سایر منابع:
سایر خبرها
کپسول ها خالی بود، آتش نشانان ایثار کر ده بودند
، پیراهن ها و پلیورهای رنگ و وارنگ مردانه همراه با خاک و خاکستر خیس خورده به چنگک های بیل مکانیکی آویزان شده و تلوتلوخوران راهی کامیون ها می شود. یک نفر بالای اتاقک راننده بیل مکانیکی ها نشسته و یکی دیگر کنار پنجره اتاقک. دوتایی با هم با اشاره دست یا بیسیم به راننده فرمان می دهند که کدام تکه را آوار برداری کند. آتش نشان جوانی که تازه از کوه آوار پایین آمده و خسته روی زمین می نشیند، می ...
بهترین کافه کتاب های تهران
، وارد پاک اندیشه بشوید، ساختمان فرهنگسرا را می بینید. برای رفتن به این کافه کتاب باید به طبقه بالای این فرهنگسرا مراجعه کنید. به گفته مدیر این کافه، این جا همه 365 روز سال از هشت صبح تا 10 شب باز است و می توانید بهترین استفاه از فضای آن داشته باشید؛ انگار کتاب خواندن در این کافه تعطیلی نمی شناسد. نکته جلب توجه دیگر درباره این کافه کتاب این است که می توانید کتاب ها را به امانت گرفته و ...
جزئیات سقوط مرگبار چراغ اتاق عمل در زاهدان
بیمارستان از دنیا رفت. او اضافه می کند: پدرم از اول دی ماه که این اتفاق افتاد تا 25 دی ماه که از دنیا رفت خیلی اذیت شد. چند روز آخر که سطح هوشیاری اش خیلی پایین آمده بود. تقریبا 12 روز در کما بود. این پسر جوان حرف های دیگری هم درباره این حادثه دارد: ما می خواهیم از کلینیک و شرکت واردکننده این تجهیزات شکایت کنیم اما چیزی که مهم است تکرارنشدن حوادثی از این دست است. تا جایی که ما ...
ماجرای تقلای گروهک رجوی برای نفوذ در کمیته استقبال از امام(ره)
برنامه خبردار شدیم ، در تلفن خانه مدرسه رفاه ، آقای مطهری و کروبی و انواری و معادیخواه و بنده جمع شدیم . همه عصبانی بودیم که اگر فردا اینها بهشت زهرا بیایند و تریبون دست اینها بیفتد چه می شود؟ آقای کروبی تلفن زد به احمدآقا در پاریس و با احمدآقا با عصبانیت صحبت کرد و نسبت به این کار اعتراض کرد و تلفن را با عصبانیت پرت کرد و قهر کرد. سپس آقای معادیخواه گوشی تلفن را برداشت و با حاج احمدآقا صحبت کرد ...
بنیاد در آینه مطبوعات
یعنی همسرم، تقدیم انقلاب کرد؛ البته شهیدغلامی نیز همان روز شهید شد. طبق وصیت همسرم، بعداز انجام مراسم اولیه، پیکر او را به مشهد منتقل کردیم. مردم که موضوع را فهمیده بودند، گفتند باید پیکر را تا حرم روی دست تشییع کنیم. این کار تا اذان مغرب طول کشید. دیدم پدرشوهرم با بقچه ای به خانه آیت ا... شیرازی رفت و بعد برگشت. سوال کردم که قضیه چیست؟ گفت: زمانی که به مشهد رسیدیم، خانمی نقاب زده به ...
ناگفته هایی درباره حسن حبیبی به روایت همسرش
من داد و من هم صحبت هایم را کردم و بعد دوباره وقت جواب داد و یک دفعه دیدیم چهار ساعت گذشته و نتیجه ای حاصل نشده و دکتر گفت من جلسه دارم و فردا همین ساعت بیایید و بعد هم بلند شد رفت، ما ماندیم چه کنیم. جلسه بعد باز همین طور گذشت و ادامه به جلسه دیگر موکول شد و روز سوم شد و دیدیم آقای دکتر رها نمی کند. وقتی آقای دکتر گفت من جلسه دارم می روم فردا دوباره بیایید، من با آن آقای وزیر نشستیم گفتم این طور ...
