سایر منابع:
سایر خبرها
علمداری که به وفاداری شناخته شد/ سقای تشنه لب چگونه رجز می خواند؟
امام خواست تا با یزید بیعت نماید؛ اما امام سر باز زد و فرمود: بیعت به گونه ای پنهانی چندان درست نیست. بگذار فردا که همه را برای بیعت حاضر می کنی، مرا نیز احضار کن تا بیعت نمایم. مروان گفت: امیر! عذر او را نپذیر! اگر بیعت نمی کند گردنش را بزن. امام برآشفت و فرمود: وای بر تو ای پسر زن آبی چشم! تو دستور می دهی که گردن مرا بزنند! به خدا که دروغ گفتی و بزرگ تر از دهانت سخن راندی. در این لحظه ...
حضرت ابوالفضل عباس (ع)؛ پرچمدار غیور و رشید کربلا
. (دلم از این دورویان به تنگ آمده است و اندیشه انتقام از آنان دارم. امام فرمود:برادر جان، به سمت فرات برو و قدری آب بیاور. این سخن در موقعیتی گفته شد که صدای العطش کودکان بلند بود. عباس مشک خشکیده برداشت و به فرات رفت. برخی گفته اند همراه با برادرش حسین به میدان رفت و جنگید و هر دو خود را به فرات رساندند و سپس دشمن میان حضرت (ع)عباس و امام حسین (ع) فاصله افکند. حضرت عباس(ع) مشک را از علقمه ...
ستاره هایی که سر صحنه ی فیلمبرداری تا دم مرگ رفتند
تحمل کردم، افراد زیادی را از دست دادم اما از افسردگی حاصل از گرسنگی هیچ نمی دانستم. من برای این فیلم مجبور بودم که روزهای زیادی را در تنهایی خودم سر کنم. از خانواده و دوستانم جدا بودم و این کار به روحیه من لطمه زیادی وارد کرد. گاهی با خودم فکر می کردم که دیگر هیچگاه به زندگی واقعی خود باز نخواهم گشت. در واقع نزدیک به 1 سال گذشت تا من خودم را بار دیگر پیدا کنم. رابرت دنیرو در تنگه وحشت ...
روز گریه بر ماه منیر بنی هاشم
صلی الله علیه و آله آنقدر بود که امام حسین علیه السلام را از فرزندان خود بیشتر دوست می داشت؛ بطوری که وقتی به این بانوی گرامی خبر شهادت چهار فرزندش را دادند فرمود: مرا از حال حسین علیه السلام باخبر سازید و چون خبر شهادت امام حسین علیه السلام به او داده شد، فرمود: رگهای قلبم گسسته شد، اولادم و هر چه زیر این آسمان کبود است، فدای امام حسین علیه السلام. مختصری از زندگینامه قمر بنی هاشم ...
آن روز خورشید کربلا بر سر نیزه ها بود / 72 اسماعیل
.... بارالها! فقط می توان گفت؛ قسمت می دهیم به خون حسین(ع) و هفتادو و دو شهید راه حق، ظهور حضرت امام زمان (عج) را نزدیک گردان. ای مهدی جان، چشم های بی رمق کودکان یتیمِ کربلا، همه تو را می خوانند که بیایی! و ما هم اکنون با دیده های گریان، در انتظار ظهورت افق های آسمان را به نظاره نشسته ایم و به انتهای جاده انتظار چشم دوخته ایم و هر روز و هر شب تو را با ندبه می ...
تاسوعا؛ روز آمادگی برای شهادت
اصحابی باوفاتر و بهتر از اصحاب خود نمی دانم، و اهل بیتی از اهل بیت خود نیکوتر ندانم، خداوند شما را جزای خیر دهد بدانید که به همه شما اجازه می دهم که بروید و هیچ ایرادی هم نیست اکنون پرده شب شما را فرو گرفته است به کمک این تاریکی از اینجا بروید. چون آن جناب سخن را به اینجا رسانید. حضرت عباس علیه السلام گفت: برای چه این کار کنیم؟ آیا برای آن که بعد از تو زندگی کنیم؟ خداوند هرگز نگذارد که ...
سایه حضرت زینب(ع) همیشه بر زندگیم بوده است/ به برکت شعر کاروان غم مشکلاتم هم مرتفع شد
زمستان به تو می اندیشم با شروع تب و درد و غم هجران گفتم به همین لحظه پایان به تو می اندیشم در حضور تو پشیمانم و هر شب تا صبح غایب از فتنه ی شیطان به تو می اندیشم چشم ها با تو نگفتند ولی دانستی در دل این همه باران به تو می اندیشم مطمئنم که به غیر از تو دلم جایی نیست چون که ای حضرت جانان به تو می اندیشم اگر احساس من از شرم و ندامت زیباست من به آینه به قرآن تو می اندیشم انتهای پیام/ ...
