سایر منابع:
سایر خبرها
کسی که داد امام را درآورد به عنوان مورخ انقلاب، علیه آقای هاشمی صحبت می کند
. بعضا ممکن بود حامل پیامی هم باشم یا اینکه بخواهم کسب دستوری کنم. یعنی به عنوان یک رابط عمل می کردم و خدمت امام بودم. یک وقت هایی به خاطر انجمن اسلامی یا به خاطر اخوی خدمت امام می رفتم. سال 1348 برای ادامه تحصیل و کارهای مبارزاتی به آمریکا رفتم. اولین نامه ای که به امام نوشتم، شرایط زندگی در یک کشوری مثل آمریکا به عنوان یک کشور غیراسلامی را توضیح دادم. زندگی در آنجا برای من به عنوان یک ...
نحوه برخورد تکاور صابرین با نوعروس+عکس
....ک.ک) است که با فریب انسان ها و دزدیدن بچه های کوچک و خوراندن عقاید خویش به آنان مغزشان را شستشو داده، کاری می کند که دست به سلاح ببرند و برادران و خواهرانشان را بکشند. بعد از نا امنی های چند سال گذشته گروهک پژاک در غرب کشور با حضور مقتدرانه سپاه در تابستان 1390 در این منطقه، اشرار مسلح گروهک پژاک در شهریورهمان سال در منطقه سردشت و پیرانشهر سرکوب و به پاس خونهای شهدای این عملیات اسایش وامنیت ...
وقتی رضایی سرلشکرجعفری را وسط بیابان رها کرد
برمی گشت به کم تجربگی و احساساتی بودن من. چون من، بعد از طریق القدس و تک دشمن، به شدت دل نگران شهید دادن نیروهای خودمان بودم. آن قدر نگران بودم که یک بار رفتم پیش برادر محسن و از ایشان خواستم اجازه بدهد از جبهه بروم و مدتی در حوزه علمیه درس بخوانم تا کمی بُعد معنوی من قوی تر بشود. آقا محسن گفت: کجا بروی؟ حالا حالاها کار داریم. گفتم: ولی کار جبهه ما که تمام شده. فکر نمی کنم دیگر ...
استرس زن جوان را به دادگاه خانواده کشاند
اتحاد خبر: اضطراب های بیش از اندازه پگاه، پای او را به دادگاه خانواده باز کرد. استرس های وسواس گونه این زن جوان باعث شد تا شوهرش تصمیم به طلاق بگیرد. این زوج هفته گذشته درخواست جدایی خود را به دادگاه خانواده تهران ارائه دادند. مرد جوان در این رابطه گفت: دو سال است که با پگاه ازدواج کرده ام. اما در این مدت یک روز خوش هم نداشته ام. زندگی ام با استرس و اضطراب گذشته است؛ پگاه بیماری استرس دارد و مرتب ...
شهید مدافع حرمی که شب خواستگاری از پدرش 10 میلیون کادو گرفت
...> اقوام و همسایه ها تحت تاثیر قرار گرفته بود. خیلی دست و دل باز بود. به همه ما هم کمک می کرد می گفت: پدر و مادر جایگاه خاصی دارند. شما زحمت کشیدید، مرا تا بیست سالگی بزرگ کردید و به این جا رساندید. حالا وظیفه من است به شما رسیدگی کنم. هفته ای دو-سه بار به ما سر می زد با همسر و بچه هایش می آمد. به ما نگفته بود رفته سوریه پدرش سکته کرده بود، ملاحظه حال او را می کرد. اما ...
کلکسیون شکنجه ها و تجاوز جنسی به زندانیان در بحرین
آنجا نشستم تا زا اثرات این گازها و تیراندازی خشنی که صورت می گیرد در امان باشم. اما در ادامه من را نیز به همراه سایر زندانیان به بیرون منتقل کردند. به سالنی رسیدیم که به فنس خارجی منتهی می شد. من به صورت گسترده با ضربات باتوم هدف قرار گرفتم. در ادامه نیز ما را در محوطه ورزشگاه جمع کردند و حجم گسترده ای از فحش و ناسزا و کتک نصیب ما شد. در ادامه من به صورت انفرادی و با دستان بسته با نوار ...
