سایر منابع:
سایر خبرها
خاطرات زندان مخوف منافقین در دهه 70/نفوذ وزارت اطلاعات تاقلب اشرف
تلویزیون مجاهد را ببینیم. کتک مفصلی خوردیم. این افراد برای اینکه شما را جذب ایدئولوژی منافقان کنند چه اقداماتی انجام می دادند؟ محمدصادق جعفر پور: بعد از این ماجرا آنها در مقابل ما قرار گرفتند، دائم ما را می زدند و اذیت و آزار می کردند. یک روز صبح که حسین آقا به حمام رفته بود و من خواب بودم انها حسین اقا را بین دیوار و در قرار دادند و فشار دادند. شرایط بسیار سختی بود. ...
آزاده نامداری؛ خانمی که دوست دارد نامدار باشد
...! البته با تمام این تفاسیر این نامردی مطلق است که بگویم من مجبور شدم و ازدواج کردم. اما به خاطر این عکس تحت فشار قرار گرفتیم که زودتر ازدواج کنیم. * نمی دانیم چه دردی است که آدم ها خودشان را درست پرزنت نمی کنند. من معتقدم آدمی هستم که تشخیص می دهم... چیزی که باعث شد ما 4 تیر عقد کنیم و در شهریور یعنی ظرف دو ماه به این نتیجه برسیم، این بود که ما درست به هم پرزنت نشده بودیم. همین قدر بگویم ...
قاتل بنیتا، سارقی با 130 شاکی است!
بودم که صاحب ماشین این بار گلگیر را گرفت و از کوچه خارج شدم. پدر و مادر بنیتا فریاد می زدند که بچه شان داخل ماشین است، چرا توجهی به این موضوع نکردی؟ خیلی ترسیده بودم. بعد چکار کردی؟ به سمت پاکدشت رفتم و در راه با همدستم تماس گرفتم و در محلی در همان اطراف با او قرار گذاشتم. همدستم آمد و ضبط و باند و کیف مادر بنیتا و وسایلی را که داخل داشبورد بود برداشت. ...
قاتل بنیتای 8ماهه، سارقی با 130 شاکی!
از خانه بیرون آمد و خودش را روی کاپوت انداخت. همان طور تا وسط کوچه رفتم اما برف پاک کن شکست ومرد جوان روی زمین افتاد. دنده عقب گرفته بودم که صاحب ماشین این بار گلگیر را گرفت و از کوچه خارج شدم. پدر و مادر بنیتا فریاد می زدند که بچه شان داخل ماشین است، چرا توجهی به این موضوع نکردی؟ خیلی ترسیده بودم. بعد چکار کردی؟ به سمت پاکدشت رفتم و در راه با همدستم تماس ...
ناگفته های صریح بیژن زنگنه
. چند روز بعد درمحل مجلس سابق از من دعوت کرد - من هنوز وزیر بودم - پیش او رفتم. آنجا گفتم آقای احمدی نژاد چرا گفتید مافیا؟ به ما و همکارانمان توهین کردید. گفت که نه، من به شما توهین نکردم. اگر کسی بگوید در بازار فساد است، به وزیر بازرگانی توهین می شود؟ من گفتم میان این دو خیلی فرق است. نفت و فروش آن چیزی جز وزارت نفت نیست؛ شما به ما توهین کرده اید. او منکر شد و گفت که من با شما نبودم و من هم در ...
ناگفته های شیخ الوزرا از بابک زنجانی ، کرسنت و کاسبان تحریم / زنگنه به احمدی نژاد چه گفت؟
به خطر افتاد ؛ یا کشور به خطر افتاد ؛ لیبرالیسم آمد ؛ دولتی ها می خواهند امریکایی ها در کشور حاکم شوند؛ آنها می خواهند کشور را بفروشند و... این حرف ها خیلی معروف است؛ جدید نیست. سال هاست این تکنولوژی تبلیغاتی وجود دارد. آقای احمدی نژاد در سال 84 که به عنوان رئیس جمهوری منتخب معرفی شد، گفت که می خواهم مافیا را از نفت بیرون کنم . چند روز بعد درمحل مجلس سابق از من دعوت کرد- من هنوز وزیر ...
ردپای بابک زنجانی در تصاحب فروشگاه های کتاب!
