سایر منابع:
سایر خبرها
وقتی انسان، صالح شد، راه عاقبت به خیر شدن را پیدا می کند
داشته باشد و بعد به آن، قانع شود!؟ خیلی عجیب است! اتّفاقاً یکی از مواردی که به عنوان جنگ نرم آن شیطان قسم خورده برای انسان است، همین است. اوّلین مورد هم این است که تصوّر به علم داشته باشد و فکر کند من خودم خوب می دانم، بلدم، واردم، راه را از چاه تشخیص می دهم و ... که خود این، عین جهل است. اوّلین دامی که شیطان در راه مؤمنین قرار می دهد، همین است. مؤمنینی که مواظب کردند و گناه نمی ...
چه کسانی داوطلبانه آزمایش ایدز دادند
...: یک بار هم قبلا آزمایش داده ام که جواب منفی بود، البته آن موقع باردار بودم، پسرم الان هفت ساله شده. با زن جوان از پله های اتوبوس بالا می رویم و پا به فضایی می گذاریم که قرار است از او و بقیه آزمایش بگیرند. انتهای اتوبوس دو کارشناس مشغول گرفتن تست از دو داوطلب دیگر هستند. زن جوان قبل از این که به قسمت آزمایش برسد، یک بار دیگر داخل اتوبوس با یک مشاور دیگر صحبت می کند و حرف ...
مهندسی که سعادتش را با شهادت معماری کرد
هر زمان بچه ها را شیر می دادم با خدای خود مناجات می کردم و می گفتم ان شاءالله فرزندانم چون پدر و برادرم در راه اسلام شهید شوند و مانند اصحاب امام حسین(ع) فدایی ایشان باشند. این دعای مادر ریشه در تفکرات انقلابی و مذهبی ایشان داشت. پدر همواره داستان حضرت یوسف را برای ما تعریف می کرد و به من می گفت امیدوارم مانند حضرت یوسف باشی. به مصطفی هم می گفت امیدوارم مانند حر شوی. به نظر من این عاقبت بخیری ...
ابوالفضل4ساله اسیر دندانهای گرگ
مثل همیشه بعدازظهر برای بازی کردن به بیرون از خانه رفته بودند و با بچه های ده بازی می کردند کم کم صدای زوزه گرگ می شنوند و هوا رو به تاریکی می رفته که تصمیم به برگشت به خانه می گیرند که گرگ به بچه ام حمله می کند. یک دفعه ابوالفضل حرف بابایش را قطع می کند و می گوید بابا دو تا گرگ بزرگ بود نه یک دونه، بعد برگشت رو به من و شروع به صحبت کرد: من و داداشم فکر کردیم سگ هستند به این خاطر ...
تهران تا کربلا با پای پیاده
آرزویم رسیدم. تنهایی سفر کردن و به جاده زدن عالمی دارد که آقای شیرافکن آن را شیرین ترین بخش سفر می داند و در این سفر حسابی وقت دارد با خودش و دلش خلوت کند. برای همین تلفن همراهش پراست از چیزهایی که قرار است همه آنها را در این سفر خوب گوش کند: توی راه سخنرانی های حاج آقا علوی را گوش می کنم. بعد هم نوحه ها و شورهای مداحانی مثل آقای حسن خلج، جواد مقدم و محمود کریمی را در تلفن همراهم ریخته ام و ...
بازیکن سابق استقلال: فردوسی پور باعث شد فوتبال را کنار بگذارم / تازه متوجه حرف های قلعه نویی شدم
آنجا بودم. مدتی در تیم های تهرانی مربیگری کردم و بعد از آن قرار بود به استقلال اهواز بروم که جور نشد. * وقتی بازیکنان امروز را می بینی، حسرت چه چیزی را می خوری؟ - فوتبال امروز کیفیت گذشته را ندارد. اگر بازیکنان زمان ما امروز بودند، قیمت شان افسانه ای می شد و بالای دو سه میلیارد قیمت داشتند. * تو سابقه بازی در استقلال را هم داری. بیرون از فوتبال هواداران تو را می ...
