سایر منابع:
سایر خبرها
شهدای ایرانی مقاومت عراق چه کسانی بودند؟+ تصویر
آیی؟ گفت: نه! من کمی شک کردم و پرسیدم: کجا می خواهی بروی؟ می خواهی بروی سوریه؟ گفت: تقریبا . پیگیر احوال حمید بودم. حمید بعد از آن یک روز دیگر هم با من تماس گرفت و گفت: برو حرم. برای من دعا کن که شهید شوم. آخرین بار وقتی با او تماس گرفتم تا صحبت کنم متوجه شدم که شهید شده است. احسان صدری از دیگر دوستان شهید هم می گوید: حمید دید خود را از مسجد خود، شهر خود و کشور خود توسعه داده بود به ...
خدمات به زنان پولدار توسط پسران تن فروش!
ازدواجم جمع کنم. سیگاری روشن می کند و ادامه می دهد: کار پردرآمدی است، ولی به همان اندازه حال آدم را بد می کند. من اولین بار به خاطر چکی مجبور به این کار شدم و بعد دیدم که از این راه می توانم پول سنگینی در بیاورم. امیر و کامی از کار خود راضی هستند. اما بهروز دوست ندارد نامزدش و هیچکس دیگر از تن فروشی اش با خبر شود. او شب ها با وحشت اینکه نامزدش از کارش اطلاع پیدا کند بار ها از خواب می پرد. ...
شهدای ایرانی مقاومت عراق چه کسانی بودند؟+عکس
کمی شک کردم و پرسیدم: کجا می خواهی بروی؟ می خواهی بروی سوریه؟ گفت: تقریبا . پیگیر احوال حمید بودم. حمید بعد از آن یک روز دیگر هم با من تماس گرفت و گفت: برو حرم. برای من دعا کن که شهید شوم. آخرین بار وقتی با او تماس گرفتم تا صحبت کنم متوجه شدم که شهید شده است.
کاظمین بهشت تسخیر جان و روح عاشقان
خواب و رویا هستی بیدار شوی؛ کمی جلوتر می روی و این جا است که چشمت به ضریحی سراسر نور و زیبایی می خورد و مردمی که دیدگان اشکبار خود را از آن جدا نمی کنند. حال می نشینی و آن چه درون دل داری با باب الحوائج موسی بن جعفر(ع) و دردانه دل امام رضا(ع) آقا جواد الائمه می گویی، زیارت نامه می خوانی و با دو رکعت نماز خود را در محضر امامین جوادین می بینی و دعا می کنی این زیارت آسمانی نصیب همه عاشقان ...
شهدای ایرانی مقاومت عراق چه کسانی بودند؟ + عکس
؟ گفت: نه! من کمی شک کردم و پرسیدم: کجا می خواهی بروی؟ می خواهی بروی سوریه؟ گفت: تقریبا . پیگیر احوال حمید بودم. حمید بعد از آن یک روز دیگر هم با من تماس گرفت و گفت: برو حرم. برای من دعا کن که شهید شوم. آخرین بار وقتی با او تماس گرفتم تا صحبت کنم متوجه شدم که شهید شده است. احسان صدری از دیگر دوستان شهید هم می گوید: حمید دید خود را از مسجد خود، شهر خود و کشور خود توسعه داده بود به مرزهای بین ...
من تا آخر عمرم از پژاک متنفرم+تصاویر
کشته شد و دیگری نیز به آلبانی منتقل شد. کم کم صدایش می لرزد؛ بر خود مسلط می شود و می گوید: خیلی سال است که پیگیریم تا حداقل تماس تلفنی داشته باشیم؛ از خیلی مجامع بین المللی تقاضای کمک کردیم، مدت ها پشت در اشرف بودیم؛ با کسانی که از منافقین جدا شدند صحبت کردیم، آنها گفتند که برادرم می خواسته که فرار کند... چند بار هم زخمی شده و شرایطش خوب نیست. از او می پرسم برادرانت چند ساله ...
