سایر منابع:
سایر خبرها
اقتصاد تک محصولی، حربه قدیمی استعمار است/ انگلیس و هم پیمانانش هر کشوری بگوید ما می توانیم را از هستی ...
فرقی دارند با کسانی که به جان امیرکبیر در آن زمان افتادند؟ خیلی جالب است در کتاب زندگی میرزا تقی خان امیرکبیر می گوید سال ها پس از سقوط امیرکبیر یک عده در باغ چهل ستون اصفهان نشسته بودند. گدایی آمد و پس از این که از هر کسی چیزی گرفت اجازه خواست سرگذشت خود را نقل کند. گفتند بگویید. گفت می دانید چرا من این اندازه بیچاره شدم؟ من که بودم و چه شدم؟ گفت چند سال قبل فرمانده اصفهان عده ای از ...
ماجرای تاجری که به جای گفتن شهادتین در هنگام مرگ، شعر می خواند!
خودش را نشان می دهد و می گوید: حمام این جاست. آن خانم به نیّت حمّام وارد آن خانه می شود، آن مرد هم پشت سر او می رود و در را می بندد. این خانم می فهمد، منتها پاکدامن بوده و از خدا طلب می کند که خدایا! من را نجات بدهد و خودش را به خدا می سپارد. پروردگار عالم به ذهنش می اندازد که به این مرد اظهار اشتیاق کند و بگوید: من هم تمایل دارم، منتها من می خواستم حمّام بروم، چون بدنم بو می دهد، تو برو ...
اولین کتابی که خواندم؛ از زبان بزرگان ادبیات و اندیشه (2)
.... وقتی وارد کوچه ای شدم که خانه مان در آن بود، اولین چیزی که نظرم را جلب کرد، پنجره ای بود با درهای کشویی و شیشه های مات که به اتاق من باز می شد. ماشینم را پارک کردم مقابل خانه و بعد خیره شدم به پنجره. درست همان پنجره بود که نیمه شب ها سنگریزه ای به شیشه اش می خورد و مرا از خواب بیدار می کرد. آن وقت از خواب می پریدم و با عجله می آمد کنار پنجره. در کشویی ...
جشنواره تئاتر فجر؛ بهترین ها جمعشان جمع است (2)
کار با بازیگران وقت داشته باشم. سه ماه، هفته ای چهار روز را به سه هفته هر روز هشت ساعت کار ترجیح می دهم. به این ریتم کار طولانی عادت کرده ام و در این ریتم از تئاتر کارکردن لذت می برم. خیلی رنج آور است کاری را در 21 روز و طی یک ماه آماده کنی. اما خب... آنقدر به یک دقیقه سکوت مسلط بودم که بتوانم طبق روال آنان کار کنم. فکر کن! اگر اولین بار در زندگی ام بود که می خواستم یک دقیقه سکوت را کار کنم؛ خیلی ...
قتل پیرزن به خاطر پلی استیشن!
پیشنهاد سرقت طلا و جواهرات را با مریم مطرح کردم اما او زیر بار نمی رفت تا اینکه چند روز قبل، این بار مریم پیشنهاد سرقت را مطرح کرد. روز جنایت قرار شد تا مریم در ورودی آپارتمان را باز کند و همین کار را نیز کرد. پس از ورود به داخل ساختمان، در آپارتمان مقتوله را زدم و به محض باز شدن در آپارتمان، محکم در را به صورتش کوبیدم و او به داخل اتاق پذیرایی پرتاب شد.با طناب دست و پا و دهان پیرزن را بستم ...
روایتی از یک آتش نشان شهید حادثه پلاسکو
... یکی از آتش نشان های ایستگاه 113 در گفت و گو با خبرنگار گروه جامعه خبرگزاری میزان از آخرین خداحافظی اش با شهید " حسین سلطانی" یاد می کند و می گوید: حدود یک سال می شود که با شهید حسین سلطانی همکار بودم. او از جمله افراد بسیار با تجربه بود و بیش از 12 سال، سابقه آتش نشانی داشت. وی می افزاید: روز حادثه آخرین بار او را دیدم. شیفت من به اتمام رسیده بود و در حال رفتن به خانه بودم که با ...
