سایر منابع:
سایر خبرها
با من 62 ساله دوست دارند عکس بگیرند چه برسد به رحمتی واکنش جالب مایلی کهن به عکس دردسرساز برای رحمتی
مشکلات را حل کنند. بنده خدا گزارشگر به هدفش نرسید، جمع کرد و رفت. این روزها در مورد حرف های شجاعی و عکس رحمتی کلی سر و صدا شده است. اول در مورد شجاعی، من ایشان را وقتی در نوجوانان سایپا بازی می کرد پسندیدم و به تمرینات تیم بزرگسالان آوردم. شما حرف های مسعود را بخوانید و پس از آن هم مصاحبه حجت الاسلام علی اکبر ناطق نوری را مطالعه کنید. پس از آن خودتان در مورد حرف ها نظر بدهید ...
آتش زدن جسد معشوق
زوج میانسالی با مراجعه به کلانتری، از ناپدید شدن دختر بیست ساله شان خبر دادند. مادر دختر جوان، شهین گفت: امروز صبح، دخترم برای رفتن به باشگاه بدنسازی از خانه خارج شد اما دیگر برنگشت و تلفن همراهش هم جواب نمی دهد. پس از طرح این شکایت، تحقیقات برای یافتن دختر گمشده آغاز شد. به گزارش جام جم، ماموران طی بررسی های خود، سرنخ هایی از دختر جوان پیدا کردند. وسایل و مدارک سوخته دختر جوان در پشت ...
جهان شما را از خود عبور می دهد
شده در شهر ، دنیای آشنا و همه بچه های خاله هاگار . از این سه کتاب، تاکنون، دنیای آشنا و گم شده در شهر (ترجمه فارسی: یکشنبه بعد از روز مادر ) با ترجمه شیرین معتمدی و از سوی نشر شورآفرین و کوله پشتی منتشر شده است. آنچه می خوانید گفت وگوی مجله رامپس است با ادوارد پی.جونز، که محمدصادق رییسی از انگلیسی ترجمه کرده است. این گونه به نظر می رسد که مقدار زیادی از آثار شما پیش از آنکه روی کاغذ ...
معرفی فیلم های آخر هفته تلویزیون
تماشا پخش خواهد شد. شبکه شما فیلم تلویزیونی شب طولانی به کارگردانی علی معصومی، پنجشنبه 2 دی ماه ساعت 23 از شبکه شما پخش خواهد شد. داستان فیلم روایتگر قصه زنی به نام لیلا است که چند سال پیش همسر قاچاقچی اش کشته شده است و او هنوز از تبعات این مسأله رنج می برد. او برای بردن زهرا، دختر کوچک و بیمارش بر سر کارش در کارخانه ریسندگی نمی رود. همین مسأله باعث شده تا در آستانه ...
عاقبت آدم فروشی که با ساواک همکاری کرد
بیشتر استفاده کنند. همان شب این موضوع را افراخته گفتم که من کسی را ندارم و تنها چند نفر از رفقا هستند که گاهی اوقات اعلامیه پخش می کنند. اینها هم باید مدتی با شما باشند؛ ببینید اصلا به درد کار می خوردند یا نه. چون اینها در کار مسلحانه حضور نداشتند. خلاصه قرار شد یک مدتی همینجوری با هم کار کنیم تا بعداً بینیم اوضاع چه می شود. *افراخته چگونه آدمی بود؟ وحید بچه بدی نبود. اولا که ...
کشف جسد خونین دختر جوان در پارکینگ
که به تجاوز با معلم زیبایشان در عقب ماشین تن داده اند+ عکس 32 دختر جوانی که در یک کارگاه از آن ها همه جور سوء استفاده ای می شد! زایمان مخفیانه دختر 14 ساله در حمام + تصاویر به اصرار بچه ها روسری ام را برداشتم و وسط مجلس رفتم / آنقدراز خود بیخود شده بودم که ..
