سایر خبرها
بولتن سینما و تلویزیون: گاردین از 24فریم نوشت/ یک زندگی موسیقایی درتیک آف تعریف شد
لحظات ساکت آن ها را درذهن مان بازپخش می کنیم و هنوز سعی می کنیم رمزشان را بگشاییم. کیارستمی رفته اما آثارش زنده هستند. ضمیر ناخودآگاه او، به نظر من، همه مان را مبتلا کرده است. نشانی نادرست آشوب حدود یک سال پیش، تیزر فیلم آشوب در ضمیمه فیلم و سریال های شبکه نمایش خانگی و چند سایت منتشر شد؛ تیزری خوشحال و سر حال که با دیدن آن گمان می رفت کاظم راست گفتار بهترین و پخته ترین فیلمش را ...
روایت عکاسی دوران دفاع مقدس از زبان عکاس خرمشهری
تابلو رزمندگان 45 روز مقاومت را با نازل ترین قیمت از او خریدند و شهرداری اهواز نیز که قرار بود کتاب شکوه خوزستان را از او بخرد چطور پرداخت پولشان چهار سال به درازا کشید و او را مجبور کرد، وسایل عکاسیش را برای تسویه بدهی در بازار ناصرخسرو تهران بفروشد. غضبانپور قسم خورده است دیگر برای دستگاه های اجرایی و شرکت های خوزستان کاری انجام ندهد، ولی با همه این حرف ها خود را هنوز یک شهروند خرمشهری می ...
از بچگی استقلالی بودم و دوست دارم فصل بعد بازیکن این تیم شوم
.... قراردادت را با پیکان برای فصل بعد تمدید کردی؟ دیروز (دوشنبه) مذاکره و صحبت کلی در این رابطه داشتیم که طی یکی، دو روز آینده همه چیز روشن می شود. گفته بودی دوست داری به استقلال برگردی، اما یک آقایی نمی گذارد. آن آقا هنوز هم هست و نمی گذارد؟ من بحث آقای خاصی را نکردم. من در استقلال تلاش کردم و زحمت کشیدم و دوست دارم ادامه فوتبالم در تیم محبوبم باشد ...
چشم های نمناک پیرمرد!
میوه فروشی می کردیم اما یک روز مأموران شهرداری همه میوه های ما را جمع کردند و همراه با ترازو با خودشان بردند. در واقع اجازه فروش میوه را با ماشین نمی دادند و اذیت می کردند. از آنجایی که به مردم بدهی داشتیم مجبور شدیم ماشین را بفروشیم و بدهی مردم را بدهیم. پسرم دوباره به تهران بازگشت و به عنوان پارکبان مشغول کار شد و من هم روی چرخ میوه می فروشم. در دولت قبل بارها برای کارهای جانبازی ام ...
مدال دار فتح خرمشهر
تعریف از خودش نبوده است. این را به راحتی از خانۀ ساده ای که داشت می توانستم بفهمم. پدر و مادر ، فقیه زاده جالب تر اینکه که نقشۀ مناطق عملیاتی بعد از سه دهه هنوز به دیوار اتاقش نصب بود و او هر روز جای پای یارانش را نگاه می کرد. همان وقت بود که فهمیدم بهترین گزینه را برای مصاحبۀ روز سوم خرداد انتخاب کرده ام. اولین سؤالم از گذشته های دور بود: شما چگونه با فعالیت های انقلابی پیوند ...
سرقت از شهروندان با آب پرتقال مسموم
فروردین سال جاری در میدان قزوین پشت فرمان خودروی وانتم نشسته و منتظر پسرم بودم تا به منزلمان برویم، در همین حین مرد میان سالی نزدم آمد و خواست تا چند تخته فرش را با وانت برایش جابه جا کنم، من منتظر پسرم بودم و به او گفتم کار نمی کنم اما وی دست بردار نبود و می گفت خودروی من تمیز و برای جابه جایی فرش مناسب است، با وجود اصراری که این مرد داشت به او گفتم این کار را انجام نمی دهم، در همان حین پسرم رسید، آن ...
