سایر منابع:
سایر خبرها
نماز شهادت را با دهان بسته خواندیم
! اوضاع من را به هم می ریزید! می خواهیم دشمن را غافلگیر کنیم. من شاید لشکر ببرم آن طرف. ده تا گردان ببرم این طرف. شاید نتوانند بچه ها بجنگند. من می خواهم مرتضی [قربانی] و احمد [کاظمی] را ببرمشان آنجا . گفتم: خلاصه به ما ابلاغ شده. این آقای رضایی و این آقای صیاد شیرازی، برو بگو. کار را تعطیل می کنم. من به حرف تو که نمی کنم. وظیفه دارم انجام بدهم. مضافاً بر اینکه من سر جاده نیرو گذاشتم. هیچ کس ...
همیشه می گفت: همه رفتند و ما ماندیم و از همه عقب افتادیم .یک روز آمد و گفت ساکم را ببند که می خواهم کارم ...
آخر خبری از ایشان نداشتیم تا اینکه ساعت 4بعد از ظهر بود که زنگ زدند و گفتند آقا زاده ها منزل تشریف دارند که به آنها گفتم هر چه هست به من بگوئید آمادگی من از آنها بیشتر است و می دانستم می خواهند چه بگویند چرا که خوابش را دیده بودم و گفتم شما راحت باشید میدانم ایشان شهید شده اند و روزی هم که خبر شهادتشان را دادند هم بچه ها و هم من خبر شهادت را با جان و دل پذیرفتیم. نماز جماعت در منزل ...
گفت و گوی ورزشی-اجتماعی با مرد چشم آبی سینما و کیمیایی ها
باز است و می توان از دور رفت وآمدها و اتاق هایی را که چراغانی هستند دید. آنجا ساختمان سینمای کیمیایی است؛ خانه امید خیلی ها... کامران ملکی به استقبال می آید و غر می زند که چرا دیر کردید و پولاد جلسه دارد. تو هم از ترافیکی که امانت را بریده بود می گویی. خلاصه، منتظر می مانی که پولاد کیمیایی و سعید راد هم به جمع اضافه شوند. فرصتی می شود که از ملکی درباره فیلم جدید کیمیایی بپرسی و او هم می گوید قرار ...
شهدای روحانیت به خوبی به جامعه معرفی نشده اند
، افزود: امروز ما با دشمنی به مراتب بدتر از دشمن دوره دفاع مقدس روبه رو هستیم که رزمندگانی از ایران، لبنان، سوریه، عراق، افغانستان و پاکستان در کنار هم، مقابل آن قرار گرفته اند، این رزمندگان از اهل سنت هم دفاع کردند و پیامی جدید به استکبار جهانی دادند. حجت الاسلام حاج علی اکبری با بیان اینکه جریان اعجاب انگیز دفاع از حرم، رونمایی از عمق هویت دینی و انقلابی نسل جدید بود، خاطرنشان کرد ...
دیدگاه رهبر معظم انقلاب درباره معنای کاپیتولاسیون
...، تجربه نداشتیم، سازماندهی نداشتیم، نیروی مسلّح کارآمد نداشتیم، ابزارهای جنگی نداشتیم؛ و دشمن ما - چه دشمنی که در صحنه ی جنگ با ما میجنگید، یعنی رژیم بعثی صدّام؛ و چه دشمنی که پشت سر او قرار داشت، یعنی همین آمریکا و ناتو و شورویِ آن روز - اینها در اوج قدرت بودند، در اوج توانایی بودند. همین دولت آمریکا آن روز در زمان ریگان یکی از دولتهای محکم و قوی و توانای در عرصه های سیاسی و نظامی در دنیا بود ...
مسجدی که سقوط نکرد
گذرد باقی مانده است. با این حال آنچه که این مسجد را اعتبار و افتخار بخشیده است نه عمر آن، بلکه سرگذشت پرحماسه آن است، این مسجد چهارم آبان ماه سال 1359 با سقوط شهر به دست نیروهای بعثی عراق افتاد و مدافعان خرمشهر پس از اینکه شهر کاملا تصرف شد از پشت پل خرمشهر به اندوه نشستند. در جریان همین تصرف بود که شهید محمد جهان آرا آن جمله معروف خود را بیان کرد "بچه ها اگر شهر سقوط کرد آن ...
