سایر منابع:
سایر خبرها
دو دلیل بیرانوند برای نترسیدن از کریس رونالدو!
هوادار که هر وقت وارد زمین می شویم صدای تشویق آن ها را می شنویم و روحیه می گیریم. گل بردن برای هواداران و تماشاگران پرسپولیس پیشنهاد چه کسی بود؟ خودم این تصمیم را گرفتم و کسی هم دخالتی نداشت. حالا چرا گل؟ از بس که تماشاگران پرسپولیس گل هستند. من برای آن ها گل بردم اما خودشان گل هستند. قبول داری در پرسپولیس توقعات زیاد است؟ می دانم. من سال دوم حضور ...
تقاضا کردم با پیکر همسرم تنها باشم
به معراج شهدا رسیدیم وقتی پیکر سیدرضا را آوردند، اول یک مراسم روضه خوانی برگزار شد، بجز ما خیلی های دیگر هم به معراج شهدا آمده بودند از بچه های خود معراج هم بودند. آن موقع دور و بر ما خیلی شلوغ بود، بعد از 40 دقیقه به ما اعلام کردند که خانواده یک شهید دیگر می خواهند برای خداحافظی بیایند اگر اجازه بدهید پیکر شهید شما را ببریم. من همان موقع خودم از آنها خواستم که اجازه بدهند چند دقیقه با همسرم تنها ...
سرنوشت زن جوان در گرو شهادت دختر 8ساله
به گزارش جام نیوز ، یک سال قبل مردی به مأموران پلیس اراک مراجعه کرد و مدعی شد متوجه شده است همسرش با چند مرد رابطه دارد. او به پلیس گفت بررسی هایش همه چیز را روشن کرده و حالا او می داند همسرش حتی با چه کسانی رابطه داشته است. این مرد به بازپرس گفت: مدتی بود که به همسرم مشکوک شده بودم. وقتی رفتارهای او را زیرنظر گرفتم، متوجه شدم بعد از اینکه من از خانه بیرون می روم او رفت وآمدهای ...
مردی با دوستش دختر جوان را در تهران مورد تجاوز قرار دادند+عکس
نوآوران آنلاین - دیروز حکم اعدام این مجرم در دیوان عالی کشور مهر تایید خورد تا وی نیز به دار آویخته شود. اواسط پاییز سال 92 دختر 15ساله به نام شیدا همراه پدر و مادرش به پلیس آگاهی رفت و گفت که از سوی دو مرد پراید سوار ربوده و مورد آزار قرار گرفته است. دختر نوجوان که هنوز شوکه بود به ماموران پلیس گفت: ساعت 6عصر می خواستم به خانه مادربزرگم بروم به همین خاطر در خیابان خاقانی ...
ماجرای دختر زلزله زده ای که عکسش دست به دست می شود
دختربچه که حالا برای رسیدن به کانکس دست به دامان انتشار تصویر دخترکوچکش در فضای مجازی شده است. آقای عزیزی اهل کدام روستا هستید؟ روستای قره بلاغ اعظم در چهارکیلومتری شهر سرپل ذهاب. این تصویری که در تلگرام منتشر شده متعلق به دختر شماست؟ بله این عکس دخترم نارین است. خودم پریروز از او انداختم. چرا این کار را کردید؟ خانه ما بعد از زلزله خراب ...
نگاهی گذرا بر زندگی پیامبر صلح و دوستی
حجت الاسلام اکبر رضایی دهقان استاد حوزه علمیه در گفت و گو با خبرگزاری بین المللی قرآن (ایکنا) از همدان، اظهار کرد: حضرت محمد(ص) ملقب به رسول الله در 17 ربیع الاول سال عام الفیل در مکه معظمه دیده به جهان گشود. وی با بیان اینکه حضرت محمد(ص) در سن 63 سالگی دار فانی را وداع گفت افزود: بیست و هفت رجب سال 40 عام الفیل نبوت رسول اکرم(ص) آغاز گردید که 23سال به طول انجامید، پیامبر اکرم(ص) از فرزندان ابراهیم و حضرت اسماعیل( ...
