فکر می کنم شیرینی و حلاوت این قضیه را، بحثهای 5، 6 نفره که ...
دو سال برای این مدال زحمت کشیدم - قدرت ایران را نشان می دهیم
.... روی یک غفلت بازی به تساوی رسید ولی به لطف خدا موفق به کسب طلا شدم. این مدال حق من بود چرا که مبارزه بهتری به نمایش گذاشته بودم. وی ادامه داد: تا اینجای کار نتایج خوبی کسب کردیم. به امید خدا عصر امروز مهدیزاده هم طلا می گیرد و فردا هم با طلای کومیته تیمی قدرت کاراته ایران را به دنیا ثابت خواهیم کرد. گنج زاده در پایان گفت: از کادر فنی تیم ملی و مربیان خودم تشکر می کنم که در این مدت خیلی زحمت کشیدند. دست پدر و مادرم را می بوسم و از خانواده همسرم هم که برایم دعا کردند تشکر می کنم. دلم برای همه آنها تنگ شده است. ...
گنج زاده: مدال طلا حقم بود/ هیچ چیزی را به قضا و قدر واگذار نکرده بودم
شاکرم که تیم ملی تا به این لحظه نتایج خوبی را کسب کرده و انشاالله تا ساعاتی دیگر امیر مهدی زاده مدال طلا را از آن خود کند و فردا (یکشنبه) نیز با طلای کومیته تیمی قدرت کاراته ایران را به دنیا ثابت خواهیم کرد. گنج زاده در پایان گفت: از کادر فنی تیم ملی و مربیان خودم تشکر می کنم که در این مدت خیلی زحمت کشیدند. دست پدر و مادرم را می بوسم و از خانواده همسرم که در این مدت برای موفقیت من تلاش کردند تشکر می کنم. انتهای پیام/ ...
حاج مصطفی رشیدپور برای مصاف با اهریمنان از دیار خود همچو پرستویی هجرت کرد و خونین بال به آشیانه برگشت و ...
ازدواج کردیم و اسفند 1370 دخترم بهاره به دنیا آمد و فروردین سال 1378 هم پسرم آقا مهدی را خدا به ما داد. آقا مصطفی هم بعد از ازدواج به من گفت: زمانی که جبهه بودم یک روز بعد از نماز صبح خوابیدم و در خواب دیدم که جایی روشن شد و خانمی چادری که چهره اش را نمی دیدم و نشسته را به من نشان دادند و گفتند که ایشان همسر شماست ولی هر چه سعی کردم صورت ان زن را ببینم نتوانستم و شاید این به حجب و حیای ...
آیت الله مهدوی کنی کدام رئیس جمهور را بارها به حضور نپذیرفت؟
الله مهدوی کنی از سوی رهبر انقلاب قبل از انتخابات ظاهرا بین خانواده حاج آقای مهدوی و حاج آقای پناهیان وصلتی صورت گرفت و خطبه عقد را حضرت آقا خواندند، خاطره ای از آن روز دارید؟ مهدیه مهدوی کنی: بله.عقد پسر بنده با دختر آقای پناهیان بود.بدون پیش بینی اتفاق افتاد و من فقط درگیر مراسم عقد بودم. حاج آقا حضرت آقا را دعوت کرده بودند؟ مهدیه مهدوی کنی: نخیر؛ ...
به یکباره پیشنهاد پرسپولیس جدی شد/ منصوریان گفت نابودت می کنم!
برای مهمانان غذا ببرم. وقتی می خواستم غذا را ببرم متوجه شدم که مربی من در سالن نشسته است به همین خاطر به مدیرم گفتم که نمی توانم این کار را انجام بدهم اما آن ها گفتند که باید غذا را برایشان ببری. وقتی پیتزا را برایشان بردم مربی ام باور نمی کرد که من در آنجا کار می کنم. من هم به مربی ام گفتم برای اینکه جایی برای خوابیدن داشته باشم روزی چند ساعت در اینجا کار می کنم. همان شب من را به خانه اش برد اما با ...
تیموریان:اشتباهات ما مخاطبان شبکه های ماهواره ای را زیاد کرد رویا تیموریان از بازی در نمایش پنج ثانیه ...
نرگس کیانی: تهمینه سریال رعنا ، خواهر یوسفیِ زندان زنان ، تاج الملوکِ شب دهم ، مادر حبیب پارسا در مدار صفر درجه ، ملوکِ کافه ستاره ، مادر منصور در خانه دختر ، خانم آغای همه فرزندان خانم آغا و اِلا در نمایش شرق، شرق است بخش کوچکی از آن چیزی است که رویا تیموریان تاکنون در قاب تلویزیون، پرده سینما و صحنه تئاتر برای مان ساخته است. او این بار در نمایش پنج ثانیه برف به نویسندگی عباس جمالی و ...
