سایر منابع:
سایر خبرها
بازیگر متولد 65 : سوپراستارم کجا بود؟!
فکر می کنم ما همیشه از زندگی وام می گیریم اما قرار نیست شبیه زندگی باشیم. برای من بازی افشار دو وجهه متفاوت داشت. یکی این که افشار باید دوست داشتنی و سمپاد می بود. اگر تو یک آدم را دوست نداشته باشی و احساس خوبی به تو ندهد، اگر یک کار عجیب و غریبی بکند می گویی نکن بابا، این دیوانه بازی ها چیه؟ ولی وقتی دوستش داری، می گویی چه با حال بود، دمت گرم! وجهه دیگر هم بخش کمیک او بود که باید حفظ می شد. ...
50 شرور بزرگ سینمای جهان
بازی در حقه بازان شهر آن را ببرد. تنها چند روز دیگر مرگ او ده ساله می شود. او 10 نوامبر 2006 دار فانی را وداع گفت. دیالوگ برگزیده: دوست ندارم هیچ کس چیزی رویم بندازه! 34- جیمز جودسون ارنست بورگناین (از اینجا تا ابدیت، 1953) فیلمی از فرد زنمان را تصور کنید که در آن برت لانکاستر، مونتگومری کلیفت، دبورا کر، دانا رید و فرانک سیناترا بازی می کنند. در روز اسکار همه این ...
پای درددل های ساده و عارفانه مهاجرین افغانستانی در بین الحرمین + تصاویر
به زبانی ساده و بی ریا در گوشه ای سر به آستان قدس حسینی گذارده اند و برای ظهور منجی عالم بشریت دعا می کنند. این مردم سه شبانه روز و با وجود تهدیدات امنیتی فراوان، زحمت این سفر روحانی را به جان می خرند و از راه های دور و نزدیک به سوی کربلا می آیند و همه شان حاضرند جانشان را نثار امامشان کنند.این لشگر بیست میلیونی نه تنها از مرگ در راه حسین(ع) هراسی ندارند، بلکه برای شهادت لحظه شماری می ...
400 متر جاده را تا دل تکفیری ها سینه خیز رفت و شناسایی کرد
. برادرش می گفت: "هر موقع با من حرف می زد می گفت بارها شده آمدم بروم، لحظه آخر، تصویر کوثرم آمده جلوی چشمم و نتوانستم. بار آخر به من گفت ببین داداش از کوثرم هم بریدم." علی هم همین کار را کرد. با اینکه خیلی بچه اش را دوست داشت. یکی دو ماه آخر از زن و بچه و پدر و مادر دل کند. در وصیت نامه اش هم آمده که: "اگر من دل کندم نه اینکه به تو علاقه نداشتم. من به خاطر اینکه دل بکنم به تو بی توجه بودم." چند وقت پیش ...
رد پای بسیج، در ایجاد اشتغال/بسیجیان؛ مدافعان اقتصاد مقاومتی
را بگذرانم. بانوی دیگری می گوید: من آموختن را برای تلاوت قرآن می خواهم و دوست دارم و از اینکه حالا می توانم قرآن بخوانم خوشحال هستم. بانوی دیگری از مشکلات روستاییان و زنان روستایی می گوید، آنجا که تحصیل دختران روستایی برای رفت و آمد به شهر برای مقاطع بالاتر سخت و دشوار است و هزینه های زندگی هم که کفاف این همه رفت و آمدشان را نمی دهد. او از مسئولان می خواهد تا علاوه ...
روایت های واقعی از طلاق های ایرانی
.... اصلا نفهمیدم چه شد! دو هفته از روز خواستگاری و آشنایی گذشت که عقد کردیم. دهنِ فامیل و دوست و اشنا بسته شد اما داستان جورِ دیگری ورق خورد. سمیه درباره علت طلاقش ادامه می دهد "خسیس بود. به جز آن در رابطه جنسی به شدت اذیتم می کرد؛ اصلا برایش مهم نبود که من در این رابطه چه وضعتی خواهم داشت؛ فقط خودش مهم بود. اما کاش همین ها بود؛ اوایل فقط شک می کردم که پای زنِ دیگری وسط است، اما بعد ...
