سایر منابع:
سایر خبرها
صارمی؛ خبرنگار شهیدی که هیچ گاه در انجام وظیفه خبرنگاری کوتاهی نکرد
به گزارش خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا) از لرستان، شهید محمود صارمی فرزند هفتم خانواده بود، فرزندی که صبوری آن زبانزد بوده و از کودکی انگار با همه فرزندان خانواده فرق می کرد، عشق به خانواده، گذشت، ایثار در وجود محمود موج می زد. محمود پسر درس خوانی بود و با علاقه فراوان درس هایش را می خواند، برای درس خواندن و زندگیش هدف داشت و برای رسیدن به هدف تلاش و پشتکار زیادی می کرد و این سبب شده بود ...
دردهایمان را ارزان نمی فروشیم
یک بار برای درمان به مراکز استان ها یا شهرهای بزرگ تر بیایند. اگر برای آن ها امکاناتی فراهم کنند بد نیست. فقط همین چند جمله را می گوید. بعد لبخندی می زند و سکوت می کند. دوباره از او درمورد مشکلاتش می پرسم که آهی می کشد وبعد لبخند معنا داری می زند و می گوید: دست شما درد نکند، ممنون. لطف کردید به فکر ما بودید. انگار نمی خواهد چیزی بگوید. به چهره اش نگاه می کنم و در حالی که صحبت هایش را در ذهنم مرور می کنم به یاد صحبت های یکی دیگر از جانبازان می افتم که در جواب این سوالم همیشه با خنده می گفت : ما دردهایمان را ارزان نمی فروشیم ،خدا نوید اجر واقعی را در قرآن به ما داده است. انتهای پیام / ...
پروانه ای ها همچنان درد می کشند
...> هاشمی با بیان اینکه درخواستش از مسوولان، تحت پوشش بیمه قرار گرفتن خدمات ای بی است، می گوید: البته انگار در گذشته اعلام شده بود که برخی از داروهای این بیماران تحت پوشش بیمه رفته اند، اما چیزی که اعلام شد با آنچه که انجام می شود تفاوت بسیاری دارد و تا به این لحظه این گفته ها عملیاتی نشده است. هاشمی می گوید: یک بیمار ای بی تمام بدنش زخم است، انگشتان دستش به هم چسبیده اند و این انگشتان به ...
هراس از کابوس اتمی
بر آمریکا گذشته اما متاسفانه بعضی چیزها تغییر نکرده است. پرزیدنت دوایت دی. آیزنهاور در سال های دهه 1950 این مشکل را با نام و جزئیات اعلام کرده بود. قدرت مجموعه صنایع نظامی در دوران ریگان و همین طور در دوران جانشینش یعنی بوش پدر به مانند قبل بسیار بالا بود. جورج شولتز وزیر امور خارجه اسبق آمریکا چند سال پیش به من گفت که تنها یک رئیس جمهور محافظه کار مانند ریگان قادر به این بود که قرارداد مربوط به ...
وقتی تابلوی روی دیوار خبر شهادت محمدرضا را به مادرش داد!
به گزارش جام نیوز ، پدر شهیدان موحددانش از آن دسته آدم هایی است که دوست داری ساعت ها کنارش بنشینی و با او حرف بزنی و متوجه گذر زمان نشوی. انگار هنوز جنگ برای این پیرمرد قصه گوی شهدا تمام نشده است. انگار علیرضا و محمدرضا در کنارش زندگی می کنند. پیرمرد با حوصله است، مدام خاطره تعریف می کند و با لبخند از پسران شهیدش می گوید. دوست دارد برای همه قصه بگوید... . سالروز شهادت سردار شهید علیرضا ...
سردار بی نشان دستگاه دیپلماسی کشور
اشاره به بی تاب فرزندش بعد از شهادت محمود کاوه فرمانده تیپ ویژه شهدا، ادامه داد: شهریور سال 65 یک روز پسرم آمد سیستانک و شب اصلا نخوابید حال مساعدی نداشت، صبح روز بعد من را با خود به بیرجند برد، آنجا هم آرام و قرار نداشت، مدام راه میرفت، طاقت نیاوردم بالاخره پرسیدم گفتم حاجی (چند بار مکه مشرف شده بود) چی شده؟ انگار که داغش تازه شده باشه بلند گریه می کرد و گفت: آرزوی شهادت به دلم خواهد موند من کنار ...
