سایر منابع:
سایر خبرها
شرط کعبی برای ماندن در رشت
آی اسپورت – چند روز قبل بود که حسین کعبی اعلام کرد به زودی از سپیدرود جدا خواهد شد. بازیکن قدیمی کشورمان دلیل تصمیمش را مشکلات خانوادگی اعلام کرد با این همه به نظر می رسد مشکل کعبی حل شده و او با شرایطی در رشت به فوتبالش ادامه خواهد داد. بازیکن سابق تیم ملی به تسنیم گفته:" در حال حاضر پسرم در تهران درس می خواند که باید ببینم آیا شرایط برای انتقال مدرسه او به رشت فراهم خواهد شد یا خیر. اگر مشکل ...
اختلاف با کاوانی و امری اشک های نیمار را درآورد+عکس
. درباره افرادی حرف می زنم که فکر می کنند همه چیز را می دانند این در حالی است که هیچ چیز نمی دانند. به همین خاطر آسان ترین کار این است که از زبان من همه چیز را بشنوند. هیچ مشکلی در پاری سن ژرمن ندارم. تنها چیزی که مرا اذیت می کند فشار رسانه هاست. من جز بازیکنانی هستم که دوست دارند پیروز شوند و کاپ های قهرمانی را بالای سر ببرند. به پاری سن ژرمن رفتم تا آن را به دست آورم. اکنون خوشحالم. زمانی که بارسلونا را ترک می کردم خوشحالم بودم و اکنون نیز خشنودم. ...
قتل هولناک زن خیانتکار در حمام!
اتاق رفت. به پسرم گفتم گوشی مامانت را بیار تا نگاهش کنم. او گوشی را آورد و وقتی آن را چک می کردم دیدم با مردی به نام استاد چت کرده است و صحبت های خصوصی داشته اند. به سراغ همسرم رفتم و از او درباره مرد غریبه پرسیدم؟ اما او سعی کرد بهانه بیاورد و در نهایت گفت به احترام 14 سالی که همسرت بودم بی خیال شو. دعوای ما ادامه داشت و فردای آن روز به سراغ عمه ام - مادرزن- رفتم و ماجرا را تعریف کردم. او هم گفت ...
مرد83ساله بدنبال قصاص قاتل فرزند کارتن خواب - 7 پسر دارم که از هیچکدام شان خبر ندارم
معرفی کنم. حتی پسران دیگرم هم که بازجویی شدند نتوانستند کسی را به ماموران معرفی کنند. سپس قاضی از ولی دم مقتول پرسید اگر قاتل پیدا شود باز هم درخواست دیه دارید؟ پیرمرد جواب داد: من عمرم را کرده ام. 83 سال دارم و پول دیه پسرم نمی تواند تغییری در زندگی من ایجاد کند. معلوم نیست چند سال یا چند روز دیگر زنده باشم. اگر قرار نبود پرونده پسرم میان پرونده های راکد قرار بگیرد، درخواست دیه از بیت ...
1000 سکه مهریه دختر عمویم کردم تا در 50 سالگی زنم شود و حالا خواسته های نامتعارف ماهواره ای از من دارد!
تلخش پرداخت و درحالی که اشک هایش را پاک می کرد به کارشناس و مددکار اجتماعی کلانتری پنجتن مشهد گفت: حدود دو سال قبل و با مرگ ناگهانی همسرم، خزان زندگی من نیز آغاز شد. یک سال بعد از این ماجرا تنها پسرم را داماد کردم تا به همراه همسرش زندگی خودشان را شروع کنند. از آن روز به بعد دیگر تنها مانده بودم و با خاطرات همسر مرحومم زندگی می کردم دیگر گل های باغچه زندگی برایم زیبایی خاصی نداشتند و من ...
روزهای دیالیزی کودک 2 ساله قاینی/ چشمان مادری که منتظر دستهای خیران است
طاقت گریه های برادرم را در زیر این دستگاهها ندارم واز خدا می خواهم که امیر حسین ما خوب شود. خواهر وبرادر مثل پروانه به دور برادرشان می چرخند ودوست دارند که امیر حسین هم مانند آنها حرف بزند وبا او بازی کنند اما وضعیت جسمانی امیر حسین حتی اجازه بازی آنچنانی با خواهر وبرادرش را نمی دهد . مادر می گوید یکی از شرایط اهدای عضو به امیر حسین راه رفتن اوست که برای کاردرمانی ...