به امین شب بخیر گفتم و به رختخواب رفتم / باورم نمی شدکه او اینقدر بی آبرو و بی حیا باشد
.... در این بیست و هفت سال چند خواستگار داشتم اما احساس می کردم اینها مرد آرزوها و رویای من نیستند.همیشه به زنهایی که شوهران متین و جنتلمنی داشتند غبطه می خوردم .اصولا از بچگی از مردهایی که اهل قرتی بازی بودند بدم می اومد. از نظر من مردی مرده که سنگین و نجیب باشه مردی که زن ها در حسرت یک کلام حرف زدنش بمونن. از مردهایی که خاله زنک بازی در میارن و خودشون رو نخود هر آشی می کنند اصلا ...
مجردها چه دیدگاهی نسبت به خواستگاری دخترها از پسرها دارند؟
شکلک گریه نوشته: بابا تو رو خدا این یک کار رو دیگه گردن خانوم ها نندازین! . شناخت آدم ها از خودشان و این که قبول داشته باشیم که هر فردی با هر جنسیتی می تواند مرکز تصمیم گیری و ابراز نظر باشد باعث گسترده تر شدن میدان دید و دیدگاه های سنتی می شود. دوران مجردی بدون شک یک دوره زمانی و مرحله ای از عمر همه ما است و درحالی که خیلی ها معتقدند مسیر این دوره برای خیلی ها با ازدواج تغییر پیدا می ...
گفتگوی روزنامه اصلاح طلب باسردارنقدی رابخوانید
.... ما انجمن اسلامی را پایه گذاشتیم. بعضی روزها یک حلقه بعدی وجود داشت که هفت، هشت نفره بودند و حلقه بعدی آن 30، 40 نفره. جمعیتی بودند که تقریبا برنامه های انقلاب را در داخل شهر، تحت تأثیر قرار می داد؛ حرکات انقلابی که در رشت شد. روز 12 بهمن کجا بودید؟ بهشت زهرا بودم؛ جزء کمیته استقبال بودم. از طریق بچه های مسجد محلمان وصل شده بودم. من برای دیدن خانواده به تهران رفت وآمد داشتم؛ مثلا ...
خاطره بازی با زمستان های برفی دهه شصتی ها
، فقط چند درجه ناقابل هوا قراره سرد بشه. مطمئنم که کل سیستم هواشناسی رو، این جدیدی ها اداره می کنند که اینقدر هول برشون داشته وگرنه قدیمی ترها یادشونه زمستون های سرد و بخاری های نفتی پِت پِتی رو!! برف های سفید و چکمه های رنگی کفش ملی رو. از اول مهر هوا رو به خنکی می رفت، آبان دیگه سرد بود.مدرسه ها بخشنامه داشتند، از وسط آذر بخاری روشن می کردند، قبلش باید دیگ دیگ می لرزیدی تو کلاس ...
کابوس سومالی در خواب های کُنارک
ماه بعد از رفتن شان عبدالله زنگ زد. گفت با دستای خودش عبدالماجد رو گذاشته تو خاک. هشتاشون از گشنگی مردن . مادر عبدالماجد پشت سرم یک صدای ضجه می شود. پروین ترجمه می کند: می گه بچه ام بی کفن و بی نماز دفن شد. نمی تونم سر خاکش گریه کنم . خاله کشته شده ها ادامه می دهد: برای غذاشون همه مردم کمک کردن. هرچی طلا، گوسفند، ظرف و ظروف و پتو داشتیم فروختیم. همه اش شد 20 میلیون تومان. دادیم که ...
استفاده از هنر در مسائل تربیتی/هنر، قائم به فطرت است
طرح می کنند یا ...، که همه مبتنی بر دقت و حکمت است. در این باب می توان نکات ارزشمندی را از روایت های هنری قرآن فراچنگ آورد. احسن القصص و چهار رویا از این منظر می توان به داستان یوسف نگریست. قرآن فرموده: نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیکَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ : ما زیباترین قصه ها را برای تو ای پیامبر (ص) بازگو می کنیم. قصه هایی را که تو پیش از این نمی دانستی و بسیاری دیگر آنها را نمی دانند ...