چه کسی آبروی ما را بیشتر می برد: متکدیان یا نمایندگان فراکسیون امید؟ / تحقیر ملت ایران در روز عزت ملی
. یکی از آنها با شیطنت گفت "این همونیه که ما کشته شدنش را جشن میگیریم؛ روز معلم." بقیه سعی کردند روی سنگ قبر را بخوانند تا اسم صاحب آنرا پیدا کنند. بعدی انگار کشفی کرده باشد گفت: "آهان همون عینکیه!" معطل نکردند و رفتند. من بهت زده بودم؛ حتی نام ایشان را به خاطر نیاوردند؛ "همون عینکیه" کل نشانی بود که از استاد مطهری داشتند. پرده دوم: چند ساعت بعد خبر ...
طرد اجتماعی دختران روستایی مجرد
...، او را می بره دستشویی، بره چشمه یک آب بیاره. در زندگی زحمت می کشه، پولی در میاره، به جای این که بچه استفاده کنه، دشمن استفاده می کنه، دشمن که عصای دست نیست، خدا هیچ کس را بی نسل نکنه . حمایت عاطفی اعضای خانواده از دختران مجرد/ وضعیت تأمین مالی این دختران دختران مذکور از حمایت شبکه درون گروهی )عمدتاً حمایت عاطفی( برخوردارند. آن ها از اعضای خانواده، خویشاوندان و دوستان حمایت ...
چه کسی آبروی ما را بیشتر می برد: متکدیان یا نمایندگان فراکسیون امید؟
گفت "این همونیه که ما کشته شدنش را جشن میگیریم؛ روز معلم." بقیه سعی کردند روی سنگ قبر را بخوانند تا اسم صاحب آنرا پیدا کنند. بعدی انگار کشفی کرده باشد گفت: "آهان همون عینکیه!" معطل نکردند و رفتند. من بهت زده بودم؛ حتی نام ایشان را به خاطر نیاوردند؛ "همون عینکیه" کل نشانی بود که از استاد مطهری داشتند. پرده دوم: چند ساعت بعد خبر حضور دو بازیکن ایرانی یک تیم ...
اندازه سر نوزاد، قرینه بودنش مهمه؟
نوزاد در بدو تولد باوجود زیبایی منحصر به فردش ظاهر متغیری دارد و مدام در حال تغییر شکل است؛ شاید نتواند به خاطر پف زیاد پلک ها، چشمانش را در روزهای اول به طور کامل باز کند یا اینکه با بدن پوشیده از کرک و مویش شما را متعجب کند، اما هر کدام از این موارد طبیعی می تواند برای تازه پدر و مادرها نگران کننده به نظر برسد و ذهن شان را درگیر کند. به همین بهانه تصمیم گرفتیم با کمک دکتر مهتا فاطمه بصیر ...
سید علی ابهری، استاد روانپ زشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران اخلاق در جامعه به شدت افت پیدا کرده است
و امید که پزشک بشوم. نهایتا این اتفاق در سال 43 نیفتاد و به رشته های دیگر هم علاقه ای نشان ندادم. همزمان در امتحان خاص دانشگاه پهلوی شیراز شرکت کردم که فقط در رشته پزشکی دانشجو می گرفت و شاید برای رشته های دیگر هم کنکور جداگانه ای داشت که درهرصورت من در کنکور پزشکی شرکت کردم و نفر سوم شدم. اما خانواده به خاطر بیماری پدر و شرایط خاصی که به لحاظ مالی داشتیم راضی نبودند که به شیراز بروم. نهایتا ...
دروغ های شوخی دروغ جدی را برای ما آسان می کند/ عقل نمی تواند جای خدا را بگیرد
او را از زندگی حذف کردند، مغرورانه گفتند: علم توانمند است همه امور و شئون انسان را اداره و او را تربیت کند و درخت وجود او را میوه دار کند؛ اما بعد از سال ها به این نتیجه رسیدند که مطلبی را که اعلام کرده اند، اشتباه بوده است؛ اینکه قرآن مجید می فرماید: فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَی الْکَاذِبِینَ ، بدین معنی نیست که خدا لعنتش را برای من و شما و مردم کوچه و بازار، به خاطر چند دروغی که می گوییم و ...
اوضاع یمن، حاصل قحط انسانیت و آزادگی
خدا را به خاک و خون می کشد، نمی توان توقعی بیش از این داشت. اما چیزی که در این سیل جنایات بدون وقفه عربستان علیه مردم یمن، تعجب برانگیز است، سکوت تأییدآمیز سازمان های و کشورهای مدعی حقوق بشر است! گویی بشر برای آنها فقط مفهوم انسان غربی را دارد! البته این نگاه خوشبینانه ای است چرا که شواهد و قراین نشان می دهد همین بشر غربی را هم برای منافع خود در تهاجم به سایر کشورها قربانی می کنند! ...
