سایر منابع:
سایر خبرها
خواستگار شکست خورده، پدر دختر را با بنزین به آتش کشید/ قاتل: به خاطر جوانی ام قصاصم نکنید
دادستان برای متهم خواستار اشد مجازات شد و سپس فرزندان مقتول درخواست قصاص کردند.آنگاه متهم پای میز محاکمه ایستاد و گفت: من ناخواسته مرتکب این قتل شدم چون خانواده بهار بدون هیچ بهانه ای به من که خواستگار دخترشان بودم جواب رد داده بودند. آن روز مادرم قبل از من برای گرفتن پاسخ خواستگاری ام به خانه شان در شهرک ولیعصر رفت و من بی صبرانه منتظر شنیدن جواب بودم و هزاران نقشه برای زندگی آینده ام داشتم ...
قاتل زن باردار و برادرش قصاص شد
جنایت ، سرنخ های دیگری را در اختیار کارآگاهان قرار داد زیرا مشخص شد که طلاهای این زن که از آن استفاده می کرده و حتی طلاهایی که در کمد بوده نیز به سرقت رفته است. از این رو فرضیه جنایت با انگیزه سرقت قوت گرفت. در تحقیقات از همسر زن باردار مشخص شد که وی زمان جنایت در خانه نبوده است. با توجه به حساسیت این موضوع، رسیدگی به آن در دستور کار قرار گرفت و فاش شد که زن جوان روز حادثه ...
چشم بسته عاشق شدم و ... / پدرم داشت دق می کرد و من روسیاه او و مادرم هستم!
مرد رویاهایم به خواستگاری ام آمد. احترام پدر و مادرم را به خاطر او زیر پا گذاشتم. پدرم داشت دق می کرد. نصیحت های او بی فایده بود. با لج بازی بالاخره بعد از شش ماه درگیری با خانواده، حرف خودم را به کرسی نشاندم. در همان دوران عقد، از کردۀ خودم پشیمان شده بودم اما نمی توانستم حرفی بزنم. امیدوار بودم بتوانم او را با توجه به ابراز علاقه ای که می کند، تغییر بدهم. زهی خیال باطل که خشت اول بنای این زندگی ...
لیلا با اینکه به خواستگاری اش رفته بودم اما با پسر دیگر در ارتباط بود و...
کشید ولی به نصایح او گوش نمی دادم. یک روز با دوستان لاابالی تصمیم گرفتیم زورگیری کنیم. می خواستیم پولی برای یک دو سه روزه به شمال جور کنیم. دوستانم به سراغ پیرمردی رفتند که مرا شناخت. او معلم دوران ابتدایی ام بود. داشتم از خجالت آب می شدم. جلوی دوستانم را گرفتم و با ناراحتی به خانه رفتم. قسم خوردم دیگر دنبال خلاف نروم اما دوستانم می ترسند آن ها را لو بدهم. برایم مزاحمت ایجاد می کنند و دست بردار ...
رفته بودم از انباری لواشک بردارم که پسر خاله ام در را بست و ... / پارسال محمود حلالیت خواست اما از دیدن ...
رفته بودم توی انباری که به لواشک های آویزان شده ناخنک بزنم. محمود پشت سرم آمد، در را بست و گفت چون دستم به لواشک ها نمی رسد، بغلم می کند، من هم با خوشحالی قبول کردم و خودم را بالا کشیدم، همان طور که لواشک ها را از روی بند برمی داشتم احساس کردم دست محمود روی تنم حرکت های عجیبی می کند، یکهو دستم شل شد، شروع کردم به تقلاکردن، یک مرتبه عصبی شد. من را به دیوار کوبید و گفت: خفه شو. نفسم بالا نمی آمد، بدنم تازه جوانه زده بود، تر ...
اقدام وحشتناک با زن قهر کرده در نیمه شب جمعه
شوهرم ازدواج کردم و صاحب یک فرزند هستم و پس از ازدواج در تهران سکونت داشتیم تا اینکه از 15 روز قبل به خاطر اعتیاد شوهرم با هم اختلاف پیدا کردیم و به همین دلیل به خانه پدرم در شهرستان جغتای آمدم. وی افزود: شب همسرم برای دیدن من به خانه پدری ام آمده بود که دوباره به خاطر مسئله طلاق با هم جر و بحث کردیم که همسرم از اتاق خارج شد و پس از لحظاتی با پارچی که در دست داشت به سمت اتاق آمد. این زن ...