مصدق را پدر پوپولیسم نفتی می دانم
در انگلستان صنایع را ملی کنند و ما در ایران نفت را ملی نکنیم. همه این مقدمه را گفتم تا به این نکته اشاره کنم که آقای مصدق و دوستان ایشان در جریان دولتی کردن صنعت نفت ایران ضربه سنگینی به اقتصاد ما زدند که هنوز آثار این ضربه در اقتصاد ما مشهود است. من جمله ام را تکرار می کنم و معتقدم آقای مصدق با شعارهای عوام پسندانه جامعه ایران را به بیراهه برد و با اشتباهی که در دولتی کردن نفت ایران مرتکب شد ...
عاشق صیاد بود و در سالروز شهادت او آسمانی شد
خبری کرده بودم. اما خانواده ایشان با شنیدن خبر شهادت مجتبی شوکه شده بودند. آقا مجتبی همیشه برای من حرف از شهادت می زد. شاید اگر زنده برمی گشت برای ما جای تعجب داشت. چون ایشان برای چگونه برگزار شدن مراسم بعد از شهادتش هم کلی برنامه ریخته و سفارش کرده بود. حتی قرار بود دو روز بعد از رفتن یک وام که مدت ها دنبالش بود، به حسابش واریز شود که به من گفت این پول برای خرج مراسمم باشد. چطور از شهادتش ...
اینها نه فقط کافر، بلکه حقیقتا شیطان اند
تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُکَ قالَ أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طینٍ سوره اعراف (7) آیه 12 ترجمه فرمود: چه چیزی مانع تو شد تا سجده نکنی هنگامی که به تو دستور دادم؟ گفت: من از او بهترم. مرا از آتش آفریدی و او را از خاک آفریدی. نکات ترجمه ای و نحوی أَلاَّ تَسْجُدَ = أن مصدری + لا زائده + تسجد . حرف لا در اینجا اصطلاحا لا ی زائده است که ...
عزیزی:از قول من درباره پورحیدری دروغ نوشته اند.
گفتم اشکالی ندارد. در این مصاحبه درباره منصورخان پورحیدری صحبت کردم و حرف هایی را هم که زدم تعریف و تمجید بیخودی نبود زیرا اعتقاد دارم که منصورخان مرد بزرگی بود و اهل هیچ فرقه ای نبود سالم زندگی کرد و به همین دلیل مردم ایشان را دوست داشتند اما متاسفانه برای مصاحبه من تیتری را زدند که اصلا بر زبان نیاورده ام. متاسفانه فحوای کلام من را 180درجه تغییر دادند و این تیتر را زدند. وی در ادامه گفت: ...
برای بچه های خود امنیت ایجاد کنید
به گزارش اتاق خبر، این فیلم با بازی کیکا ماگال هائس در رل اصلی داستان زندگی زنی جوان به نام فرانسیکا است که پس از مرگ توام با خشونت مادرش و تحمل غم گران و کلان آن دریچه ها و بارقه هایی تازه از تاریکی و تخلف گرایی را در وجودش کشف می کند و تبدیل به انسانی متفاوت و خشن و مرگ آفرین می شود. اگر ادغامی بین کارهای کلاسیک آلفرد هیچکاک استاد افسانه ای فیلم های دلهره آور با روش های مرسوم در فیلم هایی چون ...
سخنان منتشر نشده سردار همدانی درباره چرایی رابطه با کشوری که نه مسجد دارد و نه کلیسا
...، گفت شما آخوندها چرا از این مملکت نمی روید ما از شر شما راحت بشویم. گفتم خانم کجا برویم؟ کم کم مردم جلو ما جمع شدند. دیدم جواب حلی به او بدهم طول می کشد. جواب نقضی دادم، گفتم خانم ما کلی در این مملکت خدمت کردیم، گفت چه خدمتی؟ گفتم تو متولد شدی، ما آخوندها به گوشت نماز و اقامه خواندیم. وقتی هم شوهر می کردی، ما خطبه عقدت را خواندیم، بگذار بقیه خدماتمان را هم انجام بدهیم و بعد برویم. گفت چه ...
