سایر خبرها
روز پر حاشیه شورای شهر/ مشاجره بر سر باغات تهران/ بررسی طرح صیانت از باغات ناتمام ماند
سوخته عنوان کرده بود، گفته بود: یک بار به یکی از دوستان گفتم افرادی که می خواهند در لیست جناح خاصی قرار بگیرند علاوه بر اینکه متعهد می شوند پول لیست را بدهند، حاضرند هر حرفی بزنند. مثلا بگویند تهران شهر سوخته است. جالب است اگر به یک سال قبل و حرف های شان برگردیم، می بینیم که چیز دیگری گفته اند. این اظهارات باعث شد تا دیروز محمد سالاری نیز در نطقی آتشین و با مروری بر کارنامه شهردار تهران ...
عقل مرز میان ایمان و کفر است/ عقل و جهل در قرآن
خواهد رفت، این ها همه از تأییدات عقل است. در روایت بیست و هفتم کتاب از امام صادق علیه السلام نیز، قدرت فهم وحافظه ی افراد و تفاوت میزان حافظه و فهم در افراد را ناشی از تفاوت در میزان عقل دانسته اند. در روایت بیست و نهم هم امام به مفضّل می گوید: فلاح و رستگاری نیز با عقل به دست می آید و کسی که خردمند نباشد، رستگار نمی گردد و ادامه دادند، بدون علم هم نمی توان خردمند ...
شورای شهر یا شورای دعوا؟!
.... او بعد از صحبت از انتخابات و تشکر از زحمات اعضای شورای چهارم در بخشی از نطقش در مورد مشکلات شهرداری می گوید: همه ما می دانیم که مدیریت شهری آینده روزها و هفته ها و ماه ها و سال های بسیار سختی را پیش رو دارد چرا که شهر تهران علاوه بر دارا بودن چالش های اساسی و بنیادی همانند مشکلات زیست محیطی، آلودگی هوا، چالش های ترافیکی، ناایمنی، عدم رعایت کامل مقررات ملی ساختمان و مقررات شهرسازی و معماری، از ...
آشوب های دل یک همسر شهید
ذرہ آب شدم وقتی گفت: مامان دلم به همون دشمن عزیز تنگ شده، تو میگی من مادر خوبی نبودم که دلتنگ پدرش شده؟ تو میگی پدر نشدم برا بچه هام، که الان داره یادش می کنه؟ حالا می فهمی چرا خونه خودم تنهایی راحت ترم؟ چون دیگه نمی خوام به خاطر همه این دلشوره های مونده سرم را زیر پتو کنم و یواشکی گریه کنم با عکسش حرف می زنم. باور کن که هست و مثل همیشه آروم بهم گوش میده و آرومم می کنه باور می کنی؟! ...
دردی به نام کودک کار بودن/ کودکان کار چشم انتظار حمایت ویژه مسئولان
شهر تا نیمه های شب شاگردی می کند، ولی درآمد دست و حسابی ندارد. من و برادرم سرپرست خانواده هستیم، اوضاع مالی خانه که خوب نبود درس و مدرسه را رها کردم تا کمک خرج برادرم شوم. من و رضا علاوه بر تأمین هزینه های زندگی باید هزینه های شیمی درمانی پدرم را نیز بپردازیم. علی دست تنها است و به تنهایی نمی تواند خرج زندگی ما را روی دوش بکشد، من هم دست فروش شدم، درست است که درآمد خوبی ندارم ...
این سوی هَریرود بوی نان نمی دهد!
...، اما ناگهان وسط سال، مرد خانه دست زن و بچه را می گیرد و می روند جایی که کار باشد. بخشنامه هایی از طرف وزارت آموزش وپرورش برای پیگیری بچه هایی که به مدرسه نمی آیند، فرستاده می شود، اما ما کاری از دست مان برنمی آید. پیگیر خیلی هایی که نیامدند، شدیم. اصلا معلوم نبود کجا رفته اند. خودشان را پنهان می کنند. دانش آموزی داشتیم که فقط یکی دو روز نخست سال آمد مدرسه، اما بعد والدینش بچه را ...