سرنوشت همراهان امام در پرواز معروف "ایرفرانس"+ عکس
خمینی در فرانسه ، آیت الله اشراقی به فرانسه سفر می کند و سپس برای انجام ماموریتی از سوی امام به قم باز گشته و بار دیگر در پاییز سال 57 به فرانسه باز می گردد و بنا به سفارش رهبر انقلاب به عنوان امین و سرپرست خانواده امام در نوفل لوشاتو می ماند و دو روز پس از پرواز انقلاب ، به همراه خانواده امام به ایران باز می گردد. آیت الله اشراقی یکبار در بهمن ماه سال 1358، براثر حمله قلبی بستری شده بود ...
اس ام اس دهه فاطمیه به مناسبت شهادت حضرت فاطمه
حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد در جهان تا زنده ام گویم ثنای فاطمه دست حاجت می برم سوی خدای فاطمه گر برای درد بی درمان مداوا طالبی رایگان درمان کند دارالشفای فاطمه ما زنده به لطف و رحمت زهرائیم مامور برای خدمت زهرائیم روزی که تمام خلق حیران هستند ما منتظر شفاعت زهرائیم آنان که بر این خانه هجوم آوردند ...
تشییع آتش نشانان؛ قیام سپاس
تشییع پیکر شهدای آتش نشان حضور یافته اند. صدای قرآن همه جا پیچیده است. مردم به احترام سکوت کرده اند. عده ای پرچم به دست در حال نزدیک شدن هستند. گویا همان بچه های هیات پیروزی هستند که در هفته گذشته ساعت 3 نصفه شب به سمت پلاسکو رفته بودند و همراه با آتش نشانان برای برادرانشان که آتش را به جان خریده اند عزاداری کرده بودند. این بار هم برای عزاداری با خانواده های آن ها آمده بودند. پرچم شان را که نقشی ...
گلایه های بازماندگان آتش سوزی ساختمان خیابان جمهوری
به گزارش 9 صبح ، حادثه آنقدر بهت آور بود که خیلی ها باورشان هم نمی شد پلاسکو با آن همه عظمت و قدمت درعرض چند دقیقه بر سر ده ها نفر از آتش نشان ها و شهروندان فرو بریزد؛ خبرش خیلی زود در فضای مجازی پیچید. سایت های خبری دقیقه به دقیقه از اتفاقات پلاسکو خبر مخابره کردند، آنهایی که باورشان نمی شد خودشان به پلاسکو رفتند تا از نزدیک شاهد این ویرانی باشند تا بلکه بتوانند کاری برای آن کسانی کنند که زیر آوار مانده بودند و البته خیلی های دیگر هم از طریق سایت های خبری و ش ...
امیرحسین رستمی: دوست ندارم پسرم بازیگر شود
در دنیا نباشد، بلکه دیگر در حلقه دوستی ام نباشد و آن کادو، مرا به یاد روزهای خوب بیندازد. جالب است برایتان بگویم زمانی که بچه بودم دوست نداشتم عکس بگیرم، چون احساس می کردم برایم بدشانسی می آورد. به همین دلیل در عکس های دوران کودکی یا زیر مبل هستم یا فقط دست یا پایم مشخص است. پس با این حساب خاطره ای از بهترین هدیه ای که گرفته اید، ندارید؟ اتفاقا بهترین هدیه زندگی ام را از پسرم ...
محاکمه مرد سینمایی به اتهام قتل
به گزارش پایگاه خبری - تحلیلی شهر فردا ، شهروند نوشت: عقربه ها ساعت 16: 19 دی ماه سال 94 را نشان می داد که اهالی محله ای در دو راه قپان با صدای فریادهای مردی درجریان یک درگیری مرگبار قرار گرفتند. 2 مرد با یکدیگر درگیر شده بودند. یکی از آنها صاحبخانه طبقه دوم یک خانه قدیمی بود و دیگری درمغازه املاک طبقه پایین همان خانه کار می کرد. در ادامه مشخص شد که صاحب مغازه املاک با ضربه چوب بیسبال ...
