سایر منابع:
سایر خبرها
کودکم خیلی عصبی است، علتش چیه؟
سوال باعرض سلام خدمت شما مشاور خوب پسرمن 3.5 است و تنها فرزند خانواده ما و کل خانواده همسرم و خودم خانواده سه نفری ما درطبقه پایین منزل مادرهمسرم قراردارد این روزها ازدست پسرکوچولوم عصبانی هستم بخاطراینکه اکثر اوقات روز رو درخانه مادربزرگش سپری میکند و وقتی می خواهد به خانه بیاید گریه می کند حتی بعضی وقتها بدون اجازه فرار می کند و میرود یا برای ناهار و شام ماندن در خانه انها پافشا ری می کند ...
یادگرفته بودم به جای تشکر،به اومی گفتم الهی شهیدبشی و هم نشین سیدالشهدا(ع)! + تصاویر
لیسانس تاریخ تمدن است، در 3 خرداد 1391 زندگی خود با صادق را شروع کرد. زمانی که صادق در مورد ازدواج با مادرشان صحبت می کند، تنها یک شرط می گذارد و عنوان می کند که باید همسرم “سیده” باشد. آشنایی ما هم از طریق واسطه صورت گرفت. در آن روزها من درگیر کنکور ارشد بودم و تمایل زیادی به ازدواج نداشتم. به همین دلیل خانواده ام هم اجازه نمی دادند که خواستگار به منزل بیاید. یک هفته قبل از خواستگاری مادر صادق، من به ...
12 روز درخانه مرد کثیف زندانی بودم / همه بدنم را با سیگار سوزاند
ازدواج و واکنش خانواده ام فکر نکرده بودم. پدر من مهندس بود و مادرم هم فوق لیسانس روان شناسی داشت، اما خانه دار بود. خانواده ام علاوه بر تحصیلات به اصالت خانوادگی اهمیت می دادند که محمد هیچ کدام از اینها را نداشت. مادر محمد سال ها قبل فوت کرده بود و پدرش هم معتاد بود او را پیش پدربزرگش گذاشته بود و از پدرش هم خبری نبود. محمد حتی شغل درست حسابی هم نداشت و هر بار به صورت پاره وقت در جایی ...
آتش نشانی که کمک به هم نوع را از پدرش آموخت/ شهید داداشی حامی ایتام بود
.... وی می گوید: سال های در عملیات های مختلف در جنگ تحمیلی و 30 سال خدمت در آتش نشانی به دنبال شهادت بودم که خدا آن را نصیب پسرم کرد. وی گفت : از شهادت پسرم بسیار راضی هستم و آنچه سبب آرامش قلبم شده حضور مردم در کنارمان بوده است. ** مادر شهید آتش نشان؛ پسرم درس ایثار را از پدرش آموخت مادر این آتش نشان شهید گفت: چند سال قبل که به همراه پسرم در راهپیمایی 22 بهمن شرکت ...
تا شهادتش هر روز روزه بود
...> ** خانه شان به جای دیوار دور تا دور با نرده هایی بلند محصور شده بود. هر وقت مردها نبودند همه درها را قفل می کردند ولی هیچ امنیتی نبود. آنهایی که از حاج حمید زخم خورده بودند آنقدر ورزیده بودند که راحت می توانستند نرده ها را بالا بیایند و وارد خانه شوند. مخوصا با مسئولیت سنگینی که حاج حمید توی سپاه اهواز داشت خیلی زود توسط ضدانقلاب شناسایی شد. یکی از شب هایی که حاج حمید نبود دو نفر از ...
محاکمه پدرزنی که دامادش را به قتل رساند
درگیری خونین بین پدرزن و داماد شامگاه 28اسفندماه سال 91در منطقه اکبرآباد شهریار اتفاق افتاد. 8 ماه بعد از ازدواج زوج جوانی، تازه عروس به دلیل اعتیاد شوهرش قهر کرد و به خانه پدرش رفت. این زن و شوهر دختر دایی و پسر عمه بودند و بعد از شروع اختلافات شان مرد جوان تلاش کرد تا با کمک فامیل همسرش را به خانه برگرداند اما تلاش هایش بی نتیجه بود تا اینکه او تصمیم گرفت خودش دنبال همسرش برود. وقتی مرد جوان ...