کاری کنید که رضای خدا در آن باشد نه رضای مردم
فرزندانم به خدا سوگند من خیلی دلم می خواست که همیشه پیش شما بمانم و به مشکلات شما برسم و وظیفه من هم بوده ولی مسئله اسلام در پیش است. مسئله ولی فقیه و انقلاب و شهدا است همچنانی که حسین ابن علی به خاطر اسلام دست از تمامی فرزندان و زن و بچه ها و جوانان کشید و حتی راضی به اسیری آنها هم شد. ما که امام سوممان همان حسین است و سالار شهیدان است دیگر اتمام حجت بر همه ما تمام شده است و دیگر جای ...
8 داستان باورنکردنی از نفرین مصریان باستان که به حقیقت پیوسته است + تصاویر
توت یا دست سازه های داخل مقبره درگدشتند. یک مومیایی علت غرق شدن تایتانیک بود مومیایی بدشانس یک مومیایی واقعی نیست بلکه یک تابوت مومیایی نقاشی شده چوبی از یک زن ناشناس است. در حال حاضر این تابوت مومیایی در موزه بریتانیا در لندن قرار دارد اما شایعه ها از این قرار است که در دوران خودش بسیار مشکل ساز بوده است. ظاهرا در طی روزهای اولیه اش در موزه، کارکنان صدای ضربات بلندی را از ...
گفتگوی طنز با دکتر محمود صادقی
...، می خواستم ببینم نظر شما در مورد استفاده از طنز در شعارهای انتخاباتی چیست؟ - در مورد کارکرد طنز در شرایطی که به دلایل مختلفی تنگناها و محدودیت ها اینقدر زیاد می شود که خیلی حرف ها را به زبان جدی نمی شود زد، طنز کمک می کند که خیلی حرف های جدی که جزو مگوهاست بیان شود. طنز، کاریکاتور و ... کارکردشان این گونه است که خیلی وقت ها تاثیرش بیشتر از بیان جدی است و دیگر این که باید برخوردار ...
روایت زنی که مصدق عشق به او را پنهان نمی کرد
این گونه وضعیت روحی خود را پس از مرگ ضیاءالسلطنه بیان می کند: از روی حقیقت از این مصیبت وارده بسیار رنج می کشم چون همسر عزیزم متجاوز از 64 سال با من زندگی کرد و با همه چیزم ساخت و من هیچ وقت نمی خواستم بعد از او بروم. تقدیر این بود تا او زودتر از من برود و اکنون غیر از این که از خدا بخواهم مرا از این زندگی رقت بار خلاص کند، چاره ای ندارم. مصدق در چندین پاسخ به نامه های تسلیت دیگران نیز ...
پیشکسوت کاریکاتور : وقتی مهاجرت می کنی گویا حس بویایی ات را از دست می دهی
را جدا می کردم و به دیوار اتاقم می چسباندم. از 8 سالگی این آرشیو را دارم. آن روزها به کاریکاتور می گفتند شوخی و مثل امروز اسم و رسم نداشت. *شما 25 سال ایران نبودید. آن روزها که ایران نبودید دلتان برای نوروزهای ایران تنگ می شد؟ -هیچ هنرمندی نمی تواند از وطنش دور باشد. من وقتی از ایران رفتم که هم خودم بیکار شدم و هم زنم که آلمانی است و در یک بانک آلمانی کار می کرد. من اول زن و ...
کلکسیون شکنجه ها و تجاوز به زندانیان در بحرین
اشک آور و گلوله های ساچمه ای را به همراه بمب های پستی صوتی پرتاب کردند. من در این هنگام به یکی از سلول ها پناه بردم و در آنجا نشستم تا زا اثرات این گازها و تیراندازی خشنی که صورت می گیرد در امان باشم. اما در ادامه من را نیز به همراه سایر زندانیان به بیرون منتقل کردند. به سالنی رسیدیم که به فنس خارجی منتهی می شد. من به صورت گسترده با ضربات باتوم هدف قرار گرفتم. در ادامه نیز ما را در محوطه ورزشگاه ...
کلکسیون شکنجه ها و تجاوز جنسی به زندانیان در بحرین
نشستم تا زا اثرات این گازها و تیراندازی خشنی که صورت می گیرد در امان باشم. اما در ادامه من را نیز به همراه سایر زندانیان به بیرون منتقل کردند. به سالنی رسیدیم که به فنس خارجی منتهی می شد. من به صورت گسترده با ضربات باتوم هدف قرار گرفتم. در ادامه نیز ما را در محوطه ورزشگاه جمع کردند و حجم گسترده ای از فحش و ناسزا و کتک نصیب ما شد. در ادامه من به صورت انفرادی و با دستان بسته با نوار ...