خانم مجری: بقالی شده بودیم!
. من خیلی خانواده ای هستم و این موضوع را اطرافیانم نیز می دانند. اولویت بنده خانواده است. همسرم آقای کنگرلو هم از گویندگان رادیوست. همکارانم هم می دانند، از معدود مجریانی هستم که دوست ندارم برنامه زیادی برای اجرا داشته باشم. همین الان تماس بگیرند و بگویند اجرای فردایم در برنامه کنسل است کلی خوشحال می شوم که در خانه خواهم بود! از اوایل جوانی وارد سازمان شده ام و حسرت جلوی دوربین بودن ندارم. ...
محبت هایی که لابلای کامنت ها باقی می مانند
... دیگر حوصله می کنیم کتاب بخوانیم؟ کتاب نه اصلا حوصله می کنیم متنی طولانی تر از یک کامنت را ولو در صفحات مجازی بخوانیم و یا چند نفر از ما همچنان وبلاگ دارد، آخرین باری که به سایت ها مراجعه کرده ایم کی بوده است؟ مطالعه را بگذاریم کنار؛ مطالعه پیشکش! دیگر وقت می کنیم بشنویم، گوش بدهیم به صدای پرندگان و طبیعت که نمی توانم بگویم! به صدای اطرافیانمان که روز به روز پیرتر و آزرده تر می شوند دقت ...
حرف های تلخ یک نویسنده دهدشتی؛ استان های دیگر وقتی نام انتشارات کهگیلویه و بویراحمد را می بینند، کتاب را ...
دنیای نویسندگان چیزی های هست که دیگران ندارند. حسی که تو زندگی عادی ندارم. 14-کجایی هستید؟ اهل شهرستان کهگیلویه هستم، اما نزدیک 16 سال هست که در یاسوج زندگی می کنم. 15 -همسرتان کتاب تان را خوانده اند؟ پسرتان نظرشان در رابطه با مادر نویسنده اش چیه؟ بله چندبار خوانده اند. پسرم وقتی می بیند، مشغول نوشتن هستم، یه جورای دوست داره، وارد دنیای نویسندگی بشود و همیشه ...
غارنشینی در کافی نت و دو یاد داشت دیگر
بنابراین هیچ فرقی با یک غارنشین ندارم، اما به عشق دوچرخه هلک و هلک آمده ام چند کیلومتر آن طرف تر از خانه مان و در صندلی های چرک کافی نت مشغول تایپ هستم. کیبورد که چه بگویم، صد رحمت به ماشین تایپ. ویندوز هم همان ورژنی است که تپه ای سبز پشت زمینه اش است. با همه ی مشکلات، عاشق این وضعیت هستم و حس و حالی دوست داشتنی دارم. حتی با این که پنکه ترتر صدا می دهد و کلاً خبری از تکنولوژی پیشرفته ...
روایت روزی ویژه در کنار آقا/ یک رویای شیرین و ناتمام
شعار سال : مراسم عزاداری اربعین حسینی با حضور هیئات دانشجویی ظهر امروز در محضر رهبر معظم انقلاب اسلامی برگزار شد. آن چه در ادامه می آید، حاشیه نگاری محمدصالح سلطانی از این مراسم است: آقا را صدا می زنم و جلو می روم. محافظ ها برایم راه باز می کنند. با هر گامی که بر می دارم، تپش قلبم بیشتر می شود. بیشتر و بیشتر. می خواهم جلو بروم، نگاهش کنم، لبخند بزنم، لبخند بزند، چفیه اش را بگیرم، دعایم ...
مسعود صابری: اتفاقی که هر ده سال برای یک خواننده رخ می دهد در این کار برای من افتاد
داشت و اعلام کرد: امیدوارم تا پایان سال جاری یا نهایتاً اوایل سال 97 بتوانیم کنسرت ها را آغاز کنیم. برای اجراهای زنده برنامه ریزی دارم و می خواهم روی کنسرت در تهران و شهرهای اصلی تمرکز کنم. من ابتدا دوست دارم دکتر صابری جراح با بیماران خودم و دعای خیر آنها باشم و در کنارش داستان موسیقی و هنر را پیگیری کنم. مسعود صابری جزئیات علاقه اش به موسیقی را هم اینگونه تشریح کرد: پدربزرگ های من صدای ...
