سایر منابع:
سایر خبرها
اظهارات مردمشهدی که پسر9ساله اش را از ارتفاع 30متری پل عابر به خیابان پرت کرد + عکس
خانواده اش این کار را کردی؟ نه! آن ها خیلی مرا آزار دادند ولی من قصد انتقام جویی نداشتم. بعد از ارتکاب قتل چه کردی؟ وقتی او را پایین انداختم و دیدم حرکت نمی کند سوار موتورسیکلتم شدم و به خانه رفتم. سپس ماجرای گم شدن فرزندم را به پلیس گزارش کردم! آیا موادمخدر هم مصرف می کنی؟ بله! من معتاد بودم! روز حادثه هم مواد مصرف کردی؟ ...
جزئیات جنایت خانوادگی از زبان تازه عروس قاتل
را نداشتم بلکه در جریان درگیری این اتفاق افتاد. چرا اورا کشتی؟ من وشوهرم یک سالی بود که باهم ازدواج کرده بودیم. یک روز که به خانه آمدم دیدم زن غریبه ای در حمام است وشوهرم خوابیده. این مسأله برایم غیر قابل تحمل بود. چند وقت بعد هم متوجه شدم او با دختر همسایه و حتی با یک زن شوهردار دیگر رابطه دارد. من، شوهرم را دوست داشتم و به خاطر این موضوع بود که باهم چند بار دعوا کردیم. شوهرم از ...
گفت و گو با تهمینه میلانی درباره ملی و راه های نرفته اش
نرفته اش یکی از معدود فیلم های مستقل امسال است. من و همسرم با پول خودمان این فیلم را ساخته ایم. البته ناگفته نماند هزاران سنگ سر راه ما انداختند که اصلا فیلم را نسازیم. خود من زجرکش شدم تا این فیلم ساخته شد. هر شب با کابوس می خوابیدم. وسط فیلمبرداری دادگاه انقلاب می رفتم. این استعدادکشی و نقدکشی از کجا می آید؟ جریانی تعدادی فیلم می سازد و برای تبلیغ سیاست های خود تاریخ دوره ای از ایران را ...
علی نصیریان: برای استقبال از مصدق تا مهرآباد دویدم
جامعه خیلی عجین بود. محله بود،افرادمحله، بازارچه، افراد بازارچه، کاسب ها، اشیا و زندگی بود. همه اینها یک تعلق خاطری با ما ایجاد می کرد. ما در آن زمان این زیبایی ها را درک می کردیم و آنها را می دیدیم و تعلق خاطری به تمام این زندگی، فضا، معماری ایجاد می کرد. شما کودتای 28 مرداد را به یاد دارید؟ بله. خانه ما میدان شاپور بود. در آن روز من به همراه مرحوم اسماعیلداورفر که همکلاسی من ...
اعترافات مردی که پدر و نامادری اش را آتش زد
اما بعد از مدتی با مادر و خواهرانم به مشکل برخوردم و پیش پدرم رفتم. در خانه پدری بودن هم خیلی خوب نبود و با او هم دچار اختلاف شدم. متهم گفت: پدرم مرتب به من می گفت باید سر کار بروی و نباید چنین رفتارهایی داشته باشی و نباید خرجی ات را من بدهم و نامادری ام هم او را تحریک می کرد. روز حادثه سر این موضوع با پدرم درگیر شدم و با اسلحه شکاری او را زدم؛ نامادری ام در این هنگام رسید؛ با قنداق ...
انکار قتل پدر و نامادری در جلسه دادگاه
...، جلسه رسیدگی در شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد. اولیای دم غیر از خواهران مقتول درخواست قصاص کردند سپس متهم با اظهار بی گناهی گفت: روز حادثه به شکار رفته بودم و تیر خوردم. وقتی برگشتم ناگهان فردی ناشناس از پشت به سرم کوبید و بیهوش شدم. وقتی به هوش آمدم، خودم را به بیمارستان رساندم. من هیچ قتلی مرتکب نشده ام. حکم دادگاه بزودی صادر می شود. ...