مدافع حرمی که پیامبر در عالم رؤیا مژده بهشت را به او داده بود
شهید غواصی سه فرزند خردسال داشت. این بچه ها چند ساله هستند؟ هر سه فرزندش پسر هستند. اولی علی که شش ساله دارد. دومی طاها که پنج ساله است و سومی محمدباقر که دو سال دارد. آخرین فرزندش موقع رفتن پدرش کمتر از یک سال و نیم داشت. خود شما هم فرزند دارید؟ حتی گفتن اینکه آدم سه بچه را بگذارد و برود، کار راحتی نیست. به نظر شما ابوذر چطور توانست از همه تعلقات دل بکند؟ بله، من هم ...
نظر شهیدان مطهری و مفتح درباره حسن روحانی
گفتند تا آقای مفتح را پیدا نکنیم از اینجا نخواهیم رفت! ما را هم عملاً حبس کردند و اجازه ندادند کسی بین طبقات تردد کند. من و برادرِ شهید مفتح، همین که صدای اتومبیل را از کوچه شنیدیم، با عجله بیرون دویدیم که مانع از ورود ایشان به خانه شویم که دیدیم مأموران ماشین ایشان را محاصره کرده اند! زن ها و بچه ها گریه می کردند و شهید مفتح سعی داشتند آنها را آرام کنند. من و چند نفر دیگر سعی کردیم به طرف ایشان ...
خاطرات یک پزشک از مناطق محروم؛ خشونت هست، مددکار نیست
هم خواند. یک سال به این شکل گذشت. آن زمان که سال در حال سپری شدن بود، به نظر می آمد سالی پرفراز و نشیب، متنوع، سخت و ترسناک است و حالا فاطمه، پزشک جوانی که بیش از یک سال است در روستایی دورافتاده در استان خراسان جنوبی مستقر شده، تجربیات زیادی کسب کرده، تجربیاتی که از مراجعه روزانه ده ها نفر و شنیدن شرح بیماری ها و مشکلاتشان به دست آمده: جمعیت اینجا و روستاهای اطراف تقریبا 2900 نفر است و ...
مظفر بقایی در زمان مجلس خبرگان به هیج وجه با آیت کار نداشت/ فهمیدن حقایق قبل از وقتش خطرناک است!/دکتر ...
دارد گفتم: پس ما همان جا می خوابیم واقعیت هم این بود که نه جا داشتیم و نه پول. او نگاهی به ما انداخت و مطلب را تمام کرد و ما سرجای اولمان و به اتاق آیت برگشتیم. مدتی در آنجا بودیم و سختی هائی بود که گذشت. *در زمانی که شما و مرحوم آیت به تهران آمدید، گروه هائی بودند که سنگ پیروی از دکتر مصدق را به سینه می زدند. چه شد که آیت حزب زحمتکشان را انتخاب کرد و تحلیل او از این انتخاب چه بود؟ ...
32 دختر جوانی که در یک کارگاه از آن ها همه جور سوء استفاده ای می شد!
بعد خواست رابطه داشته باشیم من غافلگیر شده بودم اما می دانستم نباید این کار را بکنم و جواب منفی دادم ناگهان به سمتم حمله کرد و به من تجاوز کرد و وقتی با گریه گفتم او را لو می دهم فیلمی را نشان داد که از لحظه تجاوز گرفته بود بعد گفت آبرویم را خواهد برد من هم از آن به بعد هر وقت صدایم می زد از ترس نزدش می رفتم و در 15 سالگی جنینم را هم با کمک رایان سقط کردم. رایان نیز در دفاعیاتش گفت ...
سخنان انتقادی و صریح شهید بهشتی در باره طلاب و علوم مدرن
عمامه به سر، می خواهد غیرمعمم، فرق نمی کند، می گویند می رویم در یک اتاق دربسته با هم می نشینیم و درباره مصلحت بشریت اندیشه آزاد می کنیم! آن روزها می گفتند بچه ها دور هم جیغ بنفش می کشند، بنده می خواهم بگویم اندیشه بنفش ترسیم می کنند! بعد هم می پزیم و می سازیم و می کشیم و سفره مان را پهن می کنیم و به تمام بشریت می گوییم هر که خواهان سعادت است بسم الله، وحی همین است که ما می گوییم! به نظر شما این راه ...
