سایر منابع:
سایر خبرها
مرد بی رحم فرزندش را به زمین کوبید و کشت
اجتماعی بهزیستی یا مراکز دیگر اطلاع ندادی؟ گفت: همسرم مرا تهدید می کرد و می گفت: وای به حالت اگر کسی از این موضوع چیزی بفهمد. من هم می ترسیدم! در پی اعترافات این زن جوان، پدر کودک نیز مقابل میز قضاوت قرار گرفت و بعد از آن که فهمید دیگر همه چیز لو رفته است گفت: من در واقع با همسر دیگرم زندگی می کنم و از او صاحب فرزند 10 ساله ای هستم! اما از گریه های بنیامین خسته شده بودم! امروز صبح هم وقتی از ...
ناپدید شدن زن جوان در ملاقات شوم
هشتم گفت: خواهرم، شقایق 10 سال قبل با همسرش ازدواج کرد و حاصل زندگی شان هم دختری 5 ساله است. مثل خیلی از زندگی ها، اوایل رابطه خیلی خوبی بین شقایق و همسرش وجود داشت. اما این اواخر رفتار خواهرم تغییر کرده بود و مدام در فکر وخیال بود. شقایق به ما حرفی نمی زد تا اینکه حدود یک ماه قبل دست بچه اش را گرفت و به خانه پدرم آمد. علت را که پرسیدیم گفت که با همسرش فرزاد مشکل دارد. شقایق می گفت شوهرش ...
حالا درک می کنم مادران شهدای گمنام چه کشیده اند
پدرش 16 ماهه بود، الان سه ساله است و به جای صورت پدر، عکس او را می بوسد و بابا می گوید. ابوامیر که نام جهادی این شهید است متولد 10 مهرماه سال 69 و از پاسداران حفاظت انصارالمهدی بود که آذرماه سال 94 داوطلبانه به سوریه اعزام شد و در 23 دی ماه همان سال به دست تروریست های تکفیری به شهادت رسید و پیکرش همچنان مفقود است. گفت وگوی زهرا غزالان ، مادر این شهید جاویدالاثر با ما را در ادامه می خوانید: ...
تماس های شیطانی دوست عروس خانم با تازه داماد
از او خواستگاری کرد. او جوانی خوش تیپ، مودب و از خانواده ای مرفه بود. از همه مهم تر این که علاقه عجیبی به تهمینه داشت و عاشق و دلباخته او شده بود. وقتی تهمینه با سروش ازدواج کرد غوغایی در خانواده ما به پا شد. مادرم مرا مورد سرزنش قرار می داد که عرضه هیچ کاری را ندارم. تهمینه حتی بعد از ازدواج هم زبانزد فامیل بود چرا که زندگی موفقی داشت و همه از علاقه او به همسرش سخن می گفتند. در همین روزها ...
شلاق و اخراج از ایران مجازات افغانی متجاوز
به گزارش خبرنگار ما، زمستان سال قبل، زنی به اداره پلیس رفت و از مرد جوانی تبعه افغان شکایت کرد و گفت: همسرم فوت کرده بود و از او چند فرزند داشتم. چندماهی بود که صاحب داماد و عروس نیز شده بودم. روزی تنها بودم و برای قدم زدن به پارک رفته بودم که با پسر جوانی به نام میلاد آشنا شدم. او ظاهر زیبا و فریبنده ای داشت که باعث شد بعد از کمی صحبت روی صندلی پارک به او شماره تماس بدهم و این بهانه ای برای شروع ...
زندگینامه سیاسی و مبارزاتی آیت الله عباسعلی عمید زنجانی
میان بعد از فوت پدرش به بهانه شرکت در مجلس ترحیم به ایران مسافرت کرد و با مراجع عظام از جمله آیت الله گلپایگانی و مرعشی دیدار کرد و اخبار نجف و وضعیت امام و نهضت را به آنان رساند. بازگشت به ایران در سال 1348 حجت الاسلام عمید زنجانی به خاطر ازدواج با صبیه آیت الله مرعشی نجفی و تشکیل خانواده عای رغم تمایل زیاد به اقامت در نجف و تحصیل و همراهی با امام در آن شهر به ایران بازگشت و ...