جزئیات قتل بر سر معامله مواد مخدر
نهایتا چند روز پیش، پس از مراجعه به تهران در حالی که بلامکان بودم به اردوگاه فشافویه منتقل شدم؛ آنجا خودم را علی تیموری معرفی کردم تا شاید شناسایی نشوم، اما در کمتر از چند روز شناسایی و دستگیر شدم .سرهنگ کارآگاه حمید مکرم، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر به خبرنگار مهر گفت: با توجه به اعتراف صریح متهم به ارتکاب جنایت، قرار بازداشت موقت از سوی بازپرس محسن مدیر روستا صادر و متهم برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت. ...
مرگ در دناک اهورا
: روز حادثه در خانه بودم. نامزدم از من خواست وقتی اهورا از خواب بیدار شد غذایش را بدهم. پس از رفتن او بود که وسوسه شدم و اهورا را به داخل حمام کشاندم و هدف آزار و اذیت قرار دادم که او به دلیل درد و خونریزی که داشت مدام فریاد می زد و گریه می کرد. هر چه تلاش کردم که او آرام شود، بی فایده بود به همین دلیل سر او را چند بار به دیوار کوبیدم که بیهوش شد و روی زمین افتاد. در این مرحله، قاضی ...
محاکمه نوعروس در پرونده جنایت محله جماران +عکس
... صبح دیروز، جلسه محاکمه با درخواست قصاص در ملأعام در شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی اصغر عبداللهی برگزار شد. ناهید 29 ساله، مشاور ازدواج، با قبول اتهام مشارکت در قتل اکرم و ایراد جرح عمدی به شوهرش، گفت: یک سال پس از عروسی مان متوجه شدم شوهرم با زنان دیگر ارتباط دارد. قهر کردم و به خانه پدرم رفتم. قصد طلاق داشتم اما وحید راضی نبود. ساعت 8 صبح روز حادثه برای ...
اهورا قربانی شکنجه هولناک ناپدری +عکس
می کرد و هر وقت که مجتبی می خواست از خانه بیرون برود می خواست با او برود. وی با بیان این که کار خود را در سه روز گذشته آغاز کرده بود، گفت: من از ساعت 9 صبح سرکار می رفتم و در زمان ناهار به خانه می آمدم. روز حادثه هم ساعت 2 بعد از ظهر به خانه آمدم، اهورا خواب و بیدار بود. تلاش کردم به او غذا بدهم اما نخورد و دوباره خوابید و من هم به سر کار رفتم. من داستان آن روز را تنها از زبان همسرم ...
زنی، شوهر و مادربزرگ شوهرش را کشت
اعتراف کردند. زن جوان در این باره گفت: من با همسرم اختلافات زیادی داشتم؛ چون وی عصبی مزاج بود و حتی با پدرش نمی توانست با لحن آرام صحبت کند، به همین دلیل قصد جدایی از او را داشتم، تا اینکه صبح روز قتل در چهارراه کامرانیه با پسرعمویش قرار گذاشته بودم و بعد از خرید به منزلمان رفتیم. وی در ادامه اظهاراتش به بازپرس جنایی تهران گفت: ما در منزل مادربزرگ شوهرم سکونت داشتیم و در طبقه اول آنجا ساکن ...
اعتراف به قتل در معرکه معتادان
تحقیقاتی که کردم متوجه شدم کیوان مواد ها را برداشته است.کیوان و دوستانش مواد فروش بودند و من هم از آنها مواد می خریدم. اما چون گران می فروختند، این بار از جای دیگری خریدم. خیلی هم خوب بود، حدود 40 یا 50 گرم مواد را 700 هزار تومان خریدم و خیلی هم جنسش خوب بود. البته برای من و چند نفر دیگر بود. کیوان هم از این ماجرا با خبر شد و مواد را برداشت. روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟آن روز کیوان را به ...
