سایر منابع:
سایر خبرها
روایتی از 8 سال جنگ تحمیلی
بود شد استوار یک. اوایل جنگ بود که قضیه بنی صدر پیش امد و بعد داستان هویزه از آبان 69 تا مهر 71 من در مناطق مختلفی چون دشت عباس غرب کشور ایلام مهران بودم. تاثیرگذاری لشگر 16 در جنگ هشت ساله از نظر عملیاتی: خیلی خوب بود. ما یک فرمانده خوب به نام سرهنگ ایرج جمشیدی داشتیم بسیار خوب و کارآمد بود. ماجرای عملیات: سال 60 یکی از همرزمان ما به نام ستوان محمود عربشاهی بچه ...
خانواده زندانیان در انتظار حمایت
به دیدن پدرشان می برم، شرایط روحی شان متفاوت می شود و تا چند روز دلتنگی می کنند. من به خاطر مسائل مالی و وقتگیر بودن، فقط هر شش ماه یکبار می توانم آنها را به زندان ببرم. خود رحیم هم منتظر است شاید عفو بخورد و بیرون بیاید. زن جوان، مشکل اصلی را در رها کردن زندانیان می داند و خطاب به انجمن ها و نهادهای دولتی می گوید: مشکل اصلی در رها کردن زندانی ها بعد از آزادی و قطع ناگهانی حمایت هاست ...
گریه برای شهادتش را قدغن کرده بود
. خیلی هم در شغلش مهارت داشت و درآمد خوبی هم کسب می کرد. پس چطور عازم جبهه های دفاع از حرم شد؟ خودش دوست داشت که برود. از سال 93 در ذهنش عشق رفتن به سوریه را داشت. وقتی سال 92 به ایران آمدیم، همان ابتدا داداش کوچک حسن به سوریه سفر کرد، در برگشت گفت: حرم بی بی زینب (س) چقدر غریب و تنها شده است و این حرف موجب شد که هیجان رفتن حسن به سوریه بیشتر شود. یک روز که حسن از سرکار به خانه آمد، به من ...
بولتن سینما و تلویزیون:ویلایی ها قربانی حسادت و جهالت/ فیلمهای مطرح امسال سینمای ایران کدامند؟
پیش خانواده ماندم. در آن زمان من لیسانس هنرم را گرفته بودم ولی بعد از اینکه به دانشگاه رفتم، اصلا راضی نبودم و این همان وقتی بود که گاتی از ما خواست تا با او کار کنیم. این همان جایی بود که ما دوباره به هم پیوستیم و با هم کار کردیم. بعد از آن به آلمان رفتیم و مدتی آنجا ماندیم ولی کار چندانی نمی کردیم. در سال های 1973 یا 74 بود که اولین دوربین های ویدئویی به بازار آمدند و تصمیم گرفتیم از آدم ها ...
زنوزی، ناخدا یکم قلم و اخلاق
...!" گفتنت هم از همان جنس بود. درست هم می گفتی. همانطور که می گفتی بودی، مخلص و بی هیچ تکلفی. همین هم بود که در دل پذیرفتمت که برادر بزرگم باشی. گذشته از حال و روز اهالی قلم، همه وقت، درد مشترکی داشتیم. تو دل نگران وضع مردم بودی. اینکه تا چه وقت این مردم باید رنج فشارهای اقتصادی را متحمل شوند. تا چه وقت تنگدستی بشود خصیصه اصلی شان در زندگی. و بعد، درد دل های مان شروع می شد. نزدیک سه ...
ازدواج اجباری کودکان در آمریکا/نجات از اعدام با پا درمیانی خواننده ای مشهور/محلی که زمان روزه داری سه ...
... یکی از وظایف من، انتقال مجروحان موجی به فرودگاه بود. در یک اتوبوس حدود صد مجروح موجی و یا ضربه مغزی از بیمارستان تا فرودگاه منتقل می شد. باید تنهایی به مجروحان رسیدگی می کردم. از سوی دیگر اتوبوس باید به سرعت حرکت می کرد تا ترکش به ما اصابت نکند. در روز شاید چندین مرتبه این مسیر را با چنین شرایطی می پیمودیم. حاضر بودم به جای اسارت تکه تکه شوم سال 60 زمانی که آبادان ...
