سایر منابع:
سایر خبرها
ناصر تقوایی، آل احمد، گلستان و دیگران
هایش خوب توضیح می دهد. من رویای دیدن آل احمد و امثال او را همیشه داشتم و حالا از نزدیک با آنها آشنا شده بودم. به هرحال من با گلستان شروع کردم به کار. تا آن روز حتی دوربین فیلمبرداری را از نزدیک ندیده بودم. شانس بزرگ من این بود که تمامی افراد اصلی فیلم به من امکان تجربه دادند. اگر صدابردار، فیلمبردار یا حتی برق کار فیلم احتیاج به دستیار داشت، این دستیار من بودم. بنابراین با همه زمینه ها ...
بیش از 180 دلیل عقلی و نقلی برای تغییری 180 درجه
...> * ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند/ تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری/ همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار/ شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبری. * وقتی محجبه می شی به چشم یک آدم بهت نگاه می کنند نه به چشم جنسیت و جنسی. بهت خیره نمی شند و افراد خیره سر ازت دور می شن. * همانطور که سوال می کنی چرا محجبه باشی؟ با خودت فکر کن چرا غیر محجبه باشم؟ این همه آرایش کردی چه سودی ...
سرگذشت نشر؛ از فروش قسطی تا کتاب تستی
رد می شوم و اینها را می بینم، اعصابم خرد می شود. کتابی که در نهایت توسط ناشر تبدیل به خمیر کاغذ و همه نسخه های باقی مانده اش معدوم شد. او درباره نحوه فروش کتاب ها هم این گونه توضیح می دهد: با کتابفروش های بزرگ مثل کتاب زمان آقای آل رسول یا امیرکبیر مبادله داشتیم ولی چون خرید ما بیشتر بود، آخر ماه یا سر موعدی که قرار گذاشته بودیم یا به میزان درصد مبلغ خریدی که تعیین کرده بودیم، چنانچه از این ...
کتاب، یکی از ابزار سازمان سیا در جنگ سرد
...، جنگ عقاید کالوین با روسو اثر هربرت لوثی، نصف راه تا ماه نوشته تازه ای از روسیه اثر پاتریشیا بلیک. علاوه بر این سازمان با در اختیارداشتن چندین رمان نویس فعال، به خود می بالید، در پاریس پیتر ماتیسون، دانش آموخته از دانشگاه ییل که بعدها به سبب نوشتن پلنگ برفی مشهورشد، از پایه گذاران و نویسندگان نشریه نقدوبررسی پاریس بود و رمان پارتیزان ها Partisans را زمانی که برای سیا کار می کرد به رشته ...
درباره امام مهدی(عج) ساده و شیرین حرف بزنیم
یک میلیون خانواده ایثارگر داشتیم، می شود یک سی ام یعنی سه درصد، تعارف هم نداریم. حاج آقا قرائتی یک مثال خیلی زیبایی بیان فرمودند: توی راهپیمایی ها پیرزنی کاسه 2 ریالی دست می گرفت و کنار تلفن همگانی می ایستاد بعضی ها فکر می کردند گداست، ولی می گفت نه، من هم می خواهم کاری بکنم، دیدم نمی توانم کاری بکنم 2 ریالی آوردم که شما رزمندگان که می خواهید یا خانه هایتان تماس بگیرید، مشکل پول خرد ...
چهارشنبه های کتاب؛ یک قرار ویژه برای کتاب خوانی در تابستان
آزیتا خیری 18-17 کتابخانه سلام 1396/04/28 پامچال تو فکر می کنی من خوشبختم رفیع افتخار 18-16 کتابخانه پامچال 1396/04/28 شهر بچه های عاشورایی طاهره ایبد 19-17 فرهنگسرای تهران 1396/04/28 معتمد نژاد آینه ...
حس خوب حجاب با نگاه به مستند از لاک جیغ تا خدا
اعتنا مکن ما تو را در برابر استهزاء کنندگان بسنده ایم. (کریمه الحجر، شریفه 95). و بنا بر روایات، خداوند در روز قیامت پاسخ تلخی به اهالی جوخه استهزاء خواهد داد؛ بطوری که بنا بر روایات دربهای بهشت بارها برای تمسخر کنندگان گشوده می شود و با نزدیک شدن آنان به بهشت بسته می شود تا طعم تلخ استهزاء را بچشند (تفسیر برهان ذیل شریفه 15 کریمه بقره). بنابراین وقتی گوهری در دست شماست اگر همه ...