قتل پدرخوانده دختر جوان به دست خواستگار
: من خواستگار دخترخوانده مقتول بودم اما آنها با این ازدواج مخالفت کردند و من هم دیگر پیگیر موضوع نشدم. چند روز قبل از حادثه دختر جوان با من تماس گرفت و گفت جایی گرفتار شده و از من خواست کمکش کنم، من هم قبول کردم و به آنجا رفتم و دختر جوان را به خانه اش رساندم؛ آنجا بود که متوجه شدم او دو روز است به خانه نرفته و خانواده اش اعلام مفقودی کرده اند؛ بعد از اینکه دختر جوان را به خانه رساندم، برگشتم. ...
نوجوانان این چند کتاب را بخوانند
.... هیچ کس به اندازه زن خانه خوشحال نبود. نوزادی تُپل و سفید را که بعد از سیزده سال به دنیا آورده بود، از بغل جدا نمی کرد. صدای ترکیدن بادکنکی نوزاد و مادر را لرزاند. روی میز بزرگ وسط هال هدیه های خاله، دایی، عمو و عمه...داخل برگ های کادو پیچیده شده بودند. کودکی خود را رساند کنار میز هدیه ها و با اسپری، برف شادی به هوا پاشید. کودک دیگری فشفه روشنی را که داخل دستش می سوخت و ...
عکس فرزندش را پاره کرد و به آب انداخت تا فکر روح الله، او را از یاد خدا و شهادت غافل نکند/ بارها محمدرضا ...
، عزاداری می کردند و سپس تشییع می شد. به خانه شهید رفتیم و در آنجا در آغوش گرفته و بوسیدمش، عزاداری شد و در روز 21 رمضان به خاک سپرده شد. از بازگشت پیکرش خوشحال بودم همان طور که از شهادتش خوشحال گشتم. این چیزها برای ما هم در دنیا و هم در آخرت افتخار است. کسی که می داند آخرت فرزندش آباد شده غصه ای ندارد. شهیدان عاقبت به خیری را برای خود خریدند. همان طور که حضرت زینب در مجلس یزیدیان گفت من جز زیبایی چیزی ...
مایه از جان برای یک لقمه نان
بانکداری ایرانی - روزنامه ایران در گزارشی، نوشت: حرف های ضد و نقیض در موردشان زیاد است، کولبرها را می گویم، همان هایی که برای نان، با جان معامله می کنند و به دل کوهستان ها و کوره راه های پر پیچ و خم می زنند تا شکم خود و خانواده شان را پر کنند. در ادامه این گزارش می خوانیم: در زندگی شان که عمیق می شوی، می بینی، نمی توانند از درآمد این کار بگذرند. بسیاری شان از سر ناچاری بدان تن می دهند ...
بی تفاوتی برادر شهیدم نسبت به امور مادی/ کبوتری که مایه تسکین پدرم شد
انگشتان دستش را می مکد. محمد تقی را در آغوش گرفتم و از ناامیدی که بر من غالب شده بود توبه کردم . من بعد از محمد تقی به دنیا آمده بودم و به همین خاطر ارتباط خوبی با هم داشتیم. محمد تقی تازه در مدرسه روستا ثبت نام کرده بود و هر وقت که به خانه می آمد از اتفاقات مدرسه برایم تعریف می کرد. محمد تقی می گفت: یک روز دستت را می گیرم و تو را با خودم به مدرسه می برم. روز 23 بهمن ماه سال ...
جوانی که پدر و نامادری اش را با داس کشت
به گزارش خلیج فارس به نقل از ایران؛ این مرد که به دنبال تماس تلفنی پریشان حال شده بود پس ازاعلام ماجرای جنایت به پلیس، راهی خانه خواهرش شد و به محض ورود با پیکرهای خونین زن میانسال و شوهرش روبه رو شد. متهم که پسر بزرگ مرد خانواده بود و هنگام قتل مجروح شده بود به بیمارستان انتقال یافت و تحت درمان قرارگرفت. او پس از بهبود نسبی و در نخستین اظهاراتش به بازپرس وکارآگاهان گفت: ازهمسرم طلاق ...
