سایر منابع:
سایر خبرها
سالانه 4.5 میلیون پرنده مهاجر به ایران می آیند، 1.5 میلیون شکار می شوند
شمال ایران رفتم. بر اساس یکی از روش ها که میزان مصرف باروت است، میزان مصرف باروت را در شمال کشور معیار قرار دادم. البته این یکی از روش هایی بود که در خارج از ایران از جمله در ایتالیا و انگلستان متداول است. یا تعداد فشنگ ها و تعداد تفنگ هایی که در دست مردم است روش های اینگونه محاسبات است. ما با این بررسی ها به نتیجه ای می رسیدیم. از آن طرف دولت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی به ما ایراد ...
موجودات غیرآلی یا غیرارگانیک در آثار کاستاندا
برداشت نمی شد. به هر حال وقتی متوجه ی اختلاف با فراوانی جزئیات و عدم آن در هر تونلی شدم و یا فاصله ی بین تونل ها و پهنا و درازای محسوس، هر تونلی را دریافتم که در آن حرکت می کردم، به حسن شهود عینی دست یاختم. در آن جهان که برایم واقعی بود، من قطره ای انرژی بودم. بدین سان می توانستم در تونل همچون نوری سریع حرکت کنم، با همچون حشره ای بر دیوارهایش بخزم. نتیجه ی اجتناب ناپذیر این بود که حالت دوگانه ...
روایتی تلخ از زیر پوست شهر
به گزارش راهنمای سفر من به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از ایلام رصد: باریدن برف همه جا را سفید پوش کرده بود، که برای خرید به بازار میوه فروش های شهرداری رفتم که میوه و مواد خوراکی منزل را تهیه کنم، با وجود بارش برف و سرما ولی مردمی که برای خرید آمده بودند، کم نبودند. در حال سوا کردن میوه بودم که وجود زنی و حرکات غیر طبیعیش نظرم را جلب کرد، متوجه شدم هر جا که میروم همراه من ...
زندگی ام سراسر اشتباه بود
فروش مواد مخدر مرا دستگیر کردند، اما به خاطر این که موادی همراهم نبود مجبور شدند آزادم کنند. متاهل هستی؟ چند سال پیش ازدواج کردم، اما زندگی ام به طلاق ختم شد و با دخترم زندگی می کنم. من از همه فراری هستم و حتی با خانواده ام نیز رابطه ندارم. چرا با آنها قطع رابطه کرده ای؟ به خاطر اعتیاد و وضع زندگی ام خجالت می کشم خانه شان بروم. اوایل چند باری پدر و ...
زندگی در فضا را تجربه کنید!
...، برای فضانوردان چالش های روانی زیادی ایجاد کند. قدم زدن روی سطح مریخ به پوشش کاملی از لباس های فضایی نیاز دارد. این کار توسط شرکت کنندگان Hi-Seas شبیه سازی شد. برای اینکه شیوه زندگی فضانوردان را درک کنم، سعی کردم 48 ساعت مانند آن ها زندگی کنم و خودم را به پای برنامه روزانه اعضای ISS برسانم. معلوم شد که برنامه بسیار فشرده ای دارند. بیدار شدم، قهوه خوردم، غذای کیسه ای نه ...
فنون استفاده از گیاهان اقتدار
. وحشت کردم. به ستونی که دون خوان به آن تکیه می داد، چنگ زدم. به دون خوان نگاه کردم. داشتم خفه می شدم. سرم در میان دیرک فرو رفت. دیرک را چنگ زدم ولی دستانم از میان آن می گذشت. به زمین افتادم. از دون خوان کمک خواستم از ترس دیوانه وار فریاد زدم. به دیوار خوردم. کاملاً در مایعی اسفنجی و نرم معلق بودم، در دیوار فرو می رفتم، چشمانم بسته نمی شد. دیگر به یاد نمی آورم چه اتفاقی افتاد. (8) کاستاندا پس ...