خستگی از چشم هایش می بارید اما لبخند می زد/ برای نجات دیگران از زندگی اش گذشت/ از احساس خوشبختی زیادی که ...
، آنقدر خوشبخت بودیم که می توانم تا پایان عمرم بنشینم و خاطرات شیرینمان را مرور کنم. یک سال و نیم از زندگیمان گذشته بود که با آمدن امیرعباس دلخوشیمان بیشتر شد، یک پسر ریزجثه و دوست داشتنی که قد می کشید و به بهرام وابسته تر می شد. همسرم بعد از اتمام دانشگاه چون کار نبود به عنوان کارگر در معدن زغال سنگ البرز شرقی مشغول بکار شد، بهرام با وجود سختی کار و حقوق پایینی که نه رضایت بخش بود و نه ...
حسین رفیعی: معلم بداخلاقی هستم!
نمی دانستم باید اول لانه را درست کنم و بعد جوجه را داخل آن بگذارم، بلکه خانه را روی سر جوجه درست می کردم که این طور می شد جوجه ام از بین می رفت و دوباره می خریدم! اما از سن 8-7 سالگی در مغازه پدرم که ترمیم عتیقه انجام می داد، کار می کردم و در 10 سالگی در این زمینه استاد شده بودم و برای خودم شاگرد داشتم، این جریان تا سال 70 که وارد دانشگاه شدم، ادامه داشت و بعد از آن هم همان مغازه پدر را آتلیه نقاشی ...
نگذارید آنچه بر سر جانبازان نخاعی دفاع مقدس آمد، بر سر مدافعان حرم هم بیاید!
گرفته بودیم و آنها زنگ زده بودند که عکس های ما را برسان. ترک موتورسیکلت یکی از بچه ها نشسته بودم که موقع بازگشت تصادف کردیم و پای چپ من ناجور شکست. گچ گرفتیم و من برای این شکستگی نذر کرده بودم 40 شب جمعه به جمکران بروم که پایم زودتر خوب بشود و باز به جبهه برگردم. با همان پای شکسته با یک موتور هوندایی که داشتم سوار می شدم و به جمکران می رفتم. آنجا که با عصا برای نماز می رفتم یک گوشه جمکران ...
عدّه ای نمی خواهند تفکر امام زنده باشد/ وابستگان امام باید برای زجرهای فراوان دیگر خود را آماده کنند
از او شناختم . آقای اخوی تحلیلش این بود که امام برای این که عواطف من ضربه احساسی نخورد این را گفت، هرچند من اصلاً فکرش را هم نکرده بودم، ولی امام اینقدر متوجه عواطف و احساسات من بود. پیام هشت مادّه ای که آمد آن عدّه از آقایان که استعفا دادند و رفتند بعد دوباره همه اینها را سر کار گذاشت. آقای یزدی رأی نیاورد، ولی امام او را جزء شورای نگهبان قرار داد؛ تا تخریب نشود. دو مورد از ...
مطهره اسدی :تمام تلاشم گرفتن درجه ی استادی بین المللی و استادی بزرگ بانوان است !
از مسابقات قهرمانی آسیا برگشتم و دارم برای تابستانم برنامه ریزی می کنم و فعلا درگیر درس هستم. **** شیرین ترین مقام و مدالی که در طول این سال ها کسب کرده ای در کدام مسابقات بود ؟ قهرمانی جهان در اسلوونی چون بهترین مقامم بود و بدون هیچ باختی این مقام را کسب کرده بودم. *** شطرنج چه لذتی داشته که مطهره اسدی این ورزش را انتخاب کرده ؟ خب من اول شطرنج را به ...
ماجرای پیاژه و شاگرد ایرانی
در 11 سالگی، وقتی دانش آموز مدرسه لاتین نوشاتل بود، مقاله کوتاهی در مورد یک گنجشگ نوشت و همین مقاله مقدمه ای شد برای یک زندگی سراسر علمی همراه با تألیف بیش از شصت کتاب و چند صد مقاله. در دوران نوجوانی علاقه اش به جانورشناسی بیشتر شد و مقالاتی در مورد نرم تنان نوشت. پیاژه پس از اتمام دوران دبیرستان او مشغول به تدریس در رشته علوم طبیعی در دانشگاه نوشاتل شد و از همان دانشگاه دکتری گرفت. در طول این ...
