سایر منابع:
سایر خبرها
اعلام برائت مجری معروف تلویزیون از برادرش
ملت توهین کرده ای. تو اگر با فلان شخص مشکل داری، بگو با او مشکل داری. همه که فاسد نیستند حسینی ادامه داد: پس از ماجرای تجاوز در فرودگاه سعودی، من به عربستان توهین کردم؛ فیلمش موجود است و به خاطر آن مدتی ممنوع التصویر شدم. گفتم ما ایرانی هستیم و یک وجب از خاکمان را به دنیا نمی فروشیم. معلوم است که غیرت دارم و به همین خاطر با برخی از رفتارهای برادرم مشکل دارم. این ماجرای آسیب ...
پیام خون و شهادت سید ساجدین / به مناسب سالروز شهادت امام زین العابدین (ع)
میان زن و مرد برخاست . خلاصه بیانات امام ( ع ) چنین بود : "ای مردم شش چیز را خدا به ما داده است و برتری ما بر دیگران بر هفت پایه است . علم نزد ماست ، حلم نزد ماست ، جود و کرم نزد ماست ، فصاحت و شجاعت نزد ماست ، دوستی قلبی مؤمنین مال ماست . خدا چنین خواسته است که مردم با ایمان ما را دوست بدارند ، و این کاری است که دشمنان ما نمی توانند از آن جلوگیری کنند" . سپس فرمود : "پیغمبر ...
بهناز جعفری از کار و زندگی شخصی اش گفت
پر کرده اند و گفتم ای داد بیداد، این آدم با چه آرزوها و تصوراتی این فرم را پر کرده و الان زیر دست من است و از چرخه سینما به دور مانده. بعد از آن از این فرم پر کردن ها متنفر شدم و همچنین از این که کسی من را در خیابان می بیند، می شناسد اما کارهایم را به یاد نمی آورد و از من می خواهد بگویم در چه کارهایی بازی کردم. کلا از هر چه که مرا مجبور به تعریف کردن خودم کند بی زارم. شما برای نقش تان ...
گفت و گوی جالب امام(ره) با مرحوم آیت الله حکیم(ره)
آنکه مقبول افتد. *برحسب اسناد و تصاویر ، جنابعالی از اولین مستقبلین امام خمینی در بدو تبعید ایشان به کشور عراق بودید. بفرمایید که چگونه از ورود ایشان به این کشور مطلع شدید و در آغاز در کجا با ایشان ملاقات کردید؟ حتما مطلع هستید که من پس از یک سخنرانی تند بر علیه شاه در مسجد اعظم قم و در حضور مرحوم امام خمینی(رحمت الله علیه)، مجبور به ترک ایران شدم و نهایتا به نجف رفتم. در ...
تهمینه میلانی: از حکم پرونده عباس کیارستمی خون گریه کردم
گوش ندادم و آن طور که دلم می خواست دو زن را ساختم. الان به مهمانان خارجی 30 فیلم هدیه میدهند که یکی از آنها دو زن است! به نظر شما چرا من باید به حرف این آقا گوش می دادم؟ چون من برحق بودم. تاریخ هم نشان داده که حق با ما بوده است. در مورد سوپراستار هم اصلاحات زیادی دادند اما من گوش نکردم و فیلم خودم را ساختم چون من در حال نقد یک شخصیت هستم و نیاز دارم که او بدگو و مست باشد. می گویند باید ...
از نقوش هخامنشی تا طرح فرش قم روی بالاپوش زنانه در گفت و گو با طراح بین المللی لباس ایرانی-اسلامی
وقتی خیاط آن را می دوزد و به منصه ظهور می رساند می بینم که در دوخت، آن نمودی که می خواستم را نمی دهد و همان موقع هنگام پرو طرحش را تغییر می دهم تا یک لباس مورد پسند تر داشته باشم. الان هر پروژه معمولاً یک ماه زمان می برد البته نه یک ماه فشرده، اما جوانتر که بودم اگر ایده ای به ذهنم می رسید، دوست داشتم صبح دوخته شده آن را ببینم و همین اتفاق هم می افتاد. مثلاً یک پارچه مال مادربزرگ سال ها در چمدان ...