پدرم سمبُل تعزیه خوانی و مداحی اهل بیت بود/ سلطان آواز ایران سال 42 شبی 2250 تومان می گرفت
که دوست داشته باشند باید بخوانند. تسنیم: این ماجرا مال چه زمانی است؟ آن زمان برادرتان علی اکبر مشهور شده بود؟ این ماجرا حدود سال های 1338 رخ داد. علی اکبر(گلپا) از دهه 1340 به صورت حرفه ای وارد عرصه خوانندگی شد. تسنیم: استادتان چه کسی بود. استاد ما نورعلی خان برومند بود. برومند آنقدر داداشم(علی اکبر) را دوست داشت که به خانه ما می آمد و در خانه مان به ...
زندگی دخترعمو و پسرعمو از هم پاشید
خاطر استعدادش موفق شد شش ماه بعد در آرایشگاهی معروف یک صندلی اجاره کند. اما به سر سال نرسیده شغل مخفی فرشته لو رفت و داوود در محل کار همسرش جنجال بزرگی راه انداخت. فرشته هم با ناامیدی به خانواده اش پناه برد، اما آنها او را به صبوری دعوت کردند و دخترشان را به خانه اجاره ای اش برگرداندند. در سال سوم فرشته توانست با پس انداز و فروش طلاهایش یک خودرو شخصی بخرد، اما داوود اجازه رانندگی به او نداد و ماشین ...
رسیدگی مجدد به پرونده قتل دختربچه 8ساله
به گزارش شرق، سه سال پیش والدین دختر هشت ساله به نام حدیثه به مأموران خبر دادند این دختربچه گم شده است و خبری از او نیست. با توجه به اعلام مفقودی، مأموران تحقیقات خود را آغاز و چند روز بعد جسد این دختر بچه را در بیابانی پیدا کردند. جسد در حالی پیدا شد که سوخته بود و مشخص بود این کودک را اول به قتل رسانده اند و بعد جسدش را به آتش کشیده اند. تحقیقات زیادی از سوی مأموران انجام شد و آنها ...
روایت عشق و خیانت در برنامه ماه عسل
: رفتارهای بد همسرم تاثیرهای بسیاری داشت. حرف هایی که به من می زد، غرورم را می شکاند.فکرم درست کار نمی کرد. کار داشتم اما زندگیم را تامین نمی کرد. در ادامه نسترن مادر پارسا هم پیرو صحبت های همسر سابقش می گوید: توقع من خانه مجلل و خرید های روزانه نبود. گاهی برای زندگی تلاش می کرد گاهی نه. آنچه که مرا آزار می داد خیانت هایی بود که محمد مرتکب می شد. و به او می گفتم از خانه من بیرون برو. به او می ...
در ماه عسل دیشب چه گذشت؟/ واکنش احسان علیخانی به صحنه منشوری در ماه عسل
...، من جلوی این خانه چادر می زنم و با او زندگی می کنم. فقط بگذار که با محمد ازدواج کنم. پدرم گفت: من جنازه تو را هم روی دوشش نمی گذارم. او افزود: دلیل مخالفت پدرم کم بودن سن من بود. از من می خواست که ادامه تحصیل بدهم. می گفت محمد کار ندارد، درس نخوانده، سربازی نرفته، چیزی برای زندگی ندارد؛ اما من این دلایل را قبول نداشتم و محمد را با همه این شرایط می خواستم. بعد از عقد خودم را خوشبخت ترین آدم ...
روایت "عشق، طلاق و خودکُشی" در ماه عسل
گفت و گو و البته برخی صحبت های احسان علیخانی مجری برنامه را، در ادامه می خوانید: محمد: رفتارهای بد همسرم تاثیر بسیاری در رفتارها و خیانت من به همسرم داشت. حرف هایی که به من می گفت احساس می کردم که غرورم دارد میشکند. آن موقع نمی توانستم درست فکر کنم. بیکاری هم نقش زیادی داشت. کار می کردم اما اینقدری نبود که زندگیمان تامین شویم. نسترن: خانواده ام به ما خانه داده بودند و مشکلات ...