خانم دکتر قلابی، پیرمرد میلیاردر را ربود
برقراری ارتباط و اجرای نقشه آدم ربایی و تصاحب ثروتم بود. این پیرمرد که سهراب نام دارد، ادامه داد: این اتفاق زمینه آشنایی ام با دختر جوان شد و پس از آن چندین بار با هم تماس تلفنی داشتیم. چند باری هم به رستوران رفتیم. این وضعیت ادامه داشت تا اینکه هفته گذشته بار دیگر شقایق، مرا به رستورانی دعوت کرد. بعد از شام هم گفت می خواهد خودش مرا به خانه برساند. بنابراین سوار بر خودروی پرایدی شدیم که دو ...
روایت تکان دهنده نماینده تهران از شب های پایتخت
، در ارائه گزارش به مسئولان چه نکاتی را مد نظر قرار دادید؟ من خدمت آقای قالیباف، شهردار تهران هم عرض کردم ما یک سری مسائل ویژه در سطح شهر تهران را داریم که شامل گسترش استفاده از مواد مخدر صنعتی و روانگردان می شود. آمار بالای طلاق را هم می توان به این آسیب ها اضافه کرد؛ کاهش سن ازدواج، مهاجرت پذیری و افزایش تکدی گری و دست فروشی هم در این موارد جای می گیرند و به عقیده من دست فروشی در ...
استاد عبدالمحمد آیتی و سفارش پاچه و بناگوش
زده است. نوبت که به من رسید گفتم من پاچه می خورم اگر کمی بناگوش هم بگذارید خیلی ممنون می شوم. تا این جمله از دهانم بیرون آمد همه زدند زیر خنده و متوجه ام کردند که زبان نام نوعی شیرینی است و من تا آن روز زبان شیرین ندیده بودم. استاد آیتی همیشه همین گونه بود. درنهایت خلوص نیت و صداقت (به قول خودش با الواری ، لرها را این گونه جمع مکسر می بست) از خاطرات خود می گفت. تعریف می کرد در ایامی که ...
حافظ ناظری: ناگفته موسیقی عبادت است
جدایی بشوم. حتی فکر می کنم همان فردی که آن روز آمده بود تا اجرای مرا به هم بزند، اگر یک بار در کنسرت من شرکت می کرد، برای اجرای بعدی، دست زن و بچه اش را هم می گرفت و با خودش به کنسرت می آورد، چون کنسرت ما، موسیقی عبادت است. این کار نماینده ایران است کاری که اصالت های ایران را دارد؛ کاری که هزاران جوان ایرانی را از پای ماهواره ها می آورد این جا تا موسیقی اصلی و حقیقی ایران را گوش کنند ...
نصب اطلاعیه ای خیره کننده بر دیوار شهر!
.... ع- ق تصریح کرد: فردی که پشتش خالی است و کسی را برای کمک ندارد و به هر دری که زده بسته است بدون شک فروش کلیه تنها راه نجات برای او به شمار می آید. وی اظهار کرد: من یک نقاش ماشین هستم که در حرفه ام به اندازه خود موفق بوده ام اما یک شراکت ناموفق، موجب به بار آمدن بدهی مالی 50 تومانی شد به طوریکه تا 35 روز دیگر فرصت پرداخت آن را دارم بنابراین از فرط اجبار، تصمیم به فروش عضوی ...
مایکل فاسبندر چرا این همه دروغ می گوید؟
که خودش با آن مواجه است چیست. کمی مکث می کند و می گوید: لعنتی! واقعا نمی دانم(بازهم چند لحظه ای مکث می کند) خیلی زیادند و نمی توانم از میان آن ها یکی را انتخاب کنم، باید راجع به آن فکر کنم(باز هم مکث می کند) معضل اخلاقی خود شما چیست؟ شاید بتوانم برای تقویت حافظه ام از آن کمک بگیرم. فاسبندر از این کارها زیاد می کند و سوال ها خبرنگاران را به خودشان ارجاع می دهد تا هم خود را از پاسخگویی ...
