سایر منابع:
سایر خبرها
شریفی:همه ایران دیدند داور با ما چه کرد/قدم شهباززاده روی چشم
مهاجم تیم فوتبال تراکتورسازی تبریز گفت: داوری را برای بازی ما انتخاب کردند که در زمین استرس داشت. مهدی شریفی در گفت وگو با کاپ ، درباره این موضوع که کم به میدان می رود اظهار داشت: هرکسی دوست دارد بازی کند این واقعیت است اما امیرخان نشان داده که هدفش احیای من است. ایشان مربی بزرگی است و می داند از چه کسی در چه زمانی استفاده کند. من بعد از مداوای آسیب دیدگی ام به میدان بازگشتم ...
از همسایگیِ اسمی تا بیگانگیِ رسمی
جهان دریغ مدار تو چون به نور خرد، شمع گیتی افروزی/ فروغ خویش ز همسایگان دریغ مدار (طالبی آملی) نحوه مواجهه عملی حضرات معصومین با کسانی که حق همسایگان را ضایع و همسایه آزاری می کردند نیز حاکی از چنین اهمیتی است. در سیره و سخن امام صادق(ع) نقل شده که مردی از آزار همسایه خود به ایشان شکایت کرد و حضرت به سیره رسول خدا(ص) در مواجهه با مردی از انصار که خدمت ایشان رسید و بیان داشت خانه ای ...
مستند لبنانی - روح الله - را 15 بار دیدم - عوامل سریال مبهوت شخصیت امام(ره) بودند - حتی کارگردان
کرد و ... *برای شناخت بیشتر از شخصیت امام خمینی(ره) و نزدیک تر شدن به نقش چه کارهایی انجام دادید؟ حدود دو سال فرصت مطالعه داشتم؛ صحیفه نور و تفسیر سوره حمد را به طور کامل خواندم؛ همچنین مطالعاتی در زمینه تبارشناسی سلسله موسوی الخمینی داشتم؛ در ادامه، فیلم سخنرانی های امام(ره) را در مقاطع مختلف مشاهده کردم و از همه مهم تر، مستند ده قسمتی "روح الله" به کارگردانی "محمد دبوق ...
حاج صفی: سپاهان بزرگ است، داور بزرگ می خواهد/ پیشنهاد خارجی داشتم اما ماندم/ کسی جز کی روش نمی تواند تیم ...
. آنها آمده بودند یک امتیاز بگیرند و بروند. این تیم همیشه حمله می کرد و بازی هجومی انجام می داد اما این بار فقط در لاک دفاعی فرو رفته بود. واقعا نمی دانم چرا تیم ها وقتی به سپاهان می رسند دفاعی بازی می کنند. نفت آبادان یک امتیاز می خواست و به خواسته اش نیز رسید. _ البته کار شما هم ایراد دارد. این همه موقعیت ، دریغ از یک گل. شاید اگر موقعیت هایتان را تبدیل به گل می کردید الان اوضاع فرق می ...
عاشورایی که کربلایی اش کرد، آن هم از سوریه
بلند می شد. خیلی خوشحال می شدم این رفتار ها را می دیدم. می گفتم کسی که اینقدر احترام پدر و مادرش را دارد، حتما هوای زنش را هم خواهد داشت.از همان اول که وارد خانواده ما شد می گفت پدر و مادر من،پدر و مادر دومش هستند. خیلی احترام می گذاشت. پدر من هم که یک پسر بیشتر نداشت، علی را مثل پسر خودش می دانست. حتی برادرم هم به علی آقا می گفت دادا. اهل کار در خانه بود؟ آشپزی را خیلی دوست ...
سایه وحشت پلاسکو بر این نقطه حکمفرما است
ایران آنلاین /راهروها و راه پله های باریک و البته طبقاتی که بعدها به آن اضافه شد، خطر آتش سوزی هایی که چندباری هم رخ داد و استفاده از طبقات زیر همکفی که به عنوان پارکینگ ساخته شد؛ اما این فضا به شکل تجاری استفاده می شود؛ همه و همه دست به دست هم داد تا بعد از پلاسکو نگاه ها به سمت پاساژ علاءالدین بچرخد. ساختمانی که شاید به نظر بسیاری اگر قرار باشد بعد از پلاسکو بریزد و آوار شود علاءالدین خواهدبود. به این بهانه سری به پاس ...
