سایر منابع:
سایر خبرها
سنگینی درد روی شانه های کارگران باربری منازل
کمر طاق زده بودند زیر بار تجمل و تکبر پایتختی ها ، با اولین اتوبوسی که سر پیچ ترمینال سنندج، داد می زد تهرون... تهرون ، خودشان را رساندند پای برج آزادی و همان، اولین و آخرین بار بود که گردن کشیدند سمت سقف آسمان. از آن روز به بعد، چشم های شان فقط موزاییک و کاشی کفِ خانه ها را رج زد و گردن و شانه و قامت خم شد زیر سنگینی وزن مبل و کمد و یخچال و قالی مردم که توهم برِشان داشته بود اینها خلق شده اند برای ...
منطقه ای در سوریه که بدون حتی یک گلوله آزاد شد
بودم و ران پایم شکسته بود. آنجا دکتر به من گفت که باید شش ماه گچ پایت بماند تا این پا به وسیله میله کشیده و جفت شود. در بیمارستان آنقدر که در فکر جنگ و رفتن به جبهه بودم به فکر پایم نبودم. مدتی گذشت. یک شب جمعه خدمت آقا امام رضا(ع) رفتم، دعای کمیل خواندم و گریه کردم و به ایشان توسل کردم، بعد از یک روز در حال معاینه، دکتر گفت: آقای اکبرزاده آن پایی که قرار بود شش ماه در گچ باشد، سه ماه دیگر خوب ...
حمید علیدوستی: نام دخترم را ترانه گذاشتم، چون...
چشم نواز. ستاره ای که می توانست در تیم های محبوب بازی کند اما دلش نخواست. اراده کرد در هما بماند. دلش خواست دور از استادیوم های شلوغ و تشویق تماشاگران راه خودش را برود. کار خودش را بکند. همان روزهایی که می خواست همه وقت آسودگی را میان کتاب ها و نوارهای کاست بگذراند. بوی کاغذ و صفحه های سی و سه دور. مثل همین حالا. در سینمای کوچک خانگی اش. در کتابخانه غبطه برانگیزش. در زندگی حسرت برانگیزش ...
گفتگو با رضا پرستش بدل ایرانی لیونل مسی +عکس
حالا چند وقتی است که خودم هم قبول کرده ام که واقعا شبیه مسی هستم. به بهانه بازی ال کلاسیکو و گلزنی اسطوره تمام نشدنی بارسلونا درست یک روز بعد از بازی با این مسی ایرانی قرار گذاشتیم تا او را بیشتر بشناسیم. قراری که حسابی شگفت زده مان کرد که چطور دونفر بدون هیچ گریمی علاوه بر چهره حتی ژست و قد و قواره شان هم شبیه به هم باشد. خودم قبول نمی کردم شبیه مسی هستم رضا پرستش متولد 1371 ...
جای خالی کی روش: دنیای وارونه
هوادار خودت بیاد علیهت شعار بده نویسنده باید خواب رشید رو ببینه... چه عجب بعد یک سال یه نوشته دور از طرفداری و ریا کاری تو این بنگاه طرفداری دیدیم. چقدر خوب و روان به دور از قلمبه حرف زدن و قمپز در دادن کاملا فوتبالی و منطقی یه سری مسائل رو یاد آور بازیکنان کرد، حتی نیازی نبود از گره های روحی خودش پرده برداری کنه و توهین نثار کسی بکنه. نویسنده هایی که دنبال جذب کامنت و ...
پاراگراف کتاب (117)
نیست و روزی سرانجام می توان از همه گریخت. ولی هرگز کسی نمی تواند از خودش بگریزد. آنا خوسیفا | ژوزه ساراماگو 5_ بچه به خودی خود هیچ نیست، پدر و مادر هستند که او را نشان می دهند. با وجود آنهاست که حد خود را معین می کند، و حدش در نظر مردم معین می شود. به واسطه ی آنهاست که احساس می کند به راستی درباره اش قضاوت می شود، آن هم قضاوتی که نمی توان از آن استیناف خواست؛ اما مردم، خوب یا بد ...