تصور این که مردی با این شیوه، چشم به ناموس دیگران دارد برایم باورکردنی نبود!
...، به تشریح ماجرایی تلخ پرداخت و به کارشناس اجتماعی کلانتری طبرسی جنوبی مشهد گفت: وقتی خدمت سربازی ام به پایان رسید تلاش کردم تا شغل ثابتی برای خودم دست و پا کنم به همین دلیل به شرکت های خصوصی زیادی سرزدم و شغل های متفاوتی را در شرکت های پیمانکاری یا خدماتی تجربه کردم اما در هر جایی که مشغول کار می شدم، مدتی بعد و تنها به خاطر این که حق بیمه را نپردازند مرا اخراج می کردند و باز سرگردان به دنبال ...
راز ازدواج پنهانی دختر تاجر خودرو با شلیک های خیابان دولت گره خورد / ناگفته های رویا را بخوانید +عکس
واردات خودروی تویوتا است. چند سال قبل از طریق یکی از دوستانش در اربیل عراق مهمانی دعوت بود که مرا همراه خودش به عراق برد. در آن مهمانی موسی مرا دیده بود و به گفته خودش عاشق من شده بود. او در آن مهمانی خودش را به من و پدرم نزدیک کرد تا اینکه به ایران آمد و اصرار داشت با او ازدواج کنم. پدرت با ازدواج شما مخالفت نکرد؟ واقعیتش پدر و مادرم 20 سال قبل از هم جدا شدند. پدرم در ترکیه به ...
اقرار بادیگارد به دار زدن یک مرد 45 ساله
مرد فوت شده دست پیدا کنند. تحقیقات حکایت از این داشت که مالک خودرو مردی 46 ساله به نام قاسم است که در منطقه فرمانیه زندگی می کند. همسر وی اولین کسی بود که در این باره از او تحقیق شد. او گفت: شوهرم صبح برای انجام کاری خانه را ترک کرد. چند بار با گوشی تلفن همراهمش تماس گرفتم، اما گوشی او خاموش است. وقتی تصویر مقتول به زن جوان نشان داده شد معلوم شد که جسد متعلق به شوهرش قاسم است. بعد از ...
قتل دوست صمیمی به خاطر زیرخاکی های میلیونی
و با شناسایی مالک خودرو 206 ، کارآگاهان موفق به شناسایی مالک خودرو به نام "قاسم" ( 46 ساله ) شدند . با شناسایی محل سکونت قاسم و خانواده اش در منطقه فرمانیه ، کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که قاسم از صبح همان روز کشف جسد از خانه خارج و از بعداز ظهر دیگر پاسخگوی تماس های تلفنی اعضای خانواده اش نبوده است ؛ نهایتا همسر قاسم با مشاهده تصویر مقتول ، وی را به عنوان همسرش مورد شناسایی قرار داد ...
وقتی شرور 25 ساله عاشق نیلوفر دختر محله شد / خواستگار چه آتشی به پا کرد!
دست و کمر دچار سوختگی شدیم و پدرم به خاطر شدت سوختگی در بیمارستان فوت کرد. بعد از انتقال جسد به پزشکی قانونی مأموران پلیس دست به تحقیق زدند و متهم 25 ساله را که دارای سابقه شرارت های زیاد بود شناسایی و بازداشت کردند. او ابتدا جرمش را انکار کرد اما در مراحل بازجویی به جرمش اقرار کرد و گفت: نیلوفر را خیلی دوست داشتم اما خانواده اش با ازدواج ما مخالف بودند. روز حادثه به خانه آنها رفته بودم ...
پدرم از ارتباط من و اسحاق خبر ندارد / شوهرم هم می گفت تا با کسی ارتباط داری و ..! + عکس
این سفر من نیز همراه پدرم بودم. همانجا نیز با اسحاق آشنا شدم. اوهم به من علاقه مند شد و با ما به ایران آمد. چندی بعد به خواستگاری ام آمد اما پدرم با این ازدواج بشدت مخالفت کرد. اما او دست بردار نبود وچند بارمقابل خودم دست به خودکشی زد. به همین خاطر دلم برایش سوخت و با اینکه می دانستم زن و چند فرزند دارد با او ازدواج کردم. آیا پدرت نمی داند تو با اسحاق ازدواج کردی؟ من به عراق رفتم ...