همه داغ دار آتنا
چون کسی آن جا نبود، به طرفش رفتم. خواستم نقشه ام را اجرا کنم اما او شروع کرد به فریاد زدن. برای همین دستم را روی دهانش گذاشتم و وقتی به خودم آمدم که دیگر نفس نمی کشید. ترسیده بودم و جسدش را داخل ساکی گذاشتم و آن را به پارکینگ بردم و در بشکه پلاستیکی مخفی کردم تا سر فرصت در محلی خلوت رها کنم اما چند روز بعد به عنوان مظنون دستگیر شدم. پس از اعترافات متهم طلاهای به سرقت رفته هم در مغازه رنگرزی او کشف ...
همسرم در نماز به شهادت رسید/ دقیق روز شهادتش را می دانست
با جبهه رفتن همسرم نداشتم. وی از طریق سپاه به جبهه رفت. هیچ وقت مرخصی نمی گرفت، اگر هم به ایشان مرخصی می دادند خودش رد می کرد. همسرم همیشه می گفت: هر وقت من شهید شدم ناراحت نباش چراکه احتمال شهادت وی را می دادم. 24 فروردین 1362 در عملیات والفجر 1، همسرم سر نماز به شهادت رسید، ترکش به یکی از چشم هایش اصابت کرده بود. محمدرضا متولد سال 1335 بود و در زمان جنگ 32 ساله بود. محمدرضا ...
بسته خبری سه شنبه 20 تیرماه 1396
کاروان های حجاج مدینه قبل از روز 8 مرداد آغاز و تا 30 مرداد ادامه خواهد داشت. پروازهای کاروان های مدینه بعد نیز از 20 مرداد آغاز و تا 3 شهریور آخرین پرواز وارد جده خواهد شد. 20 ایستگاه پروازی برای اعزام حجاج وجود دارد که فرودگاه امام خمینی(ره) از مهمترین آنها به شمار می رود، نیمی از پروازها توسط هواپیمایی سعودی انجام می شود. yon.ir/zxbFx ✅ @safir_channel شبکه ...
"سکانس پایانی" زندگی شهید رفیعی + تصاویر
به گزارش دولت بهار به نقل از تسنیم، انگار همین دیروز بود که برای تشییع پیکر شهدای گمنام دانشگاه فردوسی مشهد عازم شدم. تدفین دو شهید گمنام در فضای علمی و جوان دانشگاه فردوسی یکی از نیازها و دغدغه هایی بود که مسئولان دانشگاه چند سالی پیگیر رقم خوردن آن بودند و نهایتاٌ در 19 اردیبهشت ماه سال 90، پیکر دو شهید گمنام در مسجد الزهرا(س) دانشگاه فردوسی مشهد آرام گرفت. شاید آن زمان که این دو ...
نامش آمد و وارد بهشت شد
، به رغم اینکه کارش در تهران بود داوطلبانه به خط مقدم می رفت و بارها و بارها در جبهه ها حضور یافت. موقع جبهه رفتنش متاهل بود؟ چند سال بعد از پیروزی انقلاب ازدواج کرد. اما تأهلش تأثیری در جبهه رفتن هایش نداشت. غیرت عجیبی داشت و احساس تکلیف می کرد. زمانی که برادرم به شهادت رسید دخترش تنها 40 روز داشت. به عنوان برادر کوچک تر چه خاطراتی از شهید قشلاقی دارید؟ ابراهیم هوای ما را که ...
آچار فرانسه حاج قاسم که بود؟ / شهیدی که نحوه شهادتش را نقاشی کرد + عکس
خانواده دختر صحبت کردیم ، قرار گذاشتیم، حالا چطور بهم بزنیم؟ گفت: من می دانم که این بار که بروم سوریه ، شهید می شوم ؛ دیگر برنمی گردم. به خاطر همین نمی خواهم ازدواج کنم، من مدت زیادی زنده نیستم. بیتابی حامد را مادر، یک جور دیگر برای ما به تصویر می کشد: می گفت مامان دعا کن من را زودتر صدا بزنند برای اعزام...بعد که اعزامش چند روز دیر شده بود می گفت پس چرا من را صدا نمی کنند ؟ نکند دعا ...
