سایر منابع:
سایر خبرها
چرا علاقه جوانان به دانشگاه کم شده است؟
...: خیال می کردم با مهندس شدن حتماً ره به جایی خواهم برد؛ مقصدی که اگرچه نمی دانستم کجاست اما حتماً شهر آرزوهای من بود. چند سال بعد، مدرک مهندسی در دست، از این شرکت به آن شرکت، هرچه بیشتر جستم، کار نیافتم. وقتی انقلاب کردم برای خواندن رشته ای که دوستش داشتم، تنها یکی دو هفته کافی بود برای فهمیدن اینکه حتی نیمکت های بهترین دانشگاه کشور نیز قرار نیست اندوخته چندانی به چنته ام بیفزاید و تمام ...
فرانسه گَردی اعضای فراکسیون امید و بی توجهی به مشکلات مردم!
پارسال با یک تور رفتم اروپای شرقی و هشت کشور را گشتیم، آن جا در هتل ها اقامت می کردیم. قبلش هم نپال رفته بودم و خیلی کشورهای دیگر... همین دو ماه پیش مادرم با فاطی و محسن رفتند اسپانیا، قبلش هم به لندن رفته بودند. من هر سال چند کشور همسایه را با هم در یک سفر برای دیدن انتخاب می کنم. معتقدم که آدم باید دنیادیده شود . وی با اشاره به انتخاب شهردار جدید تهران گفت: مامان دوست نداشت که محسن شهردار ...
جزئیاتی جدید از دیدار فرماندهان سپاه با روحانی
تحلیف های بعد از انقلاب بود. قطعا دوست داریم از شما درباره پشت صحنه های امنیتی آن بپرسیم. ما فقط آرامش آن را دیدیم. پشت صحنه چه خبر بود؟ کوثری: بحث برگزاری این اجلاس در قالب تحلیف از یک وضعیت خاصی برخوردار بود. آن به این خاطر بود که در دنیا این طور مطرح کرده بودند که ایران هم بالاخره دچار ناامنی شد، به خاطر حرکت تروریست جنایت کارانه ای که در مجلس و مرقد حضرت امام (ره) رخ داد. مخصوصا ...
درک فلسفه سینه زدن برای امام حسین بعد از شهادت فرزند
که همسرم به خانه بیاید، بیدار ماندم. دفاع پرس: محمد تحت تاثیر آموزش های همسرتان، راهی جبهه شد؟ در هیاهوی انقلاب، محمد کم سن و سال بود اما با این وجود در تظاهرات و شعارگویی ها همراه پدرش بود. زمانی که برای سر دادن الله اکبر به پشت بام می رفتیم، محمد اولین نفری بود که الله اکبر می گفت و ما هم بعد از او تکرار می کردیم. بیشتر فعالیت های محمد به بعد از پیروزی انقلاب ...
قتل دوست به خاطر خیانت
بهترین دوستم بود که مثل برادرم دوستش داشتم. پس چرا دست به قتل او زدی؟ غیرتی شدم و وقتی فهمیدم سیاوش با همسر یکی از بستگانم رابطه پنهانی دارد، دیگر نمی دانستم چه کاری باید انجام بدهم. از کی متوجه این رابطه پنهانی شدی؟ دو هفته قبل بود که من همراه سیاوش و یکی از بستگانم به نام مهیار و همسرش برای عروسی به شهرستان رفتیم. داخل خودرو در صندلی عقب، من در کنار سیاوش نشسته ...
زن همسایه به خانه مان می آمد و ارتباط کثیف ما هر روز بیشتر می شد تا اینکه! + عکس
ریخت گفت: عذرا زن همسایه مان بود. او می گفت از شوهرش دل خوشی ندارد به همین خاطر بعضی وقتها با من تماس می گرفت و با هم صحبت می کردیم. ما با گذشت چند ماه از این ماجرا به هم علاقمند شدیم. عذرا در غیاب شوهرش به خانه مان می آمد و با من درد دل می کرد تا اینکه خواهر و برادرم به این ماجرا پی بردند. آنها به من اعتراض کردند و گفتند باید به این رابطه پایان دهم. وی ادامه داد: به عذرا گفتم باید ...