مسئولان عالی رتبه چگونه با همسرانشان آشنا شدند؟
ظریف وزیر امور خارجه کشورمان طی گفتگویی با یکی از روزنامه ها در مورد ازدواجش ذکر می کند: در تابستان 1358 به تهران بازگشتم. با مادرم تماس گرفتم که می خواهم به ایران بازگردم و ازدواج کنم. به فاصله یک هفته به اصفهان رفتم تا خواهرم را که پانزده سال از من بزرگتر است، ببینم. ایشان نیز خواهر یکی از دوستان خودش را به عنوان دختری متدین و انقلابی، برای ازدواج معرفی کرد. وی در پاسخ به اینکه این ...
دختران مدرسه درودزن 11 سال پس از آتش سوزی
.... دکتر به ما گفت بزرگ بشید پوستتون خوب میشه، اما نشدیم. آموزش و پرورش مقصر بود. مدیر مقصر بود. خبر آتیش سوزی مدرسه ما بعد از یک هفته به گوش مردم رسید. حلال نمی کنم... حلال نمی کنم... قصه شان را هزار بار برای هزار نفر مرور کرده اند، اما این بار روایت کردن قصه شان یک بخش متفاوت دارد، قصه حالا یک تفاوت بزرگ با گذشته دارد. آنها فقط همین چند ماه سال 96 را فرصت دارند تا جراحی پلاستیک ...
تاکید یک نویسنده بر معرفی دفاع مقدس به نوجوانان با هنر انیمیشن
فقط برای 9 ماه، تا زمانی که ماریا تراپ ، فرزند ناخوش آقای تراپ که به مدت 2 سال است به بیماری سختی مبتلا و ضعیف شده بهبودی کامل خود را بدست آورد و بتواند به مدرسه برود در آنجا کار کند. آقای فون تراپ، کاپیتان نیروی دریایی است که 7 فرزند دارد. هدویگ ، دختر مو قهوه ای و روپرت ، پسر مو زرد بزرگترین فرزندان آقای تراپ هستند که در دورۀ دبیرستان تحصیل می کنند. ورنر با موهای قهوه ای پسر کوچکتر خانواده، در ...
روایت همراهی خیّرین مردمی با تنهایی یک پدر شهید فاطمیون+عکس
به گزارش دولت بهار به نقل از باشگاه خبرنگاران پویا، شهید مفقودالاثر مدافع حرم سید علی هاشمی از لشکر فاطمیون، سال گذشته داوطلبانه و با عشق و علاقه فراوان برای دفاع از حریم عقیله بنی هاشم به سوریه رفت که بعد از مدتی دفاع غیورانه به دست تروریست های تکفیری به شهادت رسید اما پیکر او در منطقه مفقود شد و شهید هاشمی در شمار شهدای مفقودالاثر قرار گرفت. مهرماه سال گذشته خبر مفقودی این شهید به مسئولین ...
عنایت سیدالشهدا (ع) به پینه دوز و دفنش در کربلا
انصاری حاضر می شدیم، تا این که روزی متوجه شدم که شیخ همواره روزهای چهارشنبه به منزل آقا سید علی شوشتری می رود، من نیز روزی بدانجا رفتم و شیخ را دیدم که چون شاگردان نشسته و سید هم بر مسند استادی جای گرفته بود. با خود گفتم که من نیز باید همیشه به این درس حاضر شوم. چون برخاستم. سید رو به من کرد و گفت: اگر خواستی تو نیز بیا و از آن روز به بعد پیوسته به حضورش شرفیات شده و بهره ها بردم. علاقه ...
حماسه کلاه سبزهای بوشهری در علمیات الی بیت المقدس
و به دستور حضرت امام (ره) از پادگان فرار کردیم و روزی که امام وارد میهن عزیز شدند به تهران آمدیم واز فرودگاه تا بهشت زهرا با موتور که جزء کمیته استقبال بودیم همراهی کردیم و روز 12بهمن 57که امام آمد تدایی ظهور امام زمان (عج) را می دیدم و بعد به روستا برگشتم و پدرم از من پرسید که امیر چه خبر؟ گفتم که انقلاب شده و امام آمده و گفت که این خوبه وگفتم که خوبه اگر خوب نبود ما مقابله می کردیم وقتی که ...