آقایان: مردانه شوهری کنید
باور کند که شوهرش عمیقاً او را دوست دارد؟ زن دیگری تعریف می کرد: همسرم راه می رود و می گوید من عاشق تو هستم اما مدام ورد زبانش این است که می خواهم زن دوم بگیرم.... به نظر شما این زن چگونه می تواند دوستت دارم های این مرد را باور کند؟! خواهش میکنم اگر میخواهید عشق بورزید مردانه عاشق باشید ، مردانه محبت کنید، مردانگیتان را طوری به همسرتان ثابت کنید که خودش را خوشبخت ترین زن دنیا ...
آلن دلون؛ ستاره ای که سینما به دنبالش آمد
لوکارنو می آمدم، شما آقایان تمایلی نشان نمی دادید و ارج و قربی قائل نمی شدید. روزی فرا خواهد رسید که دیگر من را نخواهید دید. من از سن و سال ترسی ندارم. به لحاظ سیاسی آلن دلون چه مسلکی دارد؟ چیزی که در زندگی متوجه شده ام این است که تنها دو قشر بازنشسته نمی شوند :سیاستمداران و بازیگران. مختصر بگویم. علاقه ایی به سیاست ندارم. اما حقیقت دارد که با رئیس جمهور سابق فرانسه دوست هستم ...
علی اکبریان: حکم ابد و 20 سال دروغ بود، شب عید آزاد می شوم
آدم گرفتار شود. تو در حالی از پایان دوران حبس صحبت می کنی که حالا ممکن است خیلی ها تصور کنند بعد از بیرون آمدن از زندان باز هم همان کارها را انجام دهی. نه، خیال تان راحت. آن ماجرا داستان خودش را داشت! لطفا آن داستان را تعریف کن. راستش من از یکی از بچه ها طلب داشتم و او هم گفت که پولی ندارد تا به من بدهد. من از زندان چند روزی مرخصی گرفته بودم و فقط یکی، دو روز به پایان مرخصی ...
دو سال از شهادت جوان ترین شهید مدافع حرم گذشت
نرفتند چه چیزی از آنها مانده است؟ تعجب کردم و گفتم: مصطفی جان مگر تو صدای هل من ناصر شنیدی؟ گفت: دوست داری چه چیزی از من بشنوی؟ گفت: مامان می خواهم یک مژده به تو بدهم، اگر از ته قلب راضی بشوی که به سوریه بروم، آن دنیا را برایت آباد می کنم و دنیای زیبایی برایت می سازم که در خواب هم نمی توانی ببینی گفتم: از کجا معلوم می شود که من قلباً راضی نشدم؟ مصطفی گفت: من هر کاری می کنم بروم سوریه، نمی شود، علت ...
قرآن حافظ زندگی مان شده است
به مشهد رفتیم و تا دو روز بعد از اربعین آنجا بودیم. هر روز برای زیارت می رفتیم حرم. هنگام ورود من به حرم به طور عجیبی راه باز می شد و خودمان را به ضریح می رساندیم. روز آخر هم همین اتفاق افتاد. من با حضرت امام رضا(ع) وداع کردم و برگشتم. در این فاصله به دخترم گفتم که دوباره می خواهم بروم حرم. به آقا گفتم: یا امام رضا نمی خواهم افتاده و ذلیل شوم. همان شب چند دقیقه حالم بد شد و افتادم زمین. به سختی ...
ظهرها که گله را به کنار جوی آب می بردم و آنجا می خوابیدند خودم وضو می گرفتم، چیزی را پهن می کردم و اول ...
را گذاشتند. مهریه ام 200 هزار آن زمان بود. پیشکش هم یادم نیست اما می دانم پدرم زیاد گرفته بود به اضافه 8 کشتنی (گوسفند)، یک بالک (کیسه) برنج، چند بالک شکر و آبنبات، 5 کیلو چای، 40 سیر کوچوغو (گندمی که مخصوص پخت نان عروسی است). بعد از عقد دعوا بالا گرفت و شوهرم کتک خورد روز عروسی رسید و مردها و زن ها از هم جدا بودند. زن ها و دخترها شعر می خواندند و دست می زدند. گوسفندها را کشتند و ...