برای پاسخ به تاریخ می نویسم
.... در دل این عملیات ها به یک سوژه بسیار بکری رسیدم و گفتم من می خواهم روی این کار کنم. در واقع سوژه من منطقه ای بین مرز اسرائیل و لبنان بود که درواقع اسرائیلی ها در آنجا حضور داشتند. مسؤولان حزب الله گفتند رفتن به آنجا بسیار سخت و ناممکن است و از ما اصرار و از آنها انکار. اما پاسپورتم را دادم به سفارت و گفتم با اجازه شما 20 روز بی هویت می شویم و بعد ان شاءالله بازمی گردیم. بچه های حزب الله که ...
چشمانی که 30 سال به سقف خیره مانده اند
همه چیزش را داد، آن روز باران آتش و تیر از همه طرف به سمتشان سرازیر شده بود، گیر کرده بودند در کمین دشمن، فکرش را هم نمی کردند دشمن آن ها را دور زده باشد، آتش بود که از هر طرف روی سرشان می بارید و مردها مثل برگ درخت روی زمین می ریختند، صدای الله اکبر و سوز ناله ها از هر طرف بلند شده و بوی خون و دود همه جا را گرفته بود. هم می خواست خودش را از این مهلکه نجات دهد و در عین حال هم نمی توانست دوستانش ...
گفت وگو با همسر شهید مدافع حرم سیدعبدالله حسینی از لشکر فاطمیون
به خاطر مال دنیا از جانش بگذرد. اگر میلیون ها بدهند می تواند جای پدر را برای دخترم پر کند! دخترم یک روز سه ساعت تمام برای پدرش دلتنگی کرد و اشک ریخت. عکس های پدرش را می دید گریه می کرد. بعد از دو سال تازه قبول کرده که پدرش نیست. بچه 10ساله را چطور راضی کنم پدرش دیگر بر نمی گردد. کسانی که به خانواده های شهدای مدافع حرم طعنه می زنند در حق ما جفا می کنند. آن دنیا باید جواب بدهند. اگر میلیون ها تومان ...
گفت هیچ وقت بسیج را رها نکنید/ تلگرام خبر شهادت پسرم را داد!
هستی؟ چون معمولا اینطور موقع ها بچه ها پول اضافی را توی جیبشان می گذارند. اما حسین گفته بود نه این پول حرام است. حسین به همه شرعیات از کودکی حساس بود. از همان بچگی فرق محرم و نامحرم را می دانست. اگر قرار بود مردی به خانه بیاید، حواسش به حجاب خواهرهایش بود. معلم دبستان حسین بعد از مراسم تشییع آمد و گفت یکبار در همان دوران ابتدایی داشت قرآن را تلاوت می کرد. از بس زیبا خواند آمدم دستم را روی شانه ...
برانکو: حزب من فوتبال است و بس!
که بنده و آقای بلازویچ، هفت سال در تیم ملی کرواسی با هم کار کردیم. درواقع فاز به وجود آمدن تیم ملی کرواسی را بعد از فروپاشی یوگسلاوی دنبال کردیم. طبیعی است که هرکدام از جمهوری های جداشده، تیم ملی خودشان را تشکیل می دادند. و همان طور که گفتم بنده و ایشان شروع به تشکیل تیم ملی کرواسی کردیم و اولین بازی های رسمی تیم ملی مان را انجام دادیم و بلافاصله بعد از آن، اولین مسابقات مان را در انگلیس که خیلی ...
حسین مرعشی: اصول گرایان دوست دارند انتخابات به دور دوم برود/ میرسلیم اصول گرا تر از دیگران است/ جای ...
پروژه های مختلف را بازدید و همیشه دفترشان به روی مردم باز بود، قشرهای مختلف می توانستند رفت و آمد کنند و گروه های مختلف با ایشان دیدار داشتند. -کدام شخصیت از نظر شما به آیت الله شبیه تر است؟ اجازه دهید این را جامعه بگوید. همه شخصیت ها یگانه آفریده شدند و هیچ کس قرار نیست شبیه کسی دیگر باشد، خداوند همه انسان را کامل افریده است. نقش مرجعیتی با خصلت های منحصر بفرد ایشان را ...