امیر جعفری: برای فرار از کلاس درس، تئاتر بازی کردم
تواند بازیگر باشد. نقشی که در نمایش "دل سگ" داشتم یکی از آن نقش هایی است که دوست دارم آن را دوباره در این سن بازی کنم. خیلی برای آن نقش زحمت کشیدم. تا قبل از آن از سگ می ترسیدم و هیچ وقت نزدیک یک سگ نشده بودم. از دوستانم می پرسیدم که چطور می شود نقش یک سگ را درآورد؟ خلاصه خیلی به دنبال شناخت رفتارهای یک سگ رفتم تا آن نقش درست در بیاید. یک خاطره از آن نمایش دارم که یک بار آقای داریوش مهرجویی بعد ...
تنها زن آزاده ایرانی که در خط مقدم جبهه به اسارت درآمد
هایش دردناکتر می شد. سه طبقه هم بالای زمین داشت که طبقه دوم سلول های تنگ و سرخ رنگی داشت و طبقه بعد سلول ها کمی بزرگتر وبه رنگ کرم بود. ما را ابتدا به سلول های سرخ رنگ بردند وبعد از ده روز ما را به سلول های طبقه بالا که روشن تر بود منتقل کردند و دوباره بعد از مدتی به سلول های سرخ رنگ برگشتیم و تا دو سال در آنجا نگهداری می شدیم. خانم ناهیدی شما به عنوان یک زن اسیر شده بودید و آیا از ...
16 ساله بودم که شوهرم از آن زمان مرا مجبور به این کارهای زشت کرد تا..
این متهم را می خوانید. خودت را معرفی کن؟ سارا هستم و 26 سال سن دارم؛ 10 سال قبل ازدواج کردم و یک پسر هشت ساله دارم. چطور به سرقت رو آوردی؟ زمانی که ازدواج کردم فقط 16 سال سن داشتم و همسرم در شب عروسی به من شیشه داد و باهم شیشه کشیدیم؛ از آن به بعد معتاد شیشه شدم و در نهایت سرقت کردم، چند شب قبل نیز قصد داشتم شیشه بخرم که با دوستانم بازداشت شدم. ...
دختر 17 ساله ای که فردای شبی که با پسر جوان گذرانده بود متوجه شد که دیگر..
، چیزی که یک عمر آرزویش را داشتم. روز بعد تازه فهمیدم چه غلطی کرده ام، به مادرم پیام دادم. نمی دانستم این قدر دوستم دارد. من به کلانتری 15 آمدم ، آدرس اینجا را هم به او دادم. هنوز نمی داند چه بلایی سرم آمده است. متاسفانه او چند سال قبل سر لج و لج بازی از پدرم جدا شد. خبر ازدواج مجدد پدرم او را از نظر روحی و روانی در هم شکست. حالش بد بود، حال من هم خوب نبود. برای همین دل به عشق مجازی خوش ...
یا امام رضا من دزد نیستم!
سال از خدا عمر گرفتم و سه دختر دارم همسرم زنی نمونه و فرشته ای واقعی است. تا چند سال قبل کار و بارم بد نبود، ولی ورشکست شدم و کاری از دستم برنمی آمد روی کار سر گذر هم نمیشد حساب باز کرد من به سختی و با کمک های همسرم توانستند چرخ زندگی ام را بچرخانم ،روی لقمه حلال و حرام هم خیلی مقید هستم. امیدوارم به حق ماه مبارک رمضان خدا کمکم کند که از شرمندگی زن و بچه هایم در بیایم البته آنها صبور هستند و با قناعت مثل کوه پشت سرم ایستاده اند اخبار زیر را از دست ندهید: اخبار زیر را از دست ندهید: ...
آشنایی با زبیگنیو برژینسکی از اصلی ترین استراتژیست های دنیای غرب
در لهستان حمایت کنند و نهضت اتحاد لهستان در انتخابات عمومی پیروز شد. چندی بعد در همان سال، برژینسکی به روسیه سفر کرد و از نماد یادبود قتل عام کاتین( Katyn Massacre) (که توسط ارتش سرخ استالین انجام شده بود) دیدن کرد. ده روز پس از این، دیوار برلین فرو ریخت و حکومت های تحت حمایت شوروی در شرق اروپا به تدریج متزلزل شدند. برژینسکی در سال 1990، سرخوشی های ناشی از اوضاع و احوال پس از جنگ سرد ...