امکان ندارد کریمی دروغ بگوید/ چرا در استقلال خوزستان من باید دروغگو باشم؟
برای خود در نظر گرفته تا اگر مشکلات حل نشد استقلال خوزستان را ترک کند؟ اظهار داشت: 100 درصد همینطور است. وقتی نتوانم کاری کنم جدا خواهم شد. مردم من را در خیابان، رستوران و اماکن عمومی می بینند و درخواست می کنند تیم را حفظ کنم. من دوست دارم مردم از من درخواست قهرمانی کنند. او در مورد انتقاداتی که علی کریمی علیه فدراسیون فوتبال انجام داده و او چه نظری در این مورد دارد؟ اظهار داشت: 100 درصد ...
دغدغه زنان آسیب دیده سرزمینم را دارم
به برنامه می آیند، من حق ندارم همسران آن ها را قضاوت کنم، چرا که آن فرد حضور ندارد تا من حرف های او را نیز بشنوم؛ ما قصد داریم بگوییم اگر به عنوان مثال از هم جدا می شوید، درست است که این زن زندگی خود را سرپا نگه می دارد اما سختی ها و مشقاتی دارد؛ بنابراین سعی کنیم خانواده را حفظ کنیم؛ بنیانی که متاسفانه ما در سال های اخیر در حال از دست دادن آن هستیم. امروز کمتر نسلی مثل مادران و مادربزرگان ما ...
کربلا میعادگاه عاشقان شد
پرشورتر می شود. حاج مالح حزباوی از اهواز به اتفاق 9 نفر از اعضای خانواده که همسر و فرزندان و نوه ها هستند امسال زائر حسین(ع) هستند. وقتی می پرسی که چرا هرسال؟ می گوید محبت امام حسین(ع) در قلبم است و گریه می کند. نم چشم ها را با چفیه اش می گیرد و باز شانه هایش تکان می خورد. در خیل جمعیت رها می شود زهرا زائر دیگری است، صدایش هنگام حرف زدن به لرزه می افتد و ...
از هر قطره خون من هزاران نهال می روید
نام بنا بر آنچه که تمام یک پایتخت ناظر و شاهد بود، ضربات بی حساب دشنه خورده ام و از ادعانامه ای هم که به دادگاه آمده، ده ها و صدها فحش دریافت داشته ام، آیا می توانم یک لحظه اشتباه کنم که باز قانون و رسیدگی درکار است؟ حالا اگر شما اصرار دارید که من خود را به بلاهت بزنم و سال نیکو را از بهارش بشناسم حرفی ندارم که این نمایش کمدی-تراژدی را تا آخرین پرده اجرا نمایم... اما بالاخره در19 مهر ...
شمس الواعظین: بی بی سی در ایران 14 میلیون بیننده دارد
...، آزادی بعد از بیان نداریم؛ الان من آن حرف ها را راحت می زنم اما جلوی در تضمینی ندارم که به خانه برسم. این مساله است. ببینید یک معرفت پیشینی، به قول فلاسفه، در مردم راه افتاده است که مطبوعاتی که در حال انتشار هستند، کنترل می شوند، دروازه بانی می شوند، سانسور می شوند و بیرون می آیند. خود دولت هم کمک می کند به اشاعه ی این تفکر. مثلاً دولت می گوید که فلان جا خط قرمز است، فلان بحث را نمی شود نزدیکش ...
دستانی که پاکیزگی را هدیه می دهند/ هدر رفتن تلاش نارنجی پوشان بدون فرهنگ سازی
چرا که با لباس من مردم می دانند وظیفه ام چیست در حالیکه افراد زیادی هستند که معلوم نیست چه وظایفی در این دنیا دارند. به او گفتم می خواهم کمی صمیمی تر صحبت کنم و در مورد مشکلاتی که شاید به تبع شغلی که داشته ای حرف بزنم که قبول کرد. از این رو پرسیدم آیا دخترانت ازدواج کرده اند و شده خواستگاری بیاید و بفهمد پدر عروس رفتگر است و جا بزند؟ آقا مجید جواب داد: موارد زیادی از این قبیل وجود داشت ...