مقابل تهمت ها به خاطر منافع تراکتور سکوت می کنم
ادامه گفت: خواسته من از هواداران تراکتورسازی این است که در همین روزهای سخت تیم محبوبشان را تنها نگذارند و در کنار ما باشند تا با هم از مشکلات عبور کنیم. من همانطور که از روز اول وعده داده بودم با تمام وجود برای موفقیت این باشگاه تلاش کردم و امروز هم تمامی مشکلات موجود را با هواداران در میان گذاشتم که در جریان اتفاقات باشگاه باشند. اطمینان دارم که در کنار هم به آنچه می خواهیم دست می یابیم و یک تیم ...
گفت وگو با بدل های ایرانی مسی و رونالدو
حسین فشنگچی می گفت؛ رضا تو عقل نداری و اگر جای تو بودم تا الان رفته بودم پیش رونالدو. من زیاد به حرف های بچه ها توجه نمی کردم. تا این که زمان گذشت و به روزی رسیدم که دیدم از هر 100نفر، 30نفر می گویند شبیه به رونالدو هستی. یک روز که تصمیمم را برای نزدیک کردن چهره ام به رونالدو گرفته بودم، به ورزشگاه آزادی رفتم تا بازی ایران با ترکمنستان را از نزدیک ببینم. همان روز بود که عکس تو با ...
دانه های تسبیح؛ یادگاری از سال ها چشم انتظاری مادر
جاویدالاثر مهدی فروزان فر بودیم. مادر و یک دنیا سادگی و زیبایی ابتدای مهمانی مادر شهید به استقبالمان آمد و با رویی خوش به خانه دعوتمان کرد. خانه ای ساده با باغچه ای کوچک اما زیبا و دل نشین با خاطراتی از یک سرباز وطن. مادر شهید بر روی تختی که در گوشه اتاق گذاشته شده بود، استراحت می کرد. دانه های تسبیح، یادگاری از سال ها چشم انتظاری مادر چون همه مادران ایرانی اهل ...
این پرچم زمین نیفتاد
محاصره شده بودیم، همرزمان زیادی جلوی چشم مان به شهادت می رسیدند. جعفر هم در گردان عمار می جنگید که خبر شهادتش را شنیدم. شرایط و فرصت بازگشتن به جلو و حمل همه پیکر ها مهیا نبود، تنها از ما خواسته شد به فکر نجات رزمنده هایی که مجروح و زنده هستند، باشیم. با اینکه دلم برای به آغوش کشیدن پیکر برادرم پر می کشید اما امکان کمک نبود و از پیکر برادر دور شده بودم، این دوری تا 14 سال به طول انجامید ...
سرقت از شهروندان با آب پرتقال مسموم
همین حین مرد میان سالی نزدم آمد و خواست تا چند تخته فرش را با وانت برایش جابه جا کنم، من منتظر پسرم بودم و به او گفتم کار نمی کنم اما وی دست بردار نبود و می گفت خودروی من تمیز و برای جابه جایی فرش مناسب است، با وجود اصراری که این مرد داشت به او گفتم این کار را انجام نمی دهم، در همان حین پسرم رسید، آن مرد شماره تلفنم را گرفت و گفت فردا با تو تماس می گیرم تا فرش ها را جابه جا کنیم. این مال ...
بی پناهان بر کارتن های کف صحنه
در ماه های بهمن، اسفند و فروردین، نمایش شلتر که بر صحنه تالار قشقایی تئاتر شهر آمد یک حادثه در عرصه تئاتر مستند بود. برخلاف نمونه های دیگری که در این سال ها با عنوان تئاتر مستند بر صحنه رفته و به تعبیری بیشتر بازآفرینی نمایش یک واقعه معروف و آشنای اجتماعی بوده، شلتر به سوی خلق حسی آشنا از زندگی واقعی عده ای از زنان کارتن خواب رفته است. گرچه در نوشتن متن و اجرایش بر صحنه هم از مواد و مصالح واقعی ...