علی جنتی: مرگ آیت الله به هیچ وجه مشکوک نبود/ توبه مخالفان هاشمی پذیرفته نیست
درگذشت آیت الله ها شمی صحبت کنیم. چه زمانی خبر فوت ایشان به شما رسید؟ یکشنبه شب 21 دی ماه بود که من ساعت هفت و نیم می خواستم از منزل خارج شوم که یکی از دوستان زنگ زد و گفت که آقای ها شمی دچار مشکلی شده اند و ایشان را به بیمارستان شهدای تجریش برده اند. من بلافاصله به سمت تجریش حرکت کردم. هنوز به بیمارستان نرسیده بودم که به من گفتند دیگر امیدی به حیات ایشان نیست. احساس کردم خیلی صریح نمی خواهند ...
قتل پایان دعوای دنباله دار دو دوست
کار می کند، حرکت کردیم. یکی از دوستان سروش به نام مازیار هم آنجا بود. شروع کردیم به دعوا کردن و به یکدیگر فحش می دادیم. مازیار هم از سروش طرفداری می کرد. ناگهان عصبانی شدم و اسلحه را درآوردم؛ می خواستم آنها را بترسانم اما آنها باز هم فحش دادند. نمی خواستم کسی را بکشم فقط می خواستم سروش و مازیار را بترسانم؛ برای همین دو گلوله به طرف یکی از ستون ها شلیک کردم. اصلا مازیار را هدف نگرفته بودم؛ نمی ...
فال فروش
صحبت کردن به پلیس بود که ما با سبز شدن چراغ راهنمایی به راهمان ادامه دادیم. وقتی از کنار آن مرد رد می شدیم برای لحظه ای متوجه شدم چقدر صدای این مرد آشناست. پنجره ماشین را پایین دادم، دقت کردم دیدم مرد می گفت: آقا ببخشید دیگه تکرار نمیشه. فلجم نمی تونم راه برم. من می تونم فالتو بگیرم و راه خوشبختی رو بهت بگم. جریمه نکن... ...
زینبی که باشیم همه ما مدافع حرم میشویم
آزاد سازی دو شهر شیعه نشین نبل و الزهرا با اصابت مستقیم گلوله تک تیرانداز دشمن هنگام اذان ظهر به شهادت رسید. دوستانش می گفتند به حالت سجده روی زمین افتاده بود. خبر شهادتش را برادرهایش به ما گفتند. به منزلمان آمدند و بعد که گریه و بی قراری کردند متوجه شهادت محمدعلی شدم. با شنیدن خبر شهادتش انگار در آن واحد تمام نیرویم را از دست داده بودم. خیلی برایم سخت بود. بعد از مدتی که به خودم آمدم گفتم آدم یک ...
همراه با هماروستا درباره زندگی و آثارش
هما روستا کی و کجا چشم به جهان گشود و در چه خانواده ای پرورش یافت؟ من 4 مهر سال 1325 در تهران به دنیا آمدم. تاشش سالگی در تهران بودم. اما بعد مجبور به مهاجرت شدم؛ چون در آن زمان پدرم مقیم مسکو بود. مرا در سفری طولانی به مسکو بردند تا به پدرم برسم. گویا روزهای خیلی سختی را هم گذراندید... بله، همین طور است. یک سال با آدم های غریبه در سفر بودم. آنجا به مدرسه رفتم و ...
مجازات مرگ برای داماد شیشه ای
با زنی از اهالی محل همصحبت شده بود و به خاطر همین موضوع به او ظنین شدم و فکر کردم ارتباط های پنهانی دارد. اما بعد فهمیدم که این فقط یک خیال بود. با این حال نیمه شب که شیشه مصرف کرده بودم در حال غیر طبیعی او را با دست هایم خفه کردم بعد هم پا به فرار گذاشتم. وقتی صبح شد به خانه برگشتم که دستگیر شدم. محاکمه متهم به قتل در شعبه پنجم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی بابایی و ...
