سایر منابع:
سایر خبرها
ناظری: در مباحث تئوریک موسیقی دچار آشفتگی هستیم/ ماجرای سرقت یادگار دوست
بخواند و همه چیز هم سرجایش باشد. آقای منوچهر ریاحی و رحیم بقایی برای صدابرداری به ما پیوستند. بعد از چند جلسه ضبط به من خبر دادند که دستگاه ها را دزدیده اند. وقتی آجا رفتیم پدر و مادرِ دوستم آمدند و گفتند خیلی عجیب است، چرا که اینجا اشیای قیمتیِ بسیاری هست اما دزدان به هیچ کدام از این اشیا دست هم نزده اند و فقط وسایل ضبط شما را برده اند. ما در چنین شرایطی کار می کردیم. ناظری افزود: در ...
قصاص و حبس، مجازات مهندسی که آدم کشت
. تصمیم گرفتیم شیوه کارمان را تغییر دهیم تا کسی نتواند از دستمان فرار کند. آن روز در خیابان می گشتیم که مردی را با ماشین اوپتیما دیدیم؛ با دیدن ماشینش فکر کردیم می توانیم پول زیادی از او بگیریم، برای همین تا خانه اش به دنبالش راه افتادیم. هنگامی که در پارکینگ را باز کرد جلوی او را گرفتیم و او را تهدید کردیم که به ما پول بدهد. او را به داخل ماشین بردیم؛ من جلو نشسته بودم و کوروش عقب نشسته بود. مرد ...
برای اینکه اعتراف کنم، آبم را قطع کردند
را نداشته باشم، کم بیاورم و مجبور شوم از سامی حرف بزنم. چند دقیقه بعد همین باور را هم از دست دادم. برای این که از فکر و خیال بی فایده نجات یابم، شروع به خواندن قرآن کردم؛ قدری آرام و سبک شدم. سلول مثل تاریک خانه ی عکاسی بود. در قسمت بالای در سلول پنجره ی کوچکی بود که عراقی ها از آنجا مرا زیر نظر داشتند. درست مثل سلول های دژبان مرکز بغداد. ... بعد از نماز صبح خوابم برد. با ...
بدل ایرانی لیونل مسی: من شخصیت دوم لیونل مسی هستم!
دارد من که نمی توانستم با آن موها به دانشگاه بروم. برای همین انجام ندادم. اتفاقا دوست دارم مسی برای یک مدت هم که شده ریش هایش را بزند. چون برخی فکر می کنند من با ریش شبیه مسی شده ام. اما همه مرا از خیلی قبل شبیه به مسی می دانستند. من و مسی باید آزمایش DNA بدهیم رضا مثل همه پسرهای همسن و سال هایش هوادار فوتبال بوده و با رفقایش فوتبال بازی می کرده اما شباهت ظاهری اش به مسی این ...
روزگار زنان در افغانستان
تعریف کرد: از روز اول که انجمن قلم را در دست گرفتیم، متوجه غیبت زنان در جلسه های ادبی و محفل های شعر کابل شدیم. تدبیر ساده ای اندیشیدم. با آگاهی از ترس، خجالت و اعتماد به نفس پایینی که در طول سال های طالبان به زنان افغانستان تحمیل شد، زنان را به این محافل دعوت کردیم واز آن ها خواستیم حداقل شنونده باشن. وارسته می گوید: همین حضور منفعل در نهایت به فعل درآمد. پس از چند ماه زنان دیگر فقط ...
آقای خواننده در خندوانه : 65 روز حرف نزدم!
می دید. وی در خصوص آرزوهای خود گفت: یکسری آرزوهای متفاوت در خوانندگی داشتم که اولین آرزویم این بود بر سن مدرسه، برای پدرم، صدا و سیمای استان و در تهران بخوانم و به لطف خدا به همه دست پیدا کردم. الان دوست دارم پسرم حال دلش خوب باشد. در ادامه سه نفر از تماشاگران به صورت داوطلب به عنوان خواننده خواندند و صنعتگر به آنها امتیاز داد. صنعتگر درباره یکی از آن ها که صدای خوبی نداشت ...