لجبازی آقای نخست وزیر کار دستش داد
وجود نداشت. مسائل دیگری هم مطرح بود که گاهی حساسیت برانگیز می شد، مخصوصاً از سوی نزدیکان برخی آقایان. روزنامه ها و خبرگزاری های خارجی هر روز با آقای کاشانی مصاحبه کرده و عکس ایشان را چاپ می کردند، در حالی که به سراغ رقبای ایشان نمی رفتند و جز اطرافیان معدود آنها کسی از آنها یاد نمی کرد، البته در مورد بزرگانی چون آیت الله بروجردی موضوع فرق می کرد. آقای کاشانی هر وقت به قم می رفت، در منزل آیت الله ...
مادری که با دیدن پیکر پسرش از هوش رفت
این خواب این است که خداوند به تو، دو پسر خواهد داد، پشت سر هم. این دو پسر، اینقدر خوب شوند، که بمانند! چند ماه گذشت. سال46 بود که خدا، "احمد" را به ما داد. دو سال بعد هم "محمود" روزی خانواده ی ما شد. بعد از تولد محمود، دخترآقا مرا دید و گفت : " خداوند، ستاره هایت را داد." احمد □ همسایه ای داشتیم که تازه از روستا آمده و خیلی مستضعف بودند. احمد می ...
قاپیدن فرصت زندگی از دهان گرگ!
، محمد را رها کرد و متواری شد. بلافاصله این پسر بچه را در آغوش گرفتم. همه بدن او زخمی شده بود اما خوشبختانه زخم هایش عمیق نبود، جای دندان های تیز فرو رفته بر شکم، پهلو و پشت بدن این کودک مشخص بود و صورت و دست و پایش نیز خونین و خاکی بود و لباس ضخیم و زمستانی کودک مانع دریده شدن بیشتر بدنش شده بود. نجات این پسر یک سال و نیمه کار خدا بود و خوشحالم که توانستیم او را از مرگ نجات بدهیم و لبخند را به چهره رنگ پریده پدر و مادر او بازگردانیم./ روزنامه ایران کلمات کلیدی مصاحبه ایران با وحید گنج خانلو نجات کودک از چنگال گرگ ...
حالا 1200 امیر دارم/35درصد مدارس کشور را خیّران مدرسه ساز ساخته اند
زندگی و آینده اش بودم. دارایی ام را برای زندگی بهتر او صرف کرده بودم. دختر خانمی از خانواده ای نجیب را برایش انتخاب کردیم و آپارتمانی را در محله جردن برایش خریدم و قرار بود فروردین ماه همان سال جشن عروسی شان را برپا کنیم. همه چیز خوب پیش می رفت تا اینکه در آخرین روز آنها برای مسافرت به شمال راهی شدند. شب سال تحویل بود و در حال مهیا کردن بساط سفره هفت سین و دید و بازدید بودیم که تلفن منزل به صدا ...
مسوولان عالی رتبه کشور چگونه با همسرانشان آشنا شدند؟
عربی راننده مینی بوس بوده و بین سرخه و سمنان تردد می کرده است. روحانی طی مصاحبه ای در مورد ازدواجش می گوید: خانواده اصرار بر ازدواج داشتند پدرم اصرار کرد مادرم هم همینطور، من هم خیلی بی میل نبودم و قبول کردم. ازدواج لاریجانی با دختر شهید مطهری فریده مطهری همسر علی لاریجانی در سال 87 گفتگویی را در مورد زندگی مشترک شان انجام داده است که بخش هایی از آن را می خوانید: حدودا 15 ساله بودم ...
حال مادر شهدا را امروز درک کردم
حال جمع کردن مجدد چمدان برای مشرف شدن به سوریه بودم، که خبر شهادت علی را به من دادند. وی افزود: علی به تازگی از سوریه بازگشته بود که با خبر شدم مجدد قصد اعزام دارد. با رفتنش مخالف کردم و گفتم تو به تازگی برگشتی. مدتی را بمان سپس مجدد به سوریه بازگرد . علی با خنده پاسخ داد: شما اجازه بدهید من بروم. آخرین اعزامم است. از او خواستم تا چند روزی بیشتر بماند اما گفت که از دوستانم جا می مانم ...
