سایر منابع:
سایر خبرها
گفت وگوی با آقای گلی که حالش خوب نیست!
. بعد از آن به تیم شهرداری مشهد رفتم و سپس از سال 85 وارد فوتسال شدم. *چه شد که فوتبال را رها کرده و به فوتسال آمدی؟ زمانی که در رده جوانان شهرداری مشهد توپ می زدم، یک روز حمید بی غم که سرمربی تیم امیدهای علم و ادب بود، به من گفت بیا در تمرینات فوتسال جوانان ما شرکت کن. آن موقع آقای حسین شمس سرمربی تیم بزرگسالان بود. در ابتدا خیلی مقاومت کردم چون اصلاً فوتسال را دوست نداشتم؛ در ...
نماز اول وقت مهمتر است یا فیلمبرداری؟!
سفارش کرده اند، به من احترام زیادی می گذاشت. هیچ وقت کوچترین بی احترامی از آقا مرتضی ندیده ام؛ یعنی با همه با احترام رفتار می کرد. به من می گفت: ملیحه خانم . گاهی وقت ها هم می گفت: شما . کسانی بودند که من می گفتند: همسرت خیلی جدی به نظر می رسد اما او این طور نبود. آقا مرتضی خیلی شوخ طبع و بامحبت بود. خیلی زود با بچه ها ارتباط برقرار می کرد و با آن ها دوست می شد. با مادرم که بیمار هستند ...
گفتگو با پدر و پسر هنرمند، رضا کیانیان و پسرش
سال های دهه 50 و 60 میلادی، ملودی بر موسیقی حاکم بود و رمز اصلی ماندگاری موسیقی، همان ملودی ها بودند اما الان دیگر ملودی وجود ندارد و همه چیز تبدیل به ریتم شده است. خب ریتم ماندگاری ندارد. من دوست دارم مثلاً موسیقی یک فیلم را زمزمه کنم اما ریتم را که نمی شود زمزمه کرد. یک قصه هم درباره سیناترا بگویم: وقتی که سیناترا قطعه If You Go Away را خوانده بود، برادر بزرگ تر من در رادیو مشهد کار می ...
از آرزوی جواد رضویان برای کشتن مدیری تا عشق و ازدواجش..
...> رضویان با خنده گفت: دلخورم، حوصله کار ندارم، در ذوقم خورده است، از تلویزیون جفتک عشقی خورده ام... جواد رضویان در ادامه صحبت هایش به بیان اینکه چند بار دلش می خواسته مهران مدیری را خفه کند و یا حتی بکشد, اما وقتی که به اتاق او رفته و با وی صحبت کرده در حالی که دست در گردن یکدیگر بوده اند خندان لب و خوشحال با هم از اتاق بیرون آمده اند و او علت این امر را مهره مار داشتن مهران ...
قصه شنیدنی پیدایش گروه هیپی ها و ژیگول ها در ایران
بود اما پیران انگشت به دهان می بردند و آن را تقبیح می کردند. بچه هایی مثل من عاشق رادیو بودیم و چون نداشتیم خودمان ادای آن را درمی آوردیم ... آواز می خواندم و مثل دیوانه ها حرف می زدم. برای خودم اخبار می گفتم، گزارش می دادم و ساعت ها خودم و سایر دوستانم را سرگرم می کردم. در ادامه این قرتی بازی ها یک بار نمی دانم با چه جراتی ساعت مچی شوهرخاله ام را از فرح آباد دزدیده بودم ... یک بار من این ساعت را ...
گفتگو با - رضا کیانیان - و پسرش، پدر و پسر هنرمند
در مورد آنها این گونه صحبت می کنند که خب، بعضی از آنها را دوست دارم اما معمولاً از اکثرشان اگر هم خوشم بیاید، با آنها حال نمی کنم. چنین تفکری بین اهالی موسیقی هم وجود دارد و معمولاً ژانر را بر کیفیت مقدم می دانند. مثلاً از نظر برخی، یک کار درجه سه سنتی یا کلاسیک، بر یک کار درجه یک پاپ ارجحیت دارد! من درجه بندی نمی کنم. بیشتر در مورد ارتباط عاطفی می گویم تا عقلانی! در همه رشته ...
حجت الاسلام مرتضوی: امیرالمومنین(ع)؛ حلال مشکلات تمام انبیای الهی
حین از دور سیاهی را دیدم که نزدیک می شود و تبدیل به دو سیاهی شد. وقتی نزدیک امدند دیدم دو زن هستند که یکی جوان و دیگری مسن هستند . همه پول و طلاهای انان را گرفتم و در حال برگشت بودم که شیطان من را وسوسه کرد که به سمت زن جوان بروم. به سمت انان رفتم و به زن مسن گفتم با تو کاری ندارم ولی با ان زن جوان کار دارم. پیرزن با گریه گفت تو تمام طلا و جواهر ما راگرفتی بگذار ما برویم. این دختر فردا به ...
گزارش زنده: نود؛ مستقیم از استودیو پرس تی وی!
