سایر منابع:
سایر خبرها
قصه ای که دختر 13 ساله مشهدی برای ربوده شدن خود توسط خواستگار 23ساله اش سر هم کرد
و گفت: مدتی قبل با آن پسر دوست شده بودم و او قصد ازدواج با من داشت اما وقتی به خواستگاری ام آمد پدرم با این ازدواج مخالفت کرد چرا که او یک جوان افغانی بود و تناسب سنی هم با من نداشت ولی من می خواستم با او ازدواج کنم. آن شب هم به خاطر همین موضوع با پدرم درگیر شدم و پس از یک مشاجره طولانی با دوست پسرم تماس گرفتم و به او گفتم می خواهم از خانه فرار کنم!! او هم گفت: حالا که می خواهی فرار کنی من خودم ...
دزدی که برای اخاذی، لپ تاپ یک مهندس را ربود، دختر مورد علاقه اش را هم از دست داد!
یک گروه تلگرامی آشنا شده و گفته بودم دریک شرکت کار می کنم آن هم شیفت شب. اما نمی دانست شیفت شب من دزدی لوازم داخل خودرو درخیابان هاست. بعد ازآخرین بار که اززندان آزاد شدی چند سرقت انجام دادی؟ فکر می کنم 200 تا.البته آمارش ازدستم در رفته . است پشیمانی؟ خیلی زیاد. چون که هم جوانی ام پشت میله های زندان گذشته.هم اینکه خانواده ام مرا سال هاست که نمی خواهند. دختر مورد علاقه ام ...
از آدم زنده باید ترسید نه اسکلت مرده!
نداشت کسی از خانواده دور باشد. اولین باری که برای حفاری رفتم پدرم زنگ زد و گفت: چندوقت می خواهی بمانی؟ گفتم: یک هفته پدرم گفت: یعنی چی که دختر یک هفته خانه نباشد؟ آن موقع 21 سال داشتم و به قزوین رفته بودم که به دلیل نزدیکی راه می توانستم هفته ای یک بار به تهران بیایم. البته الان دیگر عادت کرده اند که بعضی مواقع خانه نباشم. از چه زمانی به صورت حرفه ای وارد کار باستان شناسی شدید؟ ...
وقتی خواهرم را با آن وضع دیدم تصمیم گرفتم خواهرم را بکشم!
معتاد شوم. موضوع فقط این نبود؛ برادرم همیشه من را تعقیب می کرد، من هم از این کار خوشم نمی آمد. روز حادثه به پارک نزدیک خانه خواهرم رفته بودم که متوجه شدم برادرم من را تعقیب می کند، با خواهرم تماس گرفتم و او گفت به خانه اش بروم، من هم قبول کردم. او برایم چای، میوه و غذا آورد، متوجه شدم باز هم در چای چیزی ریخته است، خیلی ناراحت شدم. شب در خانه خواهرم خوابیده بودم که چیزی به من گفت بس است ...
این دختر 70 سانتیمتری، یک کارآفرین نمونه است
زمانی که آنها کنارم بودند، مشکلی نداشتم و تنها نبودم. اما با رفتن آنها به سر خانه و زندگی خودشان تنهاتر شدم. تنها من ماندم و مادر و پدرم. هر روز چشم به در منتظر ورود خواهرها و برادرها و بخصوص بچه های شان بودم تا برایشان نقاشی بکشم. از تخیلم استفاده می کردم و چیزهای مختلفی برای شان می کشیدم. از 12 سالگی کارهایی مانند نقاشی و بافتنی انجام می دهم. ابتدا با دندانم میل بافتنی را می گرفتم اما دندانم ...
زن جوان رییس بانک محله را به خانه برد و ...
تغییر کند. آن قدر اصرار کرد تا این که به خانه اش رفتم. زمانی که وارد خانه این زن شدم او تنها بود. دقایقی از حضورم در آن خانه نگذشته بود که دو مرد جوان در آپارتمان را بازکرده و وارد خانه شدند. با دیدن آنها شوکه شدم. یکی از آنها فریاد زد من شوهر این زن هستم و تو در خانه ام چه می کنی. با شنیدن این حرف ها شوکه شدم. هرچه گفتم اشتباه می کنند فایده ای نداشت. وی گفت: آن دو مرد کتکم زدند. دست و ...
