سایر منابع:
سایر خبرها
تفاضل دیه را برای قصاص بخشیدم
دختر خاله ام بودم، اما مادرم می گفت اگر با دخترخاله ام ازدواج کنم رابطه او با خواهرش به هم می خورد. چطور با زن همسایه آشنا شدی؟ از مادرم شنیده بودم نیلوفر از همسرش جدا شده و به تنهایی زندگی می کند. یک بار به بهانه این که حال مادرم خوب نیست گوشی موبایل نیلوفر را گرفتم. همان موقع به موبایل خودم زنگ زدم تا شماره او را به دست بیاورم. من و نیلوفر بعد از مدتی به یکدیگر علاقه مند شدیم ...
کلاه گشاد رمالان بر سر ساده لوحان
به یکی از رمال ها در مرکز شهر مراجعه می کند. بازیگر دوربین مخفی وقتی مقابل پیرمرد رمال می نشیند، سفره دلش را باز می کند. تازه ازدواج کرده ام و همسرم در ماه های اخیر اخلاقش تغییر کرده است، او شب ها دیر به خانه می آید نمی دانم چکار کنم راهی پیش رویم بگذارید. مرد رمال که متوجه نمی شود که بازیگر دوربین مخفی مجرد است شروع به نوشتن اطلاعات دختر جوان و همسرش کرده و می گوید: ستاره شما و همسرت ...
گوش بُر از بریده شدن گوش هایش فرار کرد!
خواهرم یک پیراهن تازه خریده است و وقتی که پدرم از نبات پرسید پیراهن را چه کسی برای او خریده است نبات عصبانی شد و بعد از مشاجره با پدرم به خانه زمستانی ما رفت. دو روز بعد به دیدن خواهرم رفتم و پس از اینکه نبات را شکنجه دادم، با دست او را خفه کردم و جسدش را از یک درخت آویزان کردم. خبرنگار در گزارش خود می افزاید: با تحقیقاتی که در این باره صورت گرفت معلوم شد که نبات با فروش مقداری کره این پیراهن را برای خود خریده بود. تسنیم 110 ...
دختر جوان :برای بچه پولدارها دام پهن کردم خودم گرفتار شدم
نوآوران آنلاین - البته او از مشکلات خانۀ ما مطلع بود و همیشه مسخره ام می کرد و می گفت خیلی ساده ای که خودت را درگیر این مشکلات پدر و مادرت می کنی. . دختر عمویم با پسری در ارتباط بود. یک شب که خانۀ عمویم رفته بودم پیامک های عاشقانۀ این پسر را نشانم داد. مدتی گذشت. بیشتر به خانۀ عمویم می رفتم و مادرم خیالش راحت بود که خانۀ آن ها هستم. از طریق پسر موردعلاقۀ دخترعمویم با پسری آشنا شدم ...
ثروتمندانی که با کلی پول، فقیر هستند
و هم چشمی نمی گذارند و از بیماری خود بی اطلاع هستند. دعوای چند زن در بازار بر سر عروسک با محمد 38 ساله که چندسالی در بازار کار می کند و به قول خودش حسابی با چم و خم کار آشنا است گفتگو می کنم درباره این که مردم معمولا چه چیزهایی می خرند آیا وسایلی که در مغازه می فروشید همه مورد نیاز است یا اکثرا حالت تزیینی و لوکس هستند. او می گوید: هرروز شاهد چیزهایی در مغازه هستم که برایم عجیب ...
نمایش 4 فیلم در فصل زرد
زرد برای مردم هم جالب باشد. این تهیه کننده سینما درباره پیش بینی خود از وضعیت فیلم زرد در گیشه هم توضیح داد: فیلم بدون هیچ گونه تبلیغاتی شروع به اکران کرد و ما هیچ فرصتی برای تبلیغات نداشتیم. ضمن این که اکران شش ماه دوم سال نسبت به شش ماه اول سال، از رونق کمتری برخوردار است. با این حال خدا را شکر با توجه به بازخوردهایی که در همین شروع اکران دیده ام، فیلم ما در صدر گیشه قرار ...
نگرانی های زنان خانه دار
می کند، خودم هستم. زنان خانه دار همیشه از انزوای اجتماعی رنج برده اند، هر چند در گذشته انزوای اجتماعی آنان چندان پررنگ نبود زیرا خواهر، خاله، عمه، دختر خاله یا دختر عمه ای وجود داشت که به حرفهای آنان گوش، به آنان کمک یا با آنان همدردی کند. ویولن گریتول، روان شناس این گونه توضیح می دهد: امروزه زنان خانه دار در برابر شغلی که پیچیده تر و غامض تر شده است منزوی تر شده اند و انزوای ...