راز قتل پسر بعد از مرگ پدر فاش شد/ دفن پسر 27 ساله در حیاط خانه
مفقودی به دست آمد و بلافاصله تحقیقات تخصصی کارآگاهان در این خصوص با تحقیقات از اعضای خانواده آغاز شد. در مراحل بازجویی اعضای خانواده مشخص شد که پسر جوان خانواده به علت اعتیاد، با پدرش درگیری داشته است و سرانجام توسط پدر خانواده به قتل رسیده و در حیاط منزل دفن می شود. به گفته روشندل،بعد از گذشت چند سال و بعد از فوت پدر با توجه به حرکات و رفتار مشکوک او و گریه و زاری که در گوشه ای از حیاط ...
میثم 2 سال مرا تسخیر خودش کرده بود درحالی که با دوست صمیمی ام ازدواج کرده بود!
رابطۀ من و میثم زودتر از چیزی که فکرش را بکنید به یک عشق آتشین تبدیل شد. با ابراز علاقۀ او و شعرهای عاشقانه اش احساس عجیبی پیدا کرده بودم. فکر می کردم بدون او نمی توانم زنده بمانم. دو سال غرق در رؤیاهای قشنگی که برای خودم ساخته بودم سیر کردم و انتظاری سخت را برای رسیدن به مراد دلم پشت سر گذاشتم. به خاطر میثم، به دو خواستگار خیلی خوبم نیز جواب رد دادم. خانواده ام، که نمی ...
آن سوی قتل های خانوادگی
چهاردهم مردادماه در بلوار تعاون تهران اتفاق افتاد. خبر این حادثه توسط شهروندان به کلانتری اطلاع داده شد. قاتل درحالی که بالای سر جنازه همسرش ایستاده بود، از سوی پلیس دستگیر شد. قاتل 37ساله در همان اظهارات اولیه در صحنه جرم، به قتل همسر و مادرزنش اقرار و دخالت های خانواده زنش را انگیزه این درگیری و جنایت عنوان کرد. در همان روز، حادثه مشابه دیگری در شیراز اتفاق افتاد. در آن حادثه هم دامادی خشمگین با ...
ربودن برج ساز مشهور در خیابان ولنجک تهران
بیمارستان منتقل کردند. آدم ربایان بعد از آن هم به تلفن من پیامک می دادند و مرا تهدید می کردند چنانچه موضوع را به پلیس خبر بدهم این بار خانواده ام را می ربایند و مرا به قتل می رسانند. آنها حتی تلفنی از من خواستند به حساب آنها پول واریز کنم. بعد از به دست آمدن این اطلاعات بود که کارآگاهان موفق شدند یکی از آدم ربا ها را که مردی به نام علی. م بود، شناسایی کنند. وقتی مأموران راهی خانه اجاره ...