امید تازه دختر نوجوان برای نجات پدرش از قصاص
بیرون آورده شد و در بازجویی های دقیق نیز گفت: من قصد قتل نداشتم، اما از مدت ها قبل با همسرم اختلافاتی داشتم و مدتی قبل از قتل هم مبلغ 200 هزار تومان از او قرض کرده بودم که روز حادثه او برای چندمین بار موضوع پول را مطرح کرد و جروبحثمان شد و چند دقیقه بعد از درگیری درحالی که در خانه نشسته بودیم و من دستم را به سمت ظرف بردم تا شیرینی بردارم، به من پرخاش کرد و ماجرا بالا گرفت و من گردن او را فشار دادم ...
اقدام بی شرمانه یک مرد و معشوقه اش برای کشتن زنش که سرطان داشت / قاضی دادگاه تهران این راز را کشف کرد
شکایت نکردند. این پرونده برای دولت هزینه زیادی داشت اما آن را انجام دادیم، موضوع از این قرار بود که وقتی وارد این پرونده شدیم، جلو می رفتیم و تحقیق می کردیم، یک روز خواهر مقتول، نزد من آمد و گفت نمی دانم قضیه از چه قرار بوده اما واقعیت این است که شوهر خواهرم با یک خانمی دوست بوده و با وی قرار و مدار داشته است. این چند وقت اخیر نیز همیشه اختلافات خواهر من با شوهرش سر این موضوع بود که زنی ...
نجات 7 فرد محکوم به اعدام از پای چوبه دار
روزنامه ایران: 7 مرد که به اتهام قتل محکوم به قصاص شده بودند سحرگاه دیروز از پای چوبه دار بازگشتند. آنها طی سال های گذشته و در پرونده های مختلف مرتکب جنایت شده بودند که روز چهارشنبه برای اجرای حکم در زندان رجایی شهرکرج پای چوبه دار رفتند. اما همگی با جلب رضایت و دریافت مهلت از اولیای دم از قصاص نجات یافتند. یکی از آنها، پسر جوانی بود که 14 مهر سال 91 در نزاع دسته جمعی پسری را در یکی از ...
آزار پسر جوان در بیابان های قیامدشت/ با تهدید چاقو هر بلایی خواست سرم آورد!+ عکس
اش سر رفته و از من دعوت کرد با هم قرار بگذاریم و برای تفریح بیرون برویم. عصر جمعه برای اولین بار در خیابان با امیر قرار گذاشتم و با پرایدم دنبال او رفتم. امیر که جای چندین بریدگی روی صورتش نمایان بود سوار ماشینم شد. از امیر ترسیده بودم اما خجالت کشیدم حرفی بزنم .ما با هم شروع به گشت زنی در خیابان های شرق تهران کردیم و او به بهانه پیدا کردن یک آدرس مرا به سمت قیامدشت برد . هوا تاریک شده بود که ...
طلاق، پایان خیانت اینترنتی همسر
گوید و این که چقدر او را دوست داشتم. با کم و کاستی های زندگی مان ساختم. زن جوان ادامه داد: همه چیز خوب پیش می رفت تا این که از چند ماه پیش متوجه تغییر رفتار او شدم. کمی دیر به خانه بازمی گشت. بهانه می آورد که در اداره جلسه دارد. زیاد با من حرف نمی زد. مدام سرش در گوشی تلفن همراهش بود. یک روز به طور اتفاقی گوشی اش را که جا گذاشته بود، نگاه کردم. از چیزی که دیده بودم، شوکه شدم. او به من ...
قتل به خاطر یک "پیچ"!