جزییات قتل وحشتناک پدر توسط پسر شیشه ای
کشیدن شیشه بودم که ناگهان پدرم بالای سرم آمد. ابتدا با صحبت قصد نصیحت مرا داشت اما من بدون توجه به حرف هایش، کار خودم را می کردم و همین موضوع باعث درگیری لفظی من و پدرم شد. ناگهان پدرم در حالیکه بسیار عصبانی شده بود، با یک چاقو به سمت آمد؛ پس از گرفتن چاقو، چند ضربه به سمت او پرتاب کردم. زمانی که پدرم روی زمین افتاد، من نیز از شدت ترس از خانه خارج شده و بلافاصله برای مخفی شدن، نزد دوستانم رفتم تا ...
قتل به خاطر اختلاف بر سر ملکی
ماشین او پیاده شده اما پس از مدتی به قتل اعتراف کرد و گفت: قرار بود ملک مقتول را برایش بفروشم. در بین راه متوجه شدم سند با مشخصات خانه نمی خورد. فکر کردم می خواهد از من کلاهبرداری کند. با هم درگیر شدیم. ناگهان کنترل ماشین از دستم خارج شد و به جدول کنار جاده برخورد کردیم. مقتول هم سرش به شیشه جلوی ماشین خورد. او سپس قرص ها و شربت هایی که همراه داشت را سر کشید و چند ثانیه بعد هم فوت کرد. با ...
روایت دختران از آزار جنسی
نیم ساعت گذشت، دیگر چیزی برایش اهمیت نداشت. می گوید: اولین نفرشان که تمام شد، نشستند به مشروب خوردن، من گوشه اتاق با تن رنجور افتاده بودم و نگاهشان می کردم. بعد هم که کارشان تمام شد، گفتند اگر صدایم دربیاید، توی محله آبرویم را می برند، گفتند به دامادمان می گویند که خواهرم را طلاق بدهد، گفتند اگر خودم مرض نداشتم، خانه ای نمی آمدم که سه تا پسر عذب دارد. برادر بزرگش راه می رفت و می گفت ...
عزت اللهی: دوست دارم با روسیه همگروه شویم تا برایشان کری بخوانم
چون در آستانه محرومیت بودم و بازی بعدی مان مهم بود، تشخیص داد روی نیمکت باشم تا کارت نگیرم. در نهایت دقایقی بازی کردم، کارت گرفتم و دوباره محروم شدم. بعد از بازی با ترک در تمرین به مچ پای من ضربه خورد و نتوانستم تمرین کنم، اما با این حال کنار تیم بودم و شب قبل از بازی با آمپول و قرص توانستم خودم را به بازی برسانم و در آن بازی مصدومیتم تشدید شد. بازهم با تیم تمرین نداشتم تا بازی با تومسک ...
پسر عاشق پیشه، پدربزرگ دختر مورد علاقه اش را آتش زد
که دایی ها و پدربزرگ مقتول سارا، با قمه و شمشیر مقابل خانه مان آمدند. من اول فکر کردم آنها همان پسرهایی هستند که چند وقت پیش به خاطر سارا با آنها درگیر شده بودم. برای همین یک قوطی حاوی بنزین را برداشتم و خودم را به کوچه رساندم. برای ترساندن شان، قوطی را آتش زدم و به سمتشان پرتاب کردم. من از خودم دفاع کردم، آنها قمه و شمشیر داشتند. متهم که سابقه شرارت در پرونده دارد در آخرین دفاع خود هم گفت: اگر خانواده سارا با ازدواج ما مخالفت نمی کرد، این اتفاقات رخ نمی داد. من قصد قتل نداشتم. در پایان دادگاه قضات وارد شور شدند تا رای نهایی را صادر کنند. ...
از درگیری بر سر حضانت فرزندان تا جنایت مسلحانه
رساندی؟ عید مبعث بود که از عراق به تهران آمدم. بچه هایم را به یکی از بستگان شوهرم سپردم چون پدرم به تهران آمده بود و می خواستم او را ببینم. از طرف دیگر می خواستم درخواست طلاق از همسرم را بدهم و حضانت فرزندانم را بگیرم. می خواستم در تهران زندگی کنم چون از شوهرم خسته شده بودم. بعد از ورودم به ایران متوجه شدم که شوهرم نیز غیرقانونی به ایران آمده. روز حادثه با من تماس گرفت و در ...