استاد کهنمویی واقعا استاد دانشگاه است/ خوشحالم که مرا نمی شناسند
بودید که درباره مسائل اجتماعی حرف می زد و خط کش داشت! می دانستید با همان خط کش من را تنبیه کردید؟! خودش هم جا خورده بود، می گفت اگر می دانستم سال ها بعد قرار است روبروی تان بنشینم و مصاحبه کنم هیچ وقت آن خط کش را نمی زدم! ما 30 شب این کار را اجرا کردیم. اتفاقا در همین تئاتر بود که یک شب رامبد جوان آمد و اجرا را دید، حسابی هم خندید؛ به قدری که یک شب دیگر هم آمد و این بار چند نفر از دوستانش را هم با ...
به یک هوادار دروغ گفتم/ یک خرس دارم که همیشه با من است/ از شهرت بدم می آید
مدال هایم را فراموش می کنم. من بعد از این مدال دیدم که چقدر خودباوری به دخترها تزریق شده است. در مسابقات جهانی چین تایپه بچه ها فقط می رفتند که اعزام شوند ولی این دفعه همه رفتند برای این که طلا بگیرند و این خیلی فرقش است در خودشان می دیدند که می شود مدال گرفت، وقتی 68 سال دخترها می روند المپیک و نمی توانند مدال بگیرند به باخت راضی می شوند ولی من نمی خواستم این طور باشد. این بزرگترین افتخار من است ...
قهرمان تکواندو: بعد از المپیک 2 ماه به جنگل رفتم
بودم را در المپیک کسب کنم. امیدوارم با دعای خیر مردم در سال 96 و سال های بعد جبران کنم و یک روز روی سکوی اول المپیک بایستم. *در المپیک جوگیر شده بودی یا فضا سنگین بود؟ نه، میدان المپیک میدانی است که نمی شود از بیرون حرف آن را زد. باید در داخل آن باشید تا بتوانید در مورد آن صحبت کنید. من این تجربه را در 19 سالگی به دست آوردم و تجربه سختی برایم بود. یکسری چیزها سخت و دیر به دست ...
زنی که قبل از ازدواج اجباری با همسر آینده اش رابطه نامشروع داشت،او را با سم کشت
گم شده والدین خود،در وجود او رفتم، به گونه ای که اگرحتّی یک روزدیگر جملات عاطفی کامران را نمی شنیدم، آن روز برایم شب نمی شد. کامران سرانجام توانست من را فریب دهد، زیرا او با اصرارتمام توانست یک روز به دور از چشم مادرم به خانه ما آمده و با من ارتباط برقرار کرده و با وعده های دروغین و قول و قرارهایی واهی، سرم را کلاه بگذارد. رابطه پنهانی شوم من و کامران چند ماهی همچنان ادامه ...
من دختری بسیار زیبا بودم / به اجبار و به ناچار سر از خانه آن نامرد کثیف درآوردم!
مشغول شدم. هنوز مدت زیادی از جدایی ام نگذشته بود که زمزمه هایی از خواستگاران خوب و پولدار به گوشم رسید تا این که یک روز مردی به خواستگاری ام آمد که ادعا می کرد خیلی تنهاست و همسر و 6 دخترش فقط او را به خاطر مال و اموالش دوست دارند. در این میان من هم که به خاطر تفاوت سنی زیاد مایل به ازدواج با او نبودم برای مدت 40 روز به خانه عمویم رفتم تا آن خواستگار سمج دست از سرم بردارد اما در آن جا ...
دلیل مخالفت شدید زن جوان به شوهرش در مورد مجهز شدن خانه به دوربین مداربسته چه بود؟!
حسین همچنان به نصب دوربین در خانه اصرار دارد در نهایت جنجالی به پا کرد که به درخواست طلاق در دادگاه خانواده ختم شد. زن جوان وقتی در مقابل قاضی دادگاه خانواده قرار گرفت درباره زندگی اش چنین گفت: من و حسین 8 سالی می شود که با هم ازدواج کرده ایم. در این مدت مشکلی با هم نداشتیم. همیشه اعتماد برایمان مهم ترین مساله بود. چند سالی گذشت تا این که چند وقت پیش حسین به خانه آمد و دیدم چند نفر ...
