سایر منابع:
سایر خبرها
هشداری به دادستان
نامه نوشته بود پدرش در خانه ای کار می کرده چند روز بعد در ان خانه سرقتی رخ داده وپلیس به پدر او مشکوک شده وشما هم از پلیس بدتر حرف او را باور کردی وزندانیش کردی . حالا تا شب باید او را ازاد کنی ... انقدر گرسنه بود که اعتراض روده ها را می شنید او حتی شب گذشته چیزی نخورده بود. دم نانوایی رسید بوی نان تازه وتنوری پیاده رو را انباشته کرده بود تمام پول خورده هایش ربع نانی نمی شد کمی صبر کرد ...
مجازات مرگ برای داماد شیشه ای
کرده بودم در حال غیر طبیعی او را با دست هایم خفه کردم بعد هم پا به فرار گذاشتم. وقتی صبح شد به خانه برگشتم که دستگیر شدم. محاکمه متهم به قتل در شعبه پنجم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی بابایی و قاضی تولیت – مستشار- برگزار شد که در آغاز جلسه اولیای دم (پدر و مادر) مقتول خواستار قصاص داماد شان شدند. دو دختر بالغ پدرشان را بخشیدند و از حق قصاص خود گذشتند. در پایان محاکمه قضات دادگاه وارد شور شدند و این مرد جوان را به جرم قتل همسرش به قصاص محکوم کردند. ...
خوشحالم که شرمنده دختر 6 ساله حسین سلطانی نشدیم /چه پاسخی باید برای او داشته باشیم
او را دیدم. شیفت من به اتمام رسیده بود و در حال رفتن به خانه بودم که با حسین مواجه شدم، با او خداحافظی کردم و به یکباره به ایستگاه اعلام شد که نیروها باید به عملیات بروند. به حسین و سایر آتش نشان ها خدا قوت گفتم و به خانه رفتم. این آتش نشان با اشاره به روز حادثه می گوید: شدت آتش بسیار زیاد بود. زمانی که به خانه رسیدم، متوجه شدم که وضعیت ساختمان پلاسکو به هیچ وجه مطلوب نیست و به یکباره نیز ...
قاتل: مرا به خاطر فرزندانم ببخشید
روزنامه ایران: مرد صاحبخانه که مستأجرش را به خاطر سر و صدا با چاقو کشته بود در شعبه دوم دادگاه کیفری تهران محاکمه شد. متهم در دفاع از خود گفت: من قصد کشتن مستأجرم را نداشتم مرا به خاطر دو فرزندم ببخشید!! این جنایت شامگاه سیزدهم فروردین پارسال در شمیران نو تهران اتفاق افتاد و به دنبال اعلام این خبر بازپرس کشیک قتل و کارآگاهان جنایی بلافاصله در محل جنایت حضور یافته و با جسد ...
سورنا ستاری مطرح کرد: حواسمان به رفت و آمدهای علمی پسابرجام باشد/ 10 الی 12 هزار دانشجو در آمریکا ...
افتاد این زن تنها بود و تنهایی ما را بزرگ می کرد و همه بچه ها را هم خوب بزرگ کرد، کم نگذاشت این هم شاید جالب باشد، یکدفعه من مادرم تعریف می کرد گفت من یک بار به پدرت می گفتم ببین منصور این بچه ها دارند بزرگ می شوند، او پس فردا می خواهد زن بگیرد، این یکی می خواهد شوهر کند، جهیزیه می خواهد، او خانه می خواهد، تو نابود کردی ما را، این چند سال.. یک مقدار به بچه هایت برس! شما فکر می کنید چنین آدمی چه ...
12 روز درخانه مرد کثیف زندانی بودم/همه بدنم را با سیگار سوزاند
حرف بزند. بین هم سن و سال های من به یک پسر خوش تیپ و بین مسن تر ها با عنوان یک پسر که باید از فرزندان خوب دوری می کرد، معروف بود. در راه دیدمش. من را دید. سلام کرد. سلام کردم. حرف زد. حرف زدم. به همین راحتی با هم آشنا شدیم. من آن زمان 18 سالم بود و او 6 سال از من بزرگ تر بود. زمانی که با او حرف می زدم هر روز بیشتر از قبل به عاقل بودنش پی می بردم. فکر می کردم همه چیز هایی که پشت سرش می ...