راه رسیدن به فضائل و راه علاج رذائل
دانستند که من مدام از قم به مشهد برای دیدن آیت الله مولوی می روم. گفتند: این کیست که مدام پیش او می روی؟ توضیح دادم که چنین است و چنان. بعد گفتم: من اوّل ایشان را در عالم رؤیا دیدم و بعد آن جریانات به وجود آمد و به دیدار ایشان نائل شدم و ... . خلاصه گفتند ما را هم پیش ایشان ببر. من هم بدون این که از آقا اجازه بگیرم، چون شوق و ذوق داشتم که این ها را هم در این خط بکشم، آن ها را به دیدار آقا بردم. رفتیم ...
دلم روشن است
، چه جور روزی است؟ عصای سفید از زمان جنگ جهانی اول، به عنوان نمادی برای نابینایان دنیا شناخته شد. هر چند در کشورهای مختلف، قوانین مختلفی برای استفاده نابینایان و شناسایی آنان از طریق این عصا وجود دارد اما با توجه به این که رنگ سفید برای همگان به خوبی قابل رویت است، برای پیشگیری از خطراتی که نابینایان را تهدید می کند، این رنگ در تمام دنیا برای عصای راهنمای آن ها تصویب شده است. از این عصا ...
شایان مصلح : مداحی را بیشتر از فوتبال و شعر دوست دارم
از شعر دور کرده است. کسی بودم که دو هفته یک بار یا ماهی یک بار باید شعر می گفتم اما فوتبال مرا از این فضا دور کرده است. ذهن که خسته می شود دیگر نمی توان قلم به دست گرفت. من به شاعری به عنوان شغل یا منبع درآمد نگاه نمی کنم . برای همین این گونه نیست که بگویم می خواهم آنقدر در شعر پیشرفت کنم که بهترین شاعر ایران شوم. قطعا دوست دارم پیشرفت کنم. اگر جایی ایرادی دارم بگویند که این ایراد را برطرف کنم. ولی ...
نخبه هایی که دیگر تمایل به بازگشت ندارند...
ویزا بگیرد و من تنها بودم. گفتم این چه زندگی ای است که در بحرانی ترین لحظات زندگی ام مادرم را کنارم ندارم. آن جامعه برای شهروندان همان جامعه خوب است. در نهایت ما برای آنها یک خارجی به حساب می آییم. همه این مسائل وقتی کنار هم جمع میشود یک چیزی پس ذهن شما شکل میگیرد ممکن است اوایل توجهی نکنید ولی کم کم با خودتان رو راست میشوید و میگوید من باید برگردم و در کشور خودم زندگی کنم. این حس وقتی ...
چمران: قالیباف حواشی هم دارد/ در انتخابات تخلف شد
هم به نوع دیگری ادامه پیدا کرد به طوری این روند با تدوین و تصویب قانون بلندمرتبه سازی در دهه ی هفتاد پیگیری شد. حالا من خودم یک مقداری سال 49 در طرح جامع تهران کار کرده بودم؛ هم در شهرداری و هم در مشاور و بعد از آن نیز دوران سربازی را سپری کردم. من سال 47 از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شدم، و دو سال هم به عنوان سرباز صفر و بعد از یک دادگاه و محاکمه به بندرعباس، بندرلنگه و بندر بوشهر هم تبعید شدم ...
مارکوپولوی فوتبال ایران که 45 روز در پارک خوابید
او را بیرون گذاشته اند. چه کسی به او خط می داد؟ یکی از بازیکنان تیم که ملی پوش بود هم به او قول می داد تا امیر را خراب کند. اگر من با منصور عظیمی رفیق بودم 39 درصد پول می گرفتم و 310 میلیون تومان طلبم میماند؟ من جزو بهترین بازیکنان امیر بودم، مصدوم شدم و بعد از مصدومیتم که آمدم مرا بازی نداد. طرف 6 صبح به من زنگ زد و گفت که چرا دخالت می کنی؟! گفتم به تو چه مربوطه؟ تو چکاره ...