حداد گفت بدی دیدی رفتی سمت لاریجانی؟
تهران به چه صورت است برای همین من کرمان رفتم و آنجا کاندیدا شدم. آنجا تقریبا معلوم بود که رأی می آورم. حدود یک ماه مانده به روز انتخابات از دفترم به من زنگ زدند و گفتند یکی از روزنامه های ایتالیایی می خواهد با شما مصاحبه کند. گفتم پس بگویید زنگ بزند، گفتند نه می خواهند حضوری مصاحبه کنند. خانمی بود که آمد کرمان و اصل پیام او این بود که ما بررسی کردیم و به نظر می رسد شما تنها کسی هستید که می توانید ...
روشنفکری؟ بازیگری یک غریزه حیوانی است
آب فرود می آید، برای سرنشینان تبدیل به یک قایق می شود. خلبان آن پرواز را هم دیدی؟ ایستوود: نه. قرار بود برای حضور در جلسه محاکمه به دادگاه فراخوانده شوم؛ مثل همین اتفاقی که ما در فیلم سالی داریم اما هرگز چیزی درباره آن نشنیدم. چشم هایم را باز کردم و دهانم را بستم و آن اتفاق باعث شد به کره اعزام نشوم. فکر می کنید چرا فرود سالی روی رودخانه اینقدر توجه همه را جلب کرد ...
روایت ساکنان خانه های اطراف زمین نشست کرده مولوی از روزهای بی خانمانی
.... گفتم خاک اینجا سسته و ساختمان های اطراف هم فشار وارد می کنند که گفتند ما 20 تا مهندس داریم و گوش ندادند. آقاعضدالله پس از این سخنان، صدایش را بالا می برد و با تشرّ مردم را به دلیل حمایت نکردن از او هنگامی که شهرداری زمینش را گرفت، سرزنش می کند: 10دقیقه به ساعت 9، یک مرتبه با یک صدای شدید یک طرف دیوار ریزش کرد. من ساعت 6 صبح یک لودر و چند کارگر را در حال کار دیدم، ساعت 7 خوابیدم ...
شهرک معتادان در جنوب غرب پایتخت/ سرنگ هایی که به دستان کودکان می افتد
ارتباط می گوید: دو تا پسر 17 و 18 ساله و یه دختر 14 ساله دارم. از وقتی مدرسه می روند تا به خانه بازگردند، دلم هزار راه می رود. آخه سال پیش بود که همین معتادها پسر همسایه مان را کتک زده و هرچی همراهش بود دزدیده بودند. حرف های معصومه را اکبر از ریش سفیدان محل کامل می کند و می گوید: چند بار تماس گرفتیم که آقا بیایید این معتادها را جمع کنید اما هیچ اتفاقی نیفتاد. ما مجبوریم شبها داخل ...
قتل عام خانوادگی به خاطر خواستگاری
خانواده خواستم به خواستگاری دختر مورد علاقه ام بروند اما آنها مخالفت کردند. به همین خاطر با مشت به تلویزیون کوبیدم که پدرم گفت باز دیوانه شده، باید زنگ بزنیم بیایند و او را به دیوانه خانه ببرند. به همین خاطر چاقویی از آشپزخانه برداشته و هر سه نفرشان را کشتم. برادرم چند سال قبل در نزاع به قتل رسید و دیه اش را هم گرفته بودیم. بعد مرگ برادرم من دیوانه شدم . به حرف هایش فکر می کردم که چگونه با یک عصبانیت ...
زندگینامه فرمانده جنگهای نامنظم+تصاویر
رفتم و کرکره مغازه را بالا می کشیدم و کار می کردم. سید هم خیالش از بابت من راحت بود. وقتی هم که می آمد تهران کارش این طرف و آن طرف دویدن بود تا اسلحه تهیه کند و یا غذا برای نیروهایش بفرستد و یا به خانواده شهدا سرکشی و به آنها کمک مالی کند. وقتی شهید شد، تازه متوجه شدیم چقدر بدهکاری از بابت خرید جنس برای جبهه دارد. چند میلیون تومان بود که مجبور شدیم خانه را بفروشیم. حالا شما توجه کنید که ما سه دستگاه ...