مرور خاطرات 27 سال همکاری با “آیت الله”
هم واقعاً ملزم بودیم اخلاق اسلامی را رعایت کنیم. ایشان بسیار مهربان و صبور بودند.من ندیدم که هیچ وقت ظاهر ساز باشند، حقیقتاً آنچه که بود، آشکار بود. وی در ادامه با مرور خاطره ای از زمان ریاست جمهوری سید محمد خاتمی و اصابت خمپاره به مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: من پشت میزم بودم که یک دفعه سه بار زمین مجمع با صدای انفجاری لرزید. دیدیم که دو گلوله زیر اطاق آیت الله هاشمی به زمین خورده که ...
نام هاشمی فراتر از عناوینش بود
منهای عناوینی مانند آیت الله یا حجت الاسلام در عبارت “هاشمی رفسنجانی” همه چیز عیان است و همه خوبی ها و ارزش ها را در خود جمع و کینه و دورویی و ضد مردمی ها و بدی ها را از خود دور کرده بود. حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمد رضا عباسی فرد: با عرض تسلیت بمناسبت ارتحال بزرگمردی که سوگ مصیبت او ایران را در ماتم، منطقه را در وحشت و جهان را در بهت و حیرت فرو برد. ابعاد شخصیت مرحوم آیت الله هاشمی ...
روایت دختری که به حاج حمید بله گفت / مهریه ام 24 درهم بود
این آشنایی هم نتوانست یخ شرم و خجالت مرا آب کند. دل شوره داشتم ولی برعکس من حاج حمید آرام بود. مثل همیشه که دیده بودمش. حتی لحن کلامش هم آرامش داشت. رک و راست همه چیز را گفت: ببین پری من هیچ چیزی از خودم ندارم. حتی توانایی اجاره یه اتاق رو هم ندارم. باید بریم روستا، خونه مادرم زندگی کنیم. دوست دارم بر عکس بقیه اقوام که همیشه مراسم هایشان پر سر و صدا و مفصل است ما یک مراسم ساده داشته باشیم. دوست ...
گفت وگوی متافوتبال با ورون ایران: کوین کیگان هم مرا با هافبک آرژانتینی اشتباه گرفت / شرایط استقلالی شدنم ...
رسیدی آخر سر؟ خدا رو شکر، می دونی محمد جان فوتبالیستا فراز و نشیب زیاد دارن در دوران بازی یشون، یه سالهایی خیلی خوبن، یه سالهایی هم طبیعتا افت دارن و کمتر خواهان دارن . من راضیم خدا رو شکر. گرون بودی؟ نه اتفاقا من اوج اون سالایی که پول می گرفتم شاید به سه چهار سال نرسید، چون من خیلی دیر در فوتبال ایران مطرح شدم در بیست و شش سالگی مطرح شدم، قبل از اونم بازی های ...
فنون توقف گفت وگوی درونی و دنیا
افکارم را از دست داده بودم و عملاً حس می کردم که در خلاً غوطه ورم. از این آگاهی، وحشت عجیبی به من دست داده بود و چاره اش این بود که دیگر بار به خودم بازگردم و با خود حرف بزنم. (2) این روش در مقایسه با سایر روش های مراقبه در کتاب های عرفانی که بر تمرکز حواس تأکید دارند، بیش از تمرکز، بر گشودگی کامل حواس نظر دارد. تمام اطلاعات محیط باید بی هیچ مانعی به آگاهی برسند. بدین ترتیب هنگامی که سالک خود ...
قاتلی که تبر را در سر دوستش جا گذاشت! / عکس
که او دیروز سکوت خود را شکست و به قتل هموطن خود اعتراف کرد. متهم به قتل درباره انگیزه اش از این جنایت گفت: آن شب من میهمان دوستم-مقتول - بودم. او حرف هایی زد که تصور کردم او و همسرم با هم ارتباط پنهانی دارند. این موضوع آزارم می داد وآرامش مرا گرفت. فقط به انتقام فکر می کردم. او بعد از این صحبت ها به سمت اتاقک نگهبانی رفت و خوابید. آن شب حالم خیلی بد بود. باورم نمی شد او و همسرم به من ...