از پرورش ماهی تا جام حذفی کرم ها!/ سفر به اعماق متفاوت ترین الگوی آموزشی کشور
ده پانزده نفر از بچه ها، نماز نمی خوانند و زنگ نماز را در گوشه نمازخانه، یا در حیاط می گذرانند. مدرسه البته، گزینش مذهبی دارد و هر دانش آموزی را نمی پذیرد. اما تاکیدی روی المان های ظاهری مذهب ندارند و هرکس که دلش با سراج و فضای فرهنگی اش باشد، می تواند فرزندش را به دست این الگو بسپارد. جام حذفی کرم ها کم کم دارد آغاز می شود. معلم های چهارم و پنجم بازی را تست می کنند و همزمان، شعارهای بچه ...
قتل با چوب بیسبال توسط مدیر قدیمی پروژه های سینمایی +عکس
به گزارش رکنا، عصر پانزدهم دی ماه 94 به کلانتری هفت چنار خبر رسید درگیری دو همسایه در دوراهی قپان به خون کشیده شده و مرد 32ساله ای به نام مهدی زخمی و به بیمارستان منتقل شده است. به محل درگیری رفت و با حسین 49 ساله روبه رو شد. وی به پلیس گفت: همیشه با همسایه مان و پسرهایش اعتراض می کردم که زباله ها را به خیابان نریزند اما گوششان بدهکار نبود. تا اینکه آخرین بار با پسر همسایه درگیر شدم و با چوب ...
جدال ایرانیان با مرگ در زندان های مخوف استالین/ امیدی به وزارت خارجه نداریم/ بعد از چند ماه از دستگیری ...
شوروی سابق است. وی می گوید: من حدود 20 سال است در این منطقه رفت و آمد دارم و به سیستم آنجا آشنا هستم که یک سیستم واقعاً وحشتناک است. یکی از افرادی که با من در سلول بود، ایدز داشت و دو نفر هم هپاتیت C داشتند و حتی علنی می گفتند و پنهان نمی کردند. فقط یک لیوان بود که با آن آب می خوردیم؛ روزی یک وعده آب نارنجی رنگ. هر سه روز یک بار هم یک استکان چای می خوردم. به گفته ...
نگاهی به سینمای ایران پس از انقلاب اسلامی
، نقش موًثری در این تحول ایفا نمودند . همچنین برقراری منظم سالانه دست کم یک جشنواره بین المللی فیلم که در بهمن ماه هر سال به نام جشنواره بین المللی فیلم فجر در کشور برگزار می گردد نیز در ایجاد علاقه به سینما در قشر جوان کشور از یکسو و توسعه این هنر نقش مهمی ایفا نموده است. خانه سینما بزرگترین نهاد صنفی تولید عوامل فیلم سینمایی در ایران است. این نهاد شامل بیش از بیست صنف قانونی است ...
وقتی در بام نفتی ایران کسی به فکر زندگی سخت زنان دستفروش نیست
آشکار و پنهان بوده که روز به روز زندگی آن ها را تحت تأثیر قرار می دهد. این مشکلات در جامعه زنانی که خود سرپرستی خانواده را بر عهده دارند بسیار است و انگار هیچ کس نمی خواهد چشم خود را نسبت به واقعیت نگران کننده ای که در کنار آنهاست و روز به روز در حال افزایش است باز کند. برای تهیه گزارش به بازار می رویم و مستقیم به طرف کوچه ای که در آن داروخانه شبانه روزی واقع شده می رویم ...
پسری در برج همراه پسر زن جادوگر به بازار کتاب آمدند
را می خورند و آن ها را واژگون می کنند. ادی این پسر نوجوان با وحشت و ترس در آپارتمانی که هر لحظه بیم فرو پاشیدنش وجود دارد، تک و تنها با مادری که حاضر به ترک خانه نیست، سر می کند. در بخشی از این کتاب می خوانیم: همه چیز از آن باران شروع شد. مامان مایکل هر روز صبح به من می گفت: امروز چکمه هات رو فراموشی نکنی. ادی. بارانی ات رو هم همین طور. مایکل و خانواده اش در واحد کناری ما زندگی ...