پاسخ کمدین مشهور به شایعه خودکشی اش در برنامه مهران مدیری
به گزارش افکارنیوز ، شامگاه سه شنبه پنجم اردیبهشت، مهران غفوریان، مهمان برنامه دورهمی با اجرای مهران مدیری شد. مهران غفوریان در شروع برنامه در جواب سوال مدیری که پرسید چرا این قدر شیرین به نظر می آید، گفت: وقتی به دنیا آمدم شش کیلو بودم. خود این بانمک نیست؟! مادرم مرا که به دنیا آورد انگار یک پیانو را زمین گذاشت. غفوریان که در سال 82 پدرش را از دست داده است، در ...
مهم ترین درس عباس کیارستمی به فرزندش
که خودم از همه اینها بیشتر دوستش داشتم بزرگداشتی بود که در آن درخت کاری هایی به یاد پدرم در شهرهای مختلف و در دانشگاه های مختلف انجام دادند. می دانم در مراسم امسال تعداد کسانی که راجع به سینمای پدرم می دانند زیادند. از من احتمالا خیلی بیشتر و بهتر می دانند. من فقط می خواهم خاطره ای را تعریف کنم که ده سال پیش در فستیوال مراکش که بزرگداشتی برای پدرم گرفته بودند، اتفاق افتاد. پدر یک ورکشاپ ...
مهیار علیزاده، مهران مدیری و آلبوم جدیدشان
- درج می شود. تاریخ موسیقی جهان از ابتدا تا به حال، در دست آهنگسازان و نوازنده ها بوده و هست. پس راه را اشتباه نرویم. در موسیقی ایرانی هم تا سال ها چنین اتفاقی رخ می داد. بله، مثل همین آلبومی که به تازگی از استاد محمدرضا شجریان منتشر شده است. آقای مشکاتیان جایگاه خودشان را داشتند. اما واقعاً جریانی شرایط را به اینجا رسانده و من تنها نمی توانم جلوی خواننده سالاری را بگیرم. من ...
70 درصد کارهای تهاجمی پرسپولیس روی دوش مهدی طارمی است
می شدم و 5 مسابقه به نیمکت می رفتم که این شرایط را سه سال تحمل کردم؛ الان بازیکنانی هستند یک بازی بیرون می نشینند تیم را بهم می ریزند یا خودشان شرایط شان تغییر می کند. برهانی درخصوص حضورش در فوتبال اظهار کرد: در پاس جوان بودم و تازه به لیگ برتر آمدم؛ جواد نکونام در آن مقطع خیلی به من کمک کردم؛ مهاجمان زیادی مثل خداداد عزیزی، رسول خطیبی، محسن بیاتی نیا و بهرام اسماعیلی داشتیم که این ...
مهندس جوان به خاطر ورشکستگی آدم کشت
ماشین بود، گم شده است. خانواده این مرد به پلیس گفتند: او طبق معمول هر روز برای رفتن به سر کار از خانه خارج شد و ساعتی که برمی گشت، دیگر نیامد و هرچه با تلفن همراهش تماس گرفتیم جواب نداد. با توجه به این گزارش مأموران تحقیقات خود را آغاز کردند و بعد از چندین روز موفق شدند جسد مرد جوان را داخل ماشینش پیدا کنند. وضعیت جسد نشان می داد که احتمالا مسموم شده و جانش را از دست داده است؛ با این حال ...
یادکردی از سردار سپاه اسلام شهید "محمد منتظر القائم"
.... شما را به خدا می سپارم. از این نگاه و شیوه حرفش احساس کردم که محمد شهید می شود و این آخرین سفر اوست. پدر شهید هم در مورد شهادت محمد چنین گفته است: قبل از شهادت محمد، برای مقدمات ازدواج مهدی، فرزند کوچکم، به تهران رفته بودیم. مهدی که زودتر از همه مطلع شده بود، به خانه آمد و از قول برادرش، حسن، گفت: محمد در یزد تصادف کرده است. آن موقع، من خبر از طبس رفتن محمد نداشتم ...
فساد اداری، نظام اداری ناسالم ایجاد کرده است/ شیوه دریافت مالیات بر ارزش افزوده باید به صورت کامل اصلاح ...