بازیکن پرسپولیس: به رحمتی پدر می گویم / تلفن جواب ندادن طارمی خیلی بد است / خانواده ام پرسپولیسی هستند و ...
دایی تماس گرفتم و از ایشان بابت این کار عذرخواهی می کنم. فقط خوشحالی بعد از گل است و دوست دارد که آدم بروز بدهد. علی آقا به من گفت پسر گلم خوشحالی به کسی ربطی ندارد. تو می توانی هر طور که دوست داری خوشحالی کنی. باز هم به او پیام دادم و عذرخواهی کردم و علی آقا باز با من تماس گرفت و گفت که من گفتم اشکالی ندارد. برای دربی هم به آقای رحمتی حق می دهم. به مهدی رحمتی پدر می گویم. رابطه نزدیکی با او دارم ...
دختر دبیرستانی با یک صیغه محرمیت بیوه شد
" آشنا شدم و بعد از مدتی ارتباط ما به صورت تماس تلفنی در آمد او پنج سال از من بزرگتر بود و می گفت خیلی به من علاقه دارد و هیچ دختری غیر از من در زندگیش نیست و می خواهد با من ازدواج کند. به اصرار من و با وجود عدم میل خانواده به علت عدم شناخت کامل از او برای مدتی به صیغه محرمیت هم درآمدیم و رفت و آمد ما شکل گرفت اما بعد از گذشت شش ماه ودرحالیکه با اعتماد به او تن به خواسته شومش داده بودم ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (174)
بقالا چطوری اون همه چیپس پفکو شکلاتو خودشون نمیشینن بخورن گذشت. 27. دوستم یه پسر6ساله داره میگه شک ندارم آرایشگر میشه، گفتم یعنی اینقدر علاقه داره؟ میگه نه، به حرف همه گوش میده ولی کاری که دوست داره انجام میده. 28. رفیق بابام 5 میلیون داده واسه بچش اسکیت خریده والا وضعیت مالی ما تهش این بود نایلون فریزر بپوشیم تو پامون رو فرش سُر بخوریم. 29. یه کافه تو تهران سراغ ...
گفت و گوی به یاد ماندنی از نابغه سینما
سال 1968 توسط سایت اکسپرس انجام شده بود، در ادامه می خوانید: آلن دلون: درباره چه چیزی قرار است صحبت کنیم؟ درباره شما.. راستش من خیلی دوست ندارم درباره خودم حرف بزنم. شما مجبور نیستید که جواب بدهید. ولی متاسفانه ما که حرف می زنیم. می دانید همه از خودشان چیزهایی اختراع می کنند. من با هیچ کس صحبت نمی کنم. آنها می خواهند مقاله شان را بنویسند؟ خیلی خب. این کاری است که به ...
پاراگراف های جذاب و خواندنی از کتاب های مختلف
بعد هم صبر می کردی تا بند بیاید. منتظر غذا خوردن می شدی و وقتی سیر می شدی باز هم صبر می کردی تا نوبت دوباره خوردن برسد. توی مطب روان پزشک با بقیه ی روانی ها انتظار می کشیدی و نمی دانستی آیا تو هم جزء آن ها هستی یا نه. عامه پسند | چارلز بوکفسکی نمی دانم چرا، اما همیشه از میان تمام اعداد، صفر را دوست داشته ام. آن دایره ی کوچک و توخالی. صفر برایم شبیه همه ی نداشته هاست. عددی ...
خاطره ناصر ملک مطیعی از خاکسپاری تختی
. حتی مدتی در گوشه حیاط یک شیرینی فروشی درست کرده بودم که از خودم کار بکشم. به امریکا هم که رفتم در یکی از سوپرمارکت ها مشغول کار شدم تا بیکار نمانم و بعد دیدم وقتی می توانم اینجا کار کنم گفتم چرا در مملکت خودم کار نکنم. می خواهم بگویم فضای سینما همیشه هم دلچسب نیست و گاهی آدم خسته می شود و دلش می خواهد خودش را رها کند، چون خستگی روحی بالایی دارد. یعنی حضور نداشتنتان در سینما در این ...