فهرست های 19 و 20 لاک پشت پرنده رونمایی شدند
...> مجموعه قصه هایی از امام هادی (ده جلد: سپاه باشکوه، زخم فرزند، زن دروغ گو، نگین گران بها، طلبکار، پرده و نسیم، مرد خوشبخت، خانه ی دوست، دوستی پنهان، دشمن مهربانی) / نویسنده: جعفر ابراهیمی شاهد/ تصویرگر: بهار اخوان/ بنفشه- قدیانی/3 خاله جان دی دو و چند تا گردو / شاعر: مصطفی رحماندوست/ تصویرگر: اکبر نیکان پور/ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان سلام آدم فضایی/ شاعر: افسانه شعبان ...
تخریب کنندگان آیت الله ها شمی توبه هم کنند، پذیرفته نمی شود/ برای صدا و سیما تعیین تکلیف شده بود که ها ...
تغییر نکرده است؟ من ترجیح می دهم به این سوال جواب ندهم. من دردولت بودم و خودم هم جزء تیم اطلاع رسانی محسوب می شدم البته به آن ایرادهایی هم داشتم. این روزها که بودجه 96 در مجلس شورای اسلامی در دست بررسی است این پرسش در افکار عمومی شکل گرفته است که چرا سالیان سال است که بودجه عمومی کشور به سازمان ها ی فرهنگی غیر دولتی اختصاص می یابد که نظارتی بر آن نیست؟ ببینید ...
عدم سود کشورهای در ارتباط با آمریکا/آمریکایی ها به ایران و ایرانی به عنوان مستعمر خود نگاه می کردند
شروع به فعالیت هنری کردم و در اولین کار خود در فیلم تیر باران در نقش محافظ حسن علی منصور و عضو ساواک ایفای نقش کردم. س: تا کنون در چند فیلم دیگر ایفای نقش کردید؟ ج: در ادامه در فیلم های کالیمانگا، آتش پنهان، روز باشکوه و مختارنامه حضور داشتم و در دو مستند تاریخی سیاسی تابوت خالی و 116 روز در نوفل لوشاتو حضور یافتم که نقطه عطف بازیگری من حضور در نقش امام خمینی (ره) در مستند 116 ...
ابوالقاسم طالبی: طرح آزاد شدن ویدئو را من دادم
که تا پایان جنگ در جبهه بودند، یکی از آن ها با نام آقای کیوان داریان پانزده ساله بود که شهید شد. یک موتور داشتم که با آن به این طرف و آن طرف می رفتم. منطقه برفی بود و جاده لغزنده. یک بار که خواستم بپیچم زمین خوردم. یکی آمد موتورم را بلند کرد و کلاجش را که شکسته بود با سکه باز کرد و درست کرد. دو سه نوبت دیگر هم او را دیده بودم، اما اسمش را نمی دانستم. چند سال قبل خود آقای رادان [جانشین پیشین ...
ویلم فلور از فقر نهفته ایرانیان تا دوره قاجار می گوید
همچنین برآمدن عرب های خلیج از 1747 تا 1792 است. القاب و عناوین در ایران دوره صفوی و سفر ها در شمال ایران نیز از دیگر کتاب های ارزنده این ایران شناس هلندی است. از تاریخ خارک تا کرمانشاه در ابتدای این مراسم فلور درباره آخرین فعالیت ها و کتاب های منتشرشده و در دست چاپ خود گفت: آخرین کتاب چاپ شده من کتابی با عنوان a wake یعنی بیدار شو است؛ تقریبا 9 روز پیش نیز ترجمه سفرنامه ...
سارقی که ترجیح داد پیش پلیس باشد تا همسرش!
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز ، لورنس جان ریپل چندی قبل و پس ازسرقت حدود 3 هزار دلار از بانک کانزاس سیتی خود را به نگهبان بانک رساند وازاو خواست به اتهام سرقت دستگیرش کند. براساس مدارک موجود، این مرد پس از دستگیری گفت: ترجیح می دهم در زندان بمانم تا در خانه کنار همسرم زندگی کنم. لطفاً مرا هرچه زودتربه زندان ببرید! این مرد در بازجویی ها گفت که از سال ها قبل با همسرش در خانه ...