شهیدی که از کربلای4 خود را به خیمه امام حسین(ع) رساند
قبل از عملیات غروب بود که وارد خرمشهر شدیم و در خانه های مخروبه ای که به شکل سنگر در آورده بودند ساکن شدیم . شب عملیات مراسم شب وداع برگزار شد و دعای توسل خواندیم کم کم آماده شدیم برای رفتن به بندر خرمشهر محل سوار شدن قایق برادرم شهید محمد نقی( فرمانده گردان) بچه ها را سوار قایق می کرد . سوار که شدیم ناگهان آتش وحشتناکی روی قایق ها ریخته شد . بعضی قایق ها قبل از حرکت آتش ...
شهید سید هدایت الله حسینی ده بزرگ از نگاه یاران (+تصاویر)
نیروهای مستقر در خط با تک تک نیروها صحبت می کردیم، اهم صحبت های آن شب این بود که به هیچ عنوان به خودتان سستی راه ندهید و تنها راه این است که دشمن روی جسدهایمان عبور کند، این در حالی بود که کاملآ از شهید حسینی غافل شده بودم، توپخانه لشکر را هم خبر داده بودیم و به شدت محور عراقی ها را زیر آتش خود گرفته بود، گردان ما زیر آتش این دو توپخانه کاملآ توانشان را از دست داده بودند، صدایی شنیدم که به ذهنم ...
علیپور: اهل کری خواندن نیستم ولی دوست دارم در یک دقیقه خاص به استقلال گل بزنم
دلم می خواهد اول وظایف تاکتیکی ام را انجام بدهم و اگر فرصتی پیش آمد، گل هم بزنم. * دلت نمی خواهد در صورت گلزنی در شهرآورد آن را به هادی نوروزی تقدیم کنی؟ راستش یک چیزی توی دلم است که نمی دانم چه جوری عنوان کنم. اصلاً درست است که بگویم یا نه؟ * راحت باش! ببینید گفتم که اهل کری خواندن برای حریفان نیستم و در زندگی سعی کردم به همه احترام بگذارم. این حرف مرا ...
میثاق با شهیدان؛ رمز تداوم گفتمان شهادت طلبی
هشت سال دفاع مقدس یکی از درخشان ترین عرصه های دفاع محسوب می شود؛ هنگامه ای که ملت ایران در اتحادی بی نظیر و یکپارچه به مصاف با دشمن متجاوز رفتند و برای حفظ و پاسداری از خاک وطن، سراسر عشق، ایثار و شجاعت شدند، پس از پایان جنگ نیز مجاهدانی از تبار شهیدان برای دفاع از اسلام و حریم اهل بیت(ع) در قامت مدافعان حرم در جنگ با اندیشه های افراطی و تکفیری، جامه برازنده شهادت را بر تن کردند. ...
همسر شهید: وقتی اصرار کردم به سوریه نرود گفت نروم آبرویم پیش حضرت زهرا می رود/ در دوران چهارساله عقد، ...
فرزند روزی که محمد پارسا به دنیا آمد به سید سجاد گفتم: می خواهم پسرت را برای شهادت در رکاب امام زمان (عجل الله تعالی فرجه شریف) تربیت کنم و در آن لحظه سید سجاد لبخندی زیبا زد. علاقه سید سجاد به سید محمدپارسا خیلی زیاد بود. آنقدری که کسی فرزندش را به محیط نظامی کار نمی برد. ولی زیاد پیش آمده بود که همسرم به همراه محمد پارسا به سرکار بروند. شب هایی که همسرم پادگان شیفت بودند، من و محمد ...
لحظات عمر برای شهید یزدیان غنیمت بود/ حق عضویت ماهانه بسیج را به جبهه کمک می کرد
شاگردان خود هدیه و جایزه داده بود و هر زمان که پولی دستش می آمد اول با آن کتاب می خرید. خواهر شهید یزدیان در پایان سخنان خود گفت: ما در خانه 4 برادر بودیم و 2 خواهر اما باید بگویم که احترام و احسان شهید علی به پدر و مادرمان بیش از سایرین بود؛ ارتباط عاطفی بسیار خوبی با مادر مرحومم داشت به طوری که مادر چند سالی پس از شهادت او نتوانست دوام بیاورد و از دوری او دق کرد و پدرم هم که 5 سال پیش ...
روضه امام حسن مجتبی (ع) به همراه متن و فایل صوتی
مردم نامرد دنیا کنه، دست از سر علی بر دارن. زینب... یه وقت دیدیم کوچه تاریک شد. نگاه کردم دیدم یه غول بی شاخ و دم، یه لندهور از روبرو داره میاد... جلو مادرمو گرفت... مادرم رفت به راست. اونم اومد به راست. مادرم رفت به چپ اونم اومد چپ... زینب... رفتم جلو گفتم چیه؟! اما حیف!! قدم کوتاه بود... اونم بی حیا قدش درازه... دستشو بلند کرد... دانلود روضه امام حسن مجتبی (ع) – حاج حسن خلج ...