قتل جوان معتاد به خاطر کمک نکردن
... در تحقیقات بعدی ای که مأموران انجام دادند، متوجه شدند آخرین بار حامد در باغ دیده شده درحالی که با مرد باغدار صحبت می کرده است. بنابراین مرد باغدار بازداشت شد و بعد از انجام تحقیقات فراوان به قتل اعتراف کرد. او گفت: روز حادثه داشتم در باغ کار می کردم. بیل دستم بود و داشتم خاک را جابه جا می کردم. حامد نشسته بود. به او گفتم بیا کمکم کن با هم بیل بزنیم، اما حرف زشتی به من زد و بعد هم ...
ویشکا آسایش، زن ویرانگر می سی سی پی
در تئاتر بازی کنم چون ترس همچنان با من بود. یک روز رامبد جوان زنگ زد و پرسید تئاتر بازی می کنی؟ گفت همایون غنی زاده دارد یک تئاتر کار می کند؛ همان کارگردانی که کالیگولا را اجرا کرده... بلافاصله گفتم: آره . اول متن کلفت ها را تمرین کردیم اما به خاطر مشکل سالن اجرا نرفت. بعد از یک ماه تمرین، من دیگر شیفته کارکردن با آقای غنی زاده شده بودم. هی زنگ می زدم که نمی خواهی تئاتر کار کنی؟ با این حال همچنان ...
بازخوانی سخنان جنجالی شیخ جعفر شجونی
استفاده کرده بود، به ویژه آنجا که داستان برخوردش با یک خانم معترض را تعریف می کند: پارسال از دفترم سمت ماشینم می رفتم، یک خانمی به من گیر داد، گفت شما آخوندها چرا از این مملکت نمی روید ما از شر شما راحت بشویم. گفتم خانم کجا برویم؟ کم کم مردم جلو ما جمع شدند. دیدم جواب حلی به او بدهم طول می کشد. جواب نقضی دادم، گفتم خانم ما کلی در این مملکت خدمت کردیم، گفت چه خدمتی؟ گفتم تو متولد شدی، ما آخوندها به گوشت ...
رازهای موفقیت در کسب و کار ایران
پیدا کنند و با تمام وجود به سمت آن یورش ببرند. به دنبال پول مطلق نباشند، پول خودش می آید. باید به دنبال بهترین بودن برویم. من قول شرف می دهم که موفق می شویم. چطور می توان به سمت موفقیت یورش برد؟ اگر آن شوق و آتش اشتیاق وجود داشته باشد موفقیت به دست می آید. چند وقت پیش در سمینار برای مدیران و کارآفرینان کشور صحبت می کردم، به آن ها گفتم گوسفند زندگی تان را قربانی کنید. از ...
پاسخگویی به سؤالات جنسی کودکان در سنین مختلف
...؛ زیرا صحبت در مورد مسائل جنسی به ویژه در فرهنگ ما خیلی سخت است. بر همین اساس از پاسخ گویی اجتناب می کنند و می گویند حرف زشتی زدی. برو دهانت را بشور. اصلاً به تو ربطی ندارد. بزرگ شوی، می فهمی و...؛ به نوعی صحبت می کنند که بچه ها احساس عذاب وجدان می کنند و تصور می کنند کار بدی کرده اند. برای پاسخ دقیقاً باید سن کودک را لحاظ کنیم. نکته مهم این است که باید دید چه اتفاقی باعث به وجود آمدن این سؤال ...
تلخی و شیرینی های زندگی فریبا
در امتداد جثه نحیف و بی حرکت اش رنگین کمانی از دست بافت هایش چیده شده؛ از دستگیره های رنگارنگ تا دستکش و عروسک و تزئینی های بافتنی که یا با دستان فریبا خلق شده اند یا توسط افرادی که مربی شان کسی نبوده جز فریبای 31 ساله که بیماری راشیتیسم جز چشمان و سرانگشتان و مچ دست تمام اندامش را اسیر و ابیر خود کرده است. جثه اش همچون دختربچه های سه، چهار ساله بیش از 70 سانتی متر قد و 15 کیلوگرم وزن نیست. انگشتان دستش حرکت دارد اما هیچ شبیه دستان یک فرد سالم نیست. ...