گفت وگوی تلخ با مادر اهورای 2 ساله رشتی / قاتل کثیف باید قصاص شود
مادر اهور گفت: من در زندگی گذشته ام بخاطر مشکلاتی که داشتم مجبور به جدایی شدم و پس از مدتی مجتبی وارد زندگی من شد. وی ادامه داد: روز حادثه Incident که در بیمارستان پرسنل، موضوع تجاوز و قتل را در میان گذاشتند گفتم همچین چیزی امکان ندارد زیرا رفتار او با این بچه واقعا خوب بود. هر وقت که از در خانه خارج می شد اهورا گریه می کرد و می گفت بابا مجتبی داری میروی؟ روز جنایت مادر ...
لذت شاهنامه
می رفتم، این منظره را می دیدم. رابطه آنها مرا تحت تأثیر قرار داد، شاید چون با پدری بزرگ شدم که خیلی با من نبود و هرگز سعی نکرد مرا کنترل کند. درواقع پدرم چیز زیادی از من نمی دانست. پدرتان هنوز در قید حیات هستند یا فوت کرده اند؟ نه، فوت کرده اند. کی فوت کردند؟ 12 سال پیش. ایشان داستان های شما را خوانده بودند؟ بله، او خیلی از من حمایت می کرد. متن سخنرانی جایزه ...
محاکمه تازه عروس و پسرعموی شوهرش که پشت در قفل شده به دام داماد افتاده بودند+عکس
که به شمال کشور گریخته بودند ردیابی و 14روز وقتی که برای برداشت پول به یکی از شعبه های بانکی در منطقه دارآباد ر فته بودند بازداشت شدند. شیرین در بازجویی ها گفت:دو هفته بعد از ازدواج با همسرم متوجه بد رفتاری های او شدم. من و محمد با هم تفاهم نداشتیم و مدام درگیر بودیم.بیست و سوم آبان ماه صبح زود به خانه ام برگشتم و با پسر عموی شوهرم تماس گرفتم تا او هم برای میانجگری به خانه مان بیاید ...
اعتراف سیاه به قتل اهورا
های مادر اهورا مادر اهورا در تحقیقات گفت: به دلیل پاره ای از مشکلات از همسر اولم جدا شدم و با مجتبی آشنا شدم و ازدواج کردم. من از ساعت 9 صبح سرکار می رفتم و در زمان ناهار به خانه می آمدم. در روز حادثه هم ساعت 2 بعد از ظهر به خانه آمدم، اهورا خواب و بیدار بود. تلاش کردم به او غذا بدهم، اما نخورد و دوباره خوابید و من هم به سر کار رفتم. از شوهرم خواستم که وقتی اهورا بیدار شد به ...
همسر شهید: برای رفتن به سوریه بچه ها را راضی کرده بود، مانده بود چطور من را راضی کند!/ پیشانی اش رو ...
یک شب خواب دیدم عازم سوریه شدم. برای ورود به حرم حضرت زینب (س) اذن دخول خواندم. همین که خواستم وارد شوم، نگاهم به پرچم سبزرنگی افتاد. خاطرم هست که سید یحیی وارد حرم شد و من تا آمدم وارد شوم دربسته شد. گفتم: چرا من را نبردی؟ یحیی گفت: جای تو اینجا نیست تو باید بروی کربلا. از خواب بیدار شدم که نماز صبح را بخوانم، خوابم را برای سید یحیی تعریف کردم. گفت: دوست داری چادر حضرت زینب (س) دوباره خاکی شود؟! راضی هستی حضرت از دست تو ناراحت شوند؟! و بعدازاین خواب بی تابی های من کمتر شد و راضی به رفتن شدم. ...
میز خبر
. چون بیکار بودم به سمت مصرف مواد مخدر کشیده شدم . مواد مخدر که می کشیدم، دیگرنمی دانستم دارم چه انجام می دهم و سرقت می کردم ، شبانه بیشتر به سراغ مراکز اداری و خانه هایی که می دانستم خالی هستند می رفتم و سرقت می کردم .ولی الان ترک کردم و بعد از ترکم هم دیگر سرقت نکردم . وی در پاسخ به اینکه چند وقت است که ترک مصرف مواد مخدر داشته است و دیگر به سراغ دزدی نمی رود گفت : 10 روز است ترک کردم ...