روایتی از زندگی و زمانه یک امام جمعه دوست داشتنی
داد که عملیات به نام حضرت زهرا(س)، نامگذاری شود. بعد از فتح خرمشهر هم به اهواز رفت و با وجود مخالفت نیروهای امنیتی، همراه با امام جمعه اهواز به آن جا رفتند و در مسجد جامع خطاب به رزمندگان چنین گفتند: امروز یکی از روزهای مهم اسلامی و یوم الله است و از جمله آرزوهای من فتح خرمشهر بود که بحمدالله من زنده ماندم و این روز را دیدم. شب هشتم مهرماه 61 که قرار بود عملیات مسلم بن عقیل ...
برای استقبال از مصدق تا فرودگاه مهرآباد دویدیم
و قاضی شرعی بود سخنور و صاحب نفوذ بود باید مثل یک دریل محکم جدی می بود. گفتم این کار با یک رئالیزم ساده در نمی آید. این یک آدم سیاس پرابهتی است که باید استیلیزه شود و بیاید در استیل یک واعظ مثل آقای فلسفی که تنها یک سخنور نبود بلکه آن را اجرا می کرد و کلام را زنده می کرد. خیلی هم به من ایراد گرفتند که چرا این گونه حرف زده و دست هایش را حرکت می دهد؟ اما نفوذ کرد و مردم هم نقش را قبول کردند. ...
پنجه در پنجه آتش با دستان خالی
استنشاق دود دچار خفگی شوم اما من برای رفتن به دل حریق شلوار مردانه به پا می کنم و با تبرزین چاله هایی را حفر می کنم تا مانع حرکت شعله های آتش شوم. این زن ادامه داد: یک بار نیز وقتی برای اطفای حریق به دل جنگل رفته بودم مجبور شدم تا صبح آنجا باشم. در این مواقع هربار مقداری آب و نان با خودم می برم و میان کسانی که مشغول اطفای آتش هستند قسمت می کنم. بارها زمان اطفای حریق با لانه پرنده ها و ...
تفحص پیکر شهید زیاری با رویای صادقهء پدر
. گفت: حالا چرا این تنم باشد؟ گفتم این یک نشانی برای تو است. وقتی از خاک بیرون آوردمش دیدم همان پیراهن قرمز تنش است. پشت اورکتش هم نوشته بود احمد زیاری بسیج ساری. روی زبانه پوتینش نوشته بود احمد زیاری بسیج ساری. بعد او را بغل گرفتم و بوسیدم و زیارتش کردم. بعد پتو را پهن کردیم و پیکرش را روی پتو گذاشتیم. نماز شکر خواندم. عکس را چه کسی از شما انداخت؟ یکی از بچه هایی که آنجا بود از این ...
نور قرآن روشنی چشم دل
به گزارش خبرگزاری فارس از تبریز، تجربه تاریکی ما در ثانیه ای تمام دنیای یک شخص روشندل است اما چه بسیار روشندلانی هستند که با نادیده گرفتن این نقص و معلولیت به مانند افراد سالم و چه بسا بهتر از آنها موفقیت های بزرگی در زندگی کسب کرده و راه های ترقی را پیموده اند. در مصاحبه ای که خواهید خواند، شما را با بانویی آشنا خواهیم کرد که حافظ 15جزء قرآن کریم است و با روحیه ای بالا، هر روز صبح به ...
جوان 60 کیلویی هزار کیلو جگر داشت
دژبان مرکز به خدمت سربازی مشغول شد. 16 شهریور عید فطر بود، شهید مفتح نماز عید فطر را در قیطریه خواند و مردم تا میدان ولیعصر (عج) آمدند و برنامه ریزی کردند تا فردا در میدان شهدا جمع شوند. روز 16 شهریور که هنوز اعلام حکومت نظامی نشده بود گردانی که محمد در آن بود را مسلح کردند و با تیر جنگی به میدان امام حسین(ع) آوردند و دستور دادند به مردم شلیک کنند. فرمانده گردان می بیند محمد تا شب از کار طفره می رود ...
