سایر منابع:
سایر خبرها
قتل پدر در جنایت خانوادگی
قصد داشت مادرم را طلاق دهد. صبح که بیدار شد می خواستم او را تهدید کنم تا دست از بدرفتاری بردارد. برای ترساندن او چاقو برداشتم اما پدرم شروع به داد و فریاد کرد که با هم درگیر شدیم و من چند ضربه چاقو به او زدم. وقتی مادرم بیدار شد و سعی کرد مانع درگیری شود یک ضربه چاقو هم به دست او زدم. مادر و خواهرم در این ماجرا دستی نداشتند و برای اینکه من را از مجازات قصاص رها کنند به دروغ به همدستی در قتل اعتراف ...
رؤیای عطیه
که عطیه تعریف می کند به دور از چشم او، ارتباط های پنهانی خواهر ناتنی و همسرش روزبه روز بیشتر شده بود. این دلبستگی با شدت پیداکردن اختلاف های سهیل و عطیه همزمانی داشت؛ موقعیت شغلی شوهرم در بانک ارتقا پیدا کرده و وضعیت مالی اش بهتر از قبل شده بود. این را اضافه کنید به اوضاع مالی بدی که خانواده مادرم داشتند. روزی که فهمیدم مادرم به سهیل پیشنهاد داده من را طلاق بدهد و با آن یکی دخترش ازدواج کند، نمی ...
محاکمه مادر و دو فرزند برای کشف راز قتل خانوادگی/ متهم: به پسرم التماس کردم که پدرش را رها کند
رمزآباد در ورامین بردیم و همانجا رهایش کردیم. با اعترافات این زن، دختر و پسرش نیز بازداشت شدند و تحت بازجویی قرار گرفتند. محسن هم در بازجویی به قتل با همدستی مادرش اعتراف کرد و گفت: خواهرم تنها برای انتقال جسد پدرم به ما کمک کرد و در زمان قتل وحشتزده نظاره گر جنایت بود. با گذشت یک سال از این محاکمه ناتمام سرانجام صبح دیروز مادر، پسر و دختربرای دومین بار در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک تهران ...
شهیدی که حضور همیشگی چفیه بر دوشش نشان از همرنگی با مقام معظم رهبری داشت/ با اصابت گلوله داعش به دو ...
می دیدیم آن هم اغلب زمانی بود که بین مسیر زیارت امام رضا، به آنها سر می زدیم. بعد از مدتی محل کار پدرم به تهران منتقل شد . * همسر سادات حسین آقا 19 ساله بود که به مادرش گفته بود می خواهد ازدواج کند. خواسته ای هم که داشت این بود همسرم از سادات باشد! مادر حسین آقا هم با مادرم تماس گرفت و ... یادم هست وقتی مادرم موضوع را با من مطرح کرد، گفتم حسین که بچه است! این در ...
طنز؛ پیچ تاریخی جغرافیایی...
گذاشته باشد. لیکن از آنجا که ارزش حرف های من در خانه چیزیست در حد دسته بیل و یا در بهترین حالت بیل، پدر و مادرم بر اساس دیدگاه خودشان، چهار دختر انتخاب کرده و اصرار داشتند که من یکی را از میان لیست پیشنهادی آن ها، ندیده و نشناخته انتخاب کنم. البته من هم بیکار ننشسته و به کمک خواهرم، سه دخترِ به چشمِ برادری درجه یک را به لیست اضافه کردم و بنا شد پدرم درباره این هفت نفر تحقیق کند، اما در ...
قتل مثل سونامی زندگی آدم را ویران می کند
و دشنام داد و یکی هم در گوشتان زد، رویتان را برگردانید یکی هم آن طرف بزند و بعد از طریق قانون موضوع را پیگیری کنید. یک لحظه عصبانیت و غفلت ارزشش را ندارد، شاید باور نکنید، با این کار من، بیش از 50 نفر از خانواده ما درگیر شدند و زندگی شان تحت تأثیر قرار گرفت، خواهرانم، دامادمان، پدر و مادرم و.... تنها خود آدم نیست که بگوید زندگی خودم است، خودم را بدبخت کردم، به طور ناخواسته خیلی ها درگیر شدند. ...
نمی دانم چرا مشهور شدم؟!
. به همین دلیل من هم بار و بندیلم را جمع کردم و به اینستاگرام رفتم. در اینستاگرام صفحه ای با همان نام قبلی ساختم و حدود چهار هزار نفر ظرف همان یک هفته اول صفحه من را فالو کردند. در همین ایام بود که دو خبرگزاری با من مصاحبه کردند. این مصاحبه ها باعث شد بر تعداد دنبال کننده های صفحه ام افزوده شود. پس از آن مصاحبه های تلویزیونی شروع شد و کم کم روزنامه ها، مجلات و برنامه های رادیویی به سراغم آمدند ...