انتشار شش مجموعه شعر جدید
! منم، آن داستان تک درخت کهنه ی سروی که از بخت بدش در خانه ی نجار می روید تو را خود در بغل می گیرم و هرگز نمی دانم چرا از سایه ام انگور بر دیوار می روید! که آخر از چه رو گاهی میان کتف های من دو دست بیشتر در لحظه ی دیدار می روید! تو خود مانند من آواره ای و دوست تر دارم من آن گل را که روزی از دل آوار می روید دلتنگی های نارس مجموعه شعر ...
نگذارید آنچه بر سر جانبازان نخاعی دفاع مقدس آمد، بر سر مدافعان حرم هم بیاید!
مخالفتی نداشتند؟ حیدری: مخالفت جدی نه. اما در بیشتر خانواده ها اینطور بود که بخصوص پدرها می گفتند شما الان باید به درستان برسید و بچه ها هم با کمی خواهش و تمنا آنها را راضی می کردند. البته جر و بحث های اینچنینی در همه خانه ها می شد اما اینکه بگوییم صددرصد موافق و یا صددرصد مخالف بودند اینطور نبود. بچه ها هم با طرح این موضوع که جبهه واجب است و امام فرموده اند، آنها هم رضایت می دادند. من خودم ...
همزمان با انتخابات ایران، ملک سلمان و ترامپ شمشیر را علیه ایران می کشند؛ یعنی این جمهوری ما متفاوت با ...
به گزارش دیار آفتاب ؛به نقل از رجانیوز، شنبه شب گذشته (سی اردیبهشت96) ؛مقارن اعلام نتایج انتخابات شورا ها و ریاست جمهوری ؛ وحید جلیلی به دعوت تشکل مردمی "فتیه" در مشهد ، تحلیلی تفصیلی از انتخابات ارایه کرد که متن ویراسته آن را در اختیار مخاطبین رجانیوز گذاشتیم. بسم الله الرحمن الرحیم اَلَّذینَ جاهَدوا فینا لَنهدِیَنَّهُم سُبُلَنا اگر اجازه بدهید چون دوستان هنوز از شوک در نیامده اند! نگاهی از بیرون به انتخابات دوازدهم ریاست جمهوری بیندازیم. دوازدهم ، پرشکوه است یادم هست در سال 58 یا 59 ...
صعود دلچسب پرسپولیس با فرار از جهنم دوحه/ برانکو: بهترین تیم ایران هستیم/ مربی لخویا: اعتماد به نفس ...
. هر دو تیم موقعیت های زیادی برای گلزنی داشتند و حتی لخویا می توانست گل تساوی را به ثمر برساند. امشب یک جنگ واقعی بود. وی افزود: هواداران امروز شاهد یک بازی زیبا از سوی هر دو تیم بودند و خوشحالم از اینکه برنده این بازی پرسپولیس بود. برانکو با بیان اینکه لخویا حریف راحتی برای تیمش نبود، خاطرنشان کرد: قبلا هم گفته بودم لخویا یکی از بهترین تیم های آسیاست و آنها تیمی بسیار زهردار ...
لحظه ای که احسان علیخانی تذکر منکراتی داد!
هم نرفته است، اما هیچ کدام از این دلایل برای من قانع کننده نبود. وی ادامه داد: به هر حال با سختی و دعوای بسیاری پدرم را راضی کردم حتی برای فرار هم برنامه ریزی انجام دادم و بعد از این از خانه بیرون زدم به منزل خواهر محمد رفتم تا این که پدرم تماس گرفت و به من گفت که تو برگرد هر چه بخواهی من برایت انجام می دهم. در ادامه ماه عسل امشب نسترن به این موضوع اشاره کرد که در نهایت یک شب ...
حجله شهادت را بیشتر از حجله بخت پسندید
مقدسی کهنه بچه را عوض کرده و حسابی تر و خشکش کرده است. این همه صبر و حوصله اش در برخورد با بچه ها، خبر از عواطف عمیقش می داد. شهید ازدواج کرده بود؟ اصلاً چه زمانی به جبهه رفت؟ تا آنجا که من یادم است، از وقتی جنگ شروع شد علی محمد به جبهه می رفت. مرتب بین منقطه و شهر تردد می کرد. همه چیزش شده بود جبهه. سال 64 با اصرار خانواده نامزد کرد. اما باز هم به جبهه می رفت و رفتارش طوری بود که ...