نگاهی تاریخی به وقایع روز چهارم محرم
وارث : بی نتیجه بودن مذاکره حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) با عمر بن سعد برای وادار کردن لشکر وی به ترک جنگ و دعوت او و لشکرش جهت ملحق شدن به سپاه اسلام اول خلافت عثمان است . بدانکه گاهی که عمر بن الخطاب در جناح سفر آخرت بود، امر خلافت را در میان شش نفر به شوری افکند و مدت آنرا سه روز قرار داد چنانکه روز بیست و ششم ذیحجه معلوم شد. پس از آنکه عمر در سلخ ماه ذی الحجة درگذشت تا سه روز کار خلافت بجهت شوری تأخیر افتاد و عاقبت بر عثمان قرار گرفت . پس روز چهارم عثمان لباس خلافت برتن پوشید و مورخین ثبت کرده اند که بعد از استقرار امر خلافت بر عثمان بسرای خویش آمد . جماعت بنی امیه ، صغیر و کبیر به شادمانی گرد او فراهم شدند و در خانه را از بیگانگان مسدود داشتند. در این وقت ابوسفیان بانگ برداشت که آیا غیر از بنی امیه کس دیگر در این سرای می باشد؟ گفتند: نه . گفت : ای جماعت بنی امیه از در نشاط و بازی ، این منصب خلافت را مانند گوی در میان خود، دست بدست دهید. قسم بآنکه ابوسفیان را سوگند بارور است که نه عذابی است و نه حسابی و نه بهشتی است و نه جهنمی و نه حشری است و نه قیامتی . عثمان چون این کلمات را شنید، بیمناک شد که اگر این کلمات گوشزد مسلمانان شود، فتنه ای بزرگ پدید آید. فرمان داد تا او را از مجلس بیرون کردند. گویند اول مسامحتی بود از عثمان در اجرای حکم خداوند. چه حکم مرتد قتل است نه اخراج از مجلس . بالجمله ، پس از آن عبدالرحمن بن عوف بر عثمان وارد شد و عثمان را امر کرد بمسجد رود و بر منبر صعود کند. عثمان به مسجد رفت و بر منبر صعود کرد و خواست تا خطبه ای ایراد کند، راه سخن بر او مسدود شد و نتوانست چیزی بگوید. لاجرم گفت : ای مردم همانا ابوبکر و عمر ساخته این مقام می شدند و از آن پیش که بالای منبر شوند خطبه ای پرداخته و از بر می کردند و بر بالای منبر قرائت می کردند و من تدارک این کار نکردم و عاجز ماندم و شما آن را خرده نگیرید چه احتیاج شما بامام عادل 51 افزون است از امام خطیب و زود باشد که خطبه ها برحسب مراد اصغا نمائید. این کلمات بگفت و از منبر فرود آمد و بسرای خویش رفت . در روایت روضه الاحباب است که عثمان در اول جمعه از خلافت خویش بر منبر رفت . راه سخن بر او بسته شد و نتوانست اداء خطبه کند، لاجرم ترک خطبه کرد و این کلمات بگفت و از منبر فرود آمد : بسم الله الرحمن الرحیم ایها الناس سیجعل الله بعد عسر یسرا و بعدعی نطقا و انکم الی امام فعال احوج منکم الی امام قوال اقول قولی و استغفر الله لی ولکم . روز چهارم محرم، عبیداللّه بن زیاد مردم کوفه را در مسجد جمع کرد و سخنرانی نمود و ضمن آن مردم را برای شرکت در جنگ با امام حسین علیه السلام تشویق و ترغیب نمود . به دنبال آن 13 هزار نفر در قالب 4 گروه که عبارت بودند از : .1 شمر بن ذی الجوشن با چهار هزار نفر؛ .2 یزید بن رکاب کلبی با دو هزار نفر؛ .3 حصین بن نمیر با چهار هزار نفر؛ .4 مضایر بن رهینه مازنی با سه هزار نفر؛ به سپاه عمر بن سعد پیوستند. بهم پیوستن نیروهای فوق از این روز تا روز عاشورا بوده است . حر بن یزید ریاحی و شهادت در کربلا حر بن یزید ریاحی که از سپاه کوفه به سپاه امام حسین علیه السلام ملحق شده و توبه کرده بود، با شادمانی به استقبال شهادت رفت و فرزند پیامبر را یاری کرد . او نزد امام رفت و گفت: من اولین کسی بودم که راه را بر تو گرفتم. به من اجازه ده تا اولین کشته باشم، به امید اینکه در قیامت با جدت مصافحه کنم . امام فرمود: تو از کسانی هستی که خدا توبه آنها را پذیرفته است . پس اولین