یک گزارش از دستان خالی ولی سخاوتمند!
شرمندگی سقف عاریه ای بالای سرم را بکشم. بارها با خودم آرزو کردم ای کاش در این روزهایی سرنوشت ساز همسرم را در کنار خود داشتم و این بار سنگین را تنهایی به دوش نمی کشیدم. مظلومیت دخترم دنیا را بر سرم آوار می کند. حتی چندین بار برای اینکه مرا از این فشار و نگرانی خلاص کند می گوید که اصلا راضی نیست به خاطر او به این همه زحمت بیافتم و از زندگی مشترک و آینده خود می گذرد. مریم می گوید ...
روایتی از شهید ارمنی که مادرش نمی خواست با رهبری دیدار کند
دیر سرباز شد، اول من بیمار شدم و عمل جراحی داشتم، به خاطر من ماند. بعد هم پدرش بیماری قند گرفت و چشمانش را از دست داد. ژانو شده بود چشم پدرش. من معلم بودم، وقتی مدرسه می رفتم خیالم راحت بود که ژانو مراقب پدرش هست. غیر از اینها، من کلاً با سربازی رفتنش مخالف بودم، نمی توانستم تحمل کنم، اما بالاخره رفت. شرایط سختی بود، می گفت دیگر نمی توانم در خانه بمانم، می روم سربازی اگر خدا خواست، برمی گردم. اگر ...
کدام دعاها بلاها را رفع می کنند؟
...> الدعوات (سلوة الحزین) قطب الدین راوندی ، ص 49 مستدرک الوسائل، ج5، ص 82 بحار الانوار، چ بیروت، ج 83، ص34. همچنین با توجه در آیات 20 تا22 سوره بروج درمی یابیم هر کس با ایمان در وقت رفتن به سفر آیات زیر را در خانه خود بانیت خالص و توجه به خدا و معنی آن بنویسدو سه بار بخواند اهل و عیال و مال او همه صحیح و سالم از بلیات مانند تا آنگاه که مراجعت کند . ...
حتی مخالفین نظام هم از امنیت انقلاب اسلامی بهره می برند
جوان بودم در خیابان راه می رفتم یک مرتبه مرا دستگیر کردند و یک بار هم به داخل خانه ریختند و تهدید کردند. یک مرتبه هم دنبالم کردند که من فرار کردم! حالا تصور کنید که کسانی که فعال و مبارز بودند چه وضعی داشتند. دستگیری، شکنجه و درنهایت اعدام بود. اگر حرف دیگری در این زمینه باقی است بفرمایید. اگر بخواهیم در این پنج حوزه نظامی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی چه فردی، خانوادگی و ...
دلایل افت تراکتور: هوای تبریز
هیچ وقت هوای مناسبی برای تمرین و فوتبال نبوده . به خصوص در این فصل که آب و هوا بدتر هم شده است. برگزاری تمرین در این هوای سرد و خشک بسیار دشوار است. تیم هایی که مقابل تراکتورسازی قرار می گیرند، دو روز به این شهر می آیند و تاثیر چندانی روی فوتبال شان نمی گذارد. ولی بازیکنان مسن تراکتورسازی، باید در این هوا تمرین کنند و مطمئنا در شرایط مسابقه بدن شان افت می کند . این افت در تیمی مثل تراکتورسازی که ...
سوسو از تجربه کار با مربیان میلان می گوید
ولی در اصل یک هافبک تهاجمی هستم. من برای 6 ماه دور از فوتبال بودم و به مربی گفتم که اگر شانس بازی در اینجا را ندارم به صورت قرضی ترک خواهم کرد زیرا نیاز دارم تا بیشتر بازی کنم تا آماده شوم. او گفت نه بمان و آرام باش، ما با تراکوارتیستا بازی می کنیم و من کس دیگری در این پست ندارم او مرا در بازی با امپولی در خانه به بازی گرفت. من مرده بودم و آماده نبودم. پاهایم کار نمی کرد و احساس فرسودگی داشتم ...
