سایر منابع:
سایر خبرها
زیارتی بلیغ از امام هادی(ع)/ شرح زیارت جامعه کبیره
و مانند دو شعله ی آتش به هم می پرند؟ در زبان، سلام علیکم می گویند و در دل نقشه ی نیرنگ و خیانت درباره ی هم می کشند!! اگر این بازار، بازار سلام بود، این همه رباخواری ها و کلاه برداری ها و ورشکستگی ها و خون یکدیگر مکیدن ها کجا بود؟! اگر این ملّت، ملّت سلام بود، این همه درد و مرض ها و ناسلامتی ها در بین ما چه می کرد؟ این همه ناله و افغان از دست همدیگر، این همه پرونده های جنایی و غوغای ...
استاده ام چو شمع مترسان ز آتشم!
های تاریک ما همچو شمع فروزان گشته ای، ای آنکه در روزهای پرخطر تاوان اشتباه ما را داده ای ... اکنون تو رفته ای و همه از تو می گویند! تا که رفتی همه یار شدند خفته ای و همه بیدار شدند کاش می شد ثانیه ها به عقب بر گردند تا کمی در نگاه بی ادعایت درنگ می کردیم، پیام داده بودی که زنده ای، آری تو برای همیشه زنده ای، تو شهید راه زندگی هستی ... آسوده بخواب آتش نشان، یادمان می ماند، برای ماندن ما، تو رفته ای! پروازت را به خاطر می سپاریم ... --آیت قیصربیگی ...
پهلوان جو سر
رسید و همان کلکی را به کوهکن زد که به جنگل کن و آبکش زده بود. شب سوم هم گوشت نپخته را به نیش کشیدند و جو سر هم هرچی از دهنش درآمد، بار کوهکن کرد. جنگل کن و آبکش که می دانستند چه بلایی سر این بی چاره آمده، حرفی نزدند. روز بعد نوبت خود جو سر شد. خوب گوشت را خرد کرد و ریخت تو دیگ و ایستاد بالا سرش تا گوشت پخت و نرم شد. همین طور که دیگ را نگاه می کرد که جوش می زد، دید کوتوله ای آمد و گفت: یک شعله ...
حجت الاسلام کرمی:همه ی معضلات با توسل به قبر سید الشهدا(ع) قابل رفع است+گزارش تصویری
معضلات با توسل به قبر سید الشهدا علیه السلام قابل رفع است و ما وقتی به سیره نگاه کنیم علما هم در مشکلات خود به این خاک توسل می کردند. مرحوم شیخ عباس قمی ساعتی داشت برای تعیین وقت که مکرر این ساعت خراب میشد حتی چند بار هم به ساعت سازی مراجعه کردند و بعد از مدتی که به سطوح امدند خودشان دست به کار شدند و پشت ساعت را باز کردند و یک مقدار از خاک کربلا پشت ساعت ریختند و با ذکری که از مفاتیح ...
دل کندن از ریحانه برای دفاع از حرم رقیه(س)/خون بهایی در کار نیست
وقتی تو رفتی قدم هایت قندیل های سکوت را ذوب کرد و هرم نفسهایت ملائکه بی تاب را به طواف قلب مسیحایی ات کشید و آوای مهربان یا علی تو قفل در آفتاب را شکست و زمین از سجده این همه شوق خورشید غرق در شادی و سرور شد و نخل های آرزوی در سینه خشکیده بار دگر سرمست نغمه یاحسین تو گردید....سرانجام تسبیحی را که سالها در میان ربنای سبز دستانت دور میزدی دعایت را مستجاب ساخت و کبوتر سبک بال روح بلندت را از آسمان ...
گیس طلا و اسب سیاه
زودتر آن دو تا بچه را آتش بزنند که مایه ی ننگ و آبروریزی است. همین که قاصد رسید به شهر و پادشاه نامه را خواند، دستور داد هیزم زیادی جمع کردند و آتش زدند و هر دو تا بچه را انداختند تو آتش، گیس طلا هم تاب نیاورد و خودش هم پرید تو آتش، هنوز شعله ی آتش به تن شان نرسیده بود که که اسب سیاه آمد و گیس طلا و بچه ها را از آتش درآورد و با خودش برد. این دفعه اسب سیاه بال درآورد و رفت و رفت تا رسید به دشتی ...
وبلاگ " متولد آذر ماه " آرزو های 16 سالگی
و همه ی آرزو هایی که امروز سر کلاس شاگردانم یک به یک می گفتند را با خودم مرور میکنم و فکر میکنم گاهی چقدر ما زن ها شبیه هم میشویم. فرقی نمیکند دختر بچه ی پانزده ساله باشیم یا قرار باشد چهل سالگیمان را جشن بگیریم به چشم های بسته اش نگاه می کنم و چشم هایم را می بندم و با صدای نفس های آرامش به خواب می روم. منبع: قلم تو ...
ما آتش فشانی به نام پلاسکو نداشتیم!