بازی فکری با نتایج انتخابات؛ "نی شن استی یت"
نتایج سرشماری انتخابات ریاست جمهوری امریکا خانم کلینتون با کسب 54 در صد آرای شرکت کنندگان امریکایی به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده انتخاب شد. نمی دانم چرا راحت و روان گفتم انگار چندین بار مثل گویندگان واقعی این جملات را مرور کرده بودم. با تمام شدن حرف های من صفر قلی مثل فشفشه رفت هوا. واقعا اگر عمه من هم بود این همه خوشحال نمی شدم. خوب صفرقلی هست دیگر باید تحمل اش کرد. نه دانشگاهی دیده نه در ...
تعمیرگاه شیطانی
چند وقتی بود که گوشی موبایلم کار نمی کرد و دچار مشکل شده بود من هم آن را برای تعمیر به یکی از مغازه های موبایل فروشی دادم یک هفته بعد از تعمیر گوشیم با پیامکی عجیب مواجه شدم... وقتی که دانشجو بودم با همکلاسیم نامزد کرده و بعد هم با او ازدواج کردم. اوایل شرایط مالی خوبی نداشتیم و مجبور بودیم که هر دو تلاش کرده و زیاد کار کنیم تا بتوانیم مخارج زندگیمان را تامین کنیم. همسرم بسیار بدبین ...
اختلاف نظر معتضد با کارگردان معمای شاه
صحنه هایی دارد که به اوج می رسد؛ همچون صحنه های مربوط به سی ام تیر که از آن راضی بودم. همچنین نقش قوام السلطنه و نقش مصدق خوب ایفا شده بود اما برخی شخصیت ها و ایفای آنها نیز من را راضی نمی کند و با محمدرضا ورزی در بسیاری از موارد اختلاف نظر دارم؛ به عنوان مثال درباره برخی از دسته ها و جمعیت ها اغراق شده است؛ به نوعی که ملی شدن نفت سهم همه ملت ایران است و سهم گروه خاصی نبوده است. وی ...
یک روز در اتاق بحث فرهنگستان زبان و تیم واژه گزینی
شده متفاوت است هم تناظر یک به یک دارد با این مفهومی که دوستان گروه خردگی گفتند. حداد اعلام رأی می کند. تقریباً همه دست هایشان را بالا می برند. سرنوشت سمج این کلمه به پتانسیل قطبیدگی ختم می شود. داستان ادامه دارد قرار است گلوها به چای تازه دم تر شوند. دو نفر با تجهیزات می آیند. یکی سینی به دست و پر از فنجان های کمرباریک و آن یکی با کت وشلوار اتوکشیده. با مراسم خاصی فنجان را از سینی ...
حکم عجیب برای زن شوهر دار در پرونده شوم پارک چیتگر + عکس
فرزندم و مادرم بودم و به همسرم توجهی نمی کردم.آخرین بار ظهر به خانه امدم و بعد از خوردن نهار بیرون رفتم. از سر خیابان سیگار خریدم و بی دلیل دوباره به کوچه مان برگشتم که یکباره همسرم را سوار پراید یک غریبه دیدم. وقتی بیشتر دقت کردم متوجه شدم راننده علی اصغر از هم محله ای هایمان است. من سوار موتورم شدم و آنها را تعقیب کردم تا اینکه به پارک چیتگر رسیدند.من که شوکه شده بودم با همسرم تماس ...
هم نوایی شاعران آئینی با دو مادر دلسوخته کربلا
شینه تو باورم که کشتنت هی می گفتم به خودم، عصای دستم اصغره پیر شدم، منو سر مزار جدّش می بره کاش می شد یه بار دیگه موی تو رو شونه کنم می میرم اگه یه شب گونه هاتو بو نکنم مثل یه قرآنِ جیبی بودی تو دست بابات رفتی من فقط می گفتم که خدا پُشت وپَنات یه دلم می گفت اینا به پستی عادت دارن یه دلم می گفت یه ذرّه که مروّت ...