گفتگو با دختری 17ساله که هرخلافی در زندگی کرده
.... مامانم که نسبت به این کارها واکنش نشان می داد، عصبی بازی در می آوردم، شیشه های اتاق رو پایین می آوردم. این بساط من بود... یک روز صبح که بیدار شدم، دیدم یک خانم چادری بالای سرم ایستاده، هاج و واج نگاهش کردم که گفت پاشو جمع کن... حسابی ترسیده بودم و زن گفت لباس هات رو عوض کن. وقتی رفتن اتاق کناری دیدم مامانم دارد با یک پلیس حرف می زند، دستبند به دستم زدند و به مرکز امنیت محله رفتیم. درواقع با ...
روایتی تلخ از مادر بنابی با 2 فرزند مهربان که در اندیشه فروش کلیه خود می باشد!
ادامه میداد، تا زمانی که شروع به فروش مواد کرد. وی در ادامه می گوید: روز به روز زندگی ما بیشتر آسیب می دید، کار تا جایی پیش رفت که قرض های سرسام آور ما را زمین گیر کرده و صاحب منزل هر روز برای طلب کرایه عقب مانده خود در خانه ما را میکوبید، چون همسرم هیچ درآمدی نداشت و درآمد اندکش را هم صرف مواد میکرد، به همین خاطر مجبور بودم برای جبران هزینه های زندگی و فرزندانم خودم مشغول کار شوم. ...
نگاهی به هزینه های نظامی جهان در سال گذشته
قیمت نفت و گاز همراه با تحریمهای اقتصادی بطور مهیجی درآمدهای این کشور را کاهش داد و حکومت مجبور به کاهش بودجه نظامی خود در همه بخشها در سال 2015 شد.در واقع بودجه نظامی روسیه 3% پایین تر بود در سال 2015 نسبت به سالهای قبل . هزینه های نظامی اکراین در سال 2015 در حدود 6/3$ بود که نسبت به سال 2014 ،افزایش داشت.با ادامه جنگ در شرق اکراین بودجه نظامی این کشور چندین بار افزایش یافت.بطوریکه این هزینه ...
سوءظن تیشه ای بر ریشه خانواده ها
کرد که الان با پلیس تماس می گیرد. با برداشتن مقداری لباس و پول به افغانستان رفتم. چند ماهی آنجا بودم. به گمان این که کسی متوجه نشده جنایت را من مرتکب شده ام، به ایران بازگشتم که دستگیر شدم. تحقیقات پلیس جنایی برای رازگشایی از صحت انگیزه متهم برای ارتکاب این جنایت ادامه دارد.
همسر شهید بودم ولی بازجویی شدم!
اجرا کنم و اگر می دانستم 26 قسمت است، اصلاً قبول نمی کردم. بااین حال شرط هایی داشتم و اصلاً زیر بار قالب هایی که کارگردان می گذاشت، نمی رفتم. در چندقسمتی مجبور به بازی کردن بودم که آخر مقاومت کردم و گفتم به هیچ عنوان نمی توانم نقش بازی کنم چون وقتی بازی می کنم، مخاطب هم می فهمد که من دارم بازی می کنم. این کار باوجود آرمیتا برای من سخت بود و باید همه جا او را دنبال خودم می بردم. من هم حساس بودم که ...
مرغ تخم طلا
...، خارکن تا چشمش افتاد به تخم طلا، نزدیک بود از خوشحالی پر در بیاورد. زودی تخم را برد بازار و داد دست زرگری یهودی به اسم شمعون. شمعون تخم طلا را خوب وارسی کرد و پس از چک و چانه، صد تومن داد به خار کن و تخم را خرید. خارکن با جیب پر راه افتاد تو بازار و هرچی لازم داشت، برای خودش و زن و بچه هایش خرید و برگشت خانه. دو روز که گذشت، باز هم مرغ تخم طلایی گذاشت. خار کن رو کرد به زنش گفت: این طور که ...