قتل داماد با آخرین گلوله پدرزن
خوردند و همسرش قهر کرد و به خانه پدرش رفت . روز حادثه، یزدان به خانه من آمد و قرار شد همراه یکی دیگر از افراد فامیل به خانه پدرزنش برویم تا همسرش را برگردانیم. وقتی وارد آنجا شدیم، درگیری پیش آمد و متهم با شلیک چند گلوله از اسلحه کلت، یزدان را کشت و خودش فرار کرد. سرانجام پس از یک سال جست و جو، متهم که به یکی از شهرهای کرمانشاه گریخته بود، دستگیر شد و در بازجویی به قتل اعتراف کرد و ...
روایت دختری که به حاج حمید بله گفت / مهریه ام 24 درهم بود
برادرم روی پا بند نبودند. انگار که تمام آمال و آرزوهای چند ساله شان تحقق پیدا کرده بود. دیگر خیلی نمی دیدیم شان. هر روز سرشان یک جا گرم بود تا اینکه حاج حمید وارد کمیته شد. پذیرفتن مسئولیت کلانتری نزدیک خانه ما هم باعث می شد که بیشتر ببینمش. هرچند وقت یک بار هم با کلی پوستر و عکس پیدایش می شد. آ ن موقع من دانش آموز مقطع راهنمایی بودم و شرایط هیجان آور و پر التهاب اوایل انقلاب مرا هم سر ذوق آورده ...
عاشورایی که کربلایی اش کرد، آن هم از سوریه
مانده تا من از سر کار برگردم و بیاید دنبالم تا آدرس خانه ما را پیدا کند.خلاصه قضیه را با مادرش در میان گذاشته بود و بعد با خانواده آمدند خواستگاری. کجا احساس کردید که علی آقا همان مردی است که می تواند شما را خوشبخت کند؟ دو جلسه با هم صحبت کردیم.از همان جلسه اول مهرش به دلم نشست. بعد هم که رفتیم برای صحبت کردن، با حرف هایی که زد حس کردم خلوصی در کلامش است که صداقتش را نشان می دهد ...
گفتگو با دختری 17ساله که هرخلافی در زندگی کرده
گویم تجاوز معنا و مفهوم مشخصی دارد و او با قاطعیت می گوید: من نمی خواستم اون اتفاق بیفته خیلی هم جیغ زدم... . بعد از مدتی سکوت می گوید: برای اولین بار سه شب خانه نرفتم، خانه دوستم ماندم و همه چیز عوض شد... . مریم می گوید بعد از مردن پدرم وضع مالی مان خوب نبود، پدرم که مرد، خانواده اش به کلی رهایمان کردند و مادرم ماند و کلی قرض و بدهی و بچه ها. مادرم 14 سال آرایشگری کرد، ولی بعدش ...
آخرین وداع در سردترین شب زمستان+تصاویر
مادر شهید آتش نشان رضا نظری را می بینم. چشم هایش از اشک سرخ شده است، اما بی قراری نمی کند. گریه می کند ولی آرام. هرچقدر داغ جوان سخت است اما انگار صبر او بیشتر است. می گوید: پسرم عاشق دفاع از حرم و مدافعان حرم حضرت زینب بود. حالا شک ندارم پیش آنها است . حالا او شده سنگ صبور مادران شهدا.مادری داغ دار که زیر بار این غم مثل کوه ایستاده است. بلند شده است و میرود به مادران شهدا تسلیت می گوید. عجیب است که بی تاب نیست. پدرش می گفت: روز اول خبر آمد که مجروح شده است و در بیمارستان بستری است. اما بعدا گفتند که مفقود شده است. تا خبرش بیاید که شهید شده است همه امید داشتیم که زنده باشد. روزهای سختی است، اما خوشحالیم که به آرزویش رسید . ...
با کودکان عشق آرایش چطور برخورد کنیم؟
الگوبرداری و همانندسازی بعضی پسربچه ها با مادر و یا خواهرانشان گفت: در صورتی که والدین مشاهده کنند، پسرشان رفتارهایی مغایر با جنسیتش از او سر می زند، مثلا تمایل به آرایش کردن دارد، یا به بودن در جمع خانمها تمایل بیشتری دارد و یا دوست ندارد با پدرش جایی برود، این رفتارها ممکن است پیامدهای ناخوشایندی را در زندگی فردی و اجتماعی کودک به همراه داشته باشد. در این شرایط باید برای اصلاح این رفتارها با صحبت کردن، توضیح دادن تفاوت های رفتاری بین زن و مرد، این مشکل را در ذهن کودک حل کرد، اما اگر باز هم این مشکلات تداوم پیدا کرد، خانواده ها باید از خدمات افراد متخصص در این حوزه بهره ببرند. ...