مسئولان ، چگونه با همسرانشان آشنا شده اند
...، برای ازدواج معرفی کرد. اقامت بنده در ایران سه هفته طول کشید. در ماه مبارک رمضان بود که روزی خواهرم آنها را به خانه خود دعوت کرد. دو خانم جوان آمدند، اما من دقت نکردم و حتی متوجه نشدم منظورشان کدام یک از آنهاست. مادر و پدرم هنوز در تهران بودند. بنابراین با اجازه آنها همراه خواهر و شوهر خواهرم به خواستگاری رفتیم. ایشان همانطور که فکر می کردم، متدین و انقلابی بودند. به یاد دارم در آن جلسه کمی ...
حج دروازه ارتباط ما با دنیا است
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حج، دکتر علیزاده موسوی، رئیس پژوهشکده حج و زیارت، طی مصاحبه ای با نشریه حریم امام ضمن ارائه گزارشی از اقدامات صورت گرفته در مورد حج امسال، به تحلیل استراتژیک، رویکرد سیاسی حج و نیز جایگاه و ضرورت انجام آن در اسلام پرداخته است. این گفتگو در شماره 266 این نشریه، 14 اردیبهشت 1396، منتشر شده است. با توجه به شرایط پیش آمده در دو سال اخیر، موضوع حج امسال بسیار ...
امین حاج محمدی : برای من انتخاب تیم در فصل بعد بسیار مهم است
امین حاج محمدی امیدوار است که فصل آینده با یک انتخاب خوب دوباره به بهترین شرایط ممکن برگردد. حرف های حاج محمدی را در مصاحبه زیر می خوانید. مثل اینکه قرار است به گسترش بروی؟ وضعیت من هنوز مشخص نیست و تصمیمی نگرفته ام. باید پیشنهادهایم را برررسی کنم. از گسترش پیشنهاد داری؟ امین حاج محمدی – بله، اما جدا از گسترش فولاد چند پیشنهاد دیگر هم دارم که باید ...
ترانه، صدای زخم های جامعه است
. بهترین ترانه تان از نظر خودتان کدام ترانه است؟ من همه ترانه هایم را دوست دارم. چون هر کدام را در حال و هوای خاصی سروده ام. جایگاه زنان معاصر در ترانه سرایی را مطلوب می دانید؟ چند نفر از بانوان ترانه سرا را که از نظر شما جزء بهترین ها هستند، نام ببرید و بفرمایید به چه دلیل این افراد از بهترین ها هستند. همه شان را مطلوب نمی دانم. البته من درحال حاضر کسی را نمی شناسم. شاید در ...
برای هر پلان به موقعیت کاراکترها و شرایط درام فکر کردم/ مختصات درام فضای سرد را ایجاب می کرد/ تاثیرگذاری ...
منتظر بودند جایزه را من بگیرم اما وقتی نام داوران را دیدم مطمئن بودم که اتفاقی برای من در جشنواره فیلم فجر نمی افتد. برایم واضح بود که حتی جزء کاندیداها هم نخواهم بود. من فیلم ویلایی ها را خیلی دوست دارم . ذره ذره اش برای هر پلان، موقعیت کاراکترها و شرایط درام فکر کردم . همیشه با افتخار از آن اسم می برم. فیلم بسیار شریفی است. گفت وگو : زهرا قزیلی انتهای پیام/ ...
رفتنی های کابینه دوم روحانی: نعمت زاده
عسلویه مشغول فعالیت بودم می خواستم به چابهار بروم اما گفتند باید به شرکت پالایش و پخش بروید. در آن مقطع کمک هایی را برای جذب سرمایه گذاری در شرکت ها و پروژه ها انجام دادم، حتی برخی از پروژه ها گفتند سهم مدیریتی به بنده بدهند تا امکان تصمیم گیری فراهم شود. در حال حاضر برخی از آقایان می گویند من چندین شرکت دارم بیایند سندها را بدهند ما نیز خوشحال می شویم. ...
