سایر منابع:
سایر خبرها
خوابی برای بخشش قاتل مامور پلیس
محاکمه با درخواست اولیای دم به قصاص محکوم شد و چندی بعد پای چوبه دار قرار گرفت. متهم در آستانه مرگ قرار داشت اما مادر مقتول ناگهان از حال رفت. او بعد از به هوش آمدن شرط گذاشت اگر پسرش به خوابش بیاید، رضایت بدهد. این اتفاق، چند روز بعد رخ داد و استوار شهید با آمدن به خواب خاله اش از او خواست قاتل را مورد بخشش قرار دهند. مادر نیز در دادسرا حضور یافت و گفت: چند شب قبل پسرم به خواب خواهرم آمد و از من ...
مراسم رونمایی از سردیس جوان ترین مدافع حرم دانشگاه برگزار می شود
...، نباید متوجه شود کجا رفته و چه کاری انجام می دهد . همرزمانش تعریف کردند که در سوریه برای پسرم جشن تولد گرفته بودند . مصطفی چه زمانی شهید شد؟ خبر شهادتش چطور به شما رسید؟ چند روز قبل از شهادت، خواب دیدم که لباس های شسته شده مصطفی را از روی بند جمع و مرتب می کنم. هر چه خواستم کتاب تعبیر خواب را بخوانم، نتوانستم . به خودم امید داده بودم این خواب، نشانه برگشتش است. فردای آن ...
روی خط افتاب
...، معمولاً در یکی از خوابگاه های اطراف میدان انقلاب به مدت چند شب اقامت می کنم. مرکز تجمع این خوابگاه ها دو کوچه در ابتدای خیابان کارگر است. متاسفانه به نظر می رسد که اداره بهداشت شهر تهران و ادارات ذی ربط هیچ گونه نظارتی بر این واحدهای اقامتی ندارند. این خوابگاه ها در واقع، خانه های قدیمی اجاره شده هستند که با کمی تغییرات داخلی، تغییر کاربری داده و تبدیل به اقامتگاه های چند ده نفره شده اند. علاوه ...
شهیدی که حقوق 10میلیونی در امارات را رها کرد
.... دوستانش می گفتند یکی از وصیت هایش این بود که من دوست دارم و آرزو می کنم گمنام شوم و جنازه ام بازنگردد. دوست دارم مانند ابا عبدالله(ع) که سه روز پیکرشان بدون کفن روی زمین گرم کربلا مانده بود، حتی به اندازه همین سه روز مفقود بمانم و در انتها به آرزویش رسید و پیکرش به دست اشقیا افتاد و مفقودالاثر ماند. تسکینه زینب من منتظر تولد فرزندم بودم که همسرم راهی میدان جهاد شد. وقتی دخترم به ...
پسرم یادم می آید، جوانی و قد و قامتش! فرزندی که آبرومندانه و با لیاقت باشد سال ها که استخوان هایش هم تکه ...
منتظر خداداد بود مختار همیشه منتظر خداداد بود و هر بار که از منطقه نیروها و دوستانش می آمدند سراغ خداداد را می گرفت و آن ها می گفتند بعد از ما می آید اما خبری از خداداد نمی شود. مختار از غم و تشویش خواب می بیند و برایم اینگونه تعریف کرد: در یک ساختمان چند طبقه ای بودم به خیالم می آید که خداداد صدا می کند و می گوید: من آمدم در را باز کن. از چند طبقه پایین آمدم، در را باز کردم، این طرف و ...
نقاش ایرانی مقیم ترکیه: هنر در ایران ارج و قرب بیشتری دارد/ جوانان قدر فرهنگ و تمدن ایران را بدانند
نفت بود؛ ابتدا دو دستگاه اتوبوس داشت و سپس چند دستگاه نفتکش خرید و به پیمانکاری مشغول شد. پدر مرحوم ام خیلی تمایل داشت که من مهندس یا پزشک شوم؛ من هم تا سوم ابتدایی بچه درسخوان بودم. در تابستان آن سال برای تفریح و گردش به یکی از روستاهای شهرستان شبستر که مردم محلی آن را 'گونئی محالی' می نامند، رفتیم و من مسحور زیبایی فریبنده طبیعت روستا شدم. دشت و دمن سرسبز و کوچه باغ های زیبای روستا چنان ...