این مرد همه نوع مخدرهای دنیا را مصرف کرده است و...
...> می گوید: مخدر را حتی می توانی در شربت سینه هم پیدا کنی. دو جور شربت سینه را با هم قاطی می کردم و می خوردم. نشئه هم می شدم. بین مصرف کننده ها خیلی رایج است. همیشه دنبال امتحان کردن چیزهای جدید بودم و تنها چیزی که برایم مهم نبود، زندگی کردن بود. 22 سالم که شد رفتم لهستان برای تحصیل در رشته موسیقی. در خوابگاه دانشجویی با چند نفردوست شدم. یک روز که خیلی مست بودم، دوستانم متافتامین گذاشتند جلویم. آن ...
افشای راز قتل زن تنها با دستگیری همسایه و همدستش!
خیلی هوای مرا داشت تا اینکه یک ماه پیش از جنایت او مرا به عنوان نظافتچی به پیرزن معرفی کرد و به آنجا رفتم که پس از آن، چندین بار پیشنهاد سرقت از خانه پیرزن را مطرح کردم اما ناهید زیربار نمی رفت تا اینکه بالاخره پذیرفت و روز حادثه قرار شد در ورودی ساختمان را باز بگذارد تا نقشه را اجرا کنم. وی ادامه داد: در آپارتمان پیرزن را زدم و وقتی در را باز کرد، در را محکم به صورتش کوبیدم و او به داخل ...
چرا دختر 19ساله مشهدی وحشت زده و پریشان حال وارد کلانتری شد؟
ادامه می دادم و تلاش می کردم تا اقبال شغل مناسبی پیدا کند، ولی گویی هیچ چیزی برای او مهم نبود و اصلا به آینده من نمی اندیشید، از سوی دیگر من برای رسیدن به خوشبختی و آرزوهای خیالی ام سکوت می کردم و منتظر بودم تا اقبال پس از آن که کاری برای خودش دست و پا کرد، به خواستگاری ام بیاید ولی او فقط به امیال شیطانی خود فکر می کرد و گاه و بیگاه از من تقاضا می کرد تا در ملاقات های حضوری به خواسته های هوس آلود ...
یورش شبانه دو مشهدی به تبعه خارجی و همسرش در منزل + عکس
بودیم که چند مرد ناشناس از در و دیوار توی خانه ام ریختند. وقتی جلو رفتم، یکی از آن ها با شمشیری که دستش بود، چند ضربه به سر و صورتم زد و من روی زمین افتادم و دست و پایم را بستند و به خانواده ام حمله کردند و آن ها را هم کتک زدند. بعد دست و پای همسر و فرزندانم را بسته و گوشی های تلفن همراه، وجوه نقد، کارت های بانکی، طلا و جواهر ات همسرم را دزدیدند و فرار کردند. در ادامه مشخص شد که این ...
دفاع و تبیین علامه شرف الدین از نهضت عاشورا و عزاداری
اندوهگین بود. گفت پیشنهاد کردم اکنون که تو به مراد خود رسیدی و خلافت اسلامی را تصاحب کردی، بهتر است در آخر عمر به عدالت رفتار کنی و با بنی هاشم این قدر بدرفتاری نکنی. چون آنها ارحام تو هستند و چیزی برایشان باقی نمانده است که بیم داشته باشی بر تو خروج کنند. گفت هیهات! هیهات! ابوبکر خلافت کرد و عدالت داشت و مرد و نامش هم از بین رفت. عمر و عثمان نیز همین طور. حال آنکه این برادر هاشمی، هر روز پنج بار نامش ...
گفت وگو با هوشنگ مرادی کرمانی: نوشته هایم نه خوب می کند، نه می کشد!
کمترین امکانات و پول و... به تهران آمده بودم. در یکی از خانه های قدیمی شبیه خانه مهمان مامان زندگی می کردم. گیج، بی دست و پا و ساده و روستایی و بی پول و بدون حامی بودم و هستم. اینها همه دست به دست هم داد و نویسنده شدم. سینما بنا به موقعیتی که دارد آدم های خاص خودش را می خواهد که من از آن جنس نبودم. این شد که فیلم های ذهنی ام را روی کاغذ ساختم و فیلم های روی پرده را دیدم. چهل سال داور فیلم بودم. قصه ...