ستاره هایی که نمی درخشند
آسمان ها بسته شد و اولین و آخرین فیلمش پس از انقلاب برزخی ها به کارگردانی ایرج قادری بود. پس از آن، تمام تلاش ها برای بازگشت فردین به پرده سینما به دلیل نماد سینمای فارسی بودن ناکام ماند و عمده وقت این ستاره پیشین به حضور در فرش فروشی میدان ونک گذشت. فردین در 18فروردین 79 در 69سالگی از دنیا رفت و مراسم تشییع جنازه اش با حضور هزاران نفر در ورزشگاه پیر تهران برگزار شد. رفتند، آمدند، کار ...
اخلاق اسلامی، کافر ذمی را مسلمان می کند!
مومنی وداع میکرد می فرمود: خداوند به شما توشه تقوی دهد و شما را به همه خوبی ها متوجه سازد، و حاجتتان را برآرود، و دین و دنیای شما را سالم بدارد و به سلامت بسوی من باز گرداند. زن باید هنگام بیرون رفتن شوهر از خانه او را بدرقه کند و چند قدمی پشت سرش برود و با مرد خداحافظی کند و نیز هنگام وارد شدن مرد به خانه با چهره ای گشاده و خندان به استقبال او برود و اگر چیزی در دست دارد با تکریم از او تحویل ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (335)
. میگم چرا سوسیس گرفتی میگه گربه گربه س دیگه بخور. 4. شصتمو سرما زده بس که تو اینستا برف لایک کردم. هیچوقت سر جای یک نیسان آبی پارک نکنید 5. فقط دارید از اینستاگرام برمیگردید، کف کفشتون رو پاک کنید یه وقت برترین ها گِلی نشه از بس برف اومده اونجا. 6. حداقل توی روز جهانی توالت بیاین دمپاییا رو خیس نکنیم. 7. کل سال روز زنه. یه امروز دلمون خوش بود ...
آشنایی با محمدعلی جمال زاده
اعضای شش خانوری که در آنجا به سر می برند. ولی این بار گرفتاری تعمیر راه آبی است که گرفته و بدون آن نمی توان قطره ای آب به دست آورد - آن هم در زمانی که پایتخت هنوز شبکه ی لوله کشی نداشت و آب بسیار گرانبها بود. قهرمان داستان دانشجویی تحصیل کرده ی فرنگ است که برای تعطیلات تابستان به ایران رفته است. جوان همین که از مشکل باخبر می شود همسایگان را گردهم می خواند و همه به اتفاق به او اجازه می دهند ...
معرفی و بررسی نوشته های بزرگ علوی
را پیدا کنی. هی به کوه و برف و آزادی نگاه می کنی، هی سعی می کنی آن موسیقیِ از یاد رفته را دو مرتبه پیدا کنی - در همین موقع ناگهان کسی دیوانه وار می خندد، بدنت را می لرزاند، اما تو باید، تو مجبوری و محکومی گوش بدهی. تمام این خرده ریزهای یکنواخت یک دفعه، یک روز، یک هفت نیست. ماه ها، سال ها، اوه، اگر دنیا آتش نگیرد، اگر شعله ی جنگ عالم گیر نشود، برای ما همیشگی است... استعداد علوی در صحنه پردازی ...
خاطره جالب نقش حرمله از نذری دادن
پنج سالی از من بزرگتر بود و سر کار حسابی عصای دست آقاجونم می شد؛ اما من بیشتر وقتم به بازیگوشی و بطالت می گذشت و نهایتا کاری که می تونستم انجام بدم، پوست کندن ناقص سیب زمینی و پیاز بود..... آقا جون بر اثر سانحه رانندگی به رحمت خدا رفت و ما رو تنها گذاشت. چهار پنج سالی به همین منوال گذشت. به اتفاق چند تا از بچه های محل تصمیم گرفتیم یه هیئت عزاداری تاسیس کنیم. هممون زیر بیست سال سن داشتیم ...