صد ساعت شکنجه زن جوان در برابر دوربین / پلیس تهران کشف کرد
موضوع برای من اهمیتی ندارد. می دانی دختر و پسرت چطور زندگی شان را اداره می کنند؟ هفت سال پیش پسرم در یک مغازه خدمات کامپیوتری کار می کرد، اما بعد از کشته شدن مادرش، وقتی او را چند روز در خانه حبس کردم از محل کارش اخراج شد. در جلسه قبلی دادگاه گفت در یک رستوران کار می کند و شب ها هم آنجا می خوابد. دخترم هم در یک شرکت کار می کند و شب ها در خانه اجاره ای یکی از دوستانش می ماند ...
کم بودن شیر مادر، چه علاجی دارد؟
سوال وقت بخیر و خسته نباشید. پسر من الان یک ماهه هستش و از روزی که بدنیا اومده از شیر مادر متاسفانه محروم بوده به این دلیل که همسرم شیر خیلی خیلی کم داره یعنی بصورت چند قطره در شبانه روز و هنوز هم زیاد نشده و مجبورا از شیر خشک استفاده میکنیم.بنطر شما چیکار میتونیم بکنیم که مشکل شیر همسرم برطرف بشه (ضمنا زایمان خانمم طبیعی بوده و پسرم 3 هفته زودتز از موعد بدنیا اومده)و سوال دیگه اینکه ...
اولین قربانی ایدز در ایران که بود؟
ساعت 10 شب اومدیم خونه. من بدون مسعود اومدم خونه. بعد از دو روز رفتیم بچه مو از سردخونه تحویل گرفتیم و بردیم بهشت زهرا. جواز دفن رو که گرفتیم، توی گواهی فوت نوشته بودن مرگ به دلیل ایست قلبی. وقتی اعتراض کردیم، گفتن اگر اعتراض کنین یا اصرار کنین که چه اتفاقی افتاده، براتون خیلی گرون تموم میشه. یک سال و نیم بعد، فهمیدیم بچه ایدز داشته. از نیمه سال 1376 و با افشای آلودگی بیماران هموفیلی ...
سه روایت از زندان زنان اصفهان
خودش نیست و صدایی که گردی توی گلویش آن را لرزان کرده، می گوید که نمی خواستم اینطوری شود؛ علی رغم همه بدی هایی که شوهرم بهم کرده بود، سزاوار این مرگ نبود. همه من را مقصر می دانند؛ به خصوص خانواده شوهرم. توی دادگاه که می بینمشان، می خواهند که من قصاص شوم. زندگی ام را باختم. نابود شدم. از این وضعیت خسته خسته ام. دارم دق می کنم. الان دو سال و شش ماه است که دختر و پسرم را ندیدم. ملاقاتت نمی آیند؟ نه ...
ناپدری اهورا: نه قاتلم نه متجاوز/پدر اهورا: قصاص و اعدام می خواهم
...: قصاص و اعدام می خواهم در ادامه پدر اهورا شکایت خود را مطرح و در رابطه با قاتل پسرش درخواست قصاص و اعدام کرد. او گفت: تا خودم طناب دار را گردنش نیندازم آرام نمی شوم و چیزی جز این نمی خواهم. او ادامه داد: با رئیس ساختمان برای پیگیری وضعیت اهورا در ارتباط بودم . او حدود ساعت 3:30 با من تماس گرفت و گفت کجایی ؟ اهورا حالت خوبی ندارد . من خارج از انزلی بودم و خودم را به بیمارستان ...