نگاهی به یادداشت های طنازانه سیاست دارالخلافه
داده بودند، پس گیرند. پنجشنبه 14 جمادی الاول 1303- وقتی وارد شدم شاه تشریف داشتند و درها بسته بودند. معلوم شد قرار جدید چنین شده و این حکم به واسطه این است که پریروز، روز روشن، بکمز تاجر را در خیابان شمس العماره خواسته بودند لخت کنند و هلاکش نمایند، به این واسطه حالا در و بام را می فرمایند ببندند. یکشنبه 8 شوال 1303- مرد مسگری که در مجلس فواید عامه سخت گفته بود سبب بستن قهوه خانه ها شده ...
اجیر کردن قاتل برای کشتن همسر
کرده که اگر من آن را به اجرا بگذارم کسی متوجه ماجرا نمی شود. اشتباه کردم. وسوسه شدم. بی پولی و نداری و شرمنده شدن از خانواده ام باعث شد به خواسته شیطانی او تن دهم و دست به این جنایت بزنم. او بابت پیش پرداخت جنایت به من 6 میلیون تومان داد. قرار شد بقیه پول را هم بعد از کشتن همسرش به حسابم واریز کند. بعد از قتل هم خانه ام را به مکان دیگری منتقل کنم تا ماجرای جنایت فاش نشود که قبول کردم. آن روز مرد ...
قتل پیرزن تنها در خیابان جیحون
.... من مشکلات مالی فراوانی داشتم و مریم دراین مدت به من کمک مالی می کرد. یک ماه پیش از جنایت بود که یک بار، برای نظافت به خانه مقتول رفتم. مریم مرا معرفی کرده بود؛ از آن زمان، چندین بار پیشنهاد سرقت طلا و جواهرات را با مریم مطرح کردم اما او زیر بار نمی رفت تا این که چند روز پیش، این بار مریم پیشنهاد سرقت را مطرح کرد؛ روز جنایت قرار شد تا مریم در ورودی آپارتمان را باز کند و همین کار را نیز کرد. پس ...
قطع یارانه یک خانواده یتیم در یاسوج/حکایت زندگی تلخ خانواده 4 نفره (+تصاویر)
؛ دیگری با مسافرکشی و زحمت آن و برخی نیز کارمند دولت و شکرگزار کار خود هستند. یک مرد با قدرت و توان جسمی که دارد می تواند هر کاری هر چند سخت و طاقت فرسا را انجام دهد که شب با دست پر به جمع خانواده اش باز گردد. دست فروشی، کشاورزی و کارگری می کند و در هر صورت مرد است اما وای به روزی که این کارها و تمام وظایف یک مرد بر دوش مادری زحمت کش بیفتد. مادری که با دو فرزند و یک نوه اش در ...
قتل پیرزن تنها به خاطر سرقت
زیادی به من کرد. متهم در شرح ماجرا هم گفت: یک ماه قبل از حادثه بود که به عنوان نظافتچی به خانه پیرزن رفتم. مریم من را برای کار به او معرفی کرده بود. هنگام نظافت خانه بود که وسوسه سرقت از خانه پیرزن به جانم افتاد و ماجرا را با مریم مطرح کردم. او به شدت مخالفت کرد و گفت که حاضر به این کار نیست. سرانجام مریم چند روز قبل قبول کرد و مطابق نقشه مریم در خانه را برایم باز گذاشت. وقتی وارد شدم. در ...
فهرست نوزدهم و بیستم لاک پشت پرنده رونمایی شد
که رود شد تا آتش را خاموش کند و به آن مرد که پدر تو بود، افتخار می کنیم. ما به قهرمانان واقعی زندگیی که قهرمانان قصه ها و شعرهای مان خواهند شد، افتخار می کنیم. در ادامه این مراسم کتاب آش مامان سفیده و بابا سفیده در برنامه ای با عنوان قصه گویی خلاق به صورت نمایش برای کودکان حاضر در شهر کتاب مرکزی اجرا شد. فهرست نوزدهم لاک پشت پرنده، پاییز 1394 کتاب هایی که 5 لاک ...