مصاحبه/ من، رضا یک پایان نامه فروشم!
اجتماعی نداشته است و به همان اندازه برایش پررنگ بوده است. تاجایی که حتی در همان دوره فکر رفتن به هنرستان موسیقی را هم در سرش داشته و حالا امروز در کنار همه کارهایی که به آن مشغول است، موسیقی را هم تدریس می کند. من موسیقی تدریس می کنم چون همیشه آن را به شکل جدی دنبال می کردم حتی یک دوره ای دوست داشتم که هنرستان بروم و همان جا موسیقی بخوانم که خب به خاطر مشکلات اقتصادی امکان آن برایم فراهم نشد ولی ...
پیچ و خم های جاده همسایگی
کمی در خانه ها زندگی می کنند اما از سروصداهایی مثل این ها نباید غفلت کرد: موزیک، رفت و آمدمیهمانان در ساعت های پایانی شب یا اول صبح فردا (منظور 12 شب به بعد است) صدای مراسم های مختلف، صداهایی مثل صدای تیشه و میخ کوبیدن در ساعات بد موقع شبانه روز، صدای دعوا و مرافعه زن و شوهری و ... زباله های بد بو: مدام همه جا می گویند که زباله هایتان را ساعت فلان بگذارید دم در، اما آن قدر سرمان شلوغ است ...
مسئولان کاری نکنند که قلب خانواده های شهدا غصه دار شود
منزل ما زیاد بود، من به ایشان می گفتم: تو را جان مامان بگو چه کسی شما را از راه به در می کند، بگو اسم معلم شما چیست؟ آن موقع ما نمی دانستیم انقلاب در راه است و امام می خواهد بیاید. یک روز پسرم از بندرعباس به منزل آمد (ایشان در نیروی دریایی بودند) رفت سر کمد که یک کشوی آن مال حسین بود، یک دفعه تعجب کرد، گفت: مامان! بیا نگاه کن، حسین چه کتاب هایی دارد . خلاصه این که حسین در همان ...
مرضیه دباغ، الگویی که شاهکارهای مبارزاتی، دفاعی و سیاسی را زنانه رقم زد
دانشجویان علم و صنعت مراسم عروسی اش را در منزل ما گرفت و در کارت دعوت، آدرس خانه ما لو رفت. فردای روز عروسی، دم در رفتم تا آشغال های مراسم را بیرون بگذارم. یکی از ساواکی ها پشت در منتظر بود . تا در را باز کردم پایش را لای در گذاشت و بعد هم، همه ساواکی ها ریختند توی منزل و چند نفر را که خواب بودند با خود بردند آنها از فامیل همسرم بودند متاسفانه آنها زیر شکنجه دوام نیاوردند و اطلاعات را لو دادند ...
اعتماد: شورای نگهبان در پی تعیین معیار های رجل سیاسی
شود که مامور خاطی نیز با انتشار کلیپ، این ادعا را در قبال زن مطرح کرده و با وجود عذرخواهی، گفته است که پس از آنکه زن به پدر مرحوم او فحش داده است، کنترل خود را از دست داده و به او سیلی زده است. زن دستفروش اما با رد این موضوع گفت: من هفت سال است که در خیابان محل حادثه سبزی و ترشی می فروشم. من و پسرم آن روز هیچ فحشی به مامور ندادیم. این حرف ها دروغ است و همه چیز در فیلم معلوم است. آنهایی هم که در محل ...
چهار ساعت در خانه یک فالگیر
جایش می ایستد، با لهجه آذری غلیظ و با صدای بلند می گوید: ای بابا! چقدر لفتش می دن. به خدا به هوای نون بربری خریدن صبح کله سحر از خونه زدم، بیرون. نه شوهرم خبر داره، نه دخترم. هیچ روزی انقد شلوغ نبود.. صدای زنگ در که پی در پی و مداوم نواخته می شود، جمله اش را ناتمام می گذارد. زن میانسال در حالی که چادرش را به دندان گرفته و مدام پشت سرش را نگاه می کند، وارد اتاق می شود: تو رو خدا بذارید من ...