قبل از ترور با کسروی مناظره کردیم
در خونه رو بست. در دستشویی رو بست تا ما از اونجا خارج بشیم. حتی از پشت بام برای ما وسایل و خوراکی می آورند. خلاصه اینکه خیلی قوی بود. در همین حال و هوا، دنبال فرصتی بودیم تا یه تغییر در کار ایجاد بشه. یه روز رفتیم کنار حوض وضو بگیریم. این حاج احمد داشت برگ های روی حوض را با چوب جمع می کرد. همین وقت های قبل از ظهر بود. یه شیخی اومد گفت: یه رساله آقا رو بده. حاج احمد چون از دست ما خیلی عصبانی بود ...
بی قانون/چرا باربی را کُشتم؟
فوری فوری اش، از سرقت آبنبات چوبی در یک سوپر مارکت ماساچوست خبر می دهد که بدبخت ها دارند از گرسنگی دزدی می کنند. شبکه سه گزارش لحظه به لحظه نجف زاده درباره پماد رنگ موی ترامپ و تعرض به یک کروکودیل در جنوب آفریقا را روی آنتن دارد. خودم را هلخ هلخ می کشانم سمت پنجره و از مهتابی به خیابان می نگرم. برخلاف همیشه که مردم راه را بر اورژانس ها و آتش نشان ها می بستند و می رفتند روی پشت بام آن ها عکس سلفی ...
رابطه عاشقانه، صاحب خانه را قربانی کرد
.... از آن زمان، چندین بار پیشنهاد سرقت طلا و جواهرات را با مریم مطرح کردم اما او زیر بار نمی رفت تا اینکه چند روز قبل، مریم پیشنهاد سرقت را مطرح کرد. روز جنایت قرار شد مریم در ورودی آپارتمان را باز کند و همین کار را نیز کرد. پس از ورود به داخل ساختمان، در آپارتمان مقتول را زدم و به محض بازشدن در آپارتمان، محکم در را به صورتش کوبیدم و او به داخل اتاق پذیرایی پرتاب شد. با طناب دست و پا و ...
چلوکباب سینما را بخوری، آلوده اش می شوی
فیلم در پیش گرفتند؟ مگر مخاطبان ملبورن در سینما چند نفر بودند؟ حدود 200هزارنفر! روی آن ها تأثیر خودش را می گذارد. من هم به این دلیل که به جشنواره بروم، ملبورن را نساختم بلکه خودبه خود این موضوع مورد توجه است. ببینید در فیلم بهمن هم درواقع من باعث شدم که مقداری در این قضیه حضور در جشنواره های جهانی، فیلم، ضربه بخورد. چرا آن مادر، افسرده می شود؟ شما بهمن را دیده اید؟ بله . ...
اجازه خروج از ساختمان را ندادند
روزنامه جهان صنعت در گفت و گو با آتش نشانان نوشت: روز هفتم فاجعه پلاسکو بود. مثل روزهای قبل برای تهیه گزارش و وضعیت پلاسکو راهی خیابان فردوسی شدم. این بار کار خبرنگاران رسیدن جان شان به لب شان بود تا بتوانند وارد محوطه شوند. در ادامه این گفت و گو می خوانیم: این بار باید به ستاد خبری مدیریت بحران مراجعه و در پروسه ای پرفشار آنقدر صبر می کردیم تا خبرنگاری کارت ورود به پلاسکو را بیاورد و ...
شاید درمان را نیمه کاره رها کنم
سرش آمده؛ گویی با این حرف زدن ها سبک می شود. 9سال پیش مادر مریم، وقتی هنوز 40سالش هم نشده بود، سکته مغزی کرد و از آن زمان تا کنون تمام بار زندگی بر دوش او که بزرگ ترین فرزند خانه است افتاده. او می گوید: از وقتی یادم هست در خانه ما یک نفر بیمار بود. وقتی خیلی کوچک بودم پدرم مریض و ازکارافتاده شد و مادرم با کارگری خرج زندگی مان را تأمین می کرد، بعد هم که به خاطر فشارهای زیاد زندگی، مادرم ...