پدر و پسری که برای شهادت از یکدیگر سبقت گرفتند
...، و به مهدی هم سفارش کردیم مواظب پدر باشد تا ان شاءالله زود برگردید. ایام رفتن مهدی به عملیات با روز مادر همراه شده بود، هر سال قرار می گذاشتیم و با مهدی برای مادر هدیه می گرفتیم. به مهدی که موضوع را گفتم، گفت بعد از عملیات برای مادر از سوریه هدیه خوبی تهیه می کند و البته چند روزی نمی تواند تماس بگیرد. تقریبا ده روز از او بی خبر بودیم. هرچه با پدر تماس می گرفتیم و از مهدی سوال می ...
آقای خودم، خانم خودم؛ دربارۀ پدیدۀ وصلت با خود
...، می خواستم هر چه زودتر بیرون بروم. حتی نمی خواستم یک ثانیۀ دیگر به چشم های خودم خیره شوم؛ تن ها چیزی که می خواستم آغوش گرمی بود که بتوانم صورتم را در آن غرق کنم و گرمای دست هایی که مرا محکم در بر بگیرد، آغوش و دست های کس دیگری، مثل همسرم، مادرم یا دوستم اِلی. همین حس چند روز بعد نیز بر من غالب شد، زمانی که شروع کردم به خلاص شدن از دست پیوندهایی که دیگر به کارم نمی آمد ...
قاتل: راننده به پدرم فحش داد، او را کشتم!
جام جم از انگیزه اش برای قتل گفت. چه کاره هستی؟ چند سال آبدارچی شرکت بودم که به دلایلی بیکار شدم و بعد با دستفروشی هزینه زندگی ام را تامین می کردم. ازدواج کرده ای؟ سال 84 ازدواج کردم، اما مشکل داشتم و صاحب بچه نشدیم و همسرم طلاق گرفت. نزد خانواده ات بازگشتی؟ پدرم فشارخون و دیابت داشت. مادرم با دادن نان خامه ای باعث شد حال او بد شود و ...
حکایت دل دادن به “سحر” و “سارا” در همهمه شهر شنیده نمی شود
ای بر روی مغز دخترم ایجاد گردید که علت ناتوانی ذهنی و لکنت زبان او شده هست. راستی با اظهار اینکه دختر بعدی هم مثل فرزند اول بر اثر فشار زایمان دچار مشکل شد اظهار می کند: پزشکان از معالجه دخترانم ناتوان مانده اند و اکنون سحر 25 ساله و سارای 20 ساله تنها مونس و همدم من و همسرم در این خانه می باشند. " وی ادامه می دهد: فرزندان معلولم تحت پوشش اداره بهزیستی شهرستان ...
پیامبر،اسوه حسنه ای برای تمام بشریت
هنگام طلوع فجر روز جمعه 27 ربیع الاول سال 83 ه ق در شهر مقدس مدینه به دنیا آمدند، پدر آن بزرگوار حضرت امام باقر(علیه السلام)، و مادر آن بزرگوار امّ فروه دختر قاسم بن محمد بن أبی بکر بودند. حضرت صادق جعفر بن محمد بن علی بن الحسین(علیه السلام) از میان برادران خویش جانشین پدرش حضرت باقر(علیه السلام) بود، و وصی آن جناب بود که پس از او به امر امامت قیام نمود، و در فضل و دانش سر آمد همه برادران گشت ...
ریخت و پاش مالی تاجزاده و اصلاح طلبان /خاتمی به گزارش سوء استفاده های "ابطحی" می خندید
اعتصابات بوده است. مصاحبه با وی درباره دوران مسئولیتش در وزارت ارشاد حجت الاسلام خاتمی است که از منظرتان می گذرد: شما در ذی حسابی ریاست جمهوری و همچنین در کاخ های سلطنتی مسئولیت داشته اید. بعد از حضور در ذی حسابی شما کجا رفتید و مسئولیتتان چه بود؟ مهذب: من تا سال 66 وزارت دارایی بودم بعد از آن شدم ذی حساب سازمان پتروشیمی و بعد از آنجا، آقای سید محمد خاتمی از من دعوت کرد به وزارت ...