زوج نیکوکار برای 37 زندانی بال پرواز شدند
بالاخره خدای مهربان صدای این بنده ناچیز وگنهکارش را درکنج سلول می شنود و فرشته آزادی را به سراغم فرستاد. پیرمرد ادامه داد: چند روز اول را به خانه فرزندانم می روم. شنیده ام صاحب چند نوه هستم اما آنها را ندیده ام. ولی پس از چند روز زحمت را کم می کنم. یکی از مددکاران زندان به من قول داده تا به عنوان نگهبان در باغ یکی از دوستانش به من کارومحل زندگی بدهد. ضمن اینکه برای آزادی نذر کرده بودم یک هفته در ...
اعتراف گیری به سبک هالیوود+ عکس
، این بار ضربات چوب دستی را به سر و صورتش زدم تا این که ساکت شد. او را پایین آوردم و متوجه شدم نفس نمی کشد. از کانکس بیرون آمدم و با نیسانم از کارگاه خارج شدم. عامل جنایت ادامه داد: در این مدت نیز در شهر های جنوب کشور، بدون این که خانواده ام از مکانم اطلاع داشته باشند زندگی می کردم تا این که چند روز پیش، پس از مراجعه به تهران به اردوگاه فشافویه منتقل شدم. آنجا خودم را علی تیموری معرفی کردم ...
بابک جهانبخش: اوضاع این روزهای بازار موسیقی یک موج است
خود سواستفاده کنند و بگویند که آهنگ یا ترانه مجانی می خواهند. *روز اول که خبر فعالیت شما با این ارکستر منتشر شد بعضی ها می گفتند که بابک نمی تواند با چنین گروهی کار کند چون برخی از آنها پیشکسوت هستند و سن بیشتری نسبت به سایر اعضا دارند. رضا خانزاده برای حفظ گروه خیلی تلاش کرد. در مواردی من دلسرد می شدم ولی من به گروه و رضا خانزاده اعتماد کردم. شاید اگر به من بود با این ارکستر ...
انکار قتل پدر و نامادری
: رئیس قوه قضاییه از طرف دو فرزند صغیر قربانیان برای متهم درخواست قصاص کرده است. در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت و خلاف اظهاراتش با انکار به جرمش گفت: روز حادثه برای شکار به آنجا رفته بودم که ناگهان یک نفر از پشت سر گردنم را گرفت و ضربه ای به سرم زد که بیهوش شدم. وقتی به هوش آمدم متوجه شدم پایم تیر خورده است. از آنجائیکه پولی برای درمان نداشتم چند رأس گوسفندان پدرم و چند کیسه سیمان را که در خانه بود ...
6 ماه حبس برای خواننده معروف
1355 می پردازیم. زن برادر را متهم به قتل کردند خواهر و برادر مردی که چند روز قبل با طناب حلق آویز شده بود، به کلانتری محل شکایت کردند که برادر آنها را به قتل رسانده اند. ساعت 1:30 بعدازظهر پنج روز قبل، از درمانگاه نارمک به مأموران کلانتری اطلاع داده شد مردی به نام علی محمد را که بر اثر حلق آویز شدن به وسیله طناب جان سپرده، به این درمانگاه آورده اند. در این مورد پرونده ای ...
مادر اهورا چه گفت؟/گریه های قاتل در بازداشتگاه را باور کردم اما...
دادگاه پیچیده است. به دلیل تغییر موضوع پرونده از کودک آزاری به قتل ،پرونده برای بررسی بیشتر به شعبه 106 جزایی رشت ارجاع شد. مادر اهورا در پاسخ به شایعات در فضای مجازی، در مصاحبه تلفنی با یکی از کانالهای گیلانی دررابطه با عدم تمایل اش به شکایت از همسرش واکنش نشان داد. او گفت: به دلیل پاره ای از مشکلات از همسر اولم جدا شدم و با مجتبی آشنا شدم. مادر اهورا گفت: زمانی که پرسنل ...