طنز؛ نبرد میزها
ردیف از میزهای کلاس را جلو می برد و همزمان یک جمله را فریاد می زد: اصغرو راه بدین... اصغرو راه بدین... بچه های میز جلویی که می دانستند با موفقیت فریبرز در فرستادن اصغر به میزی دیگر، باید تا آخر سال بوی جوراب فریبرز را تحمل کنند، با تمام قوا در برابر پیشروی او مقاومت می کردند. اصغر هم که دیگر از ورود زمینی به داخل میز ناامید شده بود، یک نگاه به در کلاس انداخت و بعد خیلی سریع روی صندلی معلم ...
قصه برج های 44 ساله تهران/ برج های ساعی و بهجت آباد بخشی از مهمترین روزگار رفته تهرانند
گرفته بودند در این آپارتمان ها خانه بخرند: مجتمع ساعی سریع تر فروش رفت، چون مخاطب هدفش، قشر مرفه تر و مدرن تر آن دوران بودند و در جذب این گروه هم موفق شدند. درواقع بعد از موفقیت ساعی بود که ساختمان های اسکان سر میرداماد و بلندمرتبه های دیگر ساخته شدند، اما به طورکلی در روندی که تهران برای توسعه در آن زمان سپری می کرد، ساخت این ساختمان ها حواشی خاص خودش را داشت. ازجمله این که بعد از ساخت آنها چون ...
لحظه ای که احسان علیخانی تذکر منکراتی داد!+فیلم
این دلایل برای من قانع کننده نبود. وی ادامه داد: به هر حال با سختی و دعوای بسیاری پدرم را راضی کردم حتی برای فرار هم برنامه ریزی انجام دادم و بعد از این از خانه بیرون زدم به منزل خواهر محمد رفتم تا این که پدرم تماس گرفت و به من گفت که تو برگرد هر چه بخواهی من برایت انجام می دهم. نسترن به این موضوع اشاره کرد که در نهایت یک شب شام همراه با پدر و مادرش بیرون رفتند و درباره این ...
حظِ هنر
بابا جان، دوست داری بیای هنرستان هنرهای زیبا؟ گفتم والا چی از این بهتر، از خدام بود که بروم و رفتم. اما به قول استاد، رفتن به هنرستان هنرهای زیبا در اواسط دهه 20 به همین آسانی ها نبوده است: استاد بهادری آبش با آموزش و پرورش آن موقع توی یک جوب نمی رفت،برای همین هنرجویی هم از طرف آموزش و پرورش به هنرستان معرفی نمی شد، در حالی که وظیفه اش این بود، اما چون آقای بهادری آدم سرسختی بود، زیربار نمی رفت و ...
درگیری منجر به قتل در خیابان سینا
خانه نادر برویم، چند متری نرفته بودیم که آرش و سهراب در حالی که سوار بر موتوسیکلت بودند از کنارمان رد شدند. نسترن آرش را صدا زد، بعد آرش به نسترن گفت: تو با دشمن من (کامران) سوار بر یک خودرو شدی و به او فحاشی کرد، سپس کامران از ماشین پیاده شد و برای درگیری به سمت آرش رفت، ناگهان دیدم که کامران خونی شده و از پهلوی او خون بیرون می آید، بعد آرش سوار بر موتور شد و سهراب، کامران را برای ...
غواصی که برای آب نامه می نوشت
چرخاند صدایش کردم: یوسف! یوسف! یوسف او آرام آرام زار می زد نمی توانست چشمانش را باز کند. دیدگانش پر از خون بود قطرات اشک امانم را برید خدایا! بچه ها چقدر غریبانه و دلگیر پرپر می شوند! لحظاتی بعد به آرامی نسیم سحری سر بر بالین شهادت گذاشت و به آرامشی به رنگ سبز و جاودانه فرو رفت پیشانیش را بوسیدم و وداعش گفتم. او شهید یوسف قربانی از گردان ولیعصر (عج) زنجان، لشگر عاشورا بود. انتهای پیام ...