و پانزده روز در انفرادی ماندم و بعدا برای بازجویی بردند. در زمان بازداشت و بازجویی ترسیدم اگر یک کلمه درباره کتاب بگویم همه ماجرا پای من نوشته شود. پس منکر شدم و اتهام را رد کردم. این بازداشت سال 51 بود و من متاهل شده بودم و یکبار زنم که حامله نیز بود در زندان به ملاقاتم آمد گفت که چاپ کتاب را فردی به نام حسین نمینی، معروف به حسین چریک انجام داده و بعدا این فرد دستگیر شد و انتشار کتاب را به عهده ...
من بالاخانه ام را اجاره می دهم!
مراد را می شناسم و می دانم که او هم مثل من، مستاجر و همیشه خانه بدوش است؛ او اصلا گور ندارد تا کفن داشته باشد!... بالاخره دلم طاقت نیاورد و گفتم بهتر است که اصل ماجرا را از دهان خودش بشنوم، اما روز بد نبینید؛ وقتی او را دیدم، واقعا کیش و مات و شگفت زده و انگشت به دهان شدم؛ چرا که زمین تا آسمان فرق کرده بود و حرف های عجیب و غریبی می زد!... او با دیدن من، پایش را روی پای دیگر انداخت و ...
شوخی جالب رهبر انقلاب با فرزندان هاشمی
هاشمی همچنین در پاسخ به این سوال که گفته بودند نمی توانید برای برادرها و خواهرهایتان بزرگتری کنید که اگر می توانستید قطعا اجازه نمی دادید خیلی از این کارها را بکنند، گفت: بله این را گفتند. اخیرا بعد از فوت ابوی خدمت مقام معظم رهبری رسیدم و به ایشان گفتم برای من و خواهرها و برادرهایم پدری کنید. ما هم قول می دهیم به حرف شما گوش دهیم. رهبر انقلاب هم گفتند این ها حرف پدر خودشان را گوش نمی دهند، می خواهند حرف من را گوش بدهند. من هم گفتم قول می دهند حرف شما را گوش کنند. ...
مسعود کیمیایی؛ خسته از اضطراب و التهاب و غیرمنتظره ها
است که خیلی چیزها عوض نمی شود. اعتراض عوض نمی شود. جنگ، رفاقت، آدم و زندگی های درست عوض نمی شوند. مد هم که نمی تواند فکر و راه مرا عوض کند. فکر کنید امروز اعتراض مد نیست. خب، نباشد. اگر مورد و مسأله ای باشد که باید اعتراض کنیم بهش؛ و آن وقت بیاییم و به خاطر این که الان چیز دیگری مد است، از این اعتراض بگذریم که نمی شود. حتی در آن اوایل که خیلی ها آمدند خط قیصر را گرفتند و کشیدند و ادامه ...
شهردار آینده تهران نباید به فکر ریاست جمهوری باشد / فساد گسترده ای در شهرداری وجود دارد
انقلاب داشتیم و ترور اتفاق افتاد، مادر روی ما زوم کرد که باید محافظ داشته باشید و ما را در منگنه قرار داد. خاله و شوهر خاله من فرش فروش در بلژیک هستند و قبل از انقلاب در آنجا زندگی می کردند. از زمانی که آنجا بودم ابتدا فرانسه خواندم چون زبان انگلیسی بلد بودم ولی آنجا فرانسه زبان بود و مجبور شدم چند ماهی فرانسه بخوانم. بعد وارد دانشگاه برای رشته مهندسی شدم. بعد هم کانادا برای ...
وضعیت شیعیان آذربایجان در گفت وگوی شفقنا با استاد هجرانی تبریزی: دولتمردان آذربایجان در فقر شدید معرفتی ...
رفتم کتاب قدغن شد اما یک بار که آمده بودم ماه شعبان یا ماه رمضان می خواستم برگردم، دو کارتن کتاب پر کردیم که به همراه ببریم هر کارتن حدود 20 کیلو است. فرودگاه رفتم بعد دیدم دو نفر همان جایی که بارها را تحویل می دهند بارشان را راحت تحویل دادند و با همدیگر صحبت می کنند اینها نگاه کردند به من و سپس از من در مورد این کارتن ها سئوال کردند و من گفتم که باکو می روم. یک مرتبه دیدم پاسپورتشان را ...