سرنوشت نامعلوم یک پسربچه تا شناسایی مجرمان با یک نگاه! +فیلم
می کند. وی با اشاره به اینکه مقتول به قتل اعتراف کرده است، گفت: بقایای جسد زن از جمله موهای سر و بخش های از استخوان های دست و پا در محل حادثه کشف شد. دستگیری عامل جنایت شوش در کمتر از یک ساعت/ قتل و نزاع دسته جمعی به خاطر اختلافات ملکی فرمانده انتظامی استان خوزستان گفت: در پی اعلام مرکز فوریت های پلیسی 110 مبنی بر نزاع دسته جمعی و کشته شدن یک جوان 27 ساله و مجروح شدن سه نفر ...
خاطره گویی قاتل، راز جنایت را برملا کرد
تحقیقات در این پرونده از ساعت 19:45سی ام آبان ماه 95همزمان با اعلام گزارش قتل جوان 30ساله ای شروع شد. محل جنایت کارگاهی متروکه در محدوده اتوبان چمران بعد از پل ملاصدرا بود که قاضی محسن مدیروروستا کشیک جنایی به همراه تیم تجسس در محل حاضر شدند. مقتول در اتاقک نگهبانی با دست و پای بسته افتاده بود. روی صورت و سرش خراشیدگی دیده می شد و آثار خون در همه جای اتاقک وجود داشت. کمی آن طرف تر کنار جسد کلنگی ...
روایت خبرنگار 2 دلاری از پایتخت جنگ جهان
بیشتری را در سوریه بگذرانم ولی با آن مدل آمدن راهی دیگری جز برگشت نداشتم... . با سلام و صلوات و زیرنگاه های بشاراسد به مرز برگشتیم. این بار بیشتر منتظر ماندیم. ولی به راحتی اتوبوس رد شد و مامور کنترل پاسپورت دوباره رشوه گرفت. از در جلو اتوبوس وارد و از در وسط خارج شد. به همین سادگی. آن هم فقط با 2 دلار. به عباس گفتم انتظار داشتم حداقل 100 دلار بیارزم. یعنی با 10 هزار تومان وارد و خارج شدم ...
آزار و اذیت و قتل اهورای دو ساله در رشت
زندگی گذشته ام بخاطر مشکلاتی که داشتم مجبور به جدایی شدم و پس از مدتی مجتبی وارد زندگی من شد. وی ادامه داد: روز حادثه که در بیمارستان پرسنل، موضوع تجاوز و قتل را در میان گذاشتند گفتم همچین چیزی امکان ندارد زیرا رفتار او با این بچه واقعا خوب بود. هر وقت که از در خانه خارج می شد اهورا گریه می کرد و می گفت بابا مجتبی داری میری؟ روز جنایت مادر اهورا در شرح روز حادثه بیان کرد ...
اعتراف قاتل فراری در کمپ ترک اعتیاد
کند اما مقاومت کرد. در ادامه با چوب دستی ضرباتی به بدنش زدم که در این مرحله کیوان اعتراف کرد که مواد را در اختیار دو نفر از دوستان کارتن خوابش قرار داده است؛ به سرعت سراغ آنها رفتم ولی آنها عنوان کردند که کیوان هیچ گونه موادی به آنها نداده است. چطور کیوان را به قتل رساندی؟ وقتی دیدم کیوان در زیر شکنجه ها دروغ گفته است، عصبانی شدم و به کانکس برگشتم و از شدت عصبانیت با چوب دستی ضرباتی ...
اصرار قاتل به - فراموشی - در دادگاه
در بازجویی ها به قتل به خاطر اختلافات مالی اعتراف کرد. با تکمیل جزئیات پرونده، کیفرخواست صادر شد و برای رسیدگی در اختیار شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی محسن زالی قرار گرفت. صبح دیروز، در ابتدای جلسه، پدر مقتول درخواست قصاص کرد. سپس متهم 24 ساله در جایگاه ایستاد و گفت: وحید از دوستان من بود و همیشه با هم بودیم. چند روز قبل از حادثه مبلغی به او قرض دادم تا چیزی برایم بخرد ...