واکنش خیلی تند امام به پُررویی نماینده کارتر /وحشت و دلهره در پرواز انقلاب
.... ما که نمی دانستیم چه اتفاقی افتاده است در آن لحظه وحشت کردیم اما هواپیما صد متر جلوتر ایستاد و معلوم شد که به خلبان گفته اند جلوتر بایستد. زمان خروج مسافران هم، اول حاج احمد آقا پایین آمد و داخل سالن رفت و به همراه آقایان پسندیده، مطهری و صباغیان به داخل هواپیما برگشتند و امام(ره) را پایین آوردند و امام(ره) هم به سمت بهشت زهرا(س) رفتند و آن سخنرانی معروف را انجام دادند. *خبرآنلاین ...
پدرم در کنار ستارخان و باقرخان مبارز بود/ پیشنهاد مربیگری در آمریکا را بخاطر ایران رد کردم
مکانیک شدم! دست به آچارم خوب بود و گاهی اوقات کارهای مکانیکی ماشینم را خودم انجام می دادم.به پیشنهاد یکی از دوستانم به کلاس آموزش مکانیکی رفتم و همان مرتبه اول در آزمون عملی از 100 نمره 99 گرفتم. ابتدا با جبارزادگان که مربی والیبال بود شریک شدم اما او مدتی بعد رفت اما من تا 22 سال در آمریکا مکانیکی کردم و در نهایت آن را 17 سال پیش کنار گذاشتم. حتی پمپ بنزینی نیز در آمریکا داشتم که آن را به یک ...
وصیت کرد کاری کنید که همگی در قیامت با هم باشیم
این گروه رو تشکیل و سازماندهی کنم. آنقدر آمد و رفت تا بالاخره سال 91 بازنشسته شد. همیشه آرزویش بود که یک مرکز فرهنگی و حسینیه برای استفاده اهالی روستای پدری اش مخصوصا خانم ها بسازد. روی همین حساب سر تقسیم ارث پدری شان سهم الارث همه برادرها و خواهرهایش را خرید. تصمیم داشت به جای خانه پدری اش مرکز فرهنگی و حسینیه بسازد. حالا بازنشسته شدن این فرصت را به او می داد تا به آرزویش جامه عمل ...
رئیس جمهور توجیه کننده برخی فسادها شده است
نخواستند که چنین کاری را انجام دهند. به نظر بنده از سیاست های تعدیل اقتصادی که رفتاری منطبق با انگاره های سرمایه داری بود و 27 سال پیش در کشور پیاده شد تا به امروز، عوامل فسادزا و علل فساد یکسان و به هم پیوسته هستند و نوع و ساختار اقتصاد کشور هم در این 27 سال به سمتی رفته که طبقه خاصی در آن به وجود آمده که نه تولیدگر هستند و نه نظارت پذیر. این افراد طی این سالها ثروت زیادی اندوختند ...
حاجت گرفتن از شهید برای اعزام به سوریه/ حساسیت به بیت المال و نماز اول وقت
فعالیت ها تا دوره جوانی اش ادامه داشت تا اینکه عضو فعال بسیج شد. بعد از شهادتش فهمیدم که در چند پایگاه بسیج دیگر هم فعال بوده است. پدر شهید عنوان کرد: من به خاطر کارم، فرصت اینکه بخواهم خیلی با فرزندانم ارتباط صمیمی برقرار کنم را نداشتم. به طوری که از ساعت شش صبح می رفتم و هشت و نه شب برمی گشتم. به همین خاطر مسائل تربیتی و زندگی بچه ها با مادرشان بود و خیلی به ایشان سخت گذشت. همسرم به ...
سه راوی و خاطراتی از انقلاب، دفاع مقدس و سوریه/اتفاق های اسارت
هم سن و سال من به خانه ها می رفتند و ملحفه می گرفتند تا برای مجروحان ببرند. یک مرکز شهربانی نزدیک منزل ما بود که مردم حمله کرده بودند تا آن را بگیرند. روز بعد وقتی بیرون رفتیم دیدیم که کنار این مرکز، خون های بسیاری ریخته شده و بسیاری از شهدا دست خود را در خون شان زده و به دیوار ها مالیده بودند. جوی آبی که در کنار این مرکز بود و از آن به عنوان سنگر برای مبارزان استفاده می شد، تماما خون ...
