سایر منابع:
سایر خبرها
کسب جالب روزی حلال پشت پراید در یاسوج/ تامین معاش دو خانواده با یک کسب و کار ساده + تصاویر
خود و خانواده اش کار کند و از طلب حرام اجتناب نماید، مانند رزمنده ایست که در راه خدا جهاد می کند. کار و فعالیت برای کسب روزی حلال در زندگی معصومین و ائمه (ع) جایگاه ویژه ای داشته است به طوری که در زندگی همه آنها صحنه هائی از فعالیت و تلاش برای تأمین معاش به چشم می خورد. امام کاظم (ع) در این زمینه می فرماید: پیامبر خدا و امیر مؤمنان، و پدران بزرگوارم کسانی بودند که با دست های ...
بهترین زنان در حدیث حضرت زهرا(س)
بدون پاداش خواهد ماند،5 دعایش مستجاب نخواهد شد،6 برایش بهره ای از دعای صالحین نخواهد بود،7 ذلیل خواهد مُرد،8 گرسنه جان خواهد داد،9 تشنه کام خواهد مرد، به طوری که اگر با همه نهرهای دنیا آبش دهند، تشنگی اش برطرف نخواهد شد،10 خداوند، فرشته ای را برمیگزیند تا او را در قبرش ناآرام سازد،11 قبرش را تنگ گرداند،12 قبرش تاریک باشد،13 خداوند فرشته ای را برمی گزیند تا او را به صورتش به زمین کشد، در حالی که ...
پژمان برای نزدیک شدن به من با دخترخاله ام نامزد کرد / سحر وقتی فهیمد خودکشی کرد و ...
شدیم و من را بهتر از خودم می شناخت. همانی که دلیل خنده هایم بود و من دلیل نابودی اش. سحر دخترخاله ام حدود دو سال از من بزرگ تر بود. مثل خواهر بودیم و حتی شاید نزدیک تر از خواهر. همه حرف هایمان، غم و شادی ها و بازی و درس خواندن ها را با هم تجربه کردیم. سحر، جان من بود. دبستانی بودیم که پدربزرگمان فوت کرد. من و سحر از مادرهایمان اجازه گرفتیم که در خانه مادربزرگ زندگی کنیم ...
میکروفن مثل سرطان می ماند! (سفرنامه طلبگی مشهد مقدس)
؛ مردم در حال خرید و فروش و چانه زدن در بازار دنیا هستند و غافلند از هدفی که به خاطر آن هزاران کیلومتر راه آمده اند تا به آن برسند. از هتل بیرون آمده اند تا به حرم بروند اما بازار آنها را مشغول خود کرده است. این مثالی است از حقیقت دنیایی که ما در آن زندگی می کنیم. آنچنان غرق در دنیا شده ایم که یادمان رفته که ما مرغ باغ ملکوتیم: روزها فکر من این است و همه شب سخنم که چرا غافل از احوال دل ...
درس هایی از بزرگ پرستار تاریخ
امام حسین علیه السلام قبل از شهادت، سفارش های لازم را به زینب علیها السلام نمود و پرستاری نهضت را به او واگذار کرد، او را به صبر و بردباری امر نمود و با قلبی محکم و بی هراس از آینده نهضت، به سوی میدان حرکت کرد. زینب علیها السلام نیز پرچم پرافتخار امام زمانش، حسین علیه السلام را بر دوش گرفت و مانع افتادن پرچم الهی بر زمین شد و با اقتدار و شهامتی که تاریخ نظیرش را ندیده، در برابر ظلم و ستم ایستادگی نمود ...
همسرم با منشی اش رابطه دارد!!
توانستم در مورد مسائل شخصی ام خوب حرف بزنم . شاید به خاطر آنکه هرگز این کار را یاد نگرفته ام. دوران کودکی سودابه داستان وحشتناکی بوده است ولی من هم زندگی کسالت باری داشته ام. پدرم در یک شرکت بیمه کار می کرد. وقتی به خانه برمی گشت شام می خورد، جلوی تلوزیون لم می داد و بعد هم می رفت و می خوابید. مادرم منشی بود و وقتی بیشتر مادران در خانه بودند، سر کار بود و من و برادرانم مجبور بودیم بعد از مدرسه برویم ...
وفات حضرت زینب(س) در شعر آئینی/ دیگر بس است باده غم در سبوی من
خبرگزاری مهر – گروه فرهنگ: پانزدهمین روز از ماه رجب، سالروز وفات حضرت زینب کبری(س) است؛ وفاتی شهادت گونه که اشعار شاعران آئینی در رثای آن حضرت، خود روضه ای منظوم است. آغاز این کلام، شعری کوتاه از دکتر سید علی موسوی گرمارودی خواهد بود: ای پرچم کربلا به دوشت، زینب قربانِ تو و خَشم و خروشت، زینب تا مویِ سرت سپید شد از غم ِدوست شد کعبه ی دل سیاهپوشت زینب ...
حضرت زینب (س) در شعر شاعران قم زینب(س) هزار بار خودش هم شهید شد...