مسعود اسکویی، صدای آشنا
خواندیم و من انتخاب شدم. بعدها گفتند تو که از اتاق رفتی بیرون همه گفتند این استخدام می شود. رئیس تلویزیون به من گفت اسم شما چیست؟ گفتم اسکویی. به نفر دیگر گفت اسم شما چیست؟ مثلا گفت محمدی. گفت شما قبولی و شما هم بفرمایید. بعد گفت تحصیلاتت چیست؟ گفتم دیپلم. گفت شما می روی و لیسانس ات را می گیری. آن زمان روزهای جمعه تلویزیون سه ساعت از 6 تا 9 فقط برنامه های آزمایشی داشت که 8:30 تا 9 خبر پخش می کرد. از ...
فرزندخواندگی از منظر اخلاق
برایش کار کنم، اما برادرم عصبانی شد و اجازه این کار را نداد. آن مرد هم ما را از خانه اش بیرون کرد. ما خانه دیگری گرفتیم که به باغ نگهبان نزدیک تر بود و با دیوار کوتاهی از آن جدا می شد. کارگران زیادی در آن باغ کار می کردند و من هم از روی بی کاری، می رفتم و تماشایشان می کردم. روزی بنا از من پرسید تو مگر به مدرسه نمی روی و کار و زندگی نداری؟ من هم داستان زندگی ام را برایش گفتم. بنا دلش برایم ...
گفت وگو با کودک کار که قاتل شد؛ من ته خط زندگی هستم
. نمی دانم چه شد؛ کنترلم را از دست دادم و از ماشین چاقویی برداشتم و چند ضربه به زن جوان زدم. بعد چه شد؟ جسد را همان جا رها کردیم و به خانه آمدیم. خیلی ترسیده بودم. تا سه روز از خانه بیرون نمی رفتم. شب ها کابوس صحنه قتل را می دیدم. کمی که حالم بهتر شد، از خانه بیرون رفتم. وقتی مأموری را می دیدم، ترس تمام وجودم را فرا می گرفت. هیچ راهی برای فرار نداشتم. چطور شناسایی ...
ماجرای واقعی از ورود و خروج یک دانشجو به بازاریابی شبکه ای
.... طرف شروع کرد به حرف زدن که شما می توانید در عید کار کنید و موثر واقع شوید و... دوباره پرسید: چه کسی مسافرت می رود؟ فقط من دستم را بالا بردم. در آن جلسه یک اتفاق افتاد که مرا جذب بازاریابی شبکه ای کرد. در آن جلسه، من در کنار کسی قرار گرفته بودم که 50 سال داشت و از پایین ترین نقطه شهر آمده بود. اگرچه غرور زیادی داشتم، اما برایم جالب بود که در این جا همه با هم برابرند. من غرور داشتم و غرور من در ...
تدبیر زن 25 ساله جاده را از اشرار گرفت+عکس
به گزارش گرنا: در نگاه بعدی آنچه به مغزت نفوذ می کند و آنرا به درد می اندازد، پای برهنه کودکان، لباس های مندرس آنها و جثه نحیف مادران و کودکان و لکه های پوستی بروی دستان و صورت اغلب آنهاست که حکایت می کند از سوء تغذیه و فقدان بهداشت؛ درد نداری مردمان این منطقه وقتی دهان هایی با دندانهایی پوسیده و یا بی دندان را می گشایند هم می توان حس کرد؛ دردهای این مردمان از فقدان آموزش، بهداشت، مسکن، بیکاری و .... آنقدر عمیق است که در این نوشته نمی گنجد و روایتی خاص خود را می طلبد. مقصد سفر جنوب س ...
حواستان به سارق هوشمند باشد/ با ورود به عصر جدید اصول و قواعد زندگی را فرا گیریم
اوقاتش را به درس خواندن می گذارند تا جایی که همیشه شاگرد اول مدرسه بود و بهترین نمرات را می گرفت، من هم بابت این موضوع خدارا شکر می کردم نمراتش طوری بود که معلم ها همه می گفتند رتبه اول تا دهم کنکور می شود و بهترین رشته را می آورد ولی همه این حرف ها غلط از آب درآمد. پسرم وقتی در کنکور شرکت کرد نه تنها دانشگاه دولتی قبول نشد بلکه پائین ترین رتبه را کسب کرد و این موضوع هم بخاطر وجود گوشی تلفن ...