سفری مجازی به استانبول، همراه با همگردی | سفرنامه استانبول ( قسمت اول )
به خوبی دیده می شد. حجره های مختلفی که کنار مسجد بود به مرکز فروش صنایع دستی تبدیل شده بودند که البته قیمت اجناسشون به نسبت خوب بود. اونجا چای پرتقال هم خوردیم که به گفته خودشون ارگانیک بود و طعم جالبی داشت. قیمت چای پرتغال هم یک لیر بود. تو حجره یه پیرمرد ترک اومد و کمی از مسجد برامون گفت و درخواست کرد که در نشان دادن بقیه جاهای دیدنی همراهمون باشه. من هم چون ازش خوشم اومد بهش گفتم باهامون بیاد ...
سرگذشت مادری که سوژه فیلم شیار 143 شد
شهیدش برسد. روزی در سجاده نماز نشسته بودم که دیدم داوود در کنارم نشست و گفت: "مادر؛ می خواهی من خوشبخت شوم؟" که گفتم "مگر مادری پیدا می شود که خیر و صلاح فرزندش را نخواهد؟!". در جوابم گفت: "پس اجازه بده من هم مثل محمود به جبهه روم". گفتم "من چکاری می توانم برای تو کنم؟". گفت: "مادر، دعا کن تا شهید شوم و بگو ان شاءالله شهید شود) ". با کمی تأمل گفتم؛ "آخه، پدرت تنهاست و ما غیر از تو کسی رو نداریم"؛ دیدم ...
طنین گام های عصای سفید در خانه یار مهربان شنیده می شود
عمومی ولیعصر(عج) کنارتخته کازرون، نشست کتاب خوان، 26مهر ساعت 10 کتابخانه عمومی حضرت مهدی(عج) نودان کازرون، نشست کتاب خوان، 27مهر ساعت 11 کتابخانه عمومی باقرالعلوم(ع) خشت کازرون، نشست کتاب خوان، 26مهر ساعت 10 کتابخانه عمومی امام حسن مجتبی(ع) کازرون، نشست کتاب خوان مدرسه ای، 24مهر ساعت 10 کتابخانه عمومی شهید آیت الله مدنی کازرون، نشست کتاب خوان مدرسه ای ...
فایز و حافظ
روی جلد کتاب فایز نقش بسته بود. کتاب را که باز می کردی مثل دیوان حافظ که با: الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها شروع می شد، در کتاب فایز هم می خواندی که: سر زلف تو جانا لام و میم است چو بسم الله الرحمن الرحیم است اگر معشوق حافظ ازلی و ابدی است و عاشق در مقابل او رند عالم سوزی است که از جان و جهان می گذرد و زمین و ...
روایتی از زندگی شهید مدافع حرم رجایی فر از زبان همسرش
عبارت بودند از: من در حال گردو کندن درخت بودم. از بالای درخت سر خوردم و روی یک شاخه گیر کردم و تو مرا از مرگ حتمی نجات دادی. خدایا تو خود شاهد بودی که من یک پسربچه 12 یا 13 ساله ای بیش نبودم که از حاجی شیخ موسی به سمت روستای کتیوک راهی شدم. آن میان پر از سگ های چوپان بود و تو مرا از دید آنها پنهان کردی و بدون هیچ دردسری به کتیوک برای اولین بار رساندی. خدایا تو خود شاهد ...
پشت صحنه تئاتری که شاه دید: اینجا شکنجه بود
انجام گیرد. در این زمان از او می خواهند برای دیدن معاون وزیر برود. جوانمرد متوجه شده بود که مشکل باید از ایراد ممیزی ها در اجرا باشد. قرار بود جشنواره نمایش های ایرانی، مطابق برنامه تنظیم شده با اجرای نمایشنامه امیرارسلان نوشته پرویز کاردان و کارگردانی علی نصیریان در حضور ملکه در تالار 25 شهریور شروع شود. هر نمایش دو شب اجرا می شد. بر اساس برنامه ریزی پهلوان اکبر می میرد در برنامه پنجم قرار داشت ...