خاطرات زندان مخوف منافقین در دهه 70
ایدئولوژی منافقان کنند چه اقداماتی انجام می دادند؟ محمدصادق جعفر پور: بعد از این ماجرا آنها در مقابل ما قرار گرفتند، دائم ما را می زدند و اذیت و آزار می کردند. یک روز صبح که حسین آقا به حمام رفته بود و من خواب بودم انها حسین اقا را بین دیوار و در قرار دادند و فشار دادند. شرایط بسیار سختی بود. تصمیم داشتند که سیم برق را شبانه به ما وصل کنند و ما را بکشند. به همین دلیل تا صبح ...
رگ خواب و عشق هایی که کامروا نشدند
خودتان بر می گردند و به شدت فضایی ملموس و قابل پذیرش دارند. تماشای فیلمی زنانه از حمید نعمت الله با این کارنامه، اتفاق عجیبی بود؛ چطور به این فیلم رسیدید؟ - راستش اگر فیلم های قبلی ام مردانه تر بود، به این دلیل بوده که موضوعات آنها در آن زمان به من نزدیک بوده و برایم اولویت ساخت داشته اند اما از سال ها پیش به شدت تحت تاثیر آثاری بودم که در آنها یک زن در مسیر تخریب خودش قرار می گرفت؛ فیلم های ...
من را اعدام کنید
نمی داد و با صدای بلند فریاد می زد: آن روز قرار بود با همسر و دخترم به شهرستان اراک برویم. خودروام را روشن، کنار خانه ام پارک کردم و به سراغ همسرم رفتم تا به او بگویم زودتر از خانه بیرون بیاید که با شنیدن صدای در متوجه سرقت شدم . وقتی سارق حرکت کرد، خودم را روی کاپوت انداختم و به سارق گفتم دخترم داخل خودرو است. خودرو را سرقت کن دخترم را پس بده . پدر بنیتا فریاد می زد: دخترم ...
مروری بر کارنامه اقتصادی آقازاده های خاص: از ژن مرغوب دوطرفه پسر عارف تا بوعلی سینا رشوه خوار!
ارتباطات و فن آوری اطلاعات در تاریخ 27 بهمن 1382کنسرسیوم ایرانسل(با مشارکت MTN ) را به عنوان برنده مزایده اپراتوری دوم تلفن همراه اعلام نمود. در سال 1384 و در اوایل دولت نهم این شرکت با اخذ مجوز فعالیت خود را آغاز کرد. شرکتی که در سال های اخیر به یکی از پرمنفعت ترین شرکت های ایران تبدیل شده است. باید پرسید اگر حمیدرضا عارف ، پدرش در وزارت ارتباطات و بعد در سطح معاون اول نبود، بروز ژنی اش به ...
شهیدی که هیچ چیز کم نداشت جز نوش شهد وصال
گروه مقاومت: فاش نیوز - مصاحبه با خانواده شهید مدافع حرم حسین معز غلامی : بسیار از مقام مادر گفتیم و خواندیم و نوشتیم. از صبوری و مهربانی اش، از نجابت دستان آسمانی اش، از همه محبت های بی منتش اما نگفتیم آن که عزیزکرده سال های جوانی اش را به مسلخ عشق می فرستد در دلش چه غوغایی است. مگر می شود جوان رعنا قامتت را، پاره جگرت را به میان آتش بفرستی، بی خیال روزگار را سپری کنی . مادر که باشی انگار تکه ای از وجودت را از دست می دهی، جوانت لحظه هایش را پیشت ...
دشت بیست سال خدمتم علی بود
45 ساله. سال 76 در یک برخورد اداری با علی آشنا می شود و اخلاق خاص شهید، محمد باقر را جذب او می کند. شروع آشنایی مان یک برخورد کاری بود؛ چون من کارمند بودم و با خیلی از اتباع برخورد داشتم، ولی علی جور دیگری بود. روز اولی که با او آشنا شدم، توی دفتر محل کارم نشسته بودم. آن روز علی که برای من یک ارباب رجوع بیشتر نبود، چند باری توی دفتر سرک کشید و دنبال یک نفر می گشت. از او پرسیدم ...