سناریوی دختر جوان برای ثروت مرد میلیاردر
ربایی و تصاحب ثروتم بود. پیرمرد ثروتمند-سهراب- اظهارداشت: این اتفاق زمینه آشنایی ام با دخترجوان شد و پس ازآن چندین بار با هم تماس تلفنی داشتیم. چند باری هم به رستوران رفتیم. این وضعیت ادامه داشت تا اینکه هفته گذشته بار دیگر شقایق، مرا به رستورانی دعوت کرد. بعد از شام هم گفت می خواهد خودش مرا به خانه برساند. بنابراین سوار بر خودرو پرایدی شدیم که دو سرنشین مرد هم داشت. یکی از آنها راننده ...
اشکان خطیبی: معیار ارزشیابی سلیقه ای است
...> خطیبی با اشاره به اینکه تا به حال شاهد ویرایش و اصلاح این چنینی در متنی نبوده است، افزود: اگر قرار است از این دست اتفاق ها بیفتد، نمی دانم پس چرا دوستان، خودشان سراغ نویسندگی نمی روند؟ البته با پیگیری هایی که انجام دادم متوجه شدم آقای امینی (مدیر بخش نظارت و ارزشیابی اداره کل هنرهای نمایشی) از این موضوع اطلاع نداشتند و بعد از مطلع شدن آن را پیگیری کردند، اما به هر حال اوضاع به نحوی شده که متر و معیار ...
جدا شده ام، لطفا باب گفتگو را ببندید!
دختری ازدواج نمی کند که جدا شود. برای همین اصلا قرار نبود اینجوری شود. من وارد یک زندگی شدم که همه اش جنگ بود و یک عالم حاشیه و مشکلات. ببینید دو تا آدم تفاوت ساختاری دارند. اصلا یکی در یک دنیای دیگر زندگی می کند و دیگری در دنیای دیگری. تفاوت دو دنیا بود. خوب ما باید این تفاوتها را زودتر از این متوجه می شدیم، اما به هر حال اینجوری شد. توی این زندگی از جایی احساس کردم که خوب نمی شود، وقتی که نمی شود ...
تفریح جوانان جنوب شهر چیه؟
.... حتی یک بار هم تنهایی به سینما یا پارک نرفته ام اما ساعت هایی که دانشگاه می آیم همه چیز دست خودم است و برادر و پدرم کاری به کارم ندارند. تفریحم، آرایش و لباس پوشیدنم هم با سلیقه خودم است چون همه اینها را در ساعت هایی که در دانشگاه هستم انجام می دهم و زمانی که برای کنکور درس می خواندم به خاطر شلوغی خانه به کتابخانه محله مان می رفتم و آنجا، هم درس می خواندیم و هم با دوستانم شیطنت می ...
نمی گویم به رحمتی و منصوریان چه گفتم
برگردد و اگر قرار باشد ده بار دیگر هم این اتفاق رخ دهد، منصوریان این روش را انتخاب نمی کند. من از نحوه جدایی ام ناراحت بودم و هر مربی ای حق دارد که بازیکنانش را خودش انتخاب کند. با این حال من باز هم می گویم که از نحوه جدایی ام از استقلال ناراحتم. به سهم خودم این اتفاقات را می بخشم اما فراموش نمی کنم. فکر می کنی یک روز دوباره به استقلال برگردی؟ الان تمام فکر من فولادخوزستان است و مردم خوب خوزستان هم ...
گل محمدی: این پرسپولیس می تواند قهرمان شود
هیچ تیمی صحبت نکرده ام. او در مورد جدایی از ذوب آهن و نتایج خوب این تیم در هفته های اخیر اظهار داشت: صحبت خاصی در مورد ذوب آهن ندارم چون از این تیم جدا شدم. زمانی که آنجا بودم نهایت تلاشم را برای موفقیت ذوب آهن به کار گرفتم و خاطرات خوبی هم از کار کردن در این تیم دارم. خوشحالم که با این تیم دو بار قهرمان جام حذفی شدم و از صمیم قلب برای ذوب آهن آرزوی موفقیت دارم. گل محمدی در ...
عکس های عبدبطاط بخشی از تاریخ جنگ ما بود
پخش می کنند. بعد دیدیم نه صدای ا...اکبر ایرانی هاست و عراقی ها نتوانستند مقاومت بکنند و از آنها گرفته شد و همه تسلیم شدند و از من یک مقدار عکس و چیزهایی در خرمشهر جا ماند. چون من یک هفته مانده به آزادی خرمشهر مجروح شدم, من نمی دانم آنهایی که رفتند خرمشهر ... من رزمنده بودم سال 65. و سال 63 کم کم عکاسی را شروع کردم در سال 65 وارد سینمای جنگ شدم و بعد الان عبدبطاط یک فیلم متأسفانه یعنی از کسانی که ...