وضع خیلی بحرانی است / هیچ کاندیدایی به اندازه رئیسی مسئولیت های کلان نداشته/شناخت او را رؤسای جمهور بعد ...
بچه ها را بگذارد ایگرگ! بعد بگوید نگاه کن ما هر موقع می گوییم ایگرگ اینها قاطی می کنند! نامگذاری اشتباه است. اینها را برای دوقطبی کردن جامعه انجام دادند. سلیقه های مختلف و تفکرات مختلفی وجود دارد که گاهی فاصله بین آنها بیشتر از فاصله اصلاح طلب ها و اصولگراهایی است که خودشان دارند می گویند. لذا این کلمه اصولگرا را نگویید. مملکت ما دو جناح نیست. گروه های مختلفی هستند. جریان های فکری ...
در انتظار پسرم مهران هستم
.... صدای باران و رعد و برق تمامی نداشت، رودخانه گادر وحشتناک شده بود. وقتی نزدیک رودخانه رفتم یک لحظه فکر کردم که اشنویه را سیل می برد. این بچه در چنین شرایطی در آب غرق شده است. فقط خدا می داند که پیکر بی جان این بچه الان کجاست. شما به جز مهران فرزند دیگری هم دارید؟ بله، من شش فرزند دارم. سه دختر و سه پسر. مهران کوچکترین پسر من بود. او فقط 11 سال داشت. خیلی هم باهوش بود ...
پاس گل جهانگیری به سعودی ها/ افتتاح دستاورد سرهنگ ها توسط روحانی!
می کنند افتتاح کردن مثل زدن کلید یک لامپ است. برای پروژه ها چندین سال تلاش شده است. این پالایشگاه از سال 86 شروع شده و تا سال 92، 40 درصدش تکمیل شده بود، آن هم قسمت هایی مثل لوله کشی و منابع ساخته شده بود و بسیاری از تجهیزات در آن نبود. ما هر طرحی را که تکمیل شود به خاطر دلواپس ها یک روز هم صبر نمی کنیم و افتتاح می کنیم. فکر می کردیم دلواپس ها برای برجام دلواپس هستند اما بعد دیدیم برای افتتاح هم ...
کودک آزاری در ایران
به گزارش شفاف، آسیب های اجتماعی روز به روز چهره جدیدی از خود بروز می دهند، از اعتیاد تا پیامدهای طلاق و کودک آزاری و ده ها مسئله اجتماعی دیگر همه و همه پیچیدگی ها و زیروبم های خاص خودشان را دارند. یکی از آسیب های جدی کودک آزاری است. بر اساس اعلام سازمان بهزیستی در سال 95 بیش از 12 هزار تماس با اورژانس اجتماعی در کشور کودک آزاری بوده است. این آمار البته دقیق نیست، به طوری که حالا ...
خسارت ها باید بر اساس شرایط بیمه نامه پرداخت شود و لاغیر
شرکت بیمه خیلی اغماض کند خودش زیر سوال می رود. بنابراین وقتی که می بینید بعضی از پروندها طول می کشد مربوط به نوع بیمه نامه، سقف بیمه نامه، نوع پوشش، سقف پوشش و موضوعاتی از این دست است. زمانی که حادثه رخ داده است همه هیجان زده هستند و از روی هیجان صحبت هایی می کنند و هیچ شرکت بیمه ای نمی گوید خسارت را نمی دهد. در آن جو همه می گویند ما کمک و همراهی می کنیم این از آن بابت است که التهاب جامعه کاهش ...
افشای رازهای زندگی دختر تاجر ثروتمند
شدم و همراه او راهی عراق شدم و زندگی مان را شروع کردیم. در این مدت در عراق زندگی می کردی؟ یک سال ایران بودم اما بعدش عراق بودم. برای چه به ایران آمدید؟ پدرم از ترکیه آمده بود و چون نمی دانست که من در عراق زندگی می کنم باید خودم را به ایران می رساندم. شوهرم به همراه یکی از دوستانش دو روز زودتر از من به صورت قاچاقی به ایران آمد و من هم سه شنبه قبل آمدم. چون فقط خانواده مادرم ...