خاتمی به گزارش سوءاستفاده های ابطحی می خندید
نوشتم- که هنوز نامه ها در خانه من وجود دارد و به خاطر اینکه سوء استفاده نشود، خیلی از افراد از من نامه ها را خواستند، ولی من ندادم- به خاتمی می گفتم من معاون مالی اداری شما هستم. فردا سر پل صراط به حضرت زهرا می گویم معاون اداری-مالی پسرت بودم و اموال مملکت را می خواستم محافظت کنم و حساب و کتابش را بکنم، ولی پسرت نگذاشت! ایشان هم می خندید و حتی در بعضی از موارد شد که ما با هم اختلاف پیدا کردیم. مسئول ...
داستان سکه طلا و یک حکایت مشابه
تر پدر و پسری سخت سرگرم کار بودند. به طرف آنها رفت و با صدای کلفتی گفت: پیرزن قد کوتاهی که شال سیاهی دور خودش پیچیده بود، ندیده اید؟ پسر گفت: آهان، حتما دنبال دونا ژوزفا می گردید. چرا او را دیده ایم. امروز صبح خیلی زود رفتیم و او را به اینجا آوردیم؛ چون پدربزرگم یک حمله... خووان توی حرف او دوید و گفت: حالا کجاست؟ پدر لبخندی زد و گفت: خیلی وقت است که رفته. چند نفر از آن طرف رودخانه آمده بودند ...
حاج احمد با شهادت بازنشسته شد
طلب کرده اند. مهناز رسول زاده همسر شهید، اولین نفری است که گفت وگو را شروع می کند و در معرفی همسرش می گوید: همسرم متولد سال 1335 بود. سال 1360 که با هم ازدواج کردیم، ایشان 25 سال داشت و من 19 سال داشتم. احمد آقا با مراسم پرخرج ازدواج میانه ای نداشت و فقط در محضر عقد کردیم و چند وقت بعدش هم برای آغاز زندگی مشترکمان به پابوس امام رضا(ع) رفتیم. ما یکسال اول زندگی مان را در خانه پدر شوهرم ...
نجات خواننده رپ از مجازات با رضایت دختر نوجوان
مجله بویرنیوز- خواننده مشهور رپ که به اتهام آزار و اذیت دختر دانش آموز تحت تعقیب پلیس قرار گرفته بود، با معرفی خود به کلانتری، مسیر پرونده را تغییر داد. به گزارش جام جم، 26 مهر امسال، مردی با مراجعه به آگاهی از ناپدید شدن دختر 16 ساله اش نازنین خبر داد. هفت روز پس از ثبت این شکایت، او به خانه برگشت و همراه پدرش به شعبه یازدهم دادگاه کیفری استان تهران رفت. او با بیان این که ...
راز تلخ ناپدید شدن "دنیا"ی انزلی و 4 دختر و پسر خردسال/عکس
رساند تا محمد را تا باشگاه همراهی کند، اما از محمد خبری نبود. گم شدن این کودک 4ساله به همین راحتی اتفاق افتاد. چند ساعت بعد پلیس در جریان قرار گرفت. تلاش ها برای پیداکردن این کودک شروع شد، اما درست فردای آن روز، یک تماس تلفنی مسیر پرونده را تغییر داد. یک فرد ناشناس با پدر این کودک تماس گرفت و در ازای آزادی Freedom او 500 سکه طلا درخواست کرد؛ حالا پلیس با یک پرونده آدم ربایی مواجه بود. آگاهی ...
کاربران فضای مجازی با #روایت_ فتنه به استقبال حماسه 9 دی رفتند
اتوبوس فقط گفت طرفدار احمدی نژاده و چندتا جوان وحشی هرچه از دهنشون اومد نثارش کردن ایستگاه بعد هم چندتا دختر وحشی تر پیرزن رو از بی آرتی پرت کردن بیرون از اون روز به این فک میکنم اگر مملکت دست این وحشی ها بیوفته ... http://yon.ir/0OaF4 روی بدن بسیاری از #شهدای_مدافع_حرم آثار زخم هایی که #زامبی های #جنبش_سبز به بدنشون زده بودن پیدا میشه. پدر شهید #رسول_خلیلی میگفت پیکر پسرم ...