نهمین روز محرم؛ روزی به نام حضرت ابوالفضل(ع)
دستان را حایل می کردند اما حضرت ابوالفضل دست نداشت و با صورت از روی اسب به زمین افتاد در این هنگام امام حسین(ع) خود را به بالین برادرش ابوالفضل رساند و گفت: به خدا قسم الان کمرم شکست و سر ابوالفضل(ع) را به دامن گرفت و خون از چشمان ابوالفضل پاک کرد حضرت ابوالفضل(ع) به برادرش حسین گفت: برادر خون را از جلوی چشمانم کنار بزن تا یک بار دیگر چهره تو را مشاهده کنم، برادر مرا به خیمه نبر چون شرمنده اطفال تو ...
از مکن ای صبح طلوع تا ای ساقی لب تشنگان ؛ شاعر مرثیه های ماندگار کیست؟
ها نتوانسته خاک فراموشی بر آن بپاشد، عنایت خود اهل بیت(ع) است. در این نوشتار به بخشی از سروده های ماندگار و معروفی که سال های متمادی دل عاشقان امام حسین(ع) را با خود همراه کرده است، اشاره می شود. باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است... سال ها از سرودن این شعر می گذرد. همه محرم را با شعر محتشم آغاز می کنند و بسیاری اذعان ...
حاج منصور ارضی؛ متن روضه شب عاشورا+لینک دانلود
...> حرفهایی زده مادر که به هم ریخته ام می شود موی تو را باز نوازش نکنم *هی دست سر حسینش میکشه،هی میگه آقا بشین،هی دورش می گرده،هی دستای ابی عبدالله رو میبوسه ..."هی انگشترشو نگاه می کنه ...* خواهری فلسفه اش خرج برادر شدن است کار من کرببلا نائب مادر شدن است خداحافظ حسین عزیز عالمین ... خداحافظ به زهرا نور عین ... میاید بوی هجران ... دلم خون شد حسین جان ... حسین سالار زینب .... دانلود روضه ...
نخستین دفاع از حقوق زن در اسلام مدرن
دویست سال پیش گفته شده، در حالی که در جامعه کنونی ما هنوز هستند خانواده هایی که آنچه اصلا برایشان مهم نیست، احساس دختر و اختیار او است. من خود قربانی چنین طرز تفکری بوده ام، پانزده، شانزده ساله بودم که پدرم به اجبار می خواست مرا شوهر دهد، به او گفتم: من این مرد را دوست ندارم. پدرم پاسخ داد: زندگی هایی که بدون عشق و دوست داشتن آغاز می شود، پایدارتر است. ولی او اشتباه می کرد و از این اشتباه ها هنوز هم ...
روضه ماهیانه و نذری پخش کردن بنیامین در آمریکا | عکس
...> بالاخره دلم طاقت نیاورد. رفتم دو متر پارچه مشکی خریدم و روش با یه رنگ پاش خراب هر جوری بود یه یا حسین از ته دل نوشتم و نشستم هی نگاش کردم. کم کم قیمه ای هم پخته و نوحه ای نسبتاً قدیمی هم از موبایل پخش می شد. روضه ماهیانه خونه ما تو محرم به همین سادگی و با کمترین امکانات و نفرات ولی با اشتیاق بالا و باشکوه انجام شد. بعدش قیمه های نذری را بی قید و شرط پخش کردیم به هر کسی که می شد؛ به مسلمون و ...
کربلا در اشعار شاعران اهل سنت
... از تو تشنه تر به لب جان فزای تو بودند بی خبرکه بقا در ولای توست قومی که خواستند به گیتی فنای تو رنجی که قاتلان تو را هست روز حشر امروز مر مراست ز هجر لقای تو رحمی کن و ز لطف مرا سوی خویش خوان زان پیش تر که جان دهم اندر ولای تو (صفی زاده، ص 221) - سیدمحمدباقر حیرت سجادی وی ملقب به رکن الاسلام و ...
حسین کشته چو از تیغ ظلمِ شمر لعین شد
صاحب دین شد مرا به آل علی دشمنی چرخ یقین شد رخ سپهر پر از گرد همچو روی زمین شد ز رنگ خون شفق سرخ جیب چرخ برین شد حسین کشته چو از تیغ ظلم شمر لعین شد زمین به لرزه در آمد سپهر خم گردید ز غصه پیرهن ماه آفتاب درید ملک به سجده در افتاد نعره عرش کشید خلیل و آدم و حوا ز غم به خاک تپید حسین کشته چو از تیغ ظلم شمر لعین شد خمید از غم این بار ...