اقتصاددان جنگاور(حدیث دشت عشق)
تو که مادر شهید شده ای، تو هم روزی خواهد شد که همراه خانواده های شهدا به کربلا بروی و به حسین(ع) بگویی که من هم فرزندی داشتم و آن را در راه تو که همان راه حق خداوند است دادم. برادرانم! من از شما تقاضا دارم که در نمازهای جماعت شرکت کنید و با مادر همان گونه که مهربان بوده اید مهربانتر باشید.
خاطرات آتش نشان هایی که در حادثه پلاسکو رفیق های شان را از دست دادند
اعزام شدند و هر دو دیگر برنگشتند. حامد هوایی به همراه برادر دوقلویش در ایستگاه کار می کرد. او به تازگی استخدام شده بود. در واقع 5 یا 6ماه بود که کارش را آغاز کرده بود، ولی آشنایی زیادی با این کار داشت. همه چیز را بلد بود. آن روز هم به عنوان نیروی اصلی به محل حادثه اعزام شد، ولی دیگر برنگشت. حامد هم 30 سال داشت و هنوز ازدواج نکرده بود. در حضور خانواده از کار صحبت نمی کنیم میثم ...
روایت های دلخراش از تجاوز سربازان ارتش به زنان/عکس
پزشکان بدون مرز است و می گوید: می خواهم تمام رنج های گذشته را دور بریزم. فارزا، 17 ساله، حین صحبت در مورد تجاوز توسط ارتش میانمار احساساتی می شود فارزا 17 سال دارد و اهل روستای شیخالیِ میانمار است. او می گوید تا پیش از هجوم ارتش به روستایشان زندگی آرامش بخشی در میانمار داشته است. او می گوید که گروهی از سربازان در 16 ژانویه به خانه ها هجوم برده و او و اعضای خانواده اش را به ...
سردار سرلشکر پاسدار شهید غلامحسین افشردی (حسن باقری) به روایت مادر
شما استراحت کنم، و در همان حال رزمندگان ما شهید شوند؟ من دیگر هیچ نگفتم. خدا روحش را شاد کند؛ یک جوان بسیجی ای بود که بعدها شهید شد، ایشان از مقام شهید ما باخبر بود. بعدها مشخص شد این جوان بسیجی هر شب دو سه نفر را بسیج می کرده که تا صبح در محل گشت بزنند، مبادا به پسرم گزندی برسد. یک بار هم اتفاقی افتاد که مرا به شک انداخت. یادم است ما در خانه نزدیک میدان خراسان بنایی داشتیم، در بخشی از در خانه ...
فرزند طلاق، تنهاتر از یتیم!
فرزندم صدا می زند. با چشمانی اشکبار و قلبی شکسته، نگاهی به من، که معلمش بودم انداخت و گفت: حاج آقا؟ یعنی الان من هم یتیم هستم؟! حاج آقا؟ میشه درباره یتیم برام صحبت کنید؟ به یاد سفارشات امیرالمؤمنین (ع) افتادم که می فرمایند: الله الله فی الایتام . یتیم، به کودکانی گفته می شود که پدرشان را در دوران کودکی از دست داده باشند. (فوت کرده باشد)، ولی فرزندان طلاق که از داشتن پدر یا مادر یا هر دوی آنها ...
روایت تلخ همسر از نگهبانان جان باخته پلاسکو
پزشکی قانونی رفته بودم به من گفتند عمویم به خاطر خفگی فوت شده، نه به خاطر سوختگی. فقط سر و صورتش کمی سوخته بود و من در همان نگاه اول توانستم چهره اش را شناسایی کنم. فقط نوک انگشت هایش سوخته بود و پوست دست هایش تاول زده بود. حتی لباس های تنش هم سالم مانده بود. آمدم خانه و تا چند روز به خانواده اش نگفتم که آقا حیدر فوت شده. آقا مهدی درباره هزینه های کفن و دفن حیدر می گوید: شهرداری ...