فریب خورده
، زندگی را برایم شیرین کرده بود. چند ماهی از رابطه تلفنی من با رامین گذشت تا اینکه در یکی از این تماس ها، او به من پیشنهاد داد که برای آشنایی و صحبت در مورد ازدواج به منزل آن ها بروم. او گفت که والدینش می خواهند عروس آینده خود را از نزدیک ببینند. من که در رویاهایم شوهری همچون رامین که از هر نظر مناسب و ایده آل بود را تصور می کردم به منزلشان رفتم. در آن خانه نه تنها پدر و مادر رامین نبودند ...
کشف جسد یک مرد 67 ساله بعد از 2 روز
منزل ما بود و آخرای شب بود که با اصرار خودش به داخل خودروی خود رفت و در آنجا خوابید. وی اضافه کرد: فردا آن روز که سرکار رفتم، متوفی را از خواب بیدار کردم که به من گفت، امروز برای ادامه درمان بیماری ام به سنندج می روم و دیگر متوجه نشدم که آن روز به سنندج رفته است یا نه، چون که وی با خودروی مسافربری عمومی تردد می کرد و خودرویش از یک ماه پیش در داخل کوچه پارک شده بود. وی افزود ...
وقتی راننده با سرعت تغییرمسیر داد فهمیدم در دام زشت دو مرد افتاده ام اما...
کنار خیابان منتظر تاکسی بودم که یک ماشین پژوی شخصی توقف کرد. با اشاره دست، مسیر مستقیم را نشان دادم و سوار خودرو شدم. راننده پژو پس از چند دقیقه، ناگهان به داخل خیابانی فرعی پیچید. شاکی شدم و گفتم: چرا تغییر مسیر دادید؟ توقف کنید. پیاده می شوم. در این لحظه، جوانی که کنار راننده نشسته بود با حالتی خشن به سمت عقب برگشت و تهدیدم کرد و گفت بهتر است سکوت کنی وگرنه... . خودرو با ...
گفت می روم ،کشتیمش
کرد و حاضر به طلاق دادن خواهرم نبود. خواهرم زندگی سختی داشت و مدام از مشکلات زندگی اش برایم می گفت. چند بار با شوهرش حرف زدم تا از این رفتارهایش دست بردارد، اما بی فایده بود. خواهرم انگار در آن خانه حق و حقوقی نداشت. این اواخر خواهرم متوجه شده بود که شوهرش می خواهد خانه و حتی دام های شان را بفروشد و با تنها گذاشتن خواهرم و بچه هایش، به افغانستان بازگردد. خواهرم با اطلاع از این ...
سرانجام ماجرای ارتباط پنهانی با زن شوهردار در پارک چیتگر چه شد؟ + عکس
! سه دانش آموزی که به تجاوز با معلم زیبایشان در عقب ماشین تن داده اند+ عکس شوهر ایرانی زن زیبای روس از ارتباط مخفیانه همسرش آگاه شد! چون دل بسته اش شده بودم پیشنهاد شرم آور دوست شوهرم را پذیرفتم / مجبور می شدم به خواسته اش تن بدهم! برادر مست بعد از تجاوز با خواهرش چه کرد؟ + عکس زایمان مخفیانه دختر 14 ساله در حمام + تصاویر به اصرار بچه ها روسری ام را برداشتم و وسط مجلس رفتم / آنقدراز خود بیخود شده بودم که .. 32 دختر جوانی که در یک کارگاه از آن ها همه جور سوء استفاده ای می شد! ...
راز ارتباط شوم داماد 22 ساله با زن زیبا در فروش بچه سارا لو رفت
دیگر هم یقین داشتم دختر عمویم نیز از من طلاق خواهد گرفت و زندگی ام به خاطر هوا و هوس های زودگذر نابود می شود. این بود که موضوع را با مادرم درمیان گذاشتم. اما هنوز تصمیمی در این باره نگرفته بودم که سارا دخترم را به منزل پدرم آورد و تهدید کرد که خودم باید فرزندم را بزرگ کنم و حق و حقوق او را نیز بدهم! این بود که به پیشنهاد مادرم راهی مشهد شدیم تا دخترم را در یک شهر دور بفروشیم. وقتی در حال صحبت با زنی بودیم که 16 سال در انتظار داشتن فرزند به سر می برد، شناسایی و دستگیر شدیم... اخبار زیر را از دست ندهید: ...