دولت موسوی خشن ترین برخوردها را با مخالفان علوم انسانی غربی داشت
همه جا القا می کند. بنابراین از این به بعد وابستگی ها نه اینکه سیاسی نباشد اما نوع آن تغییر کرده است. نوع وابستگی اقتصادی نیز تغییر کرده است، یعنی اولاً از طریق در هم تنیدگی و پیوستن و هضم شدن نظام جهانی عملی می شود و ثانیاً نکته جدیدی با عنوان نفوذ فراگیر فرهنگی هم به آن اضافه شده است. یعنی درواقع خود شبکه جهانی رسانه ای که در حال حاضر در تک تک خانه های ما و در گوشی های ما است خودش مقوّم ...
آزادی قانونی تمام حرف من است
کشور سرنوشتی مانند سوریه پیدا کند. ولی این خواسته ها ضمیمه برگ های آرای مردم داخل صندوق ها رفته است. اجازه داده شود که این روند عقلانی و متمدنانه راه خود را برود. پیشنهاد نهایی من این است که به این قانون مداری و مدنیت مردم احترام گذاشته شود؛ و اما درباره روز تولدم، برادر بزرگم محمدرضا که مرا بزرگ کرده و زمان تولد من نه ساله بوده، گفت تو در نیمه مرداد 1319 متولد شده ای و من با پشت چاقو ...
دام مرد هزار چهره برای زنان
...، نام و سمتی که معرفی کرده ام، صحت دارد، ارتباطشان را با من ادامه می دادند. در همه کلاهبرداری ها محمد با تو بود؟ زیاد نه. او بیشتر شیوه کلاهبرداری را به من آموزش داد. یک روز گوشی ام را در یک ساندویچی سرقت کردند که گمان کردم محمد باعث این سرقت شده تا شماره خانم هایی را که سرکیسه شان می کردم، از من سرقت کند. همین باعث شد با هم دعوایمان شود و هر کدام راه خود را پیش بگیریم. ...
از قصه های آسیه آباد تا بانوی نیلوفری
چاپ رسیده است. فیاضی درونمایه این دفتر شعر را رمانتیک توصیف می کند. قصه های ملی رضا فیاضی مجموعه ای نیز با عنوان قصه های ملی منتشر کرده است. در یکی از داستان های این مجموعه می خوانیم: یک روز، مهمان ناغافل مثل مور و ملخ ریخت سر ما. آقاجانم خانه نبود. دستمان هم تنگ. مادرجان می خواست آبروداری کند. گفت بروم از خانه همسایه سیب زمینی و پیاز بگیرم برای ناهار. نمی رفتم. گر گرفته بودم از ...
آرونداتی روی، بانوی روشنفکر مبارز و پیشرو
می شدم، مسائل درون من به ثبات می رسید. انگار داستان، خودش را به من نشان می داد. اصلا یک تصمیم تجاری نبود. وزارت منتهای خوشبختی یک پاسخ است، نه تنها به هندِ این روزها، بلکه به دنیایی که در حال تغییر است. روی درباره این کتاب می گوید: داستان درباره مردم است. درباره حصار دسته بندی های طبقاتی ، حصار جنسیت، مرزهای کلی و تغییر مذهب. همه شخصیت ها این چالش را دارند و به نظر من اگر در مقیاس بزرگ ...
دلم می خواد این شکلی باشم...!
به مدرسه می آوردی و وقتی جلوی در خانه مقنعه ات را در آینه صاف می کردی، یواشکی من را به لب هایت می زدی و قبل از دیدن مامان، عین موشک از جا می پریدی و می رفتی. آن روز اول که من را به مدرسه آوردی را به خاطر داری؟ سارا چه ذوقی کرده بود از قرمز جیغم و هی به تو می گفت چه رنگی!... سارا من را دوست داشت، تو من را دوست داشتی، حتی مامان و خانم حمیدی هم من را دوست داشتند. اما من تنهاترین یواشکی ات بودم... ...
محمود دولت آبادی : آزادی قانونی تمام حرف من است/ آقای روحانی؛ آرای انبوه مردم بسیارسنگین اند!