قابل استفاده باشد. به امیر - مقتول - گفتم پیچ را ببندد جون آسانسور روشن بود و بچه های ساکنان در ساختمان بودند و هرلحظه احتمال داشت اتفاقی بیفتد، اما به حرف هایم توجه نکرد. همان موقع درگیر شدید؟ نه، به او گفتم که چای می آورم، تو آسانسور را درست کن اما او توجه نکرد. سر همین مسأله با هم دعوایمان شد ولی همسایه ها میانجیگری کردند و ماجرا تمام شد. من هم به اتاق سرایداری ام رفتم ...
نقشه زن میانسال برای سرکیسه کردن مرد ثروتمند
. تازه متوجه شدم که آنها سارق هستند. ولی دیگر کار از کار گذشته بود. سارقان یک میلیون تومان پول نقد، 12 هزار دلار، 1700 یورو، 700 پوند، 2 سکه طلا و4 نیم سکه را که در خانه داشتم به همراه یک چک 250 میلیون تومانی سرقت کردند. این چک را از یک زن میانسال برای احداث پمپ بنزین گرفته بودم. اما ماموران قلابی به این پول ها اکتفا نکردند و مرا با زور سوار خودرویشان کردند. آنها در خودرو با تهدید و زور یک چک سفید ...
خواهرم را کشتم چون فکر می کردم در غذایم مواد ریخته است
است که به تریاک اعتیاد دارم به همین خاطر همسرم پس از طلاق به همراه فرزندانم مرا ترک کردند و تنها شدم. چند ماه قبل اعتیادم را ترک کردم اما همیشه احساس می کردم برادر و خواهرم در غذایم مواد می ریختند تا معتاد شوم. به همین خاطر دیروز به تهران آمدم و خواهرم را کشتم! پس از این اعتراف های هولناک، عامل جنایت صبح دیروز از زندان به شعبه دوم دادگاه کیفری تهران به ریاست قاضی زالی و با حضور قاضی ...
جاسوسی که روی پل آزادی اش رانندگی می کند
غربی نقل مکان کردم و سه روز بعد همسرم، هلما و پسرم، دانیل به من ملحق شدند. هلما تصمیم گرفته بود بار دیگر با من زندگی کند. او نیز به مدت یک سال و نیم و به جرم آگاهی از اقدامات مجرمانه من به زندان افتاده بود و دانیل درآن مدت نزد پدربزرگ و مادربزرگش زندگی می کرد. چند ماه بعد بار دیگر یک مأمور آمریکایی در زیرزمینی واقع در برلین غربی از من بازجویی کرد. نام مستعار این مأمور سیاه بود. او که به شدت ...
بختیار بعد از انقلاب بازداشت شد؟
اتومبیلی از دفتر امام(ره) فرستادند و آقای طالقانی را با احترام به شهر بردند. حدود 15 روز پس از این ماجرا، آقای طالقانی پیغام داد، برای دیدن او به خانه ای در یوسف آباد شمالی بروم. ایشان مایل بود بار دیگر چند روزی را در ورزشگاه آزادی به سر برد. این بار آقای طالقانی به خاطر ماجرایی که برای پسرش پیش آمده بود( 23 فروردین 1358) می خواست چند روزی از تهران به دور باشد. به خود می گفتم: دوباره گرفتار ...
بحران متقلبان پزشک نما
کاشت مو و ابرو نزد یک پزشک زن در شرق تهران رفتم. او چهار میلیون تومان از من گرفت و برایم مو کاشت. یک بار که برای ویزیت به مطبش رفتم، متوجه شدم به مسافرت رفته است. به همین دلیل نزد پزشک دیگری رفتم تا ببینم کار کاشت مو چطور بوده است. وقتی محل کاشت مو را بررسی کرد، گفت این کار توسط یک پزشک انجام نشده است. به موضوع مشکوک شده و بعد از بررسی پی بردم او دارای نظام پزشکی نیست. مأموران در ادامه این زن را ...
19 سال زندان، مجازات مأموران قلابی
دادگاه ماجرا را بار دیگر شرح دادند. در ادامه بعد از آخرین دفاع هیئت قضایی بعد از شور، شهره را به جرم معاونت در آدم ربایی و غصب عنوان به دو سال و سه ماه زندان و هر کدام از مأموران قلابی را به جرم مشارکت در آدم ربایی و غصب عنوان مأمور پلیس به پنج سال و شش ماه زندان محکوم کرد. رأی دادگاه از سوی قضات دیوان عالی کشور مهر تأیید خورد. منبع: روزنامه جوان 110 ...