متفاوتی ایجاد کرد. وی با طرح این سوال که آیا این شرایط همان وضعیتی است که ما باید همیشه در آن باشیم یا امکان تغییر در آن وجود دارد، گفت: در حاشیه زیارت رئیس جمهور در مشهد به ایشان گفتم که بیشترین درخواست مردم از من، نامه درخواست کار و اشتغال است. کاندیدای دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ادامه داد: جوان در حال تحصیل کرامتش این است که انتظار بکشد درسش تمام شود، سر کار برود و دست ...
زن بدسرپرست تنهاتر است
هایی از کودک آزاری را دیدم که بشدت مرا تحت تأثیرقرار داد و هنوز هم با یادآوری آن صحنه ها به مرز سکته نزدیک می شوم، از طرفی این موضوع که والدین خود را مالکان فرزندان شان بدانند هیچگاه برایم قابل هضم نبوده و نیست. چراکه معتقدم فرزندان به منزله عصای روزهای پیری والدین شان نیستند بلکه به عنوان تکه ای از پازل وجود شان هستند که به دنیا می آیند تا پدر و مادر خود را از لذت عشق و محبت ورزیدن سیراب کنند، از ...
گفتگو با کامیار شاپور پسر فروغ فرخزاد +عکس
و می نشستم توی اتاق و منظره می کشیدم. بلاخره رفتم پذیرش گرفتم برای نقاشی و چهار سال نقاشی تو لندن خوندم. این که من چطور به سوی نقاشی کشیده شدم بر می گرده به همون که توی دانشگاه و خوابگاه می نشستم منظره ها رو می کشیدم. با این همه من فکر می کنم در وجود شما نوعی استعداد غریزی هم برای نقاشی وجود داشته؛ خب پدرتان که نقاش و طراح بود و از فروغ هم چند نقاشی هست. خب اینها روی شما تاثیر نداشت ...
معلمان کم تجربه تهدیدی برای آموزش موسیقی - با تمام احساسم دف می زنم
...، پدرم همیشه می گفت به درسم بیشتر توجه کنم اما من روی هنرم زوم کرده بودم و برای رسیدن به این جایگاه سختی های زیادی را متحمل شدم و درواقع پافشاری و پیگیری خودم بوده که توانستم به اینجا برسم. *کمی در رابطه با ساز دف صحبت کنید. ساز دف در حین سادگی بسیار ساز هیجانی، پرقدرت و معنوی است و از کردستان و از دل خانقاه دراویش بیرون آمده است. این ساز که بیشتر هم موردتوجه خانم ها قرار می ...
عمو پورنگ: دلم بشکند، قهر می کنم! +تصاویر
نیمه پر و مثبت لیوان را نگاه می کنم و بابت همان افراد هم بسیار خوشحالم. قطعا این علاقه در این مدت دچار نوسان های بسیاری شده است، اما ثابت و مصمم باقی مانده است. آنچه که شما را در این راه مصمم کرده است چیست؟ - گروهی که با آنها همکاری می کنم واقعا در این 15 سال به من انرژی دادند و مرا تنها نگذاشتند. به نظرم بهداشت روانی ام در این زمان طولانی خیلی مهم تر از هر چیز دیگری بود ...
توپش برای دشمن پر بود
باشکوهی برگزار می شود و جمعیت زیادی از مردم در این مراسم شرکت می کنند. متولد شهر تبریز حسن شفیع زاده، متولد مرداد ماه سال 1336در شهر تبریز بود. پدر و مادر او از مقلدان امام خمینی (ره) بودند و این مسئله مسبب آشنایی او با امام خمینی(ره) شد. تا سن 12سالگی همه چیز برایش خوب پیش می رفت و یکی از برترین شاگردان مدرسه بود تا اینکه در سن 12 سالگی از نعمت پدر محروم شد و چون فرزند ارشد ...