صباغ زاده: ایتالیا ایتالیا فیلمی فرمالیستی برای سرگرم سازی مخاطب است/ درام های اجتماعی را نمی پسندم/ ...
بمیرد فیلمی در ژانر نوآر بود اما بعد از 2 سال دوندگی من به سرانجام نرسید و من که از همه جا درمانده شده بودم تصمیم گرفتم در ژانری دیگر مبادرت به نگارش فیلمنامه کنم؛ روزی خواندن یک داستان کوتاه 10-12 صفحه ای خارجی مرا به شدت شیفته خود کرد و سعی کردم آن داستان جذاب را در قالب یک فیلم کوتاه به تصویر بکشم اما بعد از اینکه درگیر نگارش فیلمنامه شدم به این نتیجه رسیدم که آنقدر این داستان به جزئیات مختلف ...
فاطمه سلام الله؛ دریای رأفتی که مایه رحمت الهی است
خوردن به منازل عروسی بروند، چون برای عموم مردم غذا آماده است . اگر شما پیراهن کهنه ای دارید، من نیازمند آن می باشم ؛ زیرا مردی فقیرم . ای خاندان محمد! فقیر شما برهنه است . من پیراهن نو خود را برداشته و به او دادم و لباس کهنه را پوشیدم . صبح که با لباس کهنه در حضور تو بودم ، رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم ) بر من وارد شد و فرمود: دخترم مگر تو لباس نو نداشتی ، چرا آن را نپوشیدی ؟ گفتم : ای پدر ...
ذکر حکایاتِ لطیفه ی ملوک و نکات ظریفه ی سلاطین
.... اسکندر جواب او را پسندید. (2) دردسرهای ریاکاری زاهدی سالوس (3) نزد پادشاهی حدیدالفهم (4) که به ادمان خمر (5) مبتلا شده بود آمد و گفت: دوش حضرت رسالت پناه را در واقعه دیدم که مرا گفت ”برو پادشاه را بگوی که شراب کمتر خورد“ پادشاه گفت: والله که تو این خواب را به دروغ بر آن حضرت بسته یی. زاهد گفت: از کجا می گویی که این خواب دروغ است؟ گفت: از آنجا که گفتی پیغمبر فرمود ...
واکنش خداداد به انتقاد سعداوی
برابر فولاد خوزستان پرداخت. مرد نامرد و شما مردِ مردها! قرار نبود بازی با دراپ بال آغاز شود و بعد از اینکه بازیکنان حریف گفتند پنالتی را به بیرون نمی زنند داور این تصمیم را گرفت. ساسان انصاری گفت توپ را بیرون نمی زنم. بختیار و شریفات هم گفتند بیرون نمی زنیم. ساسان انصاری وقتی بیرون می آمد سر همین صحنه شروع به فحاشی کرد. تو را خدا جوری صحبت نکنید که انگار من نامردترین آدم هستم و ...
داستان زندگی یک دختر معتاد
اولش گفتم نمی دونستم ماشین ها دزدی است و هر بار با یک ماشین می آمدند سراغم، بعد قرار شد برم زندون، ازم پرسیدن چند سالته، من هم با خودم فکر کردم که خیلی خب، تو کانون رو دیدی، بگو 18 ساله ای که زندان زنان رو هم ببینی. گفتم 18 ساله ام، راهی زندان قرچک شدم که کاش نمی شدم.... وارد بند چهار شدم و دیدم که اصلا نمی تونم آنجا بمانم. رفتم به مدیر زندان گفتم که تو را به خدا نجاتم بدید، من 14 ساله ام و نمی ...
هلالی: طیف آقای شیرازی می آیند مداح مان را با پول می خرند
، – که همه آنها محترم است، من در هیأت بودم. هفته ای که هفت روز است، من شش روزش را روضه بودم. الان مقداری به خاطر کسالتم کمتر شده است. من شخصا تا حالا ندیدم جایی عزاداری سنگ انجام بدهند. اگر هم باشد خیلی خیلی کم است. آنقدر اقلیت هست که به صدا و سیما نرسد و شب اول محرم صدا و سیما گزارش تهیه کند. که توده مردم ببینند و بگویند این هیأتی ها همه اینطور هستند، اصلاً سمت این چیزها نرو. یعنی با این کارشان ...