صرف سخنرانی جامعه باحجاب نمی شود/ شعارزده شده ایم/ صداوسیما مروج بدحجابی
حجاب در قالب یک مد روشنفکری و آزادی خواهی از سوی محافل غرب زده و غرب گرا مطرح شد. تا اینکه در سال 1315 رضاخان قلدر به معترضان کشف حجاب که در مسجد گوهرشاد تجمع کرده بودند حمله کرد و قزاق های او مردم را به خاک و خون کشیدند؛ به همین مناسبت برای زنده نگه داشتن اندیشه والای شهدای گوهرشاد و پاسداشت دفاع جانانه آنها از عفاف، حجاب، حیا و ناموس این سرزمین از دید نامحرمان بدطینت روز 21 تیرماه روز ...
زندگی شان داغدار آفتاب است
می بینی؟! چند سال پیش با پای شکسته از فردوس برای دیدن من با موتور آمد اما هیچ وقت به خانه اش نرسید چون در میان راه کشته شد. با چشمانی اشکبار ماجرای آن روزها را تعریف می کند و ادامه می دهد: من که ندیدم اما محلی ها می گفتند موتور محمد چپ کرده بود و چون او با پای شکسته توانایی بلند شدن و حرکت نداشته به همین خاطر چند روز در بیابان و زیر آفتاب داغ ماند تا مرد. حتی محلی ها خبر دادند که جنازه پسرم بدون ...
درخواست بیش از سه هزار نفر از مجلس برای محدودیت فروش اسید
حمیدی مددکار اجتماعی مطمئنم شما هم وقتی صفحه روزنامه ای را ورق می زنید و در میان انبوه خبرهای ریز و درشت و یا حوادث غیرمترقبه چشمتان به خبری در مورد اسیدپاشی می افتد ناخودآگاه چند ثانیه مکث می کنید و به عمق درد قربانی فکر می کنید. به راستی چه عاملی باعث می شود که در بحبوحه آنهمه حادثه های رنگارنگ و آنهمه ابزار جرم به اسید و یا مواد شیمیایی خطرناک بیشتر تمرکز کنید و با قربانی بیشتر ...
رازی که دی ان ای شهید گمنام فاش کرد
نشانی که از یک شهید داشتیم و نداشتیم. دو روز پیش ، مولکول دی ان ای مأمور خداوند شد تا با خودش دهها صفت و ویژگی چون مردانگی ، غیرت ، مظلومیت و ... را به عنوان سند و مدرک بیاورد و پیش رویمان بگذارد. دی ان ای زیر بار آن همه اطلاعات ژنتیکی سردارشهید ، انگار خمیده بود ، درهم پیچیده بود و چه نفس راحتی کشید وقتی امانت 34 ساله را زمین گذاشت... . گمنامش کردیم نامش را 29 سال پیش گم کرده بودیم ...
ارثیه خانوادگی جهاد و ایثار
6 روز من در جایی مأموریت بودم. اما در آن چند روز محمد چندباری با مادر، همسر و خواهرش تلفنی صحبت کرده بود. تا وقتی که عملیاتی که داشتند در سوریه خبرساز شد و در همه سایت ها راجع به آن نوشتند. در یکی از سایت های خبری خارجی عکس محمد و دوستانش را دیدیم که پخش کردند. در آن خبر گفتند که سربازان و فرماندهان نظامی ایران در درگیری های سوریه کشته شدند. تا آن موقع حضور نیروهای ایرانی علنی گفته نشده بود. هنوز ...
همراهی از دیاری دیگر/ گاهی چند نفر را برای کمک به خط می کند
طیبه راسخ محمدی پور، متولد سال 1364 همسر شهید مدافع حرم سید اسماعیل سیرت نیا در گفت و گو با کانون خبرنگاران ایکنا ، نبأ ، بیان کرد: سید اسماعیل متولد سال 1357 بود که از سال 1374 وارد سپاه لشکر 27 شد. در سال 1385 ازدواج کردیم و 9 سال زندگی مشترک داشتیم که در 16 مهر سال 94 به جبهه سوریه اعزام شدند و 29 روز بعد به شهادت رسیدند . نحوه شهادت وی ادامه داد: مدت زمان شهادت آقا سید در 4 ...