سرگذشت یک زن آشنا زیر پل سیدخندان
به گزارش صبحانه ، به نقل از شهروند ، این جمله را شیرین خانم می گوید که همه مامان شیرین صدایش می زنند؛ زنی با قامت متوسط که روزگار بیش از آنچه در شناسنامه اش ثبت شده، گرد پیری را بر چهره او پاشیده. حالا سه سال است هر روز ظهر، همراه همسرش با یک پراید سفید زیر پل سید خندان غذای خانگی می فروشد. سه سال پیش، شوهر مامان شیرین، در کلاس درس، پای تخته، قلبش گرفت و سکته کرد. تکلمش دچار مشکل و مجبور شد کار را رها کند. حالا نوبت شیرین بود که در 53 سال ...
روایتی از شهید ارمنی که مادرش نمی خواست با رهبری دیدار کند
دیر سرباز شد، اول من بیمار شدم و عمل جراحی داشتم، به خاطر من ماند. بعد هم پدرش بیماری قند گرفت و چشمانش را از دست داد. ژانو شده بود چشم پدرش. من معلم بودم، وقتی مدرسه می رفتم خیالم راحت بود که ژانو مراقب پدرش هست. غیر از اینها، من کلاً با سربازی رفتنش مخالف بودم، نمی توانستم تحمل کنم، اما بالاخره رفت. شرایط سختی بود، می گفت دیگر نمی توانم در خانه بمانم، می روم سربازی اگر خدا خواست، برمی گردم. اگر ...
گفت وگوی متافوتبال با ورون ایران: کوین کیگان هم مرا با هافبک آرژانتینی اشتباه گرفت / شرایط استقلالی شدنم ...
اولین کسی بودم که موهام رو تراشیدم. کسی بهت گفت بتراشی؟ خب یه مقداری ریزش مو و اینا داشتم ولی همیشه فکر می کردم دیوید بکهام که همیشه به موهاش این همه اهمیت می داد و حتی می گفت اگه من فوتبالیست نمی شدم حتما یه آرایشگر می شدم، موهاش رو از ته تراشید و من فکر کردم حتما یه دلیلی داشته چون اونا که بی دلیل کاری رو انجام نمیدن، مثلا غذا خوردنشون، نشستنشون راه رفتنشون همش با تفکره و فکری ...
حتی مخالفین نظام هم از امنیت انقلاب اسلامی بهره می برند
جوان بودم در خیابان راه می رفتم یک مرتبه مرا دستگیر کردند و یک بار هم به داخل خانه ریختند و تهدید کردند. یک مرتبه هم دنبالم کردند که من فرار کردم! حالا تصور کنید که کسانی که فعال و مبارز بودند چه وضعی داشتند. دستگیری، شکنجه و درنهایت اعدام بود. اگر حرف دیگری در این زمینه باقی است بفرمایید. اگر بخواهیم در این پنج حوزه نظامی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی چه فردی، خانوادگی و ...
مرحوم حاج حیدری: قبل از تهیه اسلحه نظر شهید بهشتی را پرسیدم
تهیه اسلحه به عهده اش قرار گرفت، من بودم. مسیر پرخطری سر راه همه ما قرار داشت و لذا این سؤال برایم مطرح شد که: آیا فعالیت ما توجیه شرعی دارد؟ با تسلطی که ساواک، شهربانی و ضد اطلاعات ارتش بر اوضاع جامعه داشت، تهیه تجهیزات نظامی فوق العاده دشوار بود. به همین دلیل باید از وجه شرعی فعالیت های خود مطمئن می شدیم تا با خاطر آسوده تر به فعالیت ادامه بدهیم. در آن موقع، منزل شهید بهشتی در خیابان شاپور ...
سردار سرلشکر پاسدار شهید غلامحسین افشردی (حسن باقری) به روایت مادر
: مادر! من وقتی چشمم به امام افتاد، از خود بی خود شدم . اینقدر مجذوب شده بود. آنچه خواندید بخشی از صحبت های حاجیه خانم کبری افشردی بهروز، مادر مکرمه شهید حسن باقری است. او متولد محله مارالان تبریز است. و خاطرات خوشی از دوران کودکی و نوجوانی خود در تبریز دارد. در سن هفده سالگی، به علت شغل پدر مجبور می شوند به تهران بروند و در سن هیجده سالگی با پسر دایی مادرش مرحوم مجید افشردی ازدواج می کند. شهید ...