خواهرم که تازه عروس بود با دامادمان را به صورت وحشیانه ای کشتم+عکس +18
موضوع برایم بسیار سخت بود و نمی توانستم نگاه های مرموز و سرزنش آمیز دیگران را تحمل کنم! در واقع من از همان روزهای اول تصمیم به قتل بهرام و خواهرم گرفتم اما اگر آن زمان آن ها را می کشتم همه به من شک می کردند! به همین دلیل نقشه زیرکانه ای طرح کردم. تصمیم گرفتم مدتی از ماجرای ازدواج آن ها بگذرد و در این مدت هم خودم را به عنوان یک دوست صمیمی برای بهرام جا زدم! ولی هیچ وقت این کارهای خواهرم و ...
تاریخ 50 سال قبل، از نگاه مطبوعات
تا مرداد 1353، یعنی 21 سال بعد. شاه در دیدار با مدیران مجلات از این وضعیت به نخست وزیرش گله کرد: این همه مطبوعه را می خواهیم چه کار؟ همان شب شصت نشریه تعطیل شد تا ایام منتهی به انقلاب که بار دیگر سپید و سیاه روی دکه بازگشت تا یک سال بعد از انقلاب مجله که تعطیل شد، بهزادی چهار سال در خانه ناصر تقوایی خود را پنهان کرد و بعد از تبرئه اش در دادگاه، امتیاز مجله دانستنیها را گرفت اما این مجله ...
مادرانه های خواهران راگبی
...، در کنار تیم ملی حضور دارند و با همان قوت و انگیزه پیشین برای راگبی وقت می گذارند و کار می کنند.این دو خواهر ورزشکار در گفت و گو با گروه زندگی، از زندگی خود و مادرانه های گره خورده با ورزش گفتند. به رسم ادب خواهر بزرگتر شروع به صحبت می کند: من و زهرا از کودکی با ورزش بزرگ شدیم و در خانه ای رشد کردیم که همه اعضای آن علاقه ای وافر به ورزش داشتند. پدرمان فوتبالیست دهه 50 و بازیکن تیم های ...
تیم کارشناسی با پشتوانه علمی از خانواده های شهدای جدید حمایت کند/ تیپ شناسی همسران شهدا
. در پنل اول این همایش سمیه بروجردی؛ دختر شهید محمد بروجردی، فاطمه موسوی؛ دختر شهید عبدالرضا موسوی و هدی تندگویان؛ دختر شهید محمدجواد تندگویان به بیان تجربه های زیسته خود از جنگ پرداختند. سمیه بروجردی طی سخنانی اظهار داشت: مقام معظم رهبری گفتند عاشورا ماندگار شد چون حضرت زینب سلام الله علیها توانستند اهداف عاشورا را به گوش مردم برسانند. خانواده های شهدا نیز بار انتقال اهداف و ...
جزییات حادثه مرگبار باغ پسته سیرجان
روزی که این حادثه پیش آمد تا الان یک شب خواب نداشته است. خیلی بی قراری می کند. همسرم دختر عموی من است. ما سال 88 ازدواج کردیم. من 29 سال دارم و همسرم 22ساله است، برای زنی در این سن و سال تحمل این درد خیلی سخت است. شما همین یک فرزند را داشتید؟ نه، ما یک پسر سه ساله هم داریم. مرگ تلخ فاطمه یدالله میرشکارپور پدر فاطمه است. دختربچه 7ساله ای که در کنار پسردایی ...
علاقه ام به ازدواج با یک جانباز از عشقم به دفاع مقدس بود
طول این سال ها در کنار تنها فرزندش زندگی می کند؛ او می گوید: خداوند به من دو فرزند هدیه داد؛ یک دختر و یک پسر؛ دخترم در کودکی بر اثر بیماری از دنیا رفت و خدا خواست جبار جانباز شود. وقتی جبار مجروح شد، پدرم فوت کرده بود، مهران بودم. از میمک او را به تهران اعزام کرده بودند. صبح که رسیدم، برای ختم روز هفتم پدرم، در مراسم ختم خواهر شوهرم رفته بود بیرون، با گریه آمد و گفت: جبار زخمی شده است. در ایلام ...
امید به یافتن فرزند پس از 30 سال
در این بیمارستان متولد شده اند تا با گرفتن آزمایش دی ان ای راز این ماجرا بر ملا شود. به گزارش خبرنگار ما، چند روز قبل مرد میانسالی به دادسرای امور جنایی تهران رفت و از بیمارستان دولتی آرش به اتهام فروش نوزاد پسرش در 30 سال قبل شکایت کرد. شاکی در توضیح ماجرا گفت: بیست و نهم تیرماه سال 1366 در حالی که یک دختر داشتم، همسرم را که نوزاد پسری باردار بود، برای زایمان به بیمارستان ...