بادیگارد تاجر عتیقه قاتل او شد
بعد 40میلیون تومان از من قرض گرفت. همین باعث شد که عصبانی شوم. روز حادثه به بهانه معامله عتیقه او را به خانه یکی از بستگانم کشاندم. وقتی وارد خانه شد، از او خواستم که سهم مرا از معامله عتیقه پرداخت کند اما گفت که پولی ندارد. من هم عصبانی شدم و با طنابی که دورگردنش انداختم، او را به قتل رساندم. وقتی به خودم آمدم ، ترسیدم و به همین دلیل جسدش را داخل ماشینش گذاشتم و در اطراف شهر رها کردم. سرهنگ مکرم، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران با بیان این خبر گفت: برای متهم قرار بازداشت صادر شده و تحقیقات در این پرونده ادامه دارد. ...
تصویر واقع گرایانه از انحصار
ترجمه هادی آذری: مجموعه تلویزیونی تابو یک سریال بریتانیایی با روایتی از سال 1813 و داستان شخصیتی به نام جیمز دلینی با بازی تام هاردی است که بعد از گذران 10 سال زندگی در آفریقا، به همراه 14 الماسی که به دست آورده، به لندن بازمی گردد تا بیشتر درباره کسب وکار به ارث مانده از پدرش بداند و به دنبال انتقام قتل وی برود. او با ممانعت از فروش کسب وکار خانوادگی خودشان به کمپانی هند شرقی تصمیم می گیرد ...
قتل شوهر با سلاح خودش
ایرانی مقتول، با او درگیری هایی داشته و بر اساس مدارک به دست آمده، زنی که دوربین مداربسته تصویر او را ضبط کرده ، همان همسر مقتول است. به این ترتیب، مأموران به خانه مقتول رفتند و از همسر او بازجویی کردند. زن جوان که 23ساله است، در ابتدا مدعی شد خبری از سرنوشت شوهرش ندارد و بعد از آمدن مأموران متوجه شده شوهرش به قتل رسیده است. این زن گفت: من در خانه بودم و اصلا خبر ندارم چه اتفاقی برای شوهرم افتاده ...
پدربزرگ، قربانی عشق پسر جوان به نوه اش
: آن روز در خانه خواب بودم که ناگهان صدای فردی را در محل شنیدم. نام من را صدا می زد و فحش می داد. از خانه بیرون رفتم. افشین را دیدم که جلوی خانه ایستاده و به من فحش می دهد. با او درگیر شدم. کمی بعد برادرم امیر و پدرم آمدند. پدرم از من خواست با افشین دعوا نکنم و با پلیس تماس بگیرم. در همین حین، ناگهان افشین به خانه شان رفت و با یک بطری بنزین که رویش شعله آتش روشن بود، آمد و بنزین را به طرف ما پرت ...
اژه ای: حقوق های نجومی در دولت نهم و دهم و قبل از آن نبوده است
گذشته یک پاداش و وام با بهره کم می پرداختند و در موارد نادری حقوق های نسبتاً بالایی می دادند. وی گفت: من در این سخنان گفتم که این موارد در 2 - 3 سال اخیر بوده و در سال های 93، 94 و اواخر 95 این موضوع یک رشد فوق العاده داشته است و یک دفعه حقوق های نجومی واقعاً سرسام آور بود. این مقام ارشد قوه قضاییه تصریح کرد: اصلاً یک مورد هم در دولت های قبل مثل دولت دهم، نهم و قبل از آن ...
چه فیلمی، رقیب نهنگ عنبر 2 می شود؟
.... تیک آف دو سال پیش ساخته شد اما هیات انتخاب آن را واجد حضور در بخش مسابقه ندانستند. با گذشت زمان مشخص شد فیلم هایی که هیات انتخاب جشنواره سی و چهارم کنار گذاشتند، شایسته حضور در بخش مسابقه نبوده اند. با استناد به این اتفاق می توان به کیفیت تیک آف شک کرد؟ بعد از جشنواره چندین مرتبه در نوبت اکران قرار گرفت تا این که از امروز به سینماها آمد. * پیش بینی فروش: تنهای تنهای تنها ستاره ...