دست هایی که گلخند می کارند
همراه همسر 28 ساله اش لقمان و دختر خردسالش از دزفول به کرمانشاه آمده اند. او هم از دخترش می گوید و روزهای سخت چهار سال و نیم گذشته زبان کوچک دخترم تشکیل نشده است، هنوز حرف نمی زند و نمی تواند راه برود. ما باید هفته ای دو سه بار او را به کاردرمانی، گفتاردرمانی و فیزیوتراپی ببریم. لقمان کارگر فصلی است ولی چون نزدیک به دو سال است بیکار است دیگر نمی توانستیم هزینه کاردرمانی و گفتاردرمانی و فیزیوتراپی ...
از خون شهدا خجالت بکشید!
.... اما چون چند سال است که زمین گیر شدم و در پاهایم درد شدیدی دارم، دخترم معصومه را به جای خودم می فرستم. بعضی رزمنده ها که ما را می شناسند می گویند : اگر خودت نمی توانی بیایی، همرزم ما را بفرست! فاش نیوز : بعد از جنگ هم فعالیتی داشتید؟ - تا وقتی که می توانستم راه بروم، نماز جمعه و نماز جماعتم ترک نشد. هر زمان کسی حرف ناحقی درباره انقلاب می گفت، فوری جوابش را می دادم و می ...
سازمان حفاظت محیط زیست فاقد صلاحیت در واگذاری جزیره آشوراده است
سمپوزیوم جهانی پارک - بانکوک ارائه شد، ظرفیت طبیعت گردی سالانه مناطق چهارگانه و پارک های جنگلی سرزمین ایران حدود: 10287527500 نفر- روز برآورد شد یعنی اگر طبیعت گرد داخلی و خارجی را 100 میلیون نفر هم در نظر بگیریم با توسعه فقط 20٪ از پتانسیل طبیعی مناطق اختصاص یافته موجود، هر نفر حدود سه هفته در سال می تواند جاذبه های طبیعی سرزمین را مورد تفرج قرار دهد بدون آن که تخریب معنی دار در طبیعت اتفاق افتد. ...
شهیدی که نحوه شهادتش را نقاشی کرد! /تصاویر
به گزارش ملیت به نقل از جام جم آنلاین، زندگی حامد جوانی اما افسانه نیست، قصه نیست؛ عین حقیقت است. همه آنهایی که حامد را می شناسند، شهادت می دهند به قهرمان بودنش، به قهرمان رفتنش... بگذار ماجرای رفتنش را اینطور برایت بگویم: یک روزِ گرم اردیبهشتی، 1400 کیلومتر آن طرفتر از خاک کشورمان ، یک جوان رعنای ایرانی بود و ده ها نیروی تکفیری، یک جوان رعنای ایرانی بود و ده ها داعشی تا دندان مسلح که از چهار طرف محاصره اش کردند و ناغافل به سمتش آتش گشودند...آتش باران تکفیری ها که تمام شد، باز هم این جوان ایرانی بود، همانجای قبلی، روی ...
تیمور، مزاحم صبحگاهی!!
مدتی پیش به یک دردسر عجیب دچار شدم و پس از چند روز زندگیِ همراه با ترس و استرس روانی، بالاخره با یک ترفند عجیب تر نجات پیدا کردم. برایتان می گویم. ******* (ساعت: 5 صبح. من در خواب شیرین صبحگاهی. با صدای زنگ موبایل از خواب می پرم. به زور چشمانم را باز نگه می دارم و در حالی که نور صفحه چشمم را اذیت می کند، به موبایل نگاه می کنم. یک شماره ناشناس است. جواب می دهم. صدایی از ته چاه با ...
بار دگر تو در بگشایی...
هستی اعجاب آور بود. بدی ها و نابرازندگی ها را نمی دید و درعوض، مدهوش زیبایی ها و مواهب بیکران الهی بود. هیچ بانویی را چون او شاکر و خشنود از نعمات زندگی و الطاف پروردگار عالم ندیده ام. زمانی که به فاصله یک سال، خبر فوت دومین فرزند دلبندش را شنید، برای اقامه نماز وضو ساخته بود. نه زاری کرد و نه از پا نشست. بلکه دست ها را به آسمان بلند کرد، “الهی رضا بقضائک و تسلیما لامرک” گفت و به سوی ...