راوی درد و دریغ دیگران شدم
برگزار شد بواسطه آنکه اتهامات را قبول نکردیم، قاضی لج کرد و زندانی که قرار بود پنج سال باشد به ده سال تبدیل شد. ما هم به ناچار دوران حبس را سپری کردیم تا انقلاب رخ داد و زندانیان سیاسی همگی آزاد شدند. بعد از انقلاب بواسطه رفت و آمدی که به خانه خواهرم داشتم به دختر همسایه اش علاقه مند شدم، نخستین شرطی که ایشان برایم گذاشت این بود که کار ثابتی پیدا کنم. بواسطه تحصیلاتم در دفتر حقوقی وزارت فرهنگ و ...
زنگ امید برای زنده بودن فرزند
کرده بود و من آرزو داشتم اگر صاحب فرزند پسر شدم نام پدرم را بر او بگذارم. علی متولد شد. پزشکان از زایمان راضی بودند. حال همسرم و علی هم خوب بود. روز بعد همسرم از بیمارستان مرخص شد، اما علی را به ما ندادند تا به خانه بیاوریم. آنها به ما گفتند که علی باید در بیمارستان باشد. روز بعدش یعنی 31 تیرماه برای آوردن علی به بیمارستان رفتم که به من گفتند پسرم مرده. بعدش چه شد؟ من همراه مادرم به ...
راحت بردمش خونه و بهش تجاوز کرد
روز بعد میثم در یک قهوه خانه با چند دختر خیابانی دستگیر شد اما هنوز کابوس های زجرآورم تمام نشده. من اسیر یک حماقت بزرگ شدم. از وقتی با میثم دوست شده بودم دروغ گفتن به پدر و مادرم راحت شده بود درباره اوقاتی که با او چت می کردم پدرو مادرم خبر نداشتند. می خواهم بگویم تاوان دروغ وحماقتم بلایی بود که دو شیطان صفت سرم آوردند. حالا دیگر تصمیم گرفتم فقط زیر سایه پدرو مادرم باشم و دیگر هیچ وقت ...
روزگار جنگ زدگان خوزستانی در محله آبادانی های همدان
وزد لابه لای شاخه های چنار. صدای ریز ریز به هم خوردن برگ ها. همدان تا یکی دو هفته دیگر برزخ سرما می شود. وقتی برف بر قله الوند پیدا شود، مردم یقه لباس ها را بالا می کشند و دست ها را به هم می سایند. بله! این جوری بود خواهر. بعضی پسرها زن های همدانی گرفتند اما بعضی مثل خواهر ماندند. پدر و مادرم مردند و آبادان خاک شدند. قطعنامه که امضا شد آقام اینا بارکردند رفتند آبادان. ولی خواهرم این جا ...
دستور جهان آرا مبنی بر خروج تمام دختران از شهر
...> ساعت 5 عصر روز 31 شهریور بود که صدای انفجار های مهیبی به گوش رسید. قبل از آن هم تروریست ها و منافقین درخرمشهر فعالیت زیادی داشتند. ما ابتدا فکر کردیم مثل همیشه بمب گذاری شده است. خواستم با سرعت از خانه خارج شوم، ولی پدرم اجازه نداد. خودش رفت و نیم ساعت بعد با خبر آغاز جنگ به خانه برگشت. همان روز نزدیک منزل شهید جهان آرا را زدند و مادرشان مجروح شد. آن روز هرکاری کردم پدرم اجازه نداد که ...
شهید مدافع حرمی که هدایتگر پهپاد بود/ آدم های بد بابا را شهید کردند+تصاویر
دلم برای شما تنگ نمی شود، ولی این راهی است که انتخاب کرده ام. این هدفی است که دارم و هیچ هدفی از این بالاتر نیست. همین حرفها هم تا اندازه ای آرامم کرد و حسین دوباره رفت و بعد از برگشتن شهید شد. چطور این اتفاق افتاد ؟ از همان شب اولی که حسین از سوریه برگشت حالش خوب نبود. گفت که یک بار هم در سوریه شدیدا مریض شده و به بیمارستان رفته اما از جزئیات این بیماری چیزی نگفت. در ناحیه ...
وارث داستان شاهزاده ایدلین را بیان می کند
اش داشت به چالش کشیده می شوند و متوجه می شود زندگی ای که رؤیایش را در سر می پروراند، با آینده ای که حتی در تصورش نمی گنجد، قابل قیاس نیست. در جلد دوم با عنوان برگزیده رقابت انتخاب با حضور سی و پنج دختر شروع می شود. اکنون با گروه شش نفره دختران برگزیده، نبرد برای فتح قلب شاهزاده مکسون خصمانه تر از قبل است؛ و امریکا هنوز در تلاش است تا تصمیم بگیرد قلبش به درستی از آنِ چه کسی است؟ آیا ...