توران میرهادی؛ مادر ادبیات کودک
، از نویسنده و شاعر گرفته تا تصویرگر و کارگردان، ظاهرا او از همه گمنام تر بود. چهره کمتر شناخته شده ای که سال های سال دور از هیاهوی رسانه ها در پشت صحنه کار می کرد و سنگ بنای فعالیت خیلی از افراد جلوی صحنه را می گذاشت. سختی ها به من یاد دادند همه چیز را غنیمت بشمارم و تا زمانی که نفس می کشم، بکوشم خدمت کنم. مادر دلسوز ادبیات کودکان تا زمانی که مریضی او را از پا نینداخته بود، به قولش ...
استقبال هنرمندان از نمایش عروسکی خوشبختی های کوچک سوسک شدن
نمایش حضور داشتند. نمایش خوشبختی های کوچک سوسک شدن برداشتی آزاد از داستان بلند مسخ اثر کافکا و ترجمه صادق هدایت است. نمایش مذکور پیش از این در جشنواره تئاتر عروسکی تهران مبارک به صحنه رفت و سپس نیز در تالار سایه تهران اجرا شد. صحنه اول نمایش با حضور پدر، مادر و دختر خانواده و سپس پسر خانواده که تصمیم دارد به محل کار برود، شروع شد. پسر خانواده یک همزاد دارد که به جایش صحبت می ...
سوءظن تیشه ای بر ریشه خانواده ها
شکست و به قتل هموطن خود اعتراف کرد. متهم به قتل درباره انگیزه اش از این جنایت گفت: آن شب من مهمان دوستم مقتول بودم. او حرف هایی زد که تصور کردم او و همسرم با هم ارتباط پنهانی دارند. این موضوع آزارم می داد وآرامش مرا گرفت. فقط به انتقام فکر می کردم. او بعد از این صحبت ها به سمت اتاقک نگهبانی رفت و خوابید. آن شب حالم خیلی بد بود. باورم نمی شد او و همسرم به من خیانت کرده اند. وی افزود ...
گفت وگو با مهوش افشارپناه درباره بازی در نقش زنان جنوبی
می گویند هر روز بعد از آمدن از مدرسه این سریال را می دیدند و بعد از 30 سال من را می شناسند و این برایم مایه مباهات و غرور است که با این کار خوب برای مردم شناخته می شوم. در سریال این خانه دور است هم توانستید نقش متفاوتی را تجربه کنید... بله، این سریال را مرحوم مسعود رسام و بیژن بیرنگ کارگردانی کرده بودند و یک کار ارزشمند داستانی بود که به جایگاه سالمندان در جامعه و اجتماع پرداخته می شد و برایم حضور در این سریال ارزشمند بود. در آن دوران تلاش می کردم خودم را در قالب نقش های مشابه و تکراری کلیشه نکنم و به همین دلیل گزینه کار بودم. ...
نمایش فصل بهارنارنج ؛ هنرنمایی بازیگر تا کارگردان روشندل
به گزارش خبرنگار تئاتر و سینمای خبرگزاری فارس ، نمایش فصل بهار نارنج به نویسندگی محمود ناظری و کارگردانی غلامرضا عربی شب گذشته (یازدهم بهمن ماه) در آخرین شب اجراهای جشنواره تئاتر فجر در سالن استاد انتظامی خانه هنرمندان اجرا شد. بازیگران روشندل این نمایش ندا سلیمانی در نقش گلی، علی بلبلی در نقش حمید، مریم دیهیم بخت در نقش مادر، حجت الله سنگانه در نقش پدر، بابک محمد زاده در نقش جمشید ...
مادری با 2 فرزند مهربان در اندیشه فروش کلیه خود/کلامی درد آور از مادر: حاضرم بمیرم اما گرسنگی فرزندانم ...
شبها دیر وقت باز میگردم! این مادر رنجور با ناراحتی و تاسف، گفت: نمی دانم دیگر چکار کنم، از کسی در خواست و تقاضای پول ندارم، من فقط میخواهم کاری آبرومندانه داشته باشم تا بتوانم شکم فرزندانم که هر شب گرسنه میخوابند را سیر نگهدارم. به همه جا مراجعه کرده ام ولی تاکنون هیچ جایی برای کارکردن پیدا نکرده ام. گفتنی است، در حال حاضر این مادر و دو فرزندش در یک منزل استیجاری زندگی می کنند ...