مادر شهید جهانی: خودم هم دوست دارم "شهید" شوم
مسئولانی از شهرداری، بنیاد شهید و روزنامه خراسان آنجا هستند . تسنیم: شما مخالفتی با حضور فرزندتان در جبهه های جنگ با نیروهای تکفیری و دشمن نداشتید؟ مادر شهید جهانی: پسرم دو فرزند دارد؛ یک دختر 13ساله و یک پسر 8ساله به نام های فاطمه و علی؛ اوایل به خاطر بچه های کوچکش نمی خواستم که به سوریه برود و او مرا به خانه شهیدان می برد تا با مادران آنها صحبت کنم و راضی شوم چون پسرم دوست داشت که من راضی ...
اقدام بسیار زشت پدر ایرانی با دخترانش / یکی از دخترها 3 ساله و دیگری 10 ساله بود
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز ، پدری در تبریز دو دختر 3 و 10 ساله خود را به قتل رساند. پدری در تبریز دو دختر خود را به قتل رساند. این حادثه شامگاه چهارشنبه در منطقه "اخماقیه" تبریز اتفاق افتاد. این قتل شامگاه چهارشنبه اتفاق افتاده است. یکی از این دخترها 3 ساله و دیگری 10 ساله بوده است. انگیزه قاتل هنوز مشخص نشده اما این دو دختر توسط ضربات چاقو پدر خود ...
با نقشه من امیر به خانه ما آمد و در یکی از اتاقها در کمین شوهرم ماند!
که متقاعد شدم برای از سر راه برداشتن شوهرم، باید او را بکشیم. -امیر دیگر کیست؟ - جوانی است که از سالها پیش با هم آشنا هستیم و قرار بود با هم ازدواج کنیم،اما ... -خوب ادامه بده، شوهرت را چرا و چگونه کشتید؟ -همان طور که گفتم، من و امیر مدتها بود که با هم آشنا بودیم و قرار بود که با هم ازدواج کنیم، اما به خاطر شرایط نامناسب امیر و مخالفت های سرسختانه خانواده ...
اشک های مادرم پای سجاده را نتوانستم تحمل کنم و توبه کردم / وقتی به رییس باند گفتم مرا تهدید کردند و ...
سالمی داشته باشد. تصمیمش جدی بود و دیدیم باید با تهدید وی را در باند حفظ کنیم، اما انگار نتوانستیم. پژمان نیز گفت: من و امید از دوران کودکی با هم دوست بودیم، اما الان خیلی ناراحتم که به خاطر حرف های رسول او را کتک زدیم یا شیشه خانه اش را شکستیم. مادرش را می شناسم، زن مومنی است و می دانم امید بچه خوبی است، اما همه ما خام رسول شدیم و پشیمانیم. بنابر این گزارش، امید نیز همراه دیگر زورگیران بازداشت شد و بازپرس با وثیقه وی را آزاد کرد، پلیس نیز توانسته همه مالباخته ها را ردیابی کند و پرونده در مرحله صدور قرار مجرمیت قرار دارد. اخبار زیر را از دست ندهید: ...
زن 23 ساله چه کرده بود که این مرد برای ادب کردنش دو گوشش را برید! + عکس
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز به نقل از بی بی سی، یک زن 23 ساله در ولایت شمالی بلخ افغانستان توضیح داد که چگونه شوهرش پس از بستن دست و پایش، در اقدامی خشونت آمیز دو گوش او را بریده است. "زرینه" که در حال حاضر از وضعیت جسمانی ثابتی برخوردار است، گفت: من هیچ گناهی مرتکب نشده ام. نمی دانم چرا همسرم دست به چنین اقدامی زد. او با عصبانیت مرا از خواب بیدار کرد و پس از بستن دست و پایم، گوشهایم ...
جیغ زنانه در نیمه شب / 2 مرد قوی هیکل در خانه این زن چه می کرد؟+عکس
کیسه پول و طلاها هنوز در دستان مرد صاحبخانه بود، آن را جا گذاشته و گریختند. چراغ خانه های ساختمان این زن و شوهر و برخی از همسایگان شان در کوچه یکی پس از دیگری روشن شدند و دزدان با رساندن خود به کوچه سوار وانتی که همدست شان در آنجا منتظرشان بود، گریختند. دقایقی بعد 110 گزارشی از یک را دریافت کرد و جالب اینکه مردی ادعا داشت دزدان را هنگام دیده و شماره پلاک وانت سفیدرنگ شان را یادداشت ...