بازیگر سرشناس ایرانی ربوده شد
بازیگر معروف طنز در جلسه رسیدگی به پرونده که به ریاست قاضی اصغرزاده و با حضور قاضی توکلی - مستشار دادگاه - برگزار شد به عنوان شاکی پای میز محاکمه گفت: چهار سال پیش 85 سکه طلا را به جای بدهکاری پدرم به او قرض دادم اما وقتی ازدواج کردم و از پدرم خواستم که طلبم را پس دهد او و دایی ام نقشه کشیدند و مرا به زور سوار خودرو کردند و به کمپ ترک اعتیاد بردند اما چند روز بعد من از کمپ بیرون آمدم و از آنها به ...
خبر شهادت بابا را در شبکه های اجتماعی دیدم!
همان شبِ منتشر شدن خبر شهادتش می بیند. خواب بابا را دیدم که آمده بود و می گفت عاطفه بیا با هم برویم شهدا را نگاه کنیم. من هم جزو آنها هستم. تو از این به بعد باید به پدرت افتخار کنی و راه مرا با حجابت ادامه بدهی. عاطفه با دیدن این خواب هم در مورد شهادت بابا به یقین می رسد و هم از تکلیف سنگینی که پدر بر دوش او گذاشته، باخبر می شود! او حالا با حفظ چادرش می خواهد راه بابا را ادامه دهد، وقتی این طور می ...
عالمی که مورد احترام خاص امام زمان قرار داشت
سبحان به من دستور می دهد. با من حرف می زند. مرا مخاطب قرار می دهد و این روز عید من است. لذا جشنی گرفت و عدّه ای را دعوت کرده، پذیرایی کرد و شیرینی داد. مردم گفتند چه جشنی است؟ گفت جشن تشریف است نه تکلیف. من مشرّف شدم نه مکلّف؛ چون کُلفتی (سختی) نیست، شرافت است. شخصیت اجتماعی سید بن طاووس سید بن طاووس در بین علما و مردم زمان خویش از احترام خاصی برخوردار بود. او ...
خداحافظ رفیق!
پس از جلسات متعدد و همفکری با گروهی از فعالان فرهنگی استان خوزستان اقدام به تشکیل کانون آینده نگری نمود.کانونی که من هم افتخار عضویت در شورای مرکزی آن را در کنار رامین و دیگر دوستان داشتم و جلسات و همایش ها و انتشار بولتن ها و بیانیه ها و هزار کار نکرده که تا سال 1384 مجال انجامش را داشت و داشتیم. تمام این کارها علاوه بر همت بلند رامین،حمایت و همراهی پدر و مادری فرهیخته را به همراه داشت ...
فرجام تلخ پیام های عاشقانه
از او چیزی جز خوبی ندیدم اما تنها مشکلش این بود که بلد نبود محبتش را ابراز کند و این موضوع مرا اذیت می کرد. بیشتر روزها در خانه تنها بودم و حسابی کلافه می شدم. به همین خاطر تنها سرگرمی ام پرسه زدن در شبکه های مختلف اجتماعی بود. یک روز در یکی از شبکه ها پیامی از پسری به نام فرزاد دریافت کردم. او بسیار زبان باز بود. حرف های دلنشینی می زد و هر روز برایم پیام های عاشقانه می فرستاد. او درست ...
دلم خون و رگم خشک است!
خاطر دل تمام پدران مهربان دنیا هیچ فرزندی بیمار نباشد و جلوی چشم پدر و مادرش رنج نکشد تا دل آنها نیز به درد نیاید . مهری حالا دستان مهربان خیرین را به یاری می طلبد تا مرهمی باشند برای زخم های عمیقش. او در جست وجوی دستی است که دستش را بگیرد تا او نیز طعم مهربانی و مهرورزی را بچشد و التیامی باشد برای زخم های پدرش که هرلحظه جلوی چشمان دختر نازنینش ذره ذره آب می شود. شما چه می کنید؟ مهری 18 سال است که 60 کیلومتر راه را تا شهر می آید و دیالیز می کند. شما برای کمک به او چه می کنید؟ نظرات و پیشنهادهای خود را به 30003344 پیامک کنید یا با شماره تلفن 84321000 تماس بگیرید. ...