مردی که عجیب ترین سماورهای دنیا را می سازد
وارد این کار شود حداقل باید 30سال کار بکند تا بتواند به نتیجه برسد. 30سال! یعنی چیزی حدود صدسال برای بچه هایی که امروزه دوست دارند یک شبه به نتیجه برسند. او دلش پر بود. با اینکه آدم پرحرفی به نظر نمی رسید ولی کافی بود یک حرفی بزنم که دردهایش را یادش بیندازد. ولی می خواستم بیشتر از خودش بگوید. برای همین پرسیدم که این کارگاه مال خودش است یا نه؟ جواب داد که اجاره هست و قبلا بازار مسگرها کار ...
9 فیلم محبوب کن 2017 به انتخاب منتقدان ورایتی
... بعد از آوازهایی که برادرم یادم داد ، جدیدترین فیلم ژائو هم در بخش دو هفته کارگردانان کن به نمایش درآمد و جایزه سینمای هنری را برایش به ارمغان آورد. داستان فیلم درباره یک کابوی جوان است که بعد از آسیبی مرگبار به سرش، به جست وجوی هویتی تازه می رود تا به معنای جدیدی از مردانگی در قلب امریکا دست یابد. چهره ها روستاها / Visages Villages جدیدترین فیلم مستند انیس واردا فیلمساز ...
رضا رجبی : منصوریان بازی با الفاظ را خوب بلد است
ندارد و کمیته فنی هم دیده نمی شود و منصوریان هم حرف اول و آخر را می زند. کاری به برد و باخت ندارم اما مطمئن باشید اگر ما الان روی نیمکت استقلال بودیم ما را دار می زدند و از همان جا هم اعلام می کردند به خانه هایمان برویم اما این آقایان از همان جا دنبال بازیکن آوردن برای سال آینده هستند. اول فصل اعلام کردم پرسپولیس با اختلاف 12 گل قهرمان لیگ برتر می شود و حالا هم می گویم فصل بعد همین پرسپولیس با ...
شوهرم با دعوا مرا به خانه پدرم فرستاد و خودش با دختر جوانی برای خوشگذرانی به شمال رفت!
وسایلم را جمع کردم و با دختر کوچکم به خانۀ پدرم رفتیم. آن ها سراغ سعید را می گرفتند و من مثل همیشه دروغی جور کردم و گفتم او به مأموریت رفته است. روز بعد نزدیک غروب سعید زنگ زد و با صدایی لرزان و بغض گرفته از من کمک خواست. من و بچه ام بدون آنکه چیزی به کسی بگوییم یک تاکسی دربست گرفتیم و به شمال رفتیم؛ همان شهری که شوهرم و دختری جوان در بیمارستان بستری بودند. سعید از ناحیۀ صورت آسیب دیده بود و سر و ...
بیرانوند؛ دو سیو، دو تیر
... خر شانس وند با دماغ اسیایی الان بهونه شد شانس؟ دیگه داوری و عابدینی و فدراسیون نیستن؟ اینکه چجوری 6 تا خوردین 5 تا هم نخوردین رو کاری ندارم ولی اینکه بدون شوت تو چهار چوب یه توپ ول دادین تو محوطه جریمه هند پنالتی شد یک هیچ بازی رفت رو بردین شانس نیست؟ اینکه تو گروه زنگ تفریح آسیا افتادین که اونم تا روز آخر معلوم نبود صعود میکنین شانس نبود؟ ولی اینکه پرسپولیس از نظر آماری تو همین ...
الهلال2-1استقلال خوزستان/ آبرومندانه
تساوی یک بر یک به رختکن بروند. لحظات حساس دقیقه 5: پاس در عمق خوب نانگ و ضربه پشت محوطه بیت سعید با اختلاف کمی از روی دروازه الهلال به بیرون رفت. دقیقه 24: نواف العابد نتوانست پاس زوری را استفاده کند و ضربه او در موقعیت بسیار خوبی بی دقتی به اوت زده شد. دقیقه 25: کرنر دقیق میلسی را عبدالله الزوری بالاتر از همه مدافعان استقلال خوزستان با ضربه سر زد که شیخ ...