منع قانونی استفاده از الفاظ زشت و الکل در اماکن عمومی قرقیزستان
الکلی استفاده یا در حالت مستی در انظار عمومی حاضر شوند، والدین یا افرادی که حضانت وی را برعهده دارند به اندازه حقوق 10 تا 20 روزه خود جریمه می شوند. همچنین طبق قانون مذکور افرادی که نوجوانان را به گدایی، مصرف مشروبات الکلی، مواد مخدر و روان گردان مجبور و توانایی فکری و ارادی آنان را تحت سلطه خود قرار دهند به اندازه حقوق 50 تا 100 روزه خود جریمه و ملزم به انجام کارهای اجباری 8 ساعته می ...
معادل های فرهنگستان قبل از ورود به کتب درسی، در جامعه محک بخورند
گزارش های فنی مربوط به پروژه های نیروگاهی به ویژه آبی هم فعالیت داشتم، مدیریت پروژه یکی از چیزهایی بود که در طی سال ها کار در جریان آن ها بودم. با مفاهیم این بخش آشنا شدم و عملاً تشکیل گروه مدیریت در هر پروژه را می دیدم. این کتاب را با تسلطی که به مفاهیم آن پیدا کرده بودم، ترجمه کردم. در واقع به دنبال یادگیری زبان و به رشته کتابداری رفتم اما هیچگاه در این رشته فعالیتی نداشتم. در فهرست ...
3 جوان حتی به جهیزیه نوعروس هم رحم نکردند!
پس اندازهایی که داشتیم و همچنین گرفتن وام بسیاری از جهیزیه دخترم را در طول سال گذشته خریدیم و آنها را در داخل یکی از اتاق هایمان نگهداری می کردیم، اما مدتی بعد صاحب کارگاهی که من در آن جا مشغول به کار بودم به دلیل شرایط بازار ورشکسته شد و کارگاه را تعطیل کرد. از آن روز به بعد وضعیت زندگی مان به هم ریخت و من مجبور شدم به طور موقت و به صورت ساعتی سرکار بروم. وقتی مشکلاتمان بیشتر شد با مشورت همسرم ...
نقشه زنانه برای قتل مرد بی نقص بود اما......
رفتارش را درست می کند از تصمیمم منصرف می شدم، اما قول ها و تعهدات شهاب چند روز بیشتر طول نمی کشید و باز اوضاع و احوال مثل سابق می شد. برای همین نقشه قتل او را کشیدی؟ نقشه قتل را من طراحی نکردم. زندگی با شهاب برایم سخت شده بود و دنبال راه فراری بودم که خیلی اتفاقی درباره اختلافاتم با شهاب برای یکی از اقوامم درددل کردم و او با شنیدن ماجرای زندگی ام پیشنهاد قتل او را داد. اوایل ...
کارگردانی که 45 سال است قرص ضدافسردگی می خورد
، بگذارید کارش را بکند، زندگی خودش به خودش مربوط است. فقط در یک مورد پدرم مخالفت کردند. در شانزده سالگی که به انگلستان رفتم، هنوز مدرسه سینمایی راه نیفتاده بود، در نتیجه رفتم مدرسه هنرپیشگی. وقتی پدرم بعد از یک سال آمد به من گفت قرارمان کارگردانی بود، نه هنرپیشگی. و مرا ظرف ده روز فرستاد آمریکا. شانس من این بود که پسرخاله مادرم داشت در دانشگاه یو اس سی دکترا می گرفت که یکی از بهترین دانشگاه های ...
گفتگو با حسین و مهدی، پاکدل های سینما و تلویزیون
. ان شاءالله همیشه سالم باشد و منظورم این نیست که می ترسم خدای ناکرده برای او اتفاقی بیفتد بلکه این موضوع متقابل است و با خودم می گویم که آیا من فردا هم این چشم را دارم که او را سیر ببینم. کار دنیا که حساب و کتاب ندارد. شاید از این در رفتم بیرون و چشمم آسیب دید. دلم می خواهد تا چشمم کار می کند، ببینمش. فقط مهدی نیست و این حالت برای همه نزدیکان و دوستانم هم هست. البته طبیعتا آدم به همه که ...