کسی که جلو افتاد و با سپاه دشمن مبارزه کرد حرّ بود . او در روز عاشورا دلیرانه می جنگید و رجز می خواند: من حّر هستم که میزبان میهمان هایم. شمشیرم را بر شما فرود می آورم و از بهترین کسی که ساکن سرزمین بلا شده است حمایت می کنم. می زنم شما را و باکی ندارم . حر بن یزید به اتفاق زهیر بن قین با دشمن پیکار می کردند. هر گاه یکی از آنها در محاصره دشمن قرار می گرفت، دیگری او را از محاصره بیرون می آورد، و مدتی به این گونه پیکار کردند. اسب حرّ زخمی شد اما او همچنان سواره پیکار می کرد و رجز می خواند تا این که مردی به نام یزید بن سفیان که با حر دشمنی دیرینه داشت به او حمله کرد ولی حرّ به او هم امان نداد و او را از دم شمشیر گذراند . پس از آن فردی به نام ایوب بن شرح تیری به اسب حر زد و آن را از پای در آورد. حرّ بناچار از اسب پیاده شد و پیاده رزمید تا بیش از چهل نفر را به قتل رساند. در این هنگام بود که لشگر پیاده نظام عمر بن سعد بر او حمله ور شدند و او را به شهادت رساندند . امام علیه السلام بر بالین حرّ نشست و خون از چهره او پاک کرد و این جملات را فرمود: تو حر و آزادی، همان گونه که مادرت بر تو نام حرَ را نهاد، تو در دنیا و آخرت حرّ و آزاده هستی . یکی از اصحاب امام علیه السلام در رثای حرّ این گونه سرود: نیکو آزاده ای بود حرّ که از قبیله بنی ریاح است. او هنگامی که نیزه ها بر او فرود می آمدند صبور و شکیبا بود. و نیکو حرّی بود؛ چرا که خود را فدای حسین کرد و صبح هنگام جان خود را نثار کرد . بعضی این اشعار را به امام حسین علیه السلام نسبت داده اند . بدن سالم حر پس از صدها سال شاه اسماعیل صفوی پس از تصرف بغداد، به کربلا آمد و در آنجا از برخی مردم شنید که از حر به دلیل اینکه به امام حسین علیه السلام اجازه ی خروج از کربلا را نداده و باعث وقوع حادثه عاشورا شده بد می گویند . شاه اسماعیل فرمان داد قبر او را نبش کنند. آن گاه بدن سالم او را دید که شبیه مردی بود که خفته باشد. دستمالی که امام حسین علیه السلام بر سر وی بسته بود، هنوز بر سرش بود. همین که دستمال را باز کردند، خون تازه روان شد و هرچه کردند با دستمال دیگری خون را بند بیاورند ممکن نشد . با مشاهده ی عظمت حر، شاه اسماعیل دستور داد گنبد و بارگاهی برایش بنا کنند . منابع : فیض الاعلام شیخ عباس قمی، بحارالانوار، ج44، ص386 مقتل الحسین خوارزمی، ج 2، ص 10 حیاة الامام الحسین، ج 3، ص 221 . قصه کربلا، ص 303 . نفس المهموم، ص 141 . منبع: سایت راسخون رجانیوز دانشنامه رشد 1102101305/ ...
دخترانی که عاشق داعشی ها می شوند /روایت خواندنی از زندگی یکی از عناصر فراری داعش
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان ؛ در رقه بودم، داستان ابو زکریای داعشی است که دل در گرو داعش به امید زندگی در جنت این دنیا به شام سفر می کند. اما یک سال بعد در می یابد، بهشتی که به دنبال آن بوده، جهنم هولناکی است که باید خیلی زود خود را خطراتش نجات دهد. پس با جا زدن خود به دامادی که برای آوردن عروس اش راهی روستایی مرزی در شمال سوریه می شود، خود را به مرزهای ترکیه می رساند و ...
گریخته از نفرت
فرشید غضنفرپور- شهروند| زمان برای عُمَر صدیق در یکی از روزهای ماه آگوست امسال حدودا اوایل شهریور برای همیشه ایستاد. او از حمله گروهی از نظامیان ارتش میانمار که چند جوان متعصب بودایی آنها را همراهی می کردند، جان سالم به در برد. وقتی کلبه اش را آتش زدند، همسر و سه فرزندش در آتش سوختند. عمر صدیق 35ساله جزو معدود پناهجویانی است که تا حدی می تواند به انگلیسی صحبت کند. روستای ما صبح خیلی ...