در تمام مدتی که کتاب این گفت و سخن ها را می خواندم، حسرتی همراهم بود و مدام به این فکر می کردم که ای کاش شما زندگی نامه تان را می نوشتید. در همین کتاب اشاره هایی هم در همین مورد دیدم. مثلا در جایی می گویید اگر حوصله کنم و زندگی ام را بنویسم... و حالا پرسش من این است شما که حوصله دارید برای نوشتن رمان هایتان ده، پانزده سال زمان بگذارید، چگونه است که برای نوشتن زندگی نامه خودتان حوصله ندارید؟ واقعا اگر جواب درست را بدهم، نه شما باور می کنید و نه خوانندگان. برای نوشتن درباره هر کسی فرقی نمی کند من باشم یا دیگری نیاز است که آدم دوستدار آن شخصیت باشد. در آثار و مواردی که نوشته ام، دوستدار شخصیت های آثارم بوده ام ولی در مورد خودم، نه تنها عاشق خودم نیستم، بلکه آنقدر از دست خودم خسته و عصبی هستم که هیچ رغبتی به بازنویسی خودم ندارم. بعید است دیگران باور کنند شخصی خودش را دوست نداشته باشد ولی به واقع خودم را در معانی معرفی کردن به دیگران دوست ندارم. چرا از دست خودتان خسته و عصبی هستید؟ کلی گفتم از باب قیاس. آخر من همیشه با دیگران و به عشق دیگران زندگی کرده ام و لازمه اش همین بوده که بتوانم سلامت و تندرست و بدون روان پریشی باقی بمانم که بتوانم کاری انجام دهم اما هر بار که سراغ نوشتن اتوبیوگرافی خودم رفته ام حس کرده ام چه اهمیتی دارد؟! باور کنید چند بار به این سمت رفته ام و صفحاتی هم نوشته ام ولی زود پشیمان شده ام. ببینید! داشتم چنین چیزی می نوشتم که ناگهان داستان اول بنی آدم پیدا شد! اولش این بود که بعد از ساعت سه صبح این آدم قوزی ناگهان پیدایش شد و به محض اینکه پیدا شد، هر کاری که داشتم، رها کردم و فکر کردم اصل این است. شاید یک علتش هم این باشد که من در نوشتن تخیل را مهم می دانم تا مستند ساختن را. حتی در آثار مستندی هم که نوشته ام، اگر توجه کنید، داستان گونه است و با تخیل توام شده . در دیدار بلوچ عناصری پیدا کردم که داستان گونه است؛ دو زنی که ازآن سوی کشور می آیند دنبال مردهای خود که برای کار آمده اند و آن ها را نمی یابند ؛ وقتی به ناداری محض دچار و ناچار می شوند برای کرایه بازگشت پولی تهیه کنند به طرف کسانی دست دراز می کنند که بالای چهل سال ...
نیم نگاهی به مکاشفات معصومین وغیرمعصومین
گذاری من بخورم؟ خروس گفت: غصه نخور، در عوض فردا روز خوشحالی است؛ برای تو گوشت از همه چیز لذیذتر است، فردا اسب صاحب خانه خواهد مرد و تو می توانی هرچه دلت خواست گوشت اسب بخوری. صاحب خانه تا این را شنید اسب را به بازار برد و فروخت و خوشحال بود از این که ضرری به مالش نخورده است. روز دیگر وقت صبحانه، صاحب خانه یک تکه نان پیش سگ انداخت و خروس پیش دستی کرد و آن را برداشت. سگ گفت: دیروز گفتی اسب ...
شهریار زرشناس: اقتصاد و فرهنگ در چنگ جریان نئولیبرال است
می کنند. دقیقاً همینطور است. خانم سیما کوبان کتاب چراغ را برای تبلیغ هانا آرنت چاپ می کند، برخی اوقات گاه نامه های آگه در می آید و کیهان فرهنگی که از سال 63،64 توسط شمس الواعظین و رضا تهرانی منتشر می شد، تبلیغات سیاسی اینها بود. از سال 64 به بعد دو یا سه ترجمه از پوپر منتشر می شود؛ یکی ترجمه فولادوند است و دیگری ترجمه علی اصغر مهاجر. سوابق این مترجمین را نگاه کنید ...
قلم و آنچه می نگارد
بیان می شود همه واقعیت نیست و یا حتی تنها بخشی از واقعیت هم نیست. میوه نگارش شجاعان روایاتی که ما در زمان حال افتخار استفاده از آنها را داریم حاصل زحمت قلم به دستان شجاع دوران بنی امیه و بنی عباس است که در راه نگارش این روایات گاهی جانشان را از دست داده اند. ابن ابی عمیر به خاطر نگارش کتاب های حدیثی به مصادره دوازده هزار دینار که کل دارایی و اموال ش بود، محکوم شد ...
هرگز حس نکردم باید در دیدگاه اکثریت جای بگیرم
است و نصف چمدان خود را جمع کرده تا بتواند هر چه زودتر صبح روز فردا در نیویورک کنار خانواده اش باشد. او می گوید: باید به زندگی واقعی بازگردم. همه چیز اینجا خیلی تقویت شده است. او نمی خواهد برای مراسم اختتامیه کن بازگردد، جایی که مدتی بعد معلوم شد او در نهایت توانست جایزه کارگردانی را از آن خود کند و به این ترتیب تبدیل به دومین زنی در تاریخ 70 ساله این فستیوال بشود که نایل به این افتخار می شود ...