شهادت غم انگیز حضرت رقیه بر اساس 3 منبع/کرامات حضرت رقیه (س)
با این حال حنجره از کارافتاده چطور می توانم منبر رفته و سخنرانی نمایم و حال آنکه دکتر منع کرده که حتی با بچه های خود نیز حرفی نزنم. چون خیلی الحال و تضرع و زاری داشتم، حضرت اشاره به من کرد و فرمود به آن آقا سید که دم درب نشسته بگو اشک بریزید، ان شاءالله تعالی خوب می شوید. من به درب اطاق نگاه کردم دیدم شوهر خواهرم آقای حاج آقا مصطفی طباطبائی قمی که از علما و خطبا و از ائمه جماعت تهران است ...
موفقیت - پازل بند - خواست خدا بود
فروشند و همه هم این را می دانیم و منکرش نیستیم ولی انگار نه انگار. گویا دو برادر هستیم و کلی بگو و بخند داشتیم. واقعا بچه خوب و دوست داشتنی است و آن جا هم به او تبریک گفتم و به او گفتم که هم قلب مهربانی داری و به نظرم لیاقت جایگاه حال حاضرت را داری. * اگر بخواهیم از همین زاویه از همکاری تان با محسن یگانه حرف بزنیم چه جمله ای می گویی؟ علی: ما با محسن یگانه خیلی دوست بودیم و بیشتر در کار تنظیم با ...
خاطره ای که رهبر انقلاب از میرزا جواد آقا تهرانی نقل کردند + عکس
، پیرمردِ پشت خمیده ی با عصا، ایشان چند بار جبهه رفته. یک بار ایشان از جبهه برگشتند آمدند تهران، می رفتند مشهد، با بنده ملاقات کردند. خدمت امام رسیدند به من گفتند که من وقتی رفتم جبهه، دیدم بچه ها من را به چشم یک پیرمرد نگاه می کنند، گفتم نخیر از من هم کار بر می آید. بعد به من گفتند که پس شما پای خمپاره بیایید، آقای آقا میرزا جواد آقا را بردند پای خمپاره. ایشان گلوله ی خمپاره را می انداختند توی ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (455)
روی این تونل یه کوه میسازیم 16. شماها یادتون نمیاد زمان یاهومسنجر یه دختر که عکس با چادر مقنعه میفرستاد تا 3 ماه میگفت: بگو به ابلفضل که پاکش کردم عکسارو. 17. اگه سرما خوردی و سرفه میکنی اول صبح دو نخ مگنا یا مونتانا قرمز پشت هم بکشT ویروسا تو بدن به خودشون میگن حاجی این دیگه چه خریه؟ جمع کنید بریم. 18. زیرنویس می کرد که به فرزندانتون بگید هر چیزی تو شبکه های اجتماعی ...
فکر کردم می توانم دنیا را تغییر دهم
داستان از چه قرار است و با یک چک یا سکه یا هدیه ای! داستان عوض می شد و از فردای آن روز فرمول خوبتو می گم، خوبتو می گم آغاز می شد. من زمانی سردبیر شب یکی از همین روزنامه ها بودم و وقتی احساس کردم از مطالب آن بوهای خوش به مشام نمی رسد آن را رها کردم. این یک جور شانتاژ است که هنوز هم هست و اسمش را گذاشته اند هدیه یا چه می دانم چه...! به نظر شما این فضای رسانه ای جدید و گسترش روزافزون رسانه ...
یاد کرد ی ازخانواده سادات شهیدسیدحمزه،داود،کاظم،کریم و ابوالقاسم سجادیان
تعدادی از همرزمان به شهادت رسیدند، به دلایلی که در اثر شرایط جنگ و موقعیت منطقه شکل گرفته بود نتوانستند متوجه شوند که آنها در کدام منطقه به شهادت رسیدند ؛ اما پس از چندی متوجه نوای دلنشین صدای اذانی شدند که آنها را به سمت خود می خواند. رد صدا را گرفتند و به محلی رسیدند که پیکر مطهر شهدای بزرگوار در آنجا قرار داشت. با حیرت تمام متوجه شدند که این صدای پیر اذان گوی گردان حاج سید حمزه سجادیان بود که ...