واکنش مادر شهید به دربار پهلوی / لحظات آخر شهید سید حسین امامی
صورتش سرخ شد وسرش را پائین انداخت و زیرچشمی، نگاه شماتت آمیزی به سید علی انداخت. سید علی با لحن شادی گفت: آقاجان ! ناراحت نباشید. همین روزها خوشحالتان می کنیم . پس از آنکه شهید نواب در ترور کسروی ناموفق ماند، شهید سید حسین با توجه به اعتمادی که کسروی به او داشت، همراه با سید علی و چند تن دیگر، در روزی که قرار بود محاکمه نمایشی کسروی برگزار شود، به دادگاه رفت و به کسروی حمله برد. کسروی ...
آرزو داشتیم از ما چیزی بخواهد/ اراده که می کرد محال بود نرسد
شناخت . * هیئت کجا می رفت؟ هیئت های متعددی می رفت و حتما به جای خاصی متکی نبود. در شب های ماه رمضان هیأت حاج منصور، هیأت حاج محمد طاهری و پسرش و حاج مهدی زنگنه . حسینیه احمدیه در خیابان ایران . * هر روز هفته هیئت می رفت؟ نه این که هر روز برود. مناسبت ها، ماه رمضان و محرم. ماهانه هم هیأت می رفت. خیلی هم مسافرت را دوست داشت. در زمان کوتاه عمرش خیلی مسافرت ...
در گذار انتظار
...: هشت بریم؟ و مجید در جوابم گفت: بابا الان تو این خرتوخری بین دو ترم، استاد عمرا زودتر از نه، نه و نیم نمیاد گفتم: خیلی خب پس تو ساعت نه بیا دنبالم . مجید بچه درسخوانی است؛ نه از آن درسخوان های حال به هم زن که ردیف جلو می نشینند و روز و ساعت دقیق کوئیزهای کلاسی را به استاد یادآوری می کنند. سطح درسی اش متوسط است و سرش به کار خودش گرم است. مادرم تلویزیون را روشن می کند؛ اخبار ساعت 9 صبح تازه ...
7 شوخی زشت آقایان با خانم ها!
طور شده در می آورید. اما یک اتفاق خیلی بد افتاده، همسر شما نگران و مضطرب می شود، به فکر فرو می رود، ناراحت می شود، در رابطه زناشویی اش کمی سرد می شود و... البته منظورم این نیست که با یک شوخی کوچک همه چیز خراب می شود، منظور این است که وقتی از این شوخی ها کردید کم کم عادت می شود و به تدریج تیشه به ریشه رابطه می زنید. زن دوم: شب دیر به خانه می آیید، همسرتان می گوید ...
2 مرد با تهدید چاقو مرا پشت شمشادهای پارک زور آزار و اذیت کردند
به گزارش پایگاه خبری اجتماعی فارس عرب ، اسمش ساناز است. زن میانسالی که به قیافه اش نمی خورد 53 ساله باشد. وقتی از او می خواهیم بگوید چرا رفت سراغ مواد مخدر، پنج دقیقه ای، یک خط در میان از همه چیز و همه کس تعریف می کند. انگار حوصله حرف زدن هم ندارد. وسط همان حرف های یک خط درمیانی اش از پدرش حرف می زند و می گوید او را نمی بخشد. دلخوری و ناراحتی از لحنش پیداست. چند بار و با لحن عصبانی ...
راهپیمایی اربعین یعنی - مرگ بر آمریکا و آمریکاپسندان -
زنجیر زنی. شبیه یک کارناوال راه می افتند، رسم شده در ایام عاشورا خیمه هایی کوچکی آماده می کنند و روز عاشورا آتش می زنند، شبیه یک کارناوال طبل می زنند و زن و مردهم قاطی و درهم، همه برای تماشا جمع می شوند، زن هاهم بد حجاب و ... . بعد که جمعیت جمع شد خیمه ها را آتش می زنند، خودم دیدم از صد نفر شاید دو نفر هم گریه نمی کردند، یعنی یک کارناوال را تماشا می کنند نه یک عاشورا. نمی فهمیدند آتش زدن خیمه ها یعنی ...