از ابرهای صورتی هروئین تا زمین سبز فوتبال / گل طلایی روانشناس کارتن خواب به دروازه اعتیاد
... بیشترین زمانش چقدر بود؟ وقتی در کمپ شفق بودم، سه ماه و یک روزم را تمام کردم یعنی بعد از 91 روز دوره درمانم تمام شد و بیرون آمدم و دوباره رفتم مواد کشیدم. به مواد صنعتی هم رسیدی؟ بله ...بعد از هروئین و متادون ، رفتم سراغ کراک ، دوسال کراک مصرف کردم اما خوشبختانه جمع شد. الان خیلی از آسیب هایی که به بدنم رسیده به خاطر همان مصرف کراک است. هنوز هم بدنم خیلی ...
بیشترین قربانیان تب کریمه کنگو چه کسانی هستند؟
که به او آموزش داده بودم با مردان غریبه ارتباط برقرار می کرد و با آنها.. شوهرم متوجه راز بین من و پسرخاله ام شد و ../ او تلاش می کرد خود را به من برساند و .. وقتی به خانه برگشتم با صحنه کثیفی از شوهر و دخترم روبرو شدم / آن ها را در حال بدی دیدم! وقتی متوجه علاقه شدید برادر شوهرم به خود شدم او را در نبود شوهرم به خانه آوردم و .. مرد همسایه وقتی دید دختر دانشجو در حمام است او هم.. + عکس ...
چرا دختر نوجوان پدرش را کشت؟!
های شرق تهران با جسد خونین مردی در آپارتمان روبه رو شدند. وقتی ماموران درجریان این جنایت قرار گرفتند، به سراغ همسر مقتول رفتند و درنهایت دربازجویی ها این زن به قتل شوهرش با همدستی دختر نوجوانش اعتراف کرد. به همین دلیل مهسا 15ساله نیز بازداشت شد و به قتل پدرش با 44 ضربه چاقو اعتراف کرد. این دختر نوجوان در تحقیقات به ماموران گفت: از سه سال قبل با پسری آشنا شده و قرار ازدواج گذاشتیم، اما وقتی پدرم ...
بولتن سینما و تلویزیون: ویلایی ها قربانی کاسبکاری مدیران/ فروش استثنایی دزدان دریایی کارائیب/ مخاطب تعجب ...
مردم خیلی دوست داشتند و هم اهل فن راجع به آن صحبت کردند. مثل زیرتیغ، مثل نقش عباس میرزا در سریال تبریز در مه، به رنگ ارغوان، نقش امید در سریال مشق عشق کار آقای بهرامیان و نمونه های دیگر که بعد از گذشت این همه سال، خیلی ها به من لطف دارند و هنوز راجع به آن کارها حرف می زنند. من به عنوان یک بازیگر این نمونه کارها را دارم، اما بقیه آن به دوستانی برمی گردد که صاحب اثرند و می خواهند کارهایی را بسازند ...
صدور کیفرخواست پرونده قتل عام خانوادگی در ایرانشهر
: نوعروسی که نتوانست ارتباطش را با پسر جوان قطع کند و حتی با او .. همسرم با ترفندهایی که به او آموزش داده بودم با مردان غریبه ارتباط برقرار می کرد و با آنها.. شوهرم متوجه راز بین من و پسرخاله ام شد و ../ او تلاش می کرد خود را به من برساند و .. وقتی به خانه برگشتم با صحنه کثیفی از شوهر و دخترم روبرو شدم / آن ها را در حال بدی دیدم! وقتی متوجه علاقه شدید برادر شوهرم به خود شدم او را در نبود شوهرم به خانه آوردم و .. مرد همسایه وقتی دید دختر دانشجو در حمام است او هم.. + عکس ...
بولتن موسیقی و تئاتر: موج سواری روی سیاست/ انگار در پشت صحنه یک فیلم هستند
پشت پروژکتور نور فالو را به بازیگران می دادم و همیشه دوست داشتم روزی بتوانم نقش آرتورو اویی را ایفا کنم. وی متذکر شد: زمانی که آقای دژاکام بازی در این نقش را به من پیشنهاد داد با وجودی که گرفتار بودم اما بدون تردید پذیرفتم و به یاد این موضوع افتادم که 20 سال قبل من پیامم را به کائنات فرستاده بودم و جالب اینکه در طول این سال ها این نمایش دیگر اجرا نشده بود و بعد از 20 سال من آرتورو اویی ...