داستان حرفه ای که عاشقی در آن شرط نخست است
؟ من که انگار تمام دنیا را به من داده بودند بی محابا گفتم البته که دوست دارم و با زرنگی پرسیدم البته بستگی به کارش هم دارد. دوباره از من پرسید انشایت چطور است و با شجاعت تمام گفتم در دوران مدرسه همه انشاهایم را 20 گرفتم و از من خواست تا در نخستین فرصت به دفتر کارش بروم و در مورد همکاری با هم صحبت کنیم. من که شور و شوق عجیبی سرتاپایم را فراگرفته بود به محض برگشتن به ...
عباس زمانه ات را بشناس!
جان مهدی (عج) تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگهدار. به خدا قسم من از شهدا و خانواده شهدا خجالت می کشم وصیت نامه بنویسم. حال سخنانم را برای خدا در چند جمله انشاالله خلاصه می کنم. خدایا مرگ مرا و فرزندان و همسرم را شهادت قرار بده. خدایا، همسر و فرزندانم را به تو می سپارم. خدایا، در این دنیا چیزی ندارم، هرچه هست از آن توست. پدر و مادر عزیزم، ما خیلی به این انقلاب بدهکاریم. عباس بابایی 22/4/61 21 ماه مبارک رمضان منابع: https://old.aviny.com http://irartesh.ir http://www.asemooni. ...
"پ، مثل پلیکان"
کلاغ ها هم نیستند، از فراز بلندی خرابه ها که بر آن نشته اند و آسید را آزار میدهند،می پرند و دور می شوند. و آسید دوباره تنها می شود. وسط کویر. وسط زمین بایر. وسط خرابه های ارگ. اما فقط یکی از آن ها می ماند. آسید می گوید چرا تو نرفتی؟ چرا تو سنگ ننداختی؟ چرا تو دشنام نگفتی؟ پسر می گوید که بخاطر پلیکان و به پیش می آید، دست سید میرزا را می گیرد. سید میرزا می گوید که آیا پلیکانی که تو می گویی مردم ...
می خواهم خبرنگار بشوم
لیلا مقیمی پلیس، خلبان، پزشک، پرستار، دانشمند، معلم و .... پاسخ تک تک هم کلاسی هایم بود به سوالی تکراری و حوصله سربر؛ اینکه دوست دارید در آینده چه کاره شوید؟ اولین موضوع انشای معلم که با گچ، روی تخته سبزرنگ و خاک گرفته کلاس درس نوشت. همه مان این سوال را که شنیدیم، دلمان هری ریخت؛ انگار که قند توی دلمان آب کرده باشند! دزدکی، نیمنگاهی به هم دیگر انداختیم و چشمکی زدیم و تبسم کنان، قاصدک ...
قصه زندگی عاشقانه زوج پیر شیرازی
به یاد ندارد که در زندگی به او سخت گرفته باشد به همین خاطر همدیگر را خیلی دوست دارند و خوشحال هستند که پسر ها هم مهربانی با اعضای خانواده و راستگویی را از آنها آموخته اند. به همین خاطر است که عباس پسر کوچکتر حاج قربانعلی می گوید: به داشتن این پدر و مادر افتخار می کنم، پدری که در این 22 سال واژه صبر را به زیباترین شکل برایم معنا کرده و مادری که هر چه از مهربانی و فداکاری اش که نقل محافل مردم محل ...
طبیبان در زمانه عسرت
بیست و پنج سال از عمرش را صرف تحصیل کرده نباید بیکار باشد.اما به شکلی ناباورانه و دور از ذهن این فاجعه رخ داده.پزشکانی هستند که با وجود کسب نمرات بالا در زمان تحصیل و شایستگی علمی و عملی و طی کردن دوره های متعدد آموزشی، به خاطر اشباع و تراکم حضور پزشک در بسیاری از شهرها عملا " بیکار" هستند.چون آمار خدمت گیرندگانشان ناامید کننده ونزدیک به صفرست . شاگرد زرنگ و باهوشی که سال های سال فقط ...
افزایش میوه بهشتی با یک شجره طیبه / کسب روزی حلال با چشم دل!
...> اشتغالزایی برای 80 نفر! نارمنجی ادامه داد: هم اکنون پنج خانواده در مزرعه فدک اشتغال ثابت دارند و در زمان برداشت پسته ها روزانه حدود 80 نفر از روستاهای اطراف در این مزرعه مشغول به کار می شوند. وی با اشاره به اینکه دامپروری هم دارند، افزود: شیر شترها به خاطر خواص دارویی و گران بودن آن که همه نمی توانند تهیه کنند نذر بیماران است تا شاید از این طریق شکرگذار خدا بخاطر نعمت سلامتی ...