به سوی بهشت
شکنجه جسمی و روحی را به ما روا می داشتند. 18 سال با خانواده ام زندگی کرده بودم و بعد از آن چهار سال آنها را نشناختم. اکنون 27 سال از آن زمان می گذرد، اما همچنان خاطرات مهیب آن روزها با من است. ببینید دشمن با ما چه کار کرد، اما چیزی که همیشه شادم می کند و به من تسلی خاطر می دهد، این است که این بها را در راه حفاظت از وطنی که ناموس تمام ما ایرانیان است، پرداختم. این خوشحالم می کند و برای تحمل بازماندگان تلخ آن دوران به یاری ام می شتابد. لیلا رعیت ...
انصاریان: خودم سردسته اعتصاب کنندگان بودم
بسیار زیاد داریم اما به دلیل از دست رفتن زمان گاهی نمی توانستیم بازی ها را ببینیم طوری که هر دو دربی را نتوانستم ببینم اما با این حال از قهرمانی پرسپولیس که سال ها دنبال آن بودم بسیار خوشحال شدم و برای من این قهرمانی بسیار شیرین بود. انصاریان در ادامه پیرامون نتایج آسیایی پرسپولیس گفت: متاسفانه در آسیا که بسیار هم مهم است نتایج آنطور که ما می خواستیم رقم نخورد. در واقع نتایج پرسپولیس به ...
زود به خانه بازگشتم زنم با حالت زننده از اتاق بیرون آمد/ فرشاد دوست صمیمی ام آنجا بود با فروغ ارتباط ...
جوان 26 ساله در حالی که تاکید می کرد من در انتخاب شریک زندگی ام دچار اشتباه شدم و تنها به خاطر غرور جوانی و روکم کنی با فروغ ازدواج کردم به کارشناس اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: وقتی سال آخر دبیرستان بودم یکی از همکلاسی هایم مدام از دخترانی تعریف می کرد که آرزوی ازدواج با او را دارند. فرشاد به باشگاه بدن سازی می رفت و از نظر ظاهری به خودش می رسید ولی بلوف هایش درباره دخترانی که با او دو ...
زود به خانه بازگشتم فرشاد را در خانه ام دیدم
ساله در حالی که تاکید می کرد من در انتخاب شریک زندگی ام دچار اشتباه شدم و تنها به خاطر غرور جوانی و روکم کنی با فروغ ازدواج کردم به کارشناس اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: وقتی سال آخر دبیرستان بودم یکی از همکلاسی هایم مدام از دخترانی تعریف می کرد که آرزوی ازدواج با او را دارند. فرشاد به باشگاه بدن سازی می رفت و از نظر ظاهری به خودش می رسید ولی بلوف هایش درباره دخترانی که با او دوست می شوند همواره ...
17 ساله بودم که به خواسته های مرد متاهل تن دادم و
، با مرد رؤیاهایم ازدواج کردم، اما چه فایده که حساب و کتاب هایم درست از آب در نیامد. بچۀ همسرم نمی تواند مرا جای مادرش بپذیرد و آن قدر اذیتم می کند که مشکل روحی پیدا کرده ام. شوهرم از او حمایت می کند و سر این موضوع بارها مرا مورد ضرب و شتم قرار داده است. مانده بودم چه کنم. از خانه فرار کردم. چند روزی در خانۀ یکی از آشنایان بودم. با اعلام شکایت شوهرم، مأموران کلانتری 21 مرا به کلانتری آوردند. اگر به حرف های دلسوزانۀ پدرم و نامادری ام که زن بسیار خوبی است، گوش می دادم این طور نمی شد. ...
با همسر بی حوصله چه کنیم؟
تمام روزهای زندگی مشترک تان در پس لرزه های همین چند روز قرار نگیرد و بتوانید زندگی تان را مدیریت کنید، بهتر است به یک توافقنامه دوتایی برای این ایام برسید. چون از نظر زمانی می دانید که چه روزهایی این حالات روحی برای همسرتان پیش می آید، پس می توانید برایش آماده باشید؛ مثلا در این روز ها مهمان دعوت نکنید، در کارهای خانه داری و نگهداری بچه ها به همسرتان کمک کنید، بیشتر به او توجه کنید و اگر بدخلقی ...