اعتراف مرد شکاک به همسرکشی
در همان حالت او را هل دادم که سرش به دیوار خورد و از حال رفت، البته زنده بود و تا فردای آن روز هنوز نفس می کشید. به نظر نمی رسید مشکل خاصی داشته باشد فقط تهوع داشت. من که نمی توانستم بچه ها را در آن شرایط در خانه نگه دارم همراه آنها به یک مسافرخانه رفتم و روز بعد از یکی از اقوامم به نام نادر خواستم به منزل ما برود و اورژانس را مطلع کند یا به خانواده کوکب خبر بدهد، اما او وقتی به منزل ما ...
دوازده هزار سکه مهریه که زوجی را به دادگاه کشاند
؟ تو برای طلا و جواهر زن من شده بودی؟ 10 سال خوب و خوش زندگی کرده ای، حالا یادت افتاده برایت کادو نگرفته ام؟ قاضی زوج جوان را به آرامش دعوت کرد و از آنها پرسید: حالا چه اتفاقی افتاده که بعد از 12 سال می خواهید طلاق بگیرید؟ این بار زن پیش افتاد و گفت: تازه دیپلم گرفته بودم. خانواده ام فشار می آوردند که وارد دانشگاه شوم، اما وقتی می دیدم تحصیلکرده ها بیکار هستند، مصمم بودم به جای درس ...
نقطه چین هایی که سر از یک نمایش درآوردند/ عاشقانه ای از پشت پنجره
دوست داشتم شکل دیگری از بازی را تجربه کنم ولی طبق وظیفه ای که برای بازیگر در نظر دارم مطیع کارگردان بودم. شاکری: فکر می کنم همه ما در روند کار دوست داشتیم برخی بخش ها را به شکل دیگری بازتر کنیم و انرژی متفاوتی در آن بخش ها داشته باشیم اما چند روز مانده به اجرا وقتی با دکور و نور همراه شدیم، مجاب شدم که تصاویر کامل است و نیاز به حرکت بیشتری ندارد. نکته شیرین برای من در آکواریوم داد و ستد ...
خوابی برای بخشش قاتل مامور پلیس
. گفتم چرا حرف نمی زنی؟ من قرار بود پسرم را داماد کنم اما تو باعث شدی کفن پوش شود. سربازی که آنجا بود گفت متهم می داند اعدامی است برای همین زبانش بند آمده. خواستم غل و زنجیر را از پایش باز کنند. تا این کار را انجام دادند به سمتم دوید و به پایم افتاد. گریه می کرد و تقاضای بخشش داشت. مادر با اشاره به صدور حکم قصاص در دادگاه، افزود: خانواده قاتل چند بار به خانه ام آمدند، اما من گفتم فقط در صورتی ...
مراسم رونمایی از سردیس جوان ترین مدافع حرم دانشگاه برگزار می شود
نمازم را می خواندم. این چند روز آخر قبل رفتن، می دیدم منتظر می ماند تا من نمازم را تمام کنم و بعد دقیقا مُهر نماز خود را جایی می گذاشت که من نماز خوانده بودم و مشغول نماز خواندن می شد. دلیل آن را نفهمیدم؛ شاید از خدا می خواست که من راضی باشم. این اواخر، برای کم شدن دلبستگی هایمان،کمتر در خانه می ماند و او را خیلی نمی دیدم. شب قبل از رفتنش به سوریه، دیدم لباس هایش را شسته و خیلی منظم و اتو کرده داخل ...
بارون درخت نشین ؛ ایتالو کالوینو؛ ترجمه ی مهدی سحابی؛ آوانامه بالاتر از هر بلند و بالایی
، همسرم بود که کلید بدست از خانه به پارکینگ آمده بود: نیم ساعته صدای بسته شدن در پارکینگ اومده ...چرا بالا نمیاید؟ پسرم گفت: بارون درخت نشینو گوش می کنیم، میایم حالا؟ به کنایه به من گفت : خدا رحم کنه تا حالا یکی بودی، من بعد شدید دو نفر! حکایت ما و کتاب صوتی بارون درخت نشین اثر ایتالو کالوینو (با ترجمه مهدی سحابی و صدای آرمان سلطان زاده که به همت شرکت آوانامه به ...