اصلا اهل مصاحبه نیستم!
می شوند اما در شوایک... شخصیت از ابتدا دست خود را رو می کند. درباره تفاوت شیوه اجرای این دو شخصیت نسبتا مشابه بگویید. در سیستم گرون هلم مانیفستی در صحنه آخر وجود داشت که آن را من می گفتم: ما به دنبال یک آدم خوب نمی گردیم که از دید مردم شارلاتان و عوضی باشد بلکه به دنبال یک آدم شارلاتان هستیم که از دید مردم آدمی خوب و موجه باشد. جالب این جاست که نقش من؛ یعنی انریکه فونت دقیقا همان آدم ...
از سیاهی رو به آفتاب
، حتی مادرم حمایتم نمی کرد . دخترک به قدری تنها و بی کس است که وقتی مادر پس از ازدواج او، ماجرای تجاوز را می فهمد، او را مقصر می داند. بعدها به او گفتم اگر با من خوب بودی و من را از مسائل آگاه می کردی و با من راحت بودی، به جای اینکه ازتو بترسم، مشکلم را به تو می گفتم اما تو با دعواهای نابه جا و ترساندن مداوم من کاری کردی که جرات حرف زدن با تو را نداشتم. می دانم ترس داشتی به راه خودت ...
مادر شهید مدافع حرم: خوابی دیدم که هر بار خوابیدم دوباره تکرار شد
کردم که تمام گرد و غبار عالم بر سرم نشسته، گفتم شما را به خدا بگویید چه شده؟ گفتند محمد هادی مجروح است، گاهی به هوش و گاهی بی هوش، از آن لحظه تا چند روز همه در حال دعا و نیایش برای شفای محمد هادی بودیم، فردای آن روز یکی از کتهایش را بردم و انداختم بر روی ضریح امام رضا(ع) به نیت شفا، روزهای بعد هم که حالش را جویا شدم گفتم من و آقا را ببرید تهران شاید دلیل بی هوشی اش این است که خون زیادی از او رفته ...
زندگی مجردی جوانان در کلان شهرها
پیشنهاد داده اند که با هم زندگی کنیم. جالب این که این خانم ها استقلال مالی دارند. این موضوع ؛ چند سالی است که به مسئله ای عادی به ویژه در شهرهای بزرگ از جمله تهران تبدیل شده است. تامین خواسته دو طرف فرید نیز جوانی 21 ساله است که وقتی دیپلم گرفت از خانواده جدا شد. پدرم استاد دانشگاه و مادرم پزشک است .وقتی به آن ها گفتم که دلم می خواهد مجردی زندگی کنم به راحتی پذیرفتند اما با این شرط ...
قدم در راه بی بازگشت!
دیگر به او زنگ نزدم و به خواهرم هم با بی میلی جواب دادم و گفتم که نمی خواهم بیایم. طی این مدت خدمت سربازی ام تمام شده بود و مغازه ای باز کرده و مشغول کار شدم. بعد از یک سال نامزد کردم و کم کم شروع کردم برای جشن عروسی برنامه ریزی کردن. مهاجرت غیرقانونی یعنی رفتنت با خودت است ولی بازگشتت با خدا. الان که بعضی مواقع به بازگشت فکر می کنم غربت بیشتر آزارم می دهد. میلاد داستانش را این گونه ...
فهم قرآن کار هر کسی نیست/ احترام و احسان به پدر و مادر با هر دینی، واجب است
سالگی این انسان در نهایت کمال بود. انسانی که جامع تمام ارزش ها و فاقد همه نواقص بود این انسان جامع تمام ارزش ها و فاقد همه نواقص شد؛ یعنی جهانیان نمی توانند در این انسان یک عیب و نقص پیدا کنند و هرچه در کتاب وجود اوست، کمال محض است. این انسان پس از چهل سال، از خداوند چند درخواست داشته است: ربّ ، ای مالک من! اولاً یقین به اینکه من مملوک هستم و او مالک است، کل ایمان ...