خانم دکتری که پس ازدواج، دل در گرو کسان دیگری داشت
بازگردم اما گوش من بدهکار این حرف ها نبود و با وجود آن که از سوی خانواده ام طرد شدم باز هم به ارتباطم با لیدا ادامه دادم و او را به عقد خودم درآوردم. همه این ماجراها چند ماه طول کشید و هر بار که به خارج از کشور می رفتم پس از مدت کوتاهی و با پرداخت مخارج همسرم دوباره به مشهد بازمی گشتم. با آن که لیدا در مطب خودش مشغول طبابت بود ولی من سعی می کردم بیشتر اوقاتم را با اوسپری کنم. در همین روزها بود که پسرم ...
زن صیغه ای ام روزگارم را سیاه تر کرد
روز نو : زن صیغه ای ام من را به هرکاری واداشت و عاقبت شومی را برایم رقم زد. فقط از راه سرقت هزینه هایم را تأمین می کردم. از روزی که به شیشه و کریستال آلوده شدم دیگر عقلم زایل شده بود و قدرت تصمیم گیری درستی نداشتم. در واقع اعتیاد به مواد مخدر صنعتی زندگی ام را متلاشی کرد و... مرد 39 ساله که هنگام سرقت Stealing یک موتورسیکلت توسط مأموران گشت انتظامی دستگیر شده بود و از ...
همسر شهید بودم ولی بازجویی شدم!
عابربانک پول می گرفت. داریوش که شهید شد، رمز اینترنتی عابر بانکم را نداشتم، در واقع اصلاً احساس نیاز نمی کردم که بدانم. تا آن زمان حتی یک بار هم قبض پرداخت نکرده بودم. تنها کاری که قبل از شهادت داریوش دست وپاشکسته انجام می دادم، رانندگی بود که انصافاً همین بعداً خیلی به کارم آمد. یادم هست روز اولی که این اتفاق افتاد به همه می گفتم من نمی توانم. من خیلی آدم ضعیفی هستم. خیلی به داریوش وابسته بودم ...
می خواستند هیأت ما را پلمپ کنند
که چرا مداحان برای دفاع از حرم به سوریه نمی روند؟ اولا که اجازه بسیاری از مسائل دست ما نیست. این طور نیست که من فردا بخواهم بروم و به سادگی من را بپذیرند. من از اولین نفراتی بودم که داوطلب شدم برای دفاع از حرم به سوریه بروم. سال 92 پاسپورتم را که اعتبارش تمام شده بود، تعویض کردم تا بتوانم بروم و هنوز پاسپورت من هست. واقعیت امر این است که خیلی با من صحبت کردند که حضور شما در اینجا بسیار ...
نقشه شیطانی مدیر عالیرتبه یک شرکت برای دختر شهرستانی
.... آژانس گرفتم و مدارک را به آنجا بردم اما به محض ورود به ساختمان متوجه شدم خانه مدیر سالخورده است. او مرا به داخل خانه اش برد و حرف هایی زد که از شنیدن آن شوکه شدم. مرد سالخورده گفت به من علاقه مند شده و قصد ازدواج دارد اما وقتی من درباره اختلاف سنی 40 ساله مان صحبت کردم عصبانی شد و مرا آزار داد. به دنبال شکایت دختر جوان مدیر عالی رتبه بازداشت شد . وقتی پزشکی قانونی تعرض به دختر جوان ...
گل خندان
غصه خواب و خوراک نمی شناختم و شب و روزم مثل هم بود، اما چه کنم که دست تنگ بودم و نمی توانستم باری از دستت وردارم، وگرنه خدا می داند بی تو آب خوش از گلوم نرفت پائین. خلاصه، خواهرزنه باز هم جل و پلاسش را پهن کرد تو خانه ی خواهرش و چهار چشمی همه را می پایید و فکر و ذکرش این بود که سرنخ کار و بار خواهرش را به دست بیاورد و بفهمد این ها که به گدایی افتاده بودند، از کجا به این زودی چنین دم و ...
