سایر منابع:
سایر خبرها
آیا تفکر انقلاب تجزیه شده است
دستاورد ما چه بوده است؟ در نتیجه 40 سال حاکمیت جمهوری اسلامی ایران، ما چه چیزی را به دست آوردیم؟ در زلزله اخیر، من ابتدا برای دادن شیرخشک، پتو، بالش و... رفته بودم، ولی واقعا فقر در کردستان و در روستاهای کرمانشاه داد می زند! چنانکه ما اصلاً فراموش کردیم که برای امدادرسانی به اینجا آمدیم. فقری که در کشور وجود دارد، شکاف طبقاتی ای که به وجود آمده است و فسادی که روزبه روز گسترده تر می شود ...
در جامعه منبری، مردم شجاعت ورود به گفت وگوی جمعی را ندارند/ تمرین گفت وگو باید از مقامات رده بالا آغاز ...
. مسئولان عادت کرده اند که سخنرانی کنند و مردم عادت کرده اند که انتقادهای خود را به دنیای شایعات و جدال های خانوادگی، اجتماعی و مجازی بکشانند و چون پاسخی از آن سو دریافت نمی کنند، خودشان در این سو به جان هم افتاده و یکدیگر را تخریب کنند. حتی در فضاهای انتخاباتی هم همه شیوه های تبلیغاتی چه در رسانه ملی یا در همایش ها و جلسات دورهمی بازهم شکل سخنرانی دارد و این سوی قضیه فقط فرصت دارد هیاهو کند، کف ...
مشاهدات بی تعارف زیباکلام از مناطق زلزله زده
از سرم پرید و تا ساعت دو نیمه شب بیدار ماندم و تا آن موقع این رقم به 50 میلیون تومان رسیده بود. صبح که بیدار شدم پول های واریز شده به شماره حسابم به مرز 200 میلیون تومان رسیده بود و باورم نمی شد در طول این مدت، این همه پول جمع شده باشد. روز چهارشنبه بود و دوباره کلاس داشتم و چون سه تا کلاس پشت سر هم داشتم، موبایلم را خاموش کردم و بعد از اتمام کلاس ها وقتی موبایلم را روشن کردم، باورم نمی شد که پول ...
حکایت مجوز تهیه ی گزارشی که صادر نشد!
خواهم داد. با دانشگاه تماس گرفتم و موضوع را مطرح کردم، باز هم مدیریت نبود و پیگیری موضوع به حدود ساعت 15 موکول شد؛ نکته جالب اینجاست که هر بار که تماس می گرفتم شماره دیگری جهت پیگیری به من داده می شد. تعدد شماره ها کمی مرا گیج کرد و احساس می کردم همه ی کسانی که با آنها صحبت می کنم یک شخص (یک خانم) است، در صورتی که شاید با بالغ بر 8 تا 10 نفر صحبت کردم! یاد سریال لیسانسه ها افتادم که ...
سناریوی رمال قلابی برای سرقت طلای مادر و دختر
مورد علاقه ام در میان گذاشتم و قرار شد او برایم رمالی را پیدا کند برای گرفتن نسخه خوشبختی نزد وی برویم. او بعد از چند هفته سراغم آمد و مدعی شد مرد رمالی را پیدا کرده است. شماره او را به من داد و خواست خودم با آن مرد حرف بزنم. من هم قبول کردم و چند روز بعد با شماره تلفن مرد رمال تماس گرفتم. شاکی ادامه داد: زمانی که درباره اختلاف والدینم و دعوای آن دو با مرد رمال حرف زدم، او از من نشانی ...
روایت حضور شهید رئوف در یک خبرگزاری
آنجا چند ساعتی طول کشید. از مسیر بهداری که می آمدم، نزدیکی های آسایشگاه، سیدحکیم مرا دید و با بغض گفت کجا بودی؟ من همه جا را دنبال تو گشتم. چرا خبر ندادی که بهداری می روی؟ زمانیکه من این مهربانی و رفتار را از سید حکیم دیدم شیفته او شدم. سال ها با او دوست بودم تا جاییکه با هم صیغه اخوت خواندیم. سید حکیم یکی از اعضای واحد تخریب بود. همه آنجا در کنار هم بودیم و کسی آنجا مسئولیت خاصی نداشت ...