خدا پدرش را بیامرزد که فقط با آخوندها دشمن است
. پدر من آدم مسلمان و بسیار متدینی بود. من بچه بودم، مرا به دبستان فرستاد. پیشنماز محلّه از این مطلب خبردار شد، آمد پیش پدرم گفت: تو بچه ات را به مدرسه فرستاده ای؟! گفت: بله. گفت: ای وای! مگر نمیدانی که اگر بچه ات به مدرسه برود لامذهب میشود؟ پدر من هم از بس آدم عوامی بود، این حرف را باور کرد. من هم که بچه بودم. پدرم دیگر نگذاشت دنبال درس بروم. مرا دنبال کارهای دیگر فرستاد. یک روز بعد از اینکه زن و ...
کتک کاری زوج جوان به خاطر قطع شدن اینترنت!
تعجب کرده بودم و فقط او را تماشا می کردم. سعید انگار دیوانه شده بود. او بعد از این که با من دعوا کرد از خانه بیرون رفت و تا سه روز برنگشت. من هم وقتی این وضعیت را دیدم تصمیم به جدایی گرفتم. بعد از آن مرد جوان نیز به قاضی گفت: آقای قاضی صبا مرا به خاطر یک اینترنت دیوانه کرد. از وقتی اینترنت را خریدم او هر شب غر می زد و به من می گفت که بی عرضه هستم. تا جایی که آخرین بار بشدت عصبانی شدم و ...
به محض اینکه رفتم به خانه مستاجرم نگاهم به زنش که با وضع خیلی بد بود افتاد و ..
بودند و مدتی بود که از آنها خواسته بودم که خانه را خالی کنند چون قصد تخریب و ساخت و ساز داشتم اما مرد افغان هر روز بهانه می آورد تا اینکه تصمیم گرفتم امروز به در خانه بروم و حرفهای آخر را با او بزنم تا خانه را خالی کنند. وی افزود: وقتی به در خانه آمدم هر چه زنگ زدم کسی پاسخگو نبود و مجبور شدم با کلیدی که داشتم در را باز کنم، ابتدا هر چه زوج افغان را صدا زدم کسی پاسخگو نبود و خبری از 3 ...
روایت علی موذنی از عشق در آپارتمان روباز
عزیزت را تسلیت می گویم، شوکه شدم. چنین معرفتی را از او سراغ نداشتم. دیدن اسمش مرا از فکر مرگ مادر غافل کرد. رفتم توی اتاق طبقه سوم خانه پدری که به خصوص دوران دانشجویی ام را در آن گذراندم و غرق خاطراتی شدم با بنفشه... موذنی در گفتگو با خبرنگار مهر درباره این رمان عنوان داشت: نوشتن این رمان از اسفند 89 شروع شد و تا پاییز سال 90 ادامه پیدا کرد. اما به نطرم ناتمام می آمد و هر سال مدتی از ...
پسر عموی یک شاعر معروف به دست دخترش کشته شد
پدرش گفت: مدت ها بود با هم اختلاف داشتیم. حتی دخالت های پدرم باعث جدایی من از شوهرم و دور شدن از بچه هایم شد. او حتی مادرم را کتک زده و از خانه بیرون انداخته بود. روز جنایت از من می خواست به او پول بدهم. حاضر نبودم دیگر به او کمک مالی کنم، از سوی دیگر بیرون انداختن مادرم باعث شده بود از پدرم متنفر شوم. با هم دعوا کردیم و از شدت عصبانیت او را با ضربه های چاقو کشتم و بعد پشیمان شدم. آن لحظه به من جنون ...
بلایی که دختر جوان بر سر بچه پولدارهای شمال تهران می آورد+عکس
تا هم به سود حاصل از این سرمایه گذاری برسم و هم خودم را به پدرش اثبات کنم. من که تصور می کردم پیشنهاد خوبی است حدود 100میلیون تومان به حسابش واریز کردم و از آن روز به بعد بهاره به طرز عجیبی ناپدید شد. خط موبایلش را واگذار کرده بود و وقتی به خانه او رفتم متوجه شدم که آنجا متعلق به شخص دیگری است و تمام مدت بهاره مرا فریب داده بود. دستگیری دختر فریبکار با شکایت مهندس جوان ...