اشعار ویژه شب عاشورا +اشعار زیبای خود را ارسال کنید
وحید قاسمی می شود روشنی خیمه بمانی تا صبح مونسم باشی و شب را برسانی تا صبح می شود رَحم کنی حرفِ جدایی نزنی تا پیِ چاره مرا سر نَدَوانی تا صبح منتت دارم و می خواهم اگر راهی هست مَحضِ این خاطرِ آشُفته بمانی تا صبح چه به روزِ تو می آرند خدا می داند زنده نگذاردم این دل نگرانی تا صبح روبرویِ تو ...
مناسبات و روابط مالی شیعیان عصر حضور با امامان معصوم
در انجام کارها و مسائل مهم ترغیب می کردند. فضیل می گوید: امام صادق(ع) یک بار درباره مسئله ای از من مشورت خواست. گفتم: خداوند به شما خیر دهد! آیا کسی همچون من به شما مشورت دهد؟ فرمودند: آری، در آن هنگام که از تو طلب مشورت کنم. (برقی،1371ق، ج2، ص601) گاهی شیعیان در جاهایی که پس از مشورت با دیگران باز هم دچار سرگردانی بودند و نمی دانستند چه کنند، برای به دست آوردن راه حل نهایی ...
چگونه عاشورا را برای کودکان بگوییم؟
درون من چکید داغی آن خون دلم را سوخته آتشی در قلب من افروخته چشمه هایم خواب، موجم خفته باد آبی آرامشم آشفته باد آب هستم؟ وایِ من! مرداب، به زندگی بخشم؟ نه! مرگ و خواب به وای بر من، وای بر من، وایِ دل مانده در مردابِ حسرت پای دل پیچ و تاب رودم از دردِ دل است برکه از اندوهِ دل پا در گل است ...
عاشورا؛ آیینی سراسر اندوه در لرستان/ چمرونه و گِل مالی رُسوم ویژه مردم لر
علی و باغ دختران، حرکت کرده و چهل شمع در خانه هایی که درب آن ها باز است، روشن می کنند. عزاداری مردم خرم آباد در شب تاسوعا با حزنی خاص تا روز عاشورا ادامه دارد، حدود نیمه های شب عزادارانی که برخی نذر دارند وارد حوضچه های گل شده و بعضی تمام سر و صورت و حتی چشمان خود را آغشته به گل می کنند و به اصطلاح به گِل می افتند. عزاداری عاشورا؛ خاکی ترین آیین مردم لر روز عاشورا ...
روایت “گِل مالی” شانه های “کِز کرده” عاشورا/ از آئین “خاکی” تا عاشقانه “افلاکی”
بازماندگان شانه های خود را گل می مالیدند تا خود را در غم آن ها شریک کنند. اما بازماندگان نزدیک سرتاپای خود را گل می مالیدند. آب حیات من است خاک سر کوی تو اما مردم لرستان سال هاست این رسم کهن را به سوگواری عاشورا گره زده و با مقدس کردن آن آیینی ساختند که جزئی جدانشدنی از عزاداری روز عاشورا شده است. آیین های سنتی روز عاشورا روایت گر عاشقانه ای حزن انگیز از مردمان لرستان ...
اگر همه جامعه اهل احسان باشند کسی گرسنه نمی خوابد
خواهی؟ گفت: قند می خواهم، چای می خواهم، شکر می خواهم، نخود و لوبیا می خواهم، برنج می خواهم، کبریت می خواهم. این صدها بار اتفاق افتاده و من حالا یک دانه اش را برای شما می گویم، چون او را می شناختم. گفت: کل این جنس هایی که می خواهی، دارم و جلوی چشمت است، اما نمی فروشم. گفت: من که با تو نسیه کاری ندارم و تا حالا هم پولت را نخورده ام، همه را نقد خریده ام، چرا نمی فروشی؟ گفت: نمی فروشم! چرا ...
پاراگراف کتاب (136)
این است و خدای از تو پذیرد. بایزید چنان کرد و بازگشت... طواف کعبه ی دل کن اگر دلی داری دلست کعبه ی معنی تو گل چه پنداری؟ طواف کعبه صورت حق بدان جهت فرمود که تا به واسطه ی آن دلی به دست آری هزار بار پیاده طواف کعبه کنی قبول حق نشود،گر دلی بیازاری تاریخ عرفان و عارفان ایرانی | عبدالرفیع حقیقت 9_ کلیساها به جای این که مملو از اعمال خیر ...
یک پیشنهاد خوب برای هیئات مذهبی
اتاق خبر 24 : زان یار دلنوازم شکری است با شکایت گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت رندان تشنه لب را آبی نمی دهد کس گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت چشمت به غمزه ما را خون خورد و می ...