هومن اژدری: موسیقی راک در دنیا در حال از بین رفتن است
ساله بودم که پیش فریدون فروغی رفتم تا با من آواز کار کند. نکات خیلی خوبی را هم به من یاد داد؛ هم درس زندگی و هم موسیقی. اما باز تا آن زمان هنوز موسیقی برایم سرگرمی بود. از بیست سالگی که دوست بیسیستم کارهایم را شنید، از آنها خوشش آمد و خواست تا با هم یک کارهایی انجام دهیم. * چه اتفاقی افتاد که تصمیم گرفتی پیش فریدون فروغی بروی؟ به آن سبک و استایل علاقه داشتی یا اتفاقی بود؟ همان زمان که کلاس ...
قاتل از قصاص فاصله گرفت
قتل متوجه شدم که زیبا حامله بوده و گزارش پزشکی قانونی هم تأیید کرد که جنین او حاصل رابطه با من بوده است. متهم در آخرین دفاعش گفت: مادرم تنها دارایی اش را که خانه محقری بود، فروخت و 120 میلیون تومان پول دیه را پرداخت کرد. او با این کار یک عمر مرا شرمنده خودش کرد، به همین خاطر از دادگاه تقاضا دارم در مجازاتم تخفیف قائل شود تا گذشته را برای مادر معلولم جبران کنم. در پایان هیئت قضایی وارد شور شد. ...
ماندگارترین لحظه حضورم در جنگ مداوای پسر مجروح خودم بود
گفتند دکتر توانا و دکتر رهنمون هستند. بعدها دکتر رهنمون به شهادت رسید. در یکی از روزها بیماری را به بیمارستان منتقل کردند که اصرار داشت من درمانش کنم. بالای سرش رسیدم متوجه شدم با پتو صورتش را پوشانده است. وقتی پتو را کنار زدم و چهره اش را دیدم خنده ام گرفت. پیشانی اش را بوسیدم، پسرم بود! آن زمان 15 سال داشت. حسین حاصل ازدواج اول من بود. از دوستانش خواسته بود او را به بیمارستانی که من هستم منتقل ...
جزئیات شهادت طفلان حضرت زینب(س)/ علت نرفتن عبدالله همسر حضرت زینب(س) به کربلا/ بارگاه طفلان حضرت زینب(س) ...
همراه برادرم و پسر عمویم کشته شده اند و به پاداش صابران هم دست خواهند یافت. آن گاه عبدالله متوجه اهل مجلس شد و گفت: شهادت حسین به ما عزّت بخشید . اگر چه نتوانستم در رکاب حسین فداکاری کنم. اما فرزندانم با جانبازی خود حسین (ع) را خوب یاری کردند. صحبت های عبدالله نشان از آن دارد که او نیز آرزوی شرکت در قیام امام(ع) را داشت، ولی برخی از عوامل مانع از حضور او در کربلا شد. نقل است عبدالله بن ...
رامبد جوان: آماده مذاکره برای بازگشت جناب خان به خندوانه هستیم/ فیلم بعدی من، یک فیلم کمدی است
کار خودت است. این نقش را بازی کردم که روح پدربزرگ آقای کاویانی بودم و بیژن بنفشه خواه پدربزرگ فرهاد جم بود. متن ها چطور نوشته می شد؟ متن ها را بیژن می نوشت و مسعود با او گپ می زد که بعد برای نوعی دیگر من را صدا کردند. در خانه سبز چطور نقشت شکل گرفت؟ اولین نفراتی که برای خانه سبز صدا کردند، من و مهرانه مهین ترابی بودیم که برای نقش فرید تعیین شدم. قرار بود ...