گفت و گو با موسس نخستین گالری هنری بخش خصوصی در مشهد
...، دانشجو و در مشهد بود. این هنرمند پیشکسوت می افزاید: 10 ساله بودم که با خانواده بعد از فوت پدر به مشهد آمدیم. دردبستان صحاف، پشت بیمارستان امام رضا(ع) ثبت نام کردم. هر روز مسیری را در برگشت از مدرسه پیاده و سریع می رفتم تا دقایقی را پشت آتلیه های نقاشی بایستم و آثارهنرمندان را ببینم. در آن مسیر آتلیه های استادان قدیر صباغیان و تفقدی، پیراسته و ترمه چی که همه به رحمت خدا شتافته اند، بود ...
در زندگی مشترک بعضی وقت ها باید نیم من شویم
شوم باید تا آخر کار را به نحو احسن انجام دهم لذا چون قول همکاری با دوستان خود در صداوسیما را داده بودم، از شرکت در کنکور و کلاس های مختلف دور شدم البته یک دوران کوتاه هم مصادف با انقلاب فرهنگی بود و در نتیجه بعد از دیپلم از درس خواندن فاصله گرفتم و در سازمان مشغول بودم و بعد از سال ها وارد دانشگاه شدم و در رشتۀ علوم تربیتی تحصیل کردم؛ در نهایت هم سال 87 از صداوسیما بازنشسته شدم و اکنون به ادارۀ ...
نوعروس نهاوندی قربانی داعش های سال 60
منیره سیف تنها نوعروس شهیده ترور سال 1360 منافقین کور دل بود که 36 سال پیش در حالی که چند روز بیشتر به جشن ازدواج و عروسیش نمانده بود، به طرز وحشتناکی از طرف منافقین با نارنجک ترورشد. به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان از همدان، حاج ابراهیم سیف پدر نوعروس شهیده منیره سیف با گذشت 36از جنایت داعش های زمان یعنی منافقین پرده برداشت و نحوه شهادت دخترش را این اینگونه بیان کرد و گفت: مظلومیت دختر ...
نمی دانستم او هم به زنم علاقمند است برای همین.. + عکس
برود که با هم درگیر شدیم. من که کنترل اعصابم را از دست داده بودم سیم کامپیوتر را دور گردن آرزو پیچیدم و او را که بیهوش شده بود به حمام خانه بردم. خودم در اتاق مشغول سیگار کشیدن بودم که از داخل حمام صدایی شنیدم. وقتی به آنجا رفتم دیدم آرزو هنوز زنده است من با تیغ موکت بری رگ دست و گردن او را بریدم و دوش آب را باز گذاشتم . حالم بد بود و دچار تشنج شده بودم، وقتی به هوش آمدم به خانه مادرم رفتم و به ...
وقتی رفتار زشت مهدی را دیدم شوکه شدم! / می خواستم از اتاق خواب بروم ولی مانع شد و ..
ناراحت بودم که گفتم دیگر نمی خواهم با او ازدواج کنم و لازم نیست خانه را آماده کند، چون قرار نیست دیگر کسی در آن زندگی کند. خواستم بروم دستی از پشت لباسم را گرفت و کشید. هم زمین و هم جا خوردم. سال ها عشق و علاقه ام زیرسوال رفت. هنوز باورم نمی شد او می خواهد من را بزند. شوکه بودم. مهدی مرا می زد. بلند شدم به سمت در رفتم اما باز هم دستش مانعم شد. این بار مرا به سمت اتاق خواب پرتاب کرد و ...
6 سال عقد بودیم، چند روز بعد از ازدواج عروس خانم گفت به مردی دیگر علاقه دارد و ...
... از طرف دیگر مادر همسرم بسیار در زندگیمان دخالت می کرد همسرم نیز اصلا استقلال Esteghlal فکری نداشت. همسرم فردی بسیار عصبی و از لحاظ جنسی بی میل است و دائما با دوستانش بیرون می رود،اینکه گوشی اش رمز دار بود مرا بسیار آزار می داد، ولی به هر حال ماه پشت ابر نمی ماند یک بار متوجه شماره ای در گوشی همسرم شدم و در آخر نتیجه اش این شد که ایشان با مردی در استان مجاور رابطه دارد. ...