من پسر بودم اما کسی باور نداشت/ اندام های جنسی زنانه نداشتم اما ...
...، به خودم فرصت دادم که فکر کنم. یکی، دو سال طول کشید که من فکر کنم. با چند دکتر صحبت کردم و گفتند بعد از در آوردن اندام های تناسلی ام می توانم پدر شوم، ازدواج کنم، وقتی این حرف ها را شنیدم و ماجرا برایم مسجل شد، تصمیمم را گرفتم که از قالب معصومه بیرون بیایم... می دانی؟ به خیلی چیزها فکر می کردم...؛ به اینکه از اولش به خاطر این تفاوت ها چقدر اذیت می شدم. من سرپرست خوابگاه بودم، چون زور داشتم ...
گفت وگو با مهمان 300 کیلویی "برنامه ماه عسل" درباره روش لاغری اش(عکس)
. اگر کربلا نشد، مشهد. فکر کنید همان عموموسی قبل از سال 1388 و آن سکته شده اید، می خواهید چه کنید؟ می خواهم اگر عمری باشد، کتاب بنویسم. چند نفری هم قول داده اند که کمکم کنند. دو کتاب می خواهم بنویسم؛ یکی درباره عشق و یکی هم درباره چاقی. البته من سواد بالایی ندارم، ولی خیلی به کتاب علاقه دارم و خیلی کتاب می خوانم. علاقه زیادی به روایت ها دارم. متاسفانه عشقی که الان جوانان دچارش ...
القریتین؛ زخمی تیغ داعش در بادیه سوریه
، خندق و حمل و نقل بار و مهمات استفاده می کردند و این بیگاری تا شبی که از دست آن ها فرار کردیم، ادامه داشت. محمد حلاق جوان دیگری است که روز حادثه از حمص به القریتین بازگشته است؛ وی می گوید: من از ساکنان القریتین هستم که آن روز در حمص بودم و یک روز پیش از یورش داعش به شهر بازگشتم. وی اضافه کرد: در خانه نشسته بودم که صدای شلیک گلوله و عناصر داعش به یکباره در فضای کوچه ها و خیابان ها پیچید ...
زندانیانی که با بخشش به زندگی بازگشته اند
شرایط یتیمی بزرگ شدم، چطور باید مادر، دست تنها بزرگشان کند... آنقدر رنج کشیده که به قول بچه های جمعیت امام علی(ع) به خدا نزدیک شده. این روزها مراد سرکار می رود. روحیه اش چندان خوب نیست ولی همه خانواده حواسشان به او هست. 8 سال سخت را گذرانده؛ 8 سال بین مرگ و زندگی را. مریم، مادر مراد حالا با بچه های جمعیت امام علی(ع) هم همکاری می کند در آیین طفلان مسلم. همان طرحی که توجهش به مسأله بزهکاری ...
وصیت نامه شهید محمدطاهر خدایاری
انقلاب و درود به روان پاک شهیدان جمگ تحمیلی و جانبازان و تمام رزمندگان ایران، پدر و مادرم اگر من شهید شدم پیکرم را در کنار دیگر شهداء دفن کنید و امیدوارم که ادامه دهنده راه من باشید. امام عزیز را دعا کنید و مرا حلال کنید. من برای پاسداری از اسلام و انقلاب به جبهه رفتم پس نگران و غمگین نباشید، چرا که می دانید شهداء همیشه زنده اند، امیدوارم سربلند باشید به امیدخدا. انتهای پیام/ ...
روایت موسوی خویینی ها از تسخیر سفارت آمریکا: امام گفت بگویید خوب جایی را گرفتید؛ محکم نگه دارید/ بازرگان ...
سؤالها بعضی به دلیل اصل حادثه است. *آمریکا هرچند به عللی که تمام ا به منافع خودش ارتباط داشت با ملی شدن صنعت نفت ایران موافقت کرد، ولی برای این که ملت ایران از منافع ملی شدن صنعت نفت بهره مند نشود، از هیچ کوششی فروگذار نکرد. در تحریم خرید نفت ایران، با انگلستان همکاری کرد و دولت ایران را با تنگنای مالی بیسابقهای دست به گریبان ساخت. *آمریکا بعد از کودتا شاه را که از خشم ملت ...