اعتراف پسر نوجوان به قتل پدر برای نجات خواهر و مادر
که او از مدت ها قبل با همسر 40ساله اش اختلاف داشته است. با دستور قاضی این زن دستگیر شد و در بازجویی ها به قتل همسرش با همدستی دختر 20ساله و پسر 16ساله اش اقرار کرد. پس از آن پرونده برای رسیدگی و صدور حکم روی میز قضات شعبه دوم دادگاه کیفری قرار گرفت و متهمان مدتی قبل پای میزمحاکمه رفتند. درحالی که زن 40ساله پیش از این به قتل شوهرش اعتراف کرده بود اما در جلسه محاکمه مدعی شد قتل را ...
جانبازی که برای روحانی رقصید؛ می رقصم تا زنده بمانم!
میوه فروشی پدرم منتظر بودیم. من دائما به میوه ها دست می زدم و مادرم می گفت: رحیم این میوه ها کثیف است دست نزن مریض می شوی. مادرم هم زن رنج کشیده ای بود و با زن دوم پدرم با هم زندگی می کردند. ساعت چهارو نیم عصر بود که صدای هواپیماهای دشمن فضای منطقه را پر کرد. همه مردم و کسبه بازار سراسیمه به بیرون خانه ها و مغازه ها ریختند. ناگهان با اصابت یک بمب در روبروی مغازه پدرم در میدان سرچشمه سردشت همه چیز بهم ...
زنم نمی دانست که 30 سال با یک قاتل زندگی می کند تا اینکه مریم پا پیچم شد و ...(عکس)
خانه خواهرم بود و تنها چند روز بود که او را دیده بودم. زمان قتل چند سال داشتی؟ 16ساله بودم که دستم به خون آغشته شد. آن روز خانه خواهرت چه می کردی؟ مدتی بود که با پدرم اختلاف داشتم و پدرم مرا از خانه بیرون کرد، چون جایی برای زندگی نداشتم تصمیم گرفتم به خانه خواهرم بروم. چه شد که به فکر سرقت افتادی؟ یک روز با خواهرم سرگرم صحبت بودیم که در بین حرف هایش شنیدم که یک ...
یک عمر کبودی...
خونریزی های مکرر داخلی و خارجی و باز هم به هیچ دلیل و ضربه ای! هر بار با کبودی هایی در نقاط مختلف بدن روبه رو می شوی، دستانت می شود جولانگاه سر سوزن ها و بارها با خود می گویی چرا باید درد این سرنوشت ناخواسته را به جان بخری؟ با عمق جان درک می کنی که سلامتی نعمت مجهولی است که وقتی نباشد، تازه می فهمی حتی بیچاره ترین افرادی که سالم هستند، خوشبختند. به گزارش تبریزمن، هموفیلی نوعی اختلال انعقاد خون ...
بسته خبری شنبه 11 تیرماه 1396
زن مسلمان باردار 32 ساله مصری ساکن آلمان، به دلیل پوشش اسلامی مورد توهین مرد جوانی قرار گرفت و در دادگاه شهر درسدن در حالی که به پرونده شکایت وی رسیدگی می شد، جلوی چشم همسر، فرزند خردسالش و قاضی با 18 ضربه چاقو به قتل رسید و شهیده حجاب لقب گرفت. khl.ink/jiu ✅ @safir_channel شبکه خبری سفیر, [30.06.17 19:35] مغز متفکر داعش در لبنان به دام افتاد حماس و ...
کاش روزی نقالی در دانشکده هنر به عنوان یک رشته تدریس بشود
؟ راستش از بچگی پیش مادرم می نشستم و می گفتم برایم حافظ و شاهنامه بخوان و شب ها ساعتی را به این موضوع اختصاص می دادیم، خواهرم و پدرم هم به ادبیات و شعر به ویژه شاهنامه علاقه دارند . همین انگیزه ی خوبی برای کار من است، مادرم خیلی برای کار من تلاش کرده و در این مسیر من را به جلو فرستاد. *شغل مادرتان چیست؟ مادرم لیسانس حقوق قضایی دارد، و در کنار داییم که قاضی است فعالیت هایی ...