منوچهری: با واسطه و دلال به تیمی نمی روم/ بازگشتن به استقلال خیلی سخت است
به گزارش ذاکرنیوز، امین منوچهری که برای تماشای دیدار استقلال به ورزشگاه آمده بود به مصاحبه با خبرنگاران در پاسخ به سؤالی در مورد اینکه چه می شود بازیکنی که در استقلال بازی می کرده و در سطح بالا قرار داشته راهی لیگ دسته اول می شود، گفت: این موضوعی است که در این مقال نمی گنجد. اتفاقاتی در نقل و انتقال رخ داد که در یک کتاب هم نمی توان آن را نوشت. بالای هزار نفر از یک تیم زنگ می زدند و همان ها مانع ...
قتل به خاطر تأمین هزینه های 3 فرزند
...: شوهرم راننده یک تریلر 10چرخ و مرتب در سفر بود و این طرف و آن طرف بار می برد؛ چندروزی بود که بار سرامیک داشت و به سمت یزد حرکت کرده بود. با او در تماس بودم اما یکباره تماس ما قطع شد و دیگر از او خبر ندارم و ضمن اینکه بار هم به مقصد نرسیده است. چند روز بعد از این گزارش بود که به مأموران خبر دادند مردی برای فروش یک تریلر 10چرخ به یک بنگاه مراجعه کرده است. فردی که این گزارش را به مأموران داده بود ...
سرقت از راننده وانت ها با داروی بیهوشی
او طعمه هایش را با داروی خواب آور، بیهوش می کرد تا نقشه مجرمانه خود را عملی کند. راز سرقت های این مرد اوایل امسال با شکایت راننده وانتی در دادسرای ویژه سرقت تهران فاش شد. شاکی که مردی میانسال بود به قاضی علی وسیله ایردموسی گفت: برای تهیه مخارج زندگی با خودروی وانتم کار می کنم. 17فروردین مردی با من تماس گرفت و برای حمل چند تخته فرش قرار گذاشت. او می گفت که فرش هایش نفیس است و کرایه خوبی پیشنهاد ...
گفت وگو با مسعود مهاجر: برای خبرنگار رییس جمهور، رییس جمهور است
قرارمان ساعت 10 صبح در خبرگزاری بود؛ اما یک ربع به 10 با کوله و کتانی از راه رسید. بخشی از راه را با اتوبوس آمده بود و بخشی پیاده؛ می گفت روزنامه نگار باید زودتر از هر فرد دیگری در جامعه بفهمد که هوا آلوده است. نمی شود که در رسانه به مردم بگوییم هوا آلوده است، اما خودمان هر روز هوا را آلوده تر کنیم. 22 فروردین سال 23 در مراغه به دنیا آمد. از کودکی به خواندن و نوشتن علاقه مند بود و از ...
از صحبت های رییس جمهور احساس غرور کردم/ اگر برای وعده ای این حرف ها را بزنم، رزقم حرام است
....پرسش و پاسخی بین ما رد و بدل می شود: از روز چهارشنبه، 27 اردیبهشت، یعنی دو روز قبل از انتخابات برای مان بگویید. روزی که آن عکس ثبت شد. – مثل هر روز صبح از میدان بار پیاز خریده بودم و روی چرخ خود بساط را پهن کردم. همان موقع شنیدم که آقا به اردبیل آمده است و در ورزشگاه تختی سخنرانی دارد. بساط را به امان خدا رها کردم و فورا سوار تاکسی شدم و به ورزشگاه تختی رفتم. در آن ...
چه کنیم که بوستان های شهر جولانگاه معتادان نشود؟
از پیِ مرد خریدار که گام های پرشتابی دارد، می روم و در بیرون بوستان، نفس زنان به وی نزدیک می شوم؛ ولی او خوشنود به مصاحبه نمی شود. دوباره که به بوستان بر می گردم، مواد فروش نیست؛ در بیرون بوستان به سوی موتورش می رود و تا من برسم، دور می شود؛ پلاک موتور را هم با خاک آلودکردن، ناخوانا کرده است. نزدیک یک بوستان نزدیکِ پارک طالقانی، رفتگر می گوید: دیشب دیدم یک معتاد، خاک زیر یکی ...