از 26 اردیبهشت ممنوع الخروج شدم
دوران افتاد به دلیل دختر آقای هاشمی بودن بود. یعنی به خاطر وجود ایشان من حمایت های زیادی در مجموعه دولت و بیرون آن داشتم؛ مثلا وقت هایی که به استان ها می رفتم و با امام جمعه ها و استانداران ملاقات و درباره ورزش زنان صحبت می کردیم، خب همه اینها اگر من دختر آقای هاشمی نبودم، طبعا انجام نمی شد، این دیدارها صورت نمی گرفت و بعد هم تحت تأثیر این گفت وگوها یک سری سیاست ها شکل نمی گرفت. بنابراین در کل در ...
حسرت های دخترانه پشت دیوار مدرسه
...> بابام فکر نکنم راضی بشه. الانم که حرفش هست شوهر کنم؛ اما تا الان مخالف بودم. اینجا که ما تصمیم نمی گیریم وقتی توی خونه باشیم مجبوریم کارهای خانه رو بکنیم و دامداری. الان می ترسم هر لحظه ممکنه شوهرم بدن اصلاً نمی گن شما قصد ازدواج دارین ندارین یک شب می گن فردا خواستگار می یاد آماده باش و خوب این یعنی چی؟ پرده اول ادریس بالای پشت بام خانه اش ایستاده لباس کارش را به تن کرده و هاج ...
آخرین وضعیت پرونده سرهای بریده در تهران
منافی آذر، قاضی شعبه سوم دادسرای جنایی تهران بازداشت و به این جنایت به خاطر اعتیادی که مقتولان داشتند، اعتراف کرد و بعد از بازسازی صحنه قتل روانه زندان شد. این در حالی است که اولیای دم زن کشته شده شناسایی و برای قاتل فرزندشان درخواست قصاص کردند اما ماموران در جریان تحقیقات متوجه شدند والدین مرد کشته شده در این پرونده فوت شده اند بنابراین با دستور قضایی، پلیس در تلاش برای شناسایی دیگر اولیای دم است. اگر اولیای دم مرد کشته شده شناسایی نشوند، مدعی العلوم درخواست خود را در این پرونده به جای اولیای دم ارائه خواهد کرد. ...
ناکامی آدم ربایان در گروگانگیری 5 میلیون یورویی
بود که بیکار بودم. دخترم امسال به کلاس اول رفته و باید او را ثبت نام می کردم اما پولی نداشتم. شناسنامه اش هم به خاطر 800هزارتومان جایی گرو بود و تا شناسنامه نبود، دخترم را ثبت نام نمی کردند. همین شد که به خاطر ثبت نام دخترم وارد این بازی شدم. بعد از آن هم با پولی که از حساب گروگان دزدیدیم دخترم را ثبت نام کردم و اول مهر وقتی دخترم را به مدرسه رساندم به خانه برگشتم که دستگیر شدم. او با گریه ادامه ...
همسر ایده آل از نظر شبنم فرشادجو
به ضررم بوده باشد. متاسفانه خیلی از ماها عاشق تظاهر و چاپلوسی کردن هستیم. اما من بعد از 40 سال هم نمی توانم خودم را عوض کنم. چرا ورزش اسکواش من کاپیتان تیم اسکواش بانوان هنرمند هستم. اینکه چرا مناین رشته را انتخاب کردم به این دلیل است که من از توی چشم بودن فرار می کنم. به خاطر همین هم دنبال رشته ای بودم مه خیلی توی چشم نباشد و دوستان هنرمند بتوانند راحت و با فکر باز وارد این ...
انحراف میرحسین موسوی ریشه در تفکرات رهنورد دارد!
/ بگفتا رونقی در کارم افتاد / از او تصویرِ آغشته به مهری / به دیوارِ دلِ بیمارم افتاد / که تا مرز ابد با او نشینم / چو خواب از دیدۀ بیدارم افتاد. اما دل در عصر جوانی ما را سویی می برد و عقل معیشت سوی دیگر به این ترتیب در رشته علوم آزمایشگاهی دانشگاه شهید بهشتی قبول شدم، آمدم تهران و شروع به درس خواندن و 57 واحد هم پاس کردم، ولی با رشته و واحدهای درسی ام نمی توانستم، ارتباط برقرار کنم ...
وعده های زنده به گور شده!