حال و هوای حرم شمس الشموس در شب تاسوعای حسینی
جود و عطا مظهر اخلاص و صفا زاده شیر خدا خسرو فرخنده نسب نظر و لطف و عنایت ز من ای شاه مپوش که مرا جان به هوای تو رسیده است به لب نکند عاشق کوی تو تمنای بهشت کز حریمت دل افسردة ما یافت طرب در ره عشق رسا هر که به مطلوب رسید دگر از دامن جانان نکشد دست طلب نماز مغرب و عشاء که به جماعت خوانده می شود، به تعداد دسته های عزاداری که وارد حرم شمس الشموس شده اند ...
شاعرانه های دهه شصت در کتاب دو کبوتر، دو پنجره، یک پرواز
.... این جاده قلوه کن شده از گلوله های نابینای دشمن، این تکان های بی وقفه و ناگزیر آمبولانس، غرش گاه و بی گاه هواپیماها و هلی کوپترها، ریزش بی امان گلوله ها نمی گذارند که گوش تو صدای مرا دریابد. اما من با تو سخن می گویم، رساتر از همیشه و تو حرف هایم را می شنویی، روشن تر از هر روز، به یقین. زبان گلایه ندارم، که زبان گلایه دل مکدر می خواهد و من دلم از تو روشن و صافی و زلال است. اما چرا ...
اشعار روز تاسوعا
اندیشی حکم آنچه تو فرمایی" مشتاق حبیبم من مظلوم و غریبم من یاد تو مرا مونس "در گوشه ی تنهایی" گر تشنه و بی آبم از عشق تو بی تابم ده باده که بی تابم در اوج شکیبایی بین دیده ی پر اشکم خالی ست کنون مشکم شرمنده ی طفلانم با این دل دریایی افتاده گل بستان در مرکز نخلستان هر دم به مشام آید عطر گل بطحایی هر ...
32 اختراع جوان ایرانی قبل از ورود به دانشگاه
و هنوز آن هویه دسته چوبی خاطره انگیز را به یاد دارم. در مسیر علم سختی های فراوانی را متحمل شدم رحمانی در زمینه سختی های مسیر علم و فناوری گفت: خداوند تبارک و تعالی راه تکامل وتعالی انسان را اینگونه مقدر نموده است که جهد و تلاش راه رسیدن به خوبی ها باشد. هیچ راهی بدون دست انداز نیست.بعضی ها مصرع "که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها" را شنیده اند اما من با تمام وجود لمس کرده ...
شهدای تفحص جمهوری اسلامی ایران را بهتر بشناسیم + جزئیات
فقط دست راستش سالم بود، بدون سر، با سینه ای سوراخ و دست و پایی قطع شده در گلزار شهدای همدان (باغ بهشت) به خاک سپرده شد تا همه بدانند درهای آسمان هنوز باز است. **شهید حسین صابری اردیبهشت ماه سال 1347 که شکوفه های بهاری در چهلمین شب شهادت دومین پسر حضرت فاطمه (س) خلعت ماتم بر تن کرده بودند، صدای گریه غنچه نوشکفته ای به نام حسین در فضای خانه پیچید، او دوران کودکی را در خانواده ای ...
روضه شب نهم محرم (شب تاسوعا) مصیبت ساقی لب تشنگان
را به او سپرد. شجاعت و دلاوری عباس(ع) ریشه در آباء و اجداد او داشت؛ که از پدر به اسد الله الغالب علی بن ابی طالب(ع) نسب می رساند و از جانب مادر به "قبیله بنی کلاب" که شجاع ترین عرب بودند. ای حرمت قبله حاجات ما/ یاد تو تسبیح و مناجات ما تاجِ شهیدانِ همه عالمی/ دست علی ، ماهِ بنی هاشمی ماه کجا؟ روی دلارام تو؟/ سرو کجا؟ قامت رعنای تو؟ ...
دوست دارم شرح حُسن شبه پیغمبر بگویم
بودند که در راه خدا باید جوان داد * عطش را تو بهانه کردی ای جان که باشد دل بریدن از تو آسان گرفتی از پدر اذن شهادت تو با بوسه بر آن لب های عطشان * هجوم آورد دشمن بی محابا به سوی جسم بی جان تو بابا میان کوفیان تنها نبودی دلم شد با تن تو ارباً اربا سیدمحمدمهدی شفیعی قدم قدم سوی میدان همین که راه افتاد ...
تعزیه فریاد مملو از درد شیعیان است
است و دل به مجلس تعزیه یاران امام حسین(ع) می دهد. در یکی از این شب ها از او درباره نمایش رکعت به رکعت عاشقی و ویژگی های آن پرسیدیم؛ ساربان گفت : در شب هایی که به تماشای این تعزیه نشستم از آن لذت بردم. با دو دیدگاه به این نمایش نگاه کردم، اولی دیدگاه تکنیکی است، من به عنوان یک تراژدی به حادثه ای که اتفاق افتاده است نگاه میکنم، ولی در بخش های مختلف به عنوان یک حادثه مذهبی به آن نگاه می کنم که دارای ...