ذره بین
دزد بازیگوش دستگیر شد درخواست عجیب سارق برای سرقت اطلاعات شخصی شهروند| سارق کنجکاوی که قصد معامله با مالباخته را داشت، در دام پلیس افتاد. این سارق جوان پس از سرقت لوازم داخل خودرو با صاحب اموال به سرقت رفته تماس گرفت و در ازای استرداد مدارک شخصی، رمز لپ تاپ او را درخواست کرد غافل از اینکه همین تماس ها سرنخی برای پلیس شد تا او را دستگیر کنند. صبح روز یکشنبه رامین وقتی خواست سوار ...
چاه اسرار
علی اکبر محمدخانی طنزنویس Oostakbar@gmail.com رودابه با احتیاط از میان میز مشتری ها گذشت و با نگاه مرا میان جمعیت پیدا کرد، دستش را کنار دهان گرفت، طوری که انگار صدایش را فقط من می شنوم، گفت: دیدی بالاخره از آتش گذشتم؟ ، من گفتم: رودابه، تو از آتش نگذشتی ، رودابه انگار نشنیده باشد، خندید، از کنارم که آمد بگذرد، دستش را محکم گرفتم، آینه ای مقابلش گرفتم و گفتم: تو از آتش نگذشتی، تو در ...
نجات از کوری با اجرای مراسم قسامه
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز ، چهاردهم دی ماه سال 89، مأموران کلانتری 16زیباشهر ورامین از قتل جوان 24 ساله ای به نام سامان و زخمی شدن مرد 44 ساله ای به نام محرم باخبر و در محل حاضر شدند. یکی از شاهدان حادثه به پلیس گفت: نزاع بین عده ای از افراد دو طایفه اتفاق افتاد. آنها از سال ها قبل بر سر آب کشاورزی اختلاف دارند. امروز قرار بود درباره اختلاف حرف بزنند، اما حرف زدن آنها به مشاجره ...
درخواست رمز از شاکی راز سرقت های سریالی را برملا کرد
بار ها به جرم سرقت لوازم خودرو به زندان رفته و پس از آزادی دوباره دست به سرقت زده است. همچنین مشخص شد، فرشید هفت ماه قبل پس از سپری کردن دوران محکومیتش از زندان آزاد شده است. در نهایت مأموران موفق شدند در یک قرار صوری فرشید را بازداشت کنند. اعتراف به 200 سرقت سریالی متهم پس از دستگیری در بازجویی ها به 200 سرقت لوازم داخل خودرو در خیابان های شرقی تهران اعتراف کرد. وی درباره ...
زودتر اعدامم کنید تا از سرطان نمرده ام
؟ چند بار تلفنی با آنها حرف زدم، اما نمی آیند مرا زودتر قصاص کنند. حرف آخر؟ می خواهم زودتر اعدامم کنند تا از این عذابی که هر لحظه می کشم نجات پیدا کنم. می خواهم زودتر بمیرم تا نزد شوهر و فرزندانم بروم. خیلی دلتنگ آنها هستم. روحم خسته است. دلم هوای آنها را کرده است. هر روز که نفس می کشم بیشتر عذاب می کشم. من عاشق بچه هایم بودم . می خواهم اموالم را به فقرا، هم سلولی ...
زندگی شیطانی سرباز معلم روستا با دختر جوان / او مرا زن رسمی اش اعلام کرده بود ولی
ادامه رابطه ام با امیر بودم و با خودم می گفتم" فوق فوقش 2 سال دیگه میاد خواستگاری" ... دفعه آخر امیر مرا به روستایی برد که آنجا به عنوان سرباز معلم مشغول بود، سه روز آنجا ماندم، مرا به عنوان همسرش معرفی کرد و ما مثل یک زن و شوهر زندگی کردیم . پدرم با عنوان آدم ربایی از امیر شکایت کرد و ما دستگیر شدیم. شب گذشته رفتیم بازداشتگاه تا آخرین لحظه ای که من امیر را می دیدم حرف از ...