افشاگری درباره اردوگاه های مرگ کره شمالی
میونگ چول در سال اول و به خاطر شستشوهای مغزی مکرر به تبلیغات کره شمالی ایمان آورده بود. از این رو، وی مرتب زندانیان را به باد کتک می گرفت و در واقع به چشم کیسه بوکس به آن ها نگاه می کرد. یک روز او بسیار خسته شده بود و داشت با یکی از زندانیان حرف می زد که به ناگهان متوجه معصومیت آن ها شد. چول می گوید: برخی از نگهبانان از شکنجه کردن خوششان می آید. روزی یکی از رئیس های با یک میله فلزی به یکی از زندانیان مسن حمله کرد و او را کشت ولی هیچگاه تنبیه نشد. ...
کدام فیلم، رقیب نهنگ عنبر 2 می شود؟
. سریال های پریدخت ، شمس العماره و حالا هم دیوار به دیوار در دوره خودشان آثار موفقی بوده اند. تنها شکست سریال سازی مقدم در قلب یخی 2 اتفاق افتاد که آن هم به دلیل برخی دلایل در نیمه راه متوقف شد. * سابقه فیلم: نهنگ عنبر 2 قرار بود در جشنواره فجر سی و پنجم حضور داشته باشد. حتی به دفتر جشنواره فرستاده شد و توسط هیات انتخاب هم دیده شد اما دو روز مانده به اعلام نهایی اسم فیلم ها، سامان مقدم آن ...
این مملکت پر از صادق خدادادی هاست
به گزارش دولت بهار، خانه ای که این چند روز خالی نشده از آدم هایی که ته دلشان لرزیده بعد از شنیدن خبرحادثه. اقوام ، آشناها و دوستانی که برای عرض تسلیت آمده اند و کیپ تا کیپ کنج دیوار نشسته اند. داخل خانه سرباز شهید صادق خدادادی، همه مبهوت به تصویری نگاه می کنند که لبخند او را قاب گرفته است. صادق اما از توی همین قاب عکس به آنها نگاه می کند؛ به پدر، مادر، خواهر و برادرهایی که هنوز داغی را که دیده ...
جانبازان اِند عشق اند!
به رفتارهای آن جوان که نامش محمد باقر یوسفی بود شک کرده بودند، شک به اینکه نکند او نفوذی باشد، ولی از آنجاییکه خداوند می خواست بنده ی خوبش را به دیگران بشناساند، پس از گروه بندی بچه ها او به گروه ما آمده و هم چادر شدیم. بعد از چند روز، دل را زدیم به دریا و یک روز از او پرسیدم: تو چرا اینقدر کم حرف و ساکتی و قاطی بقیه ی بچه ها نمی شوی؟ یوسفی گفت: من منقضی 58 هستم و آخرین روزی که داشتم ...
به اندازه پلک زدنی پشیمان نشدم
تازه نفس را هم سوار کرده بودیم که مورد حمله تن به تن قرار گرفتیم. نیروهای عراقی قصد اسیر کردن ما را داشتند اما وقتی با مقاومت مواجه شدند، ماشین را از چهار سمت مورد رگبار قرار دادند و تقریباً همه سرنشینان ماشین با جراحت های اساسی توانستیم خودمان را به خرمشهر برسانیم. در خرمشهر، بعد از رسیدگی های اولیه ما را به آبادان منتقل کردند. شما در این حادثه چه آسیب هایی دیدید؟ از دوران نقاهت و مداوا ...
بسته شعری ویژه ولادت حضرت عباس (ع)
همه دارند تو یکجا داری آسمان پیش قدم هات به حیرت افتاد کهکشان وقت تماشات به زحمت افتاد موج برخاست و از آنهمه هیبت افتاد کوه تا نام تو را بُرد به لکنت افتاد این علی هست خودش هست جنابش آمد خوش به حال دلِ زینب که رکابش آمد تشنه خاکیم و ترک خورده ولی دریا تو شوره زاری همه با ماست وَ باران با تو و نوشتیم که یا هیچ پناهی یا تو ...