چهره ها در شبکه های اجتماعی
که بی سیم و زرم هنرم کاش گره بند زر و سیمم بود/ که به بازار تو کاری نگشود از هنرم سیزده را همه عالم به در امروز از شهر/ من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم/ گاهی از کوچه معشوقه خود می گذرم تو از آن دگری رو که مرا یاد تو بس/ خود تو دانی که من از کان جهانی دگرم از شکار دگران چشم و دلی دارم سیر/ شیرم و جوی ...
سردار سرلشکر پاسدار شهید غلامحسین افشردی (حسن باقری) به روایت مادر
شما استراحت کنم، و در همان حال رزمندگان ما شهید شوند؟ من دیگر هیچ نگفتم. خدا روحش را شاد کند؛ یک جوان بسیجی ای بود که بعدها شهید شد، ایشان از مقام شهید ما باخبر بود. بعدها مشخص شد این جوان بسیجی هر شب دو سه نفر را بسیج می کرده که تا صبح در محل گشت بزنند، مبادا به پسرم گزندی برسد. یک بار هم اتفاقی افتاد که مرا به شک انداخت. یادم است ما در خانه نزدیک میدان خراسان بنایی داشتیم، در بخشی از در خانه ...
در لطایف و مواعظ مشایخ طریقت و علما و ...
چشمان زیبا دید، میل او کرد و شوهر زن را گفت: بدین ضعیفه ی مظلومه چرا جفا می کنی؟ مرد میل قاضی دریافت و چادر از سر زن درکشید و روی او برهنه کرد و گفت: ای قاضی این زن با چنین رویی زشت بر من این همه ناز می کند. قاضی چون روی زشت او بدید گفت: ای زن برخیز که چشم تو مظلوم است و روی تو ظالم. تو برو کار خودت را بکن! شخصی نزد قاضی محمّد آمد و دعوی کرد که فلان مرا گفته است گه مخور ، گفت: غلط ...
راه بختیاری را ادامه می دهم
استاندار برای رفتنش، مجبور به رایزنی می شود. آن طور که ابوالقاسم سیف الهی؛ معاون عمرانی استاندار کرمان شرح داد، ابتدا استاندار کرمان با رفتن بختیاری موافقت می کند اما سیف الهی تلاش می کند تا بلکه مانع از رفتن او بشود. نتیجه ی تلاش ها در مرحله ی بعدی منجر به مخالفت استاندار کرمان با رفتن بختیاری می شود. سرانجام همه ی این کشمکش ها این می شود که ظهر روز پنج شنبه ی گذشته، طی آیینی ...
سست پیکرهای مصدوم
: خانم پلمپ یعنی چه؟ صحبتی از پلمپ نیست. در این چند روز بیشتر از 10 نفر این حرف را به من زده اند. ما تازه درحال اقدام برای افزایش ایمنی اینجا هستیم. این ساختمان800 کسبه دارد. اگر پلمپ شود، دو هزار نفر بیکار می شوند. ما داریم با بنیاد مکاتبه می کنیم که ایمنی ساختمان را افزایش بدهیم. اصلا بحث پلمپ نیست. ** بورس بازها در خواب شهرداری تهران اعلام کرده که تنها در منطقه 12 حدود 108 ...
حجت الاسلام علی آبادی:تشکر از پدر و مادر،شکرگزاری از خداوند است
...: دعا را تکرار کن. او تکرار کرد، فرمود: چه می بینی؟ گفت: دیگر آن مرد سیاه را نمی بینم، و این مرد سپید را می بینم که نزدیکم آمده است. سپس بر همین حالت جان سپرد. داستان محبت به مادر و ارتباط با اباعبدالله(ع) شیخ معروفی نقل می کند که یک روز در کربلا بودکه خواب دید برای زیارت به حرم می رود و مقابل ضریح که رسید آقا اباعبدالله علیه السلام را دید و در میان ان همه ...