ناگفته های مرد شماره 2 جنایت کهریزک
دانشکده علوم قضایی شدم و با پایه 2 قضایی بورسیه قوه قضائیه شدم. آن زمان با آقای [علیرضا] زاکانی در بسیج دانشگاه تهران هم همکاری می کردم. در سال 1381 هم فارغ التحصیل شدم. 18 تیر 78 هم با آقای زاکانی رابطه داشتید؟ در 18 تیر 78 من از افرادی بودم که با دانشجویان دانشگاه تهران مقابله کردم. در 21 تیر آن سال علیه دانشجویان اغتشاش گر فعالیت می کردم. از سال 81 که فارغ ...
روایت پیامبر(ص) از عذاب سخت گروهی از زنان امتش
به گزارش شهدای ایران ، امیرالمومنین علی (علیه السلام) میفرماید: روزی با فاطمه (سلام الله علیها) محضر پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) رسیدیم ٬ دیدیم حضرت به شدت گریه می کند . گفتم: پدر و مادرم به فدایت یا رسول الله! چرا گریه می کنی؟ فرمود: یا علی! آن شب که مرا به معراج بردند ٬ گروهی از زنان امت خود را در عذاب سختی دیدم و از شدت عذابشان گریستم. (و اکنون گریه ام برای ...
23مهر شهادت پنجمین شهید محراب حضرت آیت الله اشرفی اصفهانی
در دوم فروردین 1361، در قرارگاه حضور یافت و پیشنهاد کرد عملیات به نام حضرت زهرا سلام الله علیها نام گذاری شود. در دومین سفر خود به خوزستان پس از آزادی خرمشهر، عازم اهواز شد و مردم این شهر نماز شکر را به امامت ایشان به جای آوردند. بعدازظهر همان روز علی رغم مخالفت فرماندهان، وی و امام جمعه اهواز عازم منطقه خرمشهر شدند و پس از ورود به شهر، در مسجد جامع در جمع رزمندگان حضور یافتند. ایشان در ...
هر دوره نیازمند واسطه فیض و رابطه میان واجب و ممکن هست
آنها جز که تو هم دیدی .[ 7 ] وی تصریح کرد: علامه مجلسی در بیان این احادیث می فرماید: در مشارق الانوار از ابو حمزه ثمالی از امام چهارم علیه السّلام روایت نقل کرده که حضرت فرمود: راستی خدا محمّد و علی و نژاد پاکشان را از نور عظمت خود آفریده و آنان را پیش از مخلوقات پیکره ها و اجسام قراداده است، سپس فرمود: تو گمان داری خدا خلقی جز شما نیافریده، آری بخدا البته خدا هزار هزار آدم و هزار هزار ...
امکان ندارد یک هیئت ضد انقلاب باشد / آقا گفتند : با خواندن شما دلم باز شد + فیلم
خانه این دوستمان و ذکر توسلی و ... این برنامه تا شب عاشورا ادامه داشت و هر شب هم تعدادی به ما اضافه می شدند. عاشورا که تمام شد دیدیم تقریباً اتاق پر می شود. لذا حیفمان آمد که جلسه را تعطیل کنیم. گفتیم ادامه بدهیم و قرار شد شب جمعه ها برای حضرت سیدالشهدا (سلام الله علیه) جلسه بگیریم. آن زمان غائله کومله و مجاهدین و خلق مسلمان و... در جریان بود. در چنین شرایطی، من گفتم ممکن است اینکه درب یک خانه باز ...
گردشگر ی در فصل هزار رنگ
می تواند زمان مناسبی برای سفر به آنجا باشد. نگینی به نام الموت الموت، شهری افسانه ای که درباره آن داستان های بسیاری روایت شده است. پاییز فصل خوبی برای سفر به الموت است. از قزوین که به سمت جاده الموت حرکت می کنید، به قلعه ای سرخ و خاکستری رنگ می رسید که یکی از منحصربه فردترین قلعه های ایران است. اطراف قلعه از هر چهار جهت پرتگاه است و تنها راه ورود، در انتهای ضلع شمال ...