ایم به حساب چه کسی واریز شده است. بیمه های آرایشگری و کتابداری، جایگزین بیمه مشاغل سخت همسر من سال ها بود که در معدن کار می کرد. اما بعد از این اتفاق، وقتی پیگیر دریافت مستمری اش بودیم، متوجه شدیم بیمه او کتابداری رد می شده است. مگر در آن ظلمات معدن، حتی یک کتاب هم پیدا می شود؟ همسر مرحوم حسن سنچولی با صورتی لاغر و رنگی پریده، گوشه ای نشسته است. او در حالی که گوشه چادرش را در ...
روایت زن امدادگر آبادانی از روزهای جنگ
آقاجری اهل آبادان روزهای جنگ در سال 59 و آغاز فعالیتش به عنوان یک امدادگر را این گونه روایت می کند: جنگ که شروع شد 20 ساله بودم. سازمان جوانان آن زمان یا همان هلال احمر الان، کلاس های آموزشی برگزار کرده بود؛ مثل ماشین نویسی، خیاطی و ... . من هم ماشین نویسی ثبت نام کرده بودم. صبح 31 شهریور داشتم آماده می شدم به کلاسم بروم که برادرم به خانه آمد و وقتی فهمید می خواهم به کلاس بروم گفت پس ...
قربانیان خواهر خود را قبول کن...
شدن دو پسرش همراه حسین(ع) خبر یافت و مردم برای تسلیت به حضورش می آمدند، یکی از وابستگانش که فکر نمی کنم کسی جز ابو لَسْلاس باشد گفت: مصیبتی که دیده ایم، از جانب حسین به ما رسیده است!عبد الله بن جعفر، او را با کفشش زد و سپس گفت: ای پسر زنِ بدبو! آیا به حسین، چنین می گویی؟ به خدا سوگند، اگر در کنارش حاضر می بودم، دوست می داشتم که از او جدا نشوم تا همراهش کشته شوم! به خدا سوگند، آنچه دلم را به از فدا ...
کوچکترین شهید دفاع مقدس را بیشتر بشناسید
خالی مگذار . شهید بزرگوار بارها برای ثبت نام جبهه مراجعه می کند اما به خاطر کم بودن سنش از پذیرفتن او امتناع می شد. او که دلش برای هوای جبهه پر می زند روزی با بغض شکسته به مادرش می گوید: در خواب دیدم که حضرت امام خمینی (ره) به خانه ما آمدند و سپس دستی بر سر من کشیدند و به آرامی فرمودند: پسرم خوشا به حالت که به جبهه می روی این کوچک مرد بزرگ هیچ وقت از اصرار خود جهت اعزام به جبهه نا امید ...
پشت پرده بدهی 6 میلیاردی در قتل عام خانوادگی خیابان یخچال
بررسی های ما نشان می دهد که مهندس جوان بشدت به خانواده اش علاقه مند بوده و مادر و پدرش را بیشتر از هرکسی دوست داشته است و می توان احتمال داد که او برای اینکه پدر و مادرش پس از قتل همسر و فرزندش سرزنش نشوند آنها را نیز کشته است.به همین دلیل زمانی که تصمیم به قتل همسر و فرزند و خودکشی اش می گیرد، قتل پدر و مادرش را هم در ذهن داشته است. اخبار زیر را از دست ندهید: ...
دستگیری عاملان آدم ربایی نیم میلیون یورویی در تهران
، مدعی شدند که دستور بازداشت و انجام تحقیقات از مرا دارند؛ به این بهانه مرا سوار خودرو ون کرده و در حالی که چشمان مرا بسته بودند، به مکانی نامشخص منتقل کردند. فرد ربوده شده در ادامه اظهاراتش به کارآگاهان گفت: زمانی که به مکانی نامشخص منتقل شدم، متوجه شدم که این افراد مأمور نبوده و قصد اخاذی از مرا دارند؛ آن ها شکنجه های خودشان را آغاز کردند و مدعی شدند که اگر پول مورد نظرشان را دریافت ...