روایت های دلخراش از تجاوز به زنان روهینگیا
می شنیدم. یکی از سربازها اسلحه اش را روی جمجمه ام گذاشت و گفت برویم. من شروع به جیغ کشیدن کردم و مقاومت می کردم اما سه مرد مرا به زور به داخل اتاقی در یک خانه مجاور بردند. آن ها یک تفنگ به سمت نشانه رفته بودند و دو سرباز حدودا یک ساعت به من تجاوز کردند. نوجیبا در همان اقامتگاه اشتراکی به فرزندانش غذا می دهد روز بعد او و خانواده اش تصمیم گرفتند که دیگر وقت فرار به بنگلادش فرا ...
سرنوشت تلخ دختر 20 ساله در دام مرد کثیف
پشیمان شدم، اما محمد کاری کرد که دیگر از تحمل من خارج بود. او یک روز به خانه آمد و در حالت عادی نبود. می دانستم گاهی مشروبات الکلی می خورد و حتی به مواد کشیدنش هم شک کرده بودم، اما هیچ وقت او را در این حالت ندیده بودم. حالش بد بود. مدام داد می زد یا می خندید. از او ترسیده بودم. او هم این را فهمیده بود. با آرامی به طرفم آمد و گفت خانه را باید به نامش بزنم. حرفی نزدم. من را زد. دوباره حرفش ...
قتل پیرزن تنها به خاطر سرقت
مالی زیادی شده بودم و مریم کمک زیادی به من کرد. متهم در شرح ماجرا هم گفت: یک ماه قبل از حادثه بود که به عنوان نظافتچی به خانه پیرزن رفتم. مریم من را برای کار به او معرفی کرده بود. هنگام نظافت خانه بود که وسوسه سرقت از خانه پیرزن به جانم افتاد و ماجرا را با مریم مطرح کردم. او به شدت مخالفت کرد و گفت که حاضر به این کار نیست. سرانجام مریم چند روز قبل قبول کرد و مطابق نقشه مریم در خانه را ...
برای نماز صبح وضو می گرفت که ترور شد
با جامعة غرق شرک و بت پرستی روبه رو شدم و کوشیدم تا ارواح گمراه مردم را به هدایت کشانیدم. من جان دادم ولی از گفتار پاک خود دست نکشیدم. من از تهدید نهراسیدم و از صفوف آراستة دشمن وحشتی در خود راه ندادم. قدرت غیبی خدایان پوشالی و جرثومه های پلید شرک را در هم کوفتم. استهزا شدم. دیوانه ام خواندند. سنگم زدند. پایم را مجروح کردند. قصد کشتنم نمودند. دور خانه ام را گرفته و محاصره ام کردند. به انواع زجر و ...
پرسپولیس پول بیشتری می داد اما تراکتور را ترجیح دادم
حال ندیده بودم دو تیم مدعی قهرمانی با فاصله با یکدیگر بازی کنند البته اصلا نمی خواهم نتایج تیممان را گردن کسی بیندازم اما این رویه ای که پیش گرفته شده واقعا بی عدالتی است. نمی توان این حقیقت را نادیده گرفت که پرسپولیسی ها با مشخص شدن نتیجه مسابقات ما راحت تر بازی می کنند. * پرسپولیس پول بیشتری به من می داد بازی با پرسپولیس برایم حساسیت ویژه ای ندارد، درست است که آنها من را اول فصل می خواستند اما من تراکتور را ترجیح دادم. آنها 400، 500 میلیون تومان بیش تر از تراکتور برای قراردادم پرداخت می کردند اما با علاقه ای که به تراکتور داشتم، ماندم. ...
رابط دزدان دریایی سومالی با ایران؛ مشکل با پول حل می شود
تین نیوز| منتظر مستنداتی هستیم که ثابت کند چند نفر زنده مانده اند. این را جان استید ، رابط دزدان دریایی سومالی با ایران می گوید. چهار سال قبل برای اولین بار یک ایرانی را از میان خدمه یک کشتی گروگان گرفته شده، نجات داد و از سال 2017 تلاش برای آزادی 17 ماهی گیر ایرانی را شروع کرد. مارین نیوز - منتظر مستنداتی هستیم که ثابت کند چند نفر زنده مانده اند. این را جان استید ، رابط دزدان دریایی ...