ظالمانه ترین روش برای گرفتن سلفی/شخصیت شناسی دونالد ترامپ و همسرش از رنگ لباس/دیوید بکهام با لایو استوری ...
پس از یک قرن ساخت آن کامل نشده است + تصاویر ساگرادا فامیلیا نام کلیسایی در شهر بارسلون است که پس از گذشت 134 سال هنوز مراحل ساختش تمام نشده است. زیرکی تمساح 4 متری موجب وحشت ماهیگیر شد+ تصاویر این جانور درنده ناگهان در کناره رودخانه و روی سطح آب در چند قدمی ماهیگیر ظاهر شد. لوکس ترین خانه درختی انگلیس را در این تصاویر ببینید این خانه درختی دارای وان داغ ...
زن 85 ساله برای سرقت خفه کردند و طلاها و فرش هایش را دزدیدند
رفته بودم ؛ از آنزمان ، چندین بار پیشنهاد سرقت طلا و جواهرات را با مریم مطرح کردم اما او زیر بار نمی رفت تا اینکه چند روز قبل ، اینبار مریم پیشنهاد سرقت را مطرح کرد ؛ روز جنایت قرار شد تا مریم در ورودی آپارتمان را باز کند و همین کار را نیز کرد . پس از ورود به داخل ساختمان ، در آپارتمان مقتوله را زدم و به محض باز شدن در آپارتمان توسط مقتوله ، محکم در را به صورتش کوبیدم و او به داخل اتاق پذیرایی پرتاب ...
حافظی: آقای قالیباف امتحانش را پس داد
به نیرو نیاز دارد با من مشورت کرده شما را معرفی کرده ام. برای اولین بار آقای محصولی را آنجا دیدم و قبل از آن دیداری باهم نداشتیم. سه ماه سازمان خدمات درمانی بودم. مشکلاتی که بین مجلس و دولت پیش آمد و تحقیق و تفحص از تأمین اجتماعی کلید خورد به این نتیجه رسیدند که مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی را عوض کنند و توافق شد که من به آنجا بروم. معاون آقای لنکرانی بودم، به نوعی معاون آقای محصولی هم شدم و در ...
فتح ا.. زاده:منصوریان یک میلیارد پول گرفته/ این آقا لیاقت هدایت استقلال را ندارد!/ باید کاری کنم تا دیگر ...
نیامدند و اگر هم آمدند من تا ریال آخر پول شان را تامین کردم و دادم و رفتم. *واقعا؟ بله تسویه کردم و استقلال را تحویل دادم. *اگر این طور است چرا ساموئل شکایت کرده؟ اتفاقا سئوال خوبی پرسیدید. من 200 هزار دلار بدهی با ساموئل را تامین کردم و شاهد زنده این ماجرا هم آقای کسرایی مدیر روابط بین الملل فدراسیون فوتبال است که قرار شد این بازیکن برود مالزی و از مقر AFC ...
سام و ملک ابراهیم
سرویس اندیشه جوان ایرانی ؛ بخش شعر و ادبیات: نویسنده: محمد قاسم زاده یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا هیچ کی نبود. در زمان های قدیم حاکمی بود که از هر دو چشم کور شده بود. این بابا شب تو خواب دید مرد سفیدپوشی به اش گفت: چشم تو بینا می شود و تنها یک نفر می تواند این کار را بکند. تو غاری تو همین کوه ونایی، مردی زندگی می کنند. باید این بابا را بیاوری و همین که سرگذشتش را برایت ...
گفتگو با مردی که به خاطر یک زن شوهردار دست به اقدام وحشتناک زد
به اسیدپاشی کرده است، وقتی مقابل میز عدالت قرار گرفت درباره چگونگی آشنایی خود با الناز به قاضی Judge دشتبان (بازپرس شعبه 409 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد) گفت: حدود یک سال قبل در بولوار عبدالمطلب مغازه داشتم و مشغول به کار بودم تا این که شبی الناز از آن جا عبور کرد که ما با یکدیگر آشنا شدیم. پس از این آشنایی بود که الناز سرگذشت خود را برایم تعریف کرد و از هوویش سخن گفت که با شوهرش ع دست به یکی ...