جدایی مان سخت بود
، اگر جانباز شده باشد، اگر نتواند مثل سابق به فعالیتش ادامه بدهد، چی؟ و آن شب را با همین افکار گذراندم. یادم هست بچه ها چون اهل جنوب بودند، برف زیاد ندیده بودند و خیلی دوست داشتند ببینند. معصومه برادرش تهران بود و رفت و آمد داشت. ولی مریم تهران نیامده بود. می گفت من تا حالا برف را از نزدیک ندیده ام. برف را می گرفت دستش و برایش خیلی جالب بود. روز دوازدهم اسرا را یکی یکی صدا ...
اگر در فضا بمیرید، چه بر سر بدنتان خواهد آمد؟
...، همراه است. ولپ می گوید: اگر به فکر صعود به اورست باشید، باید بدانید که اگر جان خود را از دست دهید، همان جا باقی خواهید ماند . در اورست هیچ روش تجملی برای مراسم دفن و هیچ راهی برای بازگرداندن منطقی جسد به خانه برای تشییع وجود ندارد. بیش از 200 جسد در این کوه وجود دارند و بعضی از آن ها در روزهایی که پوشش برف سبک تر است، قابل دیدن هستند. هر کس به این کوه صعود می کند، باید به یاد داشته ...
چه سرنوشتی در انتظار فرزندان هاشمی رفسنجانی خواهد بود؟
اتهامات او را اقتصادی دانستند اما مقامات قضایی اتهامات او را امنیتی و قضایی اعلام کردند. در نهایت مهدی هاشمی بعد از برگزاری دادگاه های مکرر به ده سال زندان محکوم شد. در همان زمان برخی رسانه های اصولگرا گمانه زنی می کردند که آیت الله با اجرای حکم زندان فرزندش در این باره موضع خواهد گرفت و نزد مقام معظم رهبری خواهد رفت یا برخی حتی از تهدید به استعفای وی از مجمع تشخیص مصلحت حرف زدند اما حکم ...
قتل همسایه با چوب بیسبال
به خاطر تعدیل نیرو از کار اخراج شدم. سه سال پیش، طبقه پایین خانه پدری سامان را خریدم و همان جا شروع به کار کردم. من وسواسی هستم اما سامان همیشه زباله های خود را جلوی مغازه ام می ریخت. چندبار اعتراض کردم اما فایده ای نداشت. تا این که روز حادثه، سامان و دوستش از پنجره اتاق، چند تکه زباله به بیرون پرت کردند. به سامان اعتراض کردم که شروع به فحاشی کرد. با هم درگیر شدیم و من با سیلی به صورتش ...
روزنامه های دوشنبه
تصویر قصه های پلاسکو. پلاسکو فرو ریخت با همه خاطراتش. ساختمان 17 طبقه در مقابل دیدگان حیرت زده، به یکباره تسلیم آتش شد. زانو زد و همه را عزادار کرد. پلاسکو شد جزئی از تاریخ. فاجعه پلاسکو زمانی به اوج رسید که با گذشت چند شبانه روز هیچ سرنخی از سرنوشت آتش نشانان و چند شهروند گرفتار در زیر آوار به دست نیامد. نیروهای امدادی و عملیاتی بدون هیچ وقفه ای، شب و روز تلاش کردند ولی ...
برای مرگ آماده ام
دو روز زندگی پنهانی در خانه پیرمرد تنها، به جنایت ختم شد. این پیرمرد وقتی در آشپزخانه آپارتمانش با مرد غریبه ای روبه رو شد، با ضربات چاقو کشته شد. قاتل که بی خانمان بود، پس از اخراج از پانسیون، به خانه این پیرمرد رفته بود و بدون اطلاع صاحبخانه، در آن جا زندگی می کرد. اول اردیبهشت سال گذشته بود که امیرحسین 34 ساله درحالی که با دست و لباس های خونین از آپارتمانی در خیابان ولی عصر فرار می ...