شهید شد تا جان همرزم افغانش را نجات دهد
. محمدمهدی چون سن بیشتری نسبت به آرمین دارد سعی می کند ناراحتی اش را بروز ندهد ولی آرمین خیلی وقت ها عکس پدرش را بغل کرده و خودش را خالی می کند. یا لباس پدرش را می پوشد و اسلحه و بیسیم اسباب بازی دستش می گیرد و بازی می کند. الان شش ماه است که این بچه ها پدرشان را ندیده اند. به نظر شما با این همه عاطفه عمیقی که بین شهید و خانواده اش بود، چطور توانست برود؟ اجباری که در رفتنش نبود؟ خیر، هیچ ...
واکاوی جنایتی که در استان اتفاق افتاد / پشت پرده جنایتی دیگر
های ماشین حکایت از وقوع تصادف داشت، اما آخر آن مرد و آن خودرو، نیمه های شب در آن نقطه پرت و دور افتاده چه کار مهمی داشتند؟ منتظر اعلام جزئیات و اطلاعات دقیق بودم، 15 ساعت از دریافت خبر گذشت، پس از اعلام نظر پزشکی قانونی، وقوع قتل محرز شد و تصادف صرفاً پوششی برای پنهان کردن آن بود. تحقیقات برای یافتن قاتل یا قاتلان احتمالی آغاز شد، نقطه شروع خانواده مقتول بود که گفتند بعد از ازدواج دومش ...
رنج هایی که دختران خانواده های معتاد تجربه می کنند
پدر من سال ها بود که مواد مخدر مصرف می کرد اما این چند سال اخیر مصرف او بیشتر شده بود. مادرم هم دیگر نتوانست طاقت بیاورد و 2 سال پیش از او جدا شد چون این اواخر تمام فکر و ذکر پدرم شده بود مواد و به هیچ کس و هیچ چیز جز مواد اهمیت نمی داد و کلاً ما را فراموش کرده بود. برای همین مادرم مجبور بود کار کند تا خرج ما را بدهد. چند بار هم پدرم به زندان افتاد و دیگر در محله برایمان آبرو نمانده بود. دفعه آخری که به زندان افتاد، مادرم از او جدا شد. ...
کسی اشک این مادر شهید را ندیده است +تصاویر
شهید مفقودالاثر دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران است. پای صحبت های این مادر صبور و ایثارگرمی نشینیم تا خاطراتی از فرزندش و چگونگی تحمل سال ها فراق و حرف هایی که با خانوادهای شهدای آتشنشان دارد را روایت کند. می گوید: معصومه مؤمن،مادر شهید محمدرضا سماوات نخستین سرباز شهید مفقودالاثر دوران دفاع مقدس هستم. محمدرضا نخستین فرزند من بود که در مهرماه 1338 متولد شد. او پنج سال پس از ...
واکنش بازیگر مسلمان هالیوود به فرمان ترامپ
گذاشتیم و با عشق ادامه دادیم و مسئله مسلمان شدن من هرگز تأثیری در روابط ما نگذاشت. وی در مورد آزار و اذیت مردم نسبت به مسلمانان به خاطر دین خود صحبت کرد و گفت: داشتن دین متفاوت آنقدر مهم نیست که باعث تفرقه بین مردم شود. وی بعد از دیدار از یک مسجد، مسلمان شد و در مورد تجربه خود چنین گفت: به مسجد که رفتم دعا می خواندم، قدرت دعا را درونم حس می کردم و به گریه افتاده بودم. یک هفته بعد یک روز صبح، وقتی از خواب بیدار شدم، به خودم گفتم باید به مسجد بروم؛ خیلی سریع و ساده این اتفاق افتاد و من به اسلام ایمان آوردم. ...
خاطرات روزهای مبارزه با رژیم ستمشاهی/از بوی خوش نفت تا روزهای نوید بخش انقلاب....
. این مجله و سایر مجله هایی که داستان های کوتاهم در آنها چاپ شده بود به علت اینکه اهتمامی در نگهداری شان نداشته و یا به این و آن داده بودم را نداشتم تا اینکه سال های بعد مجله یادشده را به صورت مجلد و جلدشده در خانه دوستمان سیروس رومی مشاهده کردم که با هم مروری بر آنها داشتیم؛ داستان هایی چون همین در التهاب وقایع خیابانی، نسخه، غم های کوچک، بوی خوش نفت، مبصر بدش صفر و... و یکی دو داستان دیگر که مجله ...