پای درس اخلاق بزرگان
...> آیت الله رشاد: ما کمتر از جرج جرداق نیستیم. ایشان به من می گفت: من شبها نهج البلاغه را زیر متکایم می گذارم و می خوابم. او یک مسیحی کاتولیک بود و از طفولیت خود برای من ماجرایی را نقل می کرد. او می گفت: در دوران دبستان که کلاس چهارم یا پنجم بودم یکی دوبار از مدرسه فرار کردم. بار آخر به سمت دشت و صحرا رفتم و پای یک درخت خوابم برد. مادر، برادر بزرگتر و معلمم خیلی نگرانم شده بودند. در بیروت دنبال من ...
مامور قلابی آب سارق خانه همسایه
بارها شاکیه را با طلاهای داخل دستانش دیده بودم. اسماعیل قبول کرد تا سرقت را انجام دهیم و طراحی سرقت توسط اسماعیل انجام شد. محمد ادامه داد: صبح روز سرقت من به پشت بام خانه رفتم تا اطمینان پیدا کنم همسر شاکیه از خانه خارج می شود. پس از رفتن همسر شاکیه، با اسماعیل به در خانه شاکیه رفتیم. اسماعیل زنگ خانه را زد و... سرهنگ کارآگاه حسین زارع، رییس پایگاه نهم پلیس آگاهی تهران بزرگ، با ...
پاسخ پیامبر به خلیفه دوم در دفاع از سلمان فارسی
او عرض ادب کردم و پشت سرش حرکت می کردم منتظر آن بودم که عبا کنار برود و خال میان کتفش را ببینم او متوجه شد من به دنبال چه می گردم عبا را از دوش افکند و من آنچه می خواستم دیدم، آنرا بوسیدم و گریه کردم (و اسلام آوردم) مرا در پیش روی خود نشاند و من داستان زندگیم را همان طور که برای تو ای ابن عباس تشریح کردم برای رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم گفتم حضرت در شگفتی فرو رفت و خواست این داستان را ...
به مناسبت 8آبان روز نوجوان +فیلم
بفرستند تا بتوانم او را ببینم. مادر از زبان یکی از همرزمانش می گفت وقتی شهید می خواست برای اولین بار به مرخصی بیاید، سوار خودرو شده بود اما از آمدن به خانه پشیمان شده بود و گویی خاک جبهه او را به خود جذب کرده بود. مادر شهید در ادامه این چنین گفت: پس از چندماه به مرخصی آمد و در همان دیدار اول، گفت مادرم اگر شهید شدم ناراحت نشوید، اگر هم شهید شدم در راه اسلام شهید شدم اما شیرت را حلالم کن ...
خلق رحیمِ ارباب مردم
.... او با خلق رحیم خود به واقع ارباب بود، اربابی که با رفتارش به تربیت مردم همت می گماشت. با مادرتان همراهی کنید یک روزی آقایی آمد خدمت آقای ارباب و گفت می خواهم از آن منزلی که فعلا ساکن هستم بروم بیرون اما مادرم اجازه نمی دهد و علتش آن است که در آن خانه برادرانم و همسرانشان ساکن هستند و چه بسا ممکن است چشمم به نامحرم بیفتد. ایشان فرمودند چشمتان به نامحرم نیفتد، من چهل سال این وضع ...
نان آورانی که با همت مردانه چرخ زندگی را می چرخانند
ها و مشکلات دست رد زده و با عشق و آگاهی در کارزار جامعه حضور یابند و در سایه حفظ آبرو و عزت نفس بتوانند رد پای هدفمند خود را در مدیریت مالی، عاطفی و تربیتی خانواده برجای بگذارند. بیکاری، نداشتن شغل مناسب، محدودیت اجتماعی، نگاه های سنگین جامعه، تنهایی، نداشتن سرپناه و اشتغال با کمترین دستمزد از مهمترین مشکلات زنان بی سرپرست و بدسرپرست در خمین است. مدیر کمیته امداد امام خمینی (ره)خمین ...