قصه های غصه ها/سه روایت از خاطرات مددکار اجتماعیِ بیمارستان مسیح دانشوری
شنود و سری به زیر انداخته، پس از درنگی کوتاه، کاغذهای زیر دستش را پس و پیش کرده و روی برگه ای به وسعت کفِ دست، چند جمله ای می نویسد و مهر می زند. زن، انگشتان دست چپش را گیره کرده به کاغذها، با لبخندی به کنج لب، از اتاق بیرون می رود و مددکار، نگاهش روی دنباله رقصان چادر گلدار زن کشیده می شود و باقی حرفش را رو به من ادامه می دهد... . روایت اول در اتاق مددکاری که باز می شود ...
اخلاص زیاد، بدن آقا مصطفی را ذوب کرد
تفاوت سنی داشتید؟ شاید یک سال. تمام آشنایی ما در جبهه دارخوئین بود. هر دو طلبه بودیم، اما ایشان قم درس خوانده بود و من اصفهان . از گذشته آقا مصطفی نوجوانی و جوانیش چیزی می دانید؟ من در دارخوئین با آقا مصطفی آشنا شدم. می گفت پدرش را زود از دست داده، خیلی زحمت کشیده بود. در کارخانه کارگری می کرده، خانواده شلوغی داشته و مادرش هم پدر بود هم مادر. خودش هم درس می خوانده هم کارگری ...
ماشین های اینترنتی نان ما را آجر کرد
رانی خوب بود؛ اما حالا ماشین های اینترنتی که وارد شد کار ما را هم خراب کرد. مردم به ما بی اعتماد شدند خانم. فکر می کنند ما کرایه زیاد می گیریم. الآن من فقط پنج ساعت کار می کنم و تاکسی گردشی هستم. سال 62 و 63 بود که یک خط تو 22 بهمن داشتم. الآن 13 ساله با یک سمند کار می کنم. حاج آقا تاحالا چند تا ماشین داشتید؟ حدود هفت تا ماشین داشتم. یکی از یکی بهتر. اما حالا 13 سال است که به خاطر ...
اگر آه تو از جنس نیاز است؛ درِ باغ شهادت باز، باز است
ای که به او داشتم همه شرایطش را قبول کردم و گفتم: حتی اگر شهید هم بشوی تا وقتی زنده ام به تو وفادار می مانم، چه بچه داشته باشیم و چه نداشته باشیم. خدایار همیشه جبهه بود و کمتر به خانه می آمد. بیشتر وقتش را آنجا می گذارند، تا اینکه جنگ تمام شد و برگشت خانه. چند سالی از جنگ گذشته بود، روزی در منزل بودیم؛ هفته دفاع مقدس بود و هر روز مستند جنگی از تلویزیون پخش می شد. آن روز خدایار به ...
گزیده اشعار سعید بیابانکی
، پر از خواهش اند و گوش به زنگ که آن انارترین، روز چیدنش برسد چه سال ها که در این دشت منتظر ماندم که دست خالی شوقم به خرمنش برسد بر این مشام و بر این جان، چه می شود؟ یا رب! نسیمی از چمنش، بویی از تنش برسد خدای من! دل چشم انتظار من تا چند به دوردست فلک بانگ شیونش برسد؟ چقدر بر لب این جاده منتظر ماندن خدا ...
لذتی که به نفرت تبدیل شد
، بخاطر مصرف کراک اندامم نحیف شده بود، پاهایم تاول زده بود، نای راه رفتن نداشتم، 28ساله بودم ولی آنقدر قیافه ام تغییر کرده بود که سنم را بیشتر از جوانی در این سن نشان می داد و بخاطر همین قیافه ظاهری خودم را از اقوام دور نگه می داشتم. آخرین روزهای فصل زمستان سال 90 بود با کمک تعدادی از دوستان دوره کودکی ام که تحصیکرده شده بودند و همچنین اصرارهای خانواده بویژه پدر و مادرم مرا به یکی از کمپهای ...
در انتظار رونمایی از نیمه گمشده الغدیر
. این موسوعه عظیم علمی به نام الغدیر که علامه امینی طی 50 سال روی آن تلاش می کردند، اثر گرانقدری است. علامه 50 سال برای نوشتن این کتاب تلاش کرد و امیرالمومنین(ع) به ایشان خیلی در این راه کمک کردند. آیت الله صافی در ادامه اظهار کرد: خلاصه همه این ویژگی ها باعث شد که ایشان در تاریخ تشیع گل کرد، آن هم گل سر سبد. از نظر علمی، امثال ما کوچکتر از آنیم که بخواهیم در مورد ایشان اظهار نظر کنیم ...