دختر همسایه باز هم آبرو داری کرد / او مخفیانه با دختر جوانی در ارتباط بود!
اجازه می دهند فرزندانشان در این زمینه اظهار نظری بکنند. آنها به مشاوره و هم فکری هم اعتقاد چندانی ندارند و در چنین شرایطی است که آقای همسایه و افرادی دیگری مانند پدر دامادش، فرزند خود را مجبور به ازدواجی ناخواسته می کنند و دست آخر هم ... . دختر آقای همسایه از همان نگاه اول متوجه شد شوهرش علاقه ای به او ندارد. موضوع را به مادرش اطلاع داد. همان روز پدر خانواده در جریان این ماجرا قرار گرفت ...
راز تلخ خنده های آرزو در خیابان های تهران / دختر دانشجو این راز را لو داد+عکس و گفتگو
رنگی که به سر داشتم، داخل بانک ها می رفتم و بعد از شناسایی طعمه ام خیلی زود از بانک خارج می شدم و با روسری مشکی که به سر می کردم، همراه شوهرم سوار موتور سراغ طعمه مان می رفتیم و در بهترین فرصت اقدام به سرقت کیف شان می کردیم. این زن که آرزو نام دارد، افزود: مجبور بودم برای تامین هزینه های زندگی مان همراه همسرم دست به بزنم و چون در سرقت ها تغییر چهره می دادم و سابقه ای نداشتم، فکر نمی کردم دستگیر شوم ...
سرنوشت هولناک منیژه / فردین که به زندان افتاد من وارد دنیای کثیف خیابانی شدم و ...+عکس
چه جرم هایی؟ جیب بری و یک بار هم به خاطر حمل موادمخدر. اعتیاد داری؟ داشتم، بعد از به دنیا آمدن پسرم ترک کردم. چند تا بچه داری؟ یک پسر 3 ساله. از چند سالگی شدی؟ خانه یکی از دوستانم که پدرش افیونی بود، رفته بودم و وقتی بساط اعتیادش را دیدم، کنجکاو شدم و چند بار در نبود پدر و مادر دوستم تریاک کشیدم و بعد از آن دیگر به آن اعتیاد پیدا کردم. همسرت می دانست ...
راز کثیف سیگار خریدن های موتورسوار مسافرکش
به گزارش پیک نکا ، چندی پیش مردی به دادسرا رفت و به بازپرس پرونده گفت: در مرکز تهران به بانکی رفتم. وقتی بیرون آمدم، برای اینکه عجله داشتم و می خواستم زود به محل کارم برسم جلوی یک موتورمسافرکش را گرفتم و بعد از توافق بر سر کرایه سوار شدم. در مسیر و در حال حرکت مرد موتورسوار که کلاه کاسکت به سر داشت به بهانه خریدن سیگار داخل خیابان فرعی شد و جلوی یک سوپرمارکت توقف کرد سپس داخل آن رفت. هنوز لحظاتی ...
گفت و گو با سمیه رستگار، معاون مالی و اقتصادی شهرداری رشت:شهرداری رشت در حال پوست اندازی است
دوست داشتم بدانم که چند درصد بودجه را محقق کردم و مدیر درآمد به من زنگ زد و گفت به شما تبریک می گویم شما 85 درصد بودجه را محقق کرده اید و من آخرین روزی که به خانه رفتم، در جلوی شهرداری منطقه 3 به شهروندان گل شمعدانی در گلدانهای رنگی می دادیم وقتی که داشتم این گلدانها را میدادم در ذوق این خبر بودم که 85 درصد بودجه را محقق کردم. بهترین عیدی بود برایتان؟ واقعا من در سال گذشته بهترین اتفاقی بود که برایم افتاد. کلاً عید را دوست دارید؟ همیشه دوست داشتم ولی در چند سال اخیر ذهنم درگیر کارهای نکرده شده است. این پنج روز عید دوست دارم زود بگذرد، البته اگر نخواهم به مسافرت بروم. ...