امیرمهدی ژوله: شبیه ماشین زیراکس شده بودم
دفتر ما آمد و من گفتم که چقدر کارهایش را دوست دارم او هم به کارهای من ابراز علاقه کرد و پرسید که آیا دوست دارم در تلویزیون بنویسم یا خیر و مرا به مدیری معرفی کرد و کسی بود که پای من ایستاد. محسن تنابنده معروف است که تهیه کننده ها از او طلبکار هستند ژوله همچنین بعد از نمایش تصویری از امین حیایی عنوان کرد: ما خیلی با هم دوست هستیم و به غلط در یک مسابقه در جریانی قرار گرفتیم که ...
مردها قربانیان تازه خشونت های خانوادگی
، اما مثل این که این مدل با تغییر نقش زن و مرد در دعواهای خانوادگی به روز شده است. روایت مردی که از همسرش کتک می خورد همیشه از حرف های خاله زنکی شروع می شود. خدا نکنه جایی دعوت شویم، من عزا می گیرم، چون بعد از میهمانی هنوز لباس هایمان را عوض نکرده ایم، دعوا شروع می شود. مدام به من سرکوفت می زند، از پول و مال و منال برادرم تا موقعیت شغلی برادر خودش. من چی کار کنم، وقتی با من ...
وقتی صیغه رییسم شدم دردسرهایم شروع شد
فکر کنم به خانواده ام گفتم که مهرداد همان شاهزاده رویاهای من است که با اسب سفید به دنبال من آمده است. بعد از رضایت خانواده ام دوران عقد خوبی داشتم اما بعد از عروسی شاهد دخالت خانواده همسرم درامور زندگی مان شدم مهرداد برخلاف قولی که داده بود سرکار نمی رفت و شغل منظم و با ثباتی نداشت و روز به روز درگیری بین ما بیشتر می شد تا اینکه دیگر نتوانستم این وضعیت را تحمل کنم و به دادگاه رفتم و ...
مدیری که زیر تحریم های آمریکا 12 کیلو وزن کم کرد
، گوجه یا فلفل یا چیزهای دیگه یا سیر برای افراد دیگه در محله بکارید. دولت زمین رو می داد و چیزی بابت اون نمی گرفت. نه حتی هیچ مالیاتی و مردم شروع به تولید کردن. در ایران احساس راحتی می کنم در پایان روح الله رضوی مجری برنامه هم قصه از فرناندو خواست که اگر نکته ای باقی مانده با بینندگان در میان بگذارد که وی گفت: باید بگم که چند روز گذشته با دوستان خیلی خوب و مهربانی بودم. واقعاً فکر ...
رضایت شراره رخام از تخلیه ژل لب هایش + عکس
.... فقط همان یک حجم غیر متعارف بود و ظاهری داشت که جامعه پسند نبود.به هر حال من به لطف دوستان به این فکر افتادم که حتما از شر این ژل راحت شوم. یعنی نظر دیگران در این تصمیم شمانقش داشت؟ خب من یک تصمیم شخصی گرفته بودم ولی دیگران نپسندیدند و خیلی ها از من انتقاد کردند.من یک شخصیت اجتماعی هستم باید به نظر دوستان و جامعه ام اهمیت بدهم و از نظر شخصی ام بگذرم. بالاخره تسلیم شدم و ...
پیام فروتن: ریشه ای ترین مشکل تئاتر، خود تئاتری ها هستند
، طراحان صحنه کمتر دخالت کردند و جلوی تعطیلی این کارگاه ها را نگرفتند؟ پیام فروتن: آن زمان عضو انجمن طراحان صحنه خانه تئاتر بودم و یادم می آید که این تز از یکی از دوره های جشنواره فجر کلید خورد که دبیر جشنواره، کارگردان ها و طراحان آن سال را در سالن شماره 2 تئاتر شهر گردهم آوردند و اعلام کردند که دیگر پول و بودجه برای دکورها نمی دهیم و شما باید خودتان هزینه ها دکورها را برآورد کرده و به ...
بیرانوند: منصوریان گفت نابودت می کنم!
کردم و خودم را نشان دادم بعد از آن همین آقای فیض کاپیتان تیمش را کنار کشید و گفت این دروازه بان جدید تیم ماست، او را به خانه خودتان ببرید و بگویید بابت تست دادن و بازی کردن نمی خواهد پولی پرداخت کند اما بگویید به بازیکنان دیگر از این موضوع چیزی نگوید زیرا می خواستند از سایرین پول بگیرند. من هم از این بابت خوشحال شدم. کم کم برای وحدت بازی کردم. در آن زمان تنها مشکلم این بود که مکانی برای خوابیدن ...