دیگه بچه نمیخوام، انگار رو ابرام
لذت ببرم و قدردان آن چه که دارم باشم یعنی دو فرزند سالم و بی نظیر. پذیرش یکی از دوستانم سه بچه دارد و هنوز خودش و همسرش در مورد اینکه چهارمین بچه را داشته باشند یا نه مطمئن نیستند و هر چند وقت یک بار در مورد آن در خانه رای گیری می کنند. اما من نه. من دیگر می دانم که بعد از فرزند دوم کار تمام است و حالا دیگر می توانم به آینده چهار نفرمان به عنوان یک خانواده فکر کنم. من تصمیم خودم و همسرم را می پذیرم و بسیار از این تصمیم خوشحالم. ...
تعهد پذیری و رابطه سالم عاطفی؛ راه علاج آسیب های خانوادگی
اصرار داشت با دختر باایمان و باحجابی ازدواج کنم که تا آخر عمر یار و یاورم باشد با همین معیارها هر دختری را که از همسایه و فامیل می شناخت به من پیشنهاد داد اما متاسفانه من تنها به دنبال یاری زیبا بودم. وی ادامه می دهد: مدتی گذشت و کسی که به دنبالش می گشتم را یک روز توی خیابان دیدم و در یک نگاه عاشقش شدم. تعقیبش کردم و خانه اش را پیدا کردم. ما زیر یک سقف رفتیم. همسرم زیبا بود اما نه باحجاب ...
زندگی سخت قربانیان
بود و خون برایش تزریق می شد، آلوده به هپاتیت سی شود، کسانی بودند که بچه 6 ماهه شان را آورده بودند، یک فاکتور بیشتر هم تزریق نکرده بود اما بچه آلوده شده بود، می گفتم خدا من را دوست دارد، نمی گذارد مبتلا شوم. همان اوایل دهه 80، وقتی 26ساله بودم ازدواج کردم، سال 81 بود که همسرم باردار شد، رفتم آزمایش دادم، جواب هپاتیت سی و اچ آی وی برای من مثبت بود، نمی خواستم کسی متوجه شود. همسرم فرزندمان را به ...
زنان اچ آی وی مثبت و انگ بدنامی
می گوید که زندگی آنها را به مسیر دیگری برده: من 16سالگی ازدواج کردم یعنی 32 سال پیش. همسرم دانشجو بود و چند سال بعد مدیریت بازرگانی گرفت. من هم زبان انگلیسی خواندم و در یک شرکت بازرگانی کار می کردم. برای مدت کوتاهی از همسرم جدا زندگی کردم. سال 92 وزنم بشدت پایین آمد و دهانم پر از برفک شده بود. همسرم مرا برد بیمارستان شریعتی و دکتر مرا بستری کرد. فردای آن روز بعد از اینکه جواب آزمایش ها اومد دکتر به ...
خانه هنرمندی با هزار رنگ و هزاران اثر هنری
... برومند: در اوایل در آشپزخانه بودم و با یک دست غذا و دست دیگر نقاشی می کردم و تمام این کارها به نوعی زنگ تفریح من بودند. خانم برومند در ادامه به معلولیت پسر خود (دوما) اشاره می کند که الان حدود 32 سال دارد و می گوید: این خانه مدتی لخت بود یعنی همه میز و صندلی ها و لوازمی که می توانست مزاحم کار شود برای آموزش های جسمانی پسرم جمع شده بود، پسرم نیازمند گفتار درمانی بود در همین رابطه برخی می ...
منتخب بهترین حکایت ها از گلستان سعدی
همی گفت: چه بودی گر من آن درخت بدانستمی کجاست تا دعا کردمی و پدرم بمردی. خواجه شادی کنان که پسرم عاقل است و پسر طعنه زنان که پدرم فرتوت. سال ها بر تو بگذرد که گذار نکنی سوی تربت پدرت تو به جای پدر چه کردی خیر؟ تا همان چشم داری از پسرت *** روزی به غرور جوانی سخت رانده بودم و شبانگاه به پای گریوه ای سست مانده. پیرمردی ضعیف از پس ...