سایر منابع:
سایر خبرها
برادرانم هستند اما این مجروح برادر خونی من است. وضعیتش آنقدر وخیم بود که سریع به اتاق عمل بردند. چند دقیقه بعد دکتر اطلاع داد محمد فوت شده است. احمد به همراه برادر دیگرم به مادر خبر دادند که به بیمارستان بیاید. فاصله زیادی از خانه تا بیمارستان نبود. مادر که رسید گفتیم فقط یک مجروحیت کوچک است. به محض اینکه خواست محمد را ببیند یک افسر با قنداقه تفنگ به سرش کوبید. مادر می گوید: با قنداقه تفنگ به ...
، یکبار در زمان رحلت امام خمینی(ره) که شهید عاشقانه گریه می کرد و یکمرتبه نیز مربوط به زمانی است که شهید در سوگ فرزند 10 ساله اش می گریست. نصیری در پایان خاطرنشان کرد: شهید خسروی انسانی بادرایت، صبور و نخبه در زمینه نظامی بود که نزدیک به 4 ماه به عنوان فرمانده محورهای عملیاتی سوریه در جبهه مقاومت حضور داشت. شهید مدافع حرم عبدالله خسروی،فرمانده غیور اراکی گردان فاتحین، رزمنده ای مخلص، مظلوم و پا به کار بود که تا آخر عمر ولایت پذیر بود و به اصول پایبند ماند و شنبه 22 مهر اعتقادش به اینکه اصل اساسی شیعه مقاومت است را با شهادت خود به اثبات رساند. انتهای پیام/ ...
گوید به طوری که صدایش تا سنگر دشمن می رسد و گلوله ای به دستش اصابت می کند. بعد از چند دقیقه عده ای از سنگر دشمن با پرچم های سفید خود را تسلیم می کنند و می گویند صدای اذان ما را متحول کرد و با خود گفتیم اینها مانند ما مسلمان هستند چرا باید با آنها بجنگیم و بعد از آن این افراد در سنگرهای ایران بر علیه دشمن جنگیدند و در عملیات های دیگر شهید شدند. حجت الاسلام پناهیان اظهار کرد: شهید حججی فقط به ...
1361 در منطقه غرب، عملیات مسلم بن عقیل با حضور شهید و تنی چند از مقامات کشوری و لشکری آغاز شد. ایشان در آن شب حال عجیبی داشت و یک لحظه آرام نداشت و تا صبح به دعا و مناجات مشغول بود و لحظه ای هم به استراحت نپرداخت. نزدیکی های صبح بود که یک عدد گلوله توپ در نزدیکی چادر ایشان منفجر شد. فرماندهان جهت ترک آن محل اصرار کردند، اما ایشان نپذیرفت و فرمود: "من از این محل نمی روم و آماده هر گونه مسئله ...
دیدید؟ رضایی: در شهرستان کرمانشاه شهر ماهیدشت، پادگان شهید رجایی دوره دیدم، آن هم در شرایط خیلی سخت که فصل زمستان و زمین ها باتلاقی بود و امکانات بسیار کمی داشتیم بعد از آن ما به شهر مهران استان ایلام اعزام شدیم. کجا مجروح شدید؟ رضایی: بهمن 65 در عملیات کربلای پنج در محل شلمچه مجروح شدم. آن زمان 24 سال بیشتر نداشتم. عملیات در نزدیکی نهر جاسم انجام شد، عراق منطقه را ...
و بقیه راهی منطقه شدیم. از سه راهی خرمشهر که گذشتیم مسیر به سمت خط مقدم خلوت شد اما در عوض راه برگشت به اهواز شلوغ بود. تخریب چی بودیم و اسلحه نداشتیم و چون با عجله راه افتاده بودیم ماسک ضد شیمیایی هم برنداشته بودیم. اوضاع اصلاً مساعد به نظر نمی رسید. سراغ بچه های تخریب لشکر 40 صاحب الزمان رفتیم که با فرمانده اش آشنا بودم. از او ماسک ضد شیمیایی گرفتم اما اسلحه ای نداشت در اختیارمان بگذارد،اگر چه ...
رسول الله(ص) منتقل شد. نخست به عنوان جانشین گردان میثم و سپس به سمت فرمانده این گردان در عملیات شرکت کرد. در مرحله نخست این عملیات نیز به شدت مجروح شد، به گونه ای که در پشت بی سیم، خبر شهادت او را به حاج احمد متوسلیان اعلام کردند. اما این بار هم عباس شهید نشده بود و گویا تقدیر وی چنین نگاشته شده بود که در روز آزادسازی خرمشهر 61/3/01، شهد شیرین شهادت را نوش جان کند. به همین خاطر او را به ...
حمله کردند و ما را در محاصره قرار دادند و چند نفر از بچه های ما هم به شهادت رسیدند، قایق ما در گل و لای گیر کرد و دشمن دائما ما را با RPG و خمپاره 60 می زد و برادران از روی اجبار به داخل آب می ریختند. بچه ها را توی آب ولو کردیم دیدیم دشمن به ما امان نمی دهد، با هر دشواری که بود خودمان را از معرکه خارج کردیم و آمدیم عقب تر پشت نیزارها و با فرمانده گردان تماس گرفتیم که کمک بفرستید تا بچه ها ...