گفت وگو با دو قربانی اسیدپاشی: نمی توانیم ببخشیم
چاقو هم به من زد. مدتی بیمارستان و در کما بودم، بعد هم که مراحل درمانی و جراحی های دیگر شروع شد. با چه انگیزه و دلیلی روی شما اسید پاشید؟ مرتضوی: خودش دلایل مختلف و متناقضی را گفته است. یک بار گفته از قیافه اش خوشم نمی آمد، یک بار می گوید رئیسم بود و دوستش نداشتم، یک بار دیگر گفته مزاحم تلفنی او بوده ام. وقتی قاضی به او گفته چرا اسید ریختی؟ جواب داده چون در روزنامه خوانده ام که ...
عاشقانه های 25 ساله حاج غلامرضا و بی بی جان در طبیعت خراسان رضوی
به گزارش راهنمای سفر من به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از پیام جغتای، حاج غلامرضا معیری و حاجیه زهرا جغتائی معروف به بی بی جان، زوج کهنسال اهل جغتای هستند که 25 سال از عمرشان را در دامان طبیعت و در دره ای سرسبز به نام کلاته معیری گذرانده اند. اینبار که دست به قلم برده ام تا درباره زندگی حاجی غلامرضا و بی بی جان بنویسم از دیدارم با این زوج کهنسال 3 روز می گذرد، نوشتن از آن ...
سفارش امام بعد از خواندن خطبه عقد به شهید دستواره و همسرش چه بود؟
شرایط اگر زمانی بین ما اختلاف سلیقه ای ایجاد می شد، جمله حضرت امام (ره) را تکرار می کردیم که باهم خوب باشید . * یک ماه بعد از ازدواج مان به منطقه جنگی رفتیم پنجم اردیبهشت سال 1362 آغاز زندگی مشترک مان بود. یک ماه بعد از آن، قرار شد حاج رضا به منطقه اعزام شود. من هم یک چمدان کوچک بستم و با یکی از قطارهایی که به سمت اندیمشک می رفت، به سمت جنوب حرکت کردیم. قطارهای آن زمان نیمکت ...
جنجالی ترین قاتلان زن ایران
ضربه چاقو از پشت سر به قتل رساند و خیلی زود دستگیر شد. دختر جوان در بازجویی ها ادعا کرد مقتول قصد آزار و اذیت او را داشته و در دفاع از خود مرتکب قتل شده است. او نتوانست ادعای خود را ثابت کند و به قصاص محکوم شد. حکم قصاص او سوم آبان سال 93 اجرا شد. قاتل سریالی هفته گذشته درباره او نوشتیم. مهین نخستین قاتل سریالی زن بود و توانست با این عنوان نام خود را در فهرست قاتلان ...
چرخه ی تنهایی که، چرخ 15 خانوار را به چرخش درآورد
همخوانی داشت وعلاوه بر آن معتاد هم بود. ازدواج معصومه در سال 81 شکل گرفت و سال بعد صاحب فرزندی دختری شد. معصومه می گوید: تحمل تمام شرایط بد زندگی مشترکش را به خاطر دخترکوچکش تحمل می کرد، اما بیشتر مشکلاتم از آنجا شروع شد که خواهر همسرم که با عموی من ازدواج کرده بود به دلیل مشکلات روحی خود کشی کرد و به خاطر این اتفاق همسرم من را طلاق داد. او در ادامه می گوید: بعد ...
جای من کجاست ؟
و هر چی رو که طی این مدت توی دلم جمع شده بود، ریختم بیرون. مهدی خیلی ناراحت شد. می گفت توقع نداشته این جوری تحت تاثیر دیگران قرار بگیرم. این حرفش دیگه منو آتیش زد. خیلی خیلی خودمو کنترل کردم که همون نصف شبی نرفتم خونۀ پدر و مادرم. راستش یه لحظه خواستم برم ولی به خودم گفتم نباید تصمیمی بگیرم که بعداً نتونم جمعش کنم و از پسش بربیام. این اولین قهرم شد. تا یه هفته به جز سلام و خداحافظ، چیزی به مهدی ...
سرقت - بی بی سی - از شهید مدافع حرم - واکنش ها به آتش بس سیاسی - عراق پسا داعش - توهین نژادی در
...، معدنچی 32 ساله ای که پیکرش شبی که تونل معدن آوار شد به همراه 20 نفر دیگر بیرون کشیده شد. سمیرا روز گذشته در محل فرمانداری حاضر بوده است. او در گفت وگو با اعتماد می گوید که پرداخت دیه ها بدون اشکال انجام شده: همراه پدر، مادر و همسر برادرم به فرمانداری رفتیم، سهم هر کدام شان را به صورت چک پرداخت کردند اما هنوز آن وامی که قرار بود برای مسکن به خانواده ها پرداخت شود به جایی نرسیده. خواهر حمید ...