نامه های خواندنی یک فرمانده به همسرش
پر فراز و نشیب همراه با نامه نگاری های عاشقانه ای که با همسرش در جنگ داشت. این نامه ها به عنوان یکی از سندهای مهم باقی مانده در طول جنگ بیش از هر چیز نمایانگر این است که جنگ هیچگاه محدود به خاکریزها نمی شود بلکه آثارجنگ در خانه های مردم هم بود و زنان نقش مهمی در پیشبرد جنگ ایفا می کردند.به این بهانه مصاحبه ای مشترک با سید احمد نبوی و همسر ایشان خانم فاطمه ژیان پناه ترتیب دادیم تا رودرروی هم برای ...
خانم منشی قربانی طلاهایش شد
باید همان مرد معتاد باشد . او تحت تعقیب پلیس قرار گرفت تا این که چند روز بعد او شناسایی و بازداشت شد . زمانی که او برای تحقیقات به اداره جنایی پلیس آگاهی منتقل شد اظهارات ضد و نقیضی را مطرح کرد و مدعی شد که دست به جنایت نزده و مرد معتاد به دروغ درباره وی حرف زده و می خواسته با این کار وی را به دردسر بیندازد. ضد و نقیض حرف زدن های این مرد ادامه داشت تا این که در بازرسی از خانه وی مقدار کمی از ...
آقای درخشان یک عذرخواهی به من بدهکار هستید/ جودو یک پدرخوانده دارد و آن هم رئیس فدراسیون است/ دوران ...
البته مدت ریاست او هم چندان دوامی نداشت و بعد از آن امینی در راس فدراسیون قرار گرفت اما او هم به دلیل خیلی از مسائل فدراسیونش دوام نداشت. اتفاقا من هم در زمان فدراسیون امینی از جودو جدا شدم و در وزارت ورزش مشغول به کار شدم. در زمان ریاست امینی من مربی بزرگسالان و سرمربی جوانان بودم( اوایل سال 90) که برای اولین بار تیم 8 نفره جوانان را به مسابقات آسیایی تایلند اعزام کردیم و در همان زمان ...
قالیباف عمل گرا است/ این طرف هم دلواپسان کم نیستند/ از آیت الله هاشمی وصیت نامه مبسوطی نداریم
کرد که باید محافظ داشته باشید و ما را در منگنه قرار داد. خاله و شوهر خاله من فرش فروش در بلژیک هستند و قبل از انقلاب در آنجا زندگی می کردند. از زمانی که آنجا بودم ابتدا فرانسه خواندم چون زبان انگلیسی بلد بودم ولی آنجا فرانسه زبان بود و مجبور شدم چند ماهی فرانسه بخوانم. بعد وارد دانشگاه برای رشته مهندسی شدم. بعد هم کانادا برای ارشد رفتید. بله. موقعی که لیسانس را ...
کلیشه ذهنی مخاطب از عشق را شکستم/ دنیا را با داستان درک می کنم
.... فکر کردم شایداین بار بتوانم. اما نتوانستم. روزی دو بار می رفتم قدم می زدم تا مگر آن زن داستانی سر و کله اش پیدا شود. با دیدن بنفشه هایی که همه جا کاشته شده بودند، اسمش پیدا شد. و چون قرار بود صاحب جمال هم باشد، اسم فامیلش هم پیدا شد و باقی قضایا ... * آقای موذنی حسم این بود که نوع نگاه شما به عشق دراین رمان مانند رمان های جریان papular در داستان نویسی است. یعنی اینکه در پس این عشق ...
احسان حیدری: موج تغییرات فرهنگی به موسیقی رسید/ آموزشگاه های موسیقی ما فاسد شدند/ دید هنرمندان ما کاسب ...
برگزاری کنسرت می اندازند. مثلا ما برای یکی از کنسرت هایمان بیش از یک سال تمرین کردیم بعد عده ای ریختند داخل ارشاد و رفتند دفتر آیت اله ملک حسینی و گفتند این موسیقی ها خلاف و حرام هستند. نکته جالب ماجرا این بود که همان روز من خودم ارشاد بودم و موقعی که رفتم بین معترضین هیچ کدام نمی دانستند این شیطان پرست و مبتذلی که می گویند خطاب به من است. بعد دیدم یکی از لیدرها برادر یکی از دوستانم است و او و ...