فضیلت زیارت قبور بزرگان دین، در فقه فریقین
می روند. تقریب استدلال از منظر مذهب جعفری سیره مزبور در دلیل قبل که در میان به جا آورندگان آن، فقها و مُتّقین نیز حضور دارند، تا زمان اولیای الهی ادامه دارد و بدیهی است که برگرفته از ایشان است؛ زیرا امکان ندارد همه متشرعه در امور عبادی بدون دلیل به چیزی مقیّد باشند. از سوی دیگر، روش و عملکرد معصومین: بر رعایت شریعت جد بزرگوارشان و تذکر و توجه دادن مردم به بدعت ها و تحریف و انحراف ...
یک داستان؛ یک واقعیت
متعدد از یک لوکیشن به دیگری و فاصله های زمانی گاهی 10 روزه بین ضبط پلان های داخل خانه راکورد به بهترین شکلش حفظ شده است. به نظر می رسد این نوع انتخاب بازیگر ها خودش به چنین بحث هایی دامن می زند. عرفی در سینما وجود دارد که وقتی بازیگری کاراکتری را خوب بازی کرد، معمولا پیشنهادهای بعدی هم حول همان کاراکتر موفق داده می شود؛ چرا ما باید در هر دوره از سینمایمان یک گروه از بازیگران را ببینیم ...
گاری چی های بازار قیصریه...
پور است که با باری از موز و رطب بر روی گاری چرخش ایستاده و البته سرش شلوغ است و این موزها و رطب های تازه مشتریان فراوانی دارد. او می گوید: در هر فصل، میوۀ همان فصل را می آوریم و کم کم نوبت به زنجبیل و نارگیل و زغال اخته رسیده است. او ادامه می دهد: 21 سال است که در این شغل مشغول هستم، ابتدا شاگرد پدرخانم ام بودم، این گاری اوست و من با او کار می کردم اما بعد با دخترش ازدواج کردم و شدم دامادش و حالا ...
دود سیگار دختران جوان بر چشمان جامعه / نخ هایی که توسط کودکان زیر 12 سال کشیده می شود
...: وقتی پدر و مادرم از یکدیگر جدا شدند من بسیار افسرده و دلگیر بودم. دوست نداشتم با هیچ کس رفت و آمد کنم و تنهایی را به بودن در جمع ترجیح میدادم. یک روز به اصرار یکی از دوستانم در جمع آنها شرکت کردم و با آنها سیگار کشیدم. به مرور احساس آرامشی را که دنبالش بودم در سیگار پیدا کردم و سیگار تسکین دردهای روحی من شد. در ارتباط با آسیب شناسی استعمال دخانیات در بین دختران و نوجوانان گفتگویی ...
کاوه صباغ زاده: در پی آن بودم تا شیوه غلط مدیریت سینما را در فیلمی ثبت کنم/ مهدی صباغ زاده: بی عدالتی ...
فیلمی در رابطه با مشکلات فیلمسازان اول بسازم. ساخت فیلم برای فیلمسازان اول در آن دوران بسیار سخت و دشوار شده بود و زندگی مرا تحت الشعاع خود قرار داده بود اما متأسفانه علیرغم تلاش های مستمر نتوانستم این فیلم را بسازم و پروژه دیگری را شروع کردم و آن کار در همان ابتدای راه متوقف شد اما من مطمئن بودم که این داستان را روزی در فیلمی می گنجانم، چون همه فیلمسازان اول این مشکلات را داشتند و این مشکلات و ...
یکی از آن 8 نفر
. از جمعه شب تا امروز یکشنبه هم در همین بیمارستان هستیم. او چند سال دارد؟ حدود 45سال. متولد 1351 است. ازدواج کرده؟ بله، داماد هم دارد. علی یک پسر به نام ابوالفضل و یک دختر به نام نسترن دارد. دخترش هم چند وقت پیش ازدواج کرد. چند وقت است که در پالایشگاه کار می کند؟ حدود 2سالی می شود. او آدم فنی است. قبل از این هم چند سالی در ساختمان های بلند ...