همه ناکامی های تراکتورسازی، صندلی های ورزشگاه هستند و بس. -گزارشگر قم به سبک سرهنگ علیفر به جای مخاطبان تلویزیون برای دابسمش سازها گزارش می کند. -شرافت امیر قلعه نویی به گفته خودش، به کارشناسی داوری بازی تراکتور با صبا بستگی پیدا کرده است! -صمد مرفاوی این هفته یک پیروزی بزرگ به دست آورده و دیگر دوست ندارد هیچ خبرنگاری را کتک بزند. -مسعود مرادی به لحاظ ...
قدردانی از پدران با زبان خاطره
برادر خانم 5 ساله و خواهر خانمهای 3 و 2 ساله را زیر بال و پر خودش گرفت و به منزل آورده بود و بزرگ کرد و پسر رو زن داد و دخترها رو شوهر داد. یادمه اون وقت که دالکی زندگی میکردیم همه بخاری نفتی و آبگرمکن نفتی داشتن،بعضی از مردم زمستون فقط شبها بخاری روشن میکردن و شاید از غروب تا پاسی از شب ،ولی بابام میگفت بخاری تو زمستون تو خونه من اصلا خاموش نشه،نمیخوام بچه هام سرما حس کنن و همیشه ...
اجیر تبهکار برای دستبرد به طلافروشی خانی آباد
تومان دیه محکوم شده بودم و می خواستم بعد از این سرقت دیه را پرداخت کنم اما اشتباه کردم و درخواست بخشش دارم. در ادامه متهم دیگر که 32ساله است و 7سابقه کیفری دارد نیز با تکرار حرف های نخستین متهم گفت: چند روز قبل از سرقت موتورسیکلت ها را سرقت کردیم و فکر می کردیم همه چیز طبق نقشه پیش می رود اما خیلی زود دستگیر شدیم. وی ادامه داد: من در پرونده دیگری به خاطر ضرب و جرح به پرداخت 90میلیون تومان ...
کیارش دخترم را به این راه کشاند - همه مردم داد می زدند نسترن به خاطر بچه ات این کار را نکن!
: نسترن به خاطر بچه ات این کار را نکن. اما لحظه ای بعد صدای مهیبی به گوشم رسید. همچنین پدر نسترن به تیم جنایی گفت: دخترم مدتی قبل با پسر جوانی به نام کیارش دوست شده بود اما او دخترم را معتاد کرده بود. مواد مخدر باعث شده بود دخترم مشکل روحی و روانی پیدا کند و چندین بار دست به خودکشی بزند که البته هربار نافرجام مانده بود حتی دختر دیگرم روز قبل از حادثه داخل کیف نسترن قرص برنج پیدا کرده بود ...
شوهرم در همان شانزده سالگی مرا مجبور به آن عمل کثیف کرد!
...! به محض اینکه شوهرم را بیهوش کردم بهنام را صدا زدم تا به خانه مان بیاید! + عکس چرا دختر 16 ساله به همه خواسته های کثیف و هوسبازی صمد تن می داد؟! عمل کثیف با زن جوان در غیاب شوهرش/ وقتی شوهرم متوجه شد، مخالفت کرد، اما توجهی نکردم! پسرم بدون اطلاع من ارتباطش را با دختر 13 ساله آغاز کرد / مقصر اصلی آن دختر بود! + تصاویر حادثه ای عجیب / امدادگر اورژانس وقتی بر بالین دختر جوان رسید ناخواسته وارد ارتباط عاطفی با او شد! ...
او همه مشخصات شخصی همسرم را می دانست!
محض اینکه شوهرم را بیهوش کردم بهنام را صدا زدم تا به خانه مان بیاید! + عکس چرا دختر 16 ساله به همه خواسته های کثیف و هوسبازی صمد تن می داد؟! عمل کثیف با زن جوان در غیاب شوهرش/ وقتی شوهرم متوجه شد، مخالفت کرد، اما توجهی نکردم! پسرم بدون اطلاع من ارتباطش را با دختر 13 ساله آغاز کرد / مقصر اصلی آن دختر بود! + تصاویر حادثه ای عجیب / امدادگر اورژانس وقتی بر بالین دختر جوان رسید ناخواسته وارد ارتباط عاطفی با او شد! ...
همه مردم شوکه شدند / مادر دختر مطلب بسیار عجیبی از جوان اعدامی درخواست کرد!
تا با مادرم صحبت کند او را به خانه دعوت کردم در حالی که مادرم در خانه نبود و من اسیر دام شیطان شدم. علاقه ات به او در چه حدی بود؟ چرا به خواستگاری اش نرفتی؟ او تنها 16 سال داشت و فکر می کردم اگر به خواستگاری اش بروم مادرش با درخواستم مخالفت کند اما اشتباه می کردم. آیا مرجان هم می دانست که تو او را دوست داری؟ نمی دانم چون ارتباط زیادی با هم نداشتیم. در ...
مجموعه اشعار آئینی ویژه ولادت امیرالمومنین علیه السلام
که پای تیغ تو باشد وسط دگر دست کسی نمی کشد این اقتدار را سربند تو همین که شود دستمال زرد ترجیح می دهند به ماندن فرار را تیغ کج تو در همه ی عمر کج نرفت یوم الحساب می کند این کارزار را ای کوه ما به دامنه ات تکیه داده ایم از دامنت تکان مده گرد و غبار را در سایه سار امن تو بودن سعادت است مردن برای عاشقت ...