قرار بود گرم مان کنی / نه اینکه بسوزانی ... و گیرم/ قرار بود بسوزانی! / یعنی این سوزاندن، حدی ندارد؟ /قهرم با تو ای لجباز قدیمی / که گویا/ سر خاموشی نداری... راستی! / با چه داری بازی می کنی؟!/ جان آدمی زاد؟!/ همان که به تو/ به چشم پناهگاه/ نگاه می کرد؟!/ و آن همه دوستت می داشت؟!/ لعنت به این همه خاطره... غذایش را می داد/ تو گرم کنی! / در سیاهی شب/ با تو روشن می شد/ و وقت خطر ...
پاراگراف کتاب (105)
برترین ها: وقتی خواستم به دنبال معنی کلمه کتاب باشم فکر کردم که کار ساده ای را به عهده گرفته ام! اما وقتی دو روز تمام در گوگل کلمه کتاب و کتاب خوانی را جستجو کردم آنهم به امید یافتن چند تعریف مناسب نه تنها هیچ نیافتم، تازه فهمیدم که چقدر مطلب در مورد کتاب و کتابداری کم است. البته من عقیده ندارم که جستجوگر گوگل بدون نقص عمل می کند، اما به هر حال یک جستجو گر قوی و مهم ...
تو از آتش به جنت می رسی
...> افسوس، شراره ای که تهران افروخت افتاد به جان تو و خاموشت کرد پونه نیکوی شعری را در وصف آتش نشان های شجاع سروده و در ابتدای آن آورده: تقدیم به پروانه هایی که در آتش گل کاشتند توی پیله لحظه ها تاریکه واسه بال و پر زدن دلتنگم حالا وقت دل به دریا زدنه من تا آخرین نفس می جنگم شعله می سوزونه بال و پرم و دارم از پیله ی ...
هنر، حرکت در تاریکی است
، دنیا مقدم راد، بیتا آزادی، وحید آجرلو، مصطفی لطیفی خواه، میلاد مرادی، یلدا صرافی وشاهو رستمی بازیگران این اثر هستند. در ادامه گفت و گوی ایران با کارگردان این اثر را می خوانید: اغلب آثار ماتیی ویسنی یک در فضایی انتزاعی شکل گرفته اند، چرا سراغ این شخص و این اثر برای ترجمه و اجرا رفتید؟ من با ترجمه های تینوش نظم جو به کارهای ویسنی یک علاقه مند شدم. با تحقیقی که بر آثار او کردم ...
خاطرات روحانیان رزمنده/صدای بال ملائک(2)
... سلام برادر! اونجا...آب اونجاست... خودم را به آنجا رساندم و آبی به سر و رویم زدم و وضویی گرفتم، و تازه قمقمه ام را پر از آب کرده بودم و می خواستم به طرف سنگر برگردم که ناگهان، نیروی عظیمی، مرا مثل پر کاه از روی زمین بلند کرد. برای لحظاتی، در میان آسمان و زمین معلّق زدم و بعد با شدّت به زمین خوردم. همه جا را گرد و غبار و دود انفجار پر کرده بود و همه چیز به دور سرم می چرخید ...
اینجا یکی هست که منظوری دارد!
کرایه کم!... ببینم شما واقعا مسافرکشی؟! - شب ها آره؛ روزها تو اداره و بعدش تا دَم صبح تو خیابون کار می کنم تا خرج زن و سه جوون تحصیلکرده و بیکاررو... اما مثل این که شما... بله،کاملا پیداست! - چی پیداست؛ نیم کاسه زیر کاسه؟! - نخیر! معلومه که شما به همه چیز و همه کس مشکوکی! از خوشحالی می خواستم بال و پر دربیاورم و جیک جیک کنان پرواز کنم! واقعا به این می گویند ...
واکنش شاعران به حادثه پلاسکو و شهادت آتش نشان ها
پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی: پونه نیکوی از شاعران ساکن بندرانزلی شعری را در وصف آتش نشان های شجاع سروده است و در ابتدای آن آورده: تقدیم به پروانه هایی که در آتش گل کاشتند توی پیله لحظه ها تاریکه واسه بال و پر زدن دلتنگم حالا وقت دل به دریا زدنه من تا آخرین نفس می جنگم شعله می سوزونه بال و پرم و دارم از پیله ی تن رها می شم توی قلب شعله ها گل می ...
کلیشه تکراری خیانت و مخاطبانی که در سالن سینما خسته می شوند
قلبی قدیمی و دیرینه است که همچنان شعله ی آن روشن است و هر آن می تواند بهداد را به خیانت به رعنا وادارد. البته هیچ ترس و نگرانی در وجود بهداد هویدا نبود و با خیال راحت به همراه سالومه در خانه خودش نشسته بود و به خنده و شوخی می گذراندند و آمادگی هر اتفاقی را اینطور که از چهره اش پیدا بود داشت. با این حساب می شود گفت که سابقه ای نه چندان کم در عرصه ی خیانت داشته که هیچ ترسی در وجودش پیدا ...