...> محمدعلی مجاهدی یکی از همین شاعران دیار کریمه اهل بیت (س) است که در بخشی از شعر خود، خاطرات غم و اندوه آن بانو را در طول زندگی اینچنین به تصویر می کشد: زینب ای شیرازه اُمّ الکتاب ای به کام تو، زبان بوتراب از بیانت سر به سر توفان خشم نوح می دوزد به توفان تو چشم بازگو ای جان شیرین علی داستان درد دیرین علی از همان نخلی که از ...
آقای احمدی نژاد! به فحشا کشاندن کلمات بی تاوان نیست
دیگر حتی از دست او عصبانی هم نمی توانم شد. بیش از آن که از دست او عصبانی باشم از دست کسانی خشمگینم که او را نماینده تام و تمام امام زمان می دانستند و اطاعت از او را اطاعت از خدا می خواندند و حالا هم به جای عبرت گرفتن از گذشته همان مفاهیم را خرج دیگری می کنند. اما حقیقتش را بخواهید وقتی احمدی نژاد از اخلاق سخن گفت دلم به درد آمد و همه آن خاطره هایی که نباید زنده می شد یک بار دیگر جلوی چشمانم جان ...
دلنوشته فرزند شهیدی که همسر شهید مدافع حرم است برای حضرت زینب
(س) عاشقان را قبله گاه است، او ناظر صحنه های قتلگاه کربلا است، زینب در عالم بی مثال است و پیراهنش همچون حسین خونین فشان است. زینب جان تو دختر زهرا بوی ، تو دختر مولابودی تو وارت عظمت طاها بودی، عزیزجان! چه بر سرت آورند که هنوز هم تاریخ بر مظلومیت و اسارت تو گریه می کند، عمه جان تو را فقط خدا می شناسد. مادر مصیت ها، نمی گذاریم تاریخ تکرار شود عزیزانمان فدای غربت تو، عمه جان نمی گذاریم ...
سینما ایستادن را یادم داد
دستیار ساموئل خاچیکیان شدم. بهروز وثوقی در آن بازی می کرد. ابتدا او با دیدن من تصور کرد که برای بازی در فیلم آمده ام. به من نزدیک نمی شد. بعد که فهمید من دستیارم، رفاقت کرد. آنجا به او گفتم: تو بازیگر خوبی هستی اما بازیگر این سینما نیستی. با تو می شود یک کار دیگری کرد؛ یک کار اساسی. به او گفتم یک سناریو دارم. این طوری و آن طوری است. بعد او را بردم نزد برادران اخوان که پیش تر سر صحنه خداحافظ تهران ...
اشعار ویژه وفات حضرت زینب (س)
وزیده پرچم ارباب رو به سوی دمشقش به خواهرش همه جا التفات داشته باشد رقیه تا که نخواهد از عمه مشک عمو را مباد سوریه رود فرات داشته باشد قسم به اشک رباب و قسم به گوش سه ساله زیارت تو دوتا احتیاط داشته باشد هادی ملک پور: تا آخرین نفس که توانی در این تن است داغت امانتی است که همراه با من است ...
مجموعه اشعار آئینی ویژه شهادت حضرت زینب سلام الله علیها
است محمدجواد پرچمی بیا ای دل به درد شیعه درمان می کند زینب حسینش داده دم معجز نمایان می کند زینب اگر با نیت فیض آمدی طوبا به اقبالت تو را بر سفره عباس مهمان می کند زینب من از قطره کمم اما به دریا ناز خواهم کرد که مور بی بضاعت را سلیمان می کند زینب پیام زینبیه این بُود بعد از صد و ده قرن یزیدی مسلکان ...
روحانی از نامزدی هاشمی ناراحت شد
، زیرساخت های نظام، مسائل نظام و بن بست رساندن نظام دارد بیشتر ادامه دهد. وقتی آقای احمدی نژاد خانه نشینی را در بحث وزیر اطلاعات پیشه کرد، آقای هاشمی گفتند که از حالا به بعد دیگر احمدی نژاد آن احمدی نژاد گذشته نخواهد بود. من گفتم آقا بعد از این همه مسائل و مشکلاتی که احمدی نژاد پیش آورده با او چه کار می کنند؟ ایشان گفتند که رهبری انسان با تدبیر و دورنگری است. حذف احمدی نژاد به این آسانی نبوده و ...
خاک فروشی ادامه دارد
. خودم را معرفی کردم و به اصطلاح کد دادم تا شناخت . وقتی شناخت میلی به پایان تماس نداشت . می گفت چهره ات را فراموش کردم ولی خوب یادم می آید که به دنبال خاک فروشی بودی . در لنج بود و مشغول کار . می گفت بعد از آشنایی با من هرجا که حرف از فروش سنگ ها یا خاک می شود به ناگاه گوش هایم تیز می شود؛ یاد تو می افتم . شرایط جدید را به او گفتم . گفتم که خاک معادن و خام را تا بندرعباس می آورند، برای بردن به چین ...