الیاس کانتی؛ نویسنده ای که حد و مرز نمی شناسد
می کردید روی هیچ اثر ادبی دیگر کار نمی کردید. بله، اینگونه تصمیم گرفتم. تازمانی که در وین بودم کنار آن، اثر ادبی هم می نوشتم. اما زمانی که از وین بیرون رفتم و همه جا جنگ بود احساسی داشتم که بی معنا بود که باز هم اثر ادبی بنویسم، باید بدانید که هرچیزی که اتفاق می افتد درواقع دلیلی دارد. چطور ممکن است اینگونه شود؟ دو حزب کارگر قوی وجود داشت که علیه هم می ...
فقط جیب زوار را می زدیم
... کرج نامزد کردم بعد به قم آمدم. خانمتان الان چه وضعیتی دارند؟ ما نامزد بودیم او به خاطر این وضعیت، از ازدواج با من منصرف شد. شغلی نداشتید؟ چرا؛ مکانیک بودم. مکانیکی که درآمدش بد نیست، چرا سرقت را شروع کردید؟ شیشه مصرف می کردم نیاز به پول داشتم. مصرف همزمان شیشه و هروئین چه تاثیری روی شما گذاشت؟ رو اعصابمون ...
متن و حاشیه 35 سالگی جشنواره فیلم فجر
کننده اضافه کرد: من بیشتر کار صنفی را پیگیری می کردم زیرا در موقعیتی بودیم که انقلاب شده بود و همه چیز نظم انقلابی داشت و مثل سابق نبود. به همین دلیل درصدد راه اندازی صنف شدیم. از طرفی مجبور بودیم خودمان را تحمیل کنیم و از حضور دوستانی مثل بهشتی و انوار کمک بگیریم، البته من این مشکلات را یک بار دیگر در دولت دهم تجربه کردم اما این بار انقلاب نشده بود، متأسفانه خانه سینما تعطیل شد و ما باید حرص می ...
راه حل بدهید، سلبی حرف زدن کاری ندارد
...، زمانی که دوستانِ منتقدِ من، به جای من به سازمان برنامه و بودجه آمدند، چندباری مجبور شدم پیغام بدهم که کمی ملایم تر قیمت ها را افزایش دهید. البته آن ها هم چاره ای نداشتند و مجبور بودند تصمیمات تلخی بگیرند چون منابع نداشتند . این فرایند یک فرایند طبیعی است و ربطی به دولت اصلاحات و اصول گرا ندارد. دولت وقتی می خواهد تصمیم بگیرد با قید بودجه مواجه است. اما یک منتقد دستش باز است و می ...
همه آنچه در افتتاحیه جشنواره فیلم فجر گذشت/ افتتاحیه ای با طعم تلخ پلاسکو
وارد سینما شدم، هیچ چیزی از فیلمبرداری نمی دانستم و تورج اولین استاد و راهنمای من در عرصه فیلمبرداری است. سپس تورج منصوری همراه با دو فرزندش به روی صحنه آمد و مراسم تجلیل برگزار شد. 21:13 مراسم بزرگداشت فرهاد توحیدی (فیلمنامه نویس) آغاز شد. فیلم بزرگداشت فرهاد توحیدی که توسط مجید توکلی ساخته شده بود، تماما در رشت و با لهجه گیلکی ضبط شده بود. شادمهر ...
نشانی: ته پارک آخرین کارتن!
کارتن خواب بشن. من الان26ساله که تهران هستم. زن و بچه هم دارم. به خاطر اعتیادی که داشتم از اونا دور شدم اما الان پاک پاکم. جای مشخصی در تهران ندارم ولی کار می کنم و برای خانواد م پول می فرستم. با یه کلیه زندگی می کنم. اما همه این سختی ها را تحمل می کنم تا کار اشتباهی نکنم، درصورتی که در تهران خیلی راحت می شه از راه خلاف پول درآورد . رضا حرف های علی آقا را با تأیید قطع می کند. لهجه بلوچی ...