برای کیومرث منشی زاده ی عزیز
من روی ترش نمی کرد. محمد رضا احمدی را با او الفت جانی بود که گه به مجلس انس ش می طلبید و فرصت دیدارش می بخشید. اما مرگ نیز چیزکی هست اندر میدان داری ی روزگاران.بیگاهی به محمدرضا گفتم منشی زاده را باید دید. کوشش ش موافق طلب نبود . چند روز پس از آن گفت :از کلانتری با او تماسی اتفاق افتاده که آشفته اش کرده، منشی زاده گم شده! این ماجرا را بارها از محمدرضا کاویدم و گفت هرچه می ...
شهربانو وقتی خواب بود بالای سرش رفتم و ... / بعد از شام بدنم داغ شد و او خوابید به سراغش رفتم+عکس
.... روز گذشته متهم از زندان Prison اعزام و جلسه رسیدگی به این پرونده به ریاست قاضی زالی و مستشار اسلامی در آن شعبه تشکیل شد. ابتدای جلسه بعد از قرائت کیفرخواست دو فرزند مقتول درخواست قصاص دادند. همسر مقتول به نیابت از یکی از فرزندانش که بعد از قتل مادرش بر اثر بیماری فوت کرده بود، نیز درخواست قصاص داد، در ادامه اما مادر مقتول درخواست گذشت کرد. بعد از درخواست اولیای دم به دستور ...
10 صبح وقتی به خانه آمدم در اتاق مادرم با صحنه زشتی روبرو شدم و
همسرم از من طلاق گرفت. به همین دلیل به زادگاهم در یکی از شهرهای شمالی رفتم و در آنجا با مادر و برادرم زندگی می کردم. حدود 6 ماه بود که مواد مصرف نمی کردم و پاک شده بودم اما مادر و برادرم در غذای من مواد مخدر می ریختند و به من قرص می دادند. از این وضعیت خسته شده بودم. به همین دلیل تصمیم گرفتم به تهران بیایم و دنبال کار باشم. در تهران جایی را نداشتم و چند شب در ترمینال خوابیدم و ...
از 18سالگی توانستم فیلم ببینم!
افغانستان بسازید؟ وقتی فیلم های دیگر با موضوع افغانستان را می دیدم، انگار چیزی کم داشتند و مرا راضی نمی کردند. چیزی در آن ها گم شده بود. آن فیلم ها تکراری و کلیشه ای بودند. به خودم گفتم باید افغانستان واقعی را نشان بدهم. مطمئن بودم که باید این کار را انجام دهم، اما شک داشتم که چه طور باید یک فیلم خوب بسازم. می دانستم که چه فیلمی را دوست ندارم بسازم؛ حق زنان، انتخابات و بمباران در لیست ...
قتل بخاطر دوستی با یک دختر
فوت کرده و پدرش نیز از ناحیه کتف دست راست مورد اصابت چند ضربه چاقو قرار گرفته است. با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع قتل عمد و به دستور بازپرس شعبه ششم دادسرای ناحیه 27 تهران، پرونده جهت رسیدگی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت. پدر مقتول که جهت انجام اقدامات درمانی به بیمارستان منتقل شده بود، پس از پایان درمان و با حضور در اداره دهم آگاهی در اظهاراتش به ...
7 متهم به قتل به زندگی دوباره بازگشتند
است که قاتل و مقتول برای طرفداری از دو پسر جوان وارد درگیری شده اند. متهم پس از دستگیری با اظهار پشیمانی به قتل اعتراف کرد و گفت من قصد قتل نداشتم، اما در درگیری با چاقو ضربه ای به مقتول زدم که الان هم پشیمان هستم. یکی دیگر از قاتلانی که پای چوبه دار رفت، پسر جوان دیگری است که روز نهم فروردین ماه سال 91 در نزاعی مرگبار مرتکب قتل شد. سومین قاتل هم اول آبان ماه سال 89 در شهریار در ...