جهاد ما بعد از جنگ شروع شد
مناطق عملیاتی می پرسیم د لش پر می گیرد و خاطراتش را یکی یکی برایمان تعریف می کند . این شد که د ر ایام ولاد ت حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام سراغ این جانباز د فاع مقد سی و راوی راهیان نور رفتیم تا برگی از خاطرات جبهه را بازخوانی کنیم. حاج د اود احمد پور د ر سال 1342 به د نیا آمد ه. 28مهر سال 1359 د رحالی که فقط 17سال د اشت، راهی جبهه ها شد . از همان زمان بود که خلوص رزمند ه های جبهه ها را د رک ...
22 سال پروانگی، گِرد وجود جانباز شیمیایی/ اتفاقات خوب زندگی ام با ضریح امام رضا (ع) گره خورده است!
می آید وقتی به تویسرکان برگشتیم. گفتند مگر شما شفا نگرفتید؟ گفتیم چه کسی خبر را به شما داده. گفتند به ما گفته اند. خبرش در همه شهر پیچیده بود. بعد از آن مشکلات کلیه محمد خیلی کمتر شد، آثار شیمیایی در تنش بود و هر از گاهی ایشان را اذیت می کرد، اما بعد از آن خودش کارهایش را انجام می داد. و داستان شهادت ایشان چه بود؟ با پای خودش به بیمارستان بقیه الله تهران رفت. در ...
حکایتی از بازماندگان شهر سوخته
...... می توان به عنوان نیرویی سازنده به کارشان گرفت. می توان از این غرقاب رهایی شان داد. اینان در حسرت نفس کشیدن در هوای پاک، تاوان گزافی پرداخته اند، سال های خوب جوانی را، زندگی را، آبرو را... حالا سراپا مشتاق اند. مشتاق پاک بودن، مثل همه زندگی کردن، بچه داشتن، غذا پختن، خانه داشتن. دریابیدشان، پیشتر از آنکه در حسرت ساده ترین شکل زندگی، در گوشه و کنار قلعه بپوسند... منبع: تاریخ ایرانی(به نقل از روزنامه آیندگان) ...
طنز؛ دریای عمیق آبی
روز بعد از اینکه چندباری این مهر تایید به پشتم خورد و به قدر کافی کبود شدم، بالاخره از سرسره دل کندم و رفتم سمت دریاچه مصنوعی. موتور بزرگی در انتهای دریاچه، موج های بلندی درست می کرد. جمعیت داخل آب، بالا و پایین می رفتند و خاطرات شمال محاله یادم بره، می خواندند. مشغول زمزمه بودم که ناگهان احساس سبکی عجیبی کردم، نگاهی به پایین انداختم و فهمیدم بند مایو پاره شده. همه ی قضایا به مویی بند بود. دیگر نمی ...
تلاش برای امید به زندگی معلولان
از سال 80تصمیم گرفت دیگر درس بخواند و مانند یک فرد عادی به زندگی اش ادامه دهد؛ بعد از این تلنگر تصمیم گرفتم ادامه تحصیل دهم چون هنوز دیپلم نگرفته بودم. به علت معلولیت دیگر اجازه ادامه تحصیل در رشته برق و قدرت را نداشتم و کامپیوتر خواندم. سپس وارد مجتمع رعد شدم و در آنجا یکسری دوره ها را گذراندم که به من بسیار کمک کرد. آنقدر ورزش و تمرین کردم که حتی توانستم با عصا راه بروم. ویلچر را کامل کنار ...
نهادهای نظارتی به ماجرای اعتصاب بازیکنان پرسپولیس ورود کردند
هیات مدیره این باشگاه دیروز در گفت وگویی اظهار داشت: از بازیکنان می خواهیم که به دنبال بالا بردن سطح فرهنگ خود باشند. آنها بچه های خیلی خوبی هستند و باشگاه هم هر کمکی که لازم باشد به آنها خواهد کرد. وی تاکید کرد: پرسپولیس و استقلال طرفداران زیادی دارند و مسلما از لحاظ فرهنگی تاثیرگذار هستند، از این رو من آرزو می کنم این دو تیم یک روز به معنای واقعی باشگاه شوند. باشگاهی که تمام ارگان های آن ...