دمیده شدن زندگی به کالبد 11 بیمار نیازمند پیوند عضو
منتقل کردند. در همه آن لحظات فقط نگران حال نازنین زهرا بودم و از اطرافیان سراغ او را می گرفتم. نمی دانستم چه اتفاقی برایش افتاده است. به دلیل شکستگی لگن و دست و چانه، مرا به اتاق عمل منتقل کردند و تحت عمل جراحی قرار گرفتم. این پدر ادامه داد: بعد از سه روز، در حالی که از سرنوشت دخترم اطلاعی نداشتم، یکی از پزشکان بخش اهدای عضو به ملاقاتم آمد و خبر تلخی را به من داد. از من پرسید ...
علی کریمی دوباره طغیان کرد
سخت رسیدگی شود. اسپانسر قبلی سازمان لیگ یکی از بحث ها است. ماجرای پول هایی که از وزارت امور خارجه گرفته شد، قرارداد سال گذشته تبلیغات محیطی، قرارداد امسال تبلیغات محیطی که بدون مزایده به یک شرکت دادند. پرونده قرارداد آل اشپورت، جیووا، توپ های دربی استار و بعضی مسائل دیگر. ما که نمی گوییم تخلفی صورت گرفته است. تاکید داریم شفاف سازی شود چون مردم و باشگا ه ها و اهالی فوتبال حق دارند همه چیز را بدانند ...
خطابه نوبل کازوئو ایشی گورو؛ ژاپن من در ذهنم وجود دارد
به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ اگر شما در پاییز سال 1979 میلادی در کنار من بودید، ممکن بود در مورد جایگاه اجتماعی و حتی نژادی من دچار تردید شوید. من 24 ساله بودم. ظاهر من ژاپنی به نظر می رسید، اما برخلاف اکثر مردان ژاپنی که در آن روزها در بریتانیا دیده می شدند، من موهای بلندی تا شانه هایم و یک سیبیل افتاده همانند راهزنان داشتم. تنها نکته عجیب در صحبت کردنم، لهجه ام بود همانند مردمان شهرهای ...
نسل پرور راه معتمدنژاد باشیم/تهران بدون گفت وگو غیرقابل زیستن می شود؛ گزارشی از نشست تهران در بستر ...
حال مساعدی نداشتم ولی ترجیح می دادم برای بهبود خودم در یادبود دکتر معتمدنژاد شرکت کنم چون یاد او مرا زنده می دارد. به گزارش شفقنا رسانه، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی دغدغه ی مرحوم معتمدنژاد را توسعه ایران دانست و گفت: سعی می کرد نقش و سهم خود را برای توسعه ی ایران روشن کند که از جمله ی آنها توسعه ی ارتباطات بود و در ذیل توسعه ی ارتباطات، توسعه ی مطبوعات هم بود. او در ...
با چنگیز جلیلوند به بهانه بازگشت دوباره روی صحنه بعد از چند دهه دوبله من را بلعید
شدید؟ در این اجرا خیلی دچار آشفتگی می شوم چون شخصیت پیچیده است. باید نقش یک فردی را بازی کنم که به آلزایمر دچار شده و راستش را بخواهید گاهی خودم هم روی صحنه دچار آلزایمر می شوم. بعضی اوقات که ناخواسته جابه جایی اتفاق می افتد سعی می کنم با تجربه دوبله کار را نجات بدهم. نیاز نیست من بگویم که صدای شما ویژه است و معتقدم خاطره شنیداری تماشاگر نمایش پدر با این صدا درگیر می شود. فکر ...
دلگرم بودم که پیکر پسرم سالم است
شهید پرداخت و گفت: بچه خوب و مرتبی بود و با همه سازش داشت. در مجالس ساکت بود. همه بچه هایم همینطور بودند. گاهی مردم تعجب می کردند که در یک مهمانی چطور بچه ها چیزی نمی گویند و خرابکاری نمی کنند. وی افزود: در زمان انقلاب هم خودم در راهپیمایی ها شرکت می کردم و هم فعالیت های انقلابی داشتم. با شهید بهشتی در باغ یکی از دوستان در ورامین آشنا شدم. جمعی از روحانیون هم در این جلسه حضور داشتند و ...
وقتی با تیمسار بعثی روبرو شدم
من پس از گذشت 7 سال اسارت، در آن زندانی بودم. اردوگاه داخل پادگانی خارج از شهر موصل مانند دژی محکم با دیوارهای بلند در دو طبقه ساخته شده بود. سه اردوگاه دیگر نیز با همین سبک و سیاق اما با اندازه های متفاوت در کنار این اردوگاه قرار داشتند. شب و روز برای زندانی، در این دژهای محکم و بلند خلاصه می شد. ارتباط با دنیای خارج از اردوگاه کاملاً قطع و به جز نگهبانان عراقی و هیأت صلیب سرخ که هر دو ماه یک بار ...
پروردگار عالم قسم خورده است که از حق ّالنّاس نخواهد گذشت
نیامد و امتحان جلو آمد. شب آخر نتوانستم صبر کنم و بالاخره هوی و هوس مرا به مغازه کبابی در مقابل مدرسه برد. غذا را خوردم و دیدم تمام آن چهل روز از بین رفت. برای اینکه در میان چهل روز چشم بصیرتی پیدا کردم و کارهایی می کردم و چیزهایی می دیدم و نزدیک بود به نتیجه برسم. اما یک کباب همه را از بین برد. بعد که غذا را خوردم، آن آقا آمد و گفت: نتوانستی امتحان پس بدهی! بالاخره شبهه ناکش پدر در می آورد چه رسد ...
روایت امیرخانی از نسخه شفاهی قیدار / با کتاب صوتی لج بودم!
: من را به استودیو بردند و گفتند بگو ببینیم منظورت چیست. بعد گفتند اصلا خودت هم خوب می گویی، خودت بیا و کتاب را صوتی کن! من هم گفتم کاری که ندارد، کتاب را که خودم نوشته ام، دو سه روز هم وقت می گذارم و از رو می خوانمش! نشان به آن نشان که الان 150 روز است که من به صورت غیرمتوالی بیش از 100 جلسه آفیش ضبط داشتم و اینجا باید از دوستان خوبم نیما مهر، سپهر، الیاس و همینطور آقای خیرخواه عزیز که مرا گول زدند ...
فرمانده ای سخت گیر اما دوستی مهربان/ بازخوانی نقش شهید پیچک در عملیات بازی دراز
خوب به شمار می رفت. به هر حال در بین نیروها، بچه هایی که چند سال کشتی کار کرده بودند، حضور داشتند و آنها از همه سرتر بودند ولی غلامعلی هم در حد و اندازه های خودش خوب بود و خوب کشتی می گرفت. نام عملیات بازی دراز در پرونده جهادی شهید پیچک برجستگی خاصی دارد، از نقش شهید پیچک در این عملیات بگویید. این عملیات در اردیبهشت 1360 انجام گرفت. بازی دراز یک سری بلندی های مرتفع بود که اشراف ...
قصه پرغصه کارتن خوابی؛ هنگامی یک آدم درد هم نوعش را احساس می کند
خواب بیدار گردیدم و نگاه کردم زن و دو بچه ام ترکم کرده اند؛ همه مسکن و زندگی ام را از دست دادم و آن وقت بود که رویم نشد به مسکن پدر و مادرم بروم و کارتن خواب گردیدم، حدود یکی دو سال آواره خیابان و بیابان و در پاتوق ها بودم و با وصول طلب هایی که داشتم و قرض هایی که می گرفتم، زندگی ام را می گذراندم اما بالاخره به در بسته خوردم و خودم هم احساس حقارت کردم. مدیرعامل مجموعه سنا با اشاره به ایامی ...
سانتافه دارم/ هشت میلیون حقوق می گیرم/ کارت بانکی در اختیار همسرم است
دیگر احزاب اصلاح طلب آن زمان می گویم . بله؛ بالاخره از ما دعوت شد و قرار بر این بود لیست 10-10-10 باشد. 10 اصلاح طلب، 10 مجموعه اصولگرایان معتدل و 10 صدای ملت . بالاخره نام شما در لیست امید بوده . گفتم که ائتلاف امید . جلسه های متعدد پیش از انتخابات- 60 جلسه معروف- کجاها برگزار می شد؟ از سال 92 این جلسه ها برگزار می شد. آقایان واعظی، جنتی ...
مردی که 50سال نماز استیجاری برای از دنیارفتگان خوانده
می تواند با دادن پول آخرتش را بخرد. این کار ما بخشی از کفاره نماز و روزه انجام نداده و ناقص برادر و خواهر مسلمان است. خود من در این چند دهه اگر مانند یک مسلمان عادی نماز و روزه می گرفتم امروز عشق من به وجود خداوند بزرگ اینچنین نبود. نماز و روزه ای که این سال ها به نیت برادران مسلمان خودم خوانده ام، خود مرا بیشتر به خدا نزدیک کرده، هر چند اجر و پاداش آن برای شخص مرحوم بوده است. من در این سال ها به ...
سعید علی حسینی: غیرممکن را ممکن کردم
. واقعا ناراحت شدم از این که هیئت ژوری مانند المپیک در حق او ناداوری کردند. امیدوارم شرایط در آینده بهتر شود و وزنه برداری ایران هم در میادین بین المللی و هم در داخل کشور بیشتر دیده شود. بعد از آن اتفاق آن قدر جو احساسی و ناراحت کننده ای پیش آمد که من یادم رفت به خاطر مدال خودم خوشحالی کنم و ناراحت بهداد بودم. ...
دولت لاک محافظه کاری را شکسته است؟/ گرفتار در انقباض
کشف اهمیت موضوع و نیز ریشه یابی برخی رفتارهای داخلی استفاده کرد. پاییز 95 بود که خبر رسید سیامک نمازی دستگیر شده است. نمازی از آن مهره هایی بود که خیلی نرم دل برخی ها را برده بود و سال ها به عنوان عقل منفصل بعضی ها در تدوین برخی اسناد مهم در برخی مراکز خاص نقش آفرینی کرده بود! نمازی هم مثل زاغری خیلی مهم بود، لابد چون با آدم های مهم سروکار داشت! آن قدر مهم که جان کری برای آزادی او تماس های ...
علی بهرامی نیا: نسل امروز راحت تر می تواند پیشرفت کند/ بهار بهرامی نیا: پدرم یک دوست صمیمی است
نوجوانان نیز اذعان داشت: سال 80 در اصفهان متولد شدم و از آنجایی که پدرم یا بازیکن بود یا مربی به نوعی خانواده ما همیشه درگیر والیبال بود؛ ذوقی که برای این ورزش داشتم باعث می شد مرتباً مسابقات پدر را پیگیری کنم اینکه الان با چه تیمی بازی دارند و چه نتیجه ای گرفتند؛ در واقع به مرور زمان عاشق والیبال شدم. وی افزود: تا جایی که همیشه با پدرم سر تمریناتشان می رفتم، زمانی هم که مسابقه داشتند من ...
25سال هدیه کتاب/عادت کنیم بدون بهانه کتاب هدیه دهیم
را برای شهر ایفا کرده است. وی البته بعد از این نیز همچنان نقش پررنگی در بسیاری از عرصه ها خواهد داشت. این بانوی فرهنگی و فعال شهر تبریز تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی ارشد فقه و حقوق ادامه داده و آن چنان که خودش می گوید: در جهت ترویج کتاب و کتابخوانی 25 سال است که برای تمام مناسبت های خانوادگی اعم از سفر حج، جشن عروسی، جشن فارغ التحصیلی، تولد، چشم روشنی فرزند، خرید خانه و ... کتاب ...
نوار سخنرانی مرحوم شهید دستغیب دست به دست میان طلاب می گشت
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری میزان به نقل از KHAMENEI.IR ، حضرت آیت الله خامنه ای در تاریخ 11 اردیبهشت 1387 با مردم شیراز دیدار کردند. مشروح سخنان مقام معظم رهبری در این دیدار به شرح زیر است. بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم الحمدللَّه ربّ العالمین والصّلاة والسّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی القاسم المصطفی محمّد و علی اله الأطیبین الأطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین المعص ...
هر وقت ماشینم را می برم کارواش، باران می بارد!
.... اگر منصف باشیم احتمالاً با خود خواهیم گفت: نه! چقدر من لباس نو داشته ام که پوشیده ام و نه در همان روز اول و نه در روزهای بعدی به جایی گیر نکرده و نخ کش نشده است. شاید در این همه سال یک یا دو بار این اتفاق برای من افتاده پس چرا من این تجربه ناخوشایند را به همه تجربه های پوشیدن لباس نو تعمیم داده ام و از بخت بد خود گلایه کرده ام؟ آیا من واقعاً هر بار که ماشینم را برده ام کارواش، ابر و باد ...
شورش علیه استانداردها
، دو سال نایاب شد، درگیر ترجمه آثار دیگری شدم و نتوانستم کار را ادامه بدهم. البته همان زمان خانم سیما ذوالفقاری با خانه قانون زده دیکنز و آقای مازیار میرهادی زاده با اعترافات روسو، تعداد عناوین منتشرشده را به پنج رساندند. اولین کتاب منتشرشده مجموعه به زبان فارسی اعترافات آگوستین بود. و اما دلیل ترجمه اش: ماجرا از این قرار بود که با دوستم آقای کاوه سیدحسینی در آن زمان مشغول ترجمه خود اعترافات ، اثر ...
ماجرای تلخ یاقوت و سرنشینانش
دریا برود. عبدالعلی پدر اصغر درحالی که چشم انتظار پسرش است، از چندین سال کار و تلاش پسرش در آب های جنوب کشور می گوید: دقیقا چه روزی راهی این ماموریت دریایی شد؟ ساعت 5 صبح روز پنجشنبه بود که رفت. من خبر نداشتم. پسر بزرگم گفت که اصغر راهی دریا شده؛ ما معمولا همیشه با هم می رفتیم. چون خودم لنج دارم و 50سالی می شود که مرد دریا هستم، همیشه سعی می کردم پسرهایم را تنها نگذارم. اما ...
مکافات یک قرن سکوت
ایرانی آیا می دانید هولوکاست واقعی در ایران رخ داده است؟ از قحطی بزرگ در ایران چه می دانید؟ آیا می دانید مابین سال های 1917 تا 1919 بیش از 40 درصد جمعیت ایران جان خود را از دست دادند و همه این فجایع را انگلیس ها به بار آورده اند؟ طی سال های 1917 تا 1919 ایران با وجود اعلام بی طرفی در جنگ جهانی اول، بیشترین آسیب را از این جنگ ویرانگر دید و در حدود نیمی از جمعیت کشور قربانی مطامع ...
داستان فروپاشی - گل آقا - از زبان یک نیمه پهلوی
، پدر و مادرم جدا شدند روی من اثر گذاشت. بعد از آن کلاس دهم رفتم دبیرستان مروی. دهم را آن جا خواندم. دو سال هم آن جا ردشدم! شبانه خواندم، خلاصه دیپلم را آن جا گرفتم، ولی چون یک سال وقفه افتاد مشمول سربازی شدم. دفترچه گرفتم و قرار شد هشت ماه دیگر بروم سربازی! عموی ناتنی ام توی مخبرالدوله تریکو می فروخت، اول کوچه درختی. مرا گذاشت آن جا تا در این مدت کمک خرج باشم. در آن جا یک کاریکاتور کشیدم برای توفیق ...
دخترانی در قطار
نمایشنامه را بخوانم چون خیلی سخت بود. به خانمی که برایش می خواندم گفتم بهتر است شما کتاب را نگاه نکنید. هول شده بودم و نمایشنامه را کلا عوض کردم و هرچه خواستم خواندم. یک جا هم فهمیدم دارم اسم آدم ها را جابه جا می گویم. طرف گفت چی؟ نفهمیدم. این ها را تعریف می کند و قاه قاه می خندد و نگاه همه را به خودش جلب می کند، برایش